در سالهای اخیر، شاهد توجه بسیار زیاد رسانهها و کاربران به قوانین Antitrust بودهایم. این دسته از قوانین در کشورهای مختلف با نامهای گوناگون شناخته میشوند. برای مثال، در ایالات متحده به آنها قوانین رقابت یا ضدرقابت و در چین ضدانحصار گفته میشود. چنین قوانینی برای جلوگیری از سوءاستفاده احتمالی پلتفرمهای بزرگ در راستای فروشنده، نشردهنده یا مارکتپلیسهای اغواگر تدوین و حتی در عرصههای سیاسی نیز به یکی از بحثهای داغ تبدیل شده است. در سوی دیگر، استارتاپهای بسیاری در سالهای اخیر سعی کردهاند درمقابل قدرت بسیار زیاد چنین پلتفرمهایی مقابله کنند و از آزادی عمل آنها در استفاده از قدرت بیشازحد خود جلوگیری کنند.
Presearch یکی از همین استارتاپها است که در سال ۲۰۱۷ مبتنیبر پلتفرم بلاکچین تأسیس شد. این استارتاپ قصد دارد با استفاده از توکن ارزهای مجازی، اقدام به تمرکززدایی در بحث جستوجو در اینترنت کند؛ بخشی که سالهای بسیار زیادی در کنترل گوگل بوده و این شرکت نقش بسیاری در انتخاب محتوای نمایش داده شده برای کاربران و تجربهی آنها در فضای مجازی دارد. پیشینهی این استارتاپ به حدود یک دهه قبل برمیگردد؛ زمانیکه هدف اصلی آن، ایجاد فهرستی از کسبوکارهای محلی بود" اما دیری نپایید که فعالیتهای گوگل روی آنها سایه انداخت و تلاشهای آنها بهواسطهی سرویسهای جدید این غول بزرگ فناوری بینتیجه ماند.
هستهی اولیه استارتاپ در سال ۲۰۰۸ تحت دامنهی Shopcity.com شروع به فعالیت کرد. این استارتاپ واقع درسیلیکونولی، اقدام به نمایش کسبوکارهای محلی در نتایج جستوجوی گوگل میکرد و قصد داشت با این کار، شناخت کاربران از کسبوکارهای اطراف خود را افزایش دهد و دسترسی خریداران به آنها را آسانتر کند؛ اما Shopcity در سال ۲۰۱۱ اعتراض خود را به نحوهی رتبهبندی محتوا در جستوجوهای گوگل اعلام کرد.
طبق گفتههای این شرکت، گوگل محتوای مربوطبه آنها را در درجهی کمکیفیت قرار داده بود؛ بههمیندلیل، نتایج آنها در صفحات میانی یا انتهایی جستوجو نمایش داده میشد؛ صفحاتی که اغلب کاربران بازدید نمیکردند. گوگل نیز در اقدامی انتقامجویانه اعلام کرد کسبوکارهایی را که در این وبسایت قرار گرفتهاند، از دید جستوجوکنندگان خود پنهان میکند و Shopcity را به این طریق جریمه کرد. چنینی اتفاقی دامنگیر سایت Shopcorona.com نیز شد که بهعنوان راهنمای کسبوکارهای محلی شهر کورونا واقع در ایالت کالیفرنیا فعالیت میکرد. گوگل در اظهارنظر خود اعلام کرد نتایج مربوطبه این وبسایت در صفحات ۵ و ۶ یا ۷ به بعد نمایش داده میشوند که کمتر از ۱ درصد از کاربران از آنها بازدید میکنند.
Shopcity درنهایت مجبور شد به کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده شکایت کند؛ زیرا اعتقاد داشت گوگل به ناحق اقدام به بهبود نتایج جستوجو برای کسبوکارهای متصل یا دلخواهی خود میکند. بااینحال، علنیشدن شکایت این استارتاپ موجب شد رسانههای همسو با گوگل اقدام به تمرکز بیشتر روی ماجرا کنند و نقدهای واردشده بر الگوریتمهای مورداستفادهی این جستوجوگر در هیاهوی رسانهای محو شود.
نشریهی Gigaom در مقالهای در نوامبر۲۰۱۱، ادعا کرد چنین شکایتهایی از مایکروسافت نشئت میگیرد. نویسندهی مقاله اعتقاد داشت بیشتر شکایتهایی که علیه گوگل صورت میگیرد، وکلای نزدیک به مایکروسافت ارائه میدهند و مؤسسههای کوچک نمیتوانند هزینههای مربوطبه چنین دعاوی حقوقی و گرفتن وکیلهای سرشناس را پرداخت کنند؛ پس حتما شرکت بزرگ دیگری در پشتپرده وجود دارد که از چنین استارتاپهایی علیه گوگل حمایت میکند.
در مورد حقوقی مربوطبه Shopcity نیز، گری ریبَک وظیفهی دفاع از این استارتاپ مقابل گوگل را برعهده داشت. وی یکی از وکلای بسیار سرشناس درزمینهی قوانین ضدانحصار است که مسئول کمپین مایکروسافت علیه سرویس گوگلبوک نیز بوده است. این نشریه مایکروسافت را متهم میکند که از استارتاپهای کوچک بهعنوان سپری برای دعاوی حقوقی علیه گوگل استفاده کرده است. کالین پِیپ، همبنیانگذار Shopcity، در دفاع از استارتاپ خود و اظهارنظر دربارهی گفتههای نشریهی Gigaom اعلام کرد:
ما پلتفرم وسیع و جامعی برای تجارتهای محلی ایجاده کردهایم؛ بههمیندلیل، شرکتهایی مانند بوفالونیوز که تحت مالکیت هولدینگ Berkshire Hathaway است، اقدام به همکاری با ما و پرداخت هزینههای درخورتوجه برای کسب مجوز و فعالیت در سیستم ما کرده است. درحقیقت، گوگل بهتازگی از سیستم چنددامنهای ما الگوبرداری کرده و قصد دارد در جوامع محلی نیز حضور پیدا کند. این مسئله نشانگر این است که مسیر درستی در پیش گرفتیم؛ اما کپیبرداری گوگل از ما نمونهای ساده و ناقص نیست؛ بلکه این شرکت بهصورت جدی درحالپیگیری این مسئله است. گوگل اعلام کرده فضای محلی اهمیت بسیار زیادی برای آنها دارد و بدون شک آنها انگیزهی لازم برای جلوگیری از پیشرفت سایر شرکتها و استارتاپها دراینزمینه را دارند. حال اگر جلوگیری از رشد رقیب و خرید دامنههای آتی آنها و جلوگیری از گسترش آنها به سایر شهرها نباشد، چرا گوگل با منابع عظیم خود چنین کاری انجام ندهد؟
بااینحال کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده درنهایت اعلام کرد گوگل قوانین ضدانحصار را نقص نکرده و این شرکت را از مورد حقوقی مذکور تبرئه کرد. در سوی دیگر، مقامهای اروپایی دیدگاه بسیار متفاوتی به مسئله داشتند و نقدهای جدی به الگوریتمهای مورداستفادهی این شرکت اهل مانتینویو وارد کردند. پس از تحقیقات بسیار طولانی و پدیدارشدن موارد مشابه با شکایت Shopcity، اتحادیهی اروپا اعلام کرد گوگل محصولات رقبای خود را در نتایج جستوجو تنزل داده و منافع خود را در نتایج ترویج داده است. این امر باعث شد گوگل در سال ۲۰۱۷ مبلغ ۲.۷۳ میلیارد یورو جریمه شود.
جریمهی سال ۲۰۱۷ فقط ابتدای راه برای جریمههای سهگانهی گوگل بود و در سال بعد، این شرکت مجبور به پرداخت۵ میلیارد دلاری بهدلیل نقص قوانین ضدانحصار در سیستمعامل اندروید شد. در اوایل سال جاری میلادی نیز، گوگل باردیگر با جریمهی ۱.۷ میلیارد دلاری مواجه شد که مربوطبه رفتارهای رقابتی ناسالم این شرکت در سرویسهای تبلیغاتی موتور جستوجوی خود بود. مقامهای اروپایی اعتقاد دارند گوگل از سلطهی خود بر اینترنت برای برتریدادن به سرویسهای خریدش استفاده میکند.
چنین جریمههایی حتی اگر از رقم میلیارد دلار نیز تجاوز کنند، تأثیر چندانی بر اقتصاد غولهای بزرگ فناوری نخواهند داشت؛ اما نکتهی مهم این است که هریک از تصمیمهای اتحادیهی اروپا موجب میشود شرکت خاطی فعالیتهای اقتصادی خود در نواحی مختلف را اصلاح کند تا به رقابت ناسالم و نقص قوانین ضدانحصار پایان داده شود. حتی با پایانیافتن موارد حقوقی، کمیسیون اروپا همچنان به نظارت بر فعالیتهای گوگل ادامه میدهد تا مطمئن شود راهکارهای این شرکت برای جبران نقصهای موجود مناسب خواهد بود.
در همین زمان، شکایتهای بیشتر علیه گوگل ادامه مییابد و درنهایت، اتحادیهی اروپا همچنان به گوگل نزدیک باقی میماند تا مطمئن شود سلطهی گوگل بر حوزهی جستوجو در هیچیک از بازارهای فعلی آن یا بازارهای آینده، موجب نقص قوانین ضدانحصار نخواهد شد.
مقالههای مرتبط:
نشانههای بزرگتری نیز وجود دارد که موجب شده بررسی موشکافانه از شرکتهای بزرگ فناوری دربارهی نقص قوانین ضدانحصار افزایش پیدا کند. یکی از فعالیتهای این شرکتها در رقابت ناسالم، ازبینبردن پلتفرمهای نوپا یا ضعیفتر رقیب است که به یکی از مباحث داغ سیاسی در ایالات متحده تبدیل شده است.
با زیر ذرهبین رفتن گوگل، فشارهای واردشده روی رقیبهای آن و استارتاپهای نوظهور کاهش پیدا کرده است. برای مثال، گوگل بهتازگی و در سکوت خبری، موتور جستوجوی DuckDuckGo را به فهرست موتورهای جستوجوی پیشفرض مرورگر کروم اضافه کرده که تمرکز اصلی آن، روی حفظ حریم شخصی کاربران در هنگام جستوجو است.
این قابلیت هماکنون در ۶۰ کشور مختلف دردسترس است. موتور جستوجوی گفتهشده سابقهی فعالیت طولانی دارد و بهلطف حفاظت از حریم شخصی کاربران خود توانسته رشد ثابت و پایداری در سالهای اخیر تجربه کند. بدون شک اضافهشدن به فهرست موتورهای جستوجوی پیشفرض کروم بزرگترین موفقیت اخیر DuckDuckGoبوده است؛ زیرا توانسته تنها در طی یک شب و با یک بهروزرسانی مرورگر کروم، به ۶۰ بازار جدید معرفی شود.
مرور قوانین ضدانحصار و توجه بیشتر به آنها موجب میشود پلتفرمهایی که در گذشته متحمل ضرر شدهاند، دوباره قدرت احیاشدن را بهدست آورند. همچنین، این قوانین کمک شایانی به رقیبهای خردهپای گوگل میکند. استارتاپهایی مانند Presearch رکورد یک میلیون کاربر را ثبت کرده و تعداد کاربران فعال ماهانهی آن به رقم ۲۵۰ هزار نفر در نسخهی آزمایشی رسیده است. بااینحال، طیف مخاطب چنین استارتاپی محدود است و بیشتر گیکها و علاقهمندان به ارزهای مجازی را شامل میشود.
درهرصورت، همچنان شاهد سلطهی گوگل بر صنعت موتورهای جستوجو خواهیم بود؛ اما اتفاقهای اخیر مانند بادی است که موجب شده غولهای فناوری کمی به لرزش بیفتند. بدون شک نگرانیهای اجتماعی دربارهی پلتفرمهای بسیار وسیع و تأثیر آنها، یکی از عوامل مهم در معطوفشدن توجه عموم و دولتها به چنین مسئلهای بوده است. حتی تحلیلگران نیز به این مسئله جذب شدهاند و بسیاری از دیدگاه دانشگاهی به موضوع میپردازند. دغدغههای گفتهشده موجب شده بحث نظارت بر اینترنت دوباره بر سر زبانها بیفتد؛ اما آیا نظارت دولتها بر اینترنت باعث بهبود شرایط میشود یا به انحصار بیشازپیش شرکتهای بزرگ و کاهش حریم شخصی کاربران کمک میکند؟
پلتفرمهای بزرگ توانستهاند با ارائهی سرویسهای تجاری رایگان به کاربران، به شبکههای عظیم کاربرمحور تبدیل شوند؛ اما این ساختار به اصطلاح رایگان مانند مار چندسری است که چهرههای زشت آن در بسیاری از موارد در سالهای اخیر نمایان شده است. ارائهی اطلاعات نادرست در فیسبوک بر ضددموکراسی، استفاده از یوتیوب بهعنوان ابزاری برای ترویج سخنان نفرتانگیز و افراطی و استفادهی نازیها و حزبهای نئونازی از توییتر بهعنوان فضایی امن برای یافتن اعضا و تأثیر بر سایر افراد، از نمونههای تأثیرات مخرب سرویسهای رایگان پلتفرمهای بزرگ است.
افزونبراین، تبلیغات گستردهای که در همهجای اینترنت شاهد آنها هستیم، نمونهی دیگری از تأثیرات مخرب است و شرکتهای بزرگ معتقدند درقبال سرویسهای رایگان، حق نمایش تبلیغات برای کاربران خود را دارند. جریان عظیم دادههای جمعآوریشدهی کاربران و امکان بهرهبرداریهای تجاری یا سوءاستفاده از آنها نیز از سایر مشکلات پلتفرمهای بزرگ است. همچنین، همیشه شاهد اخباری مبنیبر درز دادههای کاربران به بیرون هستیم که نشان میدهد این شرکتها دقت لازم در نگهداری از دادههای جمعآوریشده را انجام نمیدهند.
مقررات حفظ حریم شخصی اروپا با بهروزکردن قوانین خود، کمک بسیاری در جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی از دادههای کاربران و نقص قوانین ازطریق نمایش تبلیغات اینترنتی کرده است. این قوانین با هدف مقابله با شرکتهای بینامونشانی تدوین شده که در سکوت کامل در پشتپردهی اینترنت درحالفعالیت هستند و با فروش داده، کسب درآمد میکنند که بیشتر این دادهها ازطریق جاسوسی از مرور وب کاربران بهدست آمده است.
تمامی مواردی که به آنها اشاره شد، به مصرفکنندگان و کاربران عادی مربوط میشود. کافی است صاحب کسبوکار کوچک یا استارتاپ باشید تا متوجه شوید رقابت با غولهای فناوری تا چه اندازه دشوار و ناعادلانه است. میتوان گفت این شرکتها به نحوی بهینهسازی شدهاند تا حتی کوچکترین رقیبهای خود را در نطفه خفه کنند و از شبکه و منابع وسیع خود برای انجام این کار بهره گیرند. جمعآوری اطلاعات در مقایس انبوه، تیمهای متخصص توسعهی محصولات، بررسی میزان استفاده و حتی تبدیل محصول یا سرویس به ترند، ازجمله مهارتهای چنین شرکتهایی است. در چنین شرایطی، استارتاپهای نوظهور درمقابل شرکتهای بزرگ، کاملا احساس ناتوانی میکنند و بسیاری از آنها در همان ابتدا در آتش این بیعدالتی از بین میروند.
کالین پیپ در ادامه میافزاید:
این وضعیت کاملا مشابه شرایطی بود که برای ما اتفاق افتاد؛ وقتی متوجه میشوید رقیبی مانند گوگل چقدر بزرگ است و در عمل امکان رقابت با آن وجود ندارد. در سال ۲۰۱۱ و در ارتباط با شکایت Shopcity به کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده، تنها در طی یک روز ۸۰ تا ۹۰ درصد از ترافیک دریافتی ما را گوگل ناپدید کرد. این درحالی بود که بسیاری از مشتریان و همکاران ما سابقهی فعالیت آنلاین چندینساله داشتند و با نهادهای قانونی و اتاق بازرگانی نیز همکاری میکردند.
یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم که تمامی این سایتها به صفحهی هشتم گوگل منتقل شدهاند. حتی اگر شما نام کسبوکار موردنظر را تایپ میکردید، بازهم نمیتوانستید آن را در صفحهی اول پیدا کنید. درواقع، گوگل بهراحتی توانست این استارتاپ و کسبوکارهای تحت حمایت آن را تنها در یک شب نابود کند. درنهایت، چارهای جز همکاری با کمیسیون تجارت فدرال نداشتیم؛ اما بازهم گوگل تبرئه شد. همهی ما از قدرت بیاندازهی گوگل آگاه هستیم و میدانیم فعالیتهای آن کاملا بهصورت انحصارطلبانه است. بسیار سخت است که کسی سعی کند چنین فعالیتی در وب داشته باشد، وقتی خود گوگل بهعنوان دربان وب شناخته میشود.
تمرکززدایی در جستوجو
بحث تشویق کاربران به ترک عادت جستوجو در گوگل و معرفی کاربران وب به فضایی غنیتر با تنوع بیشتر در جستوجو بهعنوان گزینهی جایگزین، موضوعی است که در چند سال اخیر، رونق بیشتری گرفته است. Presearch در قالب جستوجوگری محلی با گزینههای غنی سعی میکند در حوزههایی نقشآفرینی کند که گوگل اعتنای کمتری به آنها میکند؛ فضایی جمعی که مبتنیبر همکاری و تعامل کاربران است که با روی باز از جستوجوگرهای متنوع استقبال میکند.
در چنین سیستمی، سعی میشود تجربهی کاربران بسیار عمیقتر باشد و نتایج نمایشدادهشده فراتر از آنچه باشد که شرکتهای بزرگ مانند گوگل درصدد ترویج هستند تا کاربران بتوانند زوایای دیگری از وب را نیز مشاهده کنند. در نگاهی دیگر، هدف اصلی این استارتاپ جستوجوگری است که مبتنیبر فعالیت و تعامل کاربران خود باشد و از نمونههای رایجی تمایز پیدا کند که بهصورت یکپارچه نتایج را نمایش میدهند.
از دیدگاه کالین پیپ، هدف نهایی این سرویس، تمرکززدایی در امر جستوجو است بهنحوی که کاربران هنگام وبگردی بتوانند آنچه میخواهند بهراحتی پیدا کنند و رابطهای بردبرد میان کاربران و کسبوکارها و صاحبان صفحههای وب شکل بگیرد. همچنین، گزینههای جستوجو قابلشخصیسازی هستند تا کاربران خرسندی بیشتری داشته باشند. او از این سرویس بهعنوان سوئیس جستوجوگرها نام میبرد؛ بهطوری که تمرکز اصلی نه روی درآمدزایی، بلکه روی کاربران قرار میگیرد.
استارتاپ Presearch نامهای سرشناسی در فضای وب و ارزهای مجازی را شامل میشود که از جملهی آنها میتوان به آنتونی دی لوریو، همبنیانگذار ارز مجازی اتریوم و مؤسس شرکت Decentral و ریچ اسکرنتا، مؤسس و مدیر استارتاپ موتور جستوجوی Blekko و ادیسون کامرون، وکیل نامآشنای صنعتی اشاره کرد.
کالین پیپ در ادامهی صحبتهایش میافزاید:
وقتی بهعنوان تولیدکننده در وب فعالیت میکنید، متوجه میشوید گوگل کنترل بسیار عظیمی روی ترافیک کاربران دارد؛ اما هنوزهم هزاران منبع جستوجوی متفاوت وجود دارد که موازی با گوگل، اما در مقایس کوچکتر به فعالیت خود ادامه میدهند. پس ما در تلاش هستیم پلتفرمی برای این سرویسها ایجاد کنیم تا بتوانند فرصت و توان بیشتری برای رقابت با گوگل داشته باشند. ازجمله چنین جستوجوگرهایی میتوان به DuckDuckGo و Qwant اشاره کرد که ممکن است روزی تحت پلتفرم متحدی موفق شوند سلطهی گوگل را شکست دهند و از وابستگی کاربران به گوگل بکاهند. همچنین، این امر موجب میشود تولیدکنندگان محتوا یا کسبوکارها، ارتباط مستقیمتری با مخاطبهای خود داشته باشند؛ اما بدون شک پروژهی Presearch بسیار جاهطلبانه بهنظر میرسد.
گوگل یکی از بهترین شرکتهای دنیا است و حرف اول را در فضای اینترنت میزند. رسیدن به استانداردهای گوگل و رقابت با نتایج، تجربه و یکپارچگی آن امری بسیار دشوار است و ازنظر بسیاری غیرممکن بهنظر میرسد. بااینحال، معتقدیم ایجاد پلتفرم کاربرمحور موجب میشود میزان خلاقیت کاربران افزایش پیدا کند و نیازهای آنها نیز بهشکل مناسبی برآورده شود و تمامی این موارد در سایهی پلتفرم جستوجویی باز خواهد بود که در راستای اهداف بشر و نه شرکت گام برمیدارد.
این پلتفرم درحالحاضر حتی به گردپای گوگل نیز نرسیده است. همچنین اگر بخواهیم واقعبینانه به مسئله نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم چنین استارتاپهایی نمیتوانند درمقابل حجم انبوهی از تبلیغات منفی علیه خود جان سالم بهدر ببرند و موانع بسیاری در سر راه آنها قرار میگیرد. ایجاد استارتاپی در فضایی که زیرسلطهی گوگل قرار دارد، موجب میشود تمام ویژگیهای رقیب متخاصم را برای گوگل داشته باشید و در چنین شرایطی، شانس موفقیت شما به میزان بسیار زیادی کاهش پیدا میکند.
هماکنون Presearch در حالت آزمایشی قرار دارد و بیشتر بهعنوان ابزار جستوجو شناخته میشود و هنوز به پلتفرم کامل تبدیل نشده است. همانند سایر جستوجوگرها، قسمتی برای واردکردن اطلاعات موردنظر برای جستوجو وجود دارد، با این تفاوت که کاربران میتوانند از میان ستونی از گزینهها، جستوجوگر دلخواه خود را انتخاب کنند و بهراحتی میان آنها جابهجا شوند. درست است که این استارتاپ قصد رقابت با گوگل را دارد؛ اما جالب اینجا است که موتور جستوجوی پیشفرض در آن، گوگل است. همچنین، DuckDuckGo در فهرست قرار دارد و برای جستوجو به زبان فرانسه نیز موتور Qwant موجود است. امکان جستوجوی در شبکههای اجتماعی نیز مانند فیسبوک و لینکدین نیز وجود دارد.
بهگفتهی پیپ، در نسخهی آزمایشی حدود ۸۰ سرویس جستوجوی مختلف دردسترس است. ایدهی سادهی کنونی این است که کاربران باتوجهبه نیاز خود، موتور یا سرویس جستوجوی مدنظر را انتخاب کنند. گفته میشود حدود ۲۵ درصد از کاربران فعالانه میان جستوجوگرهای مختلف جابهجا میشوند؛ درحالی که ۷۵ درصد دیگر بهصورت ثابت فقط از یک جستوجوگر استفاده میکنند.
مهمترین ویژگی سرویس Presearch، جایزهدادن به کاربران خود بهازای هر جستوجو است. این سرویس از ارز مجازی مختص خود بهنام PRE استفاده میکند. کاربران بهازای هر جستوجو، یکچهارم از توکن این ارز را دریافت میکنند که دارای محدودیت ۸ توکن در روز است. قیمت کنونی هر توکن PRE در بازار حدود ۰/۰۵ دلار است، پس فعالترین کاربر این سرویس میتواند روزانه ۴۰ سنت درآمد کسب کند. با درنظرگرفتن قیمت ۱۵ هزار تومانی دلار، هر کاربر میتواند بهطورمیانگین ۱۸۰ هزار تومان درآمد در ماه ازطریق جستوجو بهدست آورد. راههایی برای تبدیل PRE به سایر ارزهای مجازی ازطریق سیستم تبادل داخلی سرویس وجود دارد؛ اما مؤسسان این سرویس در نظر دارند سیستم بستهای در آینده برای ارز خود ایجاد کنند. گفته میشود آنها مشغول کار روی پورتالی هستند که کاربران میتوانند ارز مجازی خود را به تبلیغدهندگان بفروشند؛ اما همچنان امکان تبدیل PRE به ارزهای محبوب دیگر نیز مانند بیتکوین باقی خواهد ماند.
در سوی دیگر، امکان ایجاد پلتفرمی برای خرجکردن مستقیم توکنها وجود دارد؛ پلتفرمی که کاربران بتوانند در آن، مستقیم توکنهای خود را خرج و از این طریق، کالا یا سرویسهای آنلاین را تهیه کنند. پشتیبان اصلی این ارز مجازی تبلیغات نمایشدادهشده در سرویسهای گوناگون است؛ اما مشکلات بسیاری بر سر راه آن قرار دارد. برای مثال، بسیاری از کاربران ابتدایی سرویس، تمایلی به خرجکردن توکنهای خود ندارند و آنها را ذخیره میکنند تا شاید روزی با افزایش ارزش آن، سود کلانی به جیب بزنند. البته، پیشبینی چنین روندی بسیار دشوار است؛ زیرا عوامل زیادی مانند موفقیت خود سرویس Presearch نیز در افزایش ارزش توکنها دخیل است. همچنین، سرویس مذکور هماکنون در مرحلهی آزمایشی قرار دارد و درصورت عرضهی نسخهی نهایی، قطعا شاهد تغییراتی در ارزش توکنها خواهیم بود.
مقالههای مرتبط:
تبلیغکنندگان در سرویس نیز میتوانند از توکنهای PRE برای خرید تبلیغات هدفمند استفاده کنند که برمبنای کلمات کلیدی جستوجوشده طبقهبندی میشوند. سازندگان سرویس امیدوارند این روش نحوهی اخلاقی تبلیغات باشد که در آن فعالیتهای کاربر زیرنظر گرفته نمیشود و تنها کلمات جستوجوشده مبنای تبلیغات قرار میگیرند.
پیپ تأکید میکند هیچگونه ردگیری از فعالیتهای کاربران صورت نمیگیرد و چنین اطلاعاتی در پروفایل کاربران ذخیره نمیشود. بااینحال، اگر از موتورهای جستوجوی محبوبی مثل گوگل یا سرویسهای فیسبوک استفاده کنید، این مسئله دیگر صحت نخواهد داشت و فعالیتهای شما را چنین سرویسهایی ردگیری میکنند.
اگرچه Presearch ادعا دارد اطلاعات کاربران را جمعآوری نمیکند، این مسئله تنها در حد حرف و اثبات آن کمی دشوار است. بههمیندلیل، سازندگان سرویس تصمیم دارند در آیندهای نزدیک تمامی پلتفرم را بهصورت متنباز دراختیار عموم قرار دهند تا فعالیتهای آنها بهصورت شفاف بهوسیله خود کاربران زیرنظر گرفته شود. همچنین، کاربران میتوانند با سازندگان سرویس ازطریق گروههای تلگرام در ارتباط باشند؛ امری که بههیچوجه برای پدیدآورندگان گوگل امکانپذیر نیست. بدون شک این گروه از توسعهدهندگان درمقابل فناوریهای روز مقاومت نشان نمیدهند؛ بههمیندلیل، تصمیم گرفتهاند اپلیکیشنهای پیامرسان را بهعنوان راهحلی سادهتر و سریعتر درکنار مواردی مثل ایمیل دراختیار کاربران خود قرار دهند.
بد نیست کمی هم به گذشتهی Presearch اشاره کنیم. این سرویس در ابتدا بهعنوان ابزار جستوجوی داخلی در شرکتهای سازندگان آنها مورد استفاده قرار میگرفت تا زمان لازم برای دسترسی به اطلاعات را کاهش دهد. با ترویج ارزهای مجازی، آنها راهی برای متقاعدکردن کاربران برای کوچ از گوگل به پلتفرم خود یافتند. درادامه، این ایده بهصورت عمومی مطرح شد و با بازخورد مثبت کاربران مواجه و سپس، مرحلهی جمعآوری سرمایه شروع شد.
در سال ۲۰۱۷، سرمایه موردنیاز برای توسعهی پلتفرم جمعآوری شد. همچنین در مرحلهی جمعآوری سرمایه برای توکنها، هدف هفت میلیون دلاری در نظر گرفته شد؛ اما بهلطف تب داغ ارزهای مجازی در آن زمان، بیش از ۲۱ میلیون دلار سرمایه جذب شد. نسخهی اولیه سرویس در نوامبر۲۰۱۷ منتشر شد و توکنها نیز در انتهای همان ماه دردسترس کاربران قرار گرفت.
از آن زمان تاکنون، صدها تبلیغدهنده در نسخهی آزمایشی پلتفرم همکاری داشتند. نسخهی جدیدی از پلتفرم نیز در صف انتشار قرار دارد که از واحد تبلیغات متفاوتی بهره میگیرد و چندین اسپانسر جدید در آن قرار گرفته است. پیشنهادهای همکاری زیادی برای این پلتفرم مطرح شده است؛ اما سازندگان بیشتر تمایل دارند اسپانسرهای همسو با اهداف خود را در پروژه سهیم کنند. پس از یکونیم سال از عرضهی پلتفرم، سازندگان توانستهاند خواستهی اصلی کاربران، یعنی افزونهی مرورگر مجزا را منتشر کنند.
نظرسنجیها نشان میدهد بیشترین دلیل ریزش کاربران، دسترسی غیرآسان به سرویس بوده است که بهنظر میرسد با انتشار افزونه تاحدزیادی برطرف شود. افزونهی مذکور برای مرورگرهای کروم و فایرفاکس و Brave دردسترس است. البته کاربران نسخهی آزمایشی قبلی باید Presearch را بهعنوان صفحهی اصلی مرورگر خود تعریف کنند یا بهیاد داشته باشند که قبل از جستوجو، آدرس آن را در مرورگر خود وارد کنند.
تیم توسعهدهندهی نسخهی iOS اپلیکیشن Presearch را نیز در سال گذشته منتشر کرده که از امکان جستوجوی صوتی بهره میبرد. کاربران میتوانند با صحبتکردن سرویس خاصی را جستوجو کنند و از میان کتابخانهی موجود در برنامه، سرویسهای جستوجوی متنوعی به برنامه اضافه کنند. همچنین، میتوانند با بردن نام سرویس جستوجوی دلخواه، عبارت مدنظر خود را تنها در آن سرویس جستوجو کنند.
این اپلیکیشن میتواند یکی از مهمترین نمونههای ضدانحصار در جستوجو باشد؛ زیرا قابلیت نوینی ارائه میکند که هیچیک از شرکتهای بزرگ انحصارطلب تمایلی به عرضهی آن در سرویسهای جستوجوی صوتی خود ندارند. حتی در گذشته نیز یکی از مسئولان اتحادیهی اروپا گفته بود نمیداند چگونه میتوان قوانین ضدانحصار را در حوزهی جستوجوی صوتی بهاجرا درآورد و با انحصارطلبی دراینزمینه مبارزه کرد.
جامعهی جهانی درمقابل گوگل
کالین پیپ در قسمت دیگری از صحبتهایش میگوید:
ما روی جامعهی علاقهمند به ارزهای مجازی تمرکز کردهایم؛ اما درواقع، موقعیت بسیار بزرگتری برای کمک به تمامی تولیدکنندگان محتوا و تأمینکنندگان سرویسهای اینترنتی وجود دارد. ترافیک بسیار زیادی در وب وجود دارد که درحالحاضر بهصورت پیشفرض بهسوی گوگل روانه میشود، بدون اینکه قسمتی از سود حاصل از این ترافیک به تولیدکنندگان تعلق بگیرد. ما بهصورت جدی میخواهیم از چنین فرصتهایی استفاده کنیم تا مردم گوگل را با سرویسهای مشابه جایگزین کنند. برای مثال، اگر کسی آدرس اینترنتی را اشتباه تایپ میکند و به گوگل ارجاع داده میشود، میتواند به صفحه Presearch روانه شود و فراهمکنندگان اینترنت از این طریق کسب درآمد کنند.
تلاش برای ترویج ارزهای مجازی یکی دیگر از اهداف ما است؛ ازاینرو، کیفِپول پیشفرض برای هر کاربر در نظر گرفته شده که توکنهای آنها در آنجا ذخیره میشود و کاربران نیازی به ساخت کیفِپول جداگانه برای نگهداری توکنهای خود نخواهند داشت. بااینحال، اگر تمایل داشته باشند، میتوانند توکنهای خود را به سایر کیفِپولهای مجازی انتقال دهند.
همچنین محدودیت جغرافیایی خاصی برای سرویس ما وجود ندارد و هرجا که شبکهی اینترنت وجود داشته باشد، کاربران نیز میتوانند از سرویسهای ما استفاده کنند. کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی ازجمله مکزیک و برزیل و ونزوئلا میتوانند از اهداف اساسی این سرویس باشند. در چنین کشورهایی، زیرساختهای لازم برای توسعهی ارزهای مجازی وجود دارد و عطش بسیار زیادی در بازار نیز برای آنها مهیا است. این کشورها همچنان درحالتوسعه هستند و ارزهای دیجیتال میتوانند موقعیت بسیار مناسبی برای آنها تلقی شوند.
با اینکه گوگل بهعنوان موتور جستوجوی پیشفرض در Presearch قرار گرفته است، این استارتاپ موتور جستوجوی اختصاصی خود را نیز به کاربران پیشنهاد میدهد که از رابطهای برنامهنویسی کاربردی جانبی برای نمایش نتایج جستوجو بهره میبرد. آنها قصد دارند موتور جستوجوی پیشفرض را از گوگل به موتور اختصاصی خود تغییر دهند؛ اما درحالحاضر امکان انجام چنین کاری مقدور نیست. تیم توسعهدهنده قصد دارد بهترین نتیجهی جستوجو را دراختیار کاربران قرار دهد و نسخهی اختصاصی آنها درحالحاضر نمیتواند امکاناتی همانند گوگل را ارائه دهد؛ بههمیندلیل تا آیندهای نزدیک، گوگل همچنان بهعنوان موتور جستوجوی پیشفرض باقی خواهد ماند.
گفته میشود این موتور جستوجوی اختصاصی شباهت بسیار زیادی به DuckDuckGo دارد؛ اما چندین ویژگی منحصربهفرد در آن گنجانده شده است که از جملهی آنها میتوان به اسکرول بینهایت اشاره کرد تا دیگر نیازی به جابهجایی میان صفحههای متعدد نباشد. البته، مهمترین وجه تمایز این موتور جستوجو، جامعهی متنباز است که کاربران میتوانند بستههای گوناگون را در آن ادغام کنند. برای مثال، یکی از این بستهها مربوطبه بیتکوین میشود که اطلاعات مربوطبه این ارز دیجیتال را هنگام جستوجوی کلیدواژه در صدر نتایج نمایش میدهد. نمونهی دیگر تبدیل ارزش ارزهای مختلف به یک دیگر است که در نوار جستوجو قابل انجام است و الگوریتم مربوطبه آن توسط اعضای جامعهی کاربری Presearch توسعه داده شده است. درواقع هر شخصی که با HTML و جاوااسکریپت آشنایی دارد، میتواند در توسعهی این موتور جستوجو سهیم باشد.
درنهایت، Presearch میتواند به پلتفرمی تبدیل شود که ابزار جستوجوی قدرتگرفته از کاربران خود را ارائه میدهد که در آن، کاربران نهتنها اقدام به ساخت بستههای توسعهی جدید میکنند؛ بلکه امکانات تازهای برحسب کلیدواژههای جستوجوشده به سرویس اضافه میکنند. هدف دیگر این است که جامعهی کاربری بتواند مدیریت سرویس را در دست داشته باشد و روی فرایندها نظارت کند. مواردی مانند رایگیری برای افزودن بستههای توسعهی جدید یا اظهارنظر دربارهی بهروزرسانی قابلیتها و امکانات وجود خواهد داشت که موجب میشود این پلتفرم شباهت بسیاری به ویکیپدیا پیدا کند. باوجوداین، کاربران همچنان قادر خواهند بود جستوجوی خود را شخصیسازی کنند و از میان بستههای توسعهی دردسترس، گزینههای موردنیاز خود را انتخاب کنند.
باید گفت Presearch درحالحاضر فاصلهی بسیاری با رؤیای کاربرمحورشدن کامل دارد. بسیاری از بستههای توسعهی موجود برای موتور جستوجو را تیم توسعهی اصلی پلتفرم ساختهاند. همچنین، برای اولینبار نیست که چنین ایدهای مطرح میشود و در گذشته نیز بسیاری از استارتاپها سعی داشتند با تعامل کاربران و دخیلکردن سایر توسعهدهندگان در روندهای خود، محبوبیت کسب کنند؛ اما بسیاری از آنها در این راه شکست خوردند. درمقابل، جامعهی کاربری فعلی این پلتفرم بسیار محدود است و برای رقابت با گوگل و سرویسهای آن نیازمند تعداد بسیار بیشتری مشارکتکننده است؛ بههمیندلیل، ارز مجازی بهعنوان پاداش کاربران برای استفاده از این سرویس در نظر گرفته شده و منطق اصلی سازندگان این است که با پرداخت توکنها به کاربران میتوانند روزبهروز به تعداد آنها بیفزایند.
درحالحاضر، مقر اصلی آن در کشور کانادا قرار گرفته و آنها برنامههایی برای تأمین هزینهها و استفاده از منابع اصلی نیز دارند؛ بهطوری که حدود ۹۰ درصد از درآمد به توسعهدهندگان، مشارکتکنندگان، کارشناسان اطلاعات و سایر افراد دخیل در پروژه پرداخت میشود و ۱۰ درصد دیگر برای هزینههای نگهداری سرویس صرف خواهد شد. چنین ساختاری در بسیاری از سرویسهای مبتنیبر بلاکچین دیده میشود؛ اما موانع بسیار جدی وجود دارند که موجب بهتعویقافتادن برنامهریزیهای چنین پروژههایی میشوند که ازجملهی آنها میتوان به امور مالیاتی و قوانین قضایی و ریسکهای مرتبط با قوانین نظارتی اشاره کرد. ازاینرو، یکی از همبنیانگذاران ارز دیجیتال اتریوم که مؤسسهی حقوقی نیز دارد، از ابتدای پروژه با تیم توسعهدهنده همکاری کرده تا با راهنماییهایش، احتمال تخطی از قوانین را کاهش دهد.
درحالحاضر، کالین پیپ سهامدار اصلی این استارتاپ بهشمار میرود؛ اما در آیندهای نزدیک، شاهد انتقال مالکیت آن خواهیم بود. درنهایت، پروژه به سیستمی متنباز تبدیل میشود که کاربران میتوانند بر آن نظارت داشته باشند و فعالیتهای آن در شفافیت کامل صورت میگیرد. همچنین، بسیاری از فناوریهای جدید مبتنیبر بلاکچین در حال توسعه و آزمایش هستند و تیم سازندگان قصد دارند با کمی صبر و بهبلوغرسیدن چنین فناوریهایی، از آنها در موتور جستوجوی خود استفاده کنند.
بهتازگی فیلمی علمیتخیلی از سینمای چین بهنام زمین سرگردان (The Wandering Earth) درحالاکران است که در آن تلاش بشر برای زندهماندن در دوران افول خورشید و انبساط این ستارهی روبهمرگ بهتصویر کشیده میشود. فیلم برای فرار از حرارت سوزان خورشید، راهحلی عجیب و دورازذهن پیشنهاد کرده است: تغییر مدار سیارهی زمین. داستان این فیلم ممکن است روزی بهواقعیت بپیوندد.
در پنج میلیارد سال آینده، سوخت خورشید بهپایان خواهد رسید و این ستارهی روبهمرگ با انبساطی تدریجی، زمین را خواهد بلعید. شاید تهدیدی مشابه که درحالحاضر بیشتر محتمل بهنظر میرسد، همین بحران تغییرات اقلیمیباشد که ما را به اقدامی عاجل برای نجات سیاره مجبور کند. بااینحال، نکتهی جالب این است که جابجایی سیارهی زمین به یک مدار دورتر، حداقل از لحاظ نظری امکانپذیر است. با تمام اینها، چگونه چنین چیزی ممکن است و مشکلات مهندسی پیش روی ما چیست؟ برای شروع اجازه دهید فرض کنیم میخواهیم زمین را به مداری ۵۰ درصد دورتر از مدار فعلی آن منتقل کنیم؛ یعنی تقریبا همان فاصلهای که امروزه مریخ در آن قرار گرفته است.
فیلم زمین سرگردان، محصول تازهی سینمای چین، به سناریوی جابهجایی سیارهی زمین از مدار خود اشاره میکند.
در سالیان گذشته، توانسته بودیم تکنیکهایی ابداع کنیم که با آن میتوان سیارکها را بهمنظور جلوگیری از برخورد احتمالی با زمین از مسیر حرکت خود خارج کرد. برخی از این روشها برپایهی اقدام سریع و اغلب مخرب هستند؛ مانند انفجار هستهای در نزدیکی یا روی سطح سیارک. روش دیگر نیز برخورد جنبشی است؛ مانند فضاپیمایی که با سرعت زیاد به سیارک برخورد میکند.
بااینحال، واضح است که استفاده از چنین روشهایی روی زمین بهدلیل اثرهای تخریبی آن روی طبیعت، اجراشدنی نیست. تکنیکهای دیگری نیز وجود دارد که برمبنای اعمال فشار بسیار ملایم، اما مداوم در مدتی طولانی است که میتواند فضاپیمایی پهلوگرفته روی سطح سیارک یا شناور در نزدیکی آن تأمین کند (ازطریق گرانش یا روشهای دیگر). باوجوداین، این روش هم دربارهی زمین غیرعملی است؛ چون جرم آن درمقایسهبا بزرگترین سیارکهای موجود نیز بسیار زیاد است.
پیشرانههای الکتریکی
درواقع، قبلا هم زمین را از مدار خود جابهجا کردهایم. هربار که کاوشگر زمین را به مقصد سیارهای دیگر ترک میکند، ضربهی کوچکی در جهت مخالف پرتاب به زمین وارد میشود (چیزی شبیه به لگدزنی یک تفنگ هنگام شلیک)؛ اما متأسفانه چنین نیرویی برای حرکتدادن زمین بسیار اندک است.
تصویری از لحظهی پرتاب فالکون هِوی
امروزه، مؤثرترین وسیلهی پرتابِ دراختیار ما، پرتابگر فالکون هِوی ساخت شرکت اسپیسایکس (SpaceX) است؛ اما برای آنکه بتوانیم زمین را به مدار مریخ انتقال دهیم، به انجام ۳۰۰ میلیارد میلیارد پرتاب با ظرفیت کامل نیاز خواهد بود. بدتر از همه اینکه میزان مواد موردنیاز برای ساخت این موشکها معادل ۸۵درصد از جرم زمین است؛ این یعنی پس از اجرای چنین عملیاتی، تنها ۱۵ درصد از زمین باقی خواهد ماند.
پیشرانهی الکتریکی روشی بسیار کارآمدتر برای شتاببخشیدن به اجرام است؛ بهخصوص پیشرانههای یونی که با شلیک جریان ذرات باردار به جلو حرکت میکند. این امکان وجود دارد که از پیشرانهای الکتریکی برای حرکتدادن زمین بهسمت مدار موردنظر بهره برد. پیشرانهی الکتریکی موردنیاز باید در ارتفاع ۱۰۰۰ کیلومتری بالاتر از سطح دریا، خارج از اتمسفر زمین قرار گیرد و با کمک پرتوی قدرتمند بتواند نیروی فشاری لازم را به زمین وارد کند. با درنظرگرفتن باریکهی یونی قدرتمندی که با سرعت ۴۰ کیلومتربرثانیه در جهت صحیح شلیک شود، ما هنوزهم به شلیک جرمی معادل ۱۳ درصد جرم زمین بهصورت یون نیاز خواهیم داشت تا بتوان انرژی لازم را برای حرکتدادن ۸۷ درصد باقیمانده از زمین فراهم کرد.
بادبانهای نوری
نور هیچ جرمی ندارد؛ اما تکانه دارد؛ ازاینرو، ممکن است بتوانیم از پرتو متمرکز نوری مانند لیزر برای فراهمکردن این نیرو بهره بگیریم. دراینصورت، انرژی موردنیاز از خورشید تأمین خواهد شد و هیچ مقداری از جرم زمین از دست نخواهد رفت. حتی با استفاده از نیروگاه لیزری ۱۰۰ گیگاواتی بزرگی که قرار است پروژهی Breakthrough Starshotبا هدف هدایت فضاپیما به خارج از منظومهی شمسی راهاندازی کند، زمانی حدود سه میلیارد میلیارد سال طول خواهد کشید تا بتوان به جابهجایی مداری موردنیاز دست یافت.
تصویری مفهومی از بادبان نوری کوچک
علاوهبراین، با کمک یک بادبان نوری (خورشیدی) مستقر در همسایگی زمین نیز میتوان نور را مستقیما از خورشید به زمین منعکس کرد. پژوهشگران نشان دادهاند به دیسکی انعکاسی با ابعادی ۱۹ برابر بزرگتر از قطر زمین برای جابهجایی مداری زمین در دورهی زمانی یک میلیارد ساله نیاز خواهد بود.
بیلیارد میانسیارهای
روشی شناختهشده برای تبادل تکانهی میان دو جسم درحالگردش و درنتیجه تغییر سرعت آنها، استفاده از مجرای نزدیک یا بهعبارتی اثر کمکگرانشی است. کاوشگرهای بینسیارهای از این نوع مانور بسیار زیاد استفاده میکنند. بهعنوان مثال، فضاپیمای رزتا که در سفر ۱۰ سالهی خود توانسته بود از نزدیکی ستارهی دنبالهدار 67P عبور کند، پیشازاین رویداد، دوبار بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ از مجاورت زمین عبور کرد.
درنتیجهی چنین مانوری، میدان گرانشی زمین شتاب درخورتوجهی به رزتا داد که دسترسی به آن، صرفا با استفاده از پیشرانهها غیرممکن بود. البته در این مانور، نیرویی برابر و درجهت مخالف به زمین وارد شد؛ گرچه باتوجهبه جرم زمین، اثر این نیرو درخورتوجه نبود. بااینحال، چه میشود اگر بتوانیم از همین اثر کمکگرانشی درزمینهی اجرامی بسیار بزرگتر از کاوشگر بهره ببریم؟ مسیر حرکت سیارکها قطعا میتوانند تحتتأثیر جرم زمین قرار گیرد. با اینکه تأثیر متقابل این نیرو روی جابهجایی مدار زمین بسیار اندک است، این عمل میتواند چندینبار تکرار شود تا نهایتا به جابهجایی درخورتوجه در مدار زمین برسیم.
مقالههای مرتبط:
بعضی از مناطق منظومهی شمسی تراکم بالایی از اجسام کوچکی همانند سیارکها و ستارههای دنبالهدار دارند که برخی از آنها آنقدر کوچک هستند که میتوان آنها را با کمک فناوریهایی دسترسپذیر در آینده جابهجا کرد. درصورت طراحی دقیق مسیر، میتوان یکی از این سیارکهای کوچک را از مدار اصلی خود خارج و با عبوردادن آن از نزدیکی زمین، نیروی بسیار قویتری بر زمین وارد کرد. این ایده ممکن است هیجانانگیز بهنظر برسد؛ اما تخمین زده شده برای موفقشدن در آن، به یک میلیون شهابسنگ نیاز داریم که درحالحاضر هرکدام از آنها بیاندازه با یکدیگر فاصله دارند.
مسیر مانور کاوشگر رزتا
راهکار نهایی
در میان تمام راهکارهای مطرحشده، استفاده از کمکگرانش سیارکها احتمالا دردسترسترین گزینهی پیش رو است؛ ولی در آینده، ممکن است بهرهبرداری از روشهای بادبانهای نوری بهصرفهتر باشد. البته بهرهبرداری از این گزینه نیز مستلزم آن است که تا آن موقع بتوانیم به فناوری ساخت سازههای غولپیکر فضایی یا آرایههای لیزری بسیار قدرتمند دست پیدا کنیم. این فناوریها حتی در اکتشافات فضایی هم کارایی خواهند داشت.
فعلا چنین روشهایی ازلحاظ نظری امکانپذیر هستند و همچنین ممکن است روزی ازلحاظ فنی نیز انجامشان مقدور شود؛ اما شاید بهتر باشد که برای فرار از سرنوشت تلخ زمین در روزی که خورشید آن را میبلعد، خود بههمراه نسلمان به سیارهای دیگر مانند مریخ پناه ببریم. دستکم همین حالا نیز تاحدودی با شرایط این سیاره آشنایی داریم و چندینبار کاوشگرهای خود را روی آن فرود آوردهایم. حال که با دقت بیشتری مشکلات پیشرو در انتقال زمین به مدارهای دورتر را در نظر میگیریم، شاید کلونیسازی مریخ و سکونتپذیرکردن آن و نهایتا انتقال تدریجی جمعیت زمین به آنجا هم آنچنان که تصور میکنیم، غیرمنطقی نباشد.
پژوهشگران از دههها پیش از رابطهی نزدیک بین حافظه و خواب باخبر بودند. هماکنون، پژوهش جدیدی که در مجلهی NeuroImage منتشرشده است، یکی از مکانیزمهای مهم این ارتباط را بررسی میکند. این پژوهش ما را به فهم این پدیده، یعنی تبدیلشدن اطلاعات آموختهشده به خاطرات مطمئن درطول خواب، نزدیکتر میکند.
این پژوهش به رهبری تان دنگ وو، دانشیار در مرکز سلامت، رفتار حرکتی و فیزیولوژی کاربردی و بخش تصویربرداری مغزی و و سلامت روان دانشگاه کانکوردیا انجام شده است. در پژوهش حاضر، چگونگی ذخیرهسازی اطلاعات خبری مانند اخبار و چهرهی افراد، بررسی شد. این مسئله به امواج مغزی مربوط میشود؛ بهخصوص امواجی که به آنها اسپیندل خواب گفته میشود. این امواج، انفجاری از فعالیتهای الکتریکی هستند که در مرحلهی دوم خواب، یعنی قبل از خواب عمیق، بهوسیلهی نورونها تولید میشوند.
دنگ وو درکنار کریستوف گرووا، دانشیار در دانشکدهی فیزیک و پژوهشگران مرکز تحقیقات سیکلوترون دانشگاه لیج بلژیک، کار کرده است. آنها با استفاده از تصویربردارهای دارویی، توانستند این امواج مغزی را بررسی کنند.
دنگ وو گفت:
فرض بر این است که اسپیندلهای خواب نقش مهمی در انتقال اطلاعات از هیپوکامپوس (ساختمان عصبی خميدهاى كه در كف شاخ ميانی بطن طرفی مغز قراردارد) به کورتکس مغز دارند. در نتیجهی این انتقال اطلاعات، خاطرات مطمئنتر و قویتر میشوند.
تیم دنگ وو برای بهدستآوردن تصاویر موردنیازشان، از نوار مغزی (EEG) و تصویربرداری بهروش تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) استفاده کردند. آنها این تصویربرداریها را روی گروهی از دانشآموزان داوطلب در طول و بعد از کار آزمایشگاهی مبنی بر بهیادسپاری چهرهها، امتحان کردند. در این آزمایش، تعدادی تصویر چهره به دانشآموزان نشان داده شد و سپس خواسته شد تا ترتیب آنها را بازگو کنند. پژوهشگران در هنگام دیدن تصاویر، از مغز آنها تصویربرداری کردند. سپس دانشآموزان به خواب رفتند و هنگام خواب نیز از مغز آنها تصویربرداری شد. سپس دانشآموزان بیدار شدند و باید ترتیب تصاویر را بهیاد میآوردند و در این هنگام نیز بار دیگر از مغز آنها تصویربرداری شد.
فعال شدن دوباره ی اسپیندل های خواب
پس از تصویربرداری، دانشآموزان تا چند روز این کار را تکرار کردند اما دیگر از آنها تصویربرداری نشد. بعد از گذشت یک هفته که دانشآموزان تصاویر را بهخاطر سپرده بودند، یک بار دیگر هنگام خواب از مغز آنها تصویربرداری و از آنها خواسته شد تا تصاویر را بهیاد بیاورند.
دنگ وو توضیحداد:
هدف ما این بود که اسپیندلهای خواب را در شبی که دانشآموزان تازه چیزی را یاد گرفته بودند و در شبی که چیز جدیدی یاد نگرفته بودند، اما همچنان باید همان اطلاعات قبلی را بهیاد میآوردند، با هم مقایسهکنیم.
پژوهشگران دریافتند در شبی که دانشآموزان اطلاعات تازه یاد گرفته بودند، ناحیههایی از مغز که مربوطبه تجزیهو تحلیل اشکال و چهرهها است، دوباره فعال شد. آنها همچنین مشاهده کردند که نواحی مربوطبه حافظه بهخصوص هیپوکمپوس نیز در افرادی که بعد از خواب ترتیب چهرهها را بهتر بهیاد میآوردند، فعال شده بود.
دنگ وو گفت:
این فعالشدن دوبارهی نواحی مربوط و یادگیری و خاطرات در هنگام خواب، نظریهی ما را تأیید میکند. نظریهی موردنظر از این قرار است که هنگام خواب، با انتقال اطلاعات از نواحی بسیار مهم مغز برای تقویت ماندگاری اطلاعات، یعنی انتقال از هیپوکمپوس به کورتکس مغز، خاطرات قطعیتر و قویتر میشوند.
با فهم بهتر از مکانیزم تقویت حافظه و خاطرات، در آینده میتوان اطلاعات بهتری از نحوهی کارکرد حافظه بهدست آورد و بهاین وسیله به افرادی که مشکلات حافظه یا مشکلات خواب دارند، بهتر کمک کرد.
اپل نیز مانند گوگل به مشتریان توصیه کرده است تا ویژگی Hyper-Threading را در پردازنده اینتل دستگاههای خود غیرفعال کنند. این اقدام برای مقابله با آسیبپذیری MDS در پردازندههای اینتل اعلام شده است. بااینحال، اپل هشدار داد که محافظت دربرابر این آسیبپذیری با غیرفعال کردن هایپرتردینگ ممکن است تأثیر قابلتوجهی در عملکرد سیستم داشته باشد.
آسیبپذیریهای امنیتی MDS تقریبا در هر پردازنده مدرن اینتل وجود دارد. اینتل بهروزرسانیهایی برای محافظت از سیستمهای آسیبدیده منتشر کرده، اما این بهروزرسانیها ممکن است برای محافظت دربرابر این آسیبپذیریها کافی نباشند. به همین دلیل، اپل و گوگل به مشتریان توصیه کردند تا Hyper-Threading را غیرفعال کنند. اینتل اعلام کرد که لازم نیست همه مشتریان بخش Hyper-Threading را غیرفعال کنند، چرا که این مورد به نیازهای امنیتی هر فرد بستگی دارد.
بنابراین، مشتریان اپل با غیرفعال کردن Hyper-Threading باید چه میزان تاثیر از کاهش عملکرد انتظار داشته باشند؟
بهگفتهی اپل، در آزمایشی که در ماه مه ۲۰۱۹ با استفاده از تستهای بارکاری چندرشتهای (multithreaded) و بنچمارکانجام شده است، تا میزان ۴۰ درصد احتمال کاهش عملکرد وجود دارد. اگرچه، براساس سیستمهای تست اپل، این میزان تاثیر بین دستگاههای مختلف متفاوت خواهد بود.
هیچ کاربری نمیخواهد تا قبل از رفع این مشکل، سرعت مک بوک او به نصف کاهش پیدا کند. از آنجایی که دلایل مشخص و شناختهشدهای از معایب MDS وجود ندارد، این کاهش سرعت عملکرد میتواند برای متقاعد کردن بسیاری از مردم دربرابر محافظت از سیستمهای خود پذیرفتنی نباشد. باوجوداین، یکی از مدیران اینتل گفت:
هر کاربری خودش تصمیم میگیرد که کدامیک از دو گزینه امنیت یا تاثیر چشمگیر در عملکرد سیستم برای او مهمتر است.
نحوه غیرفعال کردن Hyper-Threading در MacOS
اپل، مراحل عملیات لازم برای مک بوک را به ترتیب زیر اعلام کرده است.
- مک بوک خود را روشن یا راهاندازی مجدد کنید و بلافاصله کلید Command (⌘) -R یا یکی دیگر از کلیدهای ترکیبی MacOS Recovery را در صفحه کلید خود فشار دهید و نگه دارید.
- از منوی Utilities در نوار منو، Terminal را انتخاب کنید.
- دو دستور زیر را همزمان در Terminal تایپ کنید.
nvram boot-args = "cwae = 2"nvram SMTDisable =٪ 01
- از منوی اپل گزینه Restart را انتخاب کنید.
همچنین، اپل اعلام کرد که اطلاعات بیشتر شامل راههای دوباره فعال کردن Hyper-Threading و بررسی اینکه آیا سیستم درحال حاضر از Hyper-Threading استفاده میکند یا خیر، ازطریق صفحه پشتیبانی اپل در دسترس است.
اینتل در وبسایت خود، اطلاعاتی درمورد معایب MDS، رفع و کاهش این آسیبپذیریها و تاثیر عملکرد سیستم به اشتراک گذاشته است. درنتیجه، بهتر است همهی شرکتها در قبال معایب سیستمهای خود پاسخگو باشند و در اولین فرصت، برای رفع مشکلات آن اقدام کنند.
آدام گوپنیک، نویسندهی باسابقهی نیویورکر در گردشی علمی در زمینهی پیری، به آزمایشگاههای مختلف سر زده است تا با فرایندها و رویکرد آنها در مورد پیری آشنا شود. در ادامه با او همراه میشویم.
به تعبیر ارنست همینگوی، پیری همچون ورشکستگی به دو شکل اتفاق میافتد: بهآرامی یا به یکباره. حالت آهسته همانی است که آشناتر است: چندین دهه با احساس اندکی از تغییرات درونی میگذرد و میانسالی میرسد، با تغییراتی آهسته مثل نامی ازیادرفته، دردی در ناحیهی کمر، ظهور چندین تار موی سفید و چروکهایی در اطراف چشم. راه سریع بهصورت مجموعهای از تغییرات اتفاق میافتد: بینایی ضعیف میشود، شنوایی کاهش پیدا میکند، دستها دچار لرزش میشوند، شکستیهای لگن اتفاق میافتد و پزشک زیر لب از علائم نگرانکننده سخن میگوید.
آزمایشگاه ایجلب (AgeLab) در مؤسسهی فناوری ماساچوست، لباسی بهنام اگنس (agnes) طراحی کرده است که وضعیت پیری را شبیهسازی میکند. جوزف کاگلین، بنیانگذار و مدیر آزمایشگاه ایجلب، آن را چنین توصیف میکند: لباس اگنس یا «پیرشدن ناگهانی»، شامل عینک زردرنگی است که حس زردشدن عدسیهای چشم را که با افزایش سن اتفاق میافتد، القا میکند، کلاه مهارکنندهای که میزان حرکت ستون فقرات را محدود میکند، بندهای اطراف زانو، مچها و آرنج، وضعیت خشکی حرکات را شبیهسازی میکنند، پوتینهای دارای لایههای فومی کاهش بازخورد حسی را شبیهسازی میکند و دستکشهای مخصوص نیز موجب کاهش قدرت حس لامسه و محدود کردن حرکت انگشتان میشود.
لباس پیری را بهآرامی بپوشید و سپس بایستید. شبیه حسی است که فضانوردان روسی هنگام پوشیدن لباس فضانوردی توصیف میکنند؛ در ابتدا فقط احساس وجود وزن اضافی، کمی کاهش در حواس و بار اضافی و گیر کردن اندامها را دارید. هرچند بهزودی متوجه میشوید که این لباس بسیار اعصابخردکن است. لباس، شما را خم میکند و انجام کوچکترین حرکات نیز بسیار دشوار میشود. کاگلین میگوید به بالای قفسه برسید و آن لیوان را بردارید. انجام این کار نسبتبه آنچه انتظار دارید، توجه بیشتری را میطلبد. حتی رسیدن به لیوان نیز دشوار است. همچنان که روی انجام این کار تمرکز میکنید، ازلحاظ عاطفی نیز دچار رنجش میشوید. در این وضعیت، نگاه سنگین و زمزمههای زیر لب را که گاهی در جایی مثل مترو درمورد افراد سالخورده وجود دارد، احساس میکنید. تمرکز بیش از حدی که برای انجام هر کاری به آن نیاز دارید، جریان زندگی را بههم میزند و بهناگاه درمییابید که خوشبختی چیزی جز جریان مداوم کنشها و واکنشهای ساده و انتخابهای همزمان با حداقل تلاشِ ممکن نیست.
این آزردگی پس از نیم ساعت پوشیدن لباس، به خشم تبدیل میشود: چرا مردم اینگونهاند؟ (هیچگاه نمیپرسیم: چرا خودم اینگونه هستم؟). درواقع، لباس ما را چندان از مشکلات جسمی زمان سالخوردگی که قابل مدیریت هستند، آگاه نمیکند بلکه آشفتگی روانی مرتبط با این وضعیت را برای ما آشکار میکند. اینجا است که عمل و انگیزهی شاه لیر (در نمایشنامهی مشهور ویلیام شکسپیر) بهناگاه کاملا آشکار میشود. او از کمحرفی کوچکترین دختر خود خشمگین میشود؛ زیرا برای باز کردن نقشهی پادشاهی خود باید تقلا کند.
آزمایشگاه ایجلب با هدف پرورش و ترویج فناوریها، محصولات و خدمات جدید برای افراد سالخورده تأسیس شده است. کاگلین میگوید هر ۸ ثانیه، یکی از کودکان نسل انفجار ۷۳ ساله میشود (افرادی که در دورهی انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم متولد شدهاند). کاگلین که حدود ۶۰ سالش است، تصویری از یک مرد قدیمی و مهندس کارآفرین است. او همچنان که در آزمایشگاه قدم میزند، محصولات خود را به یک شرکت معرفی میکند. گفتگوی او خلاصهوار، صریح و همراه جریان سادهای از آمارهها است. او میگوید:
جایی که علم دچار ابهام میشود، سیاست آغاز میشود. در برخی ایالتها یک رانندهی پیر ۵۰ ساله است و در برخی دیگر ۸۰ ساله، ما حتی نمیدانیم که چه کسی یک رانندهی پیر محسوب میشود. من دوست دارم این ابهام را برطرف کنم. طی دههی گذشته، ما بزرگترین هدیهی تاریخ بشریت را ایجاد کردیم: ۳۰ سال زندگی بیشتر و نمیدانیم که با آن چه کنیم! اکنون که داریم بیشتر زندگی میکنیم، باید ببینیم چگونه برای کارهایی که میخواهیم انجام دهیم، برنامهریزی کنیم.
فردی که لباس مذکور را پوشیده است، پس از بلند کردن لیوان درمییابد که حتی گذاشتن یک لیوان بهآرامی روی میز نزدیک نیز مشکل است. کاگلین همینطور که از اتاقی به اتاق دیگر میرود، از آنچه در آزمایشگاه ایجلب آموخته است، سخن میگوید. او میگوید:
اینجا یک مدل خوب برای بررسی وجود دارد. از صفر تا ۲۱ سالگی درحدود ۸ هزار روز است. از ۲۱ سالگی تا بحران میانسالی نیز ۸ هزار روز است. از ۴۵ سالگی تا ۶۵ سالگی نیز ۸ هزار روز است. امروزه، اگر شما به ۶۵ سالگی برسید، ۵۰ درصد این شانس را خواهید داشت که به ۸۵ سالگی نیز برسید: ۸ هزار روز دیگر! این دیگر سفر به دیزنی و منتظر ماندن برای دیدار نوهها و مردن بهخاطر ویروسی که روی یک کشتی به آن مبتلا شدید، نیست. ما داریم درمورد تفکر مجدد و تعریف مجدد یک سوم از زندگی بزرگسالی صحبت میکنیم. این بزرگترین دستاورد در تاریخ بشر است و تمام چیزی که میتوانیم بگوییم، این است که آیا این پیشرفت باعث ورشکست شدن مدیکر (برنامهی ملی بیمه اجتماعی در آمریکا برای افراد بالای ۶۵ سال) خواهد شد؟ چرا ما بهجای این طرز تفکر، برای این سالها برنامهی جدیدی برای زندگی این افراد توسعه نمیدهیم؟
لباس پیری یکی از ابزارها و لوازم بیشماری است که در آزمایشگاه ایجلب وجود دارد و در اختیار بازدیدکنندگان و افراد شرکتی قرار میگیرد. در اینجا یک شبیهساز رانندگی نیز وجود دارد که حرکات چشم راننده را دنبال میکند. کاگلین میگوید این فناوری از مردم میخواهد که عادتهای سالها رانندگی را بدون آموزش و طی ۱۰ دقیقه تغییر دهند.
در گوشهای از آزمایشگاه، پارو (Paro) نیز به چشم میخورد؛ یک ربات ژاپنی که به شکل فُک طراحی شده است و میتواند صدایی از خود دربیاورد و سرش را نیز تکان دهد. این ربات برای راحتی افراد سالخورده بهخصوص بیماران مبتلا به آلزایمر که هنگام غروب خورشید اوقات سختی دارند و دچار بیقراری و آشفتگی حاد میشوند، ساخته شده است. کاگلین میگوید:
پارو بهجای اینکه یک گربه یا سگ باشد، یک فک است؛ زیرا مردم تجربیات زیادی با سگها و گربهها دارند و حتی بیماران مبتلا به الزایمر نیز میتوانند این عدم تشابه را تشخیص دهند. ما پارو را همانطور که هست، قبول میکنیم.
علاوهبر اینها، رباتهای پرستار متحرکی برای مراقبت از افراد سالخورده طراحی شده و نیز صندلیهای عریضی که مخصوص سالخوردگان است. روی دیوار آزمایشگاه نیز تصاویری از ابرهای کلماتی که با پیری مرتبط هستند، دیده میشود که نشاندهندهی اختلاف قابلتوجه در اصطلاحاتی است که زنان پس از دوران شغلی خود تصور میکنند (آزادی، زمان و خانواده)، با آنچه مردان تجسم میکنند (بازنشستگی، استراحت و تفریح).
کار آزمایشگاه ایجلب با یک پارادوکس شکل گرفته است. این آزمایشگاه که بهمنظور مهندسی و ترویج محصولات و خدمات جدید برای افراد سالخورده بنا شده است، بهسرعت به این موضوع پی برده که مهندسی و ترویج محصولات و خدمات جدید برای گسترش بازار پیری میتواند حتی راهی برای خروج از بازار باشد. افراد سالخورده اجناسی را که برای آنها یادآور پیری است، خریداری نمیکنند. درواقع، قبول کمک برای خارج شدن از این لباس، معادل با قبول این موضوع است که ما در این لباس زندگی میکنیم و این موجب رنجش ما میشود.
شرکت هاینز در دههی ۱۹۹۵ سعی کرد یک خط تولید غذا برای افراد سالخورده راهاندازی کند. این غذاها اساسا همان غذاهای نوزادان ولی برای افراد پیر بود. این ایده نهتنها با شکست روبهرو شد، بلکه بهگفتهی کاگلین، کل برند را نیز مسموم کرد. احتمالا ناخوشایندترین این شکستها مربوطبه دستگاه PERS بود؛ دستگاههایی که بهشکل یک آویز گردن طراحی شده بود و وقتی فشرده میشد، خدمات اورژانس را احضار میکرد. این دستگاه ساده و مؤثر بود. کاگلین میگوید مشکل اینجا است که هیچکس آن را نمیخواهد. کل نفوذ این محصول در بازار مثبت ۶۵ (بازار محصولات افراد بالاتر از ۶۵ سال)، کمتر از ۴ درصد بوده است. کاگلین توضیح میدهد:
ما محصولات را فقط برای انجام کارها نمیخریم بلکه بهخاطر چیزی که درمورد ما میگویند نیز آنها را میخریم. این آویزهای گردن یا دستبندهای مخصوص این گروه سنی، پیری را یادآوری میکند.
آزمایشگاه ایجلب به این مفهوم ابدی رسیده است که برای ما، «هویت» بیش از «سودمندی» اهمیت دارد. پژوهشگران متوجه شدهاند که موثرترین راه برای آسایش افراد مسن، ایجاد تشابه بین محصولاتی که افراد سالخورده از آنها استفاده میکنند، با آن چیزی است که در میان جوانان مرسوم است. بهترین سمعکها، آنهایی که هستند که بیشترین شباهت را با هدفونها دارند و پذیرفتنیترین دستگاههای PERS، دستگاههایی هستند که به شکل یک گوشی آیفون طراحی شدهاند. چنین همگراییهای غیرمنتظره در گذشته نیز اتفاق افتاده است. کاگلین توضیح میدهد که دهکدههای بازنشستگی معمولا در اطراف زمینهای گلف متمرکز میشود؛ نه بهخاطر اینکه افراد سالخورده لزوما به گلف علاقمند هستند، بلکه بیشتر بهخاطر اینکه آنها استفاده از وسیلهی نقلیه کوچکی که خود و وسایل را جابهجا میکند (سبد گلف)، دوست دارند. سرویسهای TaskRabbit و Rent the Runway که فراهمآورندهی کمک فوری برای مشکلات خاص هستند، بهویژه برای جمعیت سالخورده ارزشمند هستند. کاگلین میگوید:
پارادایم غالب این است که افراد مسن فناوری جدید نمیخواهند، اما اجاق مایکروویو را میخرند. این وسیله نمیتوانست بهتر از این برای افردی که تنها زندگی میکنند، طراحی شود. این وسیله مثالی کامل از چیزی است که من آن را طراحی فوقالعاده میخوانم؛ برای افراد مسن ساخته نشده اما برای آنها عالی است. ما درحال انجام کار روی محصولاتی هستیم که برای نسل هزاره ساخته شدهاند اما برای افراد نسل انفجار مناسبتر هستند. غذاها تحویل داده میشوند؛ اینها خدمات شگفتانگیز کمک به زندگی است که میتواند به خانهی هر کسی بیاید؛ بهخصوص زنان سالخورده از کمبود ریزمغذیها نجات پیدا میکنند. بنابراین، درحالیکه نسل هزاره، این خدمات را برای راحتی خود میخواهند، نسل انفجار آنها را برای مراقبت از خود یا والدین خود میخواهند.
کاگلین مخالف تبعیض عظیم موجود در فناوری بهنفع جوانترها است. آنها در بیشتر موارد روی تولید محصولاتی برای قشر جوان جامعه تمرکز میکنند. او میگوید دلیلی برای این تبعیض وجود ندارد. او همچنین از تخصیص اشتباه منابع براساس افسانهها متنفر است: «ما اعتقاد داریم که زمان سالخوردگی در موسساتی (مثل خانه سالمندان) که به این منظور ساخته شدهاند، سپری میشود و براساس آن برنامهریزی میکنیم. اما واقعیت این است که کمتر از ۱۰ درصد از افراد به خانهی سالمندان میروند یا با کمک زندگی میکنند. صنعت مسکن درحال ساخت خانههای مناسبی برای سالخوردگان است اما ۸۷ درصد از افراد بازنشستهی مسن ترجیح میدهند در همان خانهای بمانند که در آن خاطرات خود را تجربه کردهاند.»
کاگلین درمورد پیری توضیح میدهد: «کارهای کوچک تبدیل به منبعی از اصطکاک میشوند. نه اینکه نتوانید از نردبانی بالا روید و لامپی را عوض کنید، بلکه در شرایطی قرار گرفتهاید که کسی هست سر شما فریاد بزند که با این کار خواهی افتاد و گردنت میشکند. این همان مسئلهی پیری است که باید آن را حل کنیم، ساختن خانهها و دهکدههایی برای افراد سالخورده نیاز ما نیست. این ضعف صنعت و مهندسی برای پرداختن به مشکل حقیقی پیری است که موجب عصبانیت کاگلین از تفکرات علمی درمورد گسترش زندگی میشود؛ ما قبلا زندگی را گسترش دادهایم. چیزی که ما به آن نیاز داریم، این نیست که مرگ را به تعویق بیندازیم، بلکه باید داستان جدیدی درمورد پیری بنویسیم.
پیری نقطهای ندارد، اما نبود یک نقطه است. در زمان پیری، کارآمدی فرایند تکثیر سلولی بهدلیل عدم دریافت پاداش تکاملی برای کارکردن بهصورت مؤثر، تضعیف میشود. اطلاعات مربوطبه رنگ مو یا انعطافپذیری پوست ما گم میشود و مجازاتی (ازنظر تکاملی) هم برای این شکست وجود ندارد، چرا که ما قبلا خود را تکثیر کردهایم. وقتی ما از سن تولیدمثل عبور کردیم، ژنها در هنگام نسخهبرداری درست عمل نمیکنند و به جهشها اجازهی تجمع میدهند زیرا انتخاب طبیعی دیگر اهمیتی ندارد. حتی ماشینی که میخریم، برای مدتی کار میکند، سپس خراب میشود و دیگر درست نمیشود، عوامل آسیبزنندهای مانند خوردگیها هیچگاه نمیخوابند. ما هم همینطور هستیم.
بااینحال، برخی درختان برای قرنها زنده هستند و بر حلقههای آنها اضافه میشود و بدون پیر شدن واقعی، همچنان رشد میکنند. برخی از گونهها نیز مانند انواعی از کوسهها ممکن است برای قرنها زندگی کنند. انسانها نیز در نمودار طول عمر موجودات زنده، نقاط پرتی محسوب میشوند ما نسبتبه دیگر موجودات هماندازهی خود، عمر بسیار طولانیتری داریم؛ و این حقیقت را که حیوانات کوچکتر نسبتبه بزرگترها طول عمر کمتری دارند، به چالش میکشیم. البته ما تنها موجودی نیستیم که چنین خصوصیتی دارد؛ یک مبارز مهم دیگر، موش صحرایی برهنه است که بدون اینکه بهنظر برسد پیر شده است، سالهای زیادی زندگی میکند.
این ۳۰ سال زندگی اضافهای که ما بهدست آوردهایم، باارزش است. میتوان گفت سؤال مهم این نیست که «چرا ما از بین میرویم»، بلکه این است که «چرا طبیعت به ما اجازه داده است بهمدت طولانیتری درکنار هم بمانیم؟»
شاید طول عمر بیشتر انسان، دلایل تکاملی داشته باشد. مرحلهی گذر از دوران اولیهی زندگی در انسان کند است و شاید حضور افراد سالخورده حتی اگر قادر نباشند جامعهی جدیدی ایجاد کنند، مزیتی برای گروه داشته باشد. در این رابطه، یکی از سؤالهایی که زیستشناسان تکاملی با آن مواجه هستند، این است که آیا طبیعت بهجای شایستگی فردی به شایستگی گروهی اهمیت میدهد؟»
از آزمایشگاه ایجلب بیرون میرویم. بهعقیده برخی افراد، محصولات این آزمایشگاه تنها چسب زخمی است برای مشکلی که باید بهطور اساسی حل شود. به آزمایشگاه ژنتیک هاروارد میرویم. در اینجا، زمزمههایی درمورد مخمر فناناپذیر، حکایاتی از موشهای تا ابد جوان و شایعاتی درمورد سگهای جوانشده وجود دارد و دانشمندانی که بهشدت اصرار بر این دارند که پیری یک بیماری است و باید همچون دیگر بیماریها درمان شود.
درحالیکه ۵۰ سال پیش، با اطمینان گفته میشد پیری هم جزء فرایند اجتنابناپذیر افول هرچیزی است، اکنون بسیاری از پژوهشگران بر این باورند این مسئله، اپیژنتیکی است: پیری بروز مشکلی در خواندن اطلاعات ژنتیکی سلولها است. دیوید سینکلر، ژنتیکدان هاروارد برای توضیح این موضوع، از یک تعبیر استفاده میکند: اطلاعات هر سلول، دیجیتال بوده و بهطول کامل ذخیره و بازخوانی میشود؛ ولی درمعرض انسداد ناشی از گرد و خاک و خراشهایی قرار میگیرد که روی سطح پلاستیکی یک سیدی میافتند. او میگوید: «اگر آنها را پاک کنید، جوانتر خواهید شد.»
این نخستینبار در تاریخ علم بشر نیست که نحوهی تفکر ما درمورد یک پدیدهی طبیعی تحت تاثیر ابزار ساخت بشر قرار میگیرد. مثلا وقتی که یک سویچبرد تلفن، موثرترین مکانیسم حامل دانش بود، مردم تصور میکردند مغز شبیه آن است؛ وقتی کپیهای دستگاه کپی از نسلی به نسل بعد کمرنگتر و ناخواناتر میشد، تصویر سلولهایی که تکثیر خود را متوقف میکنند، به این شکل در ذهن ما نقش بست. جورج چارچ، زیستشناس دانشگاه هاروارد میگوید:
از دیدگاه اپیژنتیک ما میتوانیم سلولها را وادار به خودترمیمی کنیم.
چارچ در زمینهی احیای گونههای منقرضشده بهخصوص ماموتهای پشمالو، پژوهشهایی انجام میدهد. یکی از جوکهای معروف او این است که بازدید از طبقهی پنجم آزمایشگاه ممنوع است؛ زیرا در آنجا ماموتها و نئاندرتالهایی زندگی میکنند. او همچنین یکی از اعضای گروهی است که در پی ساخت محصولاتی برای افراد سالخورده نیستند، بلکه میخواهند تعداد افرادی که به این محصولات نیاز پیدا میکنند را کم کنند. بهعقیدهی او، شاید سالخوردگی مشکلی نیست که نیاز باشد آن را مدیریت کنیم، بلکه اشتباهی است که باید آن را تصحیح کنیم. سینکلر حداقل در یک مورد توانسته است طول عمر مخمر را افزایش دهد و میگوید قصد دارد آزمایشهای انسانی نیز انجام دهد. او مُبلغ مزیتهای هورمسیس (hormesis) است؛ عمل القاء استرس متابولیکی بهوسیلهی تمرینهای شدید کوتاه یا روزهداری متناوب.
پژوهشهای ضدپیری عمدتا در دو جهت حرکت میکنند: ازطریق مولکولهای کوچکی که در قالب مکملهای غذایی روی میزان تولید پروتئینهای خاص تاثیر میگذارند و ازطریق مهندسی ژنتیک. در بیشتر پژوهشها، مهندسی ژنتیک شامل افزودن یا دستکاری ژنها در جوامع حیوانی و اغلب موش است. به این صورت، ژنوم موش آرایش جدیدی پیدا کرده و با استفاده از آن، یک سویهی تغییرژنتیکیدادهشده ایجاد میشود.
در مطالعات روی موشها، تغییرات ژنتیکی که موجب میشوند جوندگان مقدار بیشتری از پروتئین سیرتوئین۶ تولید کنند، منجر به افزایش طول عمر شده است (اگرچه برخی از دانشمندان تصور میکنند که این مداخله تنها به موشهای نر کمک کرده است تا بهاندازهی موشهای ماده عمر کنند). چارچ و نوآ دیویدسون، در حال انجام پژوهشی با هدف جوانکردن سگهای پیر هستند. آنها درحال انجام ژندرمانی روی سگهای نژاد بیگل هستند. همچنین تبلیغات گستردهای در زمینهی درمان بیماری دریچهی میترال در سگهای کاوالیر کینگ چارلز اسپانیل با استفاده از ژندرمانی کردهاند. این مورد، یک بیماری درمانناپذیر وابسته به سن است که تقریبا تمام این سگ ها را از ۱۰ سالگی درگیر میکند. گروه چارچ و دیویدسون با استفاده از یک ویروس تغییرژنتیکیدادهشده، قطعهای از DNAرا وارد سلولهای کبد سگ خواهند کرد و باعث خواهند شد آنها پروتئینی را تولید کنند که از پیشرفت این بیماری جلوگیری کند. اما این پژوهشگران اهداف بزرگتری نیز در سر دارند. آنها بهدنبال یافتن اهداف دیگری برای مداخلات مبتنیبر ژن هستند. همچنین قصد دارند با مطالعهی پایگاههای دادههای ژنهای مرتبط با سن، ژنهایی را که بیان آنها همگام با افزایش سن دچار تغییر میشود، شناسایی کنند. در بازپخش سیدی زندگی، اینها نُتهایی هستند که تضعیف یا تقویت شدهاند و دیویدسون و چارچ میخواهند آنها را به حجم مناسب برگردانند. البته این کار مشکلات زیادی به همراه دارد، بهخصوص اینکه مارکرهای زیستی بسیار کمی برای افزایش ماندگاری وجود شناخته شدهاند.
برای توصیف وضعیت مطالعهی نشانگرهای مرتبط با سن، یک پژوهشگر چنین توضیح میدهد:
ما میدانیم که وقتی سلولهای سرطانی در بدن از بین بروند، سرطان بهطور موفقیتآمیزی درمان شده است؛ اما چگونه میتوانیم با منتظر ماندن برای چند دهه و مشاهدهی زمان مرگ، دریابیم که آیا موجب عمر بیش از انتظار مردم شدهایم یا خیر. ما بهطور ایدهآل میخواهیم چیزی را پیدا کنیم که مثلا بشود آن را با یک آزمایش خون اندازهگیری کرد و ارتباط قابل اعتمادی با طول عمر فرد داشته باشد.
چارچ درزمینهی رویکرد مهندسی ژنتیک خوشبین است. او توضیح میدهد: «ما میدانیم این کار نتیجه میدهد. ما در حال حاضر توانستهایم سلولهای بنیادی جنینی را برنامهریزی مجدد کنیم؛ شما میتوانید یک سلول واقعا پیر را بردارید و آن را به یک سلول جوان تبدیل کنید. بیشتر پژوهشها روی موش انجام شده است و ما طول عمر موش را تا دوبرابر افزایش دادهایم. البته این نتیجه زیاد به چشم نمیآید؛ زیرا روی موش انجام شده است ولی اکنون داریم روی سگ نیز کار میکنیم. ما ۹ روش متفاوت برای جوانسازی مجدد سلول پیدا کردهایم. یکی از آنها، سلولهای پیر را حذف میکند؛ سلولهای پوسیدهای که تقسیمشان متوقف شده است و گرایش به ایجاد التهاب دارند و بهعنوان یک عامل مخرب برای همسایگان خود عمل میکنند. ما اکنون در مرحلهی انجام آزمایشهای بالینی روی سگها هستیم. اگر همهچیز خوب پیش برود، باید این کار را طی ۲ سال کامل کنیم و طی ۵ سال آینده مشغول ازمایشهای بالینی انسانی باشیم. من حدس میزنم آزمایشهای بالینی سگها بهخوبی پیش برود. براساس آزمایشهای انجامشده روی موشها، ما امیدواریم که اثرات، کلی و مستقل از گونهها باشند. ما در حال استفاده از همان روش ژندرمانی در موش، سگ و نیز انسان هستیم.»
مقالههای مرتبط:
البته چارچ از این موضوع نیز آگاهی دارد که درنهایت باید بتواند تأیید سازمان غذا و دارو را نیز بگیرد. او در اینباره توضیح میدهد:
ما بهجای ماندگاری، روی معکوسکردن فرایند تاکید میکنیم. علت هم تا حدودی این است که گرفتن مجوز سازمان غذا و دارو در ارتباط با معکوس کردن بیماریها نسبتبه طولانی کردن عمر آسانتر است. هدف ما افزایش ماندگاری نیست، ما فقط میخواهیم روند بیماریهای مرتبط با سن را معکوس کنیم.
دیویدسون نیز مشتاقانه این ایده را تأیید میکند:
ما میخواهیم مردم بهتر زندگی کنند، نه اینکه لزوما عمر طولانیتری داشته باشند؛ اگرچه بدیهی است که طولانیشدن عمر نیز بخشی از بهتر شدن است.
چارچ بهوضوح اشاره میکند که اینها موضوعهای نزدیکی هستند. او میگوید:
انسان تا چه زمانی میتواند رشد کند؟ اگر رویکرد ما واقعا مؤثر باشد، باید گفت هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ اما هدف ما زندگی ابدی نیست. هدف، جوانی و سلامت است بهجای افزایش دورهی زوالی که با افزایش سن اتفاق میافتد. یکی از موضوعات جالب درمورد افرادی که بیش از صد سال زندگی پرباری دارند، این است که جوان زندگی میکنند و سپس بهسرعت از دنیا میروند. آنها اینجا هستند، خوب زندگی میکنند و سپس نیستند. این تصویر بدی نیست.
دانشمندان زیادی درمورد میزان موفقیت این رویکردها تردید دارند. شاید هنوز کسانی اشتیاق بیاندازهی اوایل قرن بیستم را در زمینهی پیوند غدد میمون به انسانها بهخاطر بیاورند؛ روشی که بهعنوان راهحل عملی مشکل پیر شدن مطرح شد. پشت این وعدههای خوشبینانه، حقیقتی غمانگیز پنهان است: اینکه حتی پژوهشهای پایهای نیز همیشه نمیتوانند یک مسئله بنیادین را حل کنند.
هرچند پیشرفتهای علمی زیادی در ژنتیک و آسیبشناسی زوال عقل حاصل شده، اما تاکنون هیچ درمان امیدوارکنندهای برای این بیماری معرفی نشده است. شمار افرادی که به سالخوردگی میرسند، کاهش نخواهد یافت بلکه حتی جمعیت بیشتری در معرض هجوم آلزایمر یا شکلهای دیگر زوال عقل قرار خواهند گرفت که در حال حاضر بیشتر در کشورهای ثروتمند با امید به زندگی بیشتر دیده میشود.
از جوانسازیهای مجدد دانشگاه هاروارد میگذریم و به آزمایشگاه پاتریک هوف در مدرسهی پزشکی آیکان در مانتساینای میرویم. در اینجا صحبت از نوآوری قریبالوقوع نیست بلکه با پژوهشهایی روبهرو میشویم که پیشرفت بسیار کندی دارند و هوف که متخصص پیری و آلزایمر است، پیچیدگیهای بسیاری را از این زمینه میبیند.
مقالههای مرتبط:
آزمایشگاه او یک در فضایی باز است که حجرههای کوچکی دارد و پژوهشگران در آنها، مغزهای جوان و پیر انواع مختلفی از جانوران را با دستگاههایی شبیه میکروسکوپ مورد مطالعه قرار میدهند. این دستگاهها چندین نوع هستند و یکی از آنها به پژوهشگران این امکان را میدهد که بتوانند ساختار عصبی را تا حد دندریتها بررسی کنند. هوف میگوید:
شغل من هنگام معرفی میکروسکوپهای دیجیتال آغاز شد. اکنون ما میتوانیم با دادههایی در حجم ترابایت کار کنیم و قادر هستیم اطلاعات مربوطبه کل شبکههای نورونی موجود در مغز یک جانور را جمعآوری کنیم. ما بافت را رنگآمیزی میکنیم، قطعه یا کل مغز را برمیداریم و برشهای بسیار نازکی از آنها تهیه میکنیم. ما همچنین میتوانیم با استفاده از آنتیبادیها جمعیت خاصی از نورونها را علامتگذاری کنیم. علاوهبر اینها، ما میتوانیم نورونها را با استفاده از یک رنگ فلورسنت رنگ کنیم.
آزمایشگاه هوف پر از مغز است. در یکی از اتاقها، قفسههایی وجود دارد که پر از جعبههایی است که هوف میگوید همهی آنها مغز هستند. او یکی از جعبهها را پایین میآورد و آن را باز میکند؛ در آن یک اسلاید وجود دارد، بههمراه چیزی که بهنظر میرسد یک پروفایل از مغز باشد. او میگوید: «این یک مغز انسان است که طی فرایند شیمیایی و با استفاده از تیمار الکلی اندازهی آن کاهش پیدا کرده است.» هوف توضیح میدهد که این مغزها بهطور نامحدود نگهداری میشوند و مثل کتاب به آزمایشگاههای دیگر قرض داده میشوند.
هوف که به مطالعهی مغز نهنگها و دلفینها نیز علاقه دارد، دوست دارد بازدیدکنندگان را به یک اتاق باز و سرد پر از مغز ببرد؛ نوعی از مجموعه کتابهای کمیاب از مغزها. در این اتاق مغزهای مختلفی وجود دارد: مغزهای انسان، میمون و دلفین. هوف میگوید: «در اینجا حتی مغز نهنگ عنبر نیز وجود دارد؛ یعنی بزرگترین مغز شناختهشده روی زمین.» او میگوید پیدا کردن مغز آببازسانان پیر دشوار است. آنهایی که به ساحل میآیند، جانوران بالغ جوان هستند و پیرها معمولا بهآرامی در دریا میمیرند.
مطالعهی آلزایمر، بهخاطر تخریب موذیانهی ذهن و شخصیتهای سالم، تبدیل به کار اصلی هوف شده است. او میگوید:
حتی در بزرگنمایی بسیار زیاد نیز تفاوت بین مغزهای انسانی پیر و جوان مشخص نیست. برای دیدن هرگونه کاهش در سازماندهی عصبی زمان پیری باید واقعا سطح بالایی از وضوح موجود باشد اما با نگاه کردن به یک مغز مبتلا به آلزایمر میتوان آتروفی را دید.
او توضیح میدهد سه دهه پیش، پژوهشهای مرتبط با آلزایمر، ارتباط دو پروتئین کلیدی را با این وضعیت نشان دادند: بتا آمیلوئید که پلاکهایی بین نورونها ایجاد میکند و پروتئین تائو که رشتههای درهم تنیدهای بین نورونها تشکیل میدهد. اهمیت نسبی این دو پروتئین مورد بحث بوده است. بسیاری از دانشمندان نتیجه گرفتند که آن پلاکها و فیبرها همانند رسوبات قهوه که صافی را میگیرد، مسیرهای ارتباطی مغز را مسدود میکنند. بهنظر میرسید پاک کردن این گرفتگیها به درمان بیماری کمک کند. اکنون ما میدانیم که اینها واقعا اثرات پاییندست هستند. چیزی که در بالادست اتفاق میافتد و موجب این رویدادها میشود، بسیار پیچیدهتر است.
مثل همیشه، مجرمان قدیمی نیز دراینمیان حضور دارند: چاقی، بیتحرکی، رژیم غذایی نامناسب و دیابت. بنابراین لاغر بمانید و ورزش کنید تا برای مدت زمان بیشتری احساس جوانی کنید. هوف میگوید:
این بیماری به اندازه کافی متنوع و نامتجانس است که روشهای درمان و پیشگیری بتوانند در چندین مسیر حرکت کنند. یکی از مسائل مهم، ترویج پیری سالم است؛ چه کاری میتوان انجام داد و از چه کارهایی باید اجتناب کرد. هر فرد سالخوردهای منحصربهفرد است و تجارب زندگی و عادات او نیز منحصربهفرد هستند. بنابراین، ما داریم به سمتی میرویم که به این جنبه توجه کنیم. همچنین ما باید درک بهتری از عوامل ایجادکننده داشته باشیم. دراینمیان به برخی از نشانگرهای جالب اشاره شده است. در سلول پروتئینهایی وجود دارد که موجب آغاز آبشاری از واکنشها میشود اما مورد هدف قرار دادن آنها بهطور اختصاصی و بدون تغییر عملکردهای دیگر، کاری بسیار دشوار است.
شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که بهترین روش برقراری امنیت در فضای اینترنت کدام است؟ پاسخ اصلی، این است که همهچیز بستگی به مدل تهدید دارد. باید توجه داشته باشید که اکثر کاربران، الزاما نیازی به امنیت بسیار بالای موردنیاز در سطح مراکز هستهای یا دولتی ندارند. اما پاسخ کوتاه به این سؤال، استفاده از روش احرازهویت دومرحلهای است.
مقالات مرتبط:
تقریبا همهی متخصصان حوزهی امنیت در پاسخ به سؤال بالا، استفاده از رمزهای عبور قوی و منحصربهفرد را توصیه میکنند. استفاده از روش احرازهویت دومرحلهای یک گام اضافه در فرایند ورود به حسابهای کاربری آنلاین است که با ارسال یک کد منحصربهفرد به دستگاه شما، بهترین امنیت را بین هکر و اطلاعات آنلاین شما بهوجود میآورد. اما این فقط متخصصان امنیت نیستند که استفاده از روش فوق را توصیه میکنند. دادههای گوگل نشان میدهد که حتی سادهترین فرمهای ورود دومرحلهای تا چه حد میتوانند کاربران را دربرابر نفوذ هکرها به حسابهای کاربری محافظت کنند.
این تحقیق که توسط گوگل و با همکاری دانشگاه نیویورک و دانشگاه کالیفرنیا انجام شده است، نشان داده که عملیاتهای مبتنیبر دستگاه مثل ارسال یک پیام متنی، میتواند امنیت کاربر را در اکثر حملات رایج حفظ کرده و از فاش شدن اطلاعات وی جلوگیری کند.
یافتههای گوگل نشان داده است که ارسال یک پیام متنی به شماره تلفن کاربر باعث شده تا ۱۰۰ درصد حملاتی که با استفاده از باتها انجام میشود و همچنین ۹۶ درصد از حملات فیشینگ که سعی در دزدی رمزعبور کاربر دارند، با شکست مواجه شوند. در این نوع حملات، هکر با استفاده از فهرستهایی که شامل رمزهای عبور مختلف هستند، به صفحهی ورود به حساب کاربری حمله میکند.
البته همهی گزینههای موجود برای ارائهی قابلیت احرازهویت دومرحلهای عملکرد یکسانی ندارند. در این روش، کدهای متنی ارسالشده به کاربر نمیتواند جلوی تمامی حملات برخی از هکرهای نیمه حرفهای را بگیرد؛ اما همچنان بهتر از عدم استفاده از روش احرازهویت دومرحلهای است. روش بهتر، ارسال کد ازطریق یک اپلیکیشن اعتبارسنجی روی گوشی همراه شما است؛ زیرا این روش امنیت بالاتری برای کاربر به ارمغان میآورد.
برای محافظت بیشتر از حسابهای کاربری حساس، تنها یک کلید امنیتی طراحیشده میتواند کاربر را دربرابر باتهای خودکار و حملات فیشینگ و همچنین هکرهایی که تعداد زیادی از افراد را بهطور دستهجمعی مورد حمله قرار میدهند، محافظت کند. گوگل اعلام کرده است که فقط در یکی از حملات دستهجمعی هکرها، اطلاعات حدود یک میلیون کاربر در معرض خطر قرار گرفتهاند.
برای کاربران عادی، اضافه کردن یک شمارهی موبایل به حساب کاربری و استفاده از سادهترین روشهای احرازهویت دومرحلهای نیز میتواند امنیت آنها را به میزان قابلتوجهی در فضای اینترنت افزایش دهد.
نظر شما در مورد استفاده از سیستم احرازهویت دومرحلهای چیست؟ آیا شما از این روش برای محافظت از حسابهای کاربری آنلاین خود استفاده میکنید؟ تجربهی خود را در این زمینه با زومیت و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ویلهلم کونراد رونتگن (Wiljelm Conrad Rontgen)، مهندس مکانیک و فیزیکدان آلمانی قرن ۱۹ بود. او اولین فردی بود که تابش اشعهی الکترومغناطیس را از طول موجی خاص کشف کرد؛ اشعهای که بعدها به اشعهی ایکس یا اشعهی رونتگن مشهور شد. این اکتشاف باعث شد تا رونتگن بهعنوان اولین نفر در تاریخ، جایزهی نوبل فیزیک را در سال ۱۹۰۱ دریافت کند.
دانشمند آلمانی کاشف اشعهی ایکس، در سالهای ابتدایی فعالیتهای علمی، زمینههای متعددی را مورد بررسی و مطالعه قرار میداد. او حوزههایی از گرمایش گازها و اثر فارادی در گازها تا اثرات مغناطیسی مواد دیالکتریک و تراکمپذیری آب را بررسی میکرد. بسیرای از تاریخنگاران او را علاوهبر دانشمندی توانا، فردی با خصوصیات اخلاقی و انسانی والا معرفی میکنند.
اکتشاف و اختراع رونتگن یکی از نقاط عطف تاریخ بشر محسوب میشود. بدون اختراع او، ما اطلاعات زیادی از داخل بدن خود نداشتیم و علم پزشکی هم مسیر امروزی را طی نمیکرد. بهبیاندیگر، دستاوردهای رونتگن نگاهی نو به پدیدههای گوناگون جهان هستی ازجمله بدن انسان و جانواران ارائه کرد که در پیشرفتهای مهم بعدی، نقشی حیاتی داشت.
امضای ویلهلم رونتگن
تولد و تحصیل
ویلهلم رونتگن در ۲۷ مارس سال ۱۸۴۵ در شهر کوچکی بهنام لنپ متواد شد. لنپ بخشی از امپراطوری پروس شرقی بود که امروزه کشور آلمان را شکل میدهد. پدر ویلهم، فریدریش کونراد، تاجر پارچه و مادرش، شارلوت فروین نیز از خانوادهای تاجر و ثروتمند بود. در زمان تولد ویلهلم، پروس درگیریهای سیاسی متعددی داشت و شرایط زندگی آنچنان مناسب نبود.
در سال ۱۸۴۸ و زمانیکه ویلهلم سه ساله بود، خانوادهاش به آپلدورن در هلند رفتند تا نزد خانوادهی مادری زندگی کنند. این مهاجرت باعث شد تا حق شهروندی پروس از خانوادهی رونتگن گرفته شود و البته آنها حق شهروندی هلند را به دست آوردند. ویلهلم به مدرسهای پانسیونی در همان شهر آپلدرون رفت و در آنجا فرصت زیادی برای نشان دادن استعدادهای بالای خود در مطالعه و تحقیق نداشت. او درعوض از طبیعت زیبای هلند لذت میبرد و نیازهای خود به کشف جهان را با گشتوگذار در جنگلهای آن منطقه برآورده میکرد.
ویلهلم از نوجوانی علاقهی زیادی به ساختن دستگاهها و تجهیزات داشت. این علاقه تا سالهای پایانی و زمان مرگ با او همراه بود. جوان آلمانی در ۱۷ سالگی به اوترخت رفت تا با دنبال کردن علایق خود، در دانشکدهی فنی این شهر مشغول به تحصیل شود. دکتر گانینگ، استاد شیمی و همخانهی رونتگن در آن سالها بود و بهسرعت متوجه استعداد و علاقهی او به علوم گوناگون شد. او اولین نفری بود که رونتگن را به مطالعه و تحقیقات بیشتر علمی تشویق کرد.
محل تولد رونتگن
یک رخداد ناگهانی در دوران تحصیل اوترخت باعث شد تا روند تحقیقات و پیشرفت ویلهلم خدشه بخورد. او متهم به توهین به استاد و کشیدن کاریکاتور در کلاس شد، در صورتی که اشتباهی مرتکب نشده بود. بههرحال این رخداد باعث شد تا رونتگن از دانشگاه اخراج شود و بهدنبال محل دیگری برای ادامهی تحصیل باشد. مقصد بعدی، دانشگاه اوترخت بود که رونتگن در آزمون ورودی شفاهی آن شرکت کرد. متأسفانه، استاد مصاحبهکننده، همان استادی بود که کاریکاتورش منجر به اخراج رونتگن شد. درنهایت ویلهلم از ورود به دانشگاه هم باز ماند.
ویلهلم در ۲۰ سالگی اخباری از یک دانشگاه سوئیسی در زوریخ دریافت کرد که بدون نیاز به دیپلم، اجازهی تحصیل به افراد علاقهمند میداد. او با مشورت با والدین و بر اثر تشویق آنها تصمیم به رفتن به زوریخ گرفت. بخش فنی و مکانیکی دانشگاه پلیتکنیک زوریخ، مقصد جدید دانشجوی آلمانی بود. رونتگن از شرکت در دورههای فنی لذت میبرد و با بازگشتن به محیط آکادمیک، نیازهای خود را به مطالعهی بیشتر رفع میکرد. او حتی ساعتهای اضافه در دانشکده میماند و بازدیدی هم از بخشهای دیگر دانشگاه زوریخ داشت.
دانشکدهی فنی اوترخت
زمان تحصیل و زندگی در زوریخ، علاوهبر مطالعه و تحقیقات علمی به گشتوگذار در کوههای اطراف نیز میگذشت. رونتگن علاقهی شدیدی به ماجراجویی داشت و هیچگاه از کشف ناشناختهها خسته نمیشد. همان سفرهای اطراف شهر باعث آشنایی او با آنا برتا، دختر صاحب یک مهمانخانه شد که بعدها با او ازدواج کرد. آشنایی با برتا، انگیزهی تحصیل را در ویلهلم افزایش داده بود و توانست بهترین نمرات را در دروس دانشگاهی کسب کند. ویلهلم درنهایت در ۶ اوت سال ۱۸۶۸ مدرک مهندسی مکانیک خود را از دانشگاه زوریخ دریافت کرد.
رونتگن پس از فارغالتحصیلی باز هم در دانشگاه زوریخ ماند تا مطالعات خود را گسترش دهد. او در سالهای بعدی با مردی آشنا شد که استعدادهای نهفتهاش در علوم دیگر را کشف و شکوفا کرد. آگست کونت استاد جدید رونتگن بود که بهعنوان محقق تجربی و نظریهپرداز فیزیک مشهور آن سالها شناخته میشود. رونتگن در برخی از کلاسهای کونت شرکت میکرد و اولین پایههای نظریهپردازی فیزیک را نزد او آموخت.
دانشگاه اوترخت
تحصیل درکنار کونت، عموما با تمرکز روی مطالعات گازها ادامه یافت. رونتگن تحت مشورتهای استاد جدید، پایاننامهای با موضع مطالعات گازها نوشت که در سال ۱۸۶۹ منجر به دریافت مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه زوریخ شد. کونت که استعدادهای رونتگن را بهخوبی درک کرده بود، پیشنهاد دستیاری در مطالعات فیزیک را به او داد. دانشمند جوان آلمانی دعوت استادش را پذیرفت و مطالعات پیشرفتهای روی گازها انجام داد. همین تحقیقات او را به دانشمندی مشاهدهگر در زمینهی فیزیک تبدیل کرد.
بازگشت به آلمان و تدریس در دانشگاه
کونت در سال ۱۸۷۰ به کرسی استادی فیزیک در دانشگاه جولیوس ماکسیمیلیانس دانشگاه وورتسبورگ آلمان دعوت شد. او از دانشجوی بااستعدادش، یعنی رونتگن هم دعوت کرد تا همراهش به آلمان برود. ارتباط کونت و رونتگن تا آن زمان بهقدری نزدیک بود که کونت تنها در صورت دعوت از رونتگن حاضر به تدریس در دانشگاه شد.
دانشگاه زوریخ
رونتگن به همراه استاد و نامزدش به آلمان بازگشت و زندگی جدیدی را در آنجا شروع کرد. او ابتدا در آپلدورن با برتا ازدواج کرد و برای ادامهی زندگی و تحصیل به وورتسبورگ رفت. اولین شغل ویلهلم در آلمان، تدریس در دانشکدهی فیزیک دانشگاه ماکسیمیلیانس بود.
با وجود شرایط مناسب زندگی، دانشگاه جدید آنطور که باید و شاید برای رونتگن و استادش مناسب نبود. آنها که در ابتدا از سفر به آلمان پشیمان شده بودند، در سال ۱۸۷۲ پیشنهادی بهتر و این بار در دانشگاه کایزر ویلهلم استراسبورگ دریافت کردند. کونت، ویلهلم و برتا با قبول پیشنهاد به آلزاس لورن رفتند و رونتگن در آنجا علاوهبر تدریس، مطالعات برای دریافت مدرک استادی خصوصی را شروع کرد.
مدرک استادی خصوصی در آن سالها مسیری بود که دارندگان مدرک دکترا باید برای کسب کرسیهای تدریس با حقوق مناسب طی میکردند. آزمون نهایی رونتگن در ۱۳ مارس ۱۸۷۴ انجام شد و او با پاسخهایی دقیق به هیئت مصاحبهکننده، توانست مدرک مورد نظر را دریافت کند. چنین مدرکی بهتنهایی برای کسب درآمد او کافی نبود، اما بهعنوان مجوزی محسوب میشد تا از شاگردان خصوصی هزینه دریافت کند یا بهعنوان استادیار با دریافت حقوق مشغول به کار شود.
رونتگن در جوانی
پیدا کردن موقعیت تدریس در آن زمان عموما سالها زمان میبرد، اما رونتگن خوششانس بود و اولین پیشنهاد پس از یک سال به او ارائه شد. آکادمی کشاوری اشتوتگارت در وورتمبرگ، اولین مرکز عالی بود که پیشنهاد کار را به رونتگن ارائه کرد. آنها موقعیت استاد تمامی را در رشتههای فیزیک و ریاضی به رونتگن پیشنهاد دادند. او پیشنهاد را پذیرفت تا شغلی با درآمد مناسب در شهری جدید در آلمان تجربه کند. البته قبول این پیشنهاد منجر به ترک دوستان و خانواده و همچنین استاد قدیمی، کونت هم شد.
تدریس در دانشگاه جدید برای رونتگن بهمعنای کسب حق شهروندی آلمان بود؛ هرچند وضعیت زندگی و محل قامت او و برتا در وورتمبرگ آنچنان مناسب نبود. خانهای یکخوابه با امکانات اولیهی زندگی به او و همسرش داده شد که قطعا به خوبی محل زندگی قبلی نبود. این شرایط تنها یک سالونیم ادامه داشت و بار دیگر کونت با پیشنهادی عالی با رونتگن تماس گرفت. او کرسی تدریس فیزیک نظری را در دانشگاه محل فعالیتش ایجاد کرده و ویلهلم را بهعنوان استاد پیشنهاد داده بود. درنهایت رونتگن و همسرش در یکم اکتبر سال ۱۸۷۶ به استراسبورگ بازگشتند.
دوران طلایی تحقیقات
بازگشت به استراسبورگ و خلاصی از شرایط نامناسب وورتمبرگ، فرصتهای عالی زیادی برای رونتگن ایجاد کرد. او فرصت داشت تا علاوهبر ادامه دادن تحقیقات نظری فیزیکی، تجربهی تدریسش را نیز تقویت کند. ویلهلم در آن دوران ۱۵ مقالهی مهم چاپ کرد و بهعنوان ستارهای در حال طلوع در حوزهی تخصصیاش شناخته شد. در ادامه او موقعیت استاد تمامی را در گیسن دریافت کرد که به پیشنهاد اساتید بزرگی همون هلمولتز، کِیرشوهف و کونت ارائه شده بود.
یکی از آزمایشگاههای رونتگن
ویلهلم در یکم آوریل سال ۱۸۷۹ برای تدریس به دانشگاه لیبیگ گیسن رفت. آزمایشگاههای اولیهی او در گیسن در ساختمانهایی کوچک بودند، اما از رونتگن خواسته شد تا دپارتمانی جدید برای خود طراحی کند. دپارتمانی که تا زمستان ۱۸۸۰ برای تحقیقاتش آماده شد.
خصوصیات گوناگون مواد کریستالی زمینهی بعدی تحقیقات رونتگن بود که در گیسن به آن میپرداخت. با وجود اینکه تحقیقات و مطالعه با روند خوبی برای دانشمند آلمانی پیش میرفت، او در زندگی شخصی با چالشهای روبهرو بود و شرایط مناسبی نداشت. ابتدا مادرش در سال ۱۸۸۰ و سپس پدر در سال ۱۸۸۴ از دنیا رفتند. او و همسرش فرزندی را نیز به دنیا نیاوردند و رونتگن درنهایت سرپرستی برادرزادهی ۶ سالهی برتا را پذیرفت.
رونتگن در زمان مطالعه و تدریس در دانشگاه گیسن، ۱۸ مقاله چاپ کرد. همین دستاورد باعث شد که او بهعنوان دانشمندی بزرگ در منطقه شناخته شود که به پیشنهاد استادی فیزیک و مدیریت دانشکدهی فیزیک جدید دانشگاه وورسبورگ منجر شد. البته دانشگاههای اوترخت و ینا هم پیشنهاداتی به رونتگن ارائه کردند که با پاسخ منفی روبهرو شدند.
پیشنهاد دانشگاه وورسبورگ باعث شد که ویلهلم و خانواده در یکم اکتبر سال ۱۸۸۸ به آن شهر بازگردند. دانشکدهی جدید فیزیک، منتظر استاد و مدیر حرفهای خود بود و سالها بعد به افتخار او به دانشکدهی رونتگن تغییر نام داد. طراحی و ساختمان دانشکده بسیار مناسب و طبق نظر و انتظار رونتگن بود.
رونتگن در زمان تدریس در دانشگاه وورسبورگ، ۱۷ مقالهی جدید چاپ کرد که تعدادی از مهمترین نمونههای عمرش هم در میان آنها بودند. فعالیتهای علمی او باعث شد تا در پیشرفت علمی بزرگی در زندگیاش صورت بگیرد و پیشنهاد مدیریت دانشگاه ماکسیملیانس در ترم تحصیلی ۱۸۹۵-۱۸۹۴ به او ارائه شد.
در ماههای پایانی سال ۱۸۹۵، تحقیقات دانشمندان روی خصوصیات اشعههای کاتدی به اوج رسیده بود و نتایج متفاوت و پیچیدهای بههمراه داشت. ویلهلم هم به تحقیقات پیرامون این اشعههای جدید و مرموز علاقهمند شد و بخشی از زمان خود را به آنها اختصاص داد. پیش از او دانشمندانی همچون هیتورف، کروکس هرتز و لنارد، تحقیقاتی پیرامون اشعهها انجام داده بودند.
جذابیت تحقیقات پیرامون اشعههای ناشناخته بهقدری برای ویلهلم بالا بود که او روزها و شبها را به مطالعه و تحقیق اختصاص میداد. مرحلهی اول تحقیقات حرفهای، فراهم کردن دستگاهی مناسب برای تحقیقات پیرامون اشعههای کاتدی بود. دستگاه ویلهلم متشکل از یک سیمپیج القایی بود که برای اولینبار توسط دانشمند بزرگ رومکورف معرفی شد. سیمپیچ به یک قطعکنندهی الکتریکی طراحیشده توسط مرسل دپرز متصل میشد که تخلیهی انرژی با شدت بالا را به همراه داشت.
ویلهلم در ادامهی تحقیقات برای ساخت دستگاه، لولههای آزمایشگاهی هیتورف کروکس و همچنین لنارد را نیز در مقاومتهای گوناگون تهیه کرد. مدل لنارد، یک لولهی اشعهی کاتدی شیشهای گرد بود که یک روزنهی کوچک پوشیدهشده از آلومینیم داشت. اشعههای کاتدی از همین روزنه تابیده میشدند. لولههای مدل هیتورف کروکس چنین روزنهای نداشتند، اما یک منطقهی هدف شیشهای برای آنها در نظر گرفته شده بود. ویلهلم یک پمپ خلأ هم در تجهیزات خود داشت که برای تخلیهی لولهها پیش از انجام آزمایش و بهمنظور افزایش بازدهی استفاده میشد. او درنهایت با ترکیب همهی این قطعات و تجهیزات، آزمایشهای خود را بهصورت رسمی شروع کرد.
کشف بزرگ
اتفاق بزرگ در تاریخ زندگی و تحقیقات رونتگن در ۸ نوامبر سال ۱۸۹۵ رخ داد. رونتگن در حال آزمایش برای بررسی یافتههای پیشین لنارد بود. او از یک لولهی لنارد با خروجی کم استفاده میکرد که درون مقوا و ورقههای نازک قلعی قرار داشت. چنین پوششی برای جلوگیری از نفوذ هرگونه نور مرئی استفاده شده بود. یک صفحهی مقوایی کوچک با پوشش پلاتینوسیانید باریوم استفاده شد که در نزدیکی لوله قرار گرفت. پس از بمباران با اشعههای کاتدی، این صفحه اثرات فلئورسنتی از خود نشان داد.
طرحی از داستان کشف اشعهی ایکس
ذهن تجربهگر رونتگن باعث شد که آزمایش را مجددا تکرار کند. او میخواست نتیجهی بهدستآمده را با لولههای کاملا شیشهای هیتورف کروکس و با قدرت بالاتر بررسی کند. او لولههای بزرگتر را انتخاب و آنها را پس از قرار دادن در پوشش مقوایی به سیمپیچ رومکورف متصل کرد. سپس اتاق را تاریک کرد و جریان مورد نظر را از لوله عبور داد. ویلهلم ابتدا از عدم عبور هرگونه نور مرئی مطمئن شد و اثر فلئورسنتی را در تجهیزات جدید هم مشاهده کرد.
کشف بزرگ رونتگن در رخدادی تقریبا اتفاقی در جریان آزمایشها صورت گرفت. او پس از آزمایش دوم قصد داشت تا جریان لوله را قطع کند و برای مرحلهی بعدی آزمایش آماده شود. در همین حین یک اشعهی نور کمرنگ از میزی کمی دورتر از محل آزمایش مشاهده شد. این نور توجه ویلهلم را به خود جلب کرد و منجر شد تا او جریان داخل لوله را افزایش دهد.
رونتگن با افزایش انرژی لوله، ابری محو از نور سبز را مشاهده کرد که با نوسان تخلیهی سیمپیچ، تغییر میکرد. او کبریتی روشن کرد تا منبع نور را پیدا کند و متوجه شد که نورها از یک صفحهی پوشیدهشده با پلاتیناسیانید باریوم ساطع میشوند. رونتگن ارسال جریان به لوله را ادامه داد و در اثر آن، نور فلئورسنتی را نیز جابهجا کرد. او میدانست که اشعههای کاتدی هیچگاه تا چنین مسافتی حرکت نمیکنند و مشاهدههای جدید، موجب تعجب و شگفتیاش شد.
اولین عکسهای اشعهی ایکس که توسط رونتگن ثبت شد. چپ (برتا) راست (کالیکر)
دانشمند آلمانی تحقیقات خود را ادامه داد، چون یافتهها و نتایج آزمایشهایش با خصوصیات شناختهشده از اشعههای کاتدی همخوانی نداشتند. او آزمایش را با مواد و قطعات گوناگون دربرابر لولهی اشعهی کاتدی ادامه داد تا اینکه به کشفی تاریخی رسید. استفاده از یک مادهی خاص باعث شد که رونتگن سایهای از استخوانهای دستش مشاهده کند. او با شگفتی فریاد زد: «غیرممکن است.» رونتگن بهسختی میتوانست آنچه که دیده است را باور کند. همین لحظه، زمانی بود که رونتگن متوجه کشفی مهم شد. تصاویری که دیده بود، بر اثر اشعههای شناختهشدهی کاتدی نبودند و او نام اشعهی X را برای آنها انتخاب کرد.
رونتگن در روزهای پس از آزمایش تاریخی، همهی وقت خود را به بررسی اشعههای جدید اختصاص داد. مواد و قطعات گوناگون همچون وزنه، گلولهی تفنگ، قطبنما، سیمپیچ، انواع چوب و کاغذ و شیشه و بسیاری مواد دیگر توسط او آزمایش شدند. آزمایشهای تکمیلی تا هفتهها ادامه یافت و رونتگن متوجه شد که اشعهها میتوانند از موادی همچون مقوا، چوب، پارچه و حتی کتاب ضخیم هم عبور کنند. درمقابل، موادی همچون مس، آهن و دیگر فلزات دربرابر اشعههای ناشناختهی رونتگن مقاومت میکردند. او همچنین متوجه شد که اشعهها از گوشت و پوست رد میشوند، اما استخوان دربرابر آنها مقاومت میکند.
شگفتی از کشف جدید و تلاش برای درک ناشناختههای بیشتر، بهقدری ویلهلم را به خود مشغول کرده بود که او حتی خواب مناسب هم نداشت. درواقع کاشف اشعهی ایکس در همان آزمایشگاهش میخوابید و حتی زمان کافی برای غذا خوردن نداشت. برتا از رفتارهای عجیب همسرش ناراحت بود و دلیل این همه تمرکز روی کار را از او جویا شد. ویلهلم، برتا را به آزمایشگاه اتاق تاریک خود برد و جزئیات یافتههای جدید را برایش شرح داد. بهعلاوه او عکس دست برتا را نیز با اشعهی ایکس ثبت کرد و بدین ترتیب، اولین نفر از کشف بزرگ رونتگن مطلع شد.
طرحی از معرفی اشعهی ایکس توسط رونتگن
کشف رونتگن بهقدری عجیب بود که او حتی به عقل و دانش خودش شک کرد. با وجود صحت آزمایشهای متعدد، او هنوز برای عمومی کردن یافتههایش آماده نبود. حتی دستیاران آزمایشگاه نیز از یافتههای جدید خبر نداشتند. ویلهلم آزمایشهای خود را به دفعات تکرار و در همهی آنها نتایج تکراری و مشابه دریافت کرد. آزمایشها بهروشنی نشان میدادند که دستگاه و یافتههای رونتگن صحیح هستند.
ویلهلم رونتگن درنهایت در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ نتایج آزمایشهایش را تأیید و مقالهی مشهور «نوع جدیدی از اشعهها» را به انجمن پزشکی و فیزیک وورسبورگ ارائه کرد. در مقالهی مذکور به ۱۷ مشخصه اشاره شده بود که خصوصیات اشعههای جدید را شرح میدادند. بررسی نهایی مقاله به ماه ژانویه موکول شد. در این مدت رونتگن قصد داشت پیش از ارائهی عمومی مقاله، نظرات دوستان و آشنایان دانشمند خود را جویا شود تا هیچگونه اشتباهی در آن رخ نداده باشد. نامههای متعددی شامل مقالهی مذکور به دوستان دانشمند رونتگن ارسال شدند و درنهایت، تأیید آنها نشاندهندهی موفقیت دانشمند آلمانی بود که به انتشار عمومی خبر و مقاله انجامید.
در ۲۳ ژانویهی سال ۱۸۹۶، رونتگن سخنرانی عمومی را با موضوع کشف اشعههای جدید در وورسبورگ انجام داد. اخبار یافتههای او، موجی جدید در سرتاسر جهان ایجاد کرده بود. همه از اینکه ویلهلم استخوانهایش را از پشت پوست مشاهده کرده بود، متعجب بودند. همهی حضار منتظر رونمایی رونتگن از اشعههای جدید بودند. اساتید، مقامات بلندپایه، نیروهای ارتش، دانشجوها و پزشکان بیشماری در آن جلسه بودند و همگی به تحسین یافتههای رونتگن پرداختند.
طرحی از تصویربرداری اشعهی ایکس توسط رونتگن
وقتی رونتگن دربارهی اشعههای جدید صحبت میکرد، حرفهایش بیشتر شبیه به جادو بود. هیچکس در ابتدا باور نمیکرد که او چنین دستاوردی داشته باشد. البته دانشمند آلمانی با ثبت تصویری از یکی از حضار، دکتر فون کالیکر، همهی شبهات را دربارهی کشف جدیدش از بین برد. افراد حاضر در جلسه متعجب بودند و در همان رویداد، کالیکر مشهور، اشعهها را به نام خود رونتگن نامگذاری کرد. او میگفت که در دوران ۴۸ سالهی عضویت در انجمن، چنین پدیدهای ندیده است و این تحسین، بسیار برای رونتگن باارزش بود.
رونتگن در ژانویهی ۱۸۹۶ به کاخ کایزر ویلهلم دعوت شد تا یافتهی جدیدش را برای او به نمایش بگذارد. او نشان و مدال افتخار را در همان جلسه از پادشاه پروس دریافت کرد. پس از آن جوایز و افتخارات متعدد از مؤسسههای علمی سرتاسر جهان به وورسبورگ و برای اهدا به رونتگن، ارسال شدند. جوایز او درنهایت به اولین نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۱ ختم شد. نکتهی جالب توجه اینکه رونتگن در جریان دریافت جایزهی نوبل، سخنرانی انجام نداد. او شخصیتی خاص داشت و هیچگاه از قرار گرفتن در مرکز توجه استقبال نمیکرد.
دانشمند آلمانی کاشف اشعهی ایکس همیشه از اجتماع دوری میکرد، اما روزنامههای متعدد تمایل داشتند تا با او دربارهی اشعههای جدید مصاحبه کنند؛ اشعههایی که از نظر آنها «نفوذکننده به همهچیز» نامگذاری شده بودند. در آن سالها، جنگ بوئر دوم، صفحهی اول همهی روزنامهها را به خود اختصاص میداد، اما کشف رونتگن هم چنان اهمیتی داشت که بخشی از درگیری ذهنی روزنامهنگاران بود.
رونتگن در جریان یکی از مصاحبهها پاسخهای جالبی داد که باز هم نشاندهندهی شخصیت متواضع و خاص این دانشمند بود. او ابتدا گفته بود که اشعهها نور نیستند، چون قابلیت بازتاب یا شکستن ندارند. از طرفی، الکتریسیتههم نیستند. وقتی روزنامهنگار از رونتگن پرسید: «پس اشعهها چه هستند؟»، او با تواضع پاسخ داد: «نمیدانم».
اولین عکسبرداریهای اشعهی ایکس (بدون رعایت موارد ایمنی امروزی)
هر دستاورد و انقلاب بزرگ علمی در تاریخ، با انتقادهایی هم روبهرو میشود و این روند برای اشعههای کشفشده توسط رونتگن نیز رخ داد. صدها مقاله در ژورنالهای تخصصی سرتاسر جهان چاپ شدند و فرایند تصویربرداری با اشعههای رونتگن را شرح دادند. باوجوداین، هنوز عموم مردم علاقهای به ثبت عکس از درون بدن خود نداشتند و رسانهها هم بعضا با این روند همراه میشدند.
ویلهلم رونتگن هیچ واکنش خاصی به انتقادها یا حتی تحسینها دربارهی اختراع خود نداشت. بهنظر میرسید که او هیچیک از توجهات را نمیپسندد. او تنها به دستاوردش فکر میکرد که میتوانست کمک زیادی به بشر بکند. او در تمام طول عمر همین روحیهی تواضع را حفظ کرده بود و حتی هیچگاه بهدنبال ثبت حق اختراع برای دستگاهش نرفت. درنهایت رونتگن مسیرش را نیز بهمرور از اشعهی ایکس تغییر داد و به مطالعه در بخشهای دیگر علم پرداخت.
سالهای پایانی و مرگ
موفقیتهای پیدرپی رونتگن باعث شد که دولت باواریا کرسی تدریس فیزیک را درکنار مدیریت مؤسسهی علوم فیزیکی دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیانس مونیخ به او پیشنهاد دهد. ویلهلم به پیشنهاد افتخارآمیز دولت پاسخ مثبت داد و در سال ۱۹۰۰ به مونیخ رفت. او در آن سالها به استادی مشهور تبدیل شده بود و درکنار نظارت بر عملکرد دپارتمان فیزیک، آموزش را هم در برنامههای خود داشت. تدریس در دانشگاه تا سال ۱۹۱۹ و مرگ برتا ادامه داشت.
رونتگن پس از مرگ همسرش، خود را از فعالیت در دانشگاه مونیخ بازنشسته کرد. دوران پس از جنگ جهانی اول هم برای او و هم دیگر آلمانیها دشواریهای بسیاری داشت، اما فیزیکدان بزرگ تصمیم گرفت تا خود را با مطالعه و فعالیتهای علمی مشغول کند. او زمان زیادی را نیز به تفریح و شکار با دوستان اختصاص میداد و درگیریهای علمیاش بسیار کمتر شده بود.
کاشف اشعهی ایکس در سالهای پایانی زندگی به سرطان دهانهی روده مبتلا شد و شرایط اقتصادی آن سالهای آلمان نیز او را تا مرز ورشکستگی پیش برد. ویلهلم رونتگن در ۱۰ فوریهی سال ۱۹۲۳ در ۷۸ سالگی از دنیا رفت. جسد او در گورستان خانوادگی در گیسن و درکنار همسر و والدینش دفن شد.
محل دفن ویلهلم رونتگن
رونتگن یک سخنرانی مشهور در مراسم ریاست دانشگاه دارد که جنبههای اصلی شخصیت او را نشان میدهد. او در این سخنرانی گفته بود:
دانشمند باید احتمال نزدیک به واقعیت بدهد که کارها و دستاوردهایش بهسرعت توسط دیگران جایگزین یا بهینهسازی شوند. این احتمال وجود دارد که نتایج جدید دقیقتر باشند و زمانی یادگار زندگی و کارهای او بهطور کامل از بین بروند.
مدال رامفورد اهداشده به رونتگن
کشف و نظریههای رونتگن پس از مرگش بهصورت جهانی توسعه یافتند و اساتید و دانشمندان متعدد از آنها در هدف تحقیقات بیشتر استفاده کردند. پزشکان از اشعهی ایکس برای شناسایی استخوانهای شکسته استفاده کردند. در میان آنها، تنها ارتوپدها از تصویربرداری ایکس استفاده نمیکردند، بلکه دندانپزشکان هم تصویربرداری دندانی با استفاده از فناوری جدید را عملیاتی کردند. بهعلاوه، در حوزههای دیگر همچون ابزارهای امنیتی نیز از دستاوردهای این دانشمند بزرگ استفاده شد.
همانطور که گفته شد، رونتگن در مسیر فعالیت، جوایز و افتخارات متعددی بهخاطر کشف بزرگش دریافت کرد. از میان آنها، جایزهی نوبل اهمیت بالایی داشت که در سال ۱۹۰۱ به او اهدا شد. از مدالهای دیگر میتوان به رامفورد از انجمن سلطنتی علوم بریتانیا، الیوت کرسن از مؤسسهی علمی فرانکلین، جایزهی بوگمارتر از آکادمی وین، مدال بارنارد از دانشگاه کلمبیا و مدال هلمهولتز اشاره کرد. در سال ۱۸۹۶، مدرک دکترای افتخاری پزشکی از دانشگاه وورسبورگ به رونتگن اهدا شد.
در سال ۲۰۰۴، عنصر ۱۱۱ جدول تناوبی به افتخار این دانشمند بزرگ، رونتگنیم نام نهاده شد. واحد رونتگن برای اندازهگیری تابش اشعهی ایکس و گاما، دیگر نامگذاری است که به افتخار دانشمند بزرگ آلمانی انجام شد.
شرکت مایکروسافت اعلام کرد با مشارکت بخش آموزش شرکت نوپای General Assembly قصد دارد تا مجموعهای از مهارتهای حوزهی هوش مصنوعی را در بین نیروهای کار گسترش دهد. هدف مایکروسافت، آموزش ۱۵ هزار نیرو تا سال ۲۰۲۲ است تا استعدادهای هوش مصنوعی را در سراسر جهان توسعه دهد. این آموزشها متمرکز بر حوزههای هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، فناوری ابری و داده است.
در اولین سال این دورهی آموزشی، مایکروسافت ۲۰۰۰ نیرو را با تمرکز بر دو حوزه هوش مصنوعی و یادگیری ماشین آموزش میدهد. و در مدت سه سال، ۱۳ هزار نیروی دیگر را در این حوزه به مهارتهای مرتبط با هوش مصنوعی مجهز میکند.
در تلاش برای این اقدام، مایکروسافت به همراه سایر شرکتها، به هیئت استانداردهای جدید هوش مصنوعی در جنرال اسمبلی پیوست. در ۶ ماه آینده، این هیئت به ایجاد ارزشیابیها، طراحی چهارچوب حرفهای و گواهینامه برای مهارتهای هوش مصنوعی کمک خواهد کرد.
این آموزشهای توسعهیافته با تمرکز بر موقعیتهای شغلی موجود در بخش تکنولوژی مایکروسافت در نظر گرفته شده است. مایکروسافت یادآور شد که در حال حاضر بسیاری از کارکنان مهارتهای لازم را برای استفاده از آژور در بخش هوافضا، تولید و سایر بخشها ندارند. گفته میشود این آموزشها متمرکز بر نیاز مشتریانی خواهد بود که بهدنبال استخدام استعداد هوش مصنوعی هستند.
این کار باعث راهاندازی یک شبکه از استعداد هوش مصنوعی (AI Talent Network) میشود که اعضای آن، برای کار بهصورت قراردادی و بلندمدت انتخاب میشوند. جنرال اسمبلی در تلاش است تا با ادغام ۲۲ محوطه فضای باز و اکوسیستم وسیعتر Adecco به رونق این زمینه کمک کند (Adecco سال گذشته با مبلغ ۴۱۳ میلیون دلار جنرال اسمبلی را خرید).
مایکروسافت اظهار داشت که توانایی بالقوه تاثیر هوش مصنوعی بر ایجاد شغل، یکی دیگر از اهداف این برنامه است. در نتیجهی این فعالیت، پیشبینی میشود ۱۳۳ میلیون شغل جدید تا سال ۲۰۲۲ در حوزه فناوریهای جدید ایجاد شود. این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است تا اطمینان حاصل شود که مشتریان نرمافزار و کلود این شرکت میتوانند افرادی را پیدا کنند که بتوانند با محصولاتی مانند Azure کار کنند.
ژان فیلیپ کورتوئیس، معاون اجرایی و رئیس فروش و بازاریابی جهانی در مایکروسافت گفت:
بهعنوان یک شرکت فناوری متعهد به ایجاد نوآوریهای جدید، ما در قبال کمک به کارمندان برای دستیابی آنها به دانش و مهارتهای مورد نیاز هوش مصنوعی مسئول هستیم. باید به کارمندان کمک کنیم تا بتوانند به آموزشهای هوش مصنوعی لازم برای پیشرفت در محیط کاری امروز و آیندهی خود دست یابند.
ما برای ترکیب تخصصهای فنی و صنعتی بسیار هیجانزدهایم. امیدواریم با کمک جنرال اسمبلی بتوانیم شکاف موجود در بخش مهارتآموزی را کمتر کنیم و اطمینان حاصل کنیم که در حوزه کسبوکار میتوان ظرفیت بالقوه موجود را با اقتصاد مبتنیبر هوش مصنوعی به حداکثر رساند.
مردم ایران به اتفاقات عجیب در موضوعات مرتبط با اینترنت و رسانه، عادت دارند. در سالهای اخیر، از فیلتر شدنشبکههای اجتماعی گرفته تا اعمال نظر بر سایتهای دارای مجوز قانونی و فعال در ایران، پیوسته توسط مسئولان مختلف انجام میشود. با این شرایط، سوالاتی در ذهن عموم مردم نقش میبندد. سایتهای آگهیپذیر اینترنتی، مثل دیوار و شیپور، تا چهاندازه بر بازار ایران تاثیر دارند؟ آیا با نظارت یا اعمال فیلترینگ بر این سایتها، میتوان از افزایش قیمت ملک و خودرو جلوگیری کرد؟
اقتصاد کشور ما و شرایط حاکم بر آن، تفاوتهای زیادی با نمونههای موجود در دیگر کشورهای دنیا دارد. به همین دلیل، بازار خودرو در ایران نیز، منحصربهفرد است و در زمانهای مختلف رفتارهایی عجیب نشان میدهد. از سال ۹۷ و ضمن افزایش نرخ ارز، نوسان قیمت خودرو به تیتر اول خبرگزاریها تبدیل شد. سال۹۶، نمایندگیهای فروش با طرحهای اقساطی و پیشفروش گسترده، در رقابت با یکدیگر بودند؛ اما خیلی زود با صف متقاضیان خرید نقدی مواجه شدند. در نتیجهی عوامل متعدد، قیمت خودرو فراتر از نرخ ارز، رشد کرد و مشکلی تازه به نابسامانیهای اقتصادی ایران، اضافه شد.
به زحمت میتوان شاخهای از بازار پیدا کرد که متاثر از فضای مجازی و فناوریهای مرتبط با اینترنت نباشد. بسیاری از مردم که تصمیم به خرید یا فروش کالا دارند، از شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی استفاده میکنند. فضای مجازی، منبعی پرطرفدار برای کسب اطلاعات، کشف قیمت و آگاهی از وجود یک کالا یا خدمات در دنیای امروزی است. با این اوصاف، سایتهای آگهیپذیر، مثل دیوار، شیپور، باما و بسیاری دیگر، میلیونها بازدیدکننده دارند و طبیعتا بر شرایط بازار تاثیر میگذارند. در سمت دیگر ماجرا، سودجویان و دلالان هم، از هر محیطی برای کسب سود قانونی یا غیرقانونی استفاده میکنند.
ماجرای حذف قیمت خودرو از سایتهای اینترنتی
از ابتدا مشخص بود برخورد قهرآمیز با سایتهای آگهیپذیر و اعمال نظر بر نحوهی کار آنها، منجر به کاهش نابسامانی در بازار خودرو نخواهد داشت. از یک سو، عوامل دخیل بر قیمت خودروها در کشور، چنان پرتعداد هستند که تاثیر آنها بر بازار بسیار قویتر از سایتهایی مثل دیوار و شیپور و باما است. از سویی دیگر، فیلترینگ یا اعمال محدودیت بر عملکرد سایتها، نمیتواند مانع از فعالیت دلالان و اخلالگران اقتصادی شود. این موضوع، باتوجهبه طیف وسیع کانالهای موجود در تلگرام، اینستاگرام و دیگر رسانهها اثبات میشود.
تجربه نشان داده است اگر با فرض محال، تمام اطلاعات اینترنت در کشور، قابلیت مدیریت و فیلترینگ داشته باشد، باز هم بر قیمت خودرو، ارز، طلا، مسکن و عوامل قدرتمندی که تعیینکنندهی ارزش آنها هستند، تاثیری نخواهد داشت. بهعنوان مثال، سال گذشته تعدادی از معاملهگران طلا و ارز دستگیر شدند. درج قیمت واقعی روی ویترین صرافیها ممنوع شد و حتی محدودیت خرید و فروش برای افراد وجود داشت. در نتیجهی این اقدامات، التهاب در بازار فلزات گرانبها و ارزهای خارجی، کاهش نیافت. مردم به فروشندگان نامعتبر مراجعه کردند، دلالان به کانالهای متنوع در شبکههای مجازی روی آوردند و البته مصرفکنندگان واقعی هم، موفق به تأمین نیازهای خود نشدند.
برخلاف انتظارها و تجربهی ناموفق از دخالت غیرکارشناسی در بازار ارز، رویهای مشابه برای خودرو اجرا شد. صبح ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، حساب توئیتر سایت دیوار، خبر از حذف قیمت برای خودرو داد. روزهای قبل از این رویداد، افراد و رسانههای مختلف به انتقادات گستردهای از نقش سایت دیوار در افزایش قیمت خودروها پرداختند. عدهای معتقد بودند دلالان با استفاده از چندین حساب جعلی و به شکل گروهی سازمانیافته، اقدام به درج آگهی با قیمتهای جعلی در سایتهای آگهیپذیر مثل دیوار، شیپور و باما میکنند. با این استدلال، قیمت در بازار بهدلیل مراجعهی عموم به سایتهای اینترنتی و مشاهدهی قیمتهای غیرواقعی، افزایش مییابد.
روز ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، رئیس مرکز مبارزه با جرایم ملی و سازمانیافته پلیس فتا ناجا با اشاره به قیمتسازی کاذب در بازار خودرو و املاک در فضای مجازی، از برخورد جدی با دلالان این حوزه خبر داد. سرهنگ مصطفی نوروزی در مصاحبه با خبرنگاران گفت:
یکی از عوامل ایجاد هیجان و التهاب در بازار خودرو و مسکن کشور فعالیت سودجویان و تعدادی از دلالان فعال در این حوزه است که با فعالیت گسترده و سازمانیافته در سایتهای واسط باعث افزایش بی رویه خارج از عرف خودرو و مسکن شدهاند. افزایش بیرویه قیمت خودرو و مسکن باعث ایجاد نگرانی و سردرگمی مصرفکنندگان شده است و پلیس فتا به منظور ارتقاء امنیت کاربران درباره فعالیت در بازارهای آنلاین و سایتهای درج آگهی در فضای مجازی، جلسات متعددی با مراجعه محترم قضایی برگزار و برابر پیگیریهای صورتگرفته دستور سرپرست دادسرای ناحیه ۳۱ تهران، حذف قیمتهای بازار خودرو و مسکن به مدیران سایتهای واسط ابلاغ شد.
چند روز بعد، رسانه هایی از جمله بخشهای خبری صدا و سیمای ایران، گزارشهایی منتشر کردند که حکایت از کاهش قیمت خودروهای بازار میداد. البته، تاثیر حذف قیمت از سایتهایی مثل دیوار و شیپور بر معاملات واقعی بازار، عجیب به نظر میرسید. چراکه همان دلالان و به اصطلاح اخلالگران با ارائهی چندین شماره تلفن در آگهیهای پرتعداد، قیمت مورد نظر خود را به مخاطب ارائه میدادند. در سمت دیگر ماجرا، اعمال قانون بر شخص گرانفروش، محدودیتهای دارد و طبیعتا هر فرد، مختار به فروش کالای خود با قیمت دلخواه است. با این اوصاف، حذف کامل سایتهای آگهیپذیر و تعطیلی آنها هم نمیتوانست منجر به کنترل قیمتها در بازار شود؛ همانطور که سال گذشته، تاثیری بر قیمت دلار و طلا نداشت.
نتیحه اینکه، سایتهایی مثل شیپور و باما، صرفا قیمت خودروها را به قسمت توضیحات آگهی منتقل و فقط یک کلیک اضافی به کاربران تحمیل کردند. مدیران بعضی سایتها نیز ادعا کردند با استخدام تیم کارشناسی، برای آگهیهای خودرویی، حدود قیمت تعیین خواهند کرد که البته تا لحظه نگارش این مطلب، محقق نشد. حالا با گذشت بیش ۲ هفته از اجرای طرح حذف قیمت سایتهای آگهیپذیر، تغییری در قیمت خودروهای بازار دیده نمیشود.
چرا معاملات خودرو در اقتصاد ایران، اهمیت دارد؟
اگر علاقهمند صنعت خودروسازی و اخبار مرتبط با آن در سراسر جهان باشید، مسلما سایتهای از قبیل AutoTrader یا Autopapa را میشناسید. در کشورهای مختلف هم، سایتهای محلی برای خرید و فروش خودرو یا دیگر کالاها وجود دارند که توسط مردم هر منطقه استفاده میشوند. بااینحال، نمیتوان با ارسال صدها آگهی بهوسیلهی حسابهای کاربری مختلف، تاثیری بر قیمت در سایتهای خارجی گذاشت. مهمترین دلیل این شرایط، توازن نسبی در نظام عرضه و تقاضا است. موضوعی که به دلایل مختلف، در صنعت و بازار خودروی ایران وجود ندارد.
بازار انحصاری و کمکاری خودروسازان
فروش خودرو در ایران، از دو جهت با انحصار مطلق روبهرو است. از یک سو، واردات خودرو (صفر کیلومتر یا دست دوم) بهکلی ممنوعیت دارد و حتی با صرف هزینهی مالیات و پرداخت حق گمرک، اشخاص حقیقی یا حقوقی نمیتوانند اقدام به واردات کنند. از سویی دیگر، تولیدکنندگان ملزم به تأمین نیازهای بازار نیستند و البته، شرایط دلخواه آنها از بابت تأمین قطعات نیز فراهم نیست. در نتیجهی این شرایط که بهوضوح در بازر ایران دیده میشود، عرضهی خودرو در کشور بهشدت کمتر از تقاضا است و در نتیجهی آن، قیمتها به تناوب بالا میروند.
سرمایههای سرگردان
دومین عامل افزایش قیمت خودرو، حجم بالای نقدینگی در اختیار مردم و دلالان است. این موضوع، با کاهش ارزش پول ملی ایران دربرابر ارزهای خارجی و گرانی مسکن نیز تشدید میشود. از یک سو، سرمایهدارن خرد و کلان به فکر جلوگیری از کاهش ارزش داراییهای خود هستند و از سویی دیگر، بسیاری از افراد جامعه توانایی خرید زمینو آپارتمان شهری ندارند. با این اوصاف، طبیعی است که خودرو از یک کالای مصرفی، تبدیل به صندوق سرمایهگذاری شود و همزمان با کمبود عرضه در بازار، سودآوری تضمینشده داشته باشد.
خرید و فروش آسان
از دید سرمایهگذار، سومین تفاوت مهم خودرو با دیگر کالاها، نقدشوندگی بسیار خوب در مدلهای پرفروش است. نباید فراموش کنیم که در بازار ایران، خرید و فروش ارز و طلا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. صرافیها از فروش ارز به مقدار زیاد منع شدهاند و کاهش قیمت طلا در بازارهای خارجی نیز، سودآوری آن در ماههای اخیر را خنثی کرده است. در طرف دیگر ماجرا، خودروهای محبوب یا اصطلاحا بورسی، مثل خانوادهی پژو،جک S5، چری تیگو 7 و محصولات هیوندای در بازههای قیمت ۱۰۰ تا یک میلیارد تومان، نقدشوندگی بسیار خوبی دارند. بهتبع این خودروها، دیگر مدلهای موجود در بازار نیز قیمت خود را تنظیم میکنند. بهعنوان مثال، با افزایش قیمت پژو پارس به ۱۰۰ میلیون تومان، بسیاری از سدانهای چینی با اختلاف ۲۰ درصدی به قیمتهای ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون تومان میرسند.
چه باید کرد؟
پرواضح است که ثبات نرخ ارز و مدیریت عواملی که پیشتر ذکر شد، میتواند منجر به کنترل قیمت خودروهای بازار ایران شود. رفع مشکلات تولید، واردات آزاد و کاهش انحصار خودروسازان، بسترسازی مناسب برای هدایت سرمایههای مردم به سمت صنایع اشتغالزا و ایجاد محدودیت در خرید و فروشهای پرتعداد برای معاملهگران فاقد مجوز، راههایی برای جلوگیری از افزایش قیمت خودرو هستند. با افتتاح نمایندگیهای واردکننده از برندهای متنوع و تحویل هزاران خودروی پیشفروششده توسط کارخانههای داخلی، عرضه بر تقاضا چیره خواهد شد و فعالیت دلالان سودجو، توجیهی نخواهد داشت.
در سال ۱۳۸۹ هم، ظرف چند ماه نرخ دلار با افزایش ۳۰۰ درصدی مواجه شد و از حدود ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان رسید. در آن زمان، مشکلی از بابت واردات قطعه و خودروهای خارجی وجود نداشت. تعرفههای مالیات و گمرک هم تغییر نکرد. پس با همان نسبت ۳ برابری، قیمت خودروهای خارجی بالا رفت. بهعنوان مثال، هیوندای سانتافه از قیمت ۶۰ میلیون تومان به ۱۸۰ میلیون تومان رسید. با این حساب، رشد قیمت سانتافه در سال ۱۳۹۸ از ۲۱۰ میلیون در ابتدای سال ۱۳۹۷ تا مرز یک میلیارد تومان در زمان حال، باتوجهبه افزایش قیمت دلار از ۳۸۰۰ به ۱۵ هزار تومان، حباب قیمتی نزدیک به ۲۰۰ میلون تومان دارد که حدود ۲۰ درصد است.
مقالههای مرتبط:
از شرایط کنونی میتوان نتیجه گرفت حذف قیمت خودرو در سایتهایی نظیر دیوار و شیپور و باما، با هدف مبارزه با دلالان و اخلالگران اقتصادی، ثمربخش نبود. مسلما دستگیری معاملهگران فاقد مجوز و بیرون از نمایشگاه هم، راه به جایی نخواهد برد. به عقیدهی نگارنده، واردات خودرو باتوجهبه ناتوانی تولیدکنندهی داخلی در مدیریت بازار، اجتنابناپذیر است. این موضوع، روز گذشته مصادف با ۲۹ اردیبهشتماه ۹۸ توسط نمایندگان مجلس تاکید شد تا واردات خوردوهای تمامبرقی و هیبریدی، معاف از پرداخت حقوق ورودی باشند. البته این مصوبه، در صورت ابلاغ توسط هیئت وزیران، منجر به واردات مدلهای خاص با قیمتی بیش از ۵۰۰ میلیون تومان خواهد شد و تاثیری بر قدرت خرید عامهی مردم نخواهد داشت. علاوهبر این، تعیین تکلیف ۱۳ هزار خودروی باقیمانده در گمرک و مرزهای ورودی، میتواند بر کاهش قیمت مدلهای خارجی و میلیارد تومانی موجود در بازار تاثیرگزار باشد.
اگر شما نیز مانند خیلیهای دیگر دستپاچه بهدنبال آموختن راهی برای غیرفعالکردن ویژگی فراریسمانی (Hyper-Threading، یا به اختصار HT) در پردازندهی اینتل خود هستید تا از نفوذ هکرها به کامپیوترتان ازطریق «زامبیلود» (ZombieLoad) جلوگیری کنید، کمی دست نگه دارید؛ دستورالعمل رسمی اینتل انجام چنین کاری را توصیه نمیکند.
زامبیلود، جدیدترین حفرهی امنیتی کشفشده در پردازندههای اینتل است که عملکردی مشابه اسپکتر دارد. عملکرد این آسیبپذیری مشابه حملههای «کانال جانبی» است که با فریبدادن پردازندههای اینتل، اطلاعات حساس و محرمانهی آنها را به سرقت میبرد. به عقیدهی پژوهشگران، این آسیبپذیری در بیشتر تراشههای اینتل وجود دارد و در سیستمهای عامل ویندوز، مک-اواس و لینوکس قابل اجرا است. پردازندههای مبتنی بر ARM و AMD دربرابر آن ایمن هستند.
پژوهشگرانی که موفق به کشف این آسیبپذیری شدهاند، میگویند:
برنامهها بهطور معمول تنها از دادههای خود استفاده میکنند؛ ولی برنامههای مخرب از تمامی بافرهای پر استفاده میکند تا اسرار پردازششده توسط سایر برنامههای در حال اجرا را به دست بیاورد. اسرار پردازششده میتواند شامل اطلاعات کاربران (مانند سابقهی مرورگر، محتوای وبسایتها، اسمهای کاربری و رمزهای عبور آنها) یا اطلاعات سیستمی (مانند کلیدهای رمزنگاری دیسک) باشد.
مقالههای مرتبط:
اینتل، آسیبهای احتمالی ناشی از این حفرهی امنیتی را پذیرفته است، اما ریسکهای ناشی از آن را بسیار کم برآورد میکند. آنها این نوع آسیبپذیری را «نمونهبرداری از دادههای ریزمعماری» یا به اختصار MDS مینامند که بهاندازهی نام پیشین آن، کاربران را نمیترساند.
این تولیدکنندهی بزرگ تراشه و پردازندههای کامپیوتری اعلام کرده است:
روشهای MDS براساس نمونهبرداری از دادههای درزیافته از ساختارهای کوچک درون CPU عمل میکنند؛ این مورد در پردازندههایی اتفاق میافتند که از یک کانال جانبی برای اجرای حدسی استفاده میکنند. روش کار MDS بسیار پیچیده است. MDS بهتنهایی این توانایی را ندارد که راهی در اختیار مهاجمین قرار بدهد تا دادههای افشاشده را انتخاب و از آنها استفاده کنند.
اینتل معتقد است که رعایت احتیاطهای لازم در مورد سختافزارها، فرمورها و سیستمهای عامل میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. آنها در بیانیهای که روز ۱۵ مه منتشر شد، اعلام کردند:
هماکنون، آسیبپذیری MDS از لحاظ سختافزاری در خیلی از پردازندههای نسل هشتم و نهم Intel Core و همچنین نسل دوم مجموعه پردازندههای اینتل Xeon Scalable برطرف شده است. راهکارهای لازم برای سایر محصولات درگیر نیز ازطریق بهروزرسانیهای میکرو کدها و بهروزرسانیهای مرتبط با سیستمهای عامل و نرمافزارهای هایپروایزوری که از امروز منتشر میشود، در دسترس کاربران قرار گرفته است.
اطلاعات بیشتر در وبسایت شرکت ارائه شده است و ما همچنان از همه میخواهیم تا سیستمهای خود را بهروز نگه دارند. چرا که این کار، یکی از بهترین راهها برای حفظ ایمنی سیستمها است.
مقامات اینتل همچنین در ادامه گفتهاند که اینتل با همکاری پژوهشگرانی که اولینبار آسیبپذیری زامبیلود را شناسایی کردند و سایر اهالی صنعت کامپیوترهای شخصی بهشدت تلاش کردند تا پیش از افشای این آسیبپذیری برای عموم، راهحلی برای آن بیندیشند:
از پژوهشگرانی که با ما همکاری کردند و از شرکای صنعتی خود، به خاطر تلاشهایشان در افشای این آسیبپذیریها، بسیار سپاسگذاریم.
آیا باید HT را غیرفعال کرد؟
کاشفان زامبیلود در گزارش دقیق خود دربارهی جزئیات این آسیبپذیری گفتهاند، آسانترین راه برای مقابله با آن، غیرفعالکردن HT در پردازندههای اینتل است:
زامبیلود، مقادیر بارگزاریشده در هستههای منطقی را به بیرون درز میدهد؛ بنابراین، سادهترین راهکار احتیاطی در این خصوص غیرفعالکردن HT است. این ویژگی، عملکرد سیستم را در حجمهای بالای کار از ۳۰ تا ۴۰ درصد بهبود میبخشد.
اما اینتل میگوید این راهحل، لزوما تنها راهحل موجود برای همهی کابران کامپیوترهای شخصی نیست. در حقیقت، بهعقیدهی اینتل، انجام این کار بستگی به تصمیم کاربر دارد. اگر کاربر دربارهی امنیت نرمافزار مورداستفادهی خود مطمئن نیست، پس شاید بهتر باشد که این ویژگی را غیرفعال کند. اگر نرمافزار کاربران از مایکروسافت استور یا از بخش فناوری اطلاعات محل کارشان تهیه شده باشد، بهاحتمال زیاد میتوان این گزینه را همچنان روشن نگه داشت.
تصمیمگیری در سایر موارد هم بستگی بهشدت سختگیری کاربران دارد. اینتل در ادامهی بیانیهاش گفته است:
چون این عوامل تا حد زیادی بستگی به هر مشتری دارد، اینتل توصیه نمیکند که قابلیت فراریسمانی در تراشههای آن حذف شود. نکتهی مهمی که باید درک شود، آن است که انجام این کار بهتنهایی محافظت دربرابر MDS را تضمین نمیکند.
فروشندگان سیستمهای عامل واکنشهای مختلفی تاکنون به این موضوع داشتهاند. گوگل، وصلههای ترمیمی برایسیستمعامل کروم منتشر و بهطور پیشفرض، HT را در کرومبوکها غیرفعال کرده است. گوگل میگوید کسانی که میخواهند این ویژگی را دوباره فعال کنند، خودشان میتوانند این کار را انجام بدهند. اپل هم بهروزرسانیهایی برای MacOS Mojave منتشر کرده و گفته است افرادی که نگران امنیت سیستمهایشان هستند، در صورت تمایل میتوانند HT را غیرفعال کنند. ظاهرا این شرکت تمایلی به غیرفعالسازی آن بهطور پیشفرض ندارد.
مایکروسافت میگوید برای حل این مشکل نرمافزارها را بهروزرسانی کرده است؛ ولی این را هم اضافه میکند که مشتریان باید فرمورهای بهروزشده را از سازندگان کامپیوترهای خود تهیه کنند. با اینکه برخی از فروشندگان سیستمهای عامل تصمیم گرفتهاند تصمیمگیری در اینباره را به مشتریان نهایی بسپارند، اما نکتهی مهم آن است که آسیبپذیری یادشده آنقدرها هم که روز اول به نظر میرسید، مسئلهی مهمی نیست. تاکنون هیچ مثال شناختهشدهای از استفاده از حفرهی امنیتی نامبرده در یک حملهی واقعی گزارش نشده است.
محدودکردن تواناییهای HT یا حذف کامل آن میتواند ضربهی سهمگینی به پردازندههای اینتل وارد کند. اما اینتل در اسنادی که منتشر کرده است، نظر دیگری دارد. این شرکت پس از اعمال چند محدودیت برای فرمورها و نرمافزارهای خود، آنها را تست کرده و میگوید این کار، تاثیر منفی نسبتا کمی روی عملکرد محصولاتش داشته است. تعجبی هم ندارد؛ اصلاحات مربوطبه آسیبپذیریهای واقعی اسپکتر (Spectre) و ملتداون (Meltdown)، مصداق بارز ضربالمثل «هیاهوی بسیار برای هیچ» بودند. این اصلاحات فقط برای شرایط کاری خاص کاربرد داشتند.
حذف HT تاثیر منفی بسیاری روی عملکرد پردازندههای اینتل دارد
نکتهای که بهشدت میان کارشناسان و اینتل اختلاف انداخته، دیدگاه اینتل دربارهی بیاهمیت دانستن از کار انداختن قابلیت HT است. همچنین، اینتل ثابت کرده است که اگر HT غیرفعال شود، هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. مسئلهای که فکر کارشناسان را در این خصوص مشغول کرده این است که آنها در تست خود، توجهی به کاربرانی که حجم کاری بالایی دارند و از قابلیت چندریسمانی استفاده میکنند، نداشته است. اگر اینتل برای اثبات نظر خود از تستهای Blender یا Cinebench یا سایر تستهای مربوطبه پردازندههای چندهستهای استفاده کرده بود، شاهد کاهش عملکرد سریع و شدید CPUهای خود میبود.
برای اثبات ارزشمندبودن ویژگی فراریسمانی کافی است بدانید مهمترین تفاوت بین یک پردازندهی Core-i9 9900K با قیمت ۵۰۰ دلار و پردازندهی Core i7-9700K با قیمت ۳۷۵ دلار، همان ویژگی فراریسمانی است که در پردازندهی نوع اول گنجانده شده است. نتایج تست اینتل شامل آن دسته از کاربرانی که نیاز به عملکرد چندریسمانی پردازندههای اینتل دارند، نمیشود.
نگران نباشید!
تنها روزنهی امیدی که در حال حاضر وجود دارد، متعلق به کسانی است که از آخرین و بهترین پردازندههای اینتل استفاده میکنند. بهگفتهی اینتل، خیلی پردازندههای نسل هشتم و نهم آن هماکنون از ترمیمهای سختافزاری لازم برخوردار هستند. بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که کاربران پردازندههای Core i9-9900K بخواهند HT را غیرفعال کنند. بهنظر میرسد که خطر زامبیلود فقط مربوطبه کامپیوترهای شخصی است که پردازندههای قدیمیتری در اختیار دارند. دارندگان اینگونه سیستمها برای کاستن از ریسک آسیبپذیریها باید روی نرمافزارها و فرمورهای بهروزرسانیشده حساب باز کنند و باید دلشان را به این خوش کنند که هنوز هیچ حملهی فراگیر و شناختهشدهای با استفاده از اکسپلویت زامبیلود گزارش نشده است.
اگر به پوستهی یک حلزون دقت کنید، به احتمال زیاد متوجه میشوید که جهت چرخش پوستهی آن به سمت راست است. اما گاهی نیز ممکن است با حلزون بیچارهای برخورد کنید که برعکس این حالت باشد. شاید هم جرِمیرا بشناسید؛ حلزون باغی چپگردی که برای جفتگیری با حلزونهای معمولی تلاش زیادی میکرد.
این عدم قرینگی یا دستسانی پوستهی حلزونها یک تظاهر خارجی از عدم تقارن راستچپ است: پدیدهای که در سراسر مسیر تکامل حیوانات دیده میشود و در انسانها نیز وجود دارد، مثلا قلب شما به احتمال زیاد در سمت چپ بدن شما قرار گرفته است درحالیکه کبد در سمت راست بدنتان است. اما این عدم تقارن خاص از کجا میآید؟ اخیرا پژوهشگرانی از کشور ژاپن در مجلهی Development نوشتهاند که حداقل درمورد یک گونه از حلزون آب شیرین(Lymnaea stagnalis) این پاسخ را پیدا کردهاند.
ماسانوری ابی و ریکو کورودا با کاربرد موفقیتآمیز تکنولوژی ویرایش ژن کریسپر برای نخستینبار روی حلزونها، حلزونهایی با جهشی در ژن Lsdia1 ایجاد کردند. قبلا به نقش احتمالی این ژن در چرخش پوستهی حلزون اشاره شده بود. حلزونهای فاقد یک نسخهی عملکردی از Lsdia1 فرزندانی تولید میکنند که جهت چرخش پوستهی آنها به سمت چپ است. این امر نشان میدهد که تعیین جهت چرخش پوسته حلزون تحت کنترل یک ژن است.
بهطور شگفتانگیزی، پژوهشگران توانستند علائم نامتقارنی را در اولین مراحل توسعه یعنی وقتی جنین حلزون فقط یک سلول بود، ببینند. علاوهبراین، حلزونهای جهشیافته به سن تولید مثل میرسیدند و تمامی فرزندان آنها از لحاظ وضعیت چرخش پوسته همانند خودشان بودند. طبق گفتهی کورودا:
این حلزونهای دارای چرخش معکوس در پوسته، سالم و بارور هستند و این وضعیت میتواند از نسلی به نسل بعد منتقل شود. ما اکنون پنجمین نسل این نوع حلزونها را نیز داریم. علاوهبراین، با فرض این موضوع که حلزونهای راستگرد و چپگرد احتمالا نمیتوانند با هم آمیزش کنند، این نتایج ممکن است دارای تلویحاتی درزمینهی تکامل و گونهزایی حلزونها باشد.
سرکوب کردن ژن Lsdia1 در حلزون Lymnaea stagnalis موجب معکوس شدن چرخش پوسته میشود. درمقایسهبا حلزون نوع وحشی (سمت راست)، جهت تابخوردگی پوسته در حلزون ویرایش ژنی شده (سمت چپ) برعکس است
هنوز آشکار نیست که چگونه ژن Lsdia1 عدم تقارن راستچپ را کنترل میکند: این ژن یک فرمین را کد گذاری میکند؛ پروتئینی که در تنظیم اسکلت داخل سلول نقش دارد. اما برای درک این موضوع که این ژن چگونه روی فرایندهای سلولی کنترلکنندهی عدم تقارن تأثیرگذار است، به انجام پژوهشهای بیشتری نیاز است.
باتوجهبه اینکه ژنهایی مانند Lsdia1 در تمام جانوران دیده میشود، احتمالا مکانیسمهای مشابهی برای کنترل این نوع عدم تقارن در دیگر گونهها ازجمله خود انسان نقش دارند. همانطور که کورودا میگوید:
اگرچه مکانیسمهای متنوعی برای حیوانات مختلف پیشنهاد شده ولی ما تصور میکنیم که احتمال وجود یک مکانیسم واحد که در آن فرمینها و عدم تقارن سلولی نقش دارند، بیشتر است.
درحالیکه بهنظر میرسد حرکت از موضوع چرخش پوستهی حلزونها به نامتقارنیهای موجود در بدن انسان یک پرش بزرگ باشد، امکان دارد درنهایت مطالعات آینده روی نحوهی عمل Lsdia1 در حلزونها بتواند به ما کمک کند تا متوجه شویم چرا برخی از نوزادان با قلبی در سمت راست بدن متولد میشوند.
براساس نتایج یک پژوهش جدید، تصمیم گیریهای حفاظتی براساس تعداد افراد یک جمعیت ممکن است نتواند از روند کاهشی حیوانات بزرگی که سرعت رشد و تولیدمثل کمی دارند، جلوگیری کند. آستانههای بحرانی نرخهای حیاتی مانند نرخ مرگومیر و باروری در بین نرها و مادههای سنین مختلف، میتواند نشاندهندهی قریبالوقوع بودن فروپاشی جمعیت قبل از رسیدن تعداد اعضای آن جامعه به نقطهی غیر قابل بازگشت باشد. دکتر شرمین دسیلوا میگوید:
پیشنهاد ما این است که تلاشهای حفاظتی برای نجات فیلهای آسیایی و دیگر جانوران عظیمالجثه با هدف حفظ فضای امن جمعیتی آنها که ترکیبی از نرخهای کلیدی حیاتی است که از یک سرعت رشد غیرمنفی پشتیبانی میکند، انجام شود.
این مطالعه که در مجلهی Frontiers in Ecology and Evolution منتشر شده است، نشان میدهد ترکیبی از نرخهای حیاتی کلیدی که رشد جمعیت را کنترل میکنند، درمقایسهبا روندهای کوتاهمدت اندازه و توزیع جمعیت، شاخص بهتری از پایداری یک گونه است.
بهعقیدهی دسیلوا، تاریخ این موضوع را ثابت میکند. مطالعات ژنومیک آخرین ماموتهای جداافتاده روی جزیرهی ورانگل (بین روسیه و آلاسکا) نشان داده است که اگرچه آنها توانستهاند با جمعیتی درحدود ۳۰۰ راس، تا هزاران سال پس از انقراض جوامعی که روی سرزمین اصلی زندگی میکردند، باقی بمانند ولی جهشهای ژنتیکی متعددی در ژنوم آنها تجمع یافت که درنهایت موجب انقراض آنها شد. بهعبارت دیگر، جمعیتهای این جانوران عظیمالجثه میتوانند مدتها قبل از ناپدید شدن آنها ازلحاظ زیستشناسی ناپایدار شود.
دسیلوا توضیح میدهد که فیلهای آسیایی در فهرست قرمز اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست بهعنوان یک گونهی در معرض خطر درنظر گرفته میشوند زیرا بهنظر میرسد جمعیت آنها در کمتر از یک قرن، حداقل ۵۰ درصد کاهش داشته است. درحال حاضر کمتر از ۵۰ هزار فیل وحشی آسیایی وجود دارد. سرعت تولیدمثل فیلهای آسیایی وحشی بسیار کند است و بیشتر آنها در طول ۶ سال و حتی بیشتر تنها یک فرزند به دنیا میآورند.
دسیلوا با استفاده از مدلسازی ریاضی دریافت که تولیدمثل تقریبا بهینه و ماندگاری بالای بچهفیلها برای حفظ رشد جمعیت فیلها در مواجهه با افزایش ملایم در نرخ مرگومیر فیلهای مادهی بالغ، ضروری است. این رویکرد یک اولویت حفاظتی آشکار را برای فیلهای آسیایی نشان میدهد؛ گونهای که بیشتر آنها بدون عاج هستند.
دسیلوا بر این نکته تاکید میکند که کلید نجات فیلهای آسیایی انجام اقداماتی درجهت افزایش بقای بچه فیلها و بهخصوص مادهها است. درحالیکه توجه جهان روی تجارت عاج متمرکز شده است، بزرگترین تهدید برای جوامع در معرض خطر فیلهای آسیایی، از دست دادن زیستگاه و پس از آن، تجارت غیرقانونی اعضا و خود حیوانات زنده است. از دست دادن زیستگاه میتواند موجب کند شدن نرخ تولد و افزایش مرگومیر شود. برای گونههای دارای تولیدمثل آهسته حتی تغییرات تدریجی موحب تفاوت عظیمی میشود اما طول عمر بالای آنها ممکن است خطر انقراض را بهخوبی نشان ندهد.
در تلاشهای حفاظتی برای حفظ دیگر گونههای بزرگ دارای رشد و تولیدمثل آهسته مانند زرافهها، کرگدنها، شترهای بلخی و گوریلهای شرقی میتوان از مدلسازی اثرات متقابل بین نرخهای حیاتی بهره برد. اطلاعات مرتبط با این گونهها در حیاتوحش کمیاب است ولی این اطلاعات یک ضرورت فوری محسوب میشوند.
پژوهشگران پیشنهاد میکنند بهجای تکیه روی تعداد افراد جمعیت یا برآورد احتمال انقراض، منابع حفاظتی برای نجات این جانوران عظیمالجثه روی شناسایی نقاط سرازیری جمعیتی آنها و نحوهی حفظ جمعیتها در فضاهای امن جمعیت نیز صرف شود. دسیلوا نتیجهگیری میکند که:
جانوران دارای رشد و تولیدمثل کم نیازمند مدیریت پیشگیرانه مناسب قبل از رسیدن شمار جمعیت به حد بحرانی هستند؛ یعنی زمانیکه احتمال بازگشت سرمایه بیشتر و احتمال انقراض جمعیتها کمتر است.
روز یکشنبه ۲۹ اردیبهشتماه تفاهمنامه دوجانبه ایجاد همکاریهای علمی و اطلاعرسانی میان پلیس راهنمایی و رانندگی تهران و نقشه و مسیریاب بلد با حضور محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ، امضا شد.
حسام آرمندهی، بهدنبال امضای این تفاهمنامه درباره آینده نقشه و مسیریاب بلد گفت:
تحلیل نقشههای ترافیکی تهران، با استفاده از اطلاعات ذخیرهشده بر سرورهای نقشه بلد و با استفاده از دانش هوش مصنوعی قابل انجام است. این کار در مدت زمان کوتاه به اطلاعرسانی صحیح وضعیت ترافیکی و مسیریابی بهینه در نقشه بلد میانجامد. قطعا اطلاعات، تجربه و شناخت پلیس راهور در مورد ترافیک تهران، در نقشه بلد به کار گرفته میشود.
طبق این تفاهمنامه راهکارهایی برای رفع مدیریت ترافیک تهران، شناسایی گرههای ترافیکی و اطلاعرسانی به مردم در خصوص محدودیتهای تردد و همچنین آخرین وضعیت ترافیکی مطرح شد.
سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران پس از امضای این تفاهم نامه ضمن حمایت از تولیدات داخلی گفت:
بهدنبال این هستیم که در مرکز کنترل ترافیک تهران از نقشهی بومی استفاده کنیم. به منظور استفاده از ظرفیتهای داخلی بهخصوص در حوزه IT بنا گذاشتهایم از مسیریاب داخلی که جوانان وطن با همت بلندشان تولید کردهاند، استفاده کنیم.
نمایش و جستجوی نقاط مهم و معروف روی نقشه، یکی از مواردی است که به کاربران بلد کمک میکند تا مسیر مناسب را روی نقشه انتخاب کنند. تکمیل اطلاعات این مراکز، که توسط سیستم تصویربرداری اختصاصی بلد انجام گرفته است، میتواند در موضوع شناسایی گرههای ترافیکی نیز تاثیر گذار باشد.
رئیس پلیس راهور تهران با اشاره به ترافیک شهر تهران گفت:
روزانه ۲۰ میلیون تردد در شهر تهران اتفاق میافتد، طبیعی است که برای کنترل این حجم از ترافیک نیازمندیم تا از تواناییهای حوزه IT و ITC استفاده کنیم. استفاده از اپلیکیشن نقشه و مسیریاب بلد میتواند موجب کاهش زمان سفر و هدایت ترافیک شود.
سرویس نقشه و مسیریاب بلد پیش از این نیز با سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران در رابطه با بهبود وضعیت ترافیکی تهران به توافقاتی دست یافته بود. همکاریهای بلد با نهادهای ناظر و تصمیمگیر بر ترافیک شهری امکان کنترل هوشمند ۶۰۰ چراغ راهنمایی در سطح شهر تهران درکنار دریافت خودکار اطلاعات از دوربینهای شهری را فراهم میکند که به کمک آن میتوان حجم خودروی ورودی، تصادفات لحظهای در سطح شهر و نقاط مستعد حادثه را پیشبینی کرد.
بهگفته سردار مهماندار ممنوعیت و محدودیتهای تردد و بستن خیابانهایی که روزانه در سطح شهر ایجاد میشود، باعث اختلال در شهر میگردند، اما با افزایش همکاری و ارتباط بین پلیس راهنمایی و رانندگی و نقشه و مسیریاب بلد میتوان اطلاعات تغییرات ایجادشده در مسیرها را در کوتاهترین زمان به مردم اطلاع داد و این موضوع میتواند یک برتری نسبت به مسیریابهای خارجی باشد.
درحالیکه زمان زیادی از انتشار اخبار مربوطبه تحریم هواوی توسط گوگل نگذشته، شرکت چینی اولین واکنش خود را نشان داده است؛ البته واکنش هواوی بیش از اینکه موضوعی را روشن کند، پرسش ایجاد میکند.
هواوی در بیانیهای که به زومیت و سایر وبسایتهای حوزهی فناوری ارسال کرده، از گستردگی همکاریها و تأثیر خود در روند توسعهی جهانی اندروید سخن گفته است. این ادعا باتوجهبه رشد دوبرابری فروش گوشیهای اندرویدی هواوی آن هم در شرایطی که سایر شرکتها با کاهش فروش مواجه بودند، کاملا صادقانه بهنظر میرسد.
هواوی در بیانیهی خود سعی کرده است این اطمینان را به کاربران حال حاضر گوشیهای هواوی و برند زیرمجموعه، یعنی آنر بدهد که بهروزرسانیهای امنیتی برای ایشان منتشر خواهد شد و همچنان از خدمات نرمافزاری پس از فروش بهرهمند خواهند بود.
مقالههای مرتبط:
وعدهی هواوی البته گوشیهایی را که تا به امروز برای عرضه به مراکز فروش ارسال شدهاند یا در انبارها موجود هستند نیز شامل میشود؛ اما شرکت چینی هیچ قولی در خصوص گوشیهایی که از این پس عرضه خواهند شد نداده است.
هواوی همکاریهای قابلتوجهی در سراسر جهان برای رشد و توسعهی اندروید انجام داده است. ما بهعنوان یکی از شرکای کلیدی اندروید، همکاری تنگاتنگی با پلتفرم متنباز آنها داشتهایم تا به اکوسیستمی دست پیدا کنیم که هم کاربران و هم دنیای صنعت از آن بهره ببرند.
هواوی انتشار بهروزرسانیهای امنیتی و ارائهی خدمات پس از فروش را برای کلیهی گوشیها و تبلتهای هواوی و آنر اعم از فروختهشده و انبار شده در سراسر دنیا ادامه خواهد داد.
ما به ساخت یک اکوسیستم نرمافزاری امن و پایدار به منظور ارائهی بهترین تجربهی کاربری به کاربرانخود در سراسر دنیا ادامه خواهیم داد.
گوگل پیشتر اعلام کرده بود که صاحبان گوشیهای هواوی مشکلی در دسترسی به پلی استور و بهروزرسانی اپلیکیشنهای خود نخواهند داشت. تنها معضل بزرگ در این بین، توقف انتشار بهروزرسانیهای اندروید برای گوشیهای هواوی خواهد بود. برای رفع این مشکل، صاحبان گوشیهای هواوی باید امیدوار باشند در روابط تجاری آمریکا و چین گشایشی صورت بگیرد؛ چرا که تنش در مسائل تجاری چین و آمریکا باعث قرار گرفتن هواوی در فهرست سیاه دولت آمریکا شده است.
درسوی دیگر، به نظر میرسد هواوی در حال آمادهسازی برای قطع وابستگی از شرکتهای آمریکایی همچون گوگل ومایکروسافت است و ازاینرو، در حال توسعهی سیستمعامل اختصاصی و جایگزین خود برای رقابت با اندروید است. این موضوع از بند آخر بیانیهی شرکت چینی قابل استنباط است. بهطور خاص، جملهی «ما به ساخت اکوسیستم نرمافزاری امن و پایدار ادامه میدهیم» و کلیدواژهی «پایدار» این برداشت را به ذهن متبادر میکند.
عامل ناشناختهای در راه شیری وجود دارد که باعث ایجاد چالههایی در کهکشان ما میشود؛ اما توانایی دیدن آن را نداریم. ممکن است این عامل از مادهی معمولی ساخته نشده باشد. تلسکوپها هنوز نتوانستهاند آن را ببینند؛ اما بهنظر میرسد این عامل حتما باید وجود داشته باشد. آنا بوناکا، پژوهشگر مرکز اخترشناسی هاروارد اسمیتسون است. بوناکا نشانههایی از این عامل ناشناخته را کشف کرده است. وی دراینباره گفت:
بهنظر میرسد این عامل گلولهای چگال از مادهی خاصی باشد.
بوناکا نشانههایی که مشاهده کرده بود، در کنفرانس جامعهی فیزیک آمریکا در دنور ارائه داد. این کنفرانس ۱۵آوریل سال جاری برگزار شده بود. چالههای مشاهدهشده بهصورت سری و در بلندترین زنجیرهی ستارهای کهکشان بهنام GD-1 قرار دارند. زنجیرههای ستارهای، دستهای از ستارهها هستند که بهصورت خطی و پشتسرهم در طول کهکشان حرکت میکنند. معمولا این زنجیرهها از حبابهای ستارهای کوچکتری بهوجود میآیند که قبلا با کهکشان برخورد کردهاند. زنجیرهی GD-1 بقایای خوشهای کروی است که سالها پیش به کهکشان راه شیری برخورد کرده و با گذشت سالها بهصورت زنجیرهای در طول آسمان درآمده است.
بوناکا در سخنرانی خود گفت:
در شرایط معمولی، این زنجیره تحتتأثیر گرانش کهکشان، باید شبیه یک خط کشیده شده باشد.
اخترشناسان انتظار داشتند شکافی را در محلی مشاهده کنند که ستارههای خوشهای کروی در دو جهت شروع به جداشدن از یکدیگر کردهاند. بااینحال، بوناکا نشان داد شکاف دومی نیز در این زنجیره وجود دارد که لبههای آن خمیده هستند. مدت زیادی نیست که این شکاف در این زنجیره بهوجود آمده و بهنظر میرسد جسم بزرگی از زنجیره رد شده و بهواسطهی گرانش بسیار زیادش، ستارهها را بهدنبال خود کشیده است. ظاهرا به GD-1 با این گلولهی عظیم حمله شده است.
تصویری از متن سخنرانی بوناکا که نقشهی باجزئیاتی از زنجیرهی ستارهای GD-1 را نشان میدهد. در این نقشه، شکاف و لبههای خمیده مشخص هستند.
بوناکا در لایو ساینس گفت:
نمیتوانیم این عامل را به هیچکدام از اجسام نورانی مشاهدهشدهی فعلی خودمان نسبت دهیم. این جسم بسیار سنگینتر و پرجرمتر از ستارههای مشاهدهشده و درحدود یکمیلیون بار سنگینتر از خورشید است. بنابراین، ستارهای با این جرم وجود ندارد یا مشاهده نشده است. میتوانیم احتمال ستارهبودن آن را حذف کنیم و اگر این جسم سیاهچاله باشد، باید همجرم سیاهچالهی فوقسنگین مرکز کهکشان باشد.
بوناکا گفت:
غیرممکن نیست سیاهچالهی فوقسنگین دیگری نیز در کهکشان ما وجود داشته باشد؛ ولی انتظار داریم نشانههایی از آن را مشاهده کنیم؛ نشانههایی مانند شرارهها یا تابشی از دیسک درحالرشد این سیاهچاله. مسئلهی دیگر این است که بهنظر میرسد هر کهکشان، تنها یک سیاهچالهی فوقسنگین در مرکز خود دارد.
بالا: شکل واقع زنجیرهی ستارهای GD-۱. پایین: تصویر شبیهسازهای کامپیوتری از شکلی که GD-1 باید داشتهباشد.
بهگفتهی بوناکا، با وجود اینکه جسم نورانی به این بزرگی و سنگینی تابهحال مشاهده نشده است و هیچ نشانهای از سیاهچالهی فوقسنگین دیگری در کهکشان ما وجود ندارد، تنها موضوع دیگری که میتوان به آن فکر کرد و در نظر گرفت، تودهی بزرگی از مادهتاریک است. این ایده بدینمعنی نیست که این توده کاملا از مادهتاریک تشکیل شده است؛ زیرا مواد دیگری نیز میتوانند در تشکیل ساختار آن دخیل باشند.
بوناکا اضافهکرد:
حتی این احتمال وجود دارد که این اثر ناشی از جسمی نورانی باشد که دور و در محلی در کهکشان پنهان شده است.
رویهمرفته، بهدلیل شکل کهکشان درستبودن این احتمال بعید بهنظر میرسد. بوناکا دراینزمینه گفت:
میدانیم این جسم حدود ۱۰ تا ۲۰ پارسک (۳۰ تا ۶۵ سال نوری) پهنا دارد؛ چیزی حدود پهنای خوشهی ستارهای کروی است.
بالا: شکل واقعی زنجیرهی ستارهای GD-۱. پایین: شبیهسازی مدلهای کامپیوتری از بعد از برخورد جسم سنگین با زنجیرهی ستارهای GD-1
حذفکردن احتمال جسمی نورانی به این سادگی هم نیست؛ چراکه پژوهشگران نمیدانند سرعت این جسم هنگام برخورد با رشتهی ستارهای چقدر بوده است. بوناکا گفت:
ممکن است این جسم در حد تصور ما سنگین نباشد و تنها با سرعت بسیار زیاد به رشته برخورد کرده باشد یا میتواند بسیار آهسته حرکت کند؛ اما بسیار پرجرم و سنگین باشد. بدون پاسخ به این پرسش، نمیتوانیم بفهمیم این جسم درحالحاضر کجا است.
با تمام اینها، همچنان احتمال مادهتاریکبودن این گلوله بسیار جذاب است. درحالحاضر، پژوهشگران بهدرستی نمیدانند مادهتاریک چیست. بهنظر میرسد جهان ما از موادی تشکیل شده که با نور برهمکنش میکنند. همهی آنچه میتوانیم ببینیم، فقط بخش کوچکی از جهان بیرون است. کهکشانها منسجم میمانند؛ انگار که مادهی بسیار سنگینی در آنها وجود دارد و خوشهها در مرکز خود گرانش بسیار بزرگی دارند. بنابراین، بیشتر فیزیکدانان دلیل وجود این گرانش بسیار شدید را مادهای میدانند که برای ما نامرئی است. ایدههای بسیار زیادی دربارهی چیستی این ماده وجود دارد؛ اما هیچکدام از تلاشها برای مشاهدهی مستقیم این ماده از روی زمین نتیجهای نداشته است.
گلولهی سنگینی که از کهکشان راه شیری ما گذشته است، نشانهی دیگری مبنیبر واقعیبودن مادهتاریک به فیزیکدانان میدهد. علاوهبراین، همانگونه که بیشتر تئوریها پیشبینی میکنند که مادهتاریک باید فشرده باشد، این حادثه میتواند نظریهها را تأیید کند. اگر واقعا مادهتاریک بهصورت فشرده و دستهای وجود داشته باشد، باید در تکههای جداگانه در سراسر کهکشان توزیع شده باشد؛ دقیقا شبیه به طرز توزیع مادهی مشاهدهپذیر در ستارهها و سیارهها و سحابیها که بهصورت کروی و اشکال دیگر در کهکشان توزیع شدهاند. بعضی از تئوریهای فرعی که پیشنهاد میکنند مادهتاریک اصلا وجود ندارد، هیچگونه مادهی فشرده و توزیع دستهای از مادهتاریک را در نظر نمیگیرند. بعضی از این نظریهها پیشنهاد میکنند که مادهتاریک بهآرامی از کهکشانها عبور میکند.
تاکنون کشفیات بوناکا بسیار ناب هستند و مانند آن تاکنون دیده نشده و در هیچ نشریهای نیز منتشر نشده است. بااینحال، اظهارات بوناکا در یکی از کنفرانسهای معتبر با استقبال و تحسین فیزیکدانان روبهرو شد. برای ادامهی کار و متوقفنکردن آن، بوناکا به دادههای تلسکوپ پروژهی گایا رجوع کرد. پروژهی گایا که به آژانس فضایی اروپا تعلق دارد، حرکت میلیاردها ستاره در سراسر کهکشان را زیرنظر دارد و نقشهی آن را تهیه میکند. بهنظر میرسد این تلسکوپ بهترین نقشهی موجود از حرکت ستارهها را تهیه کرده باشد که بخشی از زنجیرهی GD-1 نیز در این نقشه وجود دارد.
بوناکا دادههای تلسکوپ گایا را با دادههای تلسکوپ چندآینهای آریزونا تأیید کرد. دادههای تلسکوپ آریزونا نشان میدهند کدام ستارهها درحالحرکت بهسمت زمین و کدام ستارهها درحالدورشدن از آن هستند. این کار به ایجاد تمایز میان ستارههایی کمک کرد که با زنجیرهی GD-1 درحالحرکت و ستارههایی که در آسمان زمین ثابت هستند. این تلاشها یکی از دقیقترین تصویرها را از GD-1 بهدست داد که در آن، یک شکاف دیگر و یک زائده و قسمت قبلا دیدهنشدهی زنجیرهی ستارهای بهچشم میخورد. بوناکا گفت در این راه قصد دارد پروژههای دیگری برای پیداکردن نواحی موردحمله قرارگرفتهی دیگر پیگیری کند. بنابر اعلام او، هدف نهایی از این کار، پیداکردن تکههای مادهتاریک در سراسر کهکشان است.
آخر هفته بد هواوی به فاجعه تبدیل میشود؛ چراکه تأمینکنندگان قطعات آمریکایی از قانون دولت آمریکا برای تجارتنکردن با این شرکت چینی، پیروی خواهند کرد. بهگزارش بلومبرگ، سه غول طراحی و عرضهی چیپ جهان یعنی اینتل و کوالکام و برودکام بهزودی همکاری خود با هواوی را قطع میکنند. بهگزارش Nikkei، سازندهی چیپ آلمانی، اینفاینئون تکنولوژی (Infineon Technologies) نیز مانند میکرون تکنولوژی (Micron Technology) و وسترن دیجیتال (Western Digital)، سازندگان چیپ حافظه آمریکایی، ارائهی تجهیزات به هواوی را تعلیق کرده است.
این اخبار دربارهی تعلیق معاملهی چیپ با هواوی در پی اقدام گوگل مبنیبر باطلکردن ناگهانی اعتبار اندروید هواوی و قطع دسترسی آن شرکت به خدمات گوگلپلی و پلیاستور منتشر میشود؛ اقدامی که هواوی را از بازار گوشیهای هوشمند اندرویدی محروم میکند و این شرکت چینی را مجبور خواهد کرد تا نسخهی غیررسمی اندروید متنباز خود را منتشر کند.
بهگزارش بلومبرگ، به کارمندان تولیدکنندگان اصلی چیپ آمریکا گفته شده شرکتهایشان تا اطلاع ثانوی عرضهی چیپ به هواوی را متوقف خواهند کرد. اینتل چیپهای سرور و پردازندههای لپتاپهای هواوی را تأمین میکند؛ درحالیکه کوالکام نقش کمرنگی در تأمین مودمها و پردازندههای این غول چینی دارد. بنابراین، هواوی از اقدام کوالکام زیاد تحتتأثیر قرار نخواهد گرفت؛ چراکه خود میتواند پردازندههای موبایل و مودمهای موردنیازش را تأمین کند.
مقالههای مرتبط:
گزارش دیگری از بلومبرگ ادعا میکند هواوی برای مقابله با چنین وضعیتی خود را آماده و حداقل برای نیاز سه ماهش، چیپ شرکتهای آمریکایی را ذخیره کرده است. این، زمان کافی دراختیار شرکت قرار میدهد تا تصمیم بگیرد اقدامات دولت آمریکا موقتی است یا همیشگی خواهند بود.
همچنین، هواوی بهدنبال توسعهی جایگزینهای بومی برای اندروید و ویندوز، بهویژه برای مواجهه با وضعیتهای اینچنینی است. مایکروسافت هنوز دربارهی اینکه آیا همچنان ویندوز لپتاپهای هواوی را تأمین خواهد کرد یا خیر نظری نداده است؛ ولی احتمال میرود این شرکت نیز از دستورهای دولت آمریکا پیروی کند.
تلاشهای دولت آمریکا برای کنارزدن هواوی سابقهی طولانی دارد و این شرکت سال گذشته، از ورود به بازار موبایلآمریکا منع شده بود. افزایش فشارهای کنونی بهدلیل افزایش تنش تجاری بین دولت ترامپ و حکومت چین و تلاششان برای مذاکرهی مجدد دربارهی رابطهی تجاری دو کشور است.
محققان از ترکیب دادههای صوتی با دادههای تصویری برای عملکرد بهتر هوش مصنوعی در حوزهی مسیریابی خبر دادهاند. حس بینایی یکی از مهمترین حسهایی است که انسان برای مسیریابی جهان پیرامونش از آن استفاده میکند. البته، صدا نیز بههمان اندازه مهم است. انسانها میتوانند با دنبالکردن نشانههایی چون بلندی صدا و جهت و سرعت سیگنالهای صوتی، مسیرها را ردیابی کنند. دانشمندان دانشگاه فنلاند شرقی اخیرا پیشمقالهای با این عنوان منتشر کردند: «آیا عاملان هوش مصنوعی به دادههای صوتی مجهز میشوند؟» آنها قصد دارند اطلاعات ردیابی مسیر در سیستم هوش مصنوعی را علاوهبر دادههای تصویری با اطلاعات صوتی کاملتر کنند. نتایج اولیه نشان میدهد این رویکرد جدید توانایی عاملان را در تکمیل اهداف مسیرهای پیچوخم سهبعدی بهبود میبخشد.
یادگیری فقط با استفاده از اطلاعات بصری برای هوش مصنوعی آسان نیست. برای مثال، رسیدن به هدف تنها با اطلاعات بصری برای هوش مصنوعی بسیار دشوار است. در محیط شبیهسازیشده، هدف معمولا در دید عامل در مسیر مستقیم وجود ندارد. سناریویی را در نظر بگیرید که اتاقهای متعددی وجود دارد و سوژه در یکی از همین اتاقها است. بنابراین، با اضافهکردن ویژگیهای صوتی میتوان به اطلاعات ارزشمندی دست یافت که بتواند به حل چنین مشکلاتی کمک کند.
پژوهشگران هوش مصنوعی از مدلی انعطافپذیر برای انواع دادهها (پیکسلهای صوتی و تصویری) بهنام Q-network عمیق استفاده کردند. استفاده از این مدل در بازیهای آتاری موفقیت آمیز بود. آنها عامل را در محیط تحقیقاتی دیجیتال ساختهشدهی VizDoom در بازی تیراندازی اول شخص Doom با دو ویژگی مختلف زیر و بمی صدا و نمونههای خام اولیه صوتی آموزش دادند.
تیم تحقیقاتی توضیح داد اطلاعات محیط (فاصله از هدف) بهصورت نمونهی زیر و بمی صدا کدگذاری شد. سپس، این نمونه به عامل هوش مصنوعی همراهبا تصویر ارائه شد. ازآنجاکه فاصله تا هدف بهصورت کموزیادشدن صدا کدگذاری شده بود، این ویژگی بهراحتی میتوانست اطلاعات مفیدی به عامل انتقال دهد. هرچه صدا بلندتر میشد، به این معنا بود که عامل به هدف نزدیکتر شده است. این ویژگیها بهعنوان بررسی منطقی برای دراختیارگذاشتن اطلاعات مفید ارائهشده دربارهی فاصله از هدف برای عامل تعیین شدند.
در آزمایشی، سناریو VizDoom سفارشی روی کامپیوتر اجرا شد. دانشمندان به عامل هوش مصنوعی تکلیفی برای حرکت در مسیر پیچوخم سهبعدی شکل دادند. این حرکت بهصورت چرخیدن به راستوچپ یا جلووعقب یا رفتن به اتاقهای مختلف بود. در ابتدا، عامل اقدامات کاملا تصادفی انجام میداد؛ اما بهمرورزمان و با دریافت پاداش هنگام رسیدن به هدف (روشی در روانشناسی با نام یادگیری تقویتکننده) عملکرد عامل بهبود پیدا کرد.
دو نوع متفاوت از آزمایشها بررسی شدند. در مدل اول، عامل بهصورت تصادفی در یک اتاق قرار میگرفت و در مدل دوم، عاملها در یکی از پنج اتاق ظاهر میشدند. در مدل اول، اطلاعات تصویری همراهبا زیر و بمی صدا و دادههای خام اولیه صوتی کدگذاری شدند. زمانیکه اطلاعات همراهبا ویژگیهای صوتی کدگذاری شده بودند، بهطورمتوسط عاملها پاداش بهتری در هر آزمون بهدست آوردند تا اینکه فقط اطلاعات تصویری بهتنهایی ارائه میشدند. در مدل بعدی، ویژگیهای صوتیوتصویری باهم باعث شدند تا عامل موفق شود در بیشتر موارد به هدف برسد.
طبق آزمایشها، دانشمندان به این نتیجه رسیدند زمانیکه تنها از دادههای تصویری استفاده میکنند، میزان موفقیت در عملکرد عامل هوش مصنوعی ۴۳ درصد است. این در حالی است که وقتی به اطلاعات تصویری اطلاعات خام اولیهی صوتی و زیر و بمی صدا اضافه میشود، میزان موفقیت عامل بهطورمیانگین بهترتیب تا ۸۷ و ۸۶ درصد افزایش مییاید. بهطورمتوسط تعداد مراحل موردنیاز برای رسیدن به هدف هنگام استفاده صرف از اطلاعات تصویری ۱,۴۲۰ مرحله است. این تعداد زمانیکه اطلاعات خام اولیهی صوتی و زیر و بمی صدا اضافه شدند، بهترتیب ۷۵۱ و ۶۱۴ مرحله است.
این تیم تحقیقاتی بهغیر از فعالیت در حوزه بازیهای ویدئویی، مشغول آزمایشها متفاوت در محیطهای آزمایشی مختلف است.
شرکتهای مختلف دادههای کاربران را ذخیره میکنند. وقتی کاربران دربارهی دادههایی که شرکتها ذخیره میکنند اطلاعات خوبی در دست داشته باشند، میتوانند تاحدودی متوجه شوند چنین دادههایی چه کاربردی برای شرکتها خواهد داشت. توجه به حریم خصوصی و نحوهی استفاده از دادههای کاربران یکی از موضوعات موردتوجه است. حال آنکه بسیاری از شرکتهای بزرگ با وجود تلاش برای شفافسازی، سیاستهایی در پیش میگیرند که بعضا نشان از تلاش آنها برای پنهانکردن دسترسی به اطلاعات کاربر دارد.
در جریان کنفرانس توسعهدهندگان گوگل، ردموندیها اعلام کردند تلاش میکنند روش دسترسی کاربران به اطلاعاتی را تسهیل کنند که گوگل آنها را ذخیره میکند. حال CNBC با انتشار گزارشی به این نکته اشاره میکند که گوگل اطلاعات خرید کاربران را که ازطریق رسیدهای دریافتی در جیمیل بهدست میآورد، در صفحهای که دسترسی به آن چندان راحت نیست، برای نمایش قرار داده است.
صفحهی Purchases با آدرس https://myaccount.google.com/purchases فهرستی از همهی خریدهای اینترنتی چه بهصورت دیجیتالی یا غیردیجیتالی کاربران را نشان میدهد. بعد از ارسال ایمیل خودکار خرید در جیمیل، اطلاعات خرید در این صفحه فهرست میشود. گوگل اعلام کرده تنها کاربران آن حساب کاربری میتوانند به دادههای این صفحه دسترسی داشته باشند و درصورت لزوم نیز میتوانند هرگونه اطلاعات مربوطبه صفحهی Purchases را حذف کنند. گوگل تأکید کرده اطلاعات مربوطبه خریدهای اینترنتی کاربر دردسترس شرکتهای تبلیغاتی قرار نخواهد گرفت؛ بلکه این صفحه فقط اطلاعات مربوطبه خریدهایی را نشان میدهد که ایمیل تأیید خرید آن به جیمیل کاربر ارسال شده باشد.
وقتی به صفحهی Purchases مراجعه کنید، بخشی از دادههای صفحه، مربوطبه خریدهای بسیار قدیمیتر کاربر است که در سالهای قبل انجام شده و نشان میدهد گوگل چقدر میتواند به دادهها دسترسی داشته باشد. چنین وضعیت دسترسی به دادهها در سایر حوزهها مثلا اطلاعات شخصی و دادههای مربوطبه جستوجوهای کاربر و حتی آدرسهای بررسیشدهی او در گوگلمپ، میتواند بههمین شکل طبقهبندی شود.
گوگل اعلام کرده کاربران میتوانند اطلاعاتی که تمایل ندارند در تاریخچهی آنها ذخیره شود، بهراحتی از فهرست صفحه حذف کنند. برای مثال، میتوانند از تاریخ مشخصی به قبل، همهی دادهها را پاک کنند یا حتی میتوانند درصورت نیاز، همهی دادههای مرتبط را حذف کنند. دراصل درصورتی که کاربر تمایلی به فهرستشدن دادههای شخصی خود را ندارد، میتواند بهراحتی آیتمهای مدنظر خود را از فهرست حذف کند. براساس گزارش CNBC، تنظیماتی برای غیرفعالکردن فهرست خریدها اضافه نشده که انتظار میرود بهزودی این تنظیمات هم در نظر گرفته شود.
با تشدید اعتراضهای گرتا تونبرگ، فعال محیطزیست و جمعی از معترضان قیام انقراض و درخواست آنها برای مقابله فوری با تغییر اقلیم، دانشمندان دوباره به استفاده از مهندسی آبوهوا علاقهمند شدهاند. قیام یادشده جنبشی اجتماعیسیاسی است که حامیانش با استفاده از رویکرد مقاومت بدون خشونت، به پیامدهای ناگوار تغییر اقلیم، ازبینرفتن تنوع زیستی، خطر انقراض انسان و تخریب کامل محیطزیست اعتراض میکنند.
طبق گفتهی مسئولان هیئت بیندولتی تغییر اقلیم (IPCC)، مقابله با پدیدهی گرمایش جهانی و افزایش ۱.۵ درجهی سانتیگرادی دما در سراسر جهان، بدون انجام اقدام فوری امکانپذیر نیست. آیا اکنون زمان انجام اقدامی جدی درزمینهی دستکاری عمدی در آبوهوا و اقلیم جهان فرانرسیده است؟
مسئولان دانشگاه کمبریج انگلستان بهدنبال راهاندازی «مرکز ترمیم اقلیم» هستند که دیوید کینگ، مشاور علمی سابق دانشگاه کمبریج، سرپرستی آن را بهعهده خواهد داشت. یکی از اهداف این مرکز، سرمایهگذاری در رویکردهای مؤثر برای بهبود و تقویت اقلیم آسیبدیده است. درواقع، این رویکردها مجموعهای از روشهایی هستند که مهندسی آبوهوا نامیده میشود.
مقالههای مرتبط:
امیلی شاکبرگ، سرپرست مرکز Carbon Neutral Futures Initiative است. این مرکز نهادی برای انجام اقدامات جامع و مشارکتی برای کاهش تولید دیاکسیدکربن در آینده است. شاکبرگ دربارهی مهندسی آبوهوا میگوید:
رویکردهای متفاوتی برای انجام این کار وجود دارد؛ اما ما بهعنوان اعضای جامعهای علمی دقیقا نمیدانیم چه اقدامی باید انجام دهیم و هرگونه فعالیت مرتبطبا مهندسی آبوهوا میتواند موجب تغییر الگوهای آب وهوایی شود.
مدیریت تابش خورشیدی یا مهندسی خورشیدی، رویکرد متفاوتی است که در سالهای اخیر، افراد زیادی به آن توجه کردهاند. در این روش، مادهای مخصوص در جوّ اسپری میشود که سایهبان عظیمی روی زمین ایجاد میکند. انجمن سلطنتی انگلستان ۱۰ سال پیش استفادهی محتاطانه از مهندسی خورشیدی را آغاز کرد. طبق گفتهی مسئولان این انجمن، مهندسی خورشیدی عوارض جانبی بدی بر سیستمهای آبوهوایی دارد و تجهیزات بهکاررفته در آن نیازمند مراقبت مستمر هستند. البته این انجمن سرمایهگذاری در این حوزه را تضمین کرده است.
در سالهای اخیر، پژوهش درزمینهی مهندسی آبوهوای خورشیدی افزایش یافته و در چند سال گذشته، بیش از ۵۰۰ مقاله دراینباره منتشر شده است. نتایج پژوهشی جدید نشان میدهد میتوان از این روش، بدون کاهش میزان بارش که یکی از عوارض جانبی آن محسوب میشود، پیامدهای پدیدهی گرمایش جهانی را بهصورت محسوسی کاهش داد.
طبق گفتهی دیوید کیت، یکی از پژوهشگران مطالعهی مذکور، پژوهش دراینزمینه درمقایسهبا قبل افزایش یافته؛ اما هنوز سرمایهگذاری کمی در آن میشود و رقم آن سالانه در سراسر جهان کمتر از ۱۰ میلیون دلار است. سؤال اصلی دربارهی این موضوع آن است که آیا انجام اقدامی جدی دراینزمینه ضروری است؟ آیا باید برنامهی پژوهشی بینالمللی با دسترسی آزاد همه پژوهشگران به آن ایجاد شود؟ از نظر کیت، جواب این سؤالها کاملا مثبت است.
تاکنون پژوهشهای علمی زیادی دربارهی مهندسی آبوهوای خورشیدی انجام نشده؛ اما کیت مشغول انجام پروژهای است که میتواند به نظریههای مطرحشده در این شاخه از مهندسی، جامهی عمل بپوشد. کیت در این پروژه که فرایند انجام و سرمایهگذاری برایش از پنج سال پیش آغاز شده، قصد دارد با استفاده از بالون ارتفاع بلند، یک کیلوگرم کلسیم کربنات را در جوّ منتشر کند. بااینحال، کیت تا وقتی احتمال موفقیت این پروژه وجود نداشته باشد، مقالهای دربارهاش منتشر نخواهد کرد.
شایان ذکر است انجام پروژههای دیگر مهندسی آبوهوا با شکست مواجه شده است. پژوهشگران انگلیسی در سال ۲۰۱۲ قصد داشتند آب را در جوّ اسپری کنند؛ اما این پروژه بهدلیل اختلافنظر موضوعات مطرحشده در حق اختراع و همچنین نگرانیهای مربوط به مدیریت آزمایشهای این حوزه لغو شد.
بهنظر متیو واتسون، سرپرست این پروژه از دانشگاه بریستول، هنوز نتایج عملی زیادی دربارهی مهندسی آبوهوا بهدست نیامده و باید پژوهشهای زیادی دراینزمینه انجام داد. او باتوجهبه ادامهی روند افزایشی انتشار گازهای گلخانهای، انتظار دارد پژوهش در این حوزه به مسئلهای فراتر از اولویت برای جامعهی علمی تبدیل شود.
البته، انتقادات جنجالی زیادی دربارهی مهندسی آبوهوا مطرح شده است. بهعنوان مثال، اعضای گروه ETC Group، سازمان مردمنهاد کانادایی، خواستار توقف سریع پروژههای فضای باز ازجمله پروژهی کیت هستند. یکی از شکایتهای این گروه دربارهی مشکلات مهندسی آبوهوا، به تأثیرات منفی ناخواستهی این مشکلات روی تغییر اقلیم مربوط میشود. این افراد میخواهند بدانند آیا ممکن است فعالیتهای مرتبط با مهندسی آبوهوا در برخی در کشورها، کشورهای دیگر را تحتتأثیر منفی قرار دهد یا خیر؟ درضمن آنها به انجامنشدن اقدامات لازم برای مقابله با تغییر اقلیم هم معترض هستند.
پژوهشگری بهنام جوانا هی که بهتازگی در راهاندازی مؤسسهی تغییر اقلیم و محیطزیست گرانتام در کالج سلطنتی لندن مشارکت کرده، با احتمال ایجاد تأثیرات منفی ناشی از فعالیتهای مربوطبه مهندسی آبوهوا موافق است و مؤثربودن این فعالیتها برای مقابله با تغییر اقلیم را نوعی خوشخیالی میداند. وی نگران است که این فعالیتها به بهانهای برای کاهشندادن تولید گازهای گلخانهای تبدیل شود. از دیدگاه او، چنین فعالیتهایی دخالت محض در روند طبیعی اقلیم و آبوهوا محسوب میشود و عوارض جانبی آن میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد.
بهنظر میرسد دولتمردان دربارهی حمایت از پژوهشهای بیشتر درزمینهی مهندسی آبوهوا مردد هستند. بهعنوان مثال، در جلسهی مربوطبه برنامهی محیطزیست سازمان ملل که در مارس برگزار شد، آمریکا و سایر کشورها طرح ارائهی گزارش دربارهی مهندسی آبوهوای خورشیدی را تصویب نکردند. شاید مخالفت کشورها با یکدیگر، یکی از دلایل این مشکل باشد و نهادهای بینالمللی باید بر این امر نظارت کنند.
شاکبرگ از دانشگاه کمبریج معتقد است هرچهزودتر باید اقدامی سریع و پایدار برای کاهش تولید گازهای گلخانهای انجام شود و انجام اقدامات و سرمایهگذاری لازم برای این هدف، وظیفهی جامعهی علمی است؛ اما دانشمندان باید از خطرها و پیامدهای دخالتهای عمدی در آبوهوا نیز کاملا آگاه باشند.
سازمان فضایی روسیه(روسکاسموس) گزارش داد موشک سایوز آ-۲.۱ در بایکونور آماده میشود تا برای نخستین بار ناو سایوز ام.اس را با یک ربات به فضا ببرد.
به گزارش ایسنا و به نقل از ریانووستی، طبق برنامه ربات "فئودور" با ناو سایوز ام. اس -۱۴ راهی ایستگاه فضایی بینالمللی خواهد شد. همچنین این نخستین بار است که یک ناو سایوز، رباتی را به عنوان تنها سرنشین خود به فضا میبرد تا سامانههای جدیدی در این موشک از جمله تعامل دستگاه کنترل دیجیتال موشکی و "چاشنی" سیستم نجات اضطراری را آزمایش کند.
براساس اطلاعیه روسکاسموس "کارشناسان مرکز موشکی و فضایی پروگرس سامارا، مونتاژ و آزمایش بدنه موشک را در سالن شماره ۳۱ پایگاه فضایی بایکونور آغاز کردهاند. برای اولین بار قرار است یک ناو از نوع سفینههای سرنشیندار سایوز، نه با موشک سایوز-اف. گ، بلکه بر فراز موشک سایوز آ -۲.۱ و سامانه "دیجیتال" راهی مدار زمین شود.
پیش از این موشکهای سایوز آ -۲.۱ فقط برای پرتاب ناوهای بدون سرنشین باربری پروگرس استفاده میشد.
پرتاب موشک سایوز آ -۲.۱ با ناو بدون سرنشین سایوز ام. اس -۱۴ برای ۲۲ اوت برنامهریزی شده است. این سفینه قرار است پروازی به مدت تقریبی ۱۰ شبانه روز به ایستگاه فضایی بینالمللی داشته باشد و سپس به صورت خودکار به زمین برگردد.
بنا به گفته روسکاسموس در صورت موفقیت آمیز بودن پرتاب آزمایشی فعلی، از ابتدای سال ۲۰۲۰ تمام ناوهای سرنشیندار سایوز با موشکهای نسل جدید انجام خواهد شد.
لازم به ذکر است که پرتاب سرنشیندار بعدی برای ۲۰ ژوئیه برنامهریزی شده است که موشک سایوز-اف. گ باید ناو کیهانی سایوز ام. اس -۱۳ را به سرنشینی الکساندر اسکورتسف فضانورد روس، لوکا پارمیتانو فضانورد سازمان فضایی اروپا و آندرو مورگان فضانورد آمریکایی را به ایستگاه فضایی بینالمللی خواهد رساند.
پژوهشگران دانشکدهی پزشکی دانشگاه هند موفق شدهاند راهی ابداع کنند که با استفاده از برق، قدرت مبارزه با عفونتهای باکتریایی افزایش مییابد. آنان پانسمانی طراحی کردهاند که از میدان الکتریکی برای ازبینبردن عفونت زیستلایه در زخمها استفاده میکند. یافتهی جدید دانشمندان اخیرا در ژورنال Annals of Surgery منتشر شده است.
زیستلایههای باکتریایی، لایههای نازک و لزجی از باکتریهستند که روی برخی زخمها ازجمله سوختگیها یا عفونتهای بعد از جراحی تشکیل میشوند و پس از قرارگرفتن ابزار پزشکی مثل کاتتر (لولهای نازک و بلند و منعطف) بهوجود میآیند. این باکتریها الکتریسیتهی خود را تولید و از همین میدان الکتریکی برای ایجاد رابطه و تشکیل زیستلایه استفاده میکنند که درنتیجه، وضعیت زخم وخیمتر و درمان دشوارتر میشود.
طبق برآورد مراکز مدیریت و پیشگیری بیماری، ۶۵ درصد از کل عفونتها دراثر باکتریهایی بهوجود میآیند که این فنوتیپ زیستلایه را دارند؛ درحالیکه مؤسسهی ملی سلامت این میزان را نزدیک به ۸۰ درصد اعلام کرده است. پژوهشگران دانشکدهی پزشکی دانشگاه هند اولین گروهی هستند که بهجای بهکارگیری آنتیبیوتیک برای درمان زیستلایه، روی استفاده از پانسمان مبتنیبر میدان الکتریکی مطالعه میکنند.
آنها دریافتند این مدل پانسمان نهتنها در مبارزه با باکتری موفق عمل میکند؛ بلکه در ترکیب با سایر درمانها میتواند حتی اثربخشی بیشتری داشته باشد. یافتهی جدید دانشمندان میتواند در نحوهی درمان بیماران مبتلا به عفونت باکتریایی مقاوم دربرابر آنتیبیوتیک تغییر شگرفی ایجاد کند. علاوهبراین، پانسمان جدید از بروز عفونتهای زیستلایهی جدید در آینده جلوگیری و دراثر تماس با مایعات بدن نظیر مایع زخم یا خون، یک ولت برق تولید میکند که این میزان باعث آسیب به بدن یا برقگرفتگی نمیشود. دکتر چاندان سن، از دانشمندان این پژوهش میگوید:
پژوهش ما برای اولینبار نشان داد میتوان با استفاده از پانسمان الکتریکی، زیستلایهی باکتریایی را ازبینبرد. ازآنجاکه وجود زیستلایه میتواند حتی برای جراحیهای موفق عوارض زیادی بهوجود آورد، یافتهی ما اهمیت زیادی در عملهای جراحی دارد. از این بافت شاید بتوان برای پارچههای بیمارستانی نیز استفاده کرد که منبع اصلی عفونتهای بیمارستانی هستند.
بخش بازاریابی پانسمان جدید برای مراقبتهای سوختگی اخیرا تأییدیهی ادارهی مواد غذایی و دارویی ایالات متحده را بهدست آورده است. تیم پژوهشی مذکور اکنون مشغول مطالعه روی اثربخشی پانسمان جدید در بیماران دچار سوختگی هستند.
پروانه رنگین بانو (Vanessa cardui) همان پروانهای است که این روزها زیاد در کوچه و خیابان میبینید و شاید فکرتان را مشغول کرده باشد که نامشان چیست و چرا اینجا آمدهاند. احتمالا آنها را در کلاسهای علوم دبستان هم بررسی کرده اید و در باغچه خانهتان زیاد دیده اید. پروانههای رنگینبانو تقریبا در همه قارهها و همه اقلیمها یافت میشود. با اینکه آنها بسیار رایج هستند، اما ویژگیهای منحصر به فردی هم دارند که در اینجا با ۱۰ مورد از آنها آشنا میشوید.
۱. رنگینبانو رایجترین پروانه جهان است
پروانه رنگینبانو در همه قارهها به جز استرالیا و قطب جنوب پیدا میشود. میتوانید آنها را در همه جا، از علفزارها گرفته تا زمینهای خالی پیدا کنید. گاهی به خاطر توزیع گستردهای که دارند؛ آنها را پروانه جهانی مینامند. اگرچه این پروانه بیشتر ساکن اقلیمهای گرم است، اما اغلب در فصل بهار و پاییز به مناطق سردتر مهاجرت میکند و باعث میشود گستردهترین توزیع را در میان همه گونهها داشته باشد.
۲. پروانه رنگینبانو را پروانه گل خار هم مینامند.
رنگینبانو، پروانه گلِ خار هم نامیده میشود، چون گیاه خار شهد مورد علاقه آنها را به عنوان غذا تولید میکند. نام علمی این پروانه «Vanessa cardui» به معنای «پروانه گلِ خار» است.
۳. رنگینبانوها الگوی مهاجرت عجیبی دارند
پروانه رنگینبانو مستقل از هرگونه الگوی فصلی یا جغرافیایی مهاجرت میکند. برخی شواهد نشان میدهد که مهاجرتهای رنگینبانو ممکن است با الگوی هوایی اِلنینو ارتباط داشته باشد. اِلنینو یا اِلنینیو یکی از چرخههای مشهور آب و هوایی جهان است که هر ۲ تا ۷ سال یکبار باعث ایجاد ناهنجاریهای بزرگی در آب و هوای سراسر سیاره زمین میشود. در مکزیک و سایر مناطق جهان، مشاهده شده که مهاجرت گاهی با ازدیاد جمعیت ارتباط دارد.
جمعیت مهاجری که از آفریقای شمالی به اروپا میروند، ممکن است شامل میلیونها پروانه باشند، اما معمولا در دستههای چند صد هزارتایی مهاجرت میکنند. رنگینبانوها در بهار در ارتفاع کم، معمولا ۱.۸ تا ۳.۵ متر از سطح زمین، پرواز میکند که برای ما خوشایند است، اما احتمال برخورد آنها را با خودروها بیشتر میکند. در زمانهای دیگر، در چنان ارتفاع بالایی پرواز میکنند که اصلا دیده نمیشوند و ناگهان در منطقه جدید ظاهر میشوند.
۴. رنگینبانوها سریع و دور پرواز میکنند
این پروانهها میتوانند ۱۶۰ کیلومتر در روز مهاجرت کنند و سرعتشان به ۴۸ کیلومتر بر ساعت میرسد. رنگین بانوها زودتر از بستگان خود، مثل پروانه شهریار به مناطق شمالی میرسند. و، چون زودتر سفر بهاری خود را آغاز میکنند، میتوانند از گیاهانی مثل گل گاوزبان تغذیه کنند.
۵. پروانههای رنگینبانو در مناطق سرد زمستان را به پایان نمیرسانند
برخلاف بسیاری از گونههای پروانه که در زمستان به مناطق گرم مهاجرت میکنند، وقتی زمستان به مناطق سرد میرسد، رنگینبانوها میمیرند. آنها به این دلیل در مناطق سرد هستند که توانایی چشمگیری برای مهاجرت مسافت طولانی از مناطق گرمی دارند که به دنیا آمده اند.
۶. کرم پروانههای رنگینبانو بوته خار میخورند
بوته خار، که میتواند یک علف هرز باشد، یکی از غذاهای مورد علاقه کرم پروانه رنگینبانو است. رنگین بانو فراوانی جهانی خود را مدیون این است که از چنین گیاه رایجی تغذیه میکند.
۷. پروانههای رنگین بانو گاهی به محصولات سویا آسیب میزنند
وقتی تعداد این پروانهها زیاد باشد، میتوانند به محصولات سویا آسیب جدی بزنند. این خسارت در مراحل لاروی اتفاق میافتد یعنی زمانی که کرمها از تخم در میآیند و برگ سویا تغذیه میکنند.
۸. پروانههای نر از روش گشتزنی برای پیدا کردن جفت استفاده میکنند
رنگین بانوهای نر بعدازظهرها فعالانه در قلمروی خود گشت میزنند تا مادهای پیدا کنند که پذیرای آنها باشد. اگر پروانه نر جفت پیدا کند، معمولا با هم نوک درخت میروند و شب جفتگیری میکنند.
۹. کرمهای پروانه رنگینبانو چادر ابریشمی میبافند
برخلاف سایر کاترپیلارهای این خانواده، لارو رنگینبانو سایبان خود را از ابریشم میسازد. شما معمولا پناهگاه نرم آنها را روی گیاهان خار پیدا میکنید. گونههای مشابه، مثل کاترپیلار بانوی آمریکایی، چادرهای خود را با دوختن برگها به هم میسازند.
۱۰. رنگینبانوها در روزهای ابری روی زمین یافت میشوند
رنگینبانوها در روزهای ابری روی زمین یافت میشوند و در گودالهای کوچک دور هم جمع میشوند. اما در روزهای آفتابی فضاهای باز و پر از گلهای رنگارتگ را ترجیح میدهند.
ام جی اخیرا مدل تمام الکتریکی ZS مخصوص بازار انگلستان را در نمایشگاه خودرو لندن معرفی کرده است. شرکت ام جی بهتازگی از مشتریان خود بابت خرید مدل ZS ودیعه دریافت کرده و ۸۰۰ سفارش برای این خودرو ثبت کرده است. قیمتگذاری نهایی خودروی تمام الکتریکی جدید ام جی تا شهریورماه انجام خواهد شد.
خودروی الکتریکی ام جی ZS از بستهی باتریهای ۴۴.۵ کیلوواتساعتی بهره میبرد که با استفاده از درگاه شارژ خانگی در مدت ۶.۵ ساعت شارژ میشود و با استفاده از درگاه شارژ سریع، ۸۰ درصد شارژ موردنیاز خود را در مدت زمان ۴۳ دقیقه بهدست میآورد. شعاع حرکتی این خودرو براساس استاندارد WLTP، تا سه ماههی سوم سال جاری میلادی مشخص خواهد شد.
نسخهی چینی این خودرو با استفاده از موتور الکتریکی، ۱۴۶ اسببخار قدرت تولید میکند. نسخهی تولیدشده برای بازار چین، در استاندارد NEDC در هر بار شارژ قادر به پیمودن مسافت ۴۳۰ کیلومتر است. این رقم به احتمال زیاد در استاندارد WLTP تا ۳۲۰ کیلومتر کاهش خواهد یافت.
دنیل گرگوریس، مدیر بخش بازاریابی و فروش ام جی در انگلستان میگوید:
معرفی ZS EV بیانگر اهداف بلندمدت و توسعهی محصولات شرکت است. ما خرسندیم که میتوانیم عرضهی این خودرو را با مردم بریتانیا سهیم شویم. ورود ZS EV بعد جدیدی رابه سبد محصولات ما اضافه میکند که روی عرضهی خودروهای پیشرفته و بدون آلایندگی برای بازار وسیعتری از خریداران، تمرکز دارد.
غیر از پیشرانهی الکتریکی که مشخصات آن تا چندی بعد مشخص خواهد شد، خودروی برقی ام جی با انبوهی از تجهیزات عرضه خواهد شد. سقف پانورامیک برقی، مسیریاب ماهوارهای، رادیو DAB، اپل کارپلی و اندروید اتو، سیستم استارت بدونکلید و قابلیتهای دیگر، بدون دریافت هزینه اضافی در دسترس خواهند بود. از تجهیزات ایمنی بهکاررفته در این مدل میتوان به ترمز اضطراری خودکار، هشدار عبور عابر پیاده و نقطه کور و کروز کنترل اشاره کرد. تمامی این سیستمّهای ایمنی بهصورت استاندارد روی خودرو نصب میشوند.
سازمان فضایی آمریکا هفتهی گذشته ویدئوی تازهای را با نام «ما میرویم» (We Are Going) منتشر کرد که در آن ویلیام شاتنر، بازیگر مطرح مجموعهی تلویزیونی محبوب پیشتازان فضا با بیانی حماسی تصمیم ناسا برای بازگشت به ماه تا سال ۲۰۲۴ را روایت میکند.
در این ویدئو، ناسا بهطور دقیق جزئیات برنامهاش برای ارسال مأموریت سرنشیندار به ماه را تا سال ۵ سال آینده تشریح و به تمام عناصر لازم برای پیشبرد این طرح از توسعهی فضاپیمای کاملا جدید تا جستوجو برای آب پشتیبان مأموریت و استخراج آن از زیرسطح ماه اشاره میکند.
ویدئوی مورد بحث اندکی پس از آن منتشر میشود که ناسا و کاخ سفید برای تأمین مالی مأموریت سرنشیندار قمری، مبلغ ۱.۶ میلیارد دلار اضافی را از کنگرهی ایالات متحده درخواست کردند. اما براساس نحوهی روایت ویدئو بهنظر میرسد که ناسا قصد دارد درهرصورت – چه با دریافت بودجهی بیشتر یا عدم دریافت آن – رهسپار ماه شود.
همچنین، ناسا هفتهی گذشته اعلام کرد که با هدف ارسال نخستین زن به ماه، برنامهی بازگشت به ماه را «آرتمیس» نامیده است. هرچند تا فرارسیدن ضربالعجل ۲۰۲۴ تنها ۵ سال باقیمانده؛ اما ناسا مصمم است که به هرصورت ممکن بار دیگر ماه را به تسخیر انسان درآورد و سپس از آنجا بهعنوان سکویی برای سفر به اعماق بیشتر فضا استفاده کند.
شارتنر در این ویدئو میگوید:
مسئولیت ما رفتن سریعتر [به ماه]، ماندن در آنجا و پیشبرد تلاشهای جمعیمان با اشتیاقی است که ما را به ماه بازخواهدگرداند؛ بهنحوی که بهکلی با ۵۰ سال پیش متفاوت است.
او در ادامه اضافه میکند:
ما رو به سوی ماه میکنیم؛ نه بهعنوان مقصدی نهایی، بلکه نخستین مرحله؛ بهعنوان توقفگاهی بهسوی تمام آنچه فراتر از آن است. بزرگترین ماجراجوییهای ما هنوز پیشرویمان هستند.
در ویدئوی ناسا همچنین از توسعهی راکت قدرتمند اسپیس لانچ سیستم (SLS) و سکوی قمری گیتوی (Gateway) در اطراف ماه بهعنوان عناصر لازم برای فتح ماه و سپس تحقق مأموریت انسانی به مریخ صحبت میشود.
نظر شما در مورد ویدئوی جدید ناسا چیست؟
پس از اینکه گوگل، Stadia را معرفی کرد، گمانهزنیهای زیادی در مورد سختافزار مورد استفاده در این پلتفرم مطرح شد. Stadia سرویس استریم بازی گوگل است که عملکردی شبیه به GeForce Now دارد. اینکه گوگل دقیقا از چه سختافزاری برای پلتفرم مورد اشاره استفاده خواهد کرد، موضوعی مبهم بود و دقیقا نمیدانستیم که غول جستجوگر اینترنت از چه نوع پردازندهی اصلی و گرافیکی برای ارائه خدمات استریم بازی خود بهره خواهد گرفت. البته در برخی از اخبار مرتبط به این موضوع اشاره شده است که گوگل قصد دارد از پردازندههای مرکزی ساخت AMD که به ۵۶ واحد محاسباتی و حافظهی HBM2 مجهز شدهاند، در پلتفرم Stadia استفاده کند.
گوگل اعلام کرده سرویس Stadia را در ماه مارس معرفی خواهد کرد و این موضوع سوالات بیشتری در مورد سختافزار پردازش گرافیکی پلتفرم مورد بحث مطرح کرده است. اولین پردازندهی گرافیکی ۷ نانومتری مخصوص بازی AMD موسوم به Radeon VII در ماه ژانویه معرفی شد و این موقعیت را برای AMD بهوجود آورد تا از همین حالا مشتریانی برای محصولات ۷ نانومتری خود دستوپا کند. البته بهنظر نمیرسد سرویس استریم بازی گوگل از این نوع پردازندههای گرافیکی استفاده کند.
سازمان توسعهدهندهی رابط برنامهنویسی ولکان موسوم به خرونوس (Khronos)، اخیرا پلتفرم Stadia گوگل را در فهرست محصولات سازگار خود قرار داده است. این یعنی پردازندههای گرافیکی پلتفرم استریم بازی گوگل از ولکان استفاده میکنند. در بخش توضیحات مربوطبه پردازندهی گرافیکی گوگل اشاره شده که نسل اول پلتفرم استریم بازی گوگل بر پایهی AMD GCN 1.5 است و این یعنی گوگل از نسخهی ۱.۵ معماری گرافیکیِ خانوادهیِ گرافیکز کور نکست (یا به اختصار GCN) شرکت AMD استفاده میکند.
AMD شمارهی نسخههای جدید GCN را از ۱.۰ به ۱.۱، ۱.۲ و ... تغییر میدهد. درحالحاضر جدیدترین نسخهی این معماری ۱.۵.۱ است که از فناوری ۷ نانومتری Vega بهره میبرد. درهرحال ظاهرا گوگل تصمیم گرفته است تا بهجای نسخهی ۱.۵.۱ از نسخهی ۱.۵ در پلتفرم Stadia استفاده کند.
نسخهی ۱.۵ معماری GCN درواقع همان معماری اولیهیVega است که با فرایند ۱۴ نانومتری ساخته شده و در ویرایش فرانتیر Vega مورد استفاده قرار گرفته است. درحقیقت هر محصول غیر ۷ نانومتری سری Vega برپایهی نسخهی ۱.۵ معماری GCN ساخته شده است که از جمله این محصولات میتوان به Vega 56 اشاره کرد. بسیاری از افراد آشنا به فعالیتهای AMD اعلام کردهاند که این شرکت با اعمال تغییراتی مختصر در Vega 56، یک پردازندهی گرافیکی سفارشیشده برای گوگل تولید کرده است. پردازندهی گرافیکی گوگل نیز همانند Vega 56 از ۵۶ واحد محاسباتی بهره میبرد اما بهنظر میرسد AMD سرعت کلاک حافظه را در تراشههای مخصوص گوگل افزایش داده است تا عملکردی در حد Vega 64 داشته باشد. لازم به ذکر است که حافظهی Vega 64 از پهنای باند ۴۸۴ گیگابایت بر ثانیه بهره میبرد.
مشخصات اعلامشده توسط گوگل به این مورد اشاره دارد که پردازندهی گرافیکی Stadia به ۱۶ گیگابایت حافظهی رم مجهز شده است اما در عینحال سرعت این تراشه به ۴۸۴ گیگابایت بر ثانیه هم میرسد. احتمالا منظور گوگل از بیان این مشخصات این است که پردازندهی Stadia به ۸ گیگابایت ویرم از نوع HBM2 و ۸ گیگابایت رم استاندارد دیرم مجهز شده است. اگر گوگل از ۱۶ گیگابایت حافظهی HBM2 استفاده کرده باشد، میتوان پهنای باندی تا حدود یک ترابایت بر ثانیه را برای پردازندهی گرافیکی Stadia این شرکت انتظار داشت.
اینکه گوگل از فناوری ۷ نانومتری Vega شرکت AMD استفاده کند، موضوع جذابی بهنظر میرسد، اما ظاهرا Stadia یک موقعیت بسیار خوب برای AMD فراهم کرده تا از سرمایهگذاریهای قبلی خود روی یک معماری تأییدشده، بالغ و دردسترس برای کسب درآمد بیشتر بهره ببرد. Stadia نیز همانند پلتفرمهای دیگر در آینده به استفاده از معماری ۷ نانومتری ناوی AMD روی خواهد آورد. معماری ۷ نانومتری ناوی در سهماههی سوم سال جاری روانهی بازار خواهد شد.
نظر شما در مورد ورود گوگل به خدمات دهندگان سرویسهای استریم بازی چیست؟ آیا پروژهی Stadia موفق خواهد شد؟
دریاچهها، جنگلها، مه و برف در شبهجزیرهی کولا در مدار شمالگان، این بخش از روسیه را به مکانی رویایی تبدیل کرده است. درمیان این منطقهی زیبا ویرانههایی از یک ایستگاه پژوهشی وجود دارد که در آن، ساختمانی مخروبه واقع شده و چاه بیانتهایی را در خود جای داده است؛ البته این چاه با درپوشی آهنی و پیچ و مهرههای محکم، مهروموم شده است.
عدهای از افراد، این چاه را دروازهی جهنم میدانند. چاه حفاری کولا با عمق ۱۲٬۲۶۲ متر، عمیق ترین چاه حفرشده در جهان بهدست انسان است. این چاه بهقدری عمیق است که افراد محلی قسم میخورند فریاد ارواحی را که در جهنم درحال شکنجهشدن هستند، از داخل آن میشنوند. حفر این چاه در زمان اتحاد جماهیر شوروی تقریبا ۲۰ سال طول کشید و هدف حفاران آن، پیشروی حداکثری در پوستهی زمین و رسیدن بهگوشتهی آن بود؛ اما حتی عمق چنین چاه بیانتهایی هم تنها یک سوم فاصلهی بین پوسته و گوشته است و ادامهی پروژه بهدلیل مشکلات کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی، متوقف شد.
البته چاه کولا تنها چاه فوقعمیق دنیا نیست و در زمان جنگ سرد، کشورهای ابرقدرت برای حفر چاه های عمیق با حداکثر عمق ممکن در پوستهی زمین و حتی رسیدن به خود گوشتهی آن، با یکدیگر رقابت میکردند. اکنون هم ژاپنیها برای دستیابی به این هدف جاهطلبانه تلاش میکنند. یولی هارم، یکی از افراد مسئول برنامهی حفاری علمیقارهای و دانشمند جوانی که دیگر چاه فوق عمیق حفرشده بهدست آلمانیها را مطالعه میکرد، درمورد این پروژه کولا چنین گفت:
این پروژه در زمان پردهی آهنین (تقسیم قارهی اروپا به دو بخش اروپای غربی و کشورهای عضو پیمان ورشو) آغاز شد. در آن زمان قطعا رقابت سختی بین ما و آلمانیها وجود داشت و انگیزه اصلی ما برای تلاش در این مسیر بود که روسها فعالیتهای محرمانهای داشتند و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار نمیدادند.
در آن زمان روسها مدعی بودند این چاه را برای دستیابی به آبهای زیرزمینی حفر میکنند؛ اما بیشتر دانشمندان این ادعا را کذب میدانستند؛ زیرا در آن زمان اکثر دانشمندان غربی معتقد بودند که پوستهی زمین ۵ کیلومتر ضخامت دارد و آب نمیتواند در آن نفوذ کند.
چون توچو، مدیر برنامهی آژانس علوم دریایی و زمینی ژاپن، اذعان کرد که هدف اصلی این پروژه، جمعآوری آن دسته از نمونههای زندهی واقعی از گوشته است که هماکنون موجود هستند. وی افزود که در مکانهایی مثل عمان میتوان نمونههایی از گوشته را نزدیک سطح زمین یافت که متعلق به میلیونها سال پیش هستند. بهگفتهی توچو، بین دراختیارداشتن دایناسور زنده و استخوان فسیلشدهی آن، تفاوت وجود دارد.
اگر سیاره زمین را مانند پیاز تصور کنیم، این کرهی خاکی از سه لایه تشکیل شده است؛ پوسته، گوشته و هسته؛ پوستهی آن با ضخامت ۴۰ کیلومتر که همچون یک لایه نازک روی گوشتهی زمین با عمق ۲۸۸۰ کیلومتر را پوشانیده است و هستهی آتشین زمین هم درست در مرکز آن قرار دارد.
در دوران جنگ سرد رقابت برای کشف لایهی عمیق درونی زمین، درست مانند رقابت فضایی بود و هر یک از کشورها میخواستند تواناییهای مهندسی، فناوریهای پیشرفته و ابزارهای کاربردی خود را به رخ دیگران بکشند. دانشمندان قصد داشتند در مکانی اکتشاف کنند که قبلا پای هیچ انسانی به آن باز نشده بود. نمونه صخرههای استخراجشده از این صخرهها بهاندازهی نمونههایی که پژوهشگران ناسا از سطح ماه به زمین آورده بودند، اهمیت داشت؛ زیرا میتوانستند اطلاعات ارزشمندی دربارهی تاریخ طبیعی میلیونها سالهی زمین ارائه دهند. تنها تفاوت این رقابت با رقابت فضایی، پیروز نشدن آمریکا در این کارزار بود؛ درواقع هیچ کشوری برندهی این مسابقه نشد.
در این رقابت، آمریکا نخستین حفاری برای دستیابی به اعماق پوسته زمین را در اواخر دههی ۱۹۵۰ آغاز کرد و این پروژهی شگفتانگیز که American Miscellaneous Society نامیده شد، نخستین اقدام جدی این کشور برای رسیدن به گوشته بود. این پروژه به دست گروهی از افرادی آغاز شد که طلایهداران جامعهی علمی آن روز آمریکا محسوب میشدند. نخستین تلاش آنها برای حفاری در دل پوسته و رسیدن به گوشته، پروژهی موهُل (Project Mohole) بود که در ناپیوستگی موهوروویچیچ (مرز میان پوسته و گوشته) انجام شد.
البته متخصصان آمریکایی بهجای انجام حفاری عمیقی در پوستهی زمین، تصمیم گرفتند رهسپار اقیانوس آرام شوند (جان استاین بک داستان این سفر دریایی را به رشتهی تحریر درآورده است) و در جزیرهی گوادلوپ در مکزیک، شکاف کوتاهی در بستر این اقیانوس ایجاد کنند. مزیت حفاری در بستر اقیانوس، نازک بودن پوسته در این بخش است؛ اما نازکترین قسمت پوسته در عمیقترین نقطهی اقیانوس قرار دارد که حفاری آن را بسیار دشوار میکند.
پروژهی حفاری اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۰ در مدار شمالگان آغاز شد و پس از آن، آلمان در سال ۱۹۹۰ در پروژهای تحتعنوان حفاری عمیق قارهای آلمان (German Continental Deep Drilling Program) یا KTB، حفاری را در ایالت بایرن آلمان آغاز کرد و کار خود را تا عمق ۹ کیلومتر ادامه داد. البته متخصصان این پروژه مانند پروژهی سفر به ماه با مشکل بزرگی دستوپنجه نرم میکردند؛ مراحل ایجاد فناوریهای لازم برای موفقشدن در این پروژه باید از صفر شروع میشد.
زمانیکه پروژهی موهو برای حفر بستر دریا شروع شد، هنوز بشر حفاریهای گستردهی این بخش از سیارهی زمین برای دستیابی به منابع نفت و گاز را آغاز نکرده بود؛ بنابراین فناوریهای ضروری برای حفاری های عمیق مثل موقعیتیابی پویا نیز هنوز وجود خارجی نداشت؛ کشتیهای حفاری با استفاده از این فناوری میتوانند درست در بالای چاه نفت، در موقعیت ثابتی قرار گیرند.
البته نبود فناوریهای پیشرفته خلاقیت و ابتکار عمل متخصصان را برانگیخت. آنها برای ثابتماندن کشتی بالای چاه حفاری، چند پروانه در اطراف آن نصب کردند. یکی از چالشهای بزرگ دیگر مهندسان آلمانی این بود که چاه تا جای ممکن عمودی باشد. راهحلی که آنها برای این کار استفاده کردند، امروزه در تمام میدانهای گاز و نفت جهان به یک استاندارد تبدیل شده است.
هولی هارم دربارهی ضرورت حفر چاه بهصورت عمودی این چنین میگوید:
موضوع کاملا مشخص دربارهی حفاری روسها این است که آنها تلاش میکردند چاه تا جای ممکن عمودی حفر شود؛ زیرا درغیر این صورت هم نیروی گشتاور افزایش مییابد و هم دیوارههای چاه پیچ و تاب پیدا میکنند. راهحل دستیابی به این هدف، ایجاد و توسعهی سیستمهای حفر عمودی بود. این سیستمها اکنون به استانداردهای صنعتی تبدیل شدهاند؛ اما حفاران ابتدا در پروژهی KTB از آنها استفاده کردند و توانستند تا عمق ۷٫۵ کیلومتری زمین را حفر کنند. سپس، آنها برای آخرین چاه پروژه به عمق ۱٫۵ تا ۲ کیلومتر استفاده شدند و حفاری تا عمق ۲۰۰ متری بهصورت کاملا عمودی پیش رفت.
هارم در ادامهی گفتههای خود اضافه کرد:
در اواخر دههی ۸۰ و اوایل دههی ۹۰ که روسیه روابط بهتری با کشورهای غربی داشت و خواستار مشارکت با آنها بود، تلاش کردیم از برخیاز تجهیزات آنها استفاده کنیم؛ متاسفانه در آن زمان خرید آن تجهیزات برای ما مقدور نبود.
البته ناامیدیهای پیدرپی تمام فعالیتهای عملیاتی را متوقف کرد. درواقع با درنظر گرفتن شرایط و زمان این عملیاتها، هم شروع و هم پایان آنها تصمیم اشتباهی بود. عواملی مثل تماس دستگاههای حفاری با دمای بسیار بالای اعماق، هزینهی سنگین و سیاستها، رویای دستیابی به اعماق بیشتر و شکست رکورد حفر عمیقترین چاه برای آلمانیها را غیرممکن کرد.
کنگرهی آمریکا دو سال قبل از قدم گذاشتن آرمسترانگ بر سطح ماه، تأمین بودجه برای پروژه موهو را که هزینههای آن خارج از کنترل شده بود، لغو کرد؛ بهعنوان مثال هزینهی استخراج چند متر سنگ بازالت، معادل ۴۰ میلیون دلار پول امروز بود.
پروژهی حفاری کولا هم سرنوشت خوبی نداشت و در سال ۱۹۹۲ متوقف شد، زیرا دما در عمق زمین به ۱۸۰ درجه سانتیگراد رسید که دو برابر میزان پیشبینیشده بود و دیگر راهی برای ادامهی پروژه وجود نداشت. از سویی، با فروپاشی شوروی دیگر پولی برای انجام چنین پروژههایی باقی نماند و سه سال بعد تمام تاسیسات حفاری کاملا نابود شد؛ اکنون هم این سایت مخروبه به مکانی برای ماجراجویی گردشگران تبدیل شده است.
چاه عمیق آلمانیها نیز مانند سایر چاههای مشابه نتوانست رویای بزرگ آنها را محقق کند و تنها توانسته است با جذابیت خود نظر بسیاری از گردشگران را جلب کند؛ البته بهتازگی تجهیزات این سایت با جرثقیل به نقاطی پایینتر انتقال داده شده و به همین دلیل به مکانی برای تماشای اعماق زمین یا حتی گالری هنری تبدیل شده است.
هنرمندی هلندی به نام لاته ژیوان معتقد بود که صدای خاصی از این چاه میشود؛ البته دانشمندان چنین موضوعی را نمیپذیرفتند؛ اما او بر ادعای خود اصرار داشت و برای اثبات آن میکروفونی را که با سپر حرارتی محافظت شده بود، به داخل چاه فرستاد و پس از آنکه میکروفون به اعماق چاه رسید، دانشمندان صدای پرطنین ادامهداری را شنیدند که نمیتوانستند توضیحی برای منشا آن ارائه دهند. لاته با شنیدن این صدا احساس حقارت کرد و در مورد حس خود این چنین گفت:
نخستین باری است که احساس میکنم زمینی که روی آن زندگی میکنیم، زنده است و این صدا نوعی تسخیرشدگی را تداعی میکند.
او پس از تبدیل این صدا به صدای قابل تشخیص برای انسان، آن را در یک سایت به اشتراکگذاری ویدئو به نام ویمیو، قرار داد. بهگفتهی لاته برخی از مردم این صدا را شبیه صدای جهنم میدانند و برخی دیگر آن را به صدای تنفس زمین تشبیه کردهاند.
بهگفتهی آقای هارم، ژاپنیها قصد داشتند بیشتر از روسها در عمق زمین پیش بروند؛ اما در مدت زمانیکه برای این کار مشخص شده بود، حتی نتوانستند به عمق مجاز و پیشبینیشده، یعنی ۱۰ کیلومتر هم برسند. البته از سویی دیگر دمای چاه حفاری آنها بسیار بیشتر از چاه روسها بود و همین موضوع ادامهی کار را برای آنها بسیار دشوارتر کرد.
آلمانیها نیز در اوایل دههی ۹۰ حفر چنین چاهی را آغاز کردند؛ اما در آن زمان که رویدادهای مهمی منجر به یکپارچه شدن آلمان و ایجاد امپراطوری این کشور شده بودند، توافق خوبی برای صرف هزینهی بیشتر برای این پروژه صورت نگرفت؛ زیرا این رویدادها هزینهی سنگینی را به آلمان تحمیل کرده بودند.
میتوان گفت که رقابت کشورهای قدرتمند برای رسیدن به گوشتهی زمین، تحتتاثیر رمان معروف «سفر به مرکز زمین» شکل گرفته و نسخهی بهروز این رمان است. همانطور که قبلا گفتیم، یکی از اهداف این پروژهها، دستیابی به بقایای تازه از دایناسورها است؛ البته دانشمندان انتظار تحقق این هدف را ندارند؛ بااینحال، پروژههای حفر چاههای عمیق را نوعی فعالیت تحقیقاتی میدانند.
هارم دربارهی این موضوع این چنین میگوید:
ما این پروژهها را نوعی فعالیت تحقیقاتی میدانیم؛ زیرا انجام کارهای مقدماتی و اجرای آنها زمان زیادی میطلبد. همچنین حفر این چاهها باعث رسیدن به بخشی از زمین میشود که هیچ انسانی در آن وجود ندارد و هیچ انسانی آن را قبلا ندیده و چنین موقعیتی در دنیای امروز واقعاً غیرمعمول است. لایههای زیرین پوستهی زمین، مخصوصا اعماق آن، ناشناختههایی دارد که همیشه انسان را متعجب میکند. وقتی دربارهی پروژهی چاه عمیق یا KTB صحبت میکنیم، باید بگوییم عمر نظریههای پشت این پروژهها، در زمان آغاز آنها، ۳۰ تا ۴۰ سال بود.
دامون تیگل، استاد رشتهی ژئوشیمی مدرسهی علوم دریایی و زمینی مؤسسهی ملی اقیانوسشناسی دانشگاه ساوتهمپتون که در پروژهی جدید حفاری ژاپنیها نیز مشارکت دارد، بهطور کلی درمورد این پروژهها این چنین میگوید:
این پروژهها شبیه مأموریتهای اکتشافی زمین بهنظر میرسند؛ اما درواقع تعهدات علمی محض هستند و اصلا نمیدانیم که در این پروژهها به چه نتایج و یافتههایی دست خواهیم یافت.
ما نخستین افرادی هستیم که به پوستهی دستنخوردهی اقیانوس دست یافتیم و آن را مشاهده کردیم و تاکنون هیچ بشری موفق به انجام چنین کاری نشده است. چنین دستاورد بزرگی واقعاً ما را هیجانزده میکند.
امروزه پروژهی «M2M» یا پروژهی موهول برای رسیدن به ناپیوستگی موهوروویچیچ پیش میرود. یکی از مهمترین پروژههای برنامهی بینالمللی اکتشاف اقیانوس (International Ocean Discovery Program) یا IODP محسوب میشود و پژوهشگران قصد دارند در آن همانند اولین پروژهی موهول، پوستهی زمین در اقیانوس را که تنها ۶ کیلومتر عمق دارد، حفر کنند؛ هدف این حفاری فوق عمیق با بودجهی یک میلیارد دلاری، صخرههای درون گوشته برای نخستین بار در تاریخ بشریت است.
تیگل که در این پروژه حضور دارد، این فعالیت پژوهشی عظیم را نیازمند مشارکت و تعهد قوی ژاپنیها میداند. این پروژه بهقدری اهمیت دارد که ۲۰ سال پیش یک کشتی عظیم حفاری به اسم چیکیو ساخته شد که مجهز به سیستمGPS و ۶ جت تنظیمشدنی کامپیوتری بود و با استفاده از آن میتوان موقعیت کشتی را در فاصلهی بسیار کم (۵۰ سانتیمتر) بهصورت دقیقی تغییر داد.
طبقگفتهی شان توچو، مدیر برنامهی آژانس علوم دریایی و دریایی ژاپن، ایدهی ساخت این کشتی در زمان اولین پروژهی موهل شکل گرفت و ساخت آن نیز از همان زمان آغاز شد. وی در ادامه افزود:
بشر تاکنون توانسته است با حفر چاههای فوق عمیق به اطلاعات زیادی دربارهی پوستهی قارهای زمین دست پیدا کند و اکنون بهدنبال یافتن اطلاعات بیشتر دربارهی مرز بین پوسته و گوشته هستیم.
مهمترین موضوع در این فعالیت پژوهشی که باید بهطور دقیق بررسی شود، وجود سه مکان مناسب برای انجام این کار است؛ کشور کاستاریکا، باهاما و جزایر هاوایی.
شان توچو دربارهی این مکانها این چنین میگوید:
در هر یک از این مکانها اختلافنظرها در مورد عمق اقیانوس و فاصله بین سایت حفاری و یک پایگاه ساحلی که افراد مستقر آن بتوانند به صورت ۲۴ ساعته از این پروژهی میلیارد دلاری حفاری در دریا پشتیبانی کنند، برطرف و توافق حاصل شد. زیرساختهای لازم میتوانند با صرف زمان و هزینهی در هر سه مکان احداث شوند.
در پایان باید گفت طبق گفتهی هارم، حفاریهای فوق عمیق پروژههای بسیار پرهزینهای هستند و به همین دلیل تکرار آنها دشوار است. حفر چاههای فوق عمیق هزینهی چند صد میلیون دلاری دارد و تنها میتوان از تعداد اندکی از آنها برای کاوش در اعماق زمین استفاده کرد و سایر آنها بیشتر برای پیشرفت فناوریها و فعالیتهای پژوهشی حفر میشوند.
استارتاپهای فعال در حوزهی تکنولوژی پزشکی بهدنبال پیدا کردن راهحلهای جدید برای درمان بیماریها هستند و اگر از سوی سرمایهگذاران جدی گرفته شوند، تحول بزرگی در دنیای پزشکی ایجاد خواهند کرد. اما در این بین استارتاپهایی هم هستند که روی کاغذ ایدههای خوبی ارائه میدهند اما در عمل قادر به پیادهسازی آنها نیستند و با جود دریافت سرمایههای کلان نمیتوانند نتیجهی خوبی بگیرند یا به گردش مالی مورد نظر برسند.
ترانوس (Theranos) یکی از استارتاپهای شکستخوردهی معروف در حوزهی بیوتکنولوژی بود که قصد داشت با محصولات آزمایش خون انقلاب بزرگی در این صنعت ایجاد کند؛ بهطوریکه هر شخص بتواند خودش در منزل آزمایش خون دهد. این استارتاپ به یکی از استارتاپهای استثنایی و برجستهی سیلیکونولی تبدیل شد و مدیرعامل جوانش با ایدهای نوآورانه متعهد شده بود نهتنها سیستم مراقبت بهداشتی، بلکه سلامت و رفاه انسانها را نیز بهبود دهد.
مقالهی مرتبط:
ترانوس با وجود جذب سرمایهی بالا و تبدیل شدن به یک استارتاپ یونیکورن (استارتاپی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) شکست خود زیرا محصولات آن کار نمیکردند. درواقع ایدهی بنیانگذار جوان این استارتاپ تقلبی بود و کاربردی نداشت. بااینحال ماجرای استارتاپ ترانوس خاص بود و نمیتوان گفت همهی استارتاپهای تکنولوژی سلامت سرنوشت مشابهی خواهند داشت.
اما بررسی استارتاپهای فعال در این حوزه نشان میدهد داشتن ایدهی خاص و منحصربهفرد کافی نیست و درنهایت این استراتژی و مدل کسبوکار هستند که موفقیت استارتاپ را تضمین میکنند. در ادامه به معرفی پنج مورد از استارتاپهای حوزهی تکنولوژی پزشکی میپردازیم که علاوهبر داشتن ایدهی جدید و جالب و همچنین جذب سرمایههای کلان نتوانستند عملکرد موفقیتآمیزی در بازار داشته باشند.
۱- استارتاپ ریویژن آپتیکز (ReVision Optics) با جذب سرمایهی ۱۷۲ میلیون دلاری
استارتاپ ریویژن آپتیکز در سال ۱۹۹۶ بنیانگذاری شد و قصد داشت با تکنولوژی پیشرفتهی خود پیرچشمی یا کاهش دید اجسام نزدیک با افزایش سن را درمان کند. پیر چشمی ضعف بینایی رایجی است که با بالا رفتن سن برای هر شخصی اتفاق میافتد و بهراحتی با استفاده از عینک، لنز یا جراحی قابل درمان است.
اما استارتاپ ریویژن آپتیکز با تکنولوژی جدید خود یعنی ریندراپ (Raindrop)، تزریق هیدروژل میکروسکوپی، میتوانست پیرچشمی را درمان کند. ریندراپ اولین و تنها تزریق قرنیهی چشم است که قرنیهی دوکی شکلی را میسازد و بهراحتی و در زمانی کم در محل مورد نظر قرار میگیرد. این استارتاپ با اینکه توانست ۱۷۲ میلیون دلار سرمایه از دریافت کند اما درنهایت در سال ۲۰۱۸ شکست خورد و بسته شد.
سازمان غذا و دارو ریندراپ را در ۲۰۱۶ تأیید کرده و آن را به دومین دستگاه قرنیهی ایمپلنتی برای اصلاح دید نزدیک در بیمارانی که عمل جراحی آب مروارید انجام ندادهاند، تبدیل کرد. این دستگاه همچنین اولین دستگاهی بود که شکل قرنیهی چشم را به منظور داشتن دیدی بهتر تغییر میداد.
اگرچه ایدهی تزریق قرنیه به منظور درمان پیر چشمی ایدهای منحصربهفرد و موفقیتآمیز به نظر میرسید و سازمان غذا و دارو آن را تأیید کرده بود اما ریویژن آپتیک در بازار موفق نبود و نهایتا بهدلیل چالشآمیز بودن ایده و عدم رشد کافی شکست خورد. جان کیلکوین، مدیرعامل ریویژن در مصاحبه با مجلهی اوآیاس ویکلی گفت:
مباحث مربوطبه پیر چشمی بسیار چالشبرانگیز هستند و ریویژن آپتیکز نتوانست به اندازهی کافی در بازار رشد کند. شرکت برای افزایش جریان نقدینگی خود به پول بیشتری نیاز داشت. سرمایهگذاران بسیار از ما حمایت کردند اما از پرداخت سرمایهی بیشتر امتناع کردند. تزریق قرنیهی چشم ممکن است راه خود را در مدل کسبوکارهای چشمپزشکی باز کند اما در عمل نیاز به زمان و تلاش بیشتری نسبت به جراحی انکسار و آب مروارید دارد و بیمار باید تحت مراقبت باشد؛ درحالیکه جراحان چشمپزشکی تمایلی به مراقبت و بازدید مرتب بیماران خود ندارند.
ریویژن آپتیکز هیچ کمبودی از نظر نیروهای بااستعداد نداشت. کیلکوین بیش از ۳۳ سال در زمینهی تجهیزات پزشکی تجربه دارد و فردی شناختهشده در این صنعت است و در حال حاضر در هیئت مدیرهی شرکتی پیشرفته در زمینهی تکنولوژی پزشکی به نام AdvaMed فعالیت میکند. سایر اعضای هیئت مدیرهی تیم ریویژن آپتیکز نیز افرادی شناختهشده و باتجربه در صنعت پزشکی هستند. کیلکوین در مورد محصول شرکت و علت شکست استارتاپ میگوید:
شکست و بسته شدن استارتاپ هیچ ارتباطی با محصول ما یعنی ریندراپ نداشت و محصول ما فوقالعاده است. علت شکست این بود که ما ۱۵۰ میلیون دلار ازطریق سرمایهگذاری کسب کرده بودیم و برای پذیرفته شدن در بازار به ۵۰ میلیون دلار دیگر نیاز داشتیم و نتوانستیم این مقدار پول را جذب کنیم. به همین دلیل اعضای هیئت مدیره تصمیم گرفتند استارتاپ را تعطیل کرده و بدهیهای شرکت را پرداخت کنند. شرکت با تمام فروشندگان و جراحان به کار خود پایان میدهد و مابقی پولها به ۸۰ کارمند شرکت خواهد رسید.
در مورد کسبوکارهای مرتبط با تکنولوژی همیشه این امکان وجود دارد که محصولات توسط شرکتهای دیگری خریداری شده و توسعه داده شوند اما هنوز هیچ پیشنهادی برای محصول ریویژن آپتیکز ارائه نشده است و شاید گزارشهای منتشرشده در رسانهها دلیل آن باشد. در گزارشها نوشته شده بود برخی افراد بعد از این روش درمان کمی تاری در بینایی داشتهاند که موقت بوده و با استروئید میتومایسین C قابل درمان هستند. در یک مطالعه که روی ۳۷۳ بیمار درمانشده با این روش انجام شد، ۱۴ درصد تاری دید داشتهاند که با استروئید درمان شده و تنها یک مورد درمان نشده است.
دکتر امیر معرفی از بیمارستانهای دانشگاهی کلیولند نیز در گزارش نوشت که اغلب بیماران درمانشده با این روش بسیار راضی بودهاند، بهجز دو مورد که بعد از درمان نسبت به روش اعلام رضایت نکردهاند.
۲- استارتاپ دراگاستور (Drugstore.com) با جذب سرمایهی ۲۹۵ میلیون دلاری
دراگاستور یک خردهفروشی اینترنتی در زمینهی سلامتی و محصولات مراقبت از زیبایی بود که در سال ۱۹۹۹ بنیانگذاری شد و در سال ۲۰۱۶ شکست خورد. این داروخانهی آنلاین توانست بحران حباب دات-کام (بحران اقتصادی بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰) را پشت سر بگذارد و به یکی از توزیعکنندگان آنلاین دارو، ویتامین و محصولات مراقبت از زیبایی تبدیل شود و نهایتا در سال ۲۰۱۱ به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار به شرکت والگرینز (Walgreens) فروخته شد. گرگ واسون، مدیرعامل و رئیس شرکت والگرینز بعد از خریدن استارتاپ دراگاستور گفته بود:
خریدن استارتاپ دراگاستور، استراتژی آنلاین ما برای تبدیل شدن به فروشگاهی بزرگ و اولین انتخاب مشتری در زمینهی بهداشت، سلامتی و زیبایی را تسریع کرده است.
داون لپور، مدیرعامل دراگاستور نیز بعد از انجام این معامله در مصاحبه با رسانهها گفته بود:
ما بیش از سه میلیون مشتری داریم و استراتژی خوبی برای رشد شرکت در نظر گرفتهایم. والگرینز نیاز ما به جذب سرمایه را تأمین کرده است و امیدواریم بعد از این معامله شانس بهتری برای رشد و توسعهی کسبوکار داشته باشیم.
تا پیش از بسته شدن قرارداد تجاری میان دراگاستور و والگرینز، آمازون یکی از خریداران جدی دراگاستور به شمار میرفت. بعد از سرمایهگذاری آمازون روی دراگاستور ۴۰ درصد استارتاپ به آمازون تعلق گرفت که بعدها به ۱۲ درصد کاهش پیدا کرد. رابطهی میان دراگاستور و آمازون ادامه داشت و این دو شرکت در سال ۲۰۰۹ قرارداد سه سالهای برای فروش محصولات ازطریق وبسایت آمازون امضا کرده بودند.
دراگاستور هیئت مدیرهای قوی از مدیران سابق مایکروسافت داشت و همچنین افرادی چون ملیندا گیتس، هوارد شولتز و جف بزوس در آن حضور داشتند.
قرارداد میان دراگاستور و شرکت والگرینز در سال ۲۰۱۱ بزرگترین قرارداد تجاری مرتبط با تکنولوژی در سیاتل آمریکا بود. دراگاستور یک سال پیش از بسته شدن این قرارداد ۴۵۶ میلیون دلار درآمد و هزار کارمند داشت، والگرینز نیز با ۷،۶۸۹ فروشگاه در آمریکا و فروشی معادل ۶۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ قصد داشت کسبوکار خود را در حوزهی فروشگاه آنلاین گسترش دهد. اما بعد از گذشت پنج سال والگرینز اعلام کرد وبسایت دراگاستور را خواهد بست زیرا قصد دارد تمام تمرکز خود را روی وبسایت اصلی شرکت بگذارد.
۳- استارتاپ لنترن (Lantern) با جذب سرمایهی ۲۱/۵ میلیون دلاری
لنترن، استارتاپی فعال در زمینهی سلامت روان بود که به کاربران اجازه میداد وضعیت خود را ارزیابی کنند؛ سپس با تهیهی تمرینهای روزانه به آنها کمک میکرد افکار منفی را از خود دور کرده و با استرس و اضطراب مقابله کنند.
تمامی برنامههای لنترن براساس تکنیکهای رفتار درمانی شناختی یعنی بررسی رابطهی میان افکار، احساسات و رفتار شکل گرفته بود. این برنامهها همچنین به کاربران کمک میکرد که اضطراب و استرس خود را به کمک برنامههای روزانه مدیریت کنند. لنترن همچنین مربیها و متخصصانی استخدام کرده بود که به کاربران کمک کنند و با بررسی برنامههای آنها و دادن بازخوردهای مناسب، این افراد را به اهداف خود نزدیک کند.
لنترن از سالی که بنیانگذاری شد، یعنی سال ۲۰۱۳، به بیش از صدها هزار کاربر خدمات ارائه داد اما برای رسیدن به اهداف خود به مشتریهای بیشتری نیاز داشت. درواقع لنترن پلی بود تا فاصلهی خالی میان افراد نیازمند به خدمات بهداشت روان و ارائهدهندگان آن را برطرف کند. مدیرعامل لنترن در مورد شکست استارتاپ توضیح داد که باید اهداف نهایی را جدی میگرفت و کار را با تیم کوچکتری آغاز میکرد. لنترن جایگاه خوبی در جامعه پیدا کرده بود اما نتوانست چشمانداز خورد را به واقعیت تبدیل کند.
لنترن نخستین استارتاپی بود که مشکل سلامت روان را هدف قرار داد و بعد از آن استارتاپهای بیشتری در زمینهی مراقبت ذهنی و مدیتیشن فعالیت خود را آغاز کردند. البته نرمافزار لنترن در حال حاضر توسط استارتاپ دیگری به نام اومادا (Omada) استفاده میشود.
داستان استفاده از نرمافزار لنترن از جایی آغاز شد که شان دافی، همبنیانگذار استارتاپ اومادا بعد از بررسی برنامهی جدید درمان دیابت متوجه شد بسیاری از بیماران نهتنها درگیر مبارزه با دیابت و اضافه وزن هستند بلکه بیماریهای روانشناختی مانند اضطراب و افسردگی شرایط آنها را برای مبارزه سختتر کرده است. او قصد داشت راهحلی برای این مشکل پیدا کند و به همین دلیل تصمیم گرفت با سایر اعضای تیم، ابزاری برای کنترل سلامت روان به کاربران خود ارائه دهد و همکاری میان آنها با تیم لنترن آغاز شد.
تیم درمانی اومادا، کاربرانی را که نیاز به درمان دارند، با یک مربی، تیم متخصص تغذیه، پزشکان و روانشناسان بالینی ارتباط میدهد. مشتریهای اومادا به کمک متخصصان وزن کم میکنند و درنتیجه خطر ابتلا به بیماریهای قلبی در آنها کاهش مییابد. اومادا با استفاده از نرمافزار طراحیشده توسط لنترن، برنامههایی برای رفتار درمانی شناختی (CBT) به کاربران مضطرب و افسرده ارائه میدهد.
۴- استارتاپ هلثاسپات (Healthspot) با جذب سرمایهی ۴۵ میلیون دلاری
استارتاپ هلثاسپات در سال ۲۰۱۰ بنیانگذاری شد و امکانی را فراهم میکرد که مردم بتوانند ازطریق چت ویدئویی با پزشک خود در ارتباط باشند. این استارتاپ، کیوسکهای ۲/۵ متر در ۱/۵ متری را بهعنوان کلینیکهای سیار به بازار عرضه کرده بود و خدماتی مانند امتحانات کامل مراقبت بهداشتی، بررسی سلامت و سایر خدمات را بهطور کامل ارائه میداد. این کیوسکها در شرکتها، مراکز خرید و سایر مراکز بهداشتی و داروخانهها نصبشدنی بودند.
استارتاپ هلثاسپات با مراکز درمانی معروفی مانند کلینیک مایو، بیمارستان کودکان میامی و چندین بیمارستان و دانشگاه معروف دیگر همکاری داشت و اعلام کرده بود بهزودی برای اضافهکردن امکانات لازم برای کنترل کلسترول خون، دیابت و آزمایش کبد با سامسونگ همکاری خواهد کرد.
در پیادهسازی آزمایشی محصولات، مردم و همچنین پزشکان از کیوسکهای هلثاسپات استقبال کردند. این استارتاپ حتی با سومین شرکت بزرگ داروخانهای زنجیرهای چین قرارداد بسته و قرار بود در تمامی داروخانهها نصب شود؛ اما درنهایت ورشکسته شد و شکست خورد.
متخصصان میگویند کیوسکهای هلثاسپات اگرچه کاربردی و مجهز بودند، اما برای نصبشدن در برخی مکانها بزرگ بودند و کار کردن با آنها پیچیده بود. همچنین پیدا نکردن منابع مالی مناسب برای ادامهی مسیر، بهعنوان یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ معرفی شد. هلثاسپات با وجود اتفاقات مثبت و عملکرد موفقیتآمیز در یک سال اول نتوانست به جریان مالی مورد نظر دست پیدا کند و به همین دلیل شکست خورد. عدهای دیگر، همهگیر شدن گوشیهای هوشمند و برنامههای مراقبت از سلامتی را دلیل ورشکسته شدن استارتاپ هلثاسپات عنوان کردهاند.
۵- استارتاپ Laguna Pharmaceuticals با جذب سرمایهی ۳۵ میلیون دلاری
گاهیاوقات استارتاپهایی که در زمینهی تولید دارو فعالیت میکنند، موفق نمیشوند؛ زیرا آنطور که انتظار دارند، روی نمونههای انسانی نتیجه نمیگیرند؛ استارتاپ Laguna Pharmaceuticals نیز یکی از آنها است. این استارتاپ در سال ۲۰۰۶ بنیانگذاری شد اما در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که داروهای قلب تولیدشده نتیجهی رضایتبخشی ندارند و درنهایت شرکت خود را تعطیل کرد.
استارتاپ Laguna Pharmaceuticals دارویی بهنام وانوکسرین (Vanoxerine) برای درمان فیبریلاسیون دهلیزی (ضربان قلب نامنظم و لرزشی) که بیش از ۲/۳ میلیون نفر در آمریکا به آن مبتلا هستند، ارائه داده بود. این استارتاپ بعد از جذب سرمایهی پنج میلیون دلاری در سال ۲۰۱۱ نتیجه آزمایشهای فاز دوم کار خود را در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد: بیش از سه چهارم بیمارانی که دوز بالای (۴۰۰ میلیگرم) وانوکسرین را امتحان کرده بودند، بعد از هشت ساعت ضربان قلب نرمال پیدا کردند و ۸۴ درصد آنها در ۲۴ ساعت بعد از آزمایش، نتیجهای مشابه شوک الکتریکی (تنها روش درمان فعلی این بیماری) داشتند.
فاز سوم استارتاپ با جذب سرمایهی ۳۰ میلیون دلاری همراه بود، اما مشاهدهی عوارض جانبی در بیماران آزمایشی باعث شد این دارو نتواند به بازار وارد شود و بعد از نتیجهای که در فاز دوم به دست آمده بود، این اتفاق برای آنها بسیار غیرمنتظره بود. وانوکسرین تنها داروی این استارتاپ بود و بعد از اینکه نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد، مدیران تصمیم گرفتند استارتاپ را تعطیل کنند.
مرسدس بنز EQC 400 فقط یک شاسیبلند جدید از مرسدس بنز نیست، بلکه شروعکنندهی راهی جدید و نمایانگر سری جدیدی از محصولات مرسدس بنز است. این خودرو در سال ۲۰۲۰ به بازار خواهد آمد و مرسدس بنز جزئیاتی را از مشخصات و فناوریهای آن انتشار داده است.
در ادامه قصد داریم ۶ تکنولوژی جالب این خودرو را معرفی کنیم.
۱. سیستم رهیاب ماهوارهای هوشمند
رانندگان EQC 400 میتوانند در اپلیکیشن Mercedes me مسیر خانه تا محل کار را معرفی کنند. همچنین امکان معرفی زمان ترک منزل نیز وجود دارد تا زمانیکه راننده صبحها وارد خودرو میشود، سیستم تهویه دمای کابین را روی دمای انتخابشده تنظیم کرده باشد. همچنین خودرو با دانستن مسیر روزانه، میزان شارژی را که در هنگام رسیدن به مقصد نیاز است، اعلام میکند. سیستم رهیاب ماهوارهای هوشمند این خودرو میتواند روزانه اطلاعات ترافیک مسیر را دریافت کند و اطلاعات دیگری همچون وضعیت جغرافیایی مسیر (توپولوژی)، میزان مصرف انرژی، دمای باتری و ایستگاههای شارژ موجود در مسیر را هم داشته باشد. این سیستم را میتوان بهصورت مستقیم از داخل خودرو نیز به کمک سیستم MBUX برنامهریزی کرد.
۲. کنترل صوتی
سیستم MBUX در مرسدس EQC دارای قابلیت پشتیبانی از فرامین صوتی است. امکانات این سیستم را میتوان با بیان کردن کلمههای کلیدی فعال یا غیرفعال کرد. برای شروع کار باید با گفتن جملهی «Hey Mercedes» سیستم را فعال کرد، سپس میتوان از خودرو سؤال کرد شارژ باتری چقدر است یا اینکه باتری چقدر شارژ شده است. حتی میتوان به خودرو دستور داد که در نزدیکترین ایستگاه شارژ، باتری را تا ۸۵ درصد شارژ کند.
۳. سیستم مصرف انرژی بهینه
بهگفتهی مهندسانی که EQC را ساختهاند، بیش از یک سوم مصرف انرژی در خودروهای برقی به نحوهی رانندگی راننده بستگی دارد. به همین دلیل، مرسدس بنز سیستمی با نام ECO Assist طراحی کرده است که به رانندگان کمک میکند با حداکثر راندمان رانندگی کنند. این سیستم اطلاعات مورد نیاز خود را از سیستم رهیاب ماهوارهای، سیستم تشخیص علائم جاده، رادارهای خودرو و دوربینها دریافت میکند و در زمانهای مناسب به راننده پیشنهاد میدهد که پای خود را از روی پدال گاز بردارد. این سیستم میتواند حالت رانندگی را نیز بهطور خودکار تنظیم کند.
۴. حالت مسافت پیماپیش حداکثر
مرسدس بنز درکنار حالتهای رانندگی متداولی مانند اکو، اسپرت، کامفورد و شخصیسازی، حالت جدیدی را نیز به مدل EQC اضافه کرده است که Max Range یا بُرد حداکثر نام دارد. در این حالت، خودرو طوری عمل میکند که بتواند با شارژ باقیمانده در باتریها، بیشتری مسافت ممکن را طی کند. در این حالت، حداکثر سرعت خودرو نیز محدود میشود و حتی میزان حرکت پدال گاز کمتر از حالت عادی است. گرچه در این حالت لذت رانندگی چندانی وجود ندارد،ولی برای کسانی که میخواهند از شعاع حرکتی بالای خودرو استفاده کنند، بسیار کارآمد است.
۵. شارژ آسان
مشتریان مرسدس EQC 400 در اروپا به بیش از ۳۰۰ هزار ایستگاه شارژ دسترسی دارند و پرداخت هزینهی شارژ نیز بهراحتی با استفاده از برنامهی Mercedes me انجام میشود. با استفاده از این نرمافزار هم میتوان از گوشی همراه و هم از داخل خودرو پول شارژ را پرداخت کرد. سیستم پرداخت هزینهی شارژ در این خودرو بسیار ساده و کاربرپسند است. همچنین رانندگان یک مدل پرداخت را انتخاب میکنند و پس از آن دیگر فرقی نمیکند به کدام ایستگاه شارژ بروند؛ زیرا همهجا پول شارژ را به همان روش انتخاب خواهند داد. این ایستگاههای شارژ در همکاری مشترکی بین مرسدس بنز، فورد، بیامو، فولکس واگن و لونیتی (Lonity) ساخته میشوند. پیشبینی میشوند مرسدس بنز برای مشتریان EQC 400 در ایالات متحده نیز امکانات مشابهی را فراهم کند.
۶. ایمنی سیستم برقی
مقالههای مرتبط:
باتری مرسدس بنز EQC 400 از نوع خنکشونده با مایع و دارای ۳۸۴ سلول است. این باتری ۸۰ کیلووات ساعت ظرفیت دارد و توسط یکی از زیر مجموعههای دایملر به نام Deutsche Automotive ساخته میشود. این باتری دارای یک قاب مقاوم است تا در هنگام تصادف از آن محافظت کند. همچنین قسمتهایی به منظور مچاله شدن و جذب انرژی بین باتری و قاب نصب شدهاند. یک پوشش محافظ در جلوی باتری این خودرو وجود دارد که از برخورد اجسام خارجی به بدنهی باتری جلوگیری میکند. سیستم برق ولتاژ بالای این خودرو طوری طراحی شده است تا در هنگام تصادف به سرعت خاموش شود. همچنین کامپیوتر EQC 400 بهگونهای طراحی شده است که میتواند تصمیم بگیرد آیا خاموش شدن سیستم برق قابل بازگشت یا غیرقابل بازگشت باشد. زمانیکه سیستم برقی خاموش میشود، ولتاژ خارج از باتری فورا کاهش مییابد و دیگر برای انسان خطرساز نیست. مرسدس بنز EQC 400 همچنین به سیستمی مجهز است که در صورت برخورد خودروی دیگر به EQC 400 در هنگام شارژ، فورا فرایند شارژ را متوقف میکند.
اکتشافات جدید در غارهای رودخانه کلسیس در کیپ شرقی آفریقای جنوبی اولین شواهد باستانشناسی را نشان میدهد که انسانهای مدرن اولیه شروع به طبخ و خوردن میوهها و سبزیجات نشاستهای مانند ریزوم و تجه کردند.پژوهش جدید که توسط تیم بینالمللی از باستانشناسان انجام گرفته است، شواهدی فراهم کرده که میتوانند از این فرضیه حمایت کند که تکثیر ژنِ هضم نشاسته در واکنش به افزوده شدن نشاسته به رژیم غذایی انسانها رخ داده است.
سینتیا لاربی، مدیر بخش باستانشناسی دانشگاه کمبریج در انگلستان و نویسنده اصلی پژوهش جدید که با یافتههای جدید هیجانزده شده است، اعلام کرد که شواهد ژنتیکی و زیستشناختی قبلا نشان داده بودند که انسانهای اولیه نشاسته میخوردند، اما پژوهشی در این خصوص انجام نگرفته بود. پژوهشی که انجام گرفت، بخشی از تحقیقات بینالمللی بود که هدف آن بررسی نقش گیاهان و آتش در زندگی مردمان دورهی پارینه سنگی میانه است. دورهی پارینه سنگی میانه از حدود ۲۸۰ هزار سال قبل آغاز شده و تصور میشود که بین ۵۰ تا ۲۵ هزار قبل نیز ادامه داشته است.
غارهای رودخانه کلسیس یکی از مشهورترین محلهای باستانشناسی هستند که از صدها هزار سال قبل در تصرف انسانهای مدرن اولیه بودند
این تیم بینالمللی که از پژوهشگرانی با تخصصهای گوناگون تشکیل شده بود، اجاقهای دستنخوردهای در غار رودخانه کلسیس در کیپ شرقی آفریقای جنوبی را بررسی کردند. نتایج یافتههای پژوهشگران نشان داد که این اجاقهای کوچک برای پختن غذا و ریشههای نشاستهای مورد استفاده قرار میگرفتهاند. این یافتههای شگفتانگیز نشان میدهد که مواد غذایی نشاستهدار از دورهای بین ۱۲۰ تا ۶۵ هزار سال قبل بخشی از رژیم غذایی انسانهای اولیه بودند.
مقالههای مرتبط:
لاربی میگوید، با وجود تغییراتی که در فنون شکار و شیوههای ساخت ابزارهای سنگی به وجود آمد، انسانهای اولیه به پختوپز و خوردن غدهها و ریشههای نشاستهدار ادامه دادهاند. پروفسور سارا ورز از دانشکده جغرافیا، باستانشناسی و مطالعات زیستمحیطی دانشگاه ویتواتزرند در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی و پژوهشگر اصلی این محل باستانشناسی نیز اعلام کرد که پژوهشها نشان میدهد انسانهای اولیه رژیم غذایی متوازنی را دنبال میکردند که نمایانگر نبوغ بومشناسی آنان است. آنها قادر بودند بهصورت هوشمندانه از مواد غذایی مناسب و احتمالا داروهای (گیاهی) محیط پیرامون خود بهره ببرند.
سینتیا لاربی درکنار اجاق ۶۵ هزار سالهای که بهتازگی بههمراه تیم بینالمللی از پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت
جوامع عصر پارینه سنگی میانه میتوانستند با ترکیب ریشهها و غدههای پختهشده و همینطور پروتئین و چربی حاصل از حلزونهای صدفدار، ماهی و حیوانات کوچک و بزرگی که شکار میکردند، به بهترین نحو با محیطزیست خود سازگاری یابند که هوش بومشناسی بالایی را، آن هم در ۱۲۰ هزار سال قبل نشان میدهد. لاربی در ادامه افزود که رژیم غذایی حاوی نشاسته از همان زمانیکه انسان شروع به کشاورزی کرد، اتفاق نیفتاد؛ بلکه این رژيم غذایی به قدمت خود انسان است. کشاورزی در آفریقا از حدود ۱۰ هزار سال قبل شروع شد. درحالیکه انسانها از تقریبا ۱۲۰ هزار سال پیش در آفریقای جنوبی در گروههای کوچکی زندگی میکردند.
ورز نیز اعلام کرد که شواهد بهدستآمده از غارهای رودخانه کلسیس که قبلا در آنجا چند قطعه جمجمه و آرواره انسانهای مدرن اولیه به قدمت ۱۲۰ هزار سال قبل کشف شده است، نشان میدهد که انسانهای آن دوره بهمانند انسانهای مدرن امروزی زندگی میکردند و تنها اندکی تنومندتر و قویهیکلتر بودند. رودخانه کلسیس یکی از مشهورترین محلهای باستانشناسی است که در تصرف انسانهای مدرن بوده است و پروفسور ورز در این پژوهش جدید، به همراه همکارانش از جمله سوزان منتزر از موزه طبیعی سنکنبرگ و دانشگاه ابرهارد کارلز توبینگن در فرانکفورت آلمان اجاق کوچکی به قطر ۳۰ سانتیمتر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.
نتایج پژوهشی که بهتازگی در مجلهی Nature Communications منتشر شده است، نشاندهندهی وجود تمایزی بین دانش و عملکرد است و بینشی را درمورد این فراهم میکنند که چگونه محیط روی هر دوی آنها اثر میگذارد. کیشور کوچیهوتلا، نویسندهی مقاله میگوید:
در بیشتر پژوهشهای مرتبط با یادگیری، روی چگونگی یادگیری محتوا یا دانش بهوسیلهی انسان تمرکز میشود. در اینجا، ما نشان میدهیم که دو فرایند یادگیری موازی وجود دارد: یکی برای محتوا و دیگری برای زمینه یا محیط. اگر ما بتوانیم نحوهی عمل این دو مسیر را از هم جدا کنیم، شاید بتوانیم راههایی برای بهبود عملکرد پیدا کنیم.
درحالیکه پژوهشگران میدانند تقویت مثبت یا پاداش میتواند روی نحوهی رفتار حیوانات اثرگذار باشد، اما مشخص نبوده است که دقیقا چگونه پاداش بهصورت جداگانه روی یادگیری یا عملکرد تاثیر میگذارد. کوچیهوتلا توضیح میدهد که یک مثال از تفاوت بین یادگیری و عملکرد، تفاوت بین دانشآموزی است که در خانه پاسخ سؤالها را مطالعه میکند و دانشآموزی که در امتحان با این دانش روبهرو میشود. او میگوید:
موضوعی که ما در هر زمان میدانیم، ممکن است با موضوعی که نشان میدهیم از آن اطلاع داریم، متفاوت باشد. توانایی دستیابی به دانش در محیط مناسب، موضوعی است که به آن علاقمند هستیم.
کوچیهوتلا و همکارانش به منظور درک بهتر یادگیری، مجموعهای از وظایف را به موشها، موشهای صحرایی و موش خرماها آموزش دادند و میزان انجام این وظایف را در غیاب پاداش مورد بررسی قرار دادند. آنها در آزمایش اول به موشها آموزش دادند که پس از شنیدن صدایی خاص، از آب لوله بخورند و پس از شنیدن صدای دیگر (صدای بدون پاداش) این کار را نکنند. دو هفته طول کشید تا موشها این موضوع را در باوجود پاداش آب یاد بگیرند.
در مراحل اولیه ی یادگیری، وقتی که پاداش وجود داشت، موشها با احتمال ۵۰ درصد این کار را انجام میدادند؛ اما وقتی لوله آب بهکلی برداشته شد، دقت انجام این وظیفه به ۹۰ درصد رسید. بهنظر میرسید موشها آن وظیفه را روزها قبلتر از آشکار کردن آن دانش در حضور یک پاداش، یاد میگیرند.
برای تأیید این یافتهها، آزمایشهایی با دیگر وظایف و نیز حیوانات دیگر انجام شد. پژوهشگران موشها را آموزش دادند که هنگام شنیدن صدای خاصی اهرمی را برای دریافت آب فشار دهند، موشهای صحرایی را تشویق کردند که با شنیدن صدای خاصی در فنجانی بهدنبال غذا بگردند (اما اگر قبل از صدا نوری ظاهر میشد، این کار را نکنند) و به آنها یاد دادند وقتی نوری قبل از صدا ظاهر میشود، اهرمی را برای آب شیرین فشار دهند و موش خرماها را نیز تشویق کردند تا بین دو صدا تمایز قائل شوند. در تمام آزمایشها، زمانیکه پاداشی در کار نبود، حیوانات بهتر آن وظیفه را انجام میدادند. کوچیهوتلا میگوید:
بهنظر میرسد که پاداش میتواند مرحلهبهمرحله موجب بهبود یادگیری شود اما در عین حال میتواند دانشی را که حیوانات حقیقتا آن را کسب کردهاند، بهخصوص در مراحل اولیه یادگیری پنهان کند.
همچنین، این یافته که عملکرد تمام حیوانات بدون پاداش بهبود پیدا میکرد، نشان میدهد که تنوع در میزان یادگیری میتواند ناشی از وجود تفاوت در حساسیت حیوانات نسبتبه پاداش و نه ناشی از وجود اختلافهایی در هوش آنها باشد. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که تفکیک بین یادگیری و عملکرد ممکن است روزی به ما کمک کند تا بتوانیم علل ریشهای عملکرد ضعیف را بشناسیم. کوچیهوتلا میگوید:
درحالیکه مطالعه تنها شامل جوندگان میشود ولی شاید بتوان با شناسایی مکانیسمهای درونی مغز و دستکاری آنها به انسانها و حیوانات کمک کرد تا بهتر بتوانند به محتوا دسترسی پیدا کنند.
این یافتهها، درمورد انسانها میتواند به افراد مبتلا به آلزایمر کمک کند که روشنبینی خود را برای مدت زمان بیشتری حفظ کنند و به بهبود محیط امتحانات دانش آموزان نیز کمک کند.
نمایندگان مجلس در جلسه علنی امروز یک شنبه مواد ۴ و ۵ طرح ساماندهی صنعت خودرو را تصویب کردند. طبق ماده ۴ واردات خودروهای سواری تمام برقی و تمام هیبریدی تا زمان تولید آنها در داخل از پرداخت حقوق ورودی معاف هستند. دولت هم موظف است زمینه تولید داخلی خودروهای مذکور را ظرف مدت پنج سال فراهم کند. هزینههای مالی ناشی از اجرای این ماده از محل درآمدهای ناشی از اجرای حکم تبصره ذیل ماده ۳ این قانون تأمین میشود.
طبق مصوبه مجلس در ماده ۵، وزارت صنعت، معدن و تجارت با رعایت مواد ۲ و ۳ قانون بهبود مستمر محیطکسبوکار مصوب ۱۶/ ۱۱/ ۱۳۹۰ مکلف است در افق سند چشمانداز ۲۰ ساله بسترهای لازم را برای ورود فناوریهای جدید و مستقل تولید خودرو با همکاری شرکتهای معتبر خوردوسازی جهان یا بهصورت سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای فعال موجود فراهم سازد.
آئیننامه اجرایی این ماده ظرف مدت ۳ ماه بعد از لازمالاجرا شدن این قانون توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری اتاقها و انجمنهای تخصصی تولید ذیربط تهیه میشود و به تصویب هیأت وزیران میرسد.
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات امروز در مراسم روز جهانی ارتباطات که با شعار «رونق تولید و گسترش خدمات دیجیتال» برگزار شد، از چهار طرح مهم ارتباطی رونمایی کرد. طرحهای دژفا، سروا، اتصال بیش از ۷۲۰۰ روستا به پهن باند شبکهی ملی اطلاعات و طرح توسعهی زیرساختهای مخابراتی با استفاده از تجهیزات کاملا بومی چهار طرحی هستند که در روز جهانی ارتباطات از آنها رونمایی شد.
۱- طرح دژفا
طرح دژفا یا سپر امنیتی شبکهی ملی اطلاعات طرحی است که همراهبا توسعهی فناوری از حریم شخصی افراد محافظت میکند. هدف طرح دژفا مقابله با حملات سایبری، حمایت از تداوم خدمات دیجیتال، جلوگیری از کلاهبرداری، نشت اطلاعات و شناسایی بدافزارها است. این طرح همچنین شامل ۱۰ زیرپروژه است:
- سامانهی تله افزار: شناسایی و جمعآوری بدافزارها
- سامانهی بومی کاوشگر: پویش فایلهای مشکوک با ضد بدافزار
- سامانهی بومی سمات: مقابله با از کاراندازی توزیعشده برای تشخیص و کاهش اثر حملات DDOS
- سامانهی بومی بینا: جمعآوری متمرکز باتها و آسیبپذیریها در فضای IP کشور
- سامانهی بومی چکاپ: سنجش امنیت گواهی SSL سرور DNS و مودم اینترنت
- سامانهی بومی سایمان: آموزش و شبیهسازی تست نفوذ سامانهی وب
- سامانهی بومی دانا: پویش اطلاعات کل فضای IP کشور
- سامانهی بومی سینا: ارائهی سرویس ارزیابی امنیتی خودکار بر بستر وب
- سامانهی بومی سدید: تشخیص نفوذ در شبکههای صنعتی مبتنی بر زیمنس
- سامانهی چتر امن: ارائهی سرویس DNS با حذف رکوردهای شبکههای بات
۲- طرح سروا
طرح سروا طرح دیگری است که شامل مرکز تبادل اطلاعات دولت با بخش خصوصی است و با هدف به اشتراک گذاشتن اطلاعات دولتی برای استارتاپها اجرا میشود. این طرح بر پایهی استانداردهایی برای حفظ حریم شخصی است و کسبوکارها میتوانند از دادههای دولتی استفاده کنند. سروا شبکه ملی اطلاعات را از نظر زیرساختی رشد میدهد و امکان رونق را برای کسبوکارهای ایرانی فراهم میکند. همچنین برای این پروژه ۲۶ میلیارد ریال هزینه شده است.
۳- طرح اتصال بیش از ۷۲۰۰ روستا به پهن باند شبکهی ملی اطلاعات
اتصال بیش از ۷۲۰۰ روستا به پهن باند شبکهی ملی اطلاعات از دیگر طرحهایی است که در مراسم روز جهانی ارتباطات رونمایی شد. هدف از اجرای این طرح، تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای توسعه و دسترسی بدون تبعیض آحاد مردم و تحقق اهداف برنامهی ششم توسعه در حوزهی ارتباطات است.
۴- طرح توسعهی زیرساختهای مخابرات با استفاده از تجهیزات کاملا بومی
طرح توسعهی زیرساختهای مخابراتی با استفاده از تجهیزات کاملا بومی در چهار استان کشور توسط شرکت مخابرات ایران، با سرمایهگذاری ۳۱۶ میلیارد تومانی و با استفاده از تجهیزات تولید داخل، افتتاح شده است.
رنو آخرین و کوچکترین عضو خانواده EZ را معرفی کرد؛ در این خانواده که شامل خودروهای مفهومی خودران میشود، رنو EZ-Pod آخرین عضو خواهد بود. خودروی مفهومی رنو EZ-Pod از سیستم محرکه الکتریکی بهره میبرد و برای حملونقل مردم و کالا در فواصل کوتاه طراحی شده است. EZ-Pod از شاسی رنو توئیزی (Twizy) استفاده میکند که مساحت آن تنها به ۳ متر مربع میرسد.
انتخاب شاسی توئیزی به این معنی است که مهندسان و طراحان رنو با چالش ایجاد طراحی جمعوجور که صندلی راننده حذف و فناوری خودران استفاده شود، مواجه شدهاند. طراحان رنو این کار را با الهام از طراحی خودروی مفهومی EZ-Go و پلتفرم ماژولار EZ-Pro انجام دادند. شکل کشیده و باریک رنو EZ-Pod باعث میشود تا علاوهبر جادار بودن فضای داخل کابین، مساحت کمی نیز برای پارک مورد استفاده قرار گیرد. به لطف اندازه کوچک باتری که برای سفرهای کوتاه شهری طراحی شده است، مزیت جادار بودن داخل و طراحی جمعوجور به دست میآید. البته رنو هنوز شعاع حرکتی این خودروی الکتریکی خودران را اعلام نکرده است.
درحالیکه EZ-Pod برای حملونقل مردم بین مسیرهای کوتاه طراحی شده است، میتوان به راحتی آن را به نسخه تحویل کالا تبدیل کرد. نسخه سواری از ورودی بزرگی در بخش جانبی خود بهره میبرد که امکان دسترسی سریع و آسان را فراهم میکند. با نگاهی دقیق به ورودی متوجه میشویم که درست مثل توئیزی از شیشه برای پوشش استفاده نشده است.
مقالههای مرتبط:
فضای داخل کابین این خودروی مفهومی نیز از خودروی الکتریکی رنو توئیزی الهام گرفته شده است، زیرا صندلیهای مشابهی با آرایش روبهرو دارد. رنو میگوید که طراحی ساده و رنگارنگ داخل کابین به گونهای ساخته شده که بادوام باشد و بتوان آن را بهراحتی تمیز کرد. به همین منظور از مواد پلاستیکی و کتان فرآوریشده برای کفپوش خودرو استفاده میشود. در کابین همچنین از دو صفحه نمایش استفاده میشود که اطلاعات مربوط به سفر را برای سرنشینان نمایش میدهند. سیستم نورپردازی جالبی نیز استفاده شده است که محیطهای «خوش آمدید» و «خداحافظ» را همراه بهروزرسانی وضعیت EZ-Pod نمایش میدهد.
در بیرون کابین، خودرو خودران کوچک رنو به دوربین و لیدار در جلو برای اسکن کردن صحنههای پیشرو مجهز شده است؛ علاوهبر این، رادارهای کوتاهبرد و دوربرد هم در پشت تریم سیاه براق جلو و عقب قرار دارند. رنو EZ-Pod همچنین دارای دو آنتن و یک GPS در سقف برای ردیابی و اتصال موقعیت مکانی لحظهای است.
رنو میگوید که کاربردهای بسیاری برای خودروی خودران و الکتریکی EZ-Pod وجود دارد؛ ازجمله میتوان آن را به عنوان تاکسی خودران در مسیرهای ازپیش تعیینشده یا وسیله حملونقل در مناطقی مانند فرودگاهها، پارکینگهای خودرو و مراکز خرید استفاده کرد. همچنین میتوان از این خودرو خودران برای حملونقل افراد معلول در ورودی ساختمانها و مجتمعهای مسکونی بهره برد.
روز گذشته محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد در جشن ارتباطات سال ۹۸ از چهار دستاورد مهم این وزاتخانه رونمایی خواهد شد. وی همچنین اعلام کرد اپراتورهای تلفن همراه به منظور سپاس و قدردانی از حمایتهای مشترکین خود یک گیگابایت اینترنت رایگان به آنها اهدا خواهند کرد.
در همین راستا اپراتورهای همراه اول و ایرانسل به مناسبت روز ارتباطات یک گیگابایت اینترنت رایگان به مشترکین خود هدیه دادند که بعد از فعالسازی قابل استفاده است.
مشترکین همراه اول میتوانند با شمارهگیری #۹۸* نسبت به فعالسازی یک گیگابایت اینترنت رایگان خود اقدام کنند. بعد از شمارهگیری این دستور و اعلام درخواست فعالسازی بسته، پیامکی برای مشترکین ارسال میشود و بستهی اینترنت رایگان آنها فعال خواهد شد.
مشترکین ایرانسل نیز میتوانند با مراجعه به اپلیکیشن ایرانسل من، از قسمت مربوطبه خرید بستههای اینترنت، یک گیگابایت اینترنت هدیهی ویژهی روز ارتباطات را انتخاب و درنهایت بستهی خود را فعال کنند.
اگر شغل دلخواهتان را دارید، خود را خوشاقبال بدانید؛ ولی آگاه باشید تأثیر منفی بالقوهای نیز وجود دارد: افراد دیگر ممکن است از اشتیاق شما برای کار سوءاستفاده کنند. نتایج پژوهشی جدید نشان میدهد مدیران اغلب ساعات کار اضافی بدون حقوق یا حتی انجام کارهای سطح پایین را به کارکنان مشتاق خود تحمیل میکنند. بهعبارتدیگر، علاقهی شما به شغلتان میتواند علیه خودتان استفاده شود.
پژوهشگران با بررسی هشت مطالعهی گذشته که درمجموع شامل ۲,۴۰۰ شرکتکننده میشد، به مفهومی پی بردند که آن را «استثمار قانونی» نامیدند. این عبارت به احساسی دلالت میکند که استفاده از مزیت افرادی را پذیرفتنی میداند که بهشدت به کارشان علاقهمندند. آرون کای، یکی از پژوهشگران این مطالعه میگوید:
این عالی است که کار خود را دوست داشته باشید؛ اما وقتی فکر میکنیم محل کار جای دنبالکردن اشتیاقمان است، هزینههایی باید پرداخت کنیم.
این استثمار قانونی برای مثال میتواند شامل محولکردن کارهایی برای آخر هفته یا تعطیلات کارکنان باشد. مورد دیگر تقاضا از آن افراد برای انجام کارهایی است که درواقع بخشی از تعریف شغلی آنها نیست. ازلحاظ انواع شغلها و نحوهی انتخاب شرکتکنندگان، تنوع درخورتوجهی در این هشت مطالعه وجود داشت.
مطالعهای نشان میداد وادار کردن افراد علاقهمند به انجام کارهایی نظیر تمیزکردن سرویسهای بهدشتی درمقایسهبا انجام این کار بهوسیلهی افراد غیرعلاقهمند پذیرفتنیتر است. مطالعهی دیگر نشان میداد بهرهبرداری بیشتر از افراد شاغل در حرفههای مرتبط با پیوند عاطفی مانند هنرمندان یا کارکنان اجتماعی نیز پذیرفتنیتر است. در این پژوهش، اثر معکوسی نیز مشاهده شد: کارکنانی که در شغلشان سوءاستفاده میشدند، بهعنوان افراد مشتاق در نظر گرفته میشدند و این امر بهگفتهی پژوهشگران، موجب مشروعیتبخشیدن به این سوءرفتارها میشد.
در این تجزیهوتحلیلها، نقش چندین عامل روانشناختی نیز آشکار شد: ۱. افراد سوءاستفادهکننده کار را بهعنوان پاداش افراد علاقهمند در نظر میگیرند؛ ۲. آنها فرض میکنند افراد مشتاق خودشان داوطلباند و مجبور نیستند. پژوهشگران این طرزفکر را «توجیه جبرانی» میخوانند که همان کاری است که هنگام توجیه بیعدالتی انجام میدهیم.
مثال دیگر توجیه نابرابری ثروت بهوسیلهی این استدلال است که ثروت با خود مشکلاتی بههمراه میآورد و زندگی را پیچیدهتر میکند. پژوهشگران به این موضوع نیز اشاره میکنند که تلاش برای حفاظت از خود دربرابر این سوءاستفاده ساده نیست؛ هرچند باید این کار را با کنترل رفتارهای خود در میان دوستان و همکاران آغاز کرد.
اگر شغل خود را دوست دارید، باید خوشحال باشید نه نگران. بیشتر ما زمان زیادی را در محل کار میگذرانیم و سپریکردن آن ساعتها با خلقوخوی مثبت و متعهد سودمند خواهد بود. جی کیم، یکی از پژوهشگران مطالعهمیگوید:
مطالعهی ما ضداشتیاق نیست. شواهد عالی وجود دارد که کارکنان پرشور از بسیاری از جهات سود میبرند. این فقط یک هشدار است که نباید اجازه دهیم تأکید فرهنگی روی کشف اشتیاق در محل کار، با گرایش انسان برای استثمار یا نادیدهگرفتن همراه شود.
وقتی به موضوع بچهدارشدن در سنین بالا میرسیم، بیشتر زنان از خطرهای مرتبط با آن آگاه هستند؛ درحالیکه مردان از این خطرها بیخبرند. با وجود این اختلاف، مرور ۴۰ سال مقالات پزشکی نشان میدهد که مردان نیز ساعت بیولوژیکی دارند و درست مانند زنان اگر این ساعت برای زمان زیادی کار کند، میتواند سلامتی همسر و فرزندانشان را بهخطر بیندازد. گلوریا باکمن، نویسندهی مطالعه میگوید:
درحالیکه این موضوع بهطورگسترده پذیرفته شده که تغییرات فیزیولوژیکی که در زنان پس از ۳۵ سالگی اتفاق میافتد میتواند روی باروری و بارداری و سلامت فرزند اثرگذار باشد، بیشتر مردان از این مسئله آگاهی ندارند که افزایش سن آنها نیز چنین اثرهایی دارد.
دراینزمینه باکمن و همکارانش روند نزولی در مردانی مشاهده کردند که بیش از ۴۵ سال داشتند. چنین روندهایی حتی وقتی همسرشان از خودشان بسیار جوانتر بود، دیده میشد. در مواردی که بارداری موفقیتآمیز بود، اسپرم مردان مسنتر با مشکلات بیشتری همراه بود. مطالعهای که یک دهه بیش از ۴۰ میلیون تولد زنده را بررسی کرد، نشان داد پدران مسنتر زنان باردار را درمعرض خطر بیشتر ابتلا به پریاکلامپسیا و دیابت بارداری و حتی تولد زودرس قرار میدهند. با رشد کودک، این مشکلات نیز رشد میکنند. همان مطالعه نشان میدهد خطر بروز تشنجهای نوزادی، وزن کن هنگام تولد و پذیرش در بخش مراقبتهای ویژه نوزدان در نوزدانی بیشتر است که از پدران مسنتر متولد میشوند.
پژوهشهای دیگر وجود ارتباطاتی با بیماری قلبی مادرزادی، نقایص تولد، سرطان اطفال و اختلالات عصبیشناختی مانند اسکیزوفرنی و اوتیسم و اختلال وسواس را نشان دادهاند. اینکه چرا چنین ارتباطی وجود دارد، هنوز مشخص نیست. درحالیکه بکمن و همکارانش فکر میکنند مشکل از تضعیف اسپرم و کیفیت آن است، این، فقط حدس است که به مطالعات بیشتری نیاز دارد. بکمن توضیح میدهد اگرچه بهخوبی نشان داده شده کودکان پدران مسنتر با درصد احتمال بالایی میتوانند به اسکیزوفرنی مبتلا شوند (۱ نوزاد از ۱۴۱ نوزادی که پدرشان کمتر از ۲۵ سال داشته درمقایسهبا ۱ نوزاد از هر ۴۷ نوزادی که پدرشان بیش از ۵۰ سال سن داشته است)، علت آن بهخوبی درک نشده است. همچنین برخی از مطالعات نشان دادهاند خطر بروز اوتیسم در فرزند از ۳۰ سالگی پدر شروع به افزایش میکند و پس از ۴۰ سالگی حالت عادی میگیرد و دوباره از ۵۰ سالگی افزایش مییابد.
بدیهی است که سلامت باروری صرفا مراقبتی برای زنان نیست؛ ولی در بیشتر موارد، بار این مسئله فقط بر دوش زنان است. جستوجوی سادهی گوگل برای «سن مادر و بارداری» حدود ۵۶ میلیون نتیجه خواهد داشت. حال اگر بهجای مادر، پدر بنویسیم، اطلاعات حاصل یکچهارم خواهد شد. حتی بهنظر میرسد بخش تولیدمثلی مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در آمریکا، تنها بر سلامت مادران و نوزادان تمرکز کرده و هیچ اشارهای به تأثیرهای پدر در این طبقهبندیها نکرده است. نویسندگان میگویند شاید این مسئله در نقش آشکار زنان در تولیدمثل ریشه دارد و موجب تداوم این ایده میشود که موضوعات باروری و بارداری و تولد همه زنانه است و مرد پس از دادن اسپرم دیگر هیچ نقشی ندارد.
بههرحال، این واقعیت که بسیاری از مردان اطلاعات کمی دراینزمینه دارند، جای نگرانی دارد. احتمال بچهدارشدن مردان بیش از ۴۵ سال در دنیای امروز، چهاربرابر بیش از چهار دههی پیش است و هنوز پزشکان معدودی با بیماران مرد خود دربارهی باروری و پیامدهای ممکن حاصل از پدرشدن در سن بالا صحبت میکنند. بهگفتهی نویسندگان، مردان نیز باید از ساعت بیولوژیکی خود آگاه باشند. ذخیرهسازی اسپرم برای مردانی که بچهدارشدن را بهتأخیر میاندازند، باید بخشی از مسئولیت اجتماعی ما در آیندهی نزدیک باشد.
چند روز قبل، وبسایت Stack Overflow بروز رخنه امنیتی را تأیید کرد. Stack Overflow پس از بررسی اولیهی موضوع، اعلام کرد دادههای کاربران تحتتأثیر قرار نگرفته است. بااینحال باتوجهبه آخرین بررسیها، Stack Overflow تأیید کرد که دادههای برخی از کاربران تحتتأثیر قرار گرفته است. بررسیهای شرکت نشان میدهد بروزنفوذ امنیتی به یک هفتهی قبل برمیگردد و تنها تعداد محدودی از کاربران تحتتأثیر این نفوذ قرار گرفتهاند.
مری فرگوسن، معاون ارشد بخش مهندسی وبسایت، اعلام کرد:
نفوذ امنیتی از ۵مه [مصادف با ۱۵اردیبهشت] آغاز شده است. باگ امنیتی وبسایت Stackoverflow.com به هکرها اجازه میدهد به دادههای کاربران ازجمله آدرس IP یا مشخصات یا ایمیل دسترسی پیدا کنند. متخصصان Stack Overflow بهسرعت بروز رخنهی امنیتی را تشخیص دادند و موضوع را دقیق بررسی کردند و اقداماتی برای رفع شکاف امنیتی در پیش گرفتند.
وبسایت Stack Overflow بعد از تأیید بروز نفوذ امنیتی، اعلام کرده بود دادههای کاربران تحتتأثیر قرار نگرفته است. این وبسایت بیش از ۱۰ میلیون کاربر دارد و بهنظر میرسد تعدادی از کاربران تحتتأثیر این نفوذ قرار گرفتهاند. خلید الخطیب، سخنگوی وبسایت اعلام کرد:
تنها ۲۵۰ کاربر بخش عمومی وبسایت تحتتأثیر نفوذ امنیتی قرار گرفتهاند.
مری فرگوسن تأکید کرد Stack Overflow به کاربرانی که تحتتأثیر این شکاف امنیتی قرار گرفتهاند، اطلاعرسانی خواهد شد. گروههای کاربران وبسایت اعم از کاربران بخش کسبوکار و کاربران شرکت، در زیرساختهای جداگانهای خدمات موردنیاز خود را دریافت میکنند. فرگوسن تأیید کرد شواهدی دال بر نفوذ امنیتی و دسترسی به دادههای این گروهها وجود ندارد.
براساس اعلام Stack Overflow، بخشهای تبلیغات و کسبوکار تحتتأثیر نفوذ امنیتی قرار نگرفتهاند. شایان ذکر است این شرکت مشغول بررسی و رسیدگی به این نفوذ امنیتی است و تلاش میکند ممیزیهای قویتری برای سیستم خود در نظر بگیرد تا از بروز نفوذ امنیتی دیگری جلوگیری کند.
باتوجهبه اینکه شرایط بخش موبایل الجی همچنان روند نزولی در پیش گرفته، این شرکت تصمیم گرفته روی فناوریهای درحالتوسعه بیشتر تمرکز کند. پیشازاین، این شرکت فناوریهایی مثل رانندگی خودکار را ارائه داده بود و حالا با معرفی تراشهی هوش مصنوعی سعی میکند قدمی محکم در بازار لوازم خانگی هوشمند بردارد.
الجی اعلام کرده تراشهی جدید این شرکت شامل موتورشبکهی عصبی مخصوصی است که الگوریتمهای یادگیری عمیق را بهبود میبخشد و میتوان از آن در دستگاههای هوشمند آینده استفاده کرد. جاروبرقیهای رباتی، ماشینهای ظرفشویی، یخچالفریزرها و دستگاههای تهویهی هوا ازجمله محصولاتی هستند که میتوانند از قابلیتهای تراشهی هوش مصنوعی جدید الجی بهره ببرند. عملکرد این تراشه مستلزم اتصال به شبکهی اینترنت نیست؛ زیرا پردازشهای لازم در درون دستگاه انجام میشود. علاوهبراین تراشهی مذکور بخش امن سختافزاریِ مجزایی دارد که برای ذخیرهسازی دادههای شخصی کاربر استفاده میشود. الجی در متن خبر معرفی این تراشه توضیحاتی داده که بخشی از آن را در ادامه میخوانیم:
تراشهی هوش مصنوعی جدید الجی با ترکیب هوش بصری میتواند محیط، موقعیت مکانی، اشیاء و کاربران را بهتر تشخیص دهد. همچنین، هوش صوتی این تراشه میتواند صدا را بهدقت شناسایی کند. از دیگر ویژگیهای این تراشه میتوان به تشخیص تغییرات شیمیایی و فیزیکی محیط برای ارائهی بهتر قابلیتهای دستگاههای هوشمند خانگی اشاره کرد.
شرکتهای مختلف بهدنبال ارائهی قابلیتهای هوش مصنوعی یا یادگیری ماشینی در قالب تراشه هستند که ازجمله این شرکتها میتوان به اینتل و آرم و انویدیا اشاره کرد. درحالحاضر، فعالیت در حوزهی هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی درحالافزایش است. گزارش سال گذشتهی نیویورکتایمز به این نکته اشاره میکند که حدود ۴۵ درصد از استارتاپها مشغول کار روی تراشههایی هستند که میتوان از آنها در ماشینهای خودران یا فناوریهای مرتبط با دستورهای صوتی استفاده کرد. البته در این گزارش به کاربردهای دیگر هوش مصنوعی اشارهای نشده که دولت چین سرمایهگذاری روی بیشتر آنها را برعهده دارد.
الجی، تنها شرکتی نیست که در بازار هوش مصنوعی فعالیت میکند. بزرگترین شبکهی اجتماعی جهان یعنیفیسبوک و شرکتهای دیگری مثل آمازون و اپل نیز براساس گزارشهای اخیر، هماکنون مشغول کار روی پروژههایی هستند که به هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی مرتبط است. الجی نیز در این حوزه قصد دارد راهکاری برای ساخت دستگاههای خانگی هوشمندتر ارائه دهد.
آیپی پارک، مدیر اجرایی الجی الکترونیکز، در بیانهای اعلام کرده است:
تراشهی هوش مصنوعی ما برای ارائهی راهکارهای بهینهی هوش مصنوعی در محصولات آیندهی الجی طراحی شده است. این راهکار در سه زمینهی اصلی کاربرد خواهد داشت و استراتژی هوش مصنوعی ما تجربهی کاربری بهبودیافتهای برای زندگی بهتر به مشتریان ارائه خواهد داد.
بخش تولید لوازم خانگی الجی برخلاف بخش موبایل این شرکت، اخیرا بهترین رکورد خود را در فروش و سوددهی تجربه کرده است. الجی اعلام کرده سود سالانهی این شرکت در سال گذشته ۲.۴ میلیارد دلار بود و دستیابی به این رقم نتیجهی حضور موفق الجی در بخش تولید لوازم و ابزارهای سرگرمی خانگی بوده است. این دو بخش ازجمله موارد مهمی بهشمار میروند که میتوان از قابلیتهای هوش مصنوعی در آنها بهره گرفت.
متیو اَوِری، مدیر تحقیقات بیمه در مؤسسهی Thatcham Researchمیگوید:
همیشه سؤال بسیار سادهای میکنم: «ایمنترین خودرو در جاده چیست؟» سپس، شروع به فکرکردن میکنم و پاسخ میدهم: «فورد فیستا سفید».
او سپس با سر اشارهای به خودرویی میکند که روبهرو پارک شده است. فورد فیستای مذکور از پنلهای پلاستیکی انعطافپذیر و جداشدنی ساخته شده که بهراحتی روی پایهی متحرک نصب میشود و بیشتر شبیه سرعتگیر بهنظر میرسد. درواقع، این خودرو هدف متحرک رباتیکی است که چرخهای آن پنهان شده و حداکثر سرعتش به حدود ۲۵ کیلومتربرساعت میرسد. مؤسسهی Thatcham از این خودرو بهمنظور طراحی و توسعه و اثبات مجموعهای جدید از آزمایشها برای آخرین سیستمهای پیشگیری و کاهش تصادف و ایمنی فعال استفاده کرده است.
اَوِری میگوید:
سیستمهای ایمنی از دوربینهای استریو و حسگرهای رادار و نرمافزار پردازش تصویر پیشرفته استفاده میکنند تا خطرها را پیش از وقوع تشخیص دهند. مردم ممکن است فکر کنند میتوانیم بهسادگی از جعبههای مقوایی برای آزمایش سیستم ترمز خودکار اضطراری (AEB) روی خودرو استفاده کنیم؛ اما چنین کاری مقدور نیست و مردم هم بهآسانی فریب نمیخورند.
او ادامه داد:
مهندسان نرمافزار صنعت خودرو به ما میگویند باید از اهداف واقعبینانه برای راهاندازی مناسب این سیستمها استفاده کنیم. بنابراین، بههیچوجه تعجب نخواهم کرد که این سیستمها، بهویژه در تشخیص فورد فیستا سفیدرنگ، بسیار خوب عمل میکنند؛ زیرا این نوع خودرو اصولا هدف خوبی بهنظر میآید.
هماکنون با اَوِری و تیم تحقیقاتی شامل مهندسان همراه هستیم تا ببینیم مؤسسهی Thatcham دقیقا چه آزمایشهایی برای فناوریهای دستیار رانندگی طراحی میکنند؛ چراکه آنها اواخر امسال بهعنوان بخشی موازی از آزمایش ایمنی خودرو Euro NCAP عمل خواهند کرد.
مؤسسهی Thatcham که در سال ۱۹۶۹ تأسیس شد، اکنون عضو Euro NCAP است. ۲۰ درصد از کل نمرهی ایمنی Euro NCAP که امروزه خودروهای جدید دریافت میکنند، با اثربخشی سیستمهای کمکرانندهی این مؤسسه تعریف میشود. اگر فردی خودرو مجهز به سیستم ترمز اضطراری خودکار بخرد، از تخفیف ۱۰ درصدی بیمه بهرهمند خواهد شد.
طبق توضیحات اَوِری، آنچه این مؤسسه هماکنون دنبال میکند، سیستمهای کمکراننده مطابق سطح دو SAE است. خودروسازان بزرگ جهان از این سیستمها در خودروهای جدیدشان استفاده میکنند. بهعنوان مثال، سیستم تغییر خط حرکت و کروزکنترل انطباقی در برخی مدلهای جدید بهکار رفته و علاوهبر تشخیص محدودیت سرعت، میتوانند بهطورخودکار عمل کنند.
اَوِری میگوید:
همه آنها درمقایسهبا یکدیگر بسیار متفاوت هستند؛ بنابراین، نیاز واقعی برای ارزیابی اثربخشی آنها بهشکلی کاملا منطقی وجود دارد. بههمیندلیل، مؤسسهی Thatcham آزمایشهای دقیق و تکرارپذیری را با کمک رباتها انجام میدهد. در این آزمایشها، شیوهی تنظیم حساسیت سیستمهای نیمهخودران و تجربهی رانندگی و قابلیت استفادهی آنها ارزیابی میشود.
ایدهی بسیار جالبی برای آزمایش این سیستمها وجود دارد. مهندسان Thatcham قصد دارند سیستم نگهداری خط حرکت را در مسیری دوبانده با فورد فیستا و ولوو V60 آزمایش و شبیهسازی کنند. در این آزمایش، ولوو V60 با سرعت ۸۰ کیلومتربرساعت به عقب فورد فیستا میرسد و میخواهد از آن سبقت بگیرد. در لحظات پایانی سبقتگیری، فورد وارد خط حرکت ولوو میشود و بهاصطلاح مسیر حرکت را قطع میکند؛ شرایطی که در بسیاری از تصادفهای بزرگراهی اتفاق میافتد. بااینحال، سیستم ترمز خودکار اضطراری ولوو V60 نمیتواند خطر را تشخیص دهد و خودرو به پنلهای پلاستیکی فیستا برخورد میکند و تصادف رخ میدهد.
اَوِری میگوید:
بهترین خودروهایی که آزمایش کردهایم، سیستمهای کمکراننده متعادلی دارند. آنها سعی نمیکنند بهتنهایی رانندگی کنند؛ بلکه راننده را هم بهطورکامل درگیر نگه میدارند. سیستمهای نیمهخودران بهطورناگهانی عمل نمیکنند و سعی میکنند رفتارهای کنترلشده از خود نشان دهند. بهعبارتدیگر، در حد متوسطی مطمئن رفتار میکنند؛ نه خیلی زیاد و نه خیلی کم.
صنعت خودروسازی هماکنون با سرعت بهسمت فناوری خودرو کاملا خودران حرکت میکند. ارزیابی و رتبهبندی سیستمهای دستیار راننده که در خودروهای نیمهخودران بهکار میروند، گامی مثبت در حرکت بهسمت خودروخودران است. مؤسساتی مانند Thatcham وظیفه دارند فضا را برای پیشرفت این فناوری در آینده مهیا سازند.
مقالههای مرتبط:
اَوِری ادامه میدهد: