مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها، موضوعی است که همه کشورهای جهان بیش و کم با آن درگیر هستند. در این مطلب به نقش دانشگاه ها در نخبه پروری و ساخت شخصیت های سیاسی پرداخته ایم.
از کجا می آیند؟ به کجا می روند؟ چرا می روند و چه سرنوشتی برای شان رقم می خورد؟ شاید قدیمی ترین پرسش اقتصادی این باشد که چرا برخی کشورها ثروتمند و پیشرفته و برخی فقیر و عقب مانده هستند. نظریه های اقتصادی تاکید دارند بخشی از پاسخ را باید در تفاوت میان نرخ جمعیت تحصیل کرده کشورها جست و جو کرد.
براساس این نظریات، در حالیکه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیروهای تحصیل کرده و متخصص کمیاب هستند. بسیاری از دانشمندان، مهندسان، فیزیک دانان و نخبگان علمی همین کشورها در سرزمین های دیگر مشغول به کار هستند؛ اما آمارها چیز دیگری می گویند: کشورهای توسعه یافته نیز خود به دلایل مختلفی با پدیده موسوم به «فرار مغزها» رو به رو هستند؛ بنابراین شاید لازم است در کنار اندیشیدن به راه حل هایی برای «بازگرداندن مغزهای فرار کرده» به چگونگی استفاده از این نیروها در سرزمین های دیگر- در راستای منافع کشورهای مهاجر فرست- نیز فکر کرد.
سیاست ها و راه حل های ارائه شده برای بازگرداندگان نخبگان هر قدر هم کارآمد. قطعا قادر نخواهد بود همه نخبگان را به کشور بازگرداند؛ اما شاید بتوان تدبیری اندیشید که با حمایت های حساب شده از این افراد، ارتباط آنان را با کشورشان همچنان برقرار نگه داشت. در این پرونده نگاه به مهاجرت نیروهای متخصص و تحصیل کرده از چهار گوشه جهان و مواضع سیاسی دانشگاه های اصلی ایالات متحده در پرورش نخبگان سیاسی انداخته ایم.
فرار مغزها: از ژاپن تا بریتانیا
نخستین بار انجمن سلطنتی برای توصیف مهاجرت گسترده دانشمندان و تکنولوژیست ها از «اروپای پس از جنگ دوم» به آمریکای شمالی عبارت فرار مغزها را استفاده کرد. اما سابقه تاریخی این پدیده به گذشته های دورتر باز می گردد. آگاثیاس، تاریخ نگار یونانی، نوشته است: «وقتی ژوستینین یکم، امپراتور روم شرقی، در سال 529 میلادی، آکادمی افلاطون را برای همیشه تعطیل کرد، اعضای این آکادمی از خسرو انوشیروان دادگر، پادشاه ساسانی، درخواست حمایت کردند و با مهاجرت به پارس، گنجینه های ارزشمند علمی خود در حوزه ادبیات، فلسفه و علم را به این سرزمین بردند».
از علل و عوامل پدیده فرار مغزها که بگذریم، واقعیتی که تمامی کارشناسان درباره آن هم عقیده هستند، خسارات جبران ناپذیر مهاجرت نیروی تحصیل کرده و متخصص، به اقتصاد، فرهنگ و جامعه سیاسی کشورهای مهاجرفرست است؛ صدماتی که جبران آن بسیار دشوار است. همچنین برخلاف آنچه همواره شنیده می شود، این پدیده مختص کشورهای در حال توسعه نیست. در تمام دنیا (حتی کشورهای پیشرفته) افراد بسیاری امیدوارند با مهاجرت بتوانند در دنیایی جدید با بهره مندی از امکانات بهتر، پنجره های خوشبختی را به روی خود باز کنند. در ادامه نگاهی داریم به معضل فرار مغزها در چهار گوشه جهان.
اروپا: فرار از قاره پیر
پدیده فرار مغزها در اروپا، از سال 2007- 2008 میلادی آشکار شد؛ زمانی که بحران اقتصادی کشورهای جنوبی اروپا مانند یونان، اسپانیا و پرتغال را هدف قرار داد. علاوه بر این، پیوستن رومانی و بلغارستان به اتحادیه اروپا باعث شد بخش عظیمی از قشر تحصیل کرده و نیروی متخصص این کشورها تصمیم بگیرند عازم کشورهای دیگر در اروپا شوند.
بریتانیا یکی از مقاصد نیروهای متخصص شرق اروپا، از جمله بلغارستان برای مهاجرت است. گفته شده، هر ساله صدها دانش آموخته و نیروی متخصص از سراسر جهان، به ویژه شرق و جنوب اروپا به امید زندگی بهتر راهی این کشور می شوند. با این حال خروج این نیروها که اغلب در رده سنی 25 تا 50 سال هستند، اقتصاد و سیستم سیاسی این کشورها، از جمله بلغارستان را شدیدا تحت تاثیر قرار داده است و کسب و کارها علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با مشکلات جدی اقتصادی، اغلب از کمبود نیروی متخصص هم شکایت دارند.
برای مثال، نظام سلامت بلغارستان در آموزش پرستاران در شرق اروپا سرآمد است، اما اغلب پرستاران بعد از فارغ التحصیلی به جای کار در بیمارستان های بلغارستان با درآمدی کم، ترجیح می دهند در لندن پرستار خانواده باشند. گاردین می نویسد: «جوانان ما برای تحصیل در دانشکده های پرستاری در بلغارستان هیچ رغبتی ندارند، بنابراین ما نیروهای کارآزموده آنان را جذب می کنیم».
به اعتقاد کارشناسان، یکی از بدترین تبعات فرار مغزها از کشورهای شرق اروپا، از جمله بلغارستان، اداره شدن این کشورها به وسیله افراد نادرست در سال های اخیر است. واقعیت این است که بازشدن مرزها و سهولت مهاجرت مغزها، علاوه بر تامین منافع فردی نخبگان، دو گروه دیگر را نیز منتفع می کند: سیاست مداران بد اروپای شرقی و احزاب بیگانه ستیز اروپای غربی.
اما داستان به این مهاجرت درون قاره ای ختم نمی شود. روزنامه گاردین، سال 2012 در گزارشی با اشاره به مهاجرت گسترده نیروهای متخصص و تحصیل کرده آلمانی و بریتانیای به آمریکای شمالی، استرالیا و کانادا از تبعات این پدیده قاره ای که نسبت نرخ باروری در آن بسیار پایین است، ابراز نگرانی کرد.
واقعیت این است که گرچه اغلب کشورهای اروپای غربی و شرقی یکی از قطب های جذب مغزها در جهان به شمار می روند، اما خود نیز در معرض این پدیده قرار دارند؛ برای مثال تحقیقات سال های اخیر در بریتانیا نشان می دهد نیروهای متخصصی که متولد این کشور هستند، به طور گسترده ای در حال مهاجرت هستند و جای خود را به مهاجرانی با تجربیات کمتر می دهند. به نوشته روزنامه تلگراف، از هر 10 نیروی متخصص بریتانیایی یک نفر از این کشور مهاجرت می کند و جای خود را به مهاجرانی با تجربیات کمتر می دهد. بنابر اعلام دانشکده لندن، نیروهای متخصص اغلب به دلیل دریافت حقوق بیشتر و برخورداری از استانداردهای بهتر زندگی در خارج از کشور تن به مهاجرت می دهند. همچنین مطالعات دانشکده لندن نشان می دهد مهاجران در بریتانیا تقریبا شش برابر کمتر از کسانی که در این کشور متولد شده اند شانس یافتن شغل را دارند.
گفته شده در حال حاضر، حدود چهار میلیون و 700 هزار بریتانیایی در خارج از این کشور زندگی می کنند و سالانه حدود 300 هزار نفر از این کشور خارج می شوند. به گفته جان جرمی، رئیس انستیتوی دانشکده لندن، اکنون از هر 10 بریتانیایی، آن یک نفر که خارج از کشور زندگی می کند، نیروی فوق العاده متخصص است. به گفته وی، در سال های 1964 تا 2011 حدود 684 هزار نیروی فوق متخصص به صورت انفرادی بریتانیا را ترک کرده اند. این در حالی است که مهاجرانی که در این دوره وارد بریتانیا شده اند، تخصص و مهارت بسیار کمتری داشته اند.
استرالیا یکی از معمول ترین مقاصد نیروهای متخصصی است که از بریتانیا مهاجرت می کنند؛ جایی که تقریبا 2.1 میلیون بریتانیایی سکونت دارند. گفته شده، متوسط درآمد مهاجران متخصص بریتانیایی که در سال 2001 میلادی به آمریکا، کانادا و استرالیا مهاجرت کرده اند، حدود دو هزار و 580 پوند در ماه بوده است: در حالی که حقوق دریافتی این نیروها در بریتانیا در بهترین حالت، حدود دو هزار پوند بوده است. تقریبا 9 نفر از هر 10 متخصص بریتانیایی که به ایالات متحده مهاجرت کرده اند، گفته اند که در مقایسه با زندگی در بریتانیا، سطح رفاه بهتر و امکانات بیشتری دارند.
گاردین در گزارش خود با اشاره به اینکه اغلب مهاجران از بریتانیا متعلق به طبقه متوسط جامعه هستند، نوشته بیش از 93 درصد از این نیروهای متخصص، جوانانی هستند که در مشاغل حرفه ای یا مدیریتی مشغول به کار بوده اند. در این گزارش آمده روند مهاجرت بریتانیایی ها از 363 هزار نفر در سال در دهه گذشته، به 427 هزار نفر در سال 2008 رسیده است. این روند در سال های بعد شاید کمی تعدیل شده، اما دولتمردان بریتانیایی و کارشناسان همچنان از فرار مغزها از این کشور و کمبود نیروی متخصص در آینده ابراز نگرانی می کنند.
آسیا؛ رقابتی نفس گیر
در یک دهه گذشته ژاپن به عنوان کشوری که یکی از بیشترین جذب مغزها را در منطقه داشت، در آسیا حرف اول را می زد، اما به نظر می رسد ورق برگشته است. اکنون بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی، خدمات آموزشی و از همه مهم تر استقبال از ایده های نو در کشورهایی، مانند تایوان، کره جنوبی و مالزی فرصت های تازه ای را برای نسل جدیدی از مهاجران بااستعداد، دانشجویان و نیروهای متخصص فراهم کرده است؛ به طوری که نیویورک تایمز اخیرا در گزارشی از مهاجرت گسترده مهندسان ژاپنی به کشورهای همسایه خبر داده است.
این روزنامه نوشته است: روزگاری بود که ژاپن کشوری کوچک با منابع طبیعی محدود بود که برای حفظ بقا در رقابت های جهانی، به صنعت الکترونیک خود متکی بود و به قطب جذب فرار مغزها تبدیل شده بود. اما اکنون هزاران مهندس ژاپنی و متخصص صنعتی در بخش های دیگر به دنبال کار به تایوان، کره جنوبی و چین می روند تا در شرکت هایی که به دنبال استفاده از تخصص ژاپنی ها هستند، مشغول به کار شوند. هیجی کوبایاشی، مهندس 41 ساله الکترونیک، یکی از این متخصصان است که در زندگی کاری خود به بن بست رسید. وقتی که شرکت میتسوبیشی الکتریک، چند سال پیش بخش تراشه های حافظه ای خود را تعطیل کرد، کوبایاشی زمانی که به نظر می رسید دیگر قادر به یافتن شغلی مناسب در ژاپن نیست، راهی تایوان شد. کشوری که با توجه به شکوفایی صنعت ریزتراشه های آن با روی خوش از او استقبال کردند.
ماه گذشته کوبایاشی کار جدید خود را در کارخانه ای در جنوب تایپه آغاز کرد. بخشی از سهام کارخانه را خرید (اتفاقی که در ژاپن به ندرت می افتد) و به عنوان معاون رئیس کارخانه، پیمودن پله های ترقی را در حوزه مدیریت سازمانی با شش هزار و 500 کارمند آغاز کرد. کوبایاشی به نیویورک تایمز گفته است: «مهارت های من بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ژاپن از من خواسته می شد». چنین تحرکی در حوزه اشتغال در ژاپنی منزوی تصورکردنی نیست؛ کشوری که نیروهای کارش تا همین اواخر عملا با شرکت خود ازدواج می کردند و معتقد بودند تقویت صنعت الکترونیک شکورشان افتخاری بزرگ برای آنان است.
با این حال صادرات اخیر جویندگان کار نشان دهنده این واقعیت است که ژاپن در جریان یک دهه افزایش رقابت تا چه حد تغییر کرده است؛ دوره ای که شرکت های ژاپنی مصرانه به دنبال تغییر و پایان تضمین عمر کاری بودند. این دنیا جدیِدِ خشن تر، حقوق بگیران محافظه کار ژاپنی را مجبور کرد در انتخاب شغل خود سخت گیرتر شوند و به شغل خود به عنوان ابزاری برای تامین منافع شخصی و نه لزوما تامین منافع شرکت، نگاه کنند.
این تغییر رفتار و طرز فکر نشان می دهد چگونه اقتصاد بسته ژاپن، سرانجام در جهت ادغام با همسایگانش حرکت کرد، در حال حاضر برای ژاپن، چین جای ایالات متحده آمریکا در تجارت را گرفته است. پکن اکنون بزرگ ترین شریک تجاری توکیو است و ژاپنی های بسیاری آینده ملت خود و سرنوشت زندگی شخصی شان را وابسته به اقتصاد اژدهای زرد می بینند.
میتسوهیده شیراکی، اقتصاددان دانشگاه واسدا توکیو، در این باره می گوید: «آنها در تصمیم گیری برای کارکردن در آسیا کاملا منطقی عمل کردند، جایی که بابت کارکردن مزایای بیشتری دریافت می کنند». اما این داستان روی دیگری هم دارد و آن از دست دادن نیروهای کار ماهر است. هم اکنون هم شرکخت های بسیاری در ژاپن شکایت می کنند که در یافتن نیروهای ماهر و مهندس کاربلد در داخل کشور، با مشکل مواجه هستند؛ به ویژه اینکه در حال حاضر خیل عظیمی از مهندسان جوانی که تازه فارغ التحصیل شده اند، وارد بازار کار این کشور شده اند.
نیویورک تایمز می نویسد، از آنجایی که خروج حدی نیروهای ماهر از ژاپن از پنج سال گذشته آغاز شده، هیچ کس نمی داند واقعا چه تعداد ژاپنی کشورشان را ترک کرده اند. با این حال آژانس های کاریابی در توکیو گزارش داده اند موج عظیمی از نیروهای میان سال کارآمد و ماهر ژاپنی خواستان یافتن شغلی در خارج از کشور هستند.
همچنین گزارش هایی وجود دارد دال بر اینکه شمار مهندسان بازنشسته ژاپنی که به دنبال یافتن شغلی در کشورهای توسعه نیافته هستند نیز رو به افزایش است؛ کشورهایی که هنوز برای مهارت تخصص آنان ارزش بالایی قائل هستند. کازومیتسو ناکامورا، مهندس سابق 64 ساله شرکت هیتاچی که برای رفتن به تایوان بازنشسته شده است، می گوید: «در کشورهای آسیا می توانیم به راحتی با جامعه ارتباط برقرار و از مهارت خود استفاده کنیم، اما در ژاپن باید در پایان هر ماه به انتظار دریافت حقوق بازنشستگی باشیم».
به نوشته نیویورک تایمز، تایوان یکی از نخستین مقاصد متخصصان ژاپنی است. بنابر اعلام دولت تایوان، در سال های اخیر حداقل دو هزار و 500 مهندس ژاپنی به تایوان رفته اند. به همین دلیل است که شرکت های تایوانی در سال های اخیر به تکنولوژی های برتر ژاپنی در حوزه هایی نظیر الکترونیک دسترسی یافته اند و در بازار، همپای شرکت سونی ژاپنی حرکت کرده و از شرکت های بزرگ رو به توسعه چینی نیز پیشی گرفته اند.
با این حال، در سال های اخیر چین و برخی کشورهای دیگر آسیای جنوب شرقی، از جمله سنگاپور نیز با هدف به دست آوردن دانش ژاپنی ها، استخدام مهندسان ژاپنی را آغاز کرده اند. توموکوهاتا، مدیرعامل گلوبال پاسونا، یک آژانس کاریابی مستقر در توکیو که متخصص یافتن شغل برای ژاپنی ها در کشورهای خارجی است، در این باره می گوید: «این عصر جدیدی است. شمار ژاپنی هایی که در خارج کار می کنند در حال افزایش است.»
مهاجران ژاپنی، اغلب با روی باز و شرایط سخاوتمندانه ای در زمینه پرداخت حقوق رو به رو می شوند. دولت تایوان می گوید از سال 2003 میلادی سالانه 20 میلیون دلار برای جذب مهندسان خارجی، از جمله مهندسان ژاپنی، هزینه کرده است. به گفته دولت تایوان این مهندسان اغلب در صنایعی مانند صنایع نیمه هادی و نمایشگرهای صفحه تخت به کار گرفته می شوند. مقام های تایوانی می گویند برای پیشگیری از عصبانی کردن توکیو، اغلب شرکت های تایوانی به دنبال جذب مهندسان مسن تری هستند که در مرز بازنشستگی قرار دارند. لین فِرنک- چنگ، وزیر فناوری تایوان، می گوید: «ما به مهندسان کارآزموده نیاز داریم و باید این نیاز را به سرعت رفع کنیم. مهندسان ژاپنی بسیار خوب آموزش دیده اند و نسبت به کاری که انجام می دهند بینش خوبی دارند».
به گفته برخی مهندسان ژاپنی، شرکت های تایوانی در زمینه های فناوری، بسته درآمدی یک میلیون دلاری در سال را پیشنهاد می دهند و از آنجایی که طیف وسیعی از مهندسان ژاپنی در سال های اخیر به تایوان رفته اند، در برخی شهرهای این کشور، برای فرزندان مهندسان، مدارس ژاپنی زبان احداث شده است.
وزارت تجارت ژاپن تلاش می کند با متقاعد کردن شرکت های ژاپنی با ارائه مشوق های رفاهی و پرداخت حقوق بیشتر، از خروج مهندسان خود از کشور جلوگیری کند. این وزارتخانه همچنین راه های دیگری را نیز پیش پای شرکت ها قرار داده است؛ از جمله وضع قوانینی که کارمندان سابق را از افشای اسرار سازمانی نزد رقبا منع می کند. دیپلمات های آسیایی همچنین گفته اند مقام های ژاپنی از تلاش آنها برای تطمیع مهندسان ژاپنی گله کرده اند. نوبوهیرو کوموتو، یکی از مقام های ارشد وزارت تجارت ژاپن، می گوید: «دولت نمی تواند جلوی مردم را بگیرد و اجازه ندهد آنها به خارج سفر کنند، بنابراین ما می کوشیم به شرکت های ژاپنی کمک کنیم به روش های خودشان از فوت و فن تکنولوژیکی خود حفاظت کنند».
در حالی که بسیاری از مهندسان ژاپنی می گویند شرکت های آسیایی به آنها پیشنهادهای شغلی داده اند، برخی دیگر نیز می گویند به امید یافتن فرصتی بهتر، به دنبال یافتن شغل در آسیا هستند. طبق آمار پاسونا گلوبال، آژانس کاریابی، سال گذشته چهار هزار و 930 ژاپنی برای یافتن شغل در کشورهای آسیایی در این آژانس ثبت نام کرده اند که تقریبا دو برابر پنج سال گذشته است.
خانم هاتا، از اعضای این آژانس می گوید: تقریبا بیشتر ژاپنی هایی که تجربه کار در حوزه فناوری و الکترونیک را دارند، پیشنهاد کار دریافت می کنند. بیشتر این پیشنهادهای شغلی از طرف چین است، اما بیشتر، مهندسان ژاپنی باتجربه، کار در تایوان را ترجیح می دهند؛ کشوری که فاصله خود را با ژاپن در این زمینه به سرعت کم می کند.
هیروشی ایتاباشی، یک مهندس ژاپنی با 20 سال سابقه کار در یک شرکت تلویزیون سازی متوسط بود تا زمانی که در سال 1999 یک تماس تلفنی غیرمنتظره از شرکت دلتا الکترونیک زندگی اش را تغییر داد؛ شرکتی تایوانی که قطعات الکترونیک تولید می کرد و به سرعت در حال توسعه کار خود بود. ایتاباشی پس از سه مصاحبه و قرار کاری، از جمله صرف ناهار با رئیس شرکت دلتا الکترونیک، تصمیم گرفت به تایوان برود. ایتاباشی، 45 ساله که خواسته نام شرکت ژاپنی ای که پیش تر در آن کار می کرده، فاش نشود، می گوید: «آنها پیشنهاداتی را مطرح کردند که تحقق آن در ژاپن امکان نداشت. این روزها شرکت های ژاپنی کمتر به دنبال طرح ها و ایده های نو هستند».
ایتاباشی می گوید دوستانش در ابتدا او را به خاطر کار کردن در شرکتی خارجی که چندان اسم و رسمی نداشت سرزنش می کردند، اما اکنون از او می خواهند تا برایشان کاری در خارج از کشور بیاید. تاتسو اوکاموتو، مهندس 51 ساله ژاپنی که به گفته خودش تنها بعد از یک مصاحبه 15 دقیقه ای، برای کار در شرکتی تایوانی استخدام شده، می گوید: «مهاجرت کردن به خارج از کشور و کار کردن در جامعه ای غریبه یک تصمیم خطیر با ریسکی بالاست، اما ماندن در ژاپن هم تصمیمی است که می توان بعدها از آن نادم شد».
.: Weblog Themes By Pichak :.