«هشدار! کار احمقانه‌ای انجام ندهید». جمله‌ای که روی داشبورد تمام خودروهای آف‌رود ماهیندرا راکسور (Mahindra Roxor) نوشته شده است؛ خودرویی که گروه خودروسازی ماهیندرا هند در حومه شمال دیترویت در حال ساخت آن هستند. ممکن است این آخرین تلاش خودروساز هندی برای ورود به بازار خودرو ایالات متحده باشد. تلاشی که با پیشگامی ریک هاس، یکی از مدیران سابق فورد و تسلا پیگیری می‌شود.

یک دهه پیش، ماهیندرا تلاش کرد تا با پیک‌آپ ارزان‌قیمت وارد بازار ایالات متحده شود. طرح ماهیندرا در آن دوران به شکست انجامید و دادخواستی از طرف نمایندگی‌های مجاز این شرکت به دادگاه فرستاده شد که خواستار دریافت هزینه سرمایه‌گذاری خود بودند.

Mahindra Roxor / خودرو آف رود ماهیندرا راکسور

ریک هاس، مدیرعامل این شرکت خودروسازی در آمریکای شمالی می‌گوید:

این بار ماهیندرا محتاط‌تر است و از استراتژی «پرداختن به‌اندازه‌ی درآمد»، پیروی می‌کند. به‌جای شروع باکامیون یا خودرو سواری، ماهیندرا این‌بار خودروی آف‌رود راکسور را معرفی کرده است که بسیار شبیه مدل قدیمی جیپ به نظر می‌رسد. ماهیندرا حدود ۳۰۰۰ دستگاه راکسور آف‌رود خواهد ساخت که قیمت آن حدود ۱۵ هزار دلار خواهد بود. چنین قیمتی برای نشان دادن حسن نیت به مصرف‌کنندگان و نمایندگی‌های فروش آمریکایی است که به‌طور دقیق از تجربیات گذشته ما آگاهی دارند. هم‌اکنون ماهیندرا محصول قابل اعتمادی را به جاده‌های آمریکا فرستاده که بتواند پس از آن مدل‌های اصلی خود را نیز روانه بازار آمریکا کند. یک‌بار سوختن باعث می‌شود تا بیشتر محتاط باشید. 

 

چشم‌انداز وسیع، خطرات بزرگ

ماهیندرا یکی از خودروسازان اروپایی و آسیایی است که تلاش می‌کند تا وارد بازار ایالات متحده شود؛ آن‌ها قصد دارند تا از این طریق فروش خوب و اعتبار زیادی به دست بیاورند که می‌تواند برند آن‌ها را در بازار محلی تقویت کند. گروه خودروسازی PSA فرانسه، زوتی (Zotye) و GAC چین نیز همگی برنامه‌هایی برای فروش در دومین بازار بزرگ جهان دارند و به همین دلیل وانت، شاسی‌بلند و کراس‌اور برای بازار آمریکا تولید می‌کنند. اما بازار خودرو ایالات متحده به حد کامل بلوغ خود رسیده و اکثر مدیران این صنعت می‌گویند که دچار رکود شده است؛ زیرا هم‌اکنون حدود ۳۰۰ مدل مختلف متعلق به بیش از ۴۰ برند خودروسازی در آن به فروش می‌رسد.

فروش خودرو بازار آمریکا

لری دومینیک، مدیرعامل شرکت پژو سیتروئن در آمریکای شمالی در این زمینه می‌گوید:

در آمریکای شمالی مردم برای خودروی جدید صف نکشیده‌اند؛ کسی نمی‌گوید که «من بی‌صبرانه برای عرضه خودروی جدید این شرکت منتظر هستم».

گروه پژو سیتروئن ماه گذشته اعلام کرد که برند تجاری پژو قصد دارد بار دیگر بازگشت خود را به ایالات متحده جشن بگیرد؛ پژو کمتر از سه دهه قبل از آمریکا را ترک کرده بود. 

تسلا

تحلیلگران و مدیران صنعت خودرو معتقد هستند که خودروسازان تازه‌وارد به آمریکا باید ویژگی برجسته و نمایش خوبی داشته باشند؛ مانند تسلا. مارک ویکفیلد مدیرعامل شرکت الیکس‌پارتنرز (AlixPartners) گفت:

تولید و عرضه‌ی خودروی ارزان‌قیمت به‌تنهایی برای رقابت در بازار آمریکا کافی نیست. کیفیت بالا ساخت چالش بزرگی به شمار می‌رود، درحالی‌که بسیاری از قانون‌گذاران و مصرف‌کنندگان آمریکایی تقاضای تجهیزات مهم ایمنی خودرو را دارند. اگر خودروساز این انتظارات را برآورده نکند، قطعاً شکست خواهد خورد. 

هیوندای

خودروسازان می‌توانند به تجربه خودروساز کره‌ای هیوندای نگاه کنند که توانست وارد بازار آمریکا شود و در این راه به موفقیت خوبی نیز برسد. در ابتدای راه و حدود سال ۱۹۸۶، هیوندای تنها مدل‌های ارزان‌قیمت را در ایالات متحده به بازار عرضه می‌کرد؛ همان‌طور که تویوتا و هوندا قبلاً این کار را انجام داده بودند. هیوندای موفقیت‌های ابتدایی به دست آورد، اما مشکلات کیفیت محصولات باعث زمین‌گیر شدن این برند تجاری شد و آن‌ها مجبور شدند تا کیفیت را افزایش دهند. هم‌اکنون استراتژی هیوندای برای ایالات متحده در حال تغییر است و از کلاس سدان به سمت تولید مدل‌های شاسی‌بلند حرکت می‌کند. مشکل خودروسازان تازه‌وارد این است که اگر در بخش خاصی بازار بالقوه پیدا کنند، تحلیل‌گران و مشاوران انتظار دارند برندهای دیگر در آن بخش وارد شوند. 

ایستادگی راکسور در بازار آمریکا

اولین تجربه‌ی ماهیندرا در بازار خودرو ایالات متحده، یک فاجعه تمام عیار بود؛ این شرکت برنامه‌هایی برای عرضه‌ی پیک‌آپ ارزان‌قیمت با مصرف سوخت پایین داشت، اما به‌دلیل عدم تطبیق با استانداردهای انتشار آلایندگی دولت فدرال آمریکا هیچ‌گاه به تولید نرسید. در نتیجه نمایندگی‌های این شرکت که برای فروش وانت اسکورپیو (Scorpio) قرارداد امضا کرده بودند، از ماهیندرا شکایت کردند.

Mahindra Roxor / خودرو آف رود ماهیندرا راکسور

پس از گذشت چند سال ماهیندرا به گروه خودروسازی بزرگ‌تری تبدیل شد و باز هم در تمنای بازار آمریکا به این کشور بازگشت. ریک هاس، دفتر این شرکت در ایالات متحده را در سال ۲۰۱۳ با تعداد انگشت‌شماری کارمند راه‌اندازی کرد؛ ولی طی چند سال تعداد کارمندان ماهیندرا به ۴۵۰ نفر افزایش یافت. در ادامه این شرکت تصمیم گرفت که به رقابت مستقیم با خودروسازان اصلی وارد نشود و بازار بسیار کوچک‌تر و با قانون‌های کمتر خودروهای آف‌رود تفریحی که عمدتاً در مناطق روستایی آمریکا فروخته می‌شوند را انتخاب کرد. 

خودروی راکسور بسیار شبیه جیپ جنگ جهانی دوم به نظر می‌رسد. ماهیندرا از زمان پایان جنگ مجوز داشته تا چنین خودروهایی را در هند بسازد. شهرداری‌ها، شرکت‌های استخراج معدن و ساخت‌و‌ساز و بسیاری دیگر که به‌دنبال وسایل نقلیه آف‌رود هستند، علاقه‌ی زیادی به ماهیندرا راکسور نشان داده‌اند.

FCA / فیات کرایسلر

راکسور در ادامه چشم مالک برند جیپ را نیز گرفت؛ گروه فیات کرایسلر (FCA) که رقیب بالقوه‌ای برای ماهیندرا محسوب می‌شود. سال گذشته فیات کرایسلر از کمیسیون تجارت بین‌المللی ایالات متحده خواست که فروش راکسور را در این کشور ممنوع کند؛ زیرا این مدل بسیار شبیه جیپ تولیدی این گروه است. کمیسیون یادشده تصریح کرد که فیات کرایسلر می‌تواند ادعای مالکیت معنوی خود را علیه راکسور تحقق بخشد، اما پس از مدتی ماهیندرا از این کمیسیون خواست حکم را بار دیگر بررسی کند.

هاس در زمینه نمایندگی فروش راکسور گفت:

ماهیندرا با شبکه‌ای متشکل از ۳۹۰ نمایندگی مجاز در سراسر آمریکا برای فروش راکسور قرارداد امضا کرده است. هم‌اکنون نمی‌توانم بگویم برنامه‌هایمان چیست اما طی یک سال تا ۱۸ ماه آینده شرایط مشخص می‌شود.

مینی ون مارازو / marazzo

از جمله خودروهای ماهیندرا که برای بازار ایالات متحده مورد توجه قرار گرفته، می‌توان به مینی‌ون مارازو (Marazzo) اشاره کرد که برای فروش در بازار هند و ایمنی مناسب توسط مهندسان این شرکت در میشیگان طراحی شده است. به‌جای تولید مدل‌های ارزان‌قیمت، ماهیندرا قصد دارد روی ساخت خودروهای آف‌رود و بادوام برای جاده‌های هند تمرکز کند تا تصویر این شرکت در بازار محلی بهبود یابد.

Mahindra Roxor / خودرو آف رود ماهیندرا راکسور

هاس در پایان اضافه کرد:

ما خیلی سفت و سخت به هند چسبیده‌ایم. جمعیت بالای هند ارزش زیادی برای ما ایجاد می‌کند و همین عاملی است که باعث تلاش برای فروش در هند می‌شود. سرعت حضور ماهیندرا در آمریکا نه‌تنها به مصرف‌کنندگان خرده در بازار بستگی دارد، بلکه سرویس پست ایالات متحده نیز در این امر دخیل خواهد بود. شرکت پست آمریکا در حال جست‌وجو برای نسل آینده خودروها است و ماهیندرا یکی از پنج فینالیست برای پروژه ۶ میلیارد دلاری آن به شمار می‌رود؛ پروژه‌ای که در سال ۲۰۱۹ برای آن تصمیم‌گیری می‌شود و امضای قرارداد باعث ورود آسان‌تر ماهیندرا به آمریکا خواهد شد. اگر چنین اتفاقی نیفتد باید در مورد برنامه‌های جدید تصمیم‌گیری کرد.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

چند روز پیش هشتگی به‌صورت جهانی با عبارت Facbookdown# در توییتر منتشر و به‌سرعت به ترند تبدیل شد. غول شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن زیرمجموعه‌اش، اینستاگرام، برای مدتی دچار قطعی شدند. برخی کاربران به‌طور کلی دسترسی به حساب کاربری خود را از دست دادند و برخی دیگر نیز با چالش‌های عملیاتی متعدد روبه‌رو شدند. رخداد پیش آمده برای فیسبوک، از سال ۲۰۰۸ بی‌سابقه بود. در آن زمان، آن‌ها ۱۵۰ میلیون کاربر داشتند که امروز به ۲.۳ میلیارد کاربر فعال ماهانه تبدیل شده است.

 

در حین دوره‌ی قطعی و پس از آن، احتمالات متعدد پیرامون رخ دادن حمله‌ی سایبری، افزایش یافت. درنهایت، شبکه‌ی اجتماعی مشهورسال بدی را پشت سر گذاشته بود که حملات هکری متعدد و درز اطلاعات کاربران، از چالش‌های اصلی آن بود. اکثر تخمین‌هایی که پیرامون علت مشکل اخیر فیسبوک مطرح می‌شوند، احتمال حمله‌ی DDoS را بالا می‌دانند. در آن حمله‌های سایبری، وبسایت به‌خاطر حجم بالای ترافیکی که به سمتش روانه می‌شود، از کار می‌افند. فیسبوک قویا این احتمال را رد می‌کند.

سخنگوی فیسبوک در پاسخ به خبرنگاران امنیت سایبری پیرامون مشکل پیش آمده گفت:

ما می‌دانیم که درحال‌حاضر برخی افرد در دسترسی به خانواده‌ی اپلیکیشن‌های فیسبوک با محدودیت مواجه هستند. ما در حال کار برای حل کردن مشکل در سریع‌ترین زمان هستیم. درحال‌حاضر می‌توانم بگویم که مشکل پیش‌آمده، قطعا بر اثر حمله‌ی DDoS نبوده است. 

 اگر اختلال پیش آمده بر اثر DDoS نبوده است، پس چه مشکلی باعث آن شد. احتمالات گوناگونی در آن مورد بیان می‌شود که از مشکل ساده‌ی تنظیمیاتی تا حمله‌ی سایبری برنامه‌ریزی شده از مجرمان حرفه‌ای را پوشش می‌دهند.

حمله DDoS

احتمال حمله‌ی سایبری

تنها زمان می‌تواند دلیل اصلی و واقعی چالش پیش‌آمده برای فیسبوک را مشخص کند، اما متخصصان، احتمال حمله‌ی سایبری را به‌طور کامل از تخمین‌‌های خود خارج نمی‌کند. دکتر مکس ایزا، استاد رایانش در دانشگاه سنترال لنکشایر می‌گوید:

برخلاف گزارش‌های اولیه که مشکل پیش آمده در فیسبوک و اینستاگرام را مرتبط با افزایش حجم داده در سرورها می‌دانند، احتمال زیادی وجود دارد که آن‌ها بر اثر عملیات خرابکارانه‌ی مجرمان صورت گرفته باشند.

ایزا در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که قبلا، هفته‌ها طول کشید تا غول‌های دنیای فناوری، تأیید کنند که قطعی در سرویس‌های‌شان، به‌خاطر حملات DDoS بوده است. البته، فیسبوک باز هم آن ادعا را رد می‌کند. به‌هرحال، ایزا اعتقاد دارد تا زمانی‌که تحقیقات و بررسی‌های عمیق روی چالش پیش آمده انجام نشود، نمی‌توان اظهارنظری جدی درباره‌ی علت آن داشت.

استاد دانشکاه لنکشایر اعتقاد دارد حتی اگر قطعی، به‌خاطر مشکلات داخلی ایجاد شده باشد، احتمال آن‌که مجرمان سایبری از آن سوءاستفاده کرده و داده‌های کاربران را تحت کنترل گرفته باشند، بالا است. او می‌گوید، احتمال دارد داده‌های کاربران اینستاگرام و فیسبوک، اکنون در خطر باشند.

hack

فیسبوک به‌شدت احتمال حمله‌ی DDoS را رد می‌کند، اما اظهارنظر شفافی هم ندارد

ادوارد ویتینگهام، مشاور امنیت و افسر پلیس بازنشسته، فرد دیگری است که با توضیحات فیسبوک قانع نشد و هنوز، احتمال حمله‌های سایبری را بالا می‌داند. از نظر او، توضیحات آن شرکت و رد صریح احتمال حمله‌ی خارجی، قانع‌کننده نخواهد بود و همچنین، ابهام زیاد در اظهارات آن‌ها، اعتماد را دشوارتر می‌کند. ویتینگهام می‌گوید قطعی پیش آمده، همه‌ی نشانه‌های یک حمله‌ی DDoS را دارد. فراموش نکنیم که هدف اکثر آن حمله‌ها هم، قطع کردن دسترسی به وب‌سایت است.

 به‌هرحال، ادوارد هم با وجود قانع نشدن از توضیحات فیسبوک، می‌گوید چنان سرویس عظیمی، باید دربرابر آن نوع از حملات، مقاوم باشد:

آن‌ها آن‌چنان حجم بالایی از پهنای باند را استفاده می‌کنند که نمی‌توان ادعا کرد نتوانند جلوی حملات بسیار بزرگ DDoS مقاومت کنند. من تصور می‌کنم که شاید مشکلات داخلی هم در قطعی پیش‌آمده مقصر باشند. البته، تا زمانی‌که شواهد دیگر مشخص نشود، می‌توان احتمال داد که همان مشکلات داخلی نیز بر اثر حمله‌ی خارجی شکل گرفته باشند. انواع حملات از فیشینگ تا مهندسی اجتماعی یا موارد دیگر، می‌توانند در رخ دادن آن چالش‌ها تأثیر بگذارند. درنهایت، فیسبوک برای هر مجرمی، در صورت موفقیت، هدف بسیار بزرگی محسوب می‌شود.

اکنون این سؤال ایجاد می‌شود که چه کسی باید به فیسبوک حمله کند؟ اگر فرضیه‌ی حمله‌ی سایبری را بپذیریم، چند مورد را می‌توان برای آن متصور شد. دکتر گای بانکر مدیر فناوری Clearswift اعتقاد دارد مجرمانی در سطح کشوری یا گروه‌هایی با حمایت دولت‌های مختلف، می‌توانند در حمله نقش داشته باشند:

به‌خاطر تأثیرات سیاسی و اثرگذاری بر انتخابات، توجه رسانه‌های زیادی به فیسبوک (و بازیگران دیگر) معطوف بود. حمله به فیسبوک و قطع کردن آن، به همه نشان می‌‌دهد که قدرت و کنترل در دستان چه کسی است. در این مورد خاص، متوجه شدیم که کنترل در دست فیسبوک نیست. به‌هرحال، هنوز شواهدی دال بر حمله‌ی سایبری در آن رخداد، وجود ندارد.

فیسبوک

کریستوفر موزس، مدیر بخش اطلاعات و تحقیقات Blackstone Consultancy احتمال آن که حمله‌ی DDoS صورت گرفته باشد، با وجود دور بودن، غیرممکن نیست. او اضافه می‌کند:

متأسفانه، هنوز برای اظهارنظر بسیار زود است و مولفان تئوری‌های توطئه باید از آن کنار بکشند. به‌علاوه تصور می‌کنم که بخش روابط عمومی فیسبوک، نهایت تلاش خود را به‌کار گرفته‌اند تا عواقب قطعی پیش‌آمده را به حداقل برسانند.

نظرات مخالف حمله سایبری

احتمالات زیادی پیرامون این نظریه شکل گرفته‌اند که یک اشکال امنیتی در تنظیمات داخلی شرکت، باعث ایجاد قطعی در فیسبوک و اینستاگرام شد. چنان احتمالاتی باتوجه‌به سابقه‌ی فیسبوک و مشکلات قبلی شکل گرفته‌اند. تیم مکی، مشاور فنی ارشد در Synopsys اعتقاد دارد دلیل اصلی مشکل پیش آمده، نزدیک‌تر و واضح‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود. او در میان دلیل مختلف برای قطعی می‌گوید:

شاید یک اشتباه در تنظیمات داخلی یا برخی نرم‌افزارها، سخت افزارها یا حتی اشتباه پیش رفتن یک به‌روزرسانی نرم‌افزاری، دلایل اصلی قطعی مذکور باشد.

رک سرور

خظاهای شخصی یا اشکال در زیرساخت‌های شبکه، احتمالات دیگر هستند

بانکر می‌گوید احتمالا اشتباه یک فرد (مثلا یک مدیر سیستم)، در داخل سازمان، باعث به‌وجود آمدن چالش شده باشد. از نظر او شاید فردی تغییراتی در ساختارهای اصلی ایجاد کرده که عواقب فوق را به‌همراه داشته و موجب از کار افتادن سیستم شده است. او انتخاب دیگری نیز به‌‌عنوان جایگزین بیان می‌کند که شاید، اتفاق پیش آمده، در مقابل و برای جلوگیری از رخدادی مهم‌تر، مثلا یک حمله‌ی عظیم سایبری، انجام شد. از نظر او، در چنان موقعیتی، تعطیل کردن لحظه‌ای سیستم‌ها و قطع کوتاه‌مدت برای حل کردن مشکل، راهکاری برای جلوگیری از نفوذ به سیستم‌ها بود. او درباره‌ی دفاع دربرابر نفوذها می‌گوید:

امروزه شبکه‌ها به‌قدری پیچیده شده‌اند که جدا کردن بخشی برای جلوگیری از نفوذ، دشواری‌های زیادی دارد. به‌همین دلیل، در بسیاری از اوقات، بهترین انتخاب آن است که همه‌چیز را تعطیل کنیم تا اینکه اجازه‌ی ورود به عملگری خرابکارانه و نفوذ به همه‌ی سیستم را بدهیم.

نامن هارت، معمار امنیت ابری Digital Guardian اعتقاد دارد قطعی پیش‌آمده یا به زیرساخت‌های IT فیسبوک مرتبط می‌شود یا آن‌که اشکالی در اتصالات یکی از تأمین‌کننده‌های شبکه پیش آمده است. او همچنین این چالش را مطرح می‌کند که چرا سرویسی به بزرگی و عمومیت فیسبوک، در مقال چنان اشکالات و بحران‌هایی امن نیست. البته او اعتقاد دارد اگر سایر سرویس‌های آن منطقه هم از کار افتاده بودند، می‌‌توانستیم احتمال ایرادات شبکه را زیاد بدانیم، اما در رخداد پیش آمده، تنها فیسبوک و زیرمجموعه‌هایش دچار مشکل شدند.

امنیت در فیسبوک

نتیجه‌گیری

درنهایت، همه می‌دانیم که پاسخ صریحی برای چالش ایجاد شده وجود ندارد. ازطرفی، در موارد این‌چنینی، مهم‌ترین رویکرد، شفاف‌سازی است. فیسبوک در گذشته و در موقعیت‌های گوناگون، خصوصا در بحث سوءاستفاده از داده‌های کاربران، عملکردی غیر شفاف داشت. به‌همین دلیل، امروز بیش از همه مهم است که آن‌ها، اطلاعاتی روشن را درباره‌ی مشکل پیش آمده در اختیار کاربران قرار دهند. انتظار می‌رود که پس از پایان تحقیق و بررسی‌ها، اطلاعات جزئی با کیفیت بالا در اختیار کاربران قرار گیرد.

مکی در پایان صحبت‌هایش می‌گوید:

من امیدوار هستم که فیسبوک شفافیت بالایی در عملکرد خود داشته باشد و جزئیات دلیل اصلی اتفاق پیش آمده را منتشر کند. چنان رویکردی، تأثیرات بلندمدت خواهد داشت و نشان می‌دهد که آن‌ها هنوز به حریم خصوصی در پلتفرم خود اهمیت می‌دهند. به‌علاوه، اطلاعات مفیدی هم در اختیار دیگر سازمان‌ها قرار می‌گیرد که با استفاده از آن‌ها می‌توانند از پیش آمدن موقعیت‌های مشابه، پیشگیری کنند. درنهایت، آن اطلاعات منجر به بهبود کلی امنیت آنلاین خواهند شد.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گوگل اسیستنت قادر است کارهای مختلف انجام دهد. این مهمان نامرئی مبتنی بر هوش مصنوعی، قادر است به انواع سوالات کاربران پاسخ دهد، کنترل خانه‌های هوشمند را برعهده بگیرد، در برنامه‌ریزی روزانه کمک‌مان کند و موسیقی مورد علاقه‌مان را پخش کند.

گوگل اسیستنت با اضافه شدن ویژگی «چه‌چیزی روی نمایشگر است؟» و همچنین گوگل لنز، قابلیت‌های این دستیار هوشمند نسبت به قبل بیشتر هم شده است و می‌تواند به نمایشگر شما توجه کرده و در قالب محتوای متنی به سوالات شما پاسخ دهد.

شاید از این موضوع مطلع نباشید یا اصلا به چنین موضوعی فکر هم نکرده باشید، ولی گوگل اسیستنت، حتی زمانی‌که ظاهرا فعال نیست می‌تواند نمایشگر گوشی هوشمند شما را بخواند. البته این قابلیت خیلی جدیدی نیست ولی ممکن است برخی کاربران نسبت به این موضوع بی‌اطلاع باشند. این قابلیت می‌تواند کاربردهای خوبی برای کاربران به‌همراه داشته باشد. 

گوگل اسیستنت

گوگل اسیستنت نمایشگر دستگاه را می‌خواند تا به سوالات پاسخ می‌دهد

تصور کنید در حال چت کردن با دوستان‌تان در واتساپ هستید و آن‌ها به تریلر جدید اَوِنجرز اشاره می‌کنند. شما به این موضوع علاقه‌مند هستید، اما نمی‌دانید چه بازیگرانی در این فیلم بازی می‌کنند و تمایل دارید از آن اطلاع پیدا کنید. می‌توانید از گوگل اسیستنت سؤال کنید، «بازیگران این فیلم چه کسانی هستند؟»، نیازی نیست اطلاعات بیشتری دراختیار گوگل اسیستنت قرار دهید و دستیار هوشمند باتوجه به چت روی نمایشگر می‌تواند متوجه بشود که شما اطلاعات کدام فیلم مدنظرتان است. بگذارید مثال دیگری بزنیم. تصور کنید که دوست‌‌تان برای شما پیامی در مورد یک آهنگ ارسال کرده است. بدون اینکه وارد جزئیات شوید، از گوگل اسیستنت در مورد آخرین آهنگ خواننده سؤال می‌کنید و دستیار هوشمند باتوجه به اطلاعاتی که روی نمایشگر خوانده است، می‌تواند سؤال شما را پاسخ دهد.

گوگل اسیستنت

مثال‌های اینچنینی که گوگل اسیستنت به‌راحتی توانسته با خواندن نمایشگر به آن‌ها پاسخ دهد، کم نیستند. مثلا روی نمایشگر پیامی در مورد پاریس وجود داشته است، و بعد کاربر تنها از گوگل اسیستنت این سؤال را پرسیده است: «جمعیت آنجا چند نفر است؟» بدون اشاره به نام مکان، گوگل اسیستنت توانسته است با خواندن محتوای نمایشگر به سؤال پاسخ دهد. یا محتوای متنی پیام در مورد رئال مادرید بوده است و وقتی از دستیار هوشمند گوگل پرسیده شده که «آخرین نتیجه چیست؟» باتوجه‌به اطلاعات موجود در پیام و قابلیت خواندن نمایشگر، گوگل اسیستنت توانسته به این سؤال پاسخ دهد. 

البته در مواردی هم پیش آمده است که در پیام‌ها نام رستورانی ذکر شده است و وقتی کاربر از گوگل اسیستنت در مورد فاصله‌ی رستوران تا موقعیت مکانی فعلی سؤال شده، گوگل اسیستنت نتوانسته دقیقا متوجه شود. البته چنین اتفاقاتی طبیعی است و ممکن است پیش بیاید.

گوگل اسیستنت

اجاز‌ه‌ی ضمنی یا اجازه‌ی صریح دسترسی 

قبل از آنکه پرچم حریم خصوصی افراشته شود، باید به دو نکته‌ی مهم اشاره کرد. اولین نکته آن است که وقتی با قابلیت «چه چیزی روی نمایشگر است؟» کار می‌کنیم به‌صورت ضمنی به گوگل اسیستنت اجازه‌ی خواندن نمایشگر را می‌دهیم. وقتی از کلماتی مانند، «این»، «آن»، «آنجا» استفاده می‌کنیم درواقع به این نکته اشاره دارد که می‌خواهیم به گوگل اسیستنت بفهمانیم می‌خواهیم اطلاعاتی در مورد موضوع مورد بحث در اختیار داشته باشیم.  استفاده از این کلمات نشان می‌دهد منظور ما اشاره به مکالمه‌‌ی در جریان است و چون پیش از طرح سوالات این‌چنینی درخواست دیگری از دستیار هوشمند نداشته‌ایم، درنتیجه به‌صورت ضمنی اشاره به محتوای نمایشگر داریم.

نکته‌ی دوم آن است که گوگل اسیستنت این آزادی را ندارد که نمایشگر را تحت هر شرایطی بخواند. وقتی کاربر برای اولین‌بار این سؤال را مطرح می‌کند که روی نمایشگر من چیست، در اصل مجوز خواندن نمایشگر به گوگل اسیستنت داده می‌شود. در نتیجه دستیار هوشمند گوگل محتوای متنی روی نمایشگر را می‌خواند و براساس درخواست‌‌های بعدی کاربر، پاسخ می‌دهد. ممکن است برخی کاربران چنین مجوزی را چند ماه قبل تأیید کرده باشند و یادشان رفته باشد که چنین مجوزی را قبلا به گوگل اسیستنت داده‌اند. البته امکان بررسی کردن این موضوع وجود دارد و کاربران می‌توانند در صورت عدم تمایل مجوز خواندن نمایشگر را از گوگل اسیستنت غیرفعال کنند.

گوگل اسیستنت

مزایا و معایب 

جای بحث کردن در مورد چند موضوع مهم دیگر باقی می‌ماند. باید ببینید با فعال کردن این ویژگی چه قابلیت‌هایی را به‌دست خواهید آورد و غیرفعال کردن آن چه معایبی می‌تواند داشته باشد.

وقتی کاربران می‌توانند در حین چت کردن یا دریافت پیام، سوالات خود را به‌سرعت از گوگل اسیستنت بپرسند، واقعا گزینه‌ی هوشمند خوبی در اختیار دارند که می‌تواند فوق‌العاده راحت و خوب باشد. دیگر نیازی نیست کاربران برای طرح سؤال خود، برخی کلمات را کپی و پیست کنند. بلکه تنها با طرح یک سؤال گوگل اسیستنت نمایشگر را می‌خواند و پاسخ متناسب را ارائه می‌دهد. فرقی نمی‌کند موضوع بحث درباره‌ی فیلم، موسیقی، نتیجه‌ی مسابقات ورزشی یا حتی در مورد یک رستوران باشد. به‌راحتی اطلاعات مورد نیاز کاربر توسط گوگل اسیستنت ارائه می‌شود. و این همان هدفی است که ویژگی «چه چیزی روی نمایشگر من است؟» دنبال می‌کند. 

با این وجود، این ویژگی نیز همچون بسیاری دیگر از ویژگی‌های دستیار هوشمند گوگل، قبلا جایی توضیح داده نشده و به‌نمایش گذاشته نشده است. شاید اگر گوگل در کنگره جهانی موبایل نسخه‌ی دموی این ویژگی را به‌نمایش نمی‌گذاشت، هیچ کس از آن مطلع نمی‌شد و در صدد تست کردن آن برنمی‌آمد. 

یکی از مسایل مهمی که در مورد این ویژگی مطرح است، اطلاع داشتن از چنین ویژگی نیست. بلکه از همه مهم‌تر مجوز داشتن یا نداشتن گوگل اسیستنت برای خواندن نمایشگر خواهد بود. مشخص شد که گوگل اسیستنت می‌تواند نمایشگر دستگاه را بخواند. اما سوالات بسیاری هنوز بی‌پاسخ مانده‌اند. پاسخ دو سؤال بسیار مهم است: اول اینکه چه عاملی باعث فعال شدن ویژگی خواندن نمایشگر توسط گوگل اسیستنت می‌شود؟ و ثانیا گوگل اسیستنت با اطلاعاتی که از روی نمایشگر می‌خواند، چه کار می‌کند؟ 

سؤال اول، درواقع سؤال نگران‌کننده‌ی بسیاری از کاربران است که در دل خود سوالات دیگری را جای داده است. آیا گوگل اسیستنت هر بار که باز شود، حتی برای اپلیکیشن‌های شرکت‌های شخص ثالث، قادر به خواندن نمایشگر است؟ یا اینکه گوگل اسیستنت منتظر می‌ماند تا برخی کلمات کلیدی که در متن بدان‌ها اشاره شد را بشنود و بعد شروع به خواندن نمایشگر کند؟ آیا اپلیکیشن‌هایی که روی حفظ حریم خصوصی متمرکز هستند، می‌توانند خود را از چشمان مخفی دستیار هوشمند در امان نگاه دارند و محافظت کنند؟

اما پاسخ سؤال دوم و در اصل نگرانی دوم یعنی سؤال که «گوگل اسیستنت با اطلاعاتی که از روی نمایشگر می‌خواند، چه کار می‌کند؟» تا حدی قابل حل خواهد بود. با بررسی سابقه‌ی گوگل اسیستنت در myactivity.google.com، نشان می‌دهد که اثری از اطلاعات روی نمایشگر در آنجا نیست. مثلا در سؤال مربوط‌به جمعیت پاریس، نام این شهر در هیستوری دیده نمی‌شود. بنابراین گمان آن می‌رود که اطلاعاتی که گوگل اسستنت مورد استفاده قرار می‌دهد، اطلاعات خواندنی هستند که به‌صورت محلی مورد استفاده قرار می‌گیرند و اطلاعاتی روی سرورهای گوگل ذخیره نمی‌شود.

همان‌طور که گفته شد، ویژگی خواندن نمایشگر توسط گوگل اسیستنت، قابلیت جدیدی نیست. ولی بسیاری از کاربران از آن اطلاع ندارند. کاربرانی که نسبت به این ویژگی بی‌اطلاع بودند می‌توانند ببینند آیا این مجوز خواندن نمایشگر را به دستیار هوشمند گوگل داده‌اند یا خیر.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بنتلی کنتیننتال جی‌تی به‌عنوان آخرین گرندتورر خودروساز بریتانیایی، پیشرانه جدید و قدرتمند V8 را دریافت می‌کند. بنتلی کنتیننتال GT V8 که به‌تازگی رونمایی شده است، در دو مدل کوپه و کابریولت برای خریداران عرضه می‌شود و از پیشرانه تویین توربو هشت سیلندر ۴ لیتری با ۵۴۲ اسب‌بخار قدرت و ۷۷۰ نیوتن‌متر گشتاور بهره می‌برد.  

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

اعداد مربوط‌به عملکرد نشان می‌دهند که مدل‌های ارائه‌شده از نسخه V8 بنتلی کنتیننتال جی‌تی تنها کسری از ثانیه نسبت به مدل‌های W12 کمتر هستند. کوپه کنتیننتال GT V8 فقط به ۳.۹ ثانیه نیاز دارد تا از حالت سکون به سرعت ۹۶ کیلومتربرساعت برسد، درحالی‌که نسخه W12 کوپه در ۳.۷ ثانیه به چنین سرعتی می‌رسد. اما نسخهکانورتیبل بنتلی کنتیننتال جی‌تی V8 به ۰.۱ ثانیه اضافی نیاز دارد تا به ۹۶ کیلومتربرساعت دست یابد، ولی بیشینه سرعت هر دو مدل ۳۱۸ کیلومتربرساعت است. 

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

بنتلی نه‌تنها عملکرد هیجانی در نسخه جدید کنتیننتال به ارمغان می‌آورد، بلکه به‌لطف سیستم غیرفعال کردن سیلندرها بهره‌وری بیشتری نیز ارائه می‌کند. سیستم غیرفعال‌سازی سیلندرها در شرایط مناسب، احتراق چهار سیلندر را غیرفعال می‌کند تا مصرف سوخت نیز کاهش یابد. خودروساز انگلیسی ادعا می‌کند که در این فرایند به کارکرد نرم و بدون لرزش پیشرانه لطمه‌ای وارد نمی‌شود، زیرا تغییر بین دو حالت ۸ و ۴ سیلندر تنها در ۲۰ میلی‌ثانیه اتفاق می‌افتد. 

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

سیستم تطبیقی ​​هوشمند تمام چرخ محرک، قدرت پیشرانه خورجینی هشت سیلندر مجهز به توربوشارژر دوگانه را به هر چهار چرخ انتقال می‌دهد. بنتلی می‌گوید این خودرو تا جایی که ممکن باشد از حالت عقب محرک برای راندمان مطلوب و عملکرد دینامیکی در هنگام رانندگی معمولی استفاده می‌کند. 

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

بنتلی کنتیننتال GT V8 جدید تبدیل به یکی از بهترین مدل‌های این شرکت برای سفارشی‌سازی می‌شود. به‌عنوان گزینه استاندارد، هر دو نسخه‌ی کوپه و کابریولت روی رینگ‌های ۲۰ اینچی ۱۰ پره سوار خواهند شد؛ اما ۹ طرح دیگر رینگ نیز با اندازه‌های تا ۲۲ اینچ هم در دسترس خریداران هستند. هفت رنگ بیرونی استاندارد و طیف گسترده‌ای از رنگ‌های اضافی به‌عنوان آپشن نیز برای مشتریان ارائه می‌شود. علاوه‌بر این، نسخه کانورتیبل بنتلی کنتیننتال جی‌تی V8 دارای هفت رنگ مختلف برای سقف تاشو خودرو است.

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

یکی از ویژگی‌های طراحی چندگانه که مدل‌های V8 را در بازار از W12 متمایز می‌کند، طرح اگزوز است. نسخه GT V8 از خروجی‌های اگزوز چهارگانه بهره می‌برد، درحالی‌که نسخه ۱۲ سیلندر بنتلی کنتیننتال جی‌تی دارای دو خروجی بیضی بزرگ در عقب است. یکی دیگر از تفاوت‌های درخورتوجه بین دو سری، لوگوی V8 در گلگیرهای جلو به شمار می‌رود.

Bentley Continental GT V8 / بنتلی کنتیننتال جی تی

بنتلی هم‌اکنون سفارش‌های مدل جدید را در ایالات متحده آمریکا با امکان تحویل طی سه‌ماهه سوم سال جاری میلادی می‌پذیرد. سایر کشورهای جهان نیز بنتلی کنتیننتال جی‌تی V8 جدید را از سه‌ماهه اول سال ۲۰۲۰ دریافت خواهند کرد.

 


تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اواسط اسفندماه، اوپو F11 پرو با دوربین ۴۸ مگاپیکسلی اصلی و دوربین سلفی پاپ آپ معرفی شد. اخیرا استفاده از دوربین پاپ‌آپ در گوشی‌های هوشمند شرکت‌هایی همچون اوپو و ویوو دیده می‌شود. 

اما از آنجایی که تجهیز گوشی‌های هوشمند به دوربین‌های سلفی پاپ‌آپ، به‌تازگی رواج یافته است، برخی کاربران نسبت به دوام دوربین پاپ‌آپ به دیده‌ی شک و تردید نگاه می‌کنند؛ اوپو چنین دیدگاهی در مورد دوربین‌‌های پاپ‌آپ را صحیح نمی‌داند. موتور دوربین پاپ‌آپ گوشی هوشمند اوپو اف ۱۱ پرو، اگر به‌مدت ۶ سال و هر روز ۱۰۰ مرتبه مورد استفاده قرار گیرد، مشکلی به‌وجود نخواهد آمد. 

 

این بدان معنی است که حتی در صورت استفاده‌ی زیاد به‌عنوان یک علاقه‌مند به عکاسی سلفی از گوشی اوپو اف ۱۱ پرو ، دچار هیچ مشکل مکانیکی نخواهد شد. اگر کاربران از حسگر اثرانگشت در پنل پشتی به‌‌جای تشخیص‌چهره (که از دوربین سلفی بهره می‌برد) استفاده کنند، طول عمر موتور دوربین پاپ آپ بیشتر هم خواهد شد.

صدایی در ویدئوی منتشر شده با این توییت به گوشی می‌رسد که در حقیقت صدای تولید شده توسط دستگاه است؛ این صداهای شخصی‌سازی شده جذابیت استفاده از این قابلیت را بیشتر می‌کند. معمولا در هنگام کار کردن با پرینتر، هارد دیسک، فلاپی دیسک نیز صداهای مختلفی شنیده می‌شود. ویدئوی به‌اشتراک گذاشته شده سعی دارد صداهای مختلف را با ترکیب تصویر به‌نمایش بگذارد.

 

 


تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

یازده ماه پس از رونمایی اولین گوشی گیمینگ و پنج ماه پس از دومین نسخه، شیائومی دیروز سومین و قدرتمندترین محصول خود را در این حوزه با نام بلک شارک ۲ رونمایی کرد. در ادامه به معرفی ویژگی‌‌های بلک شارک ۲، جدیدترین گوشی مخصوص بازی شیائومی می‌پردازیم.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، بلک شارک جدید ترکیبی از دو نسخه‌ی پیشین یعنی بلک شارک و بلک شارک هلو است. در پشت این دستگاه پنل متمایزی دیده می‌شود که طراحی خاص آن تلفیقی از شیشه و آلومینیوم است و لوگوی بزرگ بلک شارک در وسط قرار گرفته است که نور سبز اطراف آن شکل و شمایل یک رایانه‌ی گیمینگ را به ذهن متبادر می‌کند.

اسپیکرهای استریو در جلوی دستگاه و نمایشگر بزرگتر

در جلوی گوشی شیائومی بلک‌شارک ۲ شاهد نمایشگر ۶.۴ اینچی از نوع AMOLED و ساخته‌ی سامسونگ هستیم. به‌لطف بهینه‌سازی‌هایی که شیائومی انجام داده است، نمایشگر مذکور تأخیر کمی دارد و این موضوع تجربه‌ی گیمینگ حرفه‌ای را بهبود می‌بخشد. نکته‌ی جالب حساسیت نمایشگر به فشار است. این یعنی کاربران به واسطه‌ی قابلیتی به نام Magic Press می‌توانند قسمتی از نمایشگر را به منظور اجرای برنامه‌ی دلخواه یا وظیفه‌ای خاص محکم‌تر فشار دهند.

Xiaomi Black Shark 2

همانند بلک شارک هلو، این نسخه نیز نسبت تصویر ۱۸ به ۹ دارد و این موضوع می‌تواند متأثر از وجود دو اسپیکر در بالا و پایین نمایشگر است.

وجود حسگر اثر انگشت زیر نمایشگر که از ترندهای پرچمداران سال ۲۰۱۹ به حساب می‌آید در بلک شارک ۲ نیز وجود دارد و کاربران می‌توانند با قرار دادن انگشت روی نمایشگر گوشی را انلاک کنند.

پردازنده‌ای یکسان با گلکسی اس ۱۰

همانند شیائومی می ۹ و گلکسی اس ۱۰، بلک شارک ۲ نیز به اسنپدراگون ۸۵۵ مجهز شده است و میزان رم در نظر گرفته شده برای همراهی این پردازنده در نسخه‌ی ۱۲۸ گیگابایتی ۶ گیگابایت است؛ درحالی‌که با کمی هزینه‌ی بیشتر نسخه‌ای با رم ۸ گیگابایتی در دسترس خواهد بود؛ به‌علاوه نسخه‌ی دیگری با رم ۸ گیگابایتی ترتیب داده شده که دو برابر حافظه‌ی داخلی را در خود جای داده است؛ بااین‌حال، اگر همچنان راضی نشدید، بالاترین نسخه‌ی بلک شارک ۲ با رم ۱۲ گیگابایتی پاسخگویی کمال‌گرایی شما خواهد بود.

در تمامی نسخه‌های یادشده، شرکت چینی از سیستم خنک‌کننده‌ی Liquid Cool 3.0 استفاده کرده است. این ویژگی دمایی را برای محصول رقم می‌زند که ۱۴ درجه از حالت معمول پایین‌تر است. برای کسانی که دمای پایین‌تر می‌خواهند، شیائومی یک قاب خنک‌کننده نیز ترتیب داده است که با هزینه‌ی جدا قابل تهیه است. این قاب فن مجزایی دارد که انتقال گرما را بهبود بخشیده و دمای دستگاه را ۵ درجه بیشتر کاهش می‌دهد.

black shark 2

در حالت طبیعی، جدیدترین محصول بلک شارک کمی عملکرد هسته‌های پردازنده را محدود می‌کند تا عمر باتری افزایش پیدا کند؛ اما اگر اهمیتی به عمر باتری نمی‌دهید، می‌توانید حالت ویژه‌ی Ludicrous را فعال کنید تا از حداکثر توان دستگاه بهره ببرید.

بلک شارک ۲ با اندروید ۹.۰ پای عرضه می‌شود و باتری آن ۴۰۰۰ میلی‌آمپرساعتی با قابلیت شارژ سریع ۲۷ وات است.

Xiaomi Black Shark 2

دو حسگر دوربین در پشت و یکی در جلو

با وجود تمرکز بلک شارک ۲ بر گیمینگ، این گوشی هوشمند از دوربین‌های قدرتمندی نیز بهره‌مند است.

دوربین پشت این دستگاه، دارای دو حسگر ۴۸ و ۱۲ مگاپیکسلی است. حسگر دوم از نوع تله‌فوتو بوده امکان زوم دوبرابری را به همراه می‌آورد.

شیائومی برای علاقه‌مندان به سلفی، سنسوری ۲۰ مگاپیکسلی را برای دوربین جلوی بلک شارک ۲ در نظر گرفته است.

مشخصات فنی بلک شارک 2 شیائومی
عرضه
معرفی 2019، مارس
وضعیت موجود. عرضه شده در مارس 2019
نمایشگر
نوع AMOLED لمسی خازنی، 16 میلیون رنگ
سایز 6.39 اینچ (~81.7% نسبت نمایشگر به بدنه)
رزولوشن 2340 در 1080 پیکسل، 19.5:9 (~403 پیکسل در اینچ تراکم پیکسلی)
  - صفحه‌ی همیشه روشن (Always-on display) پوشش 100% فضای رنگی DCI-P3
بدنه
ابعاد 163.6 در 75 در 8.8 میلی‌متر
وزن 205 گرم
سیم‌کارت دو سیم‌کارته (نانو-سیم، همزمان یکی فعال)
پلتفرم
سیستم‌عامل اندروید 9.0 (پای)
تراشه Qualcomm SDM855 Snapdragon 855 (هفت نانومتری)
پردازنده مرکزی 8 هسته‌ای (یک هسته‌ی 2.84 گیگاهرتز Kryo 485 و سه هسته‌ی 2.41 گیگاهرتز Kryo 485 و چهار هسته‌ی 1.78 گیگاهرتز Kryo 485)
پردازنده گرافیکی 640
حافظه
درگاه حافظه خیر
حافظه داخلی 256 گیگابایت، 8/12 گیگابایت رم، 128 گیگابایت، 6/8 گیگابایت رم
دوربین
اصلی 48 مگاپیکسل (0.8 میکرومتر سایز پیکسل، 1/2 اینچ سایز سنسور، f/1.8، فوکوس خودکار با تشخیص فاز) 12 مگاپیکسل (1.0 میکرومتر سایز پیکسل، لنز تله‌فوتو، f/2.2، فوکوس خودکار تا تشخیص فاز، بزرگنمایی اپتیکال دوبرابری)
قابلیت‌ها فلش LED، HDR، پانوراما
ویدیو 2160p@30fps، 1080p@30fps، 720p@120fps
سلفی 20 مگاپیکسل (0.9 میکرومتر سایز پیکسل، f/2.0)
صدا
جک ۳.۵ میلی‌متری خیر
  لغو نویز از طریق میکروفن اختصاصی
باتری
باتری باتری غیر قابل تعویض لیتیوم یونی با ظرفیت 4000 میلی آمپر ساعت
قابلیت‌ها
حسگرها حسگر اثرانگشت (زیر نمایشگر)، شتاب‌سنج، ژیروسکوپ، سنسور مجاورت، قطب‌نما
شبکه
فناوری GSM / CDMA / HSPA / EVDO / LTE
اتصالات
شبکه بی‌سیم Wi-Fi 802.11 a/b/g/n/ac، دو بانده، WiFi Direct، هات‌اسپات
بلوتوث 5.0، A2DP، aptX HD، LE
GPS بله، با A-GPS، GLONASS، BDS
رادیو خیر
USB 2.0، Type-C 1.0 کانکتور ریورسبل
متفرقه
رنگ‌ها مشکی، نقره‌ای، آبی
محدوده قیمت حدود 450 یورو

 

عرضه و قیمت گوشی

در مورد بازار عرضه، بلک شارک ۲ فعلا به بازار چین محدود است و با اینکه شیائومی جزئیات دقیقی ارائه نداد، عرضه‌ی جهانی این محصول نیز کاملا محتمل است.

در مورد قیمت، بلک شارک ۲  در نسخه‌ی پایه و ۶ گیگابایتی قیمتی معادل ۴۷۷ دلار خواهد داشت. همچنین، نسخه‌ی ۸/۱۲۸ و ۸/۲۵۶ به ترتیب برچسب قیمت ۵۲۱ و ۵۶۵ دلاری دارند؛ اما اگر به رم کمتر از ۱۲ گیگابایت رضایت نمی‌دهید، باید هزینه‌ای برابر با ۶۲۵ دلار را تقبل کنید که البته در مقایسه با پرچمداران ۲۰۱۹ سایر برندها ازجمه سامسونگ کاملا مقرون‌به‌صرفه است. در نظر داشته باشید که این قیمت مختص چین است و چنانچه بلک شارک ۲ عرضه‌ی جهانی شود، احتمالا قیمت‌ها کمی بالاتر خواهند بود.

Black Shark 2

درنهایت، همان‌طور که در نسخه‌های قبلی دیدیم، بلک‌شارک ۲ نیز با لوازم جانبی مختلفی سازگار است که یکی از این موارد GamePad 3.0 است که به دو طرف گوشی وصل می‌شود.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

از آغاز مهاجرت انسان به اروپا، شبه‌جزیره ایبری که اسپانیا و پرتغال امروزی را شامل می‌شود، محل اختلاط فرهنگ‌هایی از آفریقا و آسیا و مدیترانه بوده است. در پژوهش جدیدی که در نشریه‌ی علمی Science منتشر شده، تیمی متشکل از ۱۱۱ متخصص ژنتیک جمعیت و باستان‌شناس نقشه‌ی ژنتیکی ۸,۰۰۰ ساله شبه‌جزیره ایبری را ترسیم کردند. نقشه‌ای که پژوهشگران این تیم ترسیم کردند، بیانگر پیچیدگی‌های ژنتیکی بسیاری است. همچنین، این نقشه مهاجرت مرموزی درحدود ۴,۵۰۰ سال قبل vh نشان می‌دهد که DNA منطقه را به‌کلی دگوگون کرده است.

پژوهشگران شواهد DNA باستانی را بررسی کردند تا سرنخ‌هایی از زمان و نحوه‌ی ورود جمعیت‌های مختلف به خزانه‌ی ژنی شبه‌جزیره‌ی ایبری را مشخص کنند. آن‌ها ژنوم ۲۷۱ انسان باستانی ایبری را توالی‌یابی کردند و سپس، این اطلاعات را با شواهد قبلی مقایسه‌ کردند که از ۱۳۲ ساکن باستانی ایبری به‌دست آمده بودند. درنهایت، تصویری که پیش روی پژوهشگران قرار گرفت، از آنچه قبلا تصور می‌کردند، پیچیده‌تر بود.

این اسکلت‌های باستان شکارچی گردآوران

این اسکلت‌های باستان شکارچی‌گردآوران به پژوهشگران کمک کردند منظره شگفت‌انگیز و پیچیده‌ای از شبه‌جزیره ایبری ترسیم کنند

ابتدای عصر برنز، آرایش ژنتیکی منطقه به‌طور چشمگیری تغییر کرد. از حدود سال ۲,۵۰۰ق‌م، ژن‌های مربوط‌به ساکنان استپ‌ها، همان رمه‌داران چمن‌زارهای اروپای‌شرقی و روسیه، در نزدیکی دریای سیاه و خزر در خزانه‌ی ژنی ایبری مشاهده شدند. از حدود سال ۲,۵۰۰‌ق‌م نیز، بسیاری از DNA مردم منطقه با ساکنان استپ جایگزین شدند.

در ابتدای عصر برنز، آرایش ژنتیکی منطقه به‌طور چشمگیری تغییر کرد

فرضیه‌ی استپ بیان می‌کند این گروه تقریبا در یک زمان به‌سوی شرق در آسیا و به‌سوی غرب در اروپا پراکنده شدند و حال، پژوهش فعلی نشان می‌دهد این مردمان به شبه‌جزیره ایبری نیز پای گذاشتند. اگرچه ۶۰ درصد DNA کل منطقه ثابت باقی مانده، کروموزوم‌های Y ساکنان درحدود سال ۲,۰۰۰ق‌م تقریبا به‌طور کامل جایگزین شدند. کروموزوم‌های Y از پدر به پسر منتقل می‌شود و این، هجوم گسترده‌ی مردان استپ‌ به این منطقه را نشان می‌دهد.

میگوئل ویار، ژنتیک انسان‌شناس و از اعضای انجمن نشنال جئوگرافیک می‌گوید:

به‌نظر می‌رسد این نفوذ زیرسلطه‌ی مردان بوده است.

براساس DNAهای باستانی مردانی که تقریبا همان زمان در این مکان دفن شده‌اند، نشان می‌دهد در ابتدا، کشاورزان اروپایی درکنار کشاورزانی زندگی می‌کردند که قبلا در اسپانیا ساکن بودند. بااین‌حال در عرض چندصد سال، تقریبا تمام کروموزوم‌های Y کشاورزان شبه‌جزیره‌ی ایبری ناپدید و با DNAهای کشاورزان اروپای مرکزی جایگزین شدند. درواقع، مهاجران جدید ۴۰ درصد از میراث ژنتیکی اسپانیایی و پرتغالی را جایگزین کردند.

باوجوداین، این مردان چه کسانی بودند؟ آیا آن‌ها در کمال صلح وارد شبه‌جزیره‌ی ایبری شدند؟ ویار که در این پژوهش حضور نداشته، گمان می‌کند مردان استپ ممکن است سوار بر اسب‌ها با سلاح‌های عصر برنز به منطقه وارد شده باشند. او این مهاجرت را با آنچه مقایسه می‌کند که بومیان آمریکای شمالی و جنوبی با ورود اولین اروپایی‌ها در دهه‌ی ۱۴۹۰م به سرزمین خود شاهد بودند.

نگاره‌ای از اقوام شکارچی گردآور اولیه؛

نگاره‌ای از اقوام شکارچی‌گردآور اولیه. قدیمی‌ترین DNA مربوط‌به شکارچی‌گردآوران در شبه‌جزیره‌ی ایبری به ۱۹,۰۰۰ قبل در شمال اسپانیا بازمی‌گردد

بااین‌حال، اینیاگو اولالد دیدگاه دیگری دارد. وی متخصص ژنتیک جمعیت از آزمایشگاه دیوید رایش در دانشکده پزشکی هاروارد در بوستون است که رهبری پژوهش جدید را برعهده داشت. او می‌گوید:

اشتباه است نتیجه‌گیری کنیم مردان ایبری کشته شدند یا به‌اجبار از سرزمین‌های خود بیرون انداخته شدند؛ چراکه سوابق باستان‌شناسی مدرک روشنی از خشونت در این دوره به ما نشان نمی‌دهد.

شاید مهاجرانی که از استپ‌های اروپای‌شرقی آمده بودند، فرزندانی بسیار بیشتر از کشاورزان محلی داشته‌اند و درنهایت، DNA ساکنان قبلی را محو کردند. اگرچه برنز در آن دوران در ایبری استفاده می‌شد، هنوز آثار مشخصی از فرهنگ استپ در منطقه پیدا نشده است.

کروموزوم‌های Y منتقل‌شده از پدر به پسر، هجوم گسترده‌ی مردان استپ‌ به این منطقه را نشان می‌دهد

افزون‌براین، پژوهش مذکور نشان می‌دهد مردم باسک که به تنها زبان غیرهندواروپایی در اروپای‌غربی صحبت می‌کنند، نشانگرهای ژنتیکی بسیار نزدیکی به مردمان استپ دارند. برخلاف مردم کنونی اسپانیا، مردم باسک امروزی همان اختلاط ژنتیکی را نشان نمی‌دهند که در طول قرن‌ها در شبه‌جزیره حاصل شده است. پژوهشگران همچنین فردی با DNA شمال آفریقا را از محل باستان‌شناسی در ایبری میانه پیدا کردند. قدمت استخوان‌های این فرد به سال ۲,۵۰۰‌ق‌م بازمی‌گردد.

این پژوهش، غور عمیقی در ژنوم‌های حدود ۴۰۰ نفر ا

این پژوهش، غور عمیقی در ژنوم‌های حدود ۴۰۰ نفر است که بین ۱۳۰۰۰ تا ۵۰۰ سال قبل در ایبری زندگی می‌کردند

اولالد می‌گوید در ابتدا، تصور کرده اشتباه می‌کند؛ اما وقتی یافته‌های خود را تکرار کرد، متوجه درستی آن شد. حضور این آفریقایی فقط تبادل پراکنده‌ی بین ایبری و شمال آفریقا را نشان می‌دهد و کشف‌های باستان‌شناسی مانند عاج آفریقایی عصر مس در حفاری‌های منطقه را توضیح می‌دهد. بااین‌حال، پژوهشگران فکر می‌کنند ۲,۰۰۰ سال قبل، جمعیت‌هایی با اجداد شمال آفریقایی در شبه‌جزیره‌ی ایبری بیشتر بوده‌اند.  

این پژوهش تصویری پیچیده از تاریخ ژنتیکی اسپانیا ترسیم می‌کند که از یافته‌های پژوهش دیگری حمایت می‌کند که در نشریه‌ی Current Biology منتشر شده بود. در این پژوهش، پژوهشگرانی از اسپانیا و آلمان دریافتند شکارچی‌گردآوران و کشاورزان ساکن شبه‌جزیره ایبری به‌لحاظ ژنتیکی متنوع‌تر از آنچه بودند که قبلا تصور می‌شد. آن‌ها شواهدی پیدا کردند که فرهنگ‌های شکارچی‌گردآور متفاوتی با ساکنان ایبری اختلاط داشته‌اند. در آن زمان، ایبری به‌عنوان پناهگاه عصر یخ استفاده می‌شد و کشاورزان تازه‌وارد منطقه بعدها، با شکارچی‌گردآوران درآمیختند.

ونسا ویلالبا مووکو، متخصص ژنتیک باستان‌شناسی از مرکز تاریخ علوم انسانی مؤسسه ماکس پلانک در آلمان و دانشگاه ساراگوسا در اسپانیا، دراین‌زمینه می‌گوید:

 این DNA باستانی غافلگیرمان کرد. سرنخ‌هایی از اتفاقی که آن لحظه افتاد، می‌تواند به ما در درک تکامل دوره‌ی بعدی کمک کند. برای ترسیم دقیق‌تر تاریخچه، باید نمونه‌هایی از افراد بیشتری را بررسی کنیم.

مهاجران بیشتری در دوره‌های تاریخی بعدی وارد منطقه شدند: ابتدا، رومیان و سپس، مسلمانان شمال آفریقا. درحدود ۵۰۰ سال قبل، مردمان بیشتری با نیای شمال آفریقایی درمقایسه‌با امروز در اسپانیا زندگی می‌کردند؛ یعنی قبل از اینکه پادشاهی‌های مسیحی‌نشین سرزمین‌های خود را از مسلمانان بازپس بگیرند و آن‌ها را بیرون کنند.

باوجوداین، DNAهای باستانی بررسی‌شده نشان می‌دهد مسلمانان و مهاجران اولیه نتوانستند به شمال اسپانیا کشور باسک نفوذ کنند. به‌گفته‌ی اولالد، احتمالا آن‌ها زبان هندواروپایی اولیه را با خود به منطقه آوردند که خانواده‌ای از زبان‌ها متشکل از ۴۰۰ زبان و گویش زیرمجموعه آن هستند که امروزه، بیشترشان در آسیا و اروپا صحبت می‌شوند. بااین‌حال، مردم باسک که ریشه‌های آن‌ها از مدت‌ها پیش تاکنون به‌صورت معما باقی مانده، یکی از معدود گروه‌های اروپایی هستند که حتی پس از ورود کشاورزان اروپای‌مرکزی به این سرزمین، زبان غیرهندواروپایی خود را حفظ کرده‌اند.

بومیان کنونی باسک

به‌عقیده‌ی پژوهشگران، ساکنان کنونی باسک شباهت زیادی به مردمانی دارند که در عصر برنز در همین منطقه زندگی می‌کردند

ماتیاس یاکوبسون، متخصص ژنتیک جمعیت از دانشگاه اوپسالا در سوئد است که در هیچ‌یک از این پژوهش‌ها حضور نداشته است. دراین‌زمینه، وی می‌گوید:

تصرف کشور باسک بسیار دشوار است. نقل‌قول‌هایی از حاکمان فرانسوی در قرون وسطی در دست است که گفته‌اند باسک سرزمین بسیار وحشتناکی برای لشکرکشی است.   

اولالد که خود اهل باسک است، می‌گوید:

ساکنان کنونی باسک درست مانند مردمان عصر آهن ایبری هستند.  

ویار می‌گوید:

 پژوهش DNA باستانی به ما کمک می‌کند این ایده را به‌کلی کنار بگذاریم که جمعیت‌های متمایز مانند آفریقایی‌ها یا آسیایی‌ها یا اروپایی‌ها هستیم. نه‌تنها کسانی که در مناطقی مانند ایبری زندگی می‌کنند، هم‌نژاد نیستند؛ بلکه حاصل موج‌های مختلف مهاجرت هستند.

این پژوهش دقیق‌ترین و درازمدت‌ترین اسناد ژنتیکی منطقه‌ای مجزا را نشان می‌دهد

برای اولالد این پژوهش فرصت بی‌سابقه‌ای برای کشف تاریخچه‌ی ژنتیکی منطقه‌ای بود که وطنش می‌داند. او می‌گوید:

این رؤیایی است که بتوانیم این پژوهش را انجام دهم.

کار با شمار زیادی نمونه در پژوهش‌هایی که بر DNA استخراج‌شده از استخوان‌های چندهزار ساله تکیه دارند، نادر بود؛ به‌همین‌دلیل، برای اولالد پژوهشی بسیار هیجان‌انگیز بود.

اولالد می‌گوید:

تجزیه‌و‌تحلیل ۴۰۰ نفر دیوانه‌کننده بود. به‌لطف آن‌ها، اکنون تصویری بسیار غنی از ساکنان مختلف شبه‌جزیره‌ی ایبری و نحوه‌ی شکل‌گیری جمعیت امروزی آن پیش روی خود داریم.

جئومه برترانپتیت بوسکتس، متخصص بوم‌شناسی تکاملی از دانشگاه پومپه فابرا در بارسلونای اسپانیا می‌گوید:

این پژوهش، بررسی عمیقی در ژنوم‌های حدود ۴۰۰ نفر است که بین ۱۳,۰۰۰ تا ۵۰۰ سال قبل در ایبری زندگی می‌کردند و ازنظر شمار زیادی از اطلاعات ژنتیکی یافت‌شده خارق‌العاده است.

کریستین کریستینسن، باستان‌شناس دانشگاه گوتنبرگ در سوئد است که در این پژوهش حضور نداشته است. وی دراین‌باره‌ می‌گوید:

این پژوهش نمایانگر دقیق‌ترین و درازمدت‌ترین اسناد ژنتیکی منطقه‌ای مجزا، یعنی شبه‌جزیره ایبری، از پیش از تاریخ تا تاریخ باستان است.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

دانشمندان از دهه‌ی ۱۹۹۰، به وجود سیاره‌ها در اطراف تپ‌اخترها پی بردند. تپ‌اخترها اجرام به‌شدت متراکمی هستند که درنتیجه‌ی انفجار ستاره‌ها به‌وجود می‌آیند؛ بنابراین، احتمال وجود سیاره در اطراف سیاه‌چاله‌ منطقی به‌نظر می‌رسد. برخلاف تصور، تأثیر سیاه‌چاله بر محیط کمتر از تپ‌اخترها است. باتوجه‌به آزمایش‌هایی مثل قراردادن موجودات زنده‌ی زمین در موضعیت‌های سخت، مثل دمای جوش یا انجماد و نیز محیط‌های اسیدی و به‌شدت نمکی و حتی رادیواکتیو، احتمال شکل‌گیری حیات روی بعضی از این سیاره‌ها وجود دارد.

احتمال کشف سیاره‌های مسکونی در نزدیکی سیاه‌چاله‌های عظیم مرکز کهکشان بیشتر است. سیاه‌چاله‌ی عظیمی به‌نام ساگیتاریوس A* با جرمی چهار میلیون برابر خورشید، در مرکز راه شیری قرار گرفته است. داخلی‌ترین مدار پایدار این سیاه‌چاله (ISCO) تقریبا هم‌اندازه‌ با مدار عطارد به دور خورشید است؛ اما چه عاملی باعث شکل‌گیری حیات روی چنین سیاره‌ای می‌شود؟

سیاهچاله

قبل از پرداختن به خطرهای زندگی در نزدیکی سیاه‌چاله، به مزایای آن باید توجه کرد. برخی از مزایای زندگی در اطراف سیاه‌چاله عبارت‌اند از:

  • با استفاده از سیاه‌چاله به‌عنوان منبع انرژی پاک ازطریق ارسال زباله‌ها به دیسک برافزایشی (ساختار مدوّر تشکیل‌شده از گاز، پلاسما، غبار یا ذرات حول جرمی ستاره‌ای) حول سیاه‌چاله تا ۴۲ درصد جرم باقی‌مانده‌ی این زباله‌ها را می‌توان به تشعشعات تبدیل کرد.
  • با هماهنگ‌‌کردن بعضی دستگاه‌های مهندسی با چرخش سیاه‌چاله، می‌توان انرژی تولید کرد.
  • موج‌سواری با نور روی جت‌های نسبیتی در سرعتی نزدیک به سرعت نور
  • افزایش طول عمر با مراجعه به سالن‌های زیبایی نزدیک به افق رویداد سیاه‌چاله. در افق رویداد سیاه‌چاله، به‌دلیل پدیده‌ی انتقال‌ به‌ سرخ گرانشی (در نظریه‌ی نسبیت عام، به پدیده‌ی انتقال طول‌موج فوتون به طول‌موج طولانی‌تر گفته می‌شود)، زمان به‌کندی می‌گذرد.
  • تماشای کل کیهان که در تصاویر لنز گرانشی اطراف سیاه‌چاله منعکس شده است.
  • ساخت شهربازی در بخشی موسوم به کره‌ی فوتونی. در این بخش، می‌توان از آثار نسبیت برای تفریح استفاده کرد. برای مثال، به‌دلیل خم‌شدن نور در سیاه‌چاله، درحالی‌که به روبه‌رو نگاه می‌کنید، می‌توانید پشت‌سر خود را ببینید.
  • استفاده از فرصت‌های جدید برای سفر‌های فضایی. برای مثال، وقتی راه شیری و کهکشان خواهر آن پس از میلیاردها سال ادغام شوند، دو سیاه‌چاله‌ی مرکز آن‌ها به‌صورتسیاه‌چاله‌ای دودویی به یکدیگر وصل می‌شوند. این سیاه‌چاله‌ی دودویی مثل تیرکمان جاذبه‌ای عمل می‌کند و ستاره‌ها و سیاره‌های دیگر را با سرعت نور به‌داخل خود می‌کشد. با این پدیده، سازمان‌های مسافرت فضایی می‌توانند برای سفر در کل کیهان برنامه‌ریزی کنند.
  • انتقال مجرمان و جنایت‌کاران محکوم‌ به مرگ به‌داخل سیاه‌چاله به‌عنوان آخرین زندان در مرکز تکینگی. جرم سیاه‌چاله زمان زنده‌ماندن زندانیان را تعیین می‌کند. هرچه محکومیت مجرمان کمتر باشد، جرم سیاه‌چاله بیشتر خواهد بود و می‌توانند باقی عمر خود را در دیوارهای افق رویداد سیاه‌چاله بگذرانند.
  • استفاده از امواج گرانشی اجرام کوچکی که به دور سیاه‌چاله می‌چرخند، برای برقراری ارتباط. هیچ ماده‌ای نمی‌تواند این سیگنال‌ها را مسدود کند.
  • بررسی جنبه‌های بنیادی جاذبه‌ی کوانتومی ازطریق سفرهای سازمان‌یافته به‌منظور آزمایش‌های فیزیک.

جزرومدهای گرانشی می‌توانند برای فضانوردان خطرناک باشند. براساس آزمایش فرضی مشهور اینشتین، در آسانسور یا فضاپیمایی در‌حال‌سقوط هیچ جاذبه‌ای وجود ندارد؛ اما هرگونه اختلاف در شتاب گرانشی بین سر و انگشتان می‌تواند بدن را به دو نیم تقسیم کند. اگر این جزرومدها نزدیک به سیاه‌چاله‌ی ستاره‌ای رخ دهند، می‌توانند به مرگ انسان منجر شوند؛ ولی در سیاه‌چاله‌ای عظیم مثل ساگیتاریوس A*، خطری انسان را تهدید نمی‌کند.

در نزدیکی افق رویداد سیاه‌چاله، به‌دلیل پدیده‌ی انتقال به سرخ گرانشی زمان به کندی می‌گذرد

به‌همین‌ترتیب، تراکم ماده برای توسعه‌ی خطی سیاه‌چاله درمقایسه‌با منحنی فضا، زمان لازم است. سیاه‌چاله‌های کم‌جرم براثر فروپاشی هسته‌ی ستاره‌ای حجیم با چگالی بسیار بیشتری از هسته‌ی اتمی تشکیل می‌شوند؛ اما برای ساخت سیاه‌چاله‌ای غول‌آسا که نمونه‌ی کمیاب‌تری محسوب می‌شود، کافی است مدار سیاره‌ی مشتری با آب مایع پر شود. شاید این پروژه‌ی مهندسی ساده به‌نظر برسد؛ اما کاربردی نیست؛ زیرا آب موردنیاز آن تقریبا برابر با ۱۰۰ میلیون جرم خورشیدی است و گرمای ناشی از ریختن آب می‌تواند هرگونه تأسیسات مرتبط را نابود کند.

درواقع، این گرمای سیاه‌چاله است که زندگی شهروندان را تهدید می‌کند. بخش درخورتوجهی از سیاره‌های جهان به‌دلیل قرارگرفتن در موقعیتی نزدیک به هسته‌ی کهکشان فعال درمعرض خطرهایی مثل جوشش آب اقیانوس‌ها یا ازبین‌رفتن جوّ قرار دارند. برای اولین‌بار در تاریخ، انسان می‌تواند از فناوری برای تصویربرداری از سیاه‌چاله‌های عظیم مرکز کهکشان راه شیری و کهکشان بیضی‌شکل و غول‌آسای M87 استفاده کند. اولین تصاویر ازاین‌دست در سال جاری منتشر خواهند شد.

براساس کنفرانس نوآوری سیاه‌چاله‌ای در سال ۲۰۱۸، پیشرفت‌های آینده در پیشرانه‌ی فضایی امکان سفر به سیاه‌چاله‌ی مجاور را فراهم می‌کنند. این پروژه فرصت بسیاری مغتنمی برای پی‌بردن به ماهیت سیاه‌چاله‌ها است و می‌تواند نظریه‌های جاذبه‌ی کوانتومی را متحول کند.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

حفره‌های امنیتی اسپکتر (Spectre) و ملت‌داون (Meltdown) که سال گذشته کشف شدند، جهان فناوری را به‌شدت تکان داد و موجی از نگرانی‌های مربوط‌به مسائل امنیتی را در میان کاربران به‌راه انداخت. در روزهای ابتدایی همین ماه نیز، پژوهشگران نقص امنیتی دیگری در پردازنده‌های اینتل کشف کردند که شباهت‌های مهمی با اسپکتر داشت و آن را «اسپویلر» (Spoiler) نامیدند.

اسپویلر نیز مانند اسپکتر از پیش‌بینی عملیات‌های آتی پردازنده‌ها سوء‌استفاده می‌کند که با هدف بهبود عملکرد آن‌ها انجام می‌شود. نرم‌افزارهای مخرب با اندازه‌گیری زمان‌بندی عملیات‌های حدسی برای بارگذاری و ذخیره‌سازی، اختلاف بین آن‌ها را محاسبه و مناطق مناسبِ حمله را شناسایی می‌کنند. این فرایند برای دستیابی به اطلاعاتی کارایی دارد که در حافظه‌ی پنهان CPU ذخیره می‌شوند؛ مانند رمزهای عبور و سایر اطلاعات هویتی و امنیتی مهم.

 

پژوهشگران متوجه شدند اسپویلر برخلاف اسپکتر نمی‌تواند به پردازنده‌های AMD نفوذ کنند و درنتیجه، می‌توان گفت این نقص امنیتی فقط مختص پردازنده‌های اینتل است. در‌حال‌حاضر، عملکرد اسپویلر فقط به پردازنده‌های Core اینتل محدود می‌شود که طیف وسیعی از محصولات این شرکت، مانند همه‌ی پردازنده‌های Core 2 Duo تا مدل‌های جدیدتری مانند Coffee Lake ،Kaby Lake ،Skylake و نیز محصولات آینده‌ی اینتل مانند Cascade Lake و Ice Lake را دربرمی‌گیرد.

اسپویلر شباهت‌های مهمی با اسپکتر دارد؛ ولی آن‌ها دو حفره‌‌ی امنیتی کاملا متمایز از یکدیگر هستند و درنتیجه، وصله‌های امنیتی که برای اسپکتر توسعه یافته‌اند، دربرابر اسپویلر بی‌اثر هستند.

امروز، AMD با تأکید بر اینکه پردازنده‌های آن دربرابر این حفره‌ی امنیتی آسیب‌پذیر نیستند، به اخبار مربوط‌به اسپویلر واکنش نشان داد و گفت:

ما از گزارش‌های مربوط‌به کشف حفره‌ی امنیتی جدیدی موسوم به اسپویلر آگاهیم و می‌دانیم مهاجمان با سوءاستفاده از آن، زمانی‌که پردازنده مشغول اجرای عملیات‌های بارگذاری است، به اطلاعات مربوط‌به آدرس‌های جزئی دست می‌یابند. معتقدیم محصولات ما دربرابر این مشکل ایمن هستند و این آسیب‌ناپذیری حاصل معماری منحصربه‌فرد پردازنده‌های ما است.

اسپویلر اطلاعات آدرس‌ها را بالاتر از بیت ۱۱ آدرس درحین عملیات بارگذاری به‌دست می‌آورد. زمانی‌که پردازنده‌های AMD مشغول حل اختلاف بار هستند، از هیچ آدرس جزئی استفاده نمی‌کنند که با بیت ۱۱ آدرس بالا تطابق داشته باشد؛ به‌همین‌دلیل، معتقدیم محصولات ما درمقابل این موضوع آسیب‌پذیر نیستند.

به‌عبارتِ‌دیگر، این شرکت خوشبختانه مجبور نیست وصله‌ای برای محافظت از پردازنده‌های خود دربرابر اسپویلر طراحی کند. یکی از پژوهشگرانی که در کشف اسپویلر مشارکت کرده، می‌گوید استفاده از این‌گونه وصله‌ها تأثیرات منفی بر عملکرد پردازنده‌ها می‌گذارد؛ ولی اینتل به‌اندازه‌ی AMD خوش‌‌اقبال نبود و از کاهش عملکرد ناشی از نصب وصله‌های محافظ دربرابر حفره‌های امنیتی اسپکتر و ملت‌داون آسیب زیادی دیده است. AMD فقط باید برای مشکلات امنیتی موجود در معماری Zen 2 خود برای محافظت از آن‌ها دربرابر اسپکتر چاره‌ای می‌اندیشید؛ ولی اینتل باید طراحی معماری‌های آینده‌ی خود را کاملا تغییر دهد تا مطمئن شود امنیت آن‌ها را دربرابر اسپویلر تضمین خواهد شد.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گوشی موبایل وای ۷ پرایم یکی از گوشی‌های جدید هواوی است که با وجود قیمت مقرون‌به‌صرفه‌ از امکانات تحسین‌برانگیزی بهره می‌برد.

تعداد و تنوع گوشی‌های هواوی به‌قدری در بازارهای جهانی افزایش یافته که دیگر شنیدن نام این برند در بین پرفروش‌ترین‌های عرصه‌‌ی موبایل ما را متعجب نمی‌کند. سری وای هواوی عموما بازه‌ای بین گوشی‌های پایین‌رده تا میان‌رده‌ی اقتصادی را پوشش می‌دهد و در سال‌های اخیر، مدل‌های پرو و پرایم از برخی از آن‌ها را شاهد هستیم. وای ۷ پرایم جدید در ماه نخست میلادی امسال معرفی و روانه‌‌‌ی بازار شده است.

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

سه گوشی وای ۷ و وای ۷ پرایم و وای ۷ پرو تفاوت فاحشی با یکدیگر ندارند و اصلی‌ترین تفاوت آن‌ها به تجهیز نسخه‌ی پرو و پرایم به دوربین سلفی ۱۶ مگاپیکسلی بازمی‌گردد. بنابراین، بررسی حاضر شما را برای خرید هر سه این مدل‌ها راهنمایی خواهد کرد. اسنپدراگون ۴۵۰، ۳ گیگابایت حافظه‌ی رم، ۳۲ گیگابایت حافظه‌ی ذخیره‌سازی و باتری حجیم ۴,۰۰۰ میلی‌آمپرساعتی در مشخصات فنی این گوشی‌ها به‌چشم می‌خورد. در ماه‌های اخیر، قیمت گوشی به معیاری مهم برای خریداران تبدیل شده است؛ ازاین‌رو در زومیت، میان‌رده‌های ارزان‌قیمت و جدید هواوی را بررسی می‌کنیم.

مقایسههواوی Y7 پرایم 2019هواوی Y7 پرایم 2018
عرضه 
معرفی 2019، ژانویه 2018, مارس
وضعیت موجود. عرضه شده در ژانویه‌ی 2019 موجود. عرضه شده در آوریل 2018
نمایشگر 
نوع IPS LCD لمسی خازنی، 16 میلیون رنگ IPS LCD لمسی خازنی, 16 میلیون رنگ
سایز 6.26 اینچ (~80.0% نسبت نمایشگر به بدنه) 5.99 اینچ (~76.3% نسبت نمایشگر به بدنه)
رزولوشن 720 در 1520 پیکسل، 19:9 (~269 پیکسل در اینچ تراکم پیکسلی) 720 در 1440 پیکسل, نسبت تصویر 18 به 9 (~269 پیکسل در اینچ تراکم پیکسلی)
    - EMUI 8.0
بدنه 
ابعاد 158.9 در 76.9 در 8.1 میلی‌متر 158.3 در 76.7 در 7.8 میلی‌متر
وزن 168 گرم 155 گرم
سیم‌کارت دو سیم‌کارته‌ی هیبریدی (نانو-سیم، همزمان یکی فعال) دو سیم‌کارته (دو جایگاه اختصای برای نانو-سیم)
پلتفرم 
سیستم‌عامل - اندروید 8.1 (اوریو) - EMUI 8.2 اندروید 8.0 (اوریو)
تراشه Qualcomm SDM450 Snapdragon 450 (چهارده نانومتری) Qualcomm MSM8937 Snapdragon 430
پردازنده مرکزی 8 هسته‌ای 1.8 گیگاهرتز Cortex-A53 8 هسته‌‌ی 1.4 گیگاهرتزی Cortex-A53
پردازنده گرافیکی Adreno 506 Adreno 505
حافظه 
درگاه حافظه میکرو اس‌دی، تا 512 گیگابایت (استفاده از شیار دوم سیم‌کارت) میکرو اس‌دی, تا 256 گیگابایت (درگاه اختصاصی)
حافظه داخلی 32 گیگابایت، 3 گیگابایت رم 32 گیگابایت, 3 رم
دوربین 
اصلی 13 مگاپیکسل (دارای فوکوس خودکار با تشخیص فاز، f/1.8) 2 مگاپیکسل (سنسور تشخیص عمق تصویر) دوگانه : 13 مگاپیکسل و 2 مگاپیکسل, فوکوس خودکار با تشخیص فاز, فلش LED
قابلیت‌ها فلش LED، HDR، پانوراما برچسب‌گذاری جغرافیایی, فوکوس لمسی, تشخیص چهره, HDR, پاناروما
ویدیو 1080p@30fps 1080p@30fps
سلفی 16 مگاپیکسل 8 مگاپیکسل
صدا 
جک ۳.۵ میلی‌متری بله بله
  لغو کننده‌ی نویز صدا از طریق میکروفون اختصاصی - لغو کننده‌ی نویز صدا از طریق میکروفون اختصاصی
باتری 
باتری باتری غیر قابل تعویض لیتیوم یونی با ظرفیت 4000 میلی آمپر ساعت باتری غیر قابل تعویض لیتیوم یونی با ظرفیت 3000 میلی آمپر ساعت
قابلیت‌ها 
حسگرها حسگر اثرانگشت (پشت گوشی)، شتاب‌سنج، سنسور مجاورت، قطب‌نما حسگر اثرانگشت (پشت گوشی), شتاب‌سنج, سنسور مجاورت, قطب‌نما
  شارژ 5V/2A 10W - پخش‌کننده‌ی MP4/H.264 - پخش‌کننده‌ی MP3/eAAC+/WAV/Flac - ویراستار عکس و فیلم - ویراستار اسناد
شبکه 
فناوری GSM / HSPA / LTE GSM / HSPA / LTE
اتصالات 
شبکه بی‌سیم Wi-Fi 802.11 b/g/n، Wi-Fi Direct، هات‌اسپات Wi-Fi 802.11 b/g/n, Wi-Fi Direct, هات‌اسپات
بلوتوث 4.2، A2DP، LE v4.2, A2DP, LE
GPS بله، با A-GPS، GLONASS، BDS بله, با A-GPS, GLONASS
NFC   خیر ( تنها در مدل LDN-TL10 به NFC مجهز شده است)
رادیو رادیو اف‌ام رادیو اف‌ام
USB microUSB 2.0 microUSB v2.0
متفرقه 
رنگ‌ها آبی، سیاه، قرمز سیاه, طلایی, آبی
محدوده قیمت حدود 200 یورو  

گوشی هواوی وای ۷ پرایم را دفتر هواوی در ایران برای بررسی دراختیار زومیت قرار داده است.

طراحی

گوشی‌های سری Y7 و Y6 و پی اسمارت امسال شباهت زیادی با یکدیگر دارند و همگی با بریدگی (ناچ) قطره‌ای عرضه می‌شوند. وای ۷ پرایم با وجود بدنه‌ی پلاستیکی کیفیت مقبولی دارد و نسخه‌ی آبی‌رنگ (Aurora Blue) با نمایش گرادیانی رنگش، به‌ویژه در بخش پشتی نیز زیبا به‌نظر می‌رسد. خوشبختانه گوشی به‌خوبی در دست جای می‌گیرد و انحنای قاب پشتی و فریم مات دستگاه در این مسئله دخیل هستند. استفاده از پلاستیک لغزندگی دستگاه را کمتر از بسیاری از نمونه‌های شیشه‌ای کرده؛ اما همچنان باقی‌ماندن اثرانگشت گاهی آزاردهنده است.

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹
huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹
huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹
huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

بریدگی قطره‌ای بالای نمایشگر Y7 را بهتر از نمونه‌های بزرگ می‌دانیم. خوشبختانه هواوی چراغ اعلان را فراموش نکرده است؛ اما قرارگرفتن چراغ در بخش خروجی اسپیکر مانع دیده‌‌شدن آن در برخی از زوایا شده است. فلش دوربین سلفی نیز در سمت راست حاشیه‌ی بالای نمایشر قرار گرفته است؛ اما از چنین فلش کوچکی نباید انتظار چندانی داشت. متأسفانه هواوی از درگاه قدیمی microUSB استفاده کرده است که ایراد مهمی برای گوشی عرضه‌شده در سال ۲۰۱۹ محسوب می‌شود. اطلاعاتی درباره‌ی نوع ضدخش و ضدضربه‌ی پنل شیشه‌ای جلو در دست نیست و احتمالا هیچ‌وقت از آن آگاه نخواهیم شد. کلیدهای پاور و حجم صدا جایگاه مناسبی دارند و به‌راحتی دردسترس هستند. همچنین، این کلیدها پایداری مناسبی دارند.

وزن هر سه گوشی سری وای ۷ درحدود ۱۶۸ گرم است که درمقایسه‌با جنس آن‌ها کمی زیاد به‌نظر می‌رسد. حسگر اثرانگشت در محل مناسبی از پشت دستگاه قرار گرفته و انگشت اشاره به‌خوبی روی آن می‌نشیند؛ اما حسگرهایی با عمق کمتر نسبت به سطح گوشی را بیشتر می‌پسندیم. سرعت و دقت حسگر کاملا قابل‌اتکا است و یکی از بهترین‌های بازار گوشی‌های اقتصادی به‌شمار می‌رود. اگر حافظه‌ی ۳۲ گیگابایتی وای ۷ برایتان کافی نیست، ازطریق جایگاه سیم‌کارت دوم می‌توانید آن را تا سقف ۵۱۲ گیگابایت افزایش دهید.

نمایشگر و اسپیکر

نمایشگر ۱۹ به ۹ و ۶.۲۶ اینچی وای ۷ درحدود ۸۰ درصد سطح جلوِ گوشی را پوشش می‌دهد که برای محصولی اقتصادی مناسب است. رزولوشن ۱۵۲۰ در ۷۲۰ (+HD) در نمایشگری با این ابعاد، تراکم ۲۶۹ را در پی دارد. در این نمایشگر، تصاویر شارپ نیستند و کمی مات به‌نظر می‌رسند؛ به‌طوری‌که استفاده‌نکردن از پنل Full HD به تجربه‌ی کاربر لطمه‌ زده است. وجود گزینه‌ی اسمارت رزولوشن برای کاهش مصرف دستگاه با کاهش رزولوشن در تنظیمات کمی بی‌معنی به‌نظر می‌رسد.

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

آزمایش روشنایی روی نمایشگر Y7 نتیجه‌ی مناسبی به‌همراه داشت و این گوشی با ثبت روشنایی ۴۷۳ نیتی (در هر دو معیار ۵۰ و ۱۰۰ درصد) از برخی میان‌رده‌های گران‌قیمت‌تر هواوی نیز بهتر عمل کرد. توقع تولید رنگ مشکی عمیق از گوشی تقریبا ۲۰۰ دلاری را نداشتیم؛ بااین‌حال، رقم ۳.۸ نیت تقریبا مناسب است. نسبت کنتراست Native نمایشگر وای ۷ که با معیار ۵۰ درصد به‌دست می‌آید درحدود ۱۲۵ است که عملکرد موفق آن را در بحث روشنایی کامل می‌کند. حداقل روشنایی ۲.۹ نیتی وای ۷ با وجود بیشتربودن درمقایسه‌با اکثر گوشی‌های هواوی همچنان در بازه‌ای پذیرفتنی قرار می‌گیرد.

عملکرد نمایشگر محصولات میان‌رده و اقتصادی
محصول / پارامترهاحداقل روشناییحداکثر روشنایی دستیحداکثر روشنایی خودکارنسبت کنتراست Nativeخطای رنگی میانگین
سفیدمشکیسفیدمشکیسفیدحالت استاندارددقیق‌ترین حالت
وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ 2.9 3.8 473 3.8 475 125 5.8 5.8
وای ۹ ۲۰۱۹ 1.7 3 380 3 350 27 6.8 2.5 (Normal)
نوکیا X7 5.8 3.4 430 4.46 530 125 1.6 5.4 (Dynamic)
ردمی نوت ۷ 0.6 4.2 410 4.2 410 97.7 6.4 3.4 (Standard)
نوا ۳ 0.75 2.7 350 2.95 325 130 8.5 4.8 (Normal Mode)
گلکسی A7 2018 3 0 606 0 960 10.1 1.9 (AMOLED Photo)
موتو X4 5 3.92 400 5.5 520 102 5.2 5.2 (Standard Mode)
نوکیا ۶.۱ 1.4 4.4 404 4.1 240 92 6.4 6.4
نوکیا ۷ پلاس 2.1 3.3 336 2.87 241 101 4.6 4.6
ردمی نوت ۵ 0.87 2.95 367 3 372 124.4 4.3 4 (Standard Mode)
ردمی نوت ۵ پلاس 0.83 3.2 377 4.52 405 124 4.7 4.2 (Standard Mode)
آنر ۹ لایت 1.8 3.02 352 3.02 352 116.6 6.9 6.9
هواوی Y7 پرایم ۲۰۱۸ 1.6 2.02 310 2.02 310 153.5 8.5 8.5
نوا 3e 1.42 3.03 325 3.03 325 107 4.8 4.8
اکسپریا XA2 اولترا 4.82 4.75 603 4.75 603 127 5.7 3.8 (Standard Mode)
اکسپریا XA2 3.42 4.26 482 4.26 482 113 6.4 4.1 (Standard Mode)
ردمی نوت 5A 1.2 3.45 391 3.50 400 116 -- --
آنر 7X 2.66 2.04 290 2.09 292 142 -- --
پی اسمارت 2.43 3.94 522 3.95 522 132 5.6 5.6
ذن‌فون مکس پلاس 6.5 3.58 378 3.23 354 105.6 -- --
اکسپریا XA1 اولترا 23.3 3.95 470 3.96 470 118 -- --
گلکسی A8 پلاس ۲۰۱۸ 2.53 0 568 0 795 -- --
گلکسی A8 2018 2.60 0 570 0 763 -- --
آنر ۹ 2.48 3.87 479 3.87 480 124 -- --
میت ۱۰ لایت 2.42 1.92 279 1.92 283 147 -- --
اکسپریا XA1 پلاس 32 3.52 432 3.61 443 122 -- --

با وجود استفاده از پنل IPS LCD، رنگ‌ها طراوت زیادی ندارند و محدودبودن فضای رنگی در نگاه نخست مشخص است. Y7 فاقد تنظیمات پروفایل رنگی است که در گوشی‌های همچون Y9 شاهد آن بودیم؛ ازاین‌رو، آزمایش سنجش فضای رنگی زیر پوشش نمایشگر را تنها در یک حالت انجام دادیم. پوشش ۸۴.۶ درصدی فضای sRGB گواهی بر توانمندنبودن نمایشگر در تولید رنگ‌های باطراوت است. خوشبختانه وای ۷ پرایم در فضای زیر پوشش خود خطای زیادی در ارائه‌ی رنگ‌‌ها ندارد و میانگین خطای ۵.۸ و خطای حداکثر ۸.۹ ارقامی مقبول برای محصولی ارزان‌قیمت محسوب می‌شوند.

میانگین خطا در فضای رنگی sRGB برای وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

میانگین خطا در فضای رنگی sRGB

پوشش فضای رنگی sRGB برای وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

پوشش فضای رنگی sRGB

درکنار درگاه USB دو بخش مشبک به‌چشم می‌خورد که تنها از خروجی سمت راست برای اسپیکر اصلی دستگاه استفاده شده است. صدای خروجی ازنظر حجم صدا فراتر از متوسط بازار گوشی‌های اقتصادی ارزیابی می‌شود؛ اما عمق نسبتا کم صداهای زیروبم نیز در موسیقی‌های آزمایش‌شده‌ی ما مشخص بود. کیفیت و حجم صدای خروجی در هنگام اتصال هدفون نیز چیزی فراتر از رقبا ارائه نمی‌دهد و متوسط ارزیابی می‌شود.

رابط کاربری

عرضه‌نشدن وای ۷ پرایم و دیگر برادرانش با اندروید پای آن‌هم به‌عنوان محصولاتی که در سال ۲۰۱۹ روانه‌ی بازار شده‌اند، کمی ناامیدکننده است؛ بااین‌حال، دیر یا زود این گوشی به‌روزرسانی اندروید ۹ را دریافت خواهد کرد. نسخه‌ی ۸.۲ رابط کاربری EMUI در وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ برمبنای اندروید ۸.۱ اوریو توسعه داده شده است. نوار اعلان‌های نسخه‌ی هشتم EMUI درمقایسه‌با گذشته زیباتر شده است؛ ولی هنوز امکان انتخاب روشنایی خودکار در آن وجود ندارد. به‌صورت پیش‌فرض اپ‌دراور یا صفحه‌ی اپلیکیشن‌ها در رابط کاربری هواوی غیرفعال است؛ ولی امکان اضافه‌کردن آن نیز همچون چند نسخه‌ی اخیر EMUI وجود دارد.

رابط کاربری وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ / y7 prime 2019

ژست‌های حرکتی ناوبری در EMUI همچون دیگر MIUI شیائومی قطعا با بهترین چیزی که در گوشی‌های اندرویدی دیده‌ایم، فاصله دارد. بااین‌حال، امیدواریم این دو غول چینی راهکاری متمایزتر و ساده‌تر در نظر بگیرند. خوشبختانه هواوی قابلیت Game Suite را نیز در این گوشی اقتصادی تعبیه کرده که به‌کمک ویژگی Game Acceleration عملکرد دستگاه برای اجرای روان‌تر بازی‌ها بهینه می‌شود. درمجموع، عملکرد و سرعت رابط کاربری Y7 Prime راضی‌کننده است؛ ولی این گوشی سریع‌ترین میان‌رده‌ی اقتصادی بازار تلقی نمی‌شود.

هواوی برای حفظ حریم خصوصی و امنیت بیشتر اپلیکیشن‌ها و فایل‌ها دو ویژگی App Lock و File Safe را در نظر گرفته است. در این ویژگی، برای بازکردن اپلکیشن‌های خاص می‌توان از حسگر اثرانگشت و تشخیص چهره نیز استفاده کرد؛ اما دسترسی به فایل‌های رمزگذاری‌شده ازطریق تشخیص چهره امکان‌پذیر نیست. طبق انتظار، سیستم تشخیص چهره‌ در گوشی‌های سری وای ۷ بر استفاده‌ی هم‌زمان از دوربین سلفی و الگوریتم نرم‌افزاری استوار است که با وجود سرعت درخورتوجه، ایمنی کمتری درمقایسه‌با سیستم‌های مبتنی بر حسگر اثرانگشت دارد. خوشبختانه فرایند تشخیص چهره در وای ۷ سریع است و گوشی همیشه با حضور در محیط‌هایی با نور کافی می‌تواند کاربر را شناسایی کند. بازگشایی تک‌مرحله‌ای و دومرحله‌ای درکنار نمایش اعلان‌ها با تشخیص چهره برخی از گزینه‌های موجود در تنظیمات قابلیت Face Unlock به‌شمار می‌روند.

دوربین

با گسترش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، دوربین گوشی‌های موبایل کاربرد بیشتری در زندگی روزمره یافته‌اند؛ اما پیشرفت‌های انقلابی همچنان در گوشی‌های گران‌قیمت برندها محدود مانده است. هواوی در وای ۷ پرایم از دوربین دوگانه‌ای با حسگرهای ۱۳ و ۲ مگاپیکسلی استفاده کرده است. حسگر ۲ مگاپیکسلی همانند دیگر گوشی‌های میان‌رده‌ی هواوی فقط برای سنجش عمق به‌کار می‌رود. لنزی با f/1.8 برای دوربین اصلی در نظر گرفته شده و هوش مصنوعی نیز برای ثبت عکس به‌کمک سخت‌افزار دوربین آمده است.

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

متأسفانه در حالت‌های عکاسی وای ۷ پرایم برخلاف وای ۹ از حالت پرتره خبری نیست و چینی‌ها فقط به گزینه‌ی Aperture اکتفا کرده‌اند. این حالت برای ایجاد جلوه‌ی بوکه استفاده می‌شود و می‌توان پس از تصویر نیز مقدار آن را تغییر داد. هواوی در حالت پیش‌فرض حالتی برای عکاسی شب در وای ۷ تعبیه نکرده است. امیدواریم در آینده، این قابلیت ازطریق به‌روزرسانی نرم‌افزاری به Y7 Prime افزوده شود. عکس‌‌های گرفته‌شده در روز جزئیات چندان زیادی ندارند و نویز تصاویر حتی در رنگ‌های یکنواخت نیز کنترل می‌شود. باوجوداینکه ازنظر جزئیات، بسیاری از رقبای هم‌قیمت نیز در همین سطح قرار دارند؛ اما برخی از آن‌ها مانند ردمی نوت ۷ عملکرد بهتری دارند.

روشن بودن AI

AI on

خاموش بودن AI

AI off

رنگ‌ها در حالت پیش‌فرض و بدون فعال‌بودن AI به رنگ‌های طبیعی نزدیک هستند؛ بنابراین، اگر از علاقه‌مندان رنگ‌های باطراوت هستید، توصیه می‌کنیم حتما حالت AI را فعال کنید. گستره‌ی دینامیکی وسیعی در نمونه‌ی تصاویر گرفته‌شده با این گوشی مشاهده نکردیم. جداسازی سوژه از پس‌زمینه در حالت Aperture فاصله‌ی زیادی با گوشی‌های میان‌رده‌ی گران‌قیمت‌تر هواوی دارد. نبود حالت شب به‌خوبی خود را در جزئیات نسبتا کم تصاویر در شب و طراوت کمِ رنگ‌ها نشان می‌دهد؛ اما این بدان‌معنی نیست که وای ۷ پرایم در این بخش مغلوب تمام رقبا می‌شود و نویز تصاویر همچنان در حد قابل‌تحملی باقی می‌ماند. دوربین سلفی ۱۶ مگاپیکسلی وای ۷ پرایم نیز در طول روز عکس‌های باجزئیاتی می‌گیرد که کاملا نیازهای کاربر برای اشتراک‌گذاری آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی را برطرف می‌کند.

بازده و عملکرد

برخلاف وای ۹ ۲۰۱۹ که از پردازنده‌ی میان‌رده‌ی کرین ۷۱۰ بهره می‌برد، گوشی اقتصادی وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ از پردازنده‌ی ضعیف‌تر اسنپدراگون ۴۵۰ بهره می‌برد. این پردازنده‌ی ۱۴ نانومتری از ۸ هسته‌ی کم‌مصرف Cortex A53 با فرکانس بیشینه‌ی ۱.۸ گیگاهرتز به‌عنوان پردازنده‌ی مرکزی استفاده می‌کند و وظیفه‌ی پردازش‌های گرافیکی نیز به ماژول Adreno 506 محول شده که براساس ادعای کوالکام، ۲۵ درصد بهبود عملکرد یا ۳۰ درصد کاهش مصرف انرژی را درمقایسه‌با پردازنده‌ی اسنپدراگون ۴۳۵ به‌ارمغان می‌آورد.

 

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

مودم X9 به‌کاررفته در پردازنده‌ی اسنپدراگون ۴۵۰ با اتصال دیتای LTE Cat. 7/13 با نرخ بیشینه‌ی دانلود و آپلود ۳۰۰ و ۱۵۰ مگابیت‌برثانیه سازگار است. گوشی اقتصادی وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ با حافظه‌ی رم ۳ گیگابایتی و حافظه‌ی ذخیره‌سازی داخلی ۳۲ گیگابایتی eMMC 5.1 به‌ بازار عرضه می‌شود و به‌لطف درگاه مشترک سیم‌کارت دوم / microSD می‌توان حافظه‌ی آن را تا ۵۱۲ گیگابایت ارتقا داد.

عملکرد حافظه‌ی ذخیره‌سازی ابزارهای موبایل میان‌رده و پایین‌رده
مدل‌ها / عملکرد نرخ خواندن ترتیبی
(مگابایت‌برثانیه)
نرخ نوشتن ترتیبی
(مگابایت‌برثانیه)
نرخ خواندن تصادفی
(مگابایت‌برثانیه)
نرخ نوشتن تصادفی
(مگابایت‌برثانیه)
هواوی Y7 Prime 2019 ۲۹۴.۵۲ ۱۲۲.۵۸ ۴۸.۵۱ ۱۷.۹۸
هواوی Y9 2019 ۲۸۵.۶۱ ۲۰۰.۱ ۵۸.۰۲ ۶۸.۶۱
نوکیا X7 ۲۹۱.۰ ۲۰۸.۳۵ ۸۴.۲۱ ۱۷.۰۶
ردمی نوت ۷ ۲۷۳.۶۵ ۱۱۹.۹۹ ۴۹.۶۶ ۱۵.۸۶
نوا ۳ ۸۷۹.۸۳ ۱۷۶.۵۳ ۱۵۰.۵۳ ۱۵۷.۷۶
گلکسی A7 2018 ۲۹۴.۷۱ ۱۰۲.۸۲ ۷۲.۷۸ ۱۵.۲۵
موتو ایکس ۴ ۲۶۹.۱ ۲۰۲.۳۸ ۶۵.۳۹ ۸۰.۴۳
نوکیا ۶.۱ ۲۷۷.۰۴ ۱۱۶.۳۹ ۴۱.۸۴ ۱۵.۰۲
نوکیا ۷ پلاس ۲۷۶.۱۸ ۲۰۲.۵۵ ۵۵.۵۴ ۱۷.۶۴
ردمی ۵ پلاس ۲۸۰.۵۲ ۲۱۱.۴۱ ۶۰.۰۷ ۱۷.۷۹
ردمی نوت ۵ ۲۵۲.۴۱‍‍ ۱۲۶.۲ ۴۷.۰۱ ۱۳.۷۹
آنر ۹ لایت ۲۶۷.۵۴ ۱۳۰.۷۱ ۶۷.۹۵ ۶۵.۰۷
وای ۷ پرایم ۲۰۱۸ ۲۶۱.۲۳ ۱۱۹.۵۲ ۳۶.۴۵ ۸.۵۱
نوا 3e ۲۹۶.۲۱ ۲۰۱.۶۶ ۴۳.۸ ۷۲.۶۱
اکسپریا ایکس ای ۲ اولترا ۲۸۷.۵۵ ۱۴۱.۲۴ ۷۶.۲۹ ۱۰.۱۵
اکسپریا ایکس ای ۲ ۲۶۷.۹۳ ۱۲۷.۸۵ ۴۳.۷۶ ۱۳.۱۷
اکسپریا ایکس‌ ای وان اولترا ۲۶۲.۸۴ ۸۵.۳۹ ۴۲.۳۷ ۱۲.۱۹
گلکسی ای ۸ پلاس ۲۹۲.۲۱ ۹۹.۱۳ ۷۱.۳۵ ۹.۳۱
گلکسی ای ۸ ۲۹۹.۲۶ ۸۶.۶ ۷۸.۲۸ ۱۰.۱۳
آنر ۹ ۲۸۱.۷۲ ۹۷.۷۱ ۲۸.۳۸ ۱۳.۸۵
* تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

درادامه، نوبت به آزمون‌های نرم‌افزاری می‌رسد تا با آن‌ها عملکرد Y7 Prime 2019 را زیر ذره‌بین قرار دهیم. بنچمارک‌هایی که در جدول زیر آمده، عملکرد پردازنده‌ی مرکزی و واحد پردازش گرافیکی و کاربری خود گوشی را در کاربری‌های روزمره می‌آزمایند.

جدول بنچمارک‌ ابزارهای موبایل میان‌رده و پایین‌رده
محصول / بنچمارکAnTutu 7/63DMark

PCMark
Work 2.0

GeekBench 4GFXBench
IceStorm
Unlimited
Sling Shot Extreme Overall / Web Browsing Single / MultiAztec Ruins Vulkan - Normal Tier / OffscreenManhattan 3.1 / OffScreen Car Chase / OffScreenT-Rex / OffScreen
OpenGL(Onscreen / Offscreen (FPS
هواوی وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ ۷۲۵۴۷
--
۱۲۴۷۶ ۴۴۶ ۴۴۷۴
۴۶۶۵
۷۵۶
۳۷۹۸
۶.۱
۳.۳
۱۳
۶.۰
۶.۷
۳.۴
۳۲
۲۱
هواوی وای ۷ پرایم ۲۰۱۸  ۵۹۷۸۹
۴۵۸۱۵
۵۸۴۶ -- ۳۹۷۰
۴۴۸۸
۶۷۱
۲۸۰۱
-- ۱۰
۴.۶
۵.۳
۲.۵
۲۶
۱۶
هواوی Y9 2019 ۱۲۶۱۲۸
--
۲۰۳۶۲ ۹۳۶ ۷۱۰۰
۷۷۷۶
۱۶۱۸
۵۵۱۷
۴.۷
۵.۳
۱۰
۱۱
۶.۰
۶.۷
۲۶
۲۹
نوکیا X7 ۱۷۰۳۲۹
--
۲۸۸۶۰ ۱۸۳۵ ۶۶۳۱
۶۳۶۴
۱۸۴۰
۵۹۰۰
۱۲
۱۳
۲۲
۲۳
۱۲
۱۳
۵۷
۶۶
ردمی نوت ۷ ۱۴۰۶۹۵
--
۲۶۲۵۷ ۱۳۳۱ ۶۳۴۱
۵۹۰۱
۱۶۲۸
۵۸۱۱
۷
۸
۱۳
۱۵
۷.۷
۹.۱
۴۴
۵۰
نوا ۳ ۱۹۸۳۸۲
--
۳۰۹۲۴ ۲۷۹۷ ۷۳۷۵
۷۸۲۹
۱۸۸۲
۶۴۲۰
۱۵
۲۱
۳۱
۳۲
۱۹
۲۱
۶۰
۱۲۳
گلکسی A7 2018 ۱۲۱۳۶۱
--
۱۵۱۴۶ ۷۳۸ ۵۴۴۳
۵۳۴۱
۱۵۱۴
۴۱۳۷
۴.۵
۴.۹
۹.۴
۱۰
۵.۷
۶.۳
۲۹
۳۲
موتو ایکس ۴ ۸۹۳۸۸
۷۰۰۱۹
۱۶۷۷۸ ۸۲۶ ۵۰۵۹
۵۴۳۸
۸۳۳
۴۱۰۸
۵.۵
۵.۱
۱۰
۹.۶
۵.۸
۵.۳
۳۱
۲۹
نوکیا ۶.۱ ۸۴۲۴۴
۷۱۳۷۸
۱۶۰۶۸ -- ۴۸۵۵
۴۹۲۳
۸۸۱
۴۲۳۰
-- ۱۰
۹.۶
۵.۹
۵.۵
۳۰
۳۰
نوکیا ۷ پلاس ۱۳۴۸۲۴
۱۱۵۷۱۳
۲۶۱۴۲ -- ۶۱۰۳
۵۶۰۲
۱۶۵۰
۵۸۲۶
-- ۱۴
۱۵
۸.۵
۹
۴۷
۵۰
ردمی ۵ پلاس ۷۶۵۴۶
۶۰۰۸۷
۱۳۶۴۱ -- ۴۸۹۹
۵۱۴۰
۸۷۰
۳۸۷۱
-- ۶.۲
۶.۴
۳.۴
۳.۵
۱۷
۲۳
ردمی نوت ۵ ۱۱۴۴۵۳
۹۱۸۵۹
۱۹۷۶۹ -- ۵۶۰۲
۵۳۰۰
۱۳۴۰
۴۹۴۰
-- ۹.۷
۱۰
۶.۰
۶.۳
۳۴
۳۵
آنر ۹ لایت ۸۹۰۶۲
۵۰۴۱۲
۸۱۱۵ -- ۵۰۵۳
۵۸۹۳
۹۳۳
۳۷۰۹
-- ۵.۴
۵.۴
۳.۲
۳.۲
۱۹
۱۹
هواوی نوا 3e ۸۸۱۳۰
۷۰۱۷۹
۱۱۹۱۶ -- ۴۹۰۷
۵۱۶۵
۹۲۷
۳۶۹۲
-- ۵.۳
۵.۱
۳.۱
۳.۲
۱۹
۱۹
گلکسی A8 پلاس --
۷۶۹۸۲
۱۴۰۹۱ -- ۴۸۵۹
۴۸۰۸
۱۵۰۰
۴۲۱۳
-- ۹.۶
۹.۹
۵.۸
۶.۰
۳۱
۳۳
گلکسی A8 --
۷۶۵۴۳
۱۴۲۶۱ -- ۴۹۷۲
۵۰۵۵
۱۵۰۱
۴۱۷۵
-- ۹.۵
۹.۹
۵.۸
۶.۰
۳۱
۳۳
* تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

باتوجه‌به بنچمارک‌ها، به‌وضوح می‌توان پیشرفت سری جدید Y7 Prime را درمقایسه‌با مدل قبلی مشاهده کرد؛ اما بدیهی است وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ با وجود داشتن برچسب قیمتی مشابه با وای ۹ ۲۰۱۹ (۲۰۰ یورو دربرابر ۲۲۰ یورو) در سطح پایین‌تری درمقایسه‌با آن قرار می‌گیرد. وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ توان اجرای بازی‌های سنگین یا نیمه‌سنگین را ندارد؛ بااین‌حال، عملکرد آبرومندانه‌ای در کاربری‌های روزمره و ابتدایی به‌نمایش می‌گذارد.

باتری

ظرفیت باتری وای ۷ پرایم جدید درمقایسه‌با مدل قبلی ۱۰۰۰ میلی‌آمپرساعت افزایش یافته و به ۴,۰۰۰ میلی‌آمپرساعت رسیده است؛ بنابراین باتوجه‌به رزولوشن +HD نمایشگر و پردازنده‌ی کم‌مصرف گوشی، می‌توان حدس زد محصول اقتصادی هواوی با یک‌بار شارژ، مدتی طولانی روشن بماند.

محصول / آزمایشنمایشگرباتریویدئوGFXBench
Manhattan 3.1
PCMark
Work 2.0
GeekBench
ابعاد و رزولوشنمیلی‌آمپرساعتساعتBattery LifeTime
(min)
LongTerm Performance
(Frame)
ساعتامتیاز
مدت‌زمان
هواوی Y7 Prime 2019 ۶.۲۶ اینچ
۱۵۲۰ × ۷۲۰ پیکسل
۴۰۰۰ ۱۶:۴۰ ۴۵۴.۱ ۷۷۹.۹ ۱۱:۵۵ ۵۷۵۷
۱۶:۳۷
هواوی Y9 2019 ۶.۵ اینچ
۲۳۴۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۴۰۰۰ ۱۶:۲۷ ۴۵۲.۳ ۵۳۸.۰ ۸:۳۲ ۴۴۰۱
۸:۰۶
نوکیا X7 ۶.۱۸ اینچ
۲۲۸۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۵۰۰ ۱۱:۰۶ ۳۶۵.۶ ۱۳۵۰ ۸:۳۱ ۵۳۴۴
۸:۴۹
ردمی نوت ۷ ۶.۳ اینچ
۲۳۴۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۴۰۰۰ ۱۲:۳۰ ۳۷۴.۵ ۷۸۲.۹ ۹:۵۱ ۴۰۳۸
۷:۰۸
نوا ۳ ۶.۳ اینچ
۲۳۴۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۷۵۰ ۱۱:۴۰ Failed Failed ۹:۲۱ ۲۵۵۶
۴:۴۶
گلکسی ای ۷ ۲۰۱۸ ۶.۰ اینچ
۲۲۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۳۰۰ ۱۴:۱۷ ۳۴۹.۱ ۲۴۰.۹ ۷:۵۳ ۳۷۷۳
۵:۲۷
موتورولا موتو ایکس ۴ ۵.۲ اینچ
۱۹۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۱۱:۰۷ ۳۱۳.۶ ۶۳۹.۶ ۱۰:۵۳ ۳۸۵۱
۸:۱۱
نوکیا ۶.۱ ۵.۵ اینچ
۱۹۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۱۰:۱۸ ۳۲۰.۷ ۶۲۶.۸ ۷:۴۴ ۳۰۰۵
۶:۴۰
نوکیا ۷ پلاس ۶.۰ اینچ
۲۱۶۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۸۰۰ ۱۲:۳۵ ۳۳۸.۸ ۸۴۸.۶ ۱۱:۱۹ ۳۹۵۳
۷:۰۸
ردمی ۵ پلاس ۵.۹۹ اینچ
۲۱۶۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۴۰۰۰ ۱۳:۳۲ ۶۵۳.۱ ۳۸۱.۰ ۱۲:۳۸ ۵۲۵۱
۱۲:۰۰
ردمی نوت ۵ ۵.۹۹ اینچ
۲۱۶۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۴۰۰۰ ۱۵:۲۸ ۵۵۵.۱ ۶۰۱.۰ ۱۳:۵۹ ۶۰۵۳
۱۱:۰۶
آنر ۹ لایت ۵.۶۵ اینچ
۲۱۶۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۸:۲۰ ۲۶۴.۰ ۳۱۷.۵ ۶:۱۲ ۳۲۷۴
۶:۳۹
هواوی Y7 پرایم ۲۰۱۸ ۵.۹۹ اینچ
۱۴۴۰ × ۷۲۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۷:۰۸ ۲۹۳.۷ ۶۴۶.۶ ۵:۴۸ ۲۳۹۹
۷:۲۲
هواوی نوا 3e ۵.۸۴ اینچ
۲۲۸۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۹:۲۰ ۲۸۳.۶ ۳۳۰.۴ ۵:۲۳ ۳۲۵۰
۶:۱۴
سونی اکسپریا XA2 اولترا ۶.۰ اینچ
۱۹۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۵۸۰ ۱۲:۳۰ ۳۶۲.۰ ۶۴۵.۲ ۸:۲۰ ۴۶۹۰
۱۰:۴۳
سونی اکسپریا XA2 ۵.۲ اینچ
۱۹۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۳۰۰ ۱۱:۰۶ ۳۵۸.۳ ۶۴۷.۹ ۸:۱۹ ۴۷۰۱
۹:۰۵
سونی اکسپریا XA1‌ اولترا ۶.۰ اینچ
۱۹۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۲۷۰۰ ۱۱:۰۷ ۳۴۹.۳ ۴۰۹.۰ Failed --
هواوی میت ۱۰ لایت ۵.۹ اینچ
۲۱۶۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۳۴۰ ۹:۰۵ ۳۰۶.۸ ۲۵۲.۰ ۵:۳۸ . --
سامسونگ گلکسی A8 پلاس ۶.۰ اینچ
۲۲۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۵۰۰ ۱۶:۳۵ ۵۱۴.۶ ۲۵۴.۰ ۹:۵۲ --
سامسونگ گلکسی A8 ۵.۶ اینچ
۲۲۲۰ × ۱۰۸۰ پیکسل
۳۰۰۰ ۱۴:۱۰ ۳۸۶.۵ ۲۴۵.۲ ۷:۳۲ --
* تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ با ۱۶ ساعت و ۴۰ دقیقه پخش فیلم HD با روشنایی ۲۰۰ نیتی نمایشگر و اتصال بی‌سیم غیرفعال، نتیجه‌ی فوق‌العاده‌ای ثبت کرده است. این گوشی در آزمون باتری PCMark که کاربری‌های روزمره را شبیه‌سازی می‌کند، با ثبت ۱۱ ساعت و ۵۵ دقیقه رکوردشکنی کرد.

Huawei Y7 Prime 2019 GFXBench Test

در آزمون ۳۰ مرحله‌ای و گرافیکی GFXBench، وای ۷ پرایم ۲۰۱۹، تنها ۰.۵ درصد افت عملکرد تجربه کرد؛ به‌طوری‌که با وجود بهره‌بردن از سخت‌افزاری ضعیف‌تر، درنهایت توانست بالاتر از وای ۹ ۲۰۱۹ قرار بگیرد. درضمن، دمای دستگاه نیز در محدوده‌ی ۳۵ درجه‌ی سلسیوس باقی ماند. وای ۷ پرایم ۲۰۱۹ به‌راحتی می‌تواند دو روز کاربر را همراهی کند، ضمن اینکه به‌لطف شارژر سریع ۱۰ واتی خود، درحدود ۲ ساعت کاملا شارژ شود.

جمع‌بندی

گوشی‌های ارزان‌قیمت شاید به‌اندازه‌ی پرچم‌داران برای سازنده‌های خود سودآور نباشند؛ اما بازارهای هدف بزرگی دارند. وای ۷ پرایم درمقایسه‌با نسل قبل خود تغییرات زیادی کرده و حالا با افزایش ۱,۰۰۰ میلی‌آمپرساعتی ظرفیت باتری، به یکی از بهترین‌ گوشی‌های این رده ازنظر شارژدهی تبدیل شده است. تراشه‌ی اسنپدراگون ۱۴ نانومتری اسنپدراگون ۴۵۰ نیز عملکرد بهتری درمقایسه‌با تراشه‌ی استفاده‌شده در مدل سال پیشین دارد. متأسفانه به‌صورت پیش‌فرض از اندروید ۹ پای در این گوشی خبری نیست؛ بااین‌حال، امیدواریم چینی‌ها ویژه‌تربه به‌روزرسانی گوشی‌های ارزان‌تر خود نگاه کنند.

huawei y7 prime 2019 / وای ۷ پرایم ۲۰۱۹

نمایشگر فقط ازنظر روشنایی رضایت‌بخش عمل می‌کند و امیدواریم هواوی استفاده از پنل +HD را برای نسل‌های آینده کنار بگذارد. طراحی درمقایسه‌با نسل گذشته تغییر کرده و حس بهتری ازنظر کیفیت ساخت به کاربر القا می‌کند. Y7 Prime 2019 با اندروید ۸ روانه‌ی بازار شده و هنوز تاریخ دقیقی برای انتشار به‌روزرسانی اندروید پای برای این گوشی اعلام نشده است. خوشبختانه تراشه‌ی استفاده‌شده در نسل جدید عملکرد آن را درمقایسه‌با نسل گذشته بهبود بخشیده است.

دوربین را نه می‌توان ضعفی برای Y7 دانست و نه آن را دلیلی برای ترغیب به خرید؛ بنابراین، توصیه می‌کنیم اگر سری Y هواوی را می‌پسندید، به‌سراغ گوشی‌هایی همچون Y9 بروید. درمجموع سه‌قولوهای وای ۷ در سال ۲۰۱۹ گوشی‌هایی هستند که برخی از نقص‌های نسل گذشته را برطرف کرده‌اند؛ اما همچنان کاستی‌هایی دارند که اهمیت آن‌ها به کاربر بستگی دارد.

نکات مثبت

  • شارژدهی مناسب باتری
  •  بهبود طراحی و کیفیت ساخت درمقایسه‌با نسل قبل
  • روشنایی زیاد نمایشگر

نکات منفی

  • رزولوشن پایین نمایشگر
  • عرضه با اندروید ۸
  • پورت microUSB


تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌گفته‌ی آئودی، فناوری به‌کاررفته در مدل برقی e-tron GT با همکاری پورشه توسعه داده شده است؛ به‌همین‌دلیل، شباهت‌های زیادی بین این سدان الکتریکی و محصول الکتریکی جدید پورشه با نام پورشه تایکان (با نام قبلی پورشه Mission E) وجود دارد.

آئودی از سیستم باتری ۸۰۰ ولتی استفاده کرده که دقیقا با پورشه تایکان مشابه است. این باتری پیشرفته از سیستم شارژ سریع نیز پشتیبانی می‌کند و در ۲۰ دقیقه، می‌توان ۸۰ درصد ظرفیت آن را شارژ کرد. البته، پورشه با تغییراتی توانسته این زمان را در محصول خود به ۱۵ دقیقه کاهش دهد. باتوجه‌به اینکه هیچ‌یک از این دو خودرو هنوز وارد بازار نشده‌اند، بسیاری از کارشناسان و علاقه‌مندان شک دارند که در دنیای واقعی، چنین سرعت شارژ سریعی واقعا دردسترس باشد.

audi e-tron

 

اگر به تصاویر زیر دقت کنید، متوجه این موضوع خواهید شد که بسته‌ی باتری و مکان قرارگیری آن نیز در هر دو خودرو یکسان است. طراحی این باتری به‌گونه‌ای است که به سازندگان اجازه داده صندلی‌های عقبی را در ارتفاع پایین‌تری نصب کنند. به‌همین‌دلیل، هم جای پا و هم فضای بالای سر مناسبی در این دو مدل برای سرنشینان عقبی وجود دارد.

porsche taycan

در بخش موتور، هر دو محصول آلمانی از دو موتور برقی و سیستم چهارچرخ محرک برخوردار هستند. پورشه قدرت موتور مدل تایکان را ۶۰۰ اسب‌بخار اعلام کرده و آئودی قدرت موتور e-tron GT را ۵۹۰ اسب‌بخار. پورشه شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت تایکان را در ۳.۵ ثانیه وعده داده و شتاب آئودی e-tron GT نیز باید به‌همین میزان باشد. همچنین، هر دو مدل می‌توانند درحدود ۱۲ ثانیه به سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت دست پیدا کنند.

porsche taycan

پورشه هنوز جزئیات کامل تایکان را منتشر نکرده؛ اما آئودی اطلاعات بیشتری دراختیار رسانه‌ها قرار داده است. مدل e-tron GT از حداکثر سرعت ۲۴۰ کیلومتربرساعت است برخوردار است و از سیستم شارژر بی‌سیم نیز پشتیبانی می‌کند. طول و عرض و ارتفاع محصول آئودی به‌ترتیب ۴.۹۶ و ۱.۹۶ و ۱.۳۸ متر است و صندوق عقب آن ۴۵۰ لیتر ظرفیت دارد. درضمن، در قسمت جلو و زیر کاپوت نیز باتوجه‌به نبود موتور احتراق‌داخلی و ابعاد کوچک موتورهای برقی فضای بار ۱۰۰ لیتری دردسترس است.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

محمد‌بن‌موسی خوارزمی، دانشمند و محقق بزرگ ایرانی بود که دستاوردهای مهمی در علوم ریاضیات و نجوم و جغرافیا داشت و به‌نوعی پدر علم جبر در شاخه‌ی ریاضیات محسوب می‌شود. خوارزمی در زمان حکومت مأمون عباسی می‌زیست و در حکومت او، نقش دانشمند مشاور را نیز برعهده داشت. یکی از وظایف خوارزمی در آن دوران، مدیریت کتابخانه‌ی بیت‌الحکمه در بغداد بود.

 

خوارزمی جزو اولین ریاضی‌دانانی بود که جبر را به‌عنوان علمیمستقل بررسی کرد و نخستین دانشمندی بود که روش‌هایی کاربردی برای حل معادلات خطی و درجه‌دوم ارائه داد. فعالیت‌های او در آن حوزه‌ها، به‌حدی مهم بود که حتی کلمه‌ی لاتین جبر (Algebra) نیز از کتاب مشهور خوارزمی برداشته شد. نام خوارزمی ریشه‌ی کلمه‌هایی همچون الگوریتم هم در دنیای لاتین شد. به‌علاوه، کلمه‌‌های اسپانیایی و پرتغالی Guarismo و Algarismo به‌معنای «رقم» نیز از نام خوارزمی ریشه گرفته‌اند.

یکی از تأثیرات مهم خوارزمی در دنیای ریاضیات غرب، از ترجمه‌ی لاتین کتاب‌های او سرچشمه گرفت. در کتاب‌های خوارزمی، استفاده از اعداد هندی‌عربی متداول بود که به‌مرور، اروپاییان را به تغییر روند عددنویسی از رومی به هندی‌عربی ترغیب کرد. این روندی است که تا به‌امروز در دنیای ریاضیات باقی مانده است. 

خوارزمی علاوه‌بر تأثیرات مهم بر دنیای ریاضیات، به علم جغرافی نیز علاقه‌ی شدیدی داشت. در جغرافی، او دنباله‌رو تحقیقات بطلمیوس بود و در سال‌های فعالیت علمی، جداول متعددی از طول و عرض‌های جغرافیایی مناطق مهم جهان تدوین کرد. خوارزمی در مطالعات جغرافیایی خود، انواع تقویم را تهیه کرد و با استفاده از اسطرلاب و ابزارهای دیگر زمان‌سنجی‌هایی انجام داد.

خوارزمی / Khwarazmi

کلیاتی از زندگی‌نامه‌ی خوارزمی

منابع تاریخی مختلف زمان تولد و مرگ خوارزمی را سال ۷۸۰ یا ۸۵۰م اعلام کرده‌اند. ازلحاظ تاریخ هجری قمری نیز می‌توان قبل از سال ۱۸۵ و بعد از سال ۲۳۳ را برای تاریخ تولد او متصور شد. باتوجه‌به تاریخ زندگی او، قطعا اطلاعات زیادی از سال‌های ابتدایی و تحصیل این دانشمند بزرگ در دست نیست. حتی در منابع تاریخی، دو نام مختلف برای خوارزمی ذکر شده است. برخی او را ابوعبدالله محمد‌بن‌موسی الخوارزمی و برخی دیگر ابوجعفر محمد‌بن‌موسی الخوارزمی می‌نامند. باتوجه‌به روند نام‌گذاری‌های عربی،‌ می‌توان تفسیر کرد که هر دو نام صحیح است.

خوارزمی به‌احتمال زیاد متولد خوارزم در ازبکستان امروزی بود

طبق متون تاریخی نوشته‌ی ابن‌ندیم، همان‌طورکه از لقب دانشمند بزرگ مسلمان برمی‌آید، او متولد خوارزم در خراسان بزرگ آن سال‌ها بود. درحال‌حاضر، این منطقه‌ به‌همین نام و در کشور ازبکستان قرار دارد. البته، برخی منابع نیز محل تولد دیگری برای محمدبن‌موسی ذکر کرده‌اند. طبری در کتاب ماندگار تاریخ خود، او را محمدبن‌موسی الخوارزمی المجوسی القطربّلی می‌نامد. اشاره به القطربّلی شاید نشان‌دهنده‌ی محل تولد او در منطقه‌ای به‌همان نام در نزدیکی بغداد باشد. به‌هرحال، راشد رشدی در کتاب تاریخی خود می‌نویسد:

برای بررسی عبارت‌های استفاده‌شده در کتاب تاریخ طبری، تنها توجهی کلی به دوران مدنظر او کافی است. می‌توان پیش‌بینی کرد طبری در کتاب خود به دو نفر (محمد بن موسی خوارزمی [و] المجوسی القطربّلی) اشاره کرده و احتمالا حرف «و» در نوشته‌های اولیه از بین رفته است. اشتباه‌های نگارشی این‌چنینی در متونی با چنان قدمت، طبیعی محسوب می‌شود. اخیرا نویسنده‌ای به‌نام جی‌جی تومر براساس آن دو کلمه‌ی آخر نام مذکور، ساده‌انگارانه تحلیلی کرده که به‌نظر می‌رسد با هدف سرگرم‌کردن خواننده به نوشته‌هایش اضافه شده باشد.

تومر در کتاب خود درباره‌ی خوارزمی می‌نویسد:

المجوسی، پسوندی که طبری به خوارزمی داد، احتمالا نشان‌دهنده‌ی آن است که او از پیروان دین باستانی ایران، یعنی زرتشتی بوده است. چنان دینی در آن سال‌ها برای فردی در منطقه‌ی ایران دورازذهن نبود؛ اما نوشته‌های بعدی و نحوه‌ی مطالعات ریاضیاتی نشان می‌دهد او مسلمان بوده است. به‌هرحال، می‌توان پیش‌بینی کرد اجداد خوارزمی یا خودش در جوانی زرتشتی بوده‌اند.

خوارزمی / Khwarazmi

صرف‌نظر از بحث‌های تاریخی و جدل‌هایی که به آن‌ها اشاره کردیم، امروزه، خوارزمی به‌عنوان دانشمندی مسلمان و ایرانی شناخته می‌شود؛ ایرانی‌ای که در دوران خلافت حکومت عباسی می‌زیست و طبیعتا بسیاری از نوشته‌های مهم خود را به زبان عربی آماده کرد.

طبق نوشته‌های تاریخی، خوارزمی اکثر دستاوردهای علمی خود را بین سال‌های ۸۱۳ تا ۸۳۳م نوشته است. در آن زمان بود که اسلام به‌نوعی نفوذ خود را در سرتاسر سرزمین‌های پارس گسترش می‌داد و بغداد به مرکز علمی و تجاری جهان اسلام تبدیل شده بود. تاجران و دانشمندان بسیاری در آن سال‌ها به بغداد می‌رفتند و خوارزمی نیز یکی از مهم‌ترین آن‌ها بود.

او به‌دستور مأمون عباسی مدیریت کتابخانه‌ی بیت‌الحکمه را برعهده داشت

بیت‌الحکمه، مرکز مطالعاتی بزرگ آن سال‌های بغداد، به‌دستور مأمون عباسی تأسیس شد. متون غربی، آن سال‌های جهان اسلام را به‌نام «دوران طلایی» می‌خوانند و اسلام دانشمندان بزرگی به جهانیان معرفی کرد. خوارزمی هم در میان آن دانشمندان قرار داشت و از فرصت به‌دست‌آمده در بیت‌الحکمه، برای مطالعه‌ی آثار بزرگان گذشته استفاده می‌کرد.

بنوموسی نام سه برادر مشهور در دوران طلایی اسلام است که هرکدام در همان مؤسسه‌ی بیت‌الحکمه کتاب‌های یونانی و سانسکریت را ترجمه و نقش مهمی در تکمیل کتابخانه‌ی آن ایفا کردند. برخی منابع تاریخی احتمال می‌دهند خوارزمی یکی از آن سه برادر، یعنی محمد‌بن‌موسی ابن‌شاکر بوده است.

خوارزمی / Khwarazmi

نمونه‌ای بازسازی شده از دست‌نوشته‌های خوارزمی

به‌هرحال خوارزمی به‌همراه بنوموسی وظایف نگارش کتاب در موضوعات جبر و نجوم و هندسه را در بیت‌الحکمه برعهده داشت. او ارتباط نزدیکی با مأمون داشت و حتی برخی دستاوردهای خود را به او تقدیم کرد. کتاب الجبر و المقابله دستاورد بزرگ خوارزمی در آن سال‌ها بود که به‌نوعی اولین کتاب در موضوع جبر محسوب می‌شود. کلمه‌ی Algebra از همین کتاب به زبان لاتین وارد شد و در ترجمه‌ی آن، درک عمیق مفاهیم ریاضیاتی را نیز به غربی‌ها منتقل می‌کند. 

آرامگاه و یادواره‌ها

خوارزمی در دوره‌ای از زندگی علمی خود، مدیریت کتابخانه‌ی بیت‌الحکمه را عهده‌دار بود. او حدودا در سال ۸۵۰م (۲۳۳ق) در بغداد از دنیا رفت. در ازبکستان و منطقه‌ی خوارزم، مجمسه‌ی مشهوری به یادبود آن دانشمند بزرگ قرار دارد. از یادواره‌های مهمی که به نام این دانشمند بزرگ برگزار می‌شود، می‌توان به جشنواره‌ی علمی خوارزمی در ایران اشاره کرد که برای تقدیر از دستاوردهای علمی و مهندسی برگزار می‌شود. شایان ذکر است یک دهانه در کره‌ی ماه نیز به‌نام خوارزمی، دانشمند بزرگ دوران طلایی اسلام، نام‌گذاری شد.

خوارزمی / Khwarazmi

مجسمه‌ی یادواره‌ی خوارزمی در خوارزم ازبکستان

تأثیرات خوارزمی در تاریخ علم

خوارزمی مانند بسیاری از دانشمندان هم‌عصر خود، در چندین حوزه‌ی علمی فعالیت می‌کرد. ریاضیات، نجوم، جغرافیا و حتی نقشه‌کشی، حوزه‌هایی بودند که میزبان دستاوردها و آثار مهم خوارزمی شدند. دستاوردهای او پایه‌های تحقیقات علمی گسترده و مهمی بنا کردند که بعدها به دستاوردهایی، به‌ویژه در جبر و مثلثات انجامید. از روش‌های مهم‌ جاودان او در حل مسائل ریاضی، رویکردهای بررسی و تحلیل معادلات خطی و درجه‌دوم بود که می‌توان به‌عنوان یکی از روش‌های مهم‌ حل ریاضیاتی به آن‌ها نگاه کرد.

جبر

خوارزمی در کتاب خود، به زبان ساده و بدون استفاده از علائم، جبر را توضیح داد

«الکتاب المختصر فی حساب الجبر و المقابله» دستاورد بزرگ خوارزمی است که درحدود سال ۸۳۰م منتشر شد. آن کتاب به‌نوعی پایه‌های علم جبر را بنا کرد. او کتاب خود را به مأمون تقدیم کرده بود و در آن، مثال‌هایی متعدد از روش‌های حل معادلات خطی و درجه‌دوم و نیز کاربردهای آن در مسائل واقعی در تجارت و نقشه‌برداری و قوانین وراثت ذکر کرد. کلمه‌ی جبر که در یادداشت‌های خوارزمی استفاده شد، به عملی در حل معادلات ریاضی اشاره می‌کند که با ساده‌کردن رقم‌ها یا نشانه‌هایی در دو طرف معادله، آن را حذف یا ساده‌ می‌کند.

خوارزمی / Khwarazmi

نمونه‌های عربی و انگلیسی بازسازی‌شده از متون خوارزمی

خوارزمی در کتاب خود، ابتدا اعداد را به‌صورت ترکیبی از واحدها معرفی می‌کند و سپس، اصطلاحاتی را بیان می‌کند که در علم جبر استفاده می‌شوند. توابع جبری و نحوه‌ی برابرسازی آن‌ها، اولین‌بار در کتاب خوارزمی بیان شدند. اصطلاحاتی همچون شیء، مال، عدد و درهم در کتاب او بیان شده بودند که امروزه و با نفوذ علوم و زبان لاتین به تحقیقات ریاضی، هرکدام با عبارت‌هایی مشخص می‌شوند.

از میان معادله‌هایی که در کتاب خوارزمی به آن اشاره شد و پایه‌های اصطلاحات جبری را بیان کرد، می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • ax=b
  • x^2=b
  • x^2=ax
  • x^2+ax=b
  • x^2+a=bx
  • x^2=bx+a

معادلات بالا علاوه‌بر مجهول x که همگی آن را می‌شناسیم، اعداد را نیز به‌‌صورت ترکیب‌هایی از یکدیگر توضیخ می‌دهد. در معادلات بالا، a و b نقش اعداد را بازی می‌کنند که در روش‌های حل، باید آن‌ها را ساده‌سازی کرد. فرایندهای جبر و مقابله، همان عملیاتی هستند که به ساده‌سازی انواع مسئله‌ها کمک می‌کنند. در تعریف ساده، جبر به‌معنای ازبین‌بردن مقادیر منفی در عبارت‌ها با استفاده از افزودن مقادی مساوی به دو بخش معادله است. به‌عنوان مثال، با استفاده از عمل جبر، معادله‌ی x2=40x-4x2 به 5x2=40x تبدیل می‌شود. عمل مقابله به جابه‌جایی عناصر مختلف معادله و قراردادن عناصر یک خانواده در یک طرف آن اشاره می‌کند. به‌عنوان مثال، x2 + 14 = x + 5 با عمل مقابله به x2 + 9 = x تبدیل می‌شود.

البته، این توضیحات نتیجه‌ی ترجمه و علمی‌سازی کتاب خوارزمی هستند و بسیاری از آن‌ها در زمان او کشف و درک نشده بودند. او در کتابش، مسائل را به زبانی ساده‌تر بیان می‌کرد تا علاوه‌بر به‌کارگیری مفاهیم علمی موجود، مسائل ملموس را با روش خود حل کند. مسائلی که او در کتاب خود بیان می‌کرد، به‌ویژه برای حل مسائل قانونی تقسیم مال و ارث ازلحاظ اسلامی کاربرد داشتند.

رساله‌ی حساب

حساب یکی دیگر از زمینه‌های مهمی محسوب می‌شود که خوارزمی در آن تحقیق کرده و نسخه‌ای لاتین از کتاب او در آن حوزه باقی مانده؛ اما نسخه‌ی اصلی عربی از بین رفته است. به‌احتمال زیاد، کتاب اصلی خوارزمی «الجمع و التفریق به حساب الهندی» نام داشته که نشان‌دهنده‌ی استفاده‌ی او از اعداد هندی در ریاضیات بود. همان استفاده از اعداد هندی‌عربی دستاورد بزرگ خوارزمی در رساله‌ی جمع و تفریق شد.

خوارزمی / Khwarazmi

نمونه‌هایی از جداول خوارزمی

کلمه‌ی الگوریتم از الگوریسم برداشته شد که قطعا در کلمه‌ی Aljebra و یافته‌های خوارزمی ریشه‌ دارد. آن کلمه به‌معنای استفاده از عددهای هندی‌عربی در علم حساب است که می‌دانیم خوارزمی در رساله‌ی حساب آن را مطرح کرده است. هر دو کلمه از ترجمه‌های لاتین نام خوارزمی اقتباس شده‌اند.

نجوم

مطالعات خوارزمی در علم نجوم، عموما به محاسبات تقویمی نیز منجر شده‌اند. او کتابی به‌نام «زیج السند هند» دارد که ۳۷ فصل و جداول محاسباتی متعدد در علم تقویم و نجوم را شامل می‌شود. جداول آن کتاب مسائل نجوم و محاسبات تقویم و حتی طالع‌بینی را در ۱۱۶ بخش بیان می‌کنند. به‌علاوه، در آن کتاب، جدولی ریاضیاتی برای محاسبه‌ی مقادیر سینوس و کسینوس در شرایط مختلف هم وجود دارد.

محاسبات تقویمی نتایج تحقیقات نجومی خوارزمی بود

جداول محاسباتی که خوارزمی در کتاب نجومی خود بیان کرد، به‌اصطلاح زیج خوانده می‌شوند. اثر او اولین زیج به زبان عربی بود که محاسبات ستاره‌شناسی هندی‌ها را به‌صورت جداول منظم گردآوری می‌کرد. آن جداول اطلاعاتی از حرکت و مسیر خورشید و ماه و پنج سیاره‌ی دیگر را بیان می‌کنند که تا آن سال‌ها شناخته شده بودند. نسخه‌ی اصلی و عربی این کتاب خوارزمی نیز از بین رفت و تنها چهار ترجمه‌ی لاتین آن در کتابخانه‌ها و موزه‌هایی در پاریس و مادرید و آکسفورد نگه‌داری می‌شوند.

خوارزمی / Khwarazmi

طراحی انجام‌شده براساس مختصات خوارزمی

جغرافیا

اثر مهم خوارزمی در جغرافیا «صورة الأرض» نام دارد که به‌معنای توصیفی از زمین است. نگارش آن کتاب در سال ۸۳۳م به‌پایان رسید و به‌نوعی بازنگری علمی جدید بر کتاب بطلمیوس در موضوع جغرافیا بود. خوارزمی در آن کتاب با دستور محاسباتی ثابتی ۲,۴۰۲ مختصات شهر و خصوصیات جغرافیایی دیگر را بیان کرد. تنها یک نسخه از آن کتاب باقی مانده که در کتابخانه‌ی دانشگاه استراسبورگ نگه‌داری می‌شود. نسخه‌ی لاتین نیز در موزه‌ای در شهر مادرید قرار دارد.

منابع تاریخی می‌گویند یک نقشه‌ی جهان در کتاب خوارزمی وجود داشته است. البته، هیچ‌یک از نسخه‌های عربی و لاتین موجود شامل آن کتاب نمی‌شوند. امت هوبرت دانیت توانست با استفاده از همان مختصات و خصوصیات باقی‌مانده در کتاب‌های موجود، نقشه‌ای براساس محاسبات خوارزمی طراحی کند.

خوارزمی / Khwarazmi

نمونه‌ی نقشه‌ی بطلمیوس

محاسبات جغرافیایی و زمان‌سنجی خوارزمی، به موارد بالا محدود نشد. او رساله‌ای در بررسی تقویم یهودی نیز به‌نام «رسالة فی استخراج تاریخ الیهود» تألیف کرد. او در کتابش، چرخه‌ی مشهور تاریخ یهودی به‌نام دوره‌ی متونی را محاسبه کرد و همچنین، محاسباتی برای پیداکردن تداخل سال‌های عبری با تقویم‌های دیگر انجام داد.

علاوه‌بر کتاب‌ها و رساله‌های گفته‌شده، در منابع تاریخی مختلف و همچنین موزه‌های سرتاسر جهان، آثاری وجود دارند که به او نسبت داده شده‌اند. ابن‌ندیم یکی از مورخان مشهوری بود که کتابی برای جمع‌آوری فهرست رساله‌ها و کتاب‌های تاریخی تألیف کرد. او در فهرست خود، به کتابی به‌نام «التاریخ» نوشته‌ی خوارزمی اشاره‌ می‌کند که درحال‌حاضر، اثر کاغذی مرتبط با آن موجود نیست. از رساله‌های دیگر دانشمند بزرگ مسلمان می‌توان به کتابی برای مشخص‌کردن جهت قبله اشاره کرد که به‌نوعی در حوزه‌ی نجوم کُروی دسته‌بندی می‌شود.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

دانشمندان تلاش می‌کنند با دانش مهندسی آب‌و‌هوا از نتایج مخرب تغییرات آب‌وهوایی جلوگیری کنند.

مهندسی آب‌وهوا (ژئومهندسی) به‌عنوان مجموعه راهکارهایی که قرار است دنیا را از تغییرات آب‌وهوایی حفظ کند، دشمنان زیادی دارد. دراین‌میان، تدابیر ژئومهندسی خورشیدی یکی از راهکارهای جنجالی‌ محسوب می‌شود. این شاخه از مهندسی، ایده‌ای جسورانه‌ برای تزریق موادشیمیایی به درون اتمسفر با هدف کنترل بازتابش نورخورشید است تا بشر بتواند دمای جهان را کنترل کند.

درحالی‌که منتقدان هشدار می‌دهند تلاش‌های بازتابش مصنوعی نورخورشید برای خنک‌شدن زمین می‌تواند به عواقب ناخواسته شدیدی منجر شود؛ اما گروهی از پژوهشگران هاروارد با پافشاری خود این هشدارها را هراسی غلوآمیز می‌دانند. پژوهشگران در مطالعه‌ای جدید می‌گویند پاشش موادشیمیایی درون اتمسفر برای ایجاد سایه‌ی خورشید همانند کلیدی جادویی برای حل تمام دشواری‌های بشر از اعتیاد شدید به مصرف سوخت‌های فسیلی نیست. باوجوداین، اگر این روش دقیق و با هدف کاهش نیمی از افزایش دمای جهانی به‌کار گرفته شود، می‌تواند به‌عنوان راهکاری مؤثر شناخته شود.

دیوید كيث، فیزیک‌دانی از دانشگاه هاروارد، توضیح می‌دهد برخی مشکلات مشخص در پژوهش‌های قبلی ژئومهندسی خورشیدی برای خنثی‌سازی کامل گرمایش جهانی، نمونه‌ای از این مثل است که می‌گوید هیچ‌چیز سمّی یا غیرسمّی وجود ندارد و تنها اندازه است که آن را سمّی یا غیر سمّی می‌کند. البته بازهم تردیدی بزرگ به‌جا می‌ماند؛ اما مدل‌های آب‌وهوایی پیش‌بینی می‌کنند ژئومهندسی می‌تواند به‌طرز شگفت‌آوری فواید مستمری به‌‌همراه داشته باشد.

ژئومهندسی خورشیدی

درحالی‌که بیش از نیم‌قرن از قدمت ژئومهندسی خورشیدی می‌گذرد، تنها در این سال‌های اخیر است که این دانش به‌دلیل فجایع اقلیمی زمین موردتوجه قرار گرفته و پژوهش‌هایی جدی درباره‌ی آن انجام شده است. درواقع، بیش از ۱۰۰ مقاله‌ی پژوهشی درباره‌ی احتمالات و نتایج ایده‌ی رادیکالی و ضربتی خنک‌کردن زمین با استفاده از تزریق ذره‌ها به لایه‌ی اتمسفری با هدف کنترل بازتاب نور خورشید وجود دارد.

ژئومهندسی خورشیدی می‌تواند سرعت گرمایش زمین را کاهش دهد

در میان این پژوهش‌ها، دانشمندان هاروارد بیش از دیگران فعال بوده‌اند و با راه‌اندازی بزرگ‌ترین پژوهش ژئومهندسی خورشیدی جهان به‌دنبال تعیین چگونگی عملکرد این موادشیمیایی در آسمان هستند و انتظار می‌رود نخستین آزمایش‌های این برنامه‌ی پژوهشی در سال جاری انجام شود؛ ولی مقاله‌ی جدید درباره‌ی این پروژه نیست. مانند بسیاری از پژوهش‌های مهندسی آب‌وهوا که یافته‌ها براساس مدل‌سازی است، برای این برنامه نیز نوعی شبیه‌سازیانجام شده است. در این مدل‌سازی، نتایج انتشار دوبرابری کربن‌دی‌اکسید در اتمسفر و استفاده از ژئومهندسی خورشیدی برای کاهش نیمی از افزایش گرمای ناشی از فزونی کربن در جوّ بررسی می‌شود.

باتوجه‌به نتایج شبیه‌سازی، به‌زبانِ‌ساده می‌توان گفت در اجرای عملیاتی ایده‌آل، مهندسی آب‌وهوا راهبردی است که می‌تواند به خنک‌سازی سیاره منجر شود، بدون اینکه در اغلب مناطق، تشدید تنش‌های آب‌وهوایی را به‌دنبال داشته باشد یا در ایجاد باران‌های شدید یا تشدید توفندها نقشی ایفا کند. پژوهشگران می‌گویند درنهایت، ۸۵ درصد از افزایش شدت توفندها با ژئومهندسی خورشیدی جبران می‌شود و کمتر از ۰.۴ درصد از زمین‌های عاری از یخ‌برانگیختگی شدید آب‌وهوایی را تجربه خواهند کرد.

پیتر ایروین، نویسنده‌ی اصلی مقاله و پژوهشگر ژئومهندسی خورشیدی از دانشکده مهندسی و علم کاربردی دانشگاه جان هاروارد می‌گوید:

پژوهش قبلی فرض کرده بود درنهایت، ژئومهندسی خورشیدی به بازی برنده و بازنده‌ منجر می‌شود و برخی از مناطق دچار آسیب‌های جدی‌تری می‌شوند؛ اما پژوهش ما این فرضیه را به رقابت می‌طلبد. ما کشف کردیم خطر تغییرات آب‌وهوایی کل سیاره بسیار مهم‌تر از خطر تغییرات در بعضی از مناطق خواهد بود.

با وجود این نتایج و اعداد، بازهم تیم پژوهشی تأکید می‌کند هنوز بخش زیادی از فهم اثرها و چگونگی ژئومهندسی خورشیدی بر اتمسفر و زمین زیر آن ناشناخته است. این پژوهشگران نیز راهکار اصلی را درمقابل تغییرات آب‌وهوایی جلوگیری از انتشار کربن می‌دانند و تأکید می‌کنند مهندسی آب‌وهوا نمی‌تواند مشکلات زیست‌محیطی بشر و گرمایش جهانی را ریشه‌کن کند. اگرچه هنوزهم باید به‌عنوان شیوه‌ی مقابله‌‌ای به نتایج احتمالی آن توجه کرد. کیت در مصاحبه‌ای با گاردین گفت:

من نمی‌گویم می‌دانیم که این کار می‌کند و باید هم‌اکنون آن را انجام دهیم؛ بلکه به‌صورت جدی مخالف موضع‌گیری هستم؛ چراکه هنوز ابهام‌های فراوانی دراین‌باره وجود دارد؛ اما با وجود این ابهام‌ها، هر لحظه بر خطرهای گرمایش جهانی افزوده می‌شود و روشن است که پژوهش و نتایج ژئومهندسی خورشیدی باید به‌عنوان بخشی از پاسخ جهانی به تغییرات آب‌وهوایی در نظر گرفته شود.

طوفان هاروی

تعامل و گفت‌وگو‌ها درباره‌ی مهندسی آب‌وهوا در همایش محیط‌‌زیست سازمان ملل متحد درباره فناوری‌های مشابه ژئومهندسی خورشیدی و کنترل جذب کربن به‌طور جدی‌تری پیگیری شد. با اهمیت زیادی که آینده‌ی تعادل آب‌وهوایی زمین پیدا کرده، بسیار مهم است که ژئومهندسی خورشیدی با حضور موافقان و مخالفان به‌طور عمیق بررسی شود. بان کی‌مون، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، در بیانیه‌ای در این نشست گفت:

درک چگونگی و ظرفیت مهار آسیب‌رسانی فناوری‌های جدید برای منفعت همه انسان‌ها از سؤالات اساسی عصر ماست. اگر پاسخ قانع‌کننده‌ای پیدا نکنیم، نسل آینده نمی‌تواند ما را ببخشد.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

لوتوس در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت مدلی اسپرت‌تر از خودروِ Evora را با نام Evora 400 به بازار معرفی کند. این مدل نه‌تنها توانست طرفداران خودروهای اسپرت را جذب خود کند؛ بلکه حتی خریداران عادی نیز به آن روی خوشی نشان دادند و توانست فروش درخورتوجهی تجربه کند.

حال برای سال ۲۰۱۹، لوتوس مدل اسپرت دیگری نیز از Evora را با نام Evora GT410 Sport معرفی کرده است. پس از مدل Evora 400، قوی‌ترین مدلی که از لوتوس دیده بودیم، مدل GT430 بود که در اواسط سال ۲۰۱۷ معرفی شد. پیشرانه‌ی V6 این مدل با قدرت ۴۳۰ اسب‌بخار می‌توانست در ۳.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد و حداکثر سرعتش ۳۰۵ کیلومتربرساعت بود. کیت آیرودینامیکی این مدل که بیشتر روی قابلیت‌های خودرو در پیست متمرکز بود، توانایی فراهم‌کردن ۲۵۰ کیلوگرم نیروی رو‌به‌پایین را داشت.

lotus evora gt410

مدل جدید GT410 خودرویی بین Evora 400 و GT430 محسوب می‌شود. کیت بدنه‌ی متفاوت این خودرو با مدل GT430 سبب کاهش نیروی رو‌به‌پایین به ۱۰۰ کیلوگرم شده است؛ اما در آن سو، حداکثر سرعت خودرو به ۳۱۵ کیلومتربرساعت افزایش پیدا کرده است. لوتوس ادعا می‌کند ازنظر فرمان‌پذیری و پایداری این مدل جدید بهترین خودروِ لوتوس است. قیمت مدل GT410 نیز ۱۸۹,۰۰۰ دلار اعلام شده که در‌مقایسه‌با قیمت ۲۳۹,۰۰۰ دلاری GT430 ارزان‌تر است.

با این کاهش قیمت چشمگیر، باید دید GT410 چه امکاناتی درمقایسه‌با GT430 کمتر دارد. در همین ابتدا، باید به حذف صندلی‌های اسپرت اسپارکو اشاره کنیم که خود به‌تنهایی ۶,۰۰۰ دلار قیمت داشتند و در GT410 از آن‌ها خبری نیست و صندلی‌های عقبی نیز کاملا حذف شده‌اند. درمقابل، GT410 به صندلی‌های مسابقه‌ای اسپرت از جنس فیبرکربن مجهز شده است.

lotus evora gt410

دیگر امکانات لوتوس Evora GT410 Sport عبارت‌اند از: کیت بدنه‌ی GT، تودوزی آلکانترا، دیفیوزر عقب، رینگ‌های آلومینیومی، لاستیک‌های میشلن، صندوق عقب فیبرکربنی، تزیین فیبرکربنی روی داشبورد و سیستم تعلیق اسپرت Bilstein.

پیشرانه‌ی استفاده‌شده در این مدل، V6 سوپرشارژر با حجم ۳.۵ لیتر است که قدرت آن با ۱۳ اسب‌بخار افزایش به ۴۱۰ اسب‌بخار و گشتاورش نیز با ۱۰ نیوتون‌متر افزایش به ۴۲۰ نیوتون‌متر رسیده است. برای انتقال نیرو نیز از جعبه‌دنده‌ی ۶ سرعته‌ی دستی استفاده شده است؛ اما به‌صورت آپشن امکان سفارش جعبه‌دنده‌ی ۶ سرعته‌ی خودکار با پدال‌های تعویض دنده‌ی پشت فرمان نیز وجود دارد.

lotus evora gt410

این مدل را باید نوعی به‌روزرسانی برای مدلی دانست که تقریبا یک دهه عمر دارد. مشخصه‌های فنی مهم این مدل Evora که آن را به خودروِ اسپرت واقعی تبدیل کرده‌اند، عبارت‌اند از: شاسی آلومینیومی تقویت‌شده، سقف فیبرکربن، سیستم تعلیق دوبل جناغی، سیستم ترمز قدرتمند چهار پیستون با دیسک‌ها ۳۷۰ میلی‌متری در جلو و ۳۵۰ میلی‌متری در عقب، رینگ‌های اسپرت ۱۹ و ۲۰ اینچی در جلو و عقب، سیستم فرمان کمک هیدرولیکی و دیفرانسیل لغزش محدود (فقط برای مدل دنده‌دستی).

lotus evora gt410

همچنین، لوتوس از فنرهای خشک‌تر و لاستیک‌هایی با چسبندگی بیشتر در این مدل استفاده کرده‌ تا رانندگی با آن هرچه لذت‌بخش‌تر شود. درمجموع، لوتوس کابین GT410 را به‌خوبی طراحی کرده و درضمن، استفاده از آلومینیوم در بخش‌هایی مانند خروجی‌های سیستم تهویه و اهرم تعویض دنده و پدال‌ها، روی صندلی‌ها نیز دوخت باکیفیتی دیده می‌شود.

lotus evora gt410

برخلاف بسیاری از خودروهای این کلاس و حتی محصولات دیگر لوتوس، سوار این مدل شدن و پیاده‌شدن از آن چندان مشکلی ندارد راحت است. به‌لطف ارگونومی فوق‌العاده‌ی لوتوس نیز، راننده پس از قرارگیری در صندلی، خود را در موقعیتی بسیار عالی خواهد یافت. به قسمت جذاب ماجرا، یعنی روشن‌کردن پیشرانه‌ی V6 سوپرشارژردار می‌رسیم. با روشن‌کردن پیشرانه‌ی Evora متوجه نکته‌ی جالبی خواهید شد و آن امکان مشاهده‌ی موتور از شیشه‌ی پشتی است؛ چون موتور درست پشت‌سر سرنشینان قرار دارد و با گازدادن می‌توانید تکان‌های موتور را ببینید.

lotus evora gt410

لوتوس GT410 به‌معنای واقعی کلمه سوپراسپرت کوچکی است. مدل دنده‌دستی در ۴.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسد که ازاین‌نظر، یک‌دهم ثانیه کُندتر از مدل اتوماتیک است. بااین‌حال درعوض، حداکثر سرعت این مدل ۳۰ کیلومتربرساعت بیشتر است و می‌تواند به سرعت ۳۰۵ کیلومتربرساعت دست پیدا کند. وزن این مدل ۱,۲۵۶ کیلوگرم است و ضمن اینکه درمقایسه‌با مدل دنده‌اتوماتیک ۱۱ کیلوگرم سبک‌تر شده، از دیفرانسیل لغزش محدود نیز برخوردار است که رانندگی با آن را بسیار لذت‌‌بخش خواهد کرد.

lotus evora gt410

حتما می‌دانید پیشرانه‌ی لوتوس Evora با تویوتا آریون یکسان است و فقط سوپرشارژر به آن اضافه شده است. این پیشرانه نه‌تنها در رانندگی اسپرت قدرت زیادی دارد؛ بلکه در رانندگی روزمره و درون‌شهری نیز بسیار متمدن و آرام عمل می‌کند و بی‌دردسر است. به‌لطف بهره‌گیری از سوپرشارژر نیز دیگر از تأخیر توربو در این خودرو خبری نیست و به‌محض اینکه اراده کنید و پای خود را روی پدال گاز فشار دهید، قدرت درخورتوجهی در کمترین زمان ممکن دراختیارتان قرار خواهد داد. حداکثر گشتاور ۴۲۰ نیوتن‌متری این پیشرانه نیز در دور موتور ۳,۵۰۰ دوربردقیقه به‌دست می‌آید و به‌خوبی در این دور موتور می‌توانید این گشتاور را احساس کنید.

جالب‌تر اینجا است که لوتوس Evora مصرف سوخت ترکیبی ۱۰.۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر دارد که اگر آن را با نوع خودرو و سطح توانایی حرکتی زیادش مقایسه کنید، متوجه خواهید شد بسیار عالی است.

lotus evora gt410

اگر پدال گاز را همچنان فشار دهید، پیشرانه تا ۷,۰۰۰ دوربردقیقه دور می‌گیرد و در این دور موتور صدایی همانند شلیک گلوله از لوله‌ی اگزوز به‌گوش می‌رسد. این صدایی است که از هیچ تویوتایی نمی‌شنوید و ممکن است یک لحظه با خود فکر کنید آیا واقعا این پیشرانه‌ی تویوتا است؟

عملکرد کلاچ نیز متعادل و نه خیلی روان و نه خیلی سفت است؛ اما پدال‌های ترمز کمی سنگین احساس می‌شوند و شاید باید آن‌ها را با نیروی بیشتری فشار دهید. باوجوداین، اهرم تعویض دنده در یک کلام عالی است و هم ازنظر نوع عملکرد و هم مکان قرارگیری در بهترین حالت ممکن قرار دارد. درباره‌ی فرمان باید اشاره کنیم که بسیار تیز است و به‌دلیل نبود سیستم الکترونیکی کاملا حرکات چرخ‌ را با آن احساس می‌کنید. رانندگی با لوتوس GT410 در‌مقایسه‌با مدل‌های دیگر لوتوس ساده‌تر است؛ چون از این خودرو هرروز می‌توان استفاده کرد.

به‌لطف مرکز ثقل بسیار پایین و وزن کم، عملکرد GT410 در پیچ‌ها بسیار عالی است و درضمن، سیستم تعلیق نیز وظیفه‌ی خود را به بهترین شکل انجام می‌دهد. گرچه سیستم تعلیق این مدل کمی از مدل GT400 خشک‌تر است، اصلا اذیت‌کننده نیست و این خشکی بیشتر را تنها هنگام مواجهه با دست‌اندازها متوجه خواهید شد.

lotus evora gt410

لاستیک‌های Cup2 نیز دیگر قوت GT410 هستند. این لاستیک‌ها با کمی گرم‌شدن چسبندگی بهتری پیدا می‌کنند و درکنار این سیستم تعلیق اسپرت، ترکیب بسیار خوبی دارند. این لاستیک‌ها در جلو ۲۳۵ میلی‌متر پهنا و در عقب ۲۸۵ میلی‌متر پهنا دارند. لوتوس Evora GT410 تجربه‌ای لذت‌بخش از رانندگی با خودروِ اسپرت توانا را برای راننده‌ی خود فراهم می‌کند و ضمن داشتن قابلیت‌هایی زیاد، تجربه‌ی سواری آن نیز کاملا متفاوت با خودرویی همچون پورشه 718 کیمن است.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌گفته‌ی لو وی، معاون سیزدهمین کنگره‌ی ملی مردم و مدیرکل شرکت مهندسی نیروی هسته‌ای چین، کشورش باید کار ساخت ۸ واحد نیروگاه‌ هسته‌ای میلیون کیلوواتی در سال را آغاز کند تا در سال ۲۰۳۰، به توسعه‌ی پایدار درزمینه‌ی صنایع و فناوری ملی برسد. چین قصد دارد مصرف کل انرژی خود را در سال ۲۰۳۰ به ۸.۵ تا ۱۰.۵ تریلیون کیلووات برساند و انتظار می‌رود بیش از ۴۵ درصد از آن را انرژی پاک تشکیل دهد. درصورتی‌که انرژی هسته‌ای به‌طور میانگین ۱۰ درصد از کل تولید انرژی برق دنیا را ازآنِ خود کند، چین باید کار ساخت این ۸ واحد نیروگاه‌ هسته‌ای را تا سال ۲۰۳۰ تمام کند.

 

این کشور متعهد شده ظرفیت کلی هسته‌ای خود را تا سال ۲۰۲۰ به ۵۸ گیگاوات برساند. این درحالی است که تا ژانویه این میزان معادل ۴۵.۹ گیگاوات بوده است. چین می‌خواهد کار ساخت اولین واحد نیروگاه هسته‌ای را در ۳۰ژوئن امسال در جانگ‌جاو واقع در فوجیان آغاز کند. به‌طور میانگین هر واحد ۶۰ ماه زمان می‌برد و ۱۰ ماه فاصله‌ی زمانی ساخت دو واحد خواهد بود. بدین‌ترتیب، پیش‌بینی می‌شود واحد اول رسما در سال ۲۰۲۴ و واحد دوم در سال ۲۰۲۵ افتتاح شود.

جوزف جاکوبلی، تحلیلگر ارشد خدمات همگانی آسیا در Bloomberg Intelligence می‌گوید:

روند کنُد صدور مجوزها و همچنین تأخیر در راه‌اندازی نسل جدید راکتورها می‌تواند اهداف دولت چین برای تحقق ظرفیت ۵۸ گیگاواتی را به‌تأخیر بیندازد.

چین انتظار دارد در ۵ تا ۱۰ سال آینده، روند صعودی رشد انرژی هسته‌ای را در آسیا شاهد باشد. درحال‌حاضر، شرکت ملی هسته‌ای چین ۲۱ واحد نیروگاه هسته‌ای دارد که با ظرفیت نصب‌شده به ۱,۹۰۹.۲ میلیون کیلووات می‌رسد. این شرکت در طراحی یکی از راکتورهای هولانگ (طرح نسل سوم راکتور که در داخل کشور چین انجام شده است) مشارکت کرده که به‌عنوان یکی از کارهای بزرگ‌ درزمینه‌ی توسعه‌ی بومی تجهیزات نسل سوم نیروی هسته‌ای به‌شمار می‌رود. تا اواخر سال ۲۰۱۸، شرکت مذکور ۵۸ واحد نیروگاه هسته‌ای فعال یا در‌حال‌ساخت داشت.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به‌عنوان بخشی از پروژه‌ی اسکای‌ویز (Skyways) ایرباس پهپاد تحویل کالایی را به‌همین نام با موفقیت آزمایش کرد که بسته‌ها را به کشتی‌های لنگرانداخته‌ی دور از ساحل منتقل می‌کند. پروژه‌ی اسکای‌ویز که با هدف ساده‌‌شدن عملیات بارگیری ارائه شده، در سنگاپور آزمایش شده و ایرباس امیدوار است سرعت تحویل کالا را افزایش دهد. این شرکت هواپیماسازی بزرگ دنیا اعتقاد دارد پروژه‌ی اسکای‌ویز روشی پاک و ایمن برای کسب‌وکار تحویل کالا در بنادر شلوغ خواهد بود. 

ایرباس با همکاری شرکت تدارکاتی ویلهلم شیپس سرویسز (Wilhelmsen Ships Services) و اداره‌ی دریانوردی و امور بنادر سنگاپور مشغول انجام آزمایش‌های پهپاد تحویل اسکای‌ویز است. روز جمعه گذشته، اولین پرواز با یکی از هواپیماهای بدون سرنشین اسکای‌ویز این شرکت در محل کار انجام شد که حامل قطعات چاپ سه‌بعدی به وزن ۱.۵ کیلوگرم بود.

انجام موفق عملیات به‌معنای خروج از خط ساحلی اسکله‌ی جنوبی مارینا سنگاپور و پرواز تا فاصله ۱.۵ کیلومتری به‌سمت کشتی مقصد بود. پهپاد تحویل ایرباس پس از پرواز و حمل بار، آن را روی عرشه‌ی کشتی قرار داد و آماده‌ی بازگشت شد. کل زمان این فرایند کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید. 

Airbus Skyways drone / پهپاد خودران ایرباس

لئو جئو، سرپرست پروژه اسکای‌ویز ایرباس گفت:

 ما هیجان‌زده‌ایم که اولین آزمایش چنین پهپادی را در دنیای فعالیت‌های دریایی با موفقیت انجام دادیم. پیشرفت امروز نتیجه‌ی ماه‌ها آمادگی تیم اختصاصی ما و همکاری تنگاتنگ با شرکا است و در آینده، به‌دنبال بازاری گسترده در صنعت دریایی هستیم. 

باتوجه‌به‌ گفته‌های مسئولان ایرباس، هواپیمای بدون سرنشین اسکای‌ویز درواقع می‌تواند ۴ کیلوگرم را حمل کند و به کشتی واقع در فاصله‌ای تا ۳ کیلومتر خارج از خط ساحلی برسد. پرواز این پهپاد تحویل ازطریق کریدورهای اختصاصی هوایی و با کمک نرم‌افزار کنترل خودران میسر می‌شود.

آزمایش‌های بعدی قابلیت‌های دیگر این پهپاد در صنعت حمل‌ونقل دریایی بررسی خواهد کرد و همچنین، نحوه‌ی استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین هدایت‌پذیر ازراه‌دور را در صنعت حمل‌ونقل تحلیل می‌کند تا بتوان آن را در آینده گسترش داد. ظاهرا این نوع روش‌های بارگیری مکمل می‌تواند سرعت تحویل کالا را تا شش‌برابر افزایش دهد و هزینه‌ها را تا ۹۰ درصد کاهش دهد و به کاهش میزان انتشار آلاینده‌ها کمک کند. افزون‌براین، چنین روشی می‌تواند از وقوع حوادثی جلوگیری کند که ممکن است ازطریق روش‌های معمول بارگیری در بنادر شلوغ اتفاق بیفتد.

ماریوس یوهانسن، معاون بخش تجاری و کشتی‌رانی ویلهلم شیپس سرویسز می‌گوید:

تحویل قطعات ضروری و لوازم پزشکی و پول نقد برای کارفرما ازطریق راه‌اندازی قایق یا وسایل نقلیه‌ی کوچک، بخش مهمی از فعالیت‌های ما در خدمات کشاورزی است که روزانه در بنادر سراسر جهان ارائه می‌کنیم. فناوری مدرن مانند سیستم‌های هواپیمای بدون سرنشین، فقط یکی از ابزارهای جدید و عالی است که می‌تواند در صنعت حمل‌ونقل استفاده شود. به‌کمک فناوری مدرن، می‌توانیم صنعت حمل‌ونقل را به پیش برانیم و نحوه‌ی خدمت به مشتریان را بهبود بخشیم.

Airbus Skyways drone / پهپاد خودران ایرباس

به‌زودی، ایرباس با همکاری دانشگاه ملی سنگاپور نمونه‌ای اولیه از پهپاد اسکای‌ویز را در محیط‌های شهری نیز به پرواز درمی‌آورد. ویدئوِ زیر نشانگر عملیات موفقیت‌آمیز هواپیمای بدون سرنشین اسکای‌ویز ایرباس در عمل است. 

دانلود    360P        720P



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

شیوع اخیر بیماری سرخک در ایالات متحده‌ی آمریکا، خطر شیوع گسترده‌ی این بیماری را آشکار کرده است. جمهوری دموکراتیک کنگو نیز در‌حال‌مبارزه با شیوع بیماری مرگ‌بار ابولا است که تاکنون جان صدها نفر را گرفته است. بااین‌حال، شیوع بیماری‌های همه‌گیر رخدادهای تازه‌ای نیستند. درواقع، شیوع گسترده‌ی برخی بیماری‌های عفونی روند تاریخ بشر را کاملا تغییر داده‌اند.

ارنان کورتس، سردار اسپانیایی، در فوریه‌ی۱۵۱۹، برای اکتشاف و استعمار امپراتوری آزتک از کوبا راهی مکزیک شد. طی تنها دو سال، موکتزومای دوم، فرمانروای آزتک‌ها، به‌دست فاتحان اسپانیایی کشته و تنوچتیتلان، پایتخت آزتک‌ فتح شد و کورتس امپراتوری آزتک را به تسخیر اسپانیایی‌ها درآورد. در این پیروزی، سلاح‌ها و تاکتیک‌های جنگی فاتحان اسپانیایی نقش مهمی ایفا کردند؛ اما کاری‌ترین ضربه را نوعی بیماری به آزتک‌ها زد.

فتح امپراتوری آزتک

کورتس پس از اینکه به فتح کوبا کمک کرد، مأمور حمله به مکزیک شد. وقتی ناوگان کوچک او به خشکی رسیدند، دستور داد کشتی‌ها را بسوزانند تا هیچ راهی برای بازگشت باقی نماند. به‌عقیده بسیاری از مورخان، همین موضوع عزم جزم او برای چیرگی بر آزتک‌ها را نشان می‌دهد. کورتس به‌همراه ۵۰۰ نیروی خود به‌سوی خاک مکزیک رفت. این منطقه به تمدن آزتک تعلق داشت که در آن زمان، جمعیتش بیش از ۱۶ میلیون نفر بود.

قربانیان آبله

طرحی از آزتک‌ها در قرن شانزدهم که قربانیان آبله را به‌تصویر کشیده است

کورتس به نارضایتی گسترده‌ در تنوچتیتلان و حاکم آن پی برد و با بسیاری از مردم محلی متحد شد. او با وجود شمار اندک نیروهایش، توانست تنوچتیتلان را تصرف کند. در آنجا، موکتزومای دوم، حاکم تنوچتیتلان، با احترام کامل از او استقبال کرده بود؛ اما درعوض، کورتس موکتزوما را به زندان انداخت. دو سال بعد و در اوت۱۵۲۱، کورتس موفق شد امپراتوری آزتک را فتح کند و این سرزمین را ضمیمه‌ی قلمرو پادشاهی اسپانیا کند. متحدان او در این جنگ‌ها، میکروب‌های اروپایی بودند که او و نیروهایش ناخواسته با خود به آمریکای میانه برده بودند.

سلاح مخفی کورتس

اگرچه کورتس رهبری کارکشته بود، نیروهای او که شاید به‌همراه متحدان بومی شمارشان به هزار نفر نیز نمی‌رسید، بدون کمک نمی‌توانستند شهری ۲۰۰,۰۰۰ نفری (در برخی منابع ۳۵۰,۰۰۰ نفری) را تصرف کنند. عفونت واگیردار آبله به او و سپاهیانش کمک کرد؛ عفونتی که به‌تدریج در مکزیک شیوع پیدا کرد و در سال ۱۵۲۰، وارد شهر پرجمعیت تنوچتیتلان شد و طی فقط یک سال، ۴۰ درصد از جمعیت این شهر را به کام مرگ کشاند.

در این جنگ‌ها، متحدان کورتس میکروب‌های اروپایی بودند

آبله ویروس استنشاقی است که باعث تب و استفراغ و جوش‌های چرکی می‌شود و به‌تدریج در تمام نواحی بدن قربانی پراکنده می‌شوند. این جوش‌ها به زخم‌هایی تبدیل می‌شوند که جای آن روی بدن بیمار باقی می‌ماند. مرگ‌ومیر این بیماری حدود یک‌سوم است و یک‌سوم دیگر هم معمولا کور می‌شوند.

صفحه مسی از شهر تنوچتیتلانصفحه‌ی مسی از شهر تنوچتیتلان، پایتخت امپراتوری آزتک متعلق به قرن هفدهم

در دوران باستان، آبله در فرهنگ‌های مصر و هند و چینی وجود داشته است. این بیماری برای هزاران سال در جمعیت‌های انسانی باقی ماند و در قرن یازدهم میلادی، به‌دنبال جنگ‌های صلیبی وارد اروپا شد. وقتی اروپاییان اکتشاف و استعمار سایر نقاط جهان را شروع کردند، آبله را هم با خود بردند. بومیان آمریکا، ازجمله آزتک‌ها، به‌‌ویژه درمقابل آبله آسیب‌پذیر بودند؛ زیرا هرگز به این ویروس مبتلا نشده بودند. بنابراین، مصونیت طبیعی برابر آن نداشتند و درمان ضدویروسی مؤثری هم وجود نداشت.

یکی از قربانیان درباره‌ی این همه‌گیری گزارش داد:

بیماری ۷۰ روز طول کشید و در همه‌جای شهر شیوع پیدا کرد و شمار زیادی از مردم را کشت. زخم‌هایی روی صورت و سینه و شکم ما به‌وجود آمدند و برخی از آن‌ها سر تا پای ما را پوشاندند.

جوش‌های چرک‌دار روی پای یک بیمار مبتلا به آبله

جوش‌های چرک‌دار روی پای بیمار مبتلا به آبله

یکی از راهبان فرقه‌ی فرانسیسکن که به‌همراه سپاهیان کورتس به مکزیک رفته بود، دراین‌باره می‌گوید:

ازآنجاکه سرخ‌پوست‌ها درمان بیماری را نمی‌دانستند، همچون مور و ملخ، فوج‌فوج هلاک می‌شدند. در بسیاری از مواقع، اتفاق می‌افتاد که همه در یک خانه می‌مُردند و چون شمار مردگان زیاد بود و نمی‌شد همه را دفن کرد، خانه را روی سرشان خراب می‌کردند تا همانجا به گورشان تبدیل شود.

آبله به چندین طریق به آزتک‌ها ضربه زد. ابتدا، این بیماری بسیاری از قربانیان را به‌سرعت می‌کشت، به‌ویژه نوزادان و کودکان. بسیاری از بزرگ‌سالان هم با این بیماری ناتوان می‌شدند؛ زیرا یا خودشان بیمار می‌شدند یا اینکه مجبور بودند از بستگان و همسایگان بیمارشان مراقبت کنند یا وقتی می‌دیدند بیماری چه بر سر اطرافیانشان آورده، امید خود برای مقابله با اسپانیایی‌ها را از دست می‌دادند. درنهایت مردم دیگر نمی‌توانستند کشاورزی کنند که نتیجه‌ی آن، قطحی گسترده‌ای بود که دستگاه ایمنی بازماندگان را به‌شدت تضعیف کرد.

بیماری‌ می‌تواند تاریخ بشر را دگرگون کند

البته، آزتک‌ها تنها بومیانی نبودند که به بیماری‌های اروپاییان مبتلا می‌شدند. علاوه‌بر بومیان آمریکا در آمریکای‌شمالی، تمدن‌های مایا و اینکا نیز تقریبا با آبله منقرض شدند. همچنین، سایر بیماری‌های اروپایی، مانند سرخک و اوریون، تلفات چشمگیری به‌جای می‌گذاشتند و از بیش از ۹۰ درصد جمعیت‌های بومی دنیای نو کاستند. پژوهش‌های اخیر نشان داده دیگر عوامل عفونی مانند سالمونلا که به شیوع در بین حیوانات اهلی شناخته شده‌اند، ممکن است سبب همه‌گیری‌های بیشتری شده باشند.

واکسیناسیون گسترده برای آبله

واکسیناسیون گسترده برای آبله تا نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. در این دوران، بیماران با آبله گاوی که بیماری بسیار خفیف‌تری درمقایسه‌با آبله است، ایمنی پیدا می‌کردند

آبله اکثر ویژگی‌های لازم برای همه‌گیری بزرگ را دارد. این بیماری ناشی از ویروسی است که به خانواده‌ای تعلق دارد که می‌تواند به‌سرعت رشد یابد و به‌راحتی بین گونه‌های مختلف حیوانات سرایت کند. مهم‌تر از همه، پاتوژن آبله می‌تواند ازطریق ذرات معلق در هوا منتقل شود. به‌همین‌دلیل، عامل جذابی برای سلاح‌های بیولوژیکی بوده است. در قرن هجدهم، بریتانیا تلاش کرد جمعیت بومیان آمریکا را آلوده کند.

یکی از فرماندهان بریتانیایی دراین‌باره گفته است:

ما دو پتو و دستمال از بیمارستان آبله به آن‌ها دادیم. امیدوارم که این کار اثر مدنظرمان را بگذارد.

در جنگ جهانی دوم، دانشمندان کشورهای بریتانیا، آمریکا، ژاپن و شوروی توانایی تولید سلاح بیولوژیکی به‌وسیله آبله را بررسی کردند. خوشبختانه واکسیناسیون جهانی موفق بود و آخرین مورد طبیعی از بیماری آبله در سال ۱۹۷۷ تشخیص داده شد. اگرچه از زمان ریشه‌کن‌شدن این ویروس هیچ‌گونه عفونت طبیعی گزارش نشده، آبله آخرین قربانی خود را یک سال پس از انقراضش گرفت. سال ۱۹۷۸ بود که یکی از عکاسان پزشکی در آزمایشگاهی در بیرمنگام به‌اشتباه به این ویروس آلوده شد و جان خود را از دست داد.

در بسیاری از رویدادهای بزرگ تاریخ جهان، ازجمله درگیری سپاهیان کورتس با امپراتوری آزتک، بیشتر از سلاح‌ها و تاکتیک‌ها و استراتژی‌های جنگی، بیماری‌ها تأثیرگذار بودند. بسیاری از کشورها تصور می‌کنند ازطریق سرمایه‌گذاری‌ در بخش نظامی می‌توانند امنیت لازم را به‌دست آورند؛ اما باید تاریخ را بخوانند. جریان رویدادهای تاریخی بارهاوبارها با شیوع بیماری‌ها تغییر کرده‌اند. میکروب‌ها بسیار کوچک‌تر از آن‌اند که با چشم غیرمسلح دیده شوند؛ اما می‌توانند حتی قدرتمندترین سلاح‌های جنگی را بی‌اثر کنند.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

گروه توسعه فناوری هوشمند ایرانیان موفق به دریافت مجوز VOD شد و براساس این مجوز، به‌زودی پلتفرمی با نام «آیگپ تی وی» راه اندازی خواهد شد.

سید محمدصادق امامیان، رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در این مراسم گفت:

هر رسانه‌ای که در کشور فعالیت می‌کند برای ما افتخار است.با توجه به تنوع و تحول رسانه‌هایی که خدمات صوت و تصویر ارائه می‌دهند؛ بدون مسئولیت‌پذیری امکان ندارد که مطمئن باشیم آن‌ها به نفع جامعه کار می‌کنند.

امامیان با اشاره به فعالیت رسانه‌های مختلف صوت و تصویر فراگیر گفت: «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر وظیفه دارد که این رسانه‌ها را حمایت کند.»

براساس این مجوز، برای تکمیل سبد خدمات ارائه شده آیگپ، به‌زودی در آیگپ شاهد پخش محتوای ویدئوئی ناشر محور خواهیم بود که این محتوا با مشارکت تولیدکنندگان صاحب نام و دارای محتوای به روز و متفاوت ارائه خواهد شد.

آیگپ تی وی با قابلیت ها و امکانات متفاوت نسبت به سایر ارائه دهندگان ویدئو در بستر وب و اپلیکیشن، با حمایت اپراتورهای اینترنت خدمات خود را به مخاطب عرضه خواهد کرد.

امکان برقراری تماس تصویری، راه اندازی بات، راه اندازی دکتر آیگپ با همکاری وزارت بهداشت، کیف پول دیجیتال و فراهم آوری امکان طراحی استیکر از جمله تغییرات آیگپ در طول چهار ماه گذشته بوده است.



تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

یکی از جالب‌ترین نکات کونیگزگ یسکو در هنگام معرفی در نمایشگاه ژنو ۲۰۱۹، بهره‌مندی از جعبه‌دنده هوشمند LST (مخفف Light Speed Tranmission) بود. در این جعبه‌دنده ۹ سرعته پیشرفته، چرخ‌دنده‌ها همانند جعبه‌دنده یک خودرو مسابقه‌ای به‌صورت مستقیم با‌هم درگیر می‌شوند و کار تعویض دنده به‌وسیله پدال‌های پشت فرمان انجام می‌گیرد. امروز قصد داریم به بررسی فنی و دقیق‌تر جعبه‌دنده سریع و کم‌وزن کونیگزگ بپردازیم. قبل از اینکه بخواهیم جعبه‌دنده پیشرفته LST را معرفی کنیم، بد نیست نگاهی به نحوه عملکرد جعبه‌دنده دستی معمولی بیاندازیم. معمولا در این نوع جعبه‌دنده‌ها یک فلای‌ویل و کلاچ وجود دارد که به پوسته چرخ‌دنده‌ها متصل می‌شوند و کار انتقال قدرت را انجام می‌دهند.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

همان‌طور که در عکس مشخص است، این نوع جعبه‌دنده‌ها از یک شفت خروجی و شفت ثانویه یا دوم بهره می‌برند. چرخ‌دنده‌های قرارگرفته روی شفت خروجی به‌صورت هرزگرد و آزادانه حرکت می‌کنند. در جعبه‌دنده‌های Constant Mesh که چرخ‌دنده‌ها در حالت دائمی درگیر هستند، به ازای هر دنده روی شفت خروجی که به‌صورت آزادانه حرکت می‌کند، یک دنده ثابت روی شفت ثانویه وجود دارد. هنگامی که پدال کلاچ فشرده می‌شود، انتقال قدرت بین شفت خروجی و پیشرانه هم قطع می‌شود. هنگامی که دسته دنده را تکان می‌دهید، ماهک که وظیفه تعویض دنده را بر‌عهده دارد، کشویی دنده را حرکت می‌دهد و آن را با چرخ‌دنده مورد نظر درگیر می‌کند.

جعبه دنده

کشویی دنده به‌صورت ثابت روی شفت اصلی یا خروجی قرار گرفته و با دنده‌های مختلف درگیر می‌شود. با رها کردن پدال کلاچ، بار دیگر انتقال قدرت بین موتور و شفت خروجی انجام می‌گیرد و این بار دنده‌های روی شفت خروجی و شفت ثانویه که با تعویض دنده با یکدیگر درگیر شده‌اند، با سرعت یکسانی حرکت می‌کنند. چرخ‌دنده قرارگرفته روی شفت خروجی، با انتقال قدرت صورت‌گرفته بین شفت خروجی و موتور شروع به حرکت می‌کنند و چرخ‌دنده هرزگرد را به حرکت در می‌‌آورد و در مرحله آخر انتقال قدرت به دیفرانسیل و چرخ‌ها انجام می‌شود.

چرخ‌دنده

در هنگامی که هیچ‌کدام از چرخ‌دنده‌های شفت خروجی درگیر نباشند،‌ جعبه‌دنده در حالت خلاص قرار می‌گیرد و در این حالت تنها می‌توانید یک دنده را با دنده هرزگرد درگیر کنید. یک کلاچ و اهرم تعویض دنده در حالات مختلفی می‌توانند عمل کنند. فرض کنید که برای هر دنده یک کلاچ در نظر گرفته شده باشد و شما مجبور باشید برای هر بار تعویض دنده، یک پدال کلاچ جداگانه را با پای خود بفشارید. قطعا این حالت با وجود فضای در دسترس داخل کابین خودرو امکان‌پذیر نیست و بهره‌وری مناسبی هم ندارد.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

حال جعبه‌دنده ۹ سرعته LST با ۸ کلاچ متفاوت و بدون فلای‌ویل خارجی چگونه کار می‌کند؟ به‌جای استفاده از فلای‌ویل، در انتهای میل‌لنگ چرخ‌دنده‌هایی نصب شده است. ۲ چرخ‌دنده دیگر با چرخ‌دنده انتهای میل‌لنگ درگیر هستند که یکی به شفت ۳ دنده اول (۱ و ۲ و ۳) و دیگری به شفت ۳ دنده دوم (۴ و ۵ و ۶) متصل است. چرخ‌دنده‌ای که ۳ دنده اول را به حرکت در می‌آورد، ۲.۰۹ برابر بزرگتر از چرخ‌دنده‌ متحرک ۳ دنده دوم است. چرخ‌دنده‌های روی دو شفت که به‌‌وسیله قدرت موتور به‌حرکت در می‌آیند، تا هنگامی که به وسیله کلاچ درگیر شوند، هرزگرد خواهند بود. دنده عقب هم یک چرخ‌دنده جداگانه دارد که به وسیله کلاچ جداگانه درگیر می‌شود. درواقع برای این جعبه‌دنده در مجموع ۸ کلاچ و ۸ حسگر فشار کلاچ هیدرولیکی در نظر گرفته شده تا کار انتقال قدرت را در سریع‌ترین زمان ممکن انجام دهند.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

تاکنون نحوه درگیر شدن ۶ دنده و ۶ کلاچ مختلف‌شان را به‌همراه دنده عقب توضیح دادیم. حال نوبت به آخرین کلاچ می‌رسد که در رابطه با آن صحبت نکردیم. آخرین کلاچ یعنی کلاچ هشتم، برای انتخاب ۲ حالت خروجی کم یا زیاد برای دیفرانسیل الکتریکی در نظر گرفته شده است. با انتخاب حالت خروجی کم (Low Output)، جعبه‌دنده تا ۶ دنده اول را درگیر می‌کند. اما با انتخاب حالت خروجی بالا (High Output)، آن‌طور که به‌نظر می‌رسد، جعبه‌دنده بار دیگر چرخ‌دنده‌های ۴ و ۵ و ۶ را به‌عنوان دنده‌های ۷ و ۸ و ۹ انتخاب می‌کند. شاید کمی سردرگم شده باشید، اما با بررسی ضرایب دنده به نتایج شفاف‌تری خواهیم رسید.

دنده ۱: ۴.۷۲۰۰

دنده ۲: ۳.۶۴۴۱

دنده ۳: ۲.۸۷۴۴

دنده ۴: ۲.۲۵۰۰

دنده ۵: ۱.۷۳۷۱

دنده ۶: ۱.۳۷۰۲

دنده ۷: ۱.۰۷۸۳

دنده ۸: ۰.۸۳۲۵

دنده ۹: ۰.۶۵۶۶

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

در مرحله اول با اختلاف مجموعه ۳ دنده اول با مجموعه ۳ دنده دوم آغاز می‌کنیم. اختلاف ضرایب برای دنده‌های ۱ و ۴، ۲ و ۵ ، و ۳ و ۶ به میزان ۲.۰۹۷۸ است. همین مسئله احتمال استفاده از ۲ شفت اصلی به‌جای ۳ شفت را بیشتر می‌کند. این ۶ چرخ‌دنده در حالت درگیری دائم با چرخ‌دنده‌های قرار گرفته روی شفت اصلی هستند. در یک جعبه‌دنده Constant Mesh معمولی، به‌ازای هر دنده هرزگرد یک دنده در شفت خروجی وجود دارد که با آن درگیر می‌شود. اما بررسی اختلاف ضرایب تک تک چرخ‌دنده‌ها ما را به نتایج جالبی می‌رساند. اختلاف ضریب بین دنده ۱ و ۲ برابر ۱.۲۹۵ است که با اختلاف ضریب بین دنده‌های ۴ و ۵ برابر است. همچنین اختلاف بین دنده‌های ۲ و ۳ هم برابر ۱.۲۶۷ است که با اختلاف ضریب بین دنده‌های ۵ و ۶ برابر است.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

این مسئله می‌تواند دلیلی بر استفاده از تنها ۳ دنده ثابت روی شفت خروجی باشد. با بررسی ارتباط بین ۳ دنده اول و ۳ دنده آخر، احتمال درست بودن این فرض بیشتر می‌شود. اختلاف ضریب بین دنده‌های ۱ و ۷، ۲ و ۸، و ۳ و ۹ همگی برابر ۴.۳۷۷۳ است. از آنجایی که می‌دانیم ضرایب موجود بین دنده‌های ۱ و ۴، ۲ و ۵، و ۳ و ۶ ثابت است، پس اختلاف ضرایب موجود بین دنده‌ّ‌های ۴ و ۷، ۵ و ۸، و ۶ و ۹ هم در عدد ۲.۰۸۶۶ ثابت خواهد بود. برای درک بهتر نحوه عملکرد سیستم، ۲ شفت دربرگیرنده ۶ دنده اول را A و B و دنده/کلاچ ها از 1 تا 6 نام‌گذاری می‌کنیم ( دنده‌های ۷ و ۸ و ۹ همان دنده‌های ۴ و ۵ و ۶ هستند). کلاچ هشتم که میزان خروجی دیفرانسیل را کنترل می‌کند هم در حالت L ،H یا حالت خلاص N قرار می‌گیرد.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

حال برای توضیح بهتر نحوه تعویض دنده‌ها، حالتی که دنده درگیر می‌شود با حروف بزرگ، آزاد شدن دنده‌ها با حروف مورب و حالت تعویض خروجی هم به مانند دنده‌ها با حروف بزرگ و مورب نمایش داده می‌شوند.

برای روشن کردن خودرو:

A1 – N ( شفت A در حالت هیدرولیکی یا الکترونیکی می‌چرخد تا موتور را روشن کند)

تعویض دنده از ۱ به ۲:

A1 – A2 – L

تعویض دنده از ۷ به ۴:

B4 – H – L

تعویض دنده از ۳ به ۵:

A3 – B5 – L

تعویض دنده از ۵ به ۸:

B5 – L – H

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

قسمت دشوار کار اینجا است که چرخ‌دنده مستقیم ( همانند جعبه‌دنده سکوئنشال مسابقه‌ای)، توان تحمل گشتاور این موتور را ندارد. به همین منظور از چرخ‌دنده‌های موربی استفاده شده که زاویه کمتری نسب به چرخ‌دنده‌های مورد استفاده در جعبه‌دنده‌های معمولی دارند. اما چرخ‌دنده‌های مورب فشار جانبی زیادی را به پوسته جعبه‌دنده وارد می‌کنند. برای حل این مشکل، محاسبات عددی بسیاری انجام شده و با استفاده از نرم‌افزارهای طراحی ۳ بعدی، شکل پوسته بهبود یافته است.

کونیگزگ یسکو / Koenigsegg Jesko

در آخر کریستین وُن کونیگزگ در رابطه با جعبه‌دنده هوشمندانه LST می‌گوید:

«اگر به گذشته برگردیم و نگاهی به آگرا بیاندازیم، خواهیم دید که جعبه‌دنده دوکلاچه همیشه برای ما یک آپشن محسوب می‌شده اما هیچ نکته مثبتی برای تحمل گشتاور ۱۴۸۵ نیوتن‌متری در آن وجود نداشته. اگر میخواستیم همان جعبه‌دنده را توسعه بدهیم، وزن آن به بیش از ۱۷۵ کیلوگرم می‌رسید. اگر بخواهید روی جعبه‌دنده‌های استفاده شده در خودروهای ۸ سیلندر فراری و مک‌لارن کار کنید، آن‌ها تنها تا ۸۹۰ نیوتن‌متر گشتاور را تحمل می‌کنند و بیش از ۱۱۰ کیلوگرم وزن دارند. اما ما اکنون جعبه‌دنده‌ای تولید کردیم که توانایی تحمل گشتاور ۱۵۰۰ نیوتن‌متر را دارد و با درنظر‌گرفتن استارتر و کلاچ‌ها، تنها ۷۹ کیلوگرم وزن دارد. همانند نام این جعبه‌دنده، شما قادر خواهید بود تا بین هر دنده‌ای که بخواهید، تعویض‌دنده را به سریع‌ترین شکل ممکن انجام بدهید. این جعبه‌دنده بسیار جالب است. ما هیچ فلای‌ویل یا کلاچی را در خارج پوسته نداریم و همگی در مجموعه آلومینیومی قرار گرفته‌اند. بنابراین وقتی در حالت خلاص هستید، موتور خودرو به‌لطف میل‌لنگ، شاتون و پیستون سبک‌وزن، اینرسی بسیار پایینی دارد و همانند یک خودروی فرمول‌یک گاز می‌خورد.»



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

کریس هدفیلد، فضانورد کانادایی، پس از بازگشت از ایستگاه فضایی بین‌المللی، درباره‌‌ی اهمیت حیاتی تصمیم‌‌گیریدرست در وضعیت محیطی پرفشار این‌گونه توضیح می‌‌دهد:

اغلب اوقات، تنها یک فرصت برای انجام اقداماتی در موقعیت بحرانی دارید و عواقب آن جز مرگ و زندگی نخواهد بود.

بشر در‌حال‌آماده‌‌شدن برای آغاز عصر جدید فضایی است. مأموریت‌های انسانی در مریخ، دیگر رؤیایی دست‌‌نیافتنی نیست و سرمایه‌گذاری تجاری چشم‌‌اندازی به‌‌روی ما گشوده که در آن، حتی افراد غیرفضانورد نیز به‌زودی به سیاره‌های دیگر سفر خواهند کرد. دراین‌میان، یکی از پرسش‌‌های اصلی پیش‌‌ رو که کمتر بدان پرداخته شده، این است: بود یا نبود گرانش چه تأثیری می‌‌تواند بر روند تصمیم‌‌گیری‌‌های ما بگذارد؟

از این نکته غافل نمانید که تمام ارگانیزم‌های زنده‌‌ی روی کره‌‌ی زمین تحت‌تأثیر میدان گرانشی ثابت تکامل یافته‌‌اند. به‌همین‌دلیل، جاذبه ازجمله ویژگی‌‌هایی است که همیشه وجود داشته و بخشی جدایی‌‌ناپذیر از جهان درک‌کردنی ما موجودات خاکی است. ما نمی‌توانیم آن را ببینیم یا ببوییم یا لمس کنیم. بااین‌حال، جاذبه همواره نقشی اساسی در رفتار انسانی و قدرت شناخت ما ایفا کرده است.

اثرات گرانش بر تصمیم گیری

سیستم عصبی مرکزی ما به‌‌ حسگر مخصوصی برای تشخیص جاذبه مجهز نیست. درعوض، ازطریق ادغام چندین سیگنال حسی و در فرایند شناخته‌شده به‌نام Graviception می‌توانیم این پدیده را درک کنیم. این سازوکار شامل حس بینایی و سیستم تعادلی و اطلاعات دریافتی از مفصل‌ها و ماهیچه‌های ما می‌‌شود.

در این فرایند، اندام‌های پیچیده‌‌ی مستقر در گوش داخلی از اهمیت ویژه‌‌ای برخوردار هستند. در وضعیت جاذبه‌ی زمین، وقتی سر در بالا قرار می‌‌گیرد، کریستال‌‌های کوچکی با نامVestibular Otoliths به‌‌شیوه‌‌ای متعادل درون مایع غلیظ درون گوش داخلی شناور خواهند ماند. وقتی ما سر خود را حرکت می‌دهیم، مثلا بالا را نگاه می‌کنیم، جاذبه باعث حرکت این مایع می‌‌شود و این سیگنالی به مغز می‌‌فرستد که می‌‌گوید سر ما دیگر در وضعیت روبه‌بالا قرار ندارد.

قرارگرفتن طولانی‌مدت درمعرض وضعیت بی‌‌وزنی، مانند آنچه در مأموریت‌های فضایی رخ می‌‌دهد، به ایجاد تغییراتی ساختاری و عملکردی در بدن انسان منجر می‌شود. تأثیر وضعیت بی‌‌وزنی بر عملکرد فیزیکی ما تاحدزیادی بررسی شده است. این درحالی است که عواقب این وضعیت بر نحوه‌‌ی تصمیم‌گیری‌‌های ما هنوز کاملا شناسایی نشده‌‌اند. با‌توجه‌‌به وجود محدودیت‌های فنی و اختلاف زمانی چنددقیقه‌‌ای در ارتباطات مخابراتی میان زمین و مریخ، بسیار مهم است بدانیم که تغییر در وضعیت جاذبه، چه اثرهایی بر نحوه‌‌ی تصمیم‌‌گیری ما خواهند گذاشت.

تنوع‌پذیری درمقابل رفتار روزمره

به‌‌طور خلاصه، می‌‌توان گفت رفتار انسانیِ نتیجه‌‌ی مصالحه میان بهره‌برداری از گزینه‌هایی آشنا، ولی نه‌‌چندان بهینه و کشف جایگزین‌های جدید و بالقوه سودآورتر است. برای مثال، در رستوران می‌‌توانید با سفارش‌‌دادن کیک شکلاتی همیشگی‌تان از حق انتخاب گزینه‌‌های آشنای خود بهره‌‌برداری کنید یا اینکه می‌توانید با امتحان‌‌کردن تیرامیتسو، جایگزین‌‌های تازه‌ای کشف کنید. بنابراین «بهره‌برداری» دربرگیرنده‌‌‌‌ی رفتار روزمره‌ی ما می‌‌شود؛ درحالی‌که «کشف» به‌‌معنای تنوع در انتخاب خواهد بود.

اثرات گرانش بر تصمیم گیری

کریس هدفیلد خود مشکلات ناشی ‌‌از تصمیم‌گیری در فضا را تجربه کرده است

دراین‌زمینه، پژوهشگران سعی کرده‌‌اند این موضوع را بررسی کنند که تغییر در جاذبه می‌‌تواند در انتخاب‌‌های ما بین رفتار روزمره و رفتار جدید تأثیر بگذارد یا خیر. آن‌‌ها از شرکت‌‌کنندگان خواستند در محیط آزمایشگاهی تلاش کنند تاحدامکان از اعداد تصادفی توالی تولید کنند. وضعیت آزمایش این‌‌گونه بود که هربار صدای بوق شنیده می‌شد، شرکت‌‌کنندگان باید بین ۱ تا ۹ شماره‌ای انتخاب کنند. فرصتی برای فکرکردن یا شمارش دراختیار شرکت‌‌کنندگان نبود و آن‌‌ها مجبور بودند فقط یک عدد را انتخاب کنند. چنین وظیفه‌‌ای مستلزم آن است که مغز ما بقواند با سرکوب‌کردن پاسخ‌‌های روزمره، پاسخ‌‌های بدیع بدهد؛ از این‌‌رو، می‌تواند معیار مناسبی برای بررسی رفتار انطباقی موفقیت‌‌آمیز افراد در نظر گرفته شود.

در وضعیت بی‌‌وزنی، افراد توانایی کمتری در بُروز رفتارهای بدیع‌‌ از خود نشان می‌‌دهند

بااین‌حال، چنین انتخاب‌‌هایی چگونه می‌‌تواند تحت‌تأثیر بود با نبود گرانش قرار گیرد؟ پژوهشگران با تغییر وضعیت جهت‌‌گیری بدن شرکت‌‌کنندگان درمقایسه‌با گرانش زمین سعی کردند سیگنال‌‌های ارسالی کریستال‌‌های شناور در گوش داخلی به مغز شرکت‌‌کنندگان را تغییر دهند. وقتی سر ما در وضعیت روبه‌‌بالا قرار دارد، بدن و کریستال‌‌های مایع گوش داخلی ما با جهت گرانش هم‌خوانی دارد؛ ولی وقتی در وضعیت درازکش هستیم، این‌‌ دو در وضعیتی عمود قرار می‌‌گیرند.

این آزمایشگاهی به‌‌طرز بسیار کارآمدی به پژوهشگران اجازه داد بتوانند سیگنال‌‌های ارسالی به مغز را درصورت تغییر وضعیت گرانشی شبیه‌‌سازی کنند. درحقیقت، بسیار بهتر است بتوانیم به‌‌روشی اثرهای بی‌‌وزنی را روی زمین مطالعه کنیم تا اینکه آن را واقعا در فضا آزمایش کنیم؛ چراکه وقتی در فضا هستیم، علاوه‌‌بر بی‌وزنی، تحت اثرهای جانبی ناشی‌‌ از تشعشع و انزوا نیز قرار می‌‌گیریم و تفکیک‌‌کردن اثرهای ناشی از فقدان جاذبه از سایر اثرهای جانبی امری بس دشوار است.

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد درازکشیدن افراد بر نحو‌‌ه‌‌ی تصمیم‌گیری آن‌‌ها در انتخاب اعداد تصادفی مؤثر است. این آزمایش به‌‌روشنی نشان داد افراد در وضعیت بی‌‌وزنی، توانایی کمتری در بُروز رفتارهای بدیع‌‌ از خود نشان می‌‌دهند.

این نتایج ممکن است برای برنامه‌ریزی مأموریت‌های فضایی در موقعیت واقعی اهمیت فراوانی داشته باشند. افراد در فضا با وضعیت بسیار مشکل‌سازی مواجه هستند که در آن نیاز مبرمی به تصمیم‌گیری‌‌های سریع و کارآمد وجود دارد. اولویت‌‌دهی خودکار به گزینه‌‌هایی معمول یا کلیشه‌ای ممکن است نتواند کمکی به حل مشکلات پیچیده کند و این قضیه حتی می‌تواند زندگی افراد را درمعرض خطر قرار دهد.

علاوه‌‌براین، نتایج حاکی از آن است که افراد در وضعیت بی‌‌وزنی، با تغییراتی در قوه‌‌ی شناخت و ادراک خود مواجه می‌‌شوند. نبود جاذبه ممکن است موضوعی به‌‌شدت نگران‌کننده باشد و حتی سطح عملکرد افراد را به روش‌های گوناگونی تحت‌‌تأثیر قرار دهد. این مطالعه نشان می‌دهد شاید فضانوردان به انواعی از آموزش‌‌های تقویت شناختی نیاز داشته باشند تا به آن‌ها در غلبه بر اثرهای تغییرات گرانشی در مغز کمک کند و شرایط را برای انجام ایمن و موفقیت‌‌آمیز مأموریت‌های فضایی فراهم کند.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

موادغذایی اصلاح‌شده‌ی ژنتیکی را اغلب به‌عنوان تراریخته (GMO) می‌شناسند. در اصلاح ژنتیکی مدرن، گیاهان دربرابر آفت‌کش‌ها و علف‌کش‌ها مقاومت نشان می‌دهند و با تغییرات وضعیت محیطی سازگار می‌شوند.

مزیت اصلی غذاهای اصلاح‌شده‌ی ژنتیکی یا تراریخته این است که دسترسی جمعیت بیشتری را به موادغذایی فراهم می‌کند. بنابر گزارش مؤسسه‌ی آکسفام، در‌حال‌حاضر به‌ازای هر فرد ۲۰ درصد کالری غذایی بیشتری درمقایسه‌با کالری موردنیاز در جهان تولید می‌شود.

بااین‌حال، موادغذایی تراریخته با زیان‌ها و معایبی هم همراه هستند. بررسی‌های پژوهشگران دانشگاه براون نشان داده در غذاهای تراریخته، پروتئین‌هایی وجود دارد که پیش‌ازاین، انسان‌ها استفاده نمی‌کرده‌اند. ازاین‌رو، استفاده از این نوع موادغذایی می‌تواند واکنش‌های آلرژیک را افزایش دهد. از سال ۱۹۹۹، میزان حساسیت غذایی در کودکان از ۳.۴ به ۵.۱ درصد افزایش پیدا کرده است. درادامه، برخی از مزایا و معایب موادغذایی تراریخته را معرفی خواهیم کرد.

مزایای غذاهای تراریخته چیست؟

به‌هرحال، در نگاهی خوش‌بینانه و به دور از درنظرگرفتن منافع اقتصادی، موادغذایی تراریخته برپایه‌ی هدفی به‌منظور افزایش بهبود کیفیت زندگی بشر تولید شده‌اند. این دسته از محصولات غذایی چه مزایایی می‌توانند داشته باشند؟

تراریخته

۱. تأمین ذخیره‌ی غذایی پیش‌بینی‌پذیر می‌شود

وقتی مقدار محصول پیش‌بینی‌پذیر باشد، به‌همان نسبت عرضه‌ی موادغذایی هم پیش‌بینی‌پذیر می‌شود. این قدرت پیش‌بینی باعث می‌شود کمبود غذا در دیگر نقاط جهان به سطح کمتری کاهش پیدا کند و جمعیت بیشتری تغذیه شوند.

۲. موادغذایی مغذی‌تر شوند

اصلاح ژنتیکی در موادغذایی تراریخته چیزی بیشتر از مقاوم‌سازی محصولات کشارزی دربرابر آفات و وضعیت آب‌وهوایی است. به‌دنبال این اصلاح ژنتیکی، ویتامین‌ها و موادمعدنی موجود در موادغذایی هم می‌توانند افزایش پیدا کنند. ازاین‌رو، در آینده افراد به حجم غذای کمتری نیاز پیدا خواهند کرد. سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد اعلام کرده که برنج تراریخته از ویتامین A بیشتری برخوردار است که همین امر به رفع کمبود ویتامین در سطح جهانی کمک کرده است.

۳. غذاهای تراریخته عمر طولانی‌تری دارند

درواقع، موادغذایی تراریخته به‌همراه افزایش کیفیت طبیعی غذا عمر بیشتری دارند و برای حفظ تازگی آن‌ها به استفاده از مواد نگه‌دارنده نیازی نیست. باتوجه‌به گزارش Environmental Nutrition، برخی از نگه‌دارنده‌ها عامل ابتلا به بیماری‌هایی مانند سرطان و بیماری‌های قلبی و حساسیت هستند.

۴. محصولات تراریخته خواص مفید دارویی دارند

با استفاده از اصلاح ژنتیکی، طی فرایندی می‌توان پروتئین‌ها و واکسن‌های خاصی درکنار دیگر محصولات دارویی تولید کرد. چنین روندی می‌تواند روش‌های ارزان‌تری برای بهبود سلامت شخصی ارائه دهد و تغییراتی در نحوه‌ی مصرف دارو برای بیماران را فراهم کند. برای مثال، تصور کنید شامی که می‌خورید، نقش تزریق واکسن کزاز را برایتان ایفا کند.

۵. اصلاح ژنتیکی ظاهر موادغذایی را جذاب‌تر می‌کند

تراریخته

در اصلاح ژنتیکی، می‌توان رنگ موادغذایی را تغییر یا بهبود داد و به‌دنبال آن، ظاهر مطلوب‌تری به غذا بخشید. هرچه رنگ غذا شدیدتر باشد، مغز درک بیشتری درمقایسه‌با طعم آن پیدا می‌کند. برای مثال، قرمزترشدن ماده‌ی غذایی باعث می‌شود شیرین‌تر از حالت معمول به‌نظر برسد؛ حتی اگر میزان شیرینی آن فرقی نکرده باشد. افزون‌براین، موادغذایی دارای رنگ روشن مغذی‌تر هستند.

۶. حمل‌و‌نقل غذاهای تراریخته آسان‌تر است

ازآنجاکه موادغذایی تراریخته عمر طولانی دارند، امکان حمل‌و‌نقل آن‌ها در فواصل طولانی‌تر آسان‌تر خواهد بود. چنین قابلیتی کمک می‌کند مازاد موادغذایی منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر منتقل شود و مشکل کمبود غذا ایجاد نشود. همچنین، استفاده از غذاهای تراریخته زباله‌های ناشی از موادغذایی را در کشورهای در‌حال‌توسعه کاهش می‌دهد و گرسنگی را کمتر می‌کند.

۷. از کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌های کمتری استفاده می‌شود

آفت‌کش‌ها و کودهای شیمیایی می‌توانند خسارت‌های جبران‌ناپذیری به خاک‌های کشاورزی وارد کنند. دراین‌میان، کشاورزانی که محصولات غذایی تراریخته را پرورش می‌دهند، به استفاده از کودهای شیمیایی نیازی ندارند و خاک زمین آن‌ها این امکان را دارد تا موادمغذی خود را بازیابی کند.

معایب موادغذایی تراریخته چیست؟

هر سکه‌ روی دیگری هم دارد. دست‌کاری‌های ژنتیکی همیشه هم پیامدهای کاملا مطلوبی ندارند و حتی در مواقعی می‌توانند اثر منافع اثبات‌شده را هم کم‌رنگ کنند. بااین‌حال، موادغذایی تراریخته چه زیان‌هایی ممکن است داشته باشند؟

۱. موادغذایی تراریخته دربرابر آنتی‌بیوتیک مقاوم هستند

پژوهش‌های دانشگاه ایالتی آیووا نشان داده موادغذایی تراریخته، شامل آنتی‌بیوتیک‌ها و دیگر ترکیبات ضدمیکروبی، اثربخشی آنتی‌بیوتیک‌ها و دیگر داروها را کاهش می‌دهند. ازآنجاکه این موادغذایی حاوی مقادیر بسیار کمی آنتی‌بیوتیک هستند، درمقایسه‌با دیگر آنتی‌بیوتیک‌ها مقاومت ایجاد و روند درمان بعضی از بیماری‌ها را دشوارتر می‌کنند.

۲. پرورش موادغذایی تراریخته با مسئولیت‌های قانونی بیشتری همراه است

تراریخته

محصولات تراریخته بذرهای تراریخته هم ایجاد می‌کنند؛ حتی دراین‌میان، امکان گرده‌افشانی بین محصولات تراریخته و غیرتراریخته هم وجود دارد. ازاین‌رو، کشاورزانی که این محصولات را پرورش می‌دهند، مسئولیت‌های قانونی بیشتری دارند؛ زیرا ممکن است این گرده‌افشانی بین محصول زمین آن‌ها با محصول زمین مجاور انجام شود.

۳. ژن‌های تراریخته به علف‌های هرز سرایت ‌می‌کند

محصولات کشاورزی همسایگانی با عنوان علف‌های هرز دارند. بنابراین، امکان وقوع مهاجرت ژنتیکی وجود دارد. وقتیژن‌ها از محصولی مقاوم دربرابر آفت‌کش به علف‌های هرز می‌رسند، چه اتفاقی می‌افتد؟ انجام تعاملاتی در سطح سلولی می‌تواند به شکل‌گیری عواقب پیش‌بینی منجر نشده شود. به‌عنوان مثال، در‌حال حاضر ده‌ها گونه علف هرز وجود دارد که به ماده‌ی علف‌کش آترازین مقاوم هستند.

۴. اجازه‌ی پژوهش‌های مستقل وجود ندارد

در‌حال‌حاضر، تنها ۶ شرکت بازار موادغذایی تراریخته را در سطح هسته‌ای کنترل می‌کنند. ازآنجاکه بیشتر موادغذایی تراریخته از ذرت یا گندم یا سویا تولید می‌شوند، این موادغذایی در اولویت تولید این شرکت‌ها قرار دارند. بیش از ۵۰ درصد تولیدکنندگان بذرهای تراریخته به‌منظور حفاظت از سود مالی خود، هرگونه تحقیق درباره‌ی محصول نهایی را ممنوع اعلام کرده‌اند.

۵. موادغذایی تراریخته می‌توانند سرطان‌زا باشند

طی نتایج مقاله‌ای که دوبار منتشر شده و یک‌بار رد شده، محصولات کشاورزی مقاوم به آفت‌کش‌ها خطر ابتلا به سرطان را به‌طور درخورتوجهی در موش‌ها افزایش می‌دهد. هرچند اطلاعات این پژوهش محدود بوده، این نتیجه درحد گسترده اعلام شده و این ذهنیت را در سطح عموم ایجاده کرده است که موادغذایی تراریخته به‌صورت بالقوه خطرناک هستند.

مزایا و معایب غذاهای تراریخته می‌تواند جرقه‌ی شروع بحثی جنجالی باشد. مزیت اصلی تولید این نوع محصول افزایش دسترسی مردم جهان به موادغذایی است؛ بااین‌حال تولید غذای بیشتر نباید به قیمت به‌خطرانداختن سلامت افراد تمام شود. درضمن، همه‌ی ما این حق را داریم که از نحوه‌ی تولید غذایی که می‌خوریم، آگاهی کافی داشته باشیم.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

مردم به بهانه‌های مختلف ارزش رمزارز را با پول‌های سنّتی (فیات) مقایسه می‌کنند. در آن مقایسه‌ها، یک نکته عموما از ذهن دور می‌ماند و آن‌هم‌ بی‌اعتمادی به ارزهایی است که دولت‌ها از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند. درواقع، حامیان رمزارزها اعتقاد دارند ارزهای سنّتی هیچ‌گاه اعتماد لازم در حوزه‌های مختلف، همچون امنیت و ثبات را برای مردم فراهم نخواهند کرد.

 

در سال ۱۹۷۱ و با دستور رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نیکسون، دلار این کشور از استاندارد وابستگی به طلا جدا شد. او اعتقاد داشت دلار در‌مقایسه‌با شرکت‌هایی که با قیمت طلا در ارتباط نیستند، به‌مرور با کاهش ارزش روبه‌رو می‌شود. به‌بیانِ‌دیگر، دلار با آن وضعیت نمی‌توانست به ارزی پایه‌ای و مهم تبدیل شود.

مردم همیشه تصور می‌کنند ارزش پول به دارایی فیزیکی وابسته است؛ اما چنان تصوری دیگر نمی‌تواند صحیح باشد. پول احتمالا ساختار معنوی مشابه به رمزارز ندارد؛ اما اکثر ما می‌دانیم ارزش آن ساختار سنّتی هم بسیار به اعتماد و باور مردم به ارزش وابسته است. به‌‌عبارتِ‌دیگر، مردم در بسیاری از موقعیت‌ها تصور می‌کنند چون دولت یا حکومت به‌عنوان پشتیبان ارز عمل می‌کند، مباحث امنیتی و کنترلی آن دقیق‌تر هستند. البته، این باور صحیح است؛ اما تفاوت پول سنّتی با ارز دیجیتال درزمینه‌ی کنترل و امنیت روز‌به‌روز کمتر می‌شود.

ارزش کلی پول‌های فیات به احتمالات و اعتقاد به یک کشور و تصور آینده‌ی مثبت یا موفقیت آن‌ مشروط است. ازلحاظ تأمین و توزیع نیز تصمیم‌های کلاه‌بردارانه‌ی بانک مرکزی می‌تواند ساختارها را به‌نفع خود تغییر دهد. به‌علاوه، چاپ و تزریق پول اضافه نیز یکی از فرایندهایی محسوب می‌شود که در پول‌های سنّتی شاهد هستیم. درنتیجه‌ی همه‌ی این‌ها، تورم‌ها و رکودهایی رخ می‌دهند که در سرتاسر جهان شاهد آن بوده‌ایم.

پول/money

با نگاهی کلی به آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم هر حکومت می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان ارزش دارایی‌های مختلف را در کشورش تغییر دهد. برای مثالی از آن تصمیم‌ها، سیاست‌ها و راهکارهای متنوع سهام‌داری را می‌توان نشان داد که در مناطق مختلف جهان اجرا شده‌اند.

یکی از نمونه‌های دخالت دولت‌ها در ساختارهای سهام پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ در آمریکا رخ داد که حکومت کنترل کامل اوضاع را در دست گرفت و بازیگران و کارشناسان سیاسی توانایی ایجاد تغییرات آن‌چنانی نداشتند. البته، آن راهکارها از بیشترشدن وخامت اوضاع اقتصادی در کشور جلوگیری کرد؛ اما کمترین ارتباط را با مردم عادی داشت؛ چراکه از ابتدا، آن‌ها عامل ایجاد رکود و بحران مالی نبودند.

اعتماد به پول سنّتی، درواقع اعتماد به دولت‌های پشتیبان آن‌ها است

تولد رمزارزها در بحران ۲۰۰۸

برخی کارشناسان هم‌زمانی تولد رمزارزها و محبوبیت آن‌ها در دوران نزدیک به بحران اقتصادی آمریکا را بررسی می‌کنند. برخی می‌گویند اتفاق یا ارتباط مهمی در آن تولد دخیل نبوده است. دلیل آن‌ها برای چنان استدلالی، ابتدا بر غیرمتمرکزبودن ارز دیجیتال استوار می‌شود. رمزارزهای واقعی را شبکه‌ای غیرمتمرکز و توزیع‌شده از کاربران کنترل می‌کنند که قدرتی برابر برای کنترل دارند. فرایندهای آن‌ها به‌صورت اجماعی انجام می‌شود که خود، نوآوری انقلابی در صنعت و بازار است. به‌هرحال، کنترل‌کنندگان ارز دیجیتال افراد منتخب مردم مانند نمایندگان مجلس‌ها نیستند که به‌جای آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند. درنهایت، می‌توان استدلال کرد در آن صنعت، مردم درصورت تمایل، خودشان تصمیم‌گیرنده‌ی فرایندها هستند.

امروزه، بیان می‌شود دلار، یکی از ارزهای مهم‌ جهانی، تأثیری از نوسان دنیای رمزارز نمی‌پذیرد که البته، نظری صحیح است. دلار به رمزارز وابسته نیست و درمقابل، رمزارزها با خراب‌کاری‌ها و اشتباه‌های دولت‌ها مقابله می‌کنند. درواقع، آن‌ها از همان زمینه رشد یافته‌اند. صنعت رمزارز جایگزینی برای اعتماد مردم به دولت‌هایی است که در مسیر علاقه‌مندی‌ها و آینده‌ی روشن حرکت نکرده‌اند. درنهایت، می‌توان نتیجه‌گیری کرد وقتی جایگزینی برای دارایی‌های دولتی وجود داشته باشد، مردم می‌توانند آینده‌ی خود را در دست بگیرند.

بیت کوین

قبل از تولد بیت‌کوین، هیچ جایگزینی برای ارزهای سنّتی وجود نداشت. البته، مردم می‌توانستند پول خود را به دارایی‌های مختلف همچون سهام تبدیل کنند؛ اما از نقدینگی در آن خبری نبود. مردم پول خود را در حالتی با دسترسی سریع نیاز دارند؛ ولی در بسیاری از کشورها، با وجود اَبَرتورم نگه‌داری پول به‌صورت پول هم عاقلانه نبود.

اعتماد و مسئولیت شخصی مالی

گسترش رمزارزها وابستگی مردم به دولت را از بین می‌برد. درواقع، آن‌ها توانایی و قدرت مردم را نیز دربرابر ساختارهای سنّتی افزایش می‌دهند. تنها به‌‌همین‌دلیل، شاید بتوان رمزارز را فناوری بسیار مهم و حیاتی آینده نامید. اگرچه اکثر قیمت‌های کنونی در آن بازار به‌احتمال زیاد حباب هستند، فراموش نکنید حباب دات‌کام نیز چند دهه پیش وجود داشت و ترکیدنش باعث مرگ اینترنت نشد. آن حباب دورانی خلق کرد که شاید بتوان از آن به‌‌عنوان بزرگ‌ترین دوره‌ی نوآوری تاریخ برای مصرف‌کنندگان یاد کرد. شاید بلاک‌چین و ارز دیجیتال نیز بتوانند انقلاب‌هایی مشابه را شکل دهند.

رمزارزها در وضعیتی شبیه به حباب دات‌کام قرار دارند

کارشناسان مختلف رمزارزهای کنونی را با اولین وب‌سایت‌های دوران دات‌کام مقایسه می‌کنند. به‌عنوان مثال، آن‌ها بیت‌کوین را شبیه به وب‌سایت خریدوفروش Pets.com می‌دانند و اتریوم، شاید مای‌اسپیس دوران حاضر باشد. البته، هنوز جوانه‌هایی شبیه به فیسبوک، گوگل، آمازون واپل متولد نشده‌اند که آینده‌ی صنعت را مانند دوران کنونی اینترنت رقم بزنند. شاید آن جوانه‌ها روزی در اتاق کوچک خوابگاهی در چین یا هر کشور دیگر متولد شوند؛ دقیقا شبیه به غول‌های امروزی دنیای فناوری.

پول

مردم باید حقیقت ارز دیجیتال و آینده‌ی درانتظار آن را درک کنند. همان مقایسه با دوران حباب دات‌کام، می‌تواند زیرساختی مطمئن برای تحلیل و درک جهان جدید باشد. آن‌ها باید بدانند صنعت مدنظر، در‌حال‌تولد است و هنوز کاربردهای واقعی آن درک نشده‌اند. فراموش نکنید هر نوآوری انقلابی در طول تاریخ، چنین روندی طی کرد. در همه‌ی آن‌ها، انفجاری اولیه و سپس، رشدی پایدار وجود داشت.

رشد پایدار فناوری‌ها، به بلوغ و درک ظرفیت‌های آن‌ها وابسته می‌شود. در دنیای ارز دیجیتال، هنوز به آن بلوغ و درک نزدیک هم نشده‌ایم و کاربردهای واقعی صنعت را نیز درک نکرده‌ایم. قطعا در آن مسیر، شکست‌های بزرگ هم رخ خواهد داد.

کسانی که با حدس و گمان سودهای چندین‌برابری به صنعت رمزارز وارد می‌شوند، شاید حتی زندگی خود را در آن مسیر از دست بدهند. به‌هرحال، کاربرد واقعی آن مسئله‌ی اساسی است که باید کشف شود و نوسان‌های قیمتی و موارد مشابه، تأثیر و ارتباطی با آن ندارند. با نگاهی به گذشته، می‌توان ظرفیت‌های توسعه‌ای و کنترلی فناوری جدید را درک کرد. همه به‌یاد داریم نسخه‌ی یک وب، اینترنت را به شهرت جهانی رساند و نسخه‌ی دوم باعث ظهور غول‌ها و سلطه‌ی آن‌ها بر اینترنت شد و نسخه‌ی سوم (وب 3.0) احتمالا به شبکه‌های توزیع‌شده قدرت می‌دهد و اینترنت را از دست غول‌ها پس خواهد گرفت.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

غذاخوردن نیاز بدن به موادمغذی را برطرف می‌کند و لازمه‌ی بقای انسان است. اختراعات از گذشته تا امروز صنعت غذا را متحول و غذاخوردن را برای انسان راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر کرده است. تحولات صنعت غذا همچنان ادامه دارد و در عصر دیجیتال، سرعت آن بیشتر از هر زمانی احساس می‌شود.

امروزه، استارتاپ‌های زیادی در صنعت غذا فعالیت می‌کنند و با ایده‌های خلاقانه‌ی خود قصد دارند این صنعت را به‌کلی متحول کنند. این‌ها استارتاپ‌هایی هستند که محصولات خود را با هدف افزایش راحتی انسان ارائه می‌دهند یا اهداف بزرگ‌تری مانند حفظ محیط‌زیست دارند و با کمک فناوری پیشرفته‌ی خود از شکار بی‌رویه و انقراض گونه‌های حیوانی جلوگیری می‌کنند.

 

ساختن گوشت ماهی در آزمایشگاه، پیداکردن درختان و گیاهان آلوده به آفت به‌کمک هوش مصنوعی، افزایش طول عمر موادغذایی و تهیه‌ی غذای مایع، تنها برخی از ایده‌های جالب استارتاپ‌هایی هستند که در چند سال آینده، روش غذاخوردن ما را به‌کل تغییر می‌دهند.

در این مقاله‌ی زومیت، ابتدا استارتاپ‌هایی را معرفی می‌کنیم که به تهیه‌ی موادغذایی سالم کمک می‌کنند. سپس، ایده‌ی خلاقانه‌ی سایر استارتاپ‌ها و تلاش آن‌ها برای تبدیل دنیا به جایی بهتر را بررسی می‌کنیم.

۱. استارتاپ HERE

Here

تهیه‌ی موادغذایی تازه، همیشه یکی از دغدغه‌های بزرگ‌ ما محسوب می‌شود. استارتاپ HERE مستقیما با کشاورزان مستقل کار می‌کند تا محصولات آن‌ها را به‌شکل آب‌میوه و دیپ و سس سالاد به‌دست مصرف‌کنندگان برساند. در سال ۲۰۱۷، ناتان لورل این استارتاپ را در آمریکا بنیان‌گذاری کرد و محصولات کشاورزان مستقل را بدون مواد افزودنی بسته‌بندی می‌کند؛ به‌همین‌دلیل، تمام این محصولات در یخچال نگه‌داری می‌شوند. تمام محصولات زائد این استارتاپ به کود تبدیل می‌شوند و ۲۰ درصد مواداولیه از محصولات ناقص یا بدشکل تشکیل شده است. همچنین، ۱ درصد درآمد سالانه‌ی شرکت برای حمایت به خانواده‌ی کشاورزان محلی اهدا می‌شود.

۲. استارتاپ Hello Fresh

Hellofresh

سفارش‌دادن غذا از رستوران اگرچه در زمان صرفه‌جویی می‌کند و راحت است، هیچ چیزی جای غذای خانگی را نمی‌گیرد؛ غذایی که می‌دانیم از چه مواداولیه‌ای درست شده و سالم است. بااین‌حال، موضوع فقط پختن غذا نیست. تهیه‌ی مواداولیه‌ی تازه و پیداکردن دستور تهیه‌ی غذا، یکی دیگر از فرایندهای زمان‌بری است که آشپزی را سخت می‌کند. بنابراین، شرکتی که مواداولیه‌ی تازه را همراه‌با دستور پخت چند غذا به‌طور مرتب برای مشتری‌های ارسال کند، ایده‌ی جالبی به‌نظر می‌رسد.

استارتاپ Hello Fresh با تولید کیت‌های غذایی، مشکل تهیه‌ی مواداولیه و پیداکردن دستور پخت غذا را برای کاربرانش حل کرده است. این شرکت هر هفته بسته‌هایی حاوی مواداولیه و دستور تهیه‌ی غذا برای مشتریانش ارسال می‌کند که برای پختن دو تا چهار وعده‌ی شام کافی است. رشد ۵۲ درصدی مشتریان شرکت در بازه‌ی زمانی سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ نشان می‌دهد مردم از این ایده استقبال کرده‌اند.

در سال ۲۰۱۱، دامینیک ریچر و توماس گریسل و جسیکا نیلسون استارتاپ Hello Fresh را در برلین آلمان بنیان‌گذاری کرد. Hello Fresh یکی از اولین شرکت‌های تولید کیت غذایی بود و شرکت راکت اینترنت روی آن سرمایه‌گذاری کرد. این استارتاپ کارش را در سایر کشورها مانند آمریکا، استرالیا، اتریش، کانادا و انگلستان گسترش داد. اگرچه تا سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۵۰,۰۰۰ مشتری داشت، هنوز به سوددهی نرسیده بود. این استارتاپ در همان سال با جذب سرمایه‌ی ۷۵ میلیون دلاری به ارزش ۲.۶ میلیارد دلاری رسید و یونیکورن (استارتاپ‌هایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) شد.

شرکت‌هایی مانند Blue Apron و Plated رقبای اصلی Hello Fresh هستند؛ اما وضعیت چندان مناسبی در بازار ندارند؛ زیرا سرمایه‌گذاران دیگر علاقه‌ی زیادی به سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌های تولیدکننده‌ی کیت غذایی ندارند. باوجوداین، Hello Fresh همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد و در سال ۲۰۱۷، سهام آن به‌صورت عمومی در آلمان عرضه شد.

۳. استارتاپ Beyond Meat

Beyond Meat

بیل گیتس در وبلاگش نوشته که نتوانسته فرق بین گوشت مرغ واقعی و محصولات Beyond Meat را تشخیص دهد

استارتاپ‌هایی که تا اینجا بررسی کردیم، نحوه‌ی تهیه و تحویل موادغذایی یا نحوه‌ی استفاده از آن‌ها را هدف قرار داده بودند اما برخی استارتاپ‌ها موادغذایی را با روش متفاوتی تولید می‌کنند. استارتاپ Beyond Meat یکی از این استارتاپ‌ها است که گوشت‌های گیاهی تولید می‌کند و ازنظر مزه و بو به گوشت واقعی شبیه هستند. این استارتاپ طرفداران زیادی دارد و حتی چهره‌های شناخته‌شده‌ای مانند لئوناردو دی‌کاپریو روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند. درحال‌حاضر، محصولات این استارتاپ فقط در آمریکا عرضه می‌شود؛ اما به‌زودی به سایر نقاط دنیا نیز ارسال خواهد شد.

در سال ۲۰۰۹، ایتان براون استارتاپ Beyond Meat را در کالیفرنیا بنیان‌گذاری کرد. این استارتاپ انواع گوشت‌های پروتئینی خود را با ترکیب الیاف پروتئین و مخمر و سایر مواداولیه تهیه می‌کند. گوشت مرغ این استارتاپ نیز از ترکیب سویا، الیاف پروتئین، فیبر و سایر مواداولیه تهیه می‌شود و جایگزین سالمی برای گوشت مرغ است.

روش تهیه‌ی گوشت مرغ استارتاپ Beyond Meat بدین‌ترتیب است که ابتدا مواداولیه کاملا با یکدیگر ترکیب و سپس، وارد دستگاهی می‌شوند که با استفاده از بخار و فشار و آب سرد بافتی شبیه به گوشت مرغ واقعی پیدا می‌کنند. سپس، گوشت‌های گیاهی برش داده و ادویه‌های لازم به آن‌ها اضافه و قبل از بسته‌بندی گریل می‌شوند. تهیه‌ی هر بسته گوشت مرغ گیاهی حدود ۹۰ دقیقه زمان می‌برد.

در اینجا، این سؤال مطرح می‌شود: «گوشت‌های پروتئینی ازنظر بافت و مزه با گوشت‌های واقعی یکسان هستند؟» پاسخ این سؤال دقیقا دلیل تفاوت این استارتاپ از سایر برندهای تولیدکننده‌ی گوشت گیاهی است.

مارک بیتمن، روزنامه‌نگار نیویورک‌تایمز، بعد از چشیدن مزه‌ی محصولات Beyond Meat گفته نتوانسته تفاوتی بین مرغ‌های Beyond Meat و مرغ‌های واقعی تشخیص دهد و از این به‌بعد، از گوشت‌های گیاهی این برند استفاده خواهد کرد. 

۴. استارتاپ Finless Foods

Finless Foods

استارتاپ Finless Foods با استفاده از زیست‌شناسی سلولی، ماهی و سایر محصولات دریایی را در محیط آزمایشگاه با قیمت مقرون‌به‌صرفه تولید می‌کند و معتقد است با استفاده از این فرایند، دیگر نیازی به ماهی‌گیری نیست.

در سال ۲۰۱۷، برایان ویرواس و مایکل سلدن استارتاپ Finless Foods را در کالیفرنیا بنیان‌گذاری کردند. هدف Finless Foods این است که غذای سالم دریایی را بدون نیاز به تخریب محیط‌زیست یا خطرهای بهداشتی ناشی از ماهی‌گیری سنّتی و آبزی‌پروری دراختیار تمام مردم قرار دهد.

این استارتاپ از پیشرفته‌ترین فناوری سلولی کشاورزی برای رشد سلول‌های حیوانات دریایی استفاده و محصولات پرطرفدار دریایی را در آزمایشگاه تولید می‌کند. این، یعنی مردم سراسر دنیا می‌توانند محصولات دریایی را با قیمت مناسب و بدون نیاز به ماهی‌گیری تهیه کنند.

روش تهیه‌ی ماهی آزمایشگاهی بدین‌ترتیب است که ابتدا سلول‌های ماهیِ باکیفیت جمع‌آوری و سپس، با موادمغذی تغذیه می‌شوند تا رشد کنند. پس‌ازآن، سلول‌ها با استفاده از امکانات تأیید‌شده تکثیر می‌شوند و ساختارشان به‌شکل گوشت ماهی واقعی درمی‌آید. درنهایت، گوشت‌های تولیدشده به مصرف‌کننده‌ها و رستوران‌ها و فروشگاه‌های موادغذایی عرضه می‌شود.

استارتاپ Finless Foods کار خودش را با ساخت گوشت ماهی تن بلوفین شروع کرده و قصد دارد با گسترش این روش به اکوسیستم اقیانوس‌ها کمک کند. در‌حال‌حاضر، آن‌ها در مرحله‌ی بذری هستند و ۳.۵ میلیون دلار سرمایه دریافت کرده‌اند. ماهی تن بلوفین نوعی ماهی است که به‌دلیل صید بی‌رویه در خطر انقراض قرار دارد.

۵. استارتاپ Apeel Sciences

Apeel Sciences

CBS ایده‌ی این استارتاپ را بعد از اختراع یخچال، بزرگ‌ترین انقلاب در صنعت غذا دانسته است

تمام موادغذایی طبیعی پوسته‌ای دارند که از آن‌ها دربرابر سایر عناصر محافظت می‌کند. استارتاپ Apeel Sciences از این واقعیت استفاده کرده و با اضافه‌کردن پوسته‌ی موادغذایی ماندگاری آن‌ها را افزایش داده است. این کار باعث می‌شود میوه‌ها ماندگاری بیشتری داشته باشند و حجم میوه‌های فاسد کم و از میزان آب موردنیاز برای رشد آن‌ها کاسته شود.

استارتارتاپ Apeel Sciences با اضافه‌کردن پوشش خوراکی بی‌مزه‌ای که از مواداولیه‌ی گیاهان تشکیل شده روی میوه‌هایی مانند آواکادو و سایر مرکبات، عمر آن‌ها را دو تا سه‌برابر افزایش می‌دهد. فرمول این استارتاپ می‌تواند روی میوه‌هایی مانند توت‌فرنگی، انبه، سیب، موز، کوموکات، مرکبات و مارچوبه اعمال شود.

استارتاپ Apeel Sciences را جیمز راجرز در سال ۲۰۱۲ در گولتا کالیفرنیا بنیان‌ گذاشت. بنیاد بیل و ملیندا گیتس ۱۰۰,۰۰۰ دلار روی این استارتاپ سرمایه‌گذاری کرده تا میزان فساد موادغذایی در کشورهای در‌حال‌توسعه‌ای را کاهش دهند که با کمبود یخچال مواجه هستند. این استارتاپ بعد از دریافت سرمایه از افرادی مانند بیل گیتس، هم‌بنیان‌گذار مایکروسافت و شرکت سرمایه‌گذاری Andreessen Horowitz، تا‌کانن ۱۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.

صنعت میوه و سبزیجات بیش از ۵۷.۲ میلیارد دلار در آمریکا ارزش دارد و استارتاپ Apeel Sciences می‌تواند عمر این مواد را دو تا سه‌برابر افزایش دهد.

۶. استارتاپ BrightFarms

BrightFarms

استارتاپ BrightFarms یکی دیگر از استارتاپ‌های فعال درزمینه‌ی کشاورزی مبتنی بر فناوری و نوآوری است. این استارتاپ از لامپ‌ها و حسگرهای LED برای پرورش سبزیجاتی مانند گوجه‌فرنگی و کاهو در گلخانه استفاده و محصولات خود را به فروشگاه‌های بزرگی مانند والمارت عرضه می‌کند.

درواقع، استارتاپ BrightFarms تلاش می‌کند شرایط آب‌وهوایی و خاک مناطق برای پرورش نوع خاصی از سبزیجات را از بین ببرد. به‌عنوان مثال، برای رشد و پرورش کاهو شرایط خاصی نیاز است و این باعث می‌شود کاهو فقط در منطقه‌ای خاص کاشته و پرورش داده شود و سپس، ماشین‌های مخصوص آن را به شهرهایی با چندین کیلومتر فاصله عرضه کند. BrightFarms با تولید گلخانه‌های مخصوص، به میزان درخورتوجهی در انرژی و سوخت صرفه‌جویی می‌کند؛ زیرا موادغذایی در هر منطقه می‌توانند کاشته و پرورش داده شوند.

در سال ۲۰۱۱، این استارتاپ در نیویورک بنیان‌گذاری شده و پیش از ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است. هدف آن‌ها این است که با مصرف کمتر آب، زمین‌های کشاورزی و سوخت فسیلی ردپای کربن را کاهش و دنیا را به‌سمت کشاورزی سبزتر هدایت کنند.

۷. استارتاپ Aerobotics

Aerobotics

استارتاپ Aerobotics را بنجی ملتزر و جیمز پترسون در سال ۲۰۱۴ در جنوب آفریقا بنیان‌گذاری کردند. این استارتاپ با ارائه‌ی پلتفرمی هوشمند به کشاورزان کمک می‌کند آفات و بیماری درختان را تشخیص دهند. سیستم این استارتاپ تمام درختان مزرعه را بررسی می‌کند و مشکلات آن‌ها را در مراحل اولیه تشخیص می‌دهد و به کشاروز اعلام می‌کند.

پلتفرم Aerobotics داده‌های ماهواره‌ای و داده‌های جمع‌آوری‌شده‌ی پهبادها را به‌صورت هفتگی با یکدیگر ترکیب و سپس، با استفاده از یادگیری ماشین، آفت و بیماری درختان را مشخص می‌کند. سپس، کشاورزان به محل مشخص‌شده مراجعه و وضعیت درخت را بررسی می‌کنند. کشاورزان می‌توانند درست یا اشتباه بودن تشخیص پلتفرم را ثبت و با این کار، به پیشرفت تکنولوژی آن کمک کنند. هرقدر کشاورزان بازخورد بیشتری بدهند، این پلتفرم هوشمندتر می‌شود و این به‌نفع همه‌ی مصرف‌کنندگان است.

۸. استارتاپ Olio

Olio

بیش از یک‌سوم موادغذایی تولیدشده در جهان به‌دلیل رسیدن به تاریخ انقضا هدر می‌رود

همه‌ی ما فارغ از اینکه چگونه آشپزی می‌کنیم یا غذا سفارش می‌دهیم، گاهی‌ اوقات نمی‌توانیم موادغذایی را پیش از تاریخ انقضای آن‌ها استفاده کنیم و این معضلی جهانی در قرن بیست‌ویکم است. هدف استارتاپ Olio این است که با تسهیل اشتراک‌گذاری غذاها، میزان هدررفتن آن‌ها را تا جای ممکن کاهش کند.

در سال ۲۰۱۵، تسا کوک و ساشا سلستیال‌وان استارتاپ Olio را در لندن بنیان‌گذاری کردند. اپلیکیشن Olio افرادی که غذای اضافه دارند، با افرادی آشنا می‌:ند که نیازمند غذا هستند تا از هدررفتن موادغذایی جلوگیری کند. موادغذایی می‌توانند خام یا پخته و بسته‌بندی یا باز باشند.

اهداکنندگان غذا می‌توانند شخص یا شرکت تولید موادغذایی و رستوران یا فروشگاه باشند. به‌عنوان مثال، برخی فروشگاه‌های غذایی زنجیره‌ای در لندن مانند Tesco به‌کمک استارتاپ Olio حجم دورریز موادغذایی خود را کاهش می‌دهند.

البته امکانات اپلیکیشن این استارتاپ فقط به موادغذایی محدود نمی‌شود و کاربران می‌توانند هر محصول دیگری مانند لوازم‌آرایشی بی‌استفاده و محصولی که تاریخ انقضایشان باقی نمانده را به فردی اهدا کنند که علاقه‌مند به استفاده است. تنها کافی است تصویری از محصول مدنظر و توضیح کوتاهی درباره‌ی آن را بارگذاری کنند. سپس، اپلیکیشن این محصول را به افرادی نشان می‌دهد که در نزدیکی کاربر هستند و درصورت تمایل، می‌توانند نحوه‌ی دریافت محصول را در بخش پیغام‌های خصوصی با یکدیگر هماهنگ کنند. تاکنون، این استارتاپ ۲.۲ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و حدود ۳۲۰,۰۰۰ نفر کاربر دارد.

۹. استارتاپ Mimica

Mimica

استارتاپ Mimica یکی دیگر از استارتاپ‌هایی است که درزمینه‌ی کاهش دورریز موادغذایی تلاش می‌کند. در انگلستان، ۶۰ درصد موادغذایی درحالی‌ دور انداخته می‌شوند که هنوز سالم هستند و به‌دلیل نزدیک‌شدن به تاریخ انقضا محتاطانه انتخاب شده‌اند.

برچسب‌های هوشمند Mimica که روی بسته‌بندی موادغذایی چسبیده می‌شوند، این مشکل را حل کرده و دقیقا به مصرف‌کنندگان می‌گوید چقدر تا فاسدشدن ماده‌ی غذایی فرصت دارند. اگر برچسب نرم باشد، یعنی محصول هنوز تازه است و اگر ناهموار شود، یعنی چند ساعت بیشتر به فاسدشدن آن ماده‌ی غذایی باقی نمانده است. این استارتاپ به مردم کمک می‌کند در مصرف موادغذایی صرفه‌جویی کنند و هزینه‌های خود را کاهش دهند.

برچسب‌های Mimica دو قسمت دارند: ۱. قسمتی که همیشه نرم می‌ماند تا مصرف‌کننده تغییر حالت قسمت دیگر برچسب را با آن مقایسه کند؛ ۲. قسمتی که برچسب همان قسمت فعال است که با فاسدشدن ماده‌ی غذایی ناهموار می‌شود.

برچسب‌های هوشمند Mimica مانند موادغذایی داخل آن به تغییرات آب‌وهوا واکنش نشان می‌دهند؛ به‌همین‌دلیل، تازگی محصولات را دقیق نشان می‌دهند. این برچسب‌ها با یخ‌زدن از کار می‌افتند؛ بنابراین، روی محصولاتی کار نمی‌کنند که داخل فریزر نگه‌داری می‌شوند. همچنین، این برچسب‌ها در‌حال‌حاضر بازیافتشدنی نیستند؛ اما از روی بسته‌بندی ماده‌ی غذایی کنده می‌شوند و اختلالی در فرایند بازیافت بسته‌بندی موادغذایی ایجاد نمی‌کنند. از برنامه‌های آینده‌ی استارتاپ Mimica آن است که برچسب‌ها را تجزیه‌شدنی تهیه کند.

هر برچسب هوشمند Mimica برای یک ماده‌ی غذایی تهیه می‌شود؛ بنابراین، روی سایر موادغذایی نباید چسبانده شود؛ زیرا در‌این‌صورت، عملکرد صحیحی ندارد.

۱۰. استارتاپ Soylent

Soylent

غذاخوردن فرایندی چندمرحله‌ای شامل تهیه‌ی موادغذایی، پختن، جمع‌شدن اعضای خانواده یا دوستان دورهم و خوردن آن است. عده‌ای از این فرایند لذت می‌برند و ساعت‌ها زمان برای آن صرف می‌کنند؛ اما عده‌ای دیگر تنها دنبال این هستند که موادغذایی ضروری را به بدن خود برسانند و همیشه حوصله‌ی آشپزی یا سفارش‌دادن غذا را ندارند. استارتاپ Soylent نیز برطرف‌کردن نیاز همین افراد را هدف قرار داده است.

Soylent پودرهای خوراکی و گیاهی تولید می‌کند که جایگزین موادغذایی هستند و فرایند غذاخوردن را تاحدممکن ساده می‌کند. از دیگر محصولات این استارتاپ، غذاهای مایعی هستند که در بطری‌های بازیافت‌شدنی عرضه می‌شوند.

محصولات Soylent تمام موادغذایی ضروری برای حفظ بقای انسان را به آسان‌ترین شکل ممکن تأمین می‌کند و برای افرادی مناسب است که زمان کافی برای آشپزی ندارند؛ اما خوردن غذاهای سالم را به فست‌فود و سایر غذاهای ناسالم ترجیح می‌دهند.

در سال ۲۰۱۳، راب رینهرت این استارتاپ را در آمریکا بنیان‌گذاری کرد و در سال ۲۰۱۴ بعد از جمع آوری ۱.۵ میلیون دلار ازطریق سرمایه‌گذاری جمعی (CrowdFunding) به بازار معرفی شد. فرمول تهیه‌ی محصولات Soylent از غذاهای اصلاح‌شده‌ی ژنتیکی استفاده می‌کند که تأییدشده‌ی آکادمی ملی پزشکی است و برچسب چاپ‌شده‌ی سازمان غذا و دارو روی محصولات نشان می‌دهد معیارهای سلامتی در تهیه‌ی محصول رعایت شده است. محصولات Soylent فاقد هرگونه مصرف بیش‌ازحد شکر یا چربی اشباع یا کلسترول و برای رژیم غذایی سالم مناسب هستند.

باوجوداین، این ایده چگونه به‌ذهن سازنده‌‌اش رسید؟ راب مهندس نرم‌افزار است و براساس مطالعات قبلی‌اش درباره‌ی بیوشیمی و کسب اطلاعات از وب‌سایت دولت آمریکا، تصمیم گرفت کل موادغذایی لازم برای بدن را یکجا تهیه کند. او ۳۵ ماده‌ی شیمیایی ازجمله گلوکونات پتاسیم، کربنات کلسیم، فسفات مونوسدیم، مالتودکسترین، روغن زیتون و... را با آب ترکیب کرد.

او یک ماه فقط از ماده‌ای تغذیه کرد که تهیه کرده بود و تا دو ماه بعد، مقدار مواداولیه را تغییر داد تا بهترین فرمول را ازنظر ارزش غذایی پیدا کند. او از محصول نهایی بسیار راضی بود و با این روش، هزینه‌ای که ماهانه صرف غذا می‌کرد، از ۴۷۰ دلار به ۵۰ دلار کاهش داد. علاوه‌براین، زمان غذاخوردن به‌حداقل کاهش یافته بود؛ درحالی‌که کنترل موادمغذی لازم برای بدن افزایش پیدا کرده بود.

محصولات Soylent اولین‌بار به‌صورت اینترنتی عرضه شد. سپس، در ۸,۰۰۰ فروشگاه در سراسر آمریکا دردسترس مردم قرار گرفت. برنامه‌ی آینده‌ی شرکت این است که در آینده، در فروشگاه‌های والمارت نیز عرضه شود.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بی‌ام‌و M5 با وجود سروصدای زیاد از زمان ورود به بازار، همواره خطری جدی درمقابل خود دارد و آن مرسدس بنزE63S است. درادامه، نگاهی دقیق‌تر به مدل استیشن واگن این خودرو با نام E63S خواهیم انداخت.

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

امروزه، بیشتر خریداران خودرو به‌دنبال کراس‌اور هستند و کراس‌اورها محبوبیت بسیاری پیدا کرده‌اند. درحال‌حاضر، استیشن‌ها محبوبیت سال‌های پیش خود را ندارند؛ اما کارایی آن‌ها در‌مقایسه‌با کراس‌اورها آن‌قدر بهتر است که شاید لازم است دوباره به آن‌ها روی بیاوریم.

کراس‌اورها با ارتفاع زیادشان جذابیت ظاهری زیادی دارند؛ اما استیشن واگن‌ها نیز امروزه دیگر خودروهای بدون هیجان نیستند و پیشرفت زیادی کرده‌اند. این قضیه وقتی برایتان جذاب‌تر خواهد شد که بدانید استیشن واگنی که می‌خواهیم آن را بررسی کنیم، به پیشرانه‌ی V8 تویین‌توربو با قدرت ۶۰۳ اسب‌بخار مجهز شده است. همچنین، با داشتن فضایی جادار و سیستم چهارچرخ محرک می‌تواند همه‌ی مزایای کراس‌اورها را نیز باهم داشته باشد. بله، این شما و این مرسدس بنز AMG E63S 4Matic استیشن.

 قیمت

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

مرسدس بنز E63S ازنظر قیمتی اصلا خودرویی رقابتی محسوب نمی‌شود. مدل پایه‌ی این خودرو ۱۰۶,۰۰۰ دلار قیمت دارد و قیمت مدل آزمایش‌شده نیز باتوجه‌به آپشن‌ها به ۱۴۰,۰۰۰ دلار می‌رسد. مدل استیشن هیچ آپشن اضافه‌تری درمقایسه‌با مدل سدان E63S ندارد و هر دو خودرو با آپشن‌هایی یکسان دردسترس قرار دارند، با این تفاوت که مدل استیشن حدود ۲,۰۰۰ دلار گران‌تر است.

آپشن پکیج فیبرکربن در این خودرو به‌تنهایی ۸,۵۰۰ دلار قیمت دارد و قاب آینه‌های جانبی و تریم داخلی و پوشش روی موتور را شامل می‌شود. افزون‌براین، بیشتر خریداران E63S واگن ترمزهای کربن سرامیکی را برای خودروِ خود سفارش می‌دهند که این ترمزها به‌تنهایی ۹,۰۰۰ دلار قیمت دارند. این ترمزها به‌جز قدرت فراوانی که دارند، به‌دلیل رنگ طلایی کالیپر ظاهر بسیار زیبایی هم برای خودرو ایجاد می‌کنند.

پکیج آپشنی نیز با نام پریمیوم نیز برای E63S واگن به قیمت ۳,۶۰۰ دلار آماده‌ی سفارش است که سیستم‌های کمکی ایمنی و دوربین ۳۶۰ درجه و HUD را دربر می‌گیرد. پکیج Advanced Lighting نیز با قیمت ۱,۵۰۰ دلاری شامل چراغ‌های اصلی LED هوشمند است. برای کسانی که بی‌صدابودن کابین خودرو برایشان اهمیت زیادی دارد، مرسدس بنز پکیجی ۱,۱۰۰ دلاری به‌نام آکوستیک عرضه می‌کند که شامل شیشه‌های عایق صدا و پوشش‌های صداگیر درون درها می‌شود و می‌تواند کابین ساکت‌تری برای سرنشینان ایجاد کند.

افراد دوستدار سروصدای اگزوز خودرو و لذت رانندگی می‌توانند پکیج ۱,۲۵۰ دلاری AMG Performance را سفارش دهند تا روی خودرو سیستم اگزوز اسپرت نصب شود. درکنار این، پکیج صندلی‌های اسپرت ۲,۵۰۰ دلاری نیز وجود دارند. در انتها نیز، سیستم تهویه‌ی سه‌گانه به قیمت ۷۵۰ دلار سفارش‌دادنی است.

طراحی

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

مرسدس E63S سدان طراحی بسیار جذابی دارد؛ اما طراحی‌اش به‌عنوان استشین حتی بهتر است. از هر سمتی که به این محصول اروپایی نگاه کنید، فوق‌العاده است و به‌خصوص رینگ‌های مدل AMG تأثیر بسیار مثبتی روی نمای جانبی E63S واگن گذاشته‌اند. گرچه نمای جلو بسیار مشابه مدل سدان است، در نمای عقب با چراغ‌هایی کاملا متفاوت و افقی رو‌به‌رو هستیم که بیشتر یادآور مدل اس کلاس کوپه هستند.

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

بزرگ‌ترین برگ برنده‌ی مرسدس نه در طراحی بدنه، بلکه در طراحی کابین است جایی که همیشه آلمانی‌ها کار خود را به بهترین شکل انجام می‌دهند. طراحی کلی کابین E63S بسیار مدرن است و پنلی شیشه‌ای در سرتاسر بالای کنسول وجود دارد که دو نمایشگر ۱۲ اینچی را درون خود جای داده است. یکی از این نمایشگرها نقش سیستم اطلاعات و سرگرمی روی کنسول وسط را بازی می‌کند و دیگری هم که مقابل راننده قرار دارد، به‌عنوان نشان‌دهنده‌ی دیجیتالی عمل می‌کند.

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

کابین مرسدس E63S درعین زیبایی، بسیار راحت است و از مواداولیه‌ی باکیفیتی هم در ساخت ان استفاده شده است.

راحتی

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

صندلی‌های E63S استیشن، به‌‌ویژه مدل AMG، به‌خوبی از بدن سرنشینان حمایت می‌کند. این صندلی‌ها درعین اسپرت‌بودن، بسیار راحت هستند و در مسافرت‌ها اصلا حس کم‌جابودن را به سرنشینان منتقل نمی‌کنند. علاوه‌براین در بخش عقب، هم فضای پا و هم فضای شانه‌ها و بالای سر کاملا بزرگ و کافی است. بااین‌حال، اگر E63S استیشن برای مسافرت‌های طولانی و با حداکثر تعداد سرنشینان استفاده شود، صندلی‌های اسپرت مناسب نیستند و این صندلی‌ها به‌دلیل کمی ابعاد بزرگ‌تر از جای پای سرنشینان عقبی می‌کاهند.

فضای بار E63S استیشن واقعا فوق‌العاده است و حتی با تاکردن صندلی‌های ردیف دوم این فضا بازهم افزایش پیدا می‌کند. فضای صندوق این خودرو به‌حدی بزرگ است که در هنگام اسباب‌کشی به‌عنوان وانت می‌‌توان از آن استفاده کرد. کف صندوق بار کاملا مسطح است و از طرفی ارتفاع خودرو کم است و درِ صندوق نیز کاملا به‌سمت بالا بازمی‌شود؛ بدین‌ترتیب، قراردادن و برداشتن اشیاء از درون صندوق E63S به‌سادگی انجام می‌شود. در مرسدس E63S برخلاف اصلی‌ترین رقیبش، یعنی پورشه پانامرا اسپرت توریزمو، قسمت چرخ‌ها اصلا به فضای صندوق بار لطمه نزده است؛ در‌حالی‌که در پورشه بخشی از گِل‌گیرها به درون صندوق بار آمده و از کاربردی‌بودن صندوق کاسته است.

فناوری

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

مرسدس E63S همانند بسیاری از محصولات امروزی مرسدس بنز به سیستم MBUX مجهز است. همچنین، درون کابین به‌جرئت بهترین نورپردازی داخلی در این کلاس به‌چشم می‌خورد. نمایشگر مرکزی همه‌ی امکانات خودرو را می‌تواند کنترل کند و به اپل کارپلی و اندروید اتو نیز مجهز است. امکانات این سیستم به‌قدری زیاد است که از گرم‌کن و سردکن صندلی‌ها گرفته تا چراغ‌های LED و در صندوق عقب و سیستم صوتی حرفه‌ای را کنترل کند.

عملکرد فنی2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

این خودرو پیش از اینکه استشین باشد، AMG E63S است و این، یعنی اصلی‌ترین سلاح آن زیر کاپوت نهفته است. پیشرانه‌ی به‌کاررفته V8 تویین‌توربو با حجم ۴ لیتر است که می‌تواند ۶۰۳ اسب‌بخار قدرت و ۸۵۰ نیوتون‌متر گشتاور تولید کند. با چنین پیشرانه‌ای، E63S می‌تواند در ۳.۴ ثانیه سرعت خود را از صفر به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند. این شتاب فوق‌العاده با کمک سیستم چهارچرخ محرک 4Matic به‌دست آمده است. با‌این‌اوصاف، E63S استیشنی خانوادگی با قابلیت حمل وسایل زیاد است که یک‌دهم ثانیه نیز از سوپر اسپرت مرسدس بنز، یعنی AMG GTR سریع‌تر است.

این پیشرانه آن‌قدر قوی است و عملکرد مناسبی دارد که هم در دورهای میانی و هم در دورهای زیاد، موتور به‌خوبی دور می‌گیرد و تأخیری در عملکرد آن به‌چشم نمی‌خورد. عملکرد جعبه‌دنده‌ نیز درضمن سریع‌بودن، کاملا بدون نقص است و در رانندگی روزمره نیز بسیار راحت ظاهر می‌شود و از دردسرها و اذیت‌های جعبه‌دنده‌های دوکلاچه خبری نیست. این جعبه‌دنده هم از حالت Comfort برای استفاده روزمره برخوردار است و هم می‌توان آن را در حالت دستی قرار داد و از پدال‌های پشت فرمان استفاده کرد.

یکی دیگر از بخش‌های مهم E63S استیشن سیستم تعلیق آن است. این سیستم تعلیق بادی تنظیمات مختلف و عملکردی عالی دارد و حتی با وجود رینگ‌های بزرگ ۲۰ اینچی AMG، به‌خوبی از پس دست‌اندازها برمی‌آید. با قراردادن سیستم تعلیق در حالت اسپرت خودرو به‌شدت خشک می‌شود و حرکات بدنه در پیچ‌ها به‌حداقل کاهش پیدا می‌کند. با چنین سیستم بی‌نقصی، با وجود وزن بیش از ۲.۲ تن، به‌راحتی می‌توانید پیچ‌ها را با سرعت پشت‌سر بگذارید. در‌این‌بین، تنها ایراد موجود مربوط‌به فرمان E63S است که اطلاعات چندان زیادی از مسیر را منتقل نمی‌کند.

ایمنی

2018 Mercedes-AMG E63S Wagon

با سفارش پکیج ۳,۶۰۰ دلاری پریمیوم برای E63S، این خودرو به امکانات ایمنی زیادی مجهز خواهد شد. این امکانات شامل سیستم رادار بین خطوط، سیستم هشدار نقطه‌ی کور، سیستم کمکی رانندگی بین خطوط، سیستم کمکی فرمان و کروزکنترل هوشمند هستند. گرچه سازمان IIHS هنوز آزمایش تصادف را روی مدل E63S واگن انجام نداده، نتایج مدل سدان بسیار عالی بوده و توانسته امتیاز درخورتوجهی دریافت کند. مؤسسه‌ی NHTSA نیز در آزمایش تصادفی که روی این خودرو انجام داد، ۵ ستاره‌ی ایمنی کامل را به E63S داد.

مصرف سوخت

مرسدس E63S واگن نیز همانند هر محصول دیگر AMG به سوخت باکیفیت نیاز دارد. در آزمایش‌های EPA، این خودرو مصرف سوخت شهری ۱۴.۷ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر و مصرف سوخت بزرگ‌راه ۱۰.۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر و مصرف ترکیبی ۱۳ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر را از خود برجای گذاشت.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

کریس اسکینر یکی از کارشناسان مشهور بریتانیا در حوزه‌ی فناوری و مسائل مالی مرتبط با آن محسوب می‌شود. او در مقاله‌ای، مقاله‌ی منتشرشده‌ای در وب‌سایت مدیوم با عنوان «فیسبوک می‌خواهد به بزرگ‌ترین بانک مرکزی جهان تبدیل شود» نوشته‌ی لنس ان‌جی را بررسی می‌کند. آن مقاله در پی گزارشی از نیویورک‌تایمز منتشر شد که موضوع عرضه‌ی رمزارز اختصاصی فیسبوک را بررسی کرده بود.

مقاله‌ی نیویورک‌تایمز با همکاری ناتانیل پاپر، نویسنده‌ی Digital Gold: The Untold Story of Bitcoin نوشته شده است. آن مقاله به این نکته اشاره می‌کند که اجرای رمزارز و هماهنگ‌کردن آن با سرویس‌هایی همچون واتساپ، درنهایت به جهانی‌شدن ارزهای دیجیتال منجر می‌شود. در آن مقاله‌ می‌خوانیم:

پروژه‌ی بزرگی که همه انتظارش را می‌کشیم، در فیسبوک به‌صورت محرمانه درحال‌پیگیری است. آن شرکت تلاش می‌کند سکه‌ای تولید کند که کاربران واتساپ بتوانند به‌راحتی برای یکدیگر ارسال کنند. این اخبار از قول ۵ نفر مرتبط با پروژه بیان شدند که به‌دلیل قوانین حفظ اسرار، نام خود را فاش نکردند. چهار نفر دیگر نیز در مصاحبه‌هایی گفتند پروژه‌ی فیسبوک به‌حدی جدی است که آن‌ها مذاکره با صرافی‌های رمزارز برای فروش آن سکه به عموم مردم را نیز شروع کرده‌اند.

طبق ادعای ۳ فرد آشنا به موضوع، فیسبوک ۵۰ مهندس را برای آن پروژه به‌کار گرفته است. وب‌سایتی به‌‌نام The Block پیگیر آگهی‌های استخدام فیسبوک برای پروژه‌ی جدید بود. آن پروژه با رهبری دیوید مارکوس، مدیر قبلی پی‌پال، پیگیری می‌شود.

راهنمای ارز مسافرتی

لنس در بررسی مقاله‌ی نیویورک‌تایمز می‌نویسد:

در اپلیکیشن‌های مسنجر و واتساپ و اینستاگرام که دراختیار فیسبوک هستند، ۲.۷ میلیارد کاربر فعالیت می‌کنند. اگر فیسبوک تصمیم بگیرد سکه‌ی دیجیتال خود را با سبدی از ارزهای بین‌المللی پشتیبانی کند، قطعا به بزرگ‌ترین بانک مرکزی جهان تبدیل خواهد شد؛ چراکه آن نوع از پشتیبانی فقط کار بانک‌های مرکزی است. آن‌ها پول را با پشتوانه‌ی اقتصاد کشورشان و ذخیره‌های ارزی بین‌المللی چاپ می‌کنند.

فعالیت فیسبوک نه‌تنها در تاریخ اقتصاد جهان جاودانه خواهد شد؛ بلکه تهدیدی برای غول‌های کنونی مالی در جهان هم خواهد بود.

به‌هرحال، نگارنده‌های مقاله‌ی نیویورک تایمز هشداری نیز در نوشته‌های خود گنجانده‌اند:

فیسبوک می‌تواند روشی برای پرداخت ابداع کند؛ اما در ذخیره‌ی ارزش موفق نخواهد بود

شرکت‌های پیام‌رسان هم با موانع بسیار و مشابهی روبه‌رو می‌شوند که بیت‌کوین را نیز از تبدیل‌شدن به پدیده‌ای مرکزی و مشهور دور کرد. نبود نظارت و کنترل مرکزی روی رمزارزها همچون دولت یا بانک، آن‌ها را برای مجرمان جذاب و مفید می‌کند. به‌علاوه، طراحی شبکه‌های کامپیوتری که آن‌ها را مدیریت می‌کند، مدیریت تعداد زیاد تراکنش را دشوار می‌کند.

کریس اعتقاد دارد شاید برنامه‌های پیش‌ رو در فیسبوک، بتواند به‌عنوان سیستم تبادل استفاده شود؛ اما قطعا به‌عنوان دارایی برای ذخیره‌ی ارزش کارایی نخواهد داشت. اگر آن برنامه اجرا شود و کاربران بتوانند با هزینه‌های ارزان برای دوستان خود در سرتاسر جهان ازطریق واتساپ یا اینستاگرام یا مسنجر پول واریز کنند، قطعا استقبال چشمگیری درانتظار فیسبوک خواهد بود. چنان وضعیتی، تهدیدی جدی هم برای شرکت‌هایی همچون Western Union و Transwise محسوب می‌شود.

توانایی مالی

در بحث ذخیره‌سازی ارزش، فیسبوک و زیرمجموعه‌هایش با مشکل بزرگ به‌نام بی‌اعتمادی مردم روبه‌رو هستند. آن‌ها تقریبا هیچ اعتمادی از مردم دریافت نمی‌کنند. رخدادهای متنوع نقض حریم خصوصی و فروش داده‌های کاربران، تاکنون به دفعات به غول شبکه‌های اجتماعی ضربه زده‌اند. به‌علاوه، گسترش اخبار دروغین ازطریق شبکه‌های فیسبوک، مشکلی اساسی برای آن‌ها محسوب می‌شود.

با‌ آنکه فیسبوک می‌گوید مشغول کار روی مسائل حریم خصوصی و داده‌های شخصی کاربران است،‌ اکثر مردم و کارشناسان آن را برنامه‌ای برای بهبود روابط‌عمومی می‌دانند و اعتماد جدیدی در پی آن نخواهد بود. درواقع، به‌احتمال زیاد همه‌ی آن مانورهای تبلیغاتی درباره‌ی احترام به حریم خصوصی، با هدف افزایش ارزش سهام شرکت انجام شده‌اند.

یکی از مشکلات اصلی در اجرای رمزارز اختصاصی فیسبوک، خودِ آن شرکت و مدل ورود به بازار است. ساختار هسته‌ای کسب‌وکار آن‌ها بهره‌گیری از داده‌های کاربران برای فروش بیشتر محسوب می‌شود. به‌همین‌دلیل، آن شرکت بارها حریم خصوصی را نقض کرد و هرروز بیش‌از‌پیش، با نگرانی و گاه نفرت آن‌ها رو‌به‌رو می‌شود.

به‌هرحال، فیسبوک، به‌ویژه در زمینه‌ی تمرکز اصلی خودش، یعنی شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسانی، با مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شود. تبلیغات متعدد و سیاست‌های درآمدزایی آن‌ها نرخ بازدید و استفاده از سرویس‌های اجتماعی را از ۵۳ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۴۴.۶ درصد در سال ۲۰۱۹ رساند. به‌علاوه، مشکلات قانونی هم هنوز آن‌ها را تهدید می‌کنند که آینده‌ی فیسبوک را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد.

درنهایت، مشکلات قانونی مانع بزرگی محسوب می‌شوند که بر سر راه فیسبوک در مسیر احتمالی مالی قرار دارند. اگر آن‌ها بخواهند سرویسی بیش از امکان جابه‌جایی پول به کاربران ارائه دهند و به‌نوعی وارد تجارت‌های مالی شوند، با قانون‌گذاری‌هایی به‌مراتب دشوارتر روبه‌رو خواهند بود که قطعا از قوانین و محدودیت‌های کنونی در حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی بیشتر است.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

ردیابی اطلاعات مختلف در گوشی‌های هوشمند یکی از موضوعاتی است که با وجود مزایایش، با مشکلات بسیاری نیز همراه است. امکان موقعیت‌یابی در یافتن مسیرها بسیار مفید است و در‌عین‌حال، باعث می‌شود اطلاعاتتان دراختیار کسانی قرار گیرد که برای ارسال تبلیغات یا اهداف ناشناخته‌ی دیگر از آن استفاده می‌کنند. بااین‌حال، راه‌هایی برای جلوگیری از استفاده‌های ناصحیح از این اطلاعات وجود دارد.

گوشی هوشمند شما می‌داند که در‌حال‌حاضر، کجا ایستاده یا نشسته‌اید. خیلی از مردم این موضوع را می‌دانند؛ اما راه بهتری هم برای استفاده از GPS وجود دارد؟ ویژگی موقعیت‌یابی در گوشی‌های هوشمند برای یافتن مسیرها بسیار مفید است؛ اما باعث می‌شود برخی از شرکت‌های بزرگ تکنولوژی بتوانند با استفاده از این اطلاعات، محصولات خود را به شما بفروشند.

«آگهی‌های تبلیغاتی هدف‌دارشده» انواعی از تبلیغات هستند که هرروز صفحه‌ی نمایش گوشی شما را مملو از تبلیغات می‌کنند. این تبلیغات از روزی به‌ روز دیگر و از مکانی به مکان دیگر متغیر خواهند بود. فیسبوک، اپل،مایکروسافت، آمازون، گوگل و شرکت‌های بسیار دیگری از این تبلیغات درآمد دارند و اطلاعات مکانی کاربران گوشی‌های هوشمند در میزان درآمد آن‌ها تأثیر بسیار دارد.

بااین‌حال، چرا گوشی هوشمند این اجازه را دارد که بتواند این اطلاعات را به دریافت‌کنندگانی تحویل دهد که نمی‌شناسید؟ پاسخ ساده است: شما خودتان این اجازه را داده‌اید. قوانین و قراردادهای اشتراک‌گذاری داده برای هر نرم‌افزار معمولا در چندین صفحه نوشته می‌شود.

برخی شرکت‌ها توضیحات معقولی برای ردیابی اطلاعات فردی کاربران ارائه می‌دهند. باری مثال، شرکت اپل به بهانه‌ی جلوگیری از تقلب، این اجازه را درخواست می‌کند؛ اجازه‌ای که به‌نوعی نقض حریم خصوصی است.

درهرحال، از هر گوشی هوشمند با هر سیستم‌عاملی که استفاده می‌کنید، وقتی به اینترنت وصل می‌شوید، ممکن است ردیابی شوید. اگر این موضوع آزارتان می‌دهد، باید تدبیری برای این مشکل بیندیشید.  در این مقاله، تعدادی از راه‌حل‌ها را معرفی می‌کنیم.

۱. غیرفعال‌سازی تنظیمات موقعیت‌یابی در گوشی هوشمند

location

هم در سیستم‌عامل اندروید و هم در IOS، این امکان وجود دارد که موقعیت‌یابی را غیرفعال کنید؛ اما این امکان به‌راحتی دردسترس نیست و در لایه‌هایی از تنظیمات حریم خصوصی پنهان شده است. در این سیستم‌عامل‌ها، حالت پیش‌فرض این است که موقعیت‌های مکانی روزانه‌ی شما را ثبت کند. این عملکرد با عنوان «مکان‌های معمول» (Frequent Locations) موقعیت مکانی شما و زمانی‌ را ثبت می‌کند که در هر مکان می‌مانید. حتی این سیستم براساس زمانی‌ که در هر مکان مانده‌اید و تعداد دفعاتی که به آنجا رفته‌اید، می‌داند محل زندگی و کارتان کجا قرار دارد.

اگر تاکنون این بخش از نرم‌افزار را تنظیم نکرده‌اید، می‌توانید آن را غیرفعال کنید. در اینجا، روش غیرفعال‌کردن آن را آموزش می‌دهیم؛ اما ممکن است براساس نوع گوشی هوشمند و سیستم‌عامل آن، نیاز داشته باشید قدری بیشتر در بخش‌های مختلف آن جست‌وجو کنید.

  • به بخش تنظیمات بروید.
  • قسمت حریم خصوصی را انتخاب کنید.
  • سرویس موقعیت مکانی را انتخاب کنید.
  • در این صفحه، سرویس‌های مربوط‌به سیستم را بیابید.
  • «مکان‌های معمول» (Significant Locations) را انتخاب کنید تا گزارش ثبت‌شده از مکان‌هایی را ببینید که معمولا در آنجا بوده‌اید. این ویژگی را از حالت انتخاب خارج کنید تا غیرفعال شود.
  • در اینجا، می‌توانید با کلیک روی «حذف‌کردن سابقه» (Clear History) گزارش موجود از مکان‌های خود را حذف کنید.

تغییر تنظیمات موقعیت مکانی در سیستم‌های اندرویدی

  • به بخش تنظیمات بروید.
  • قسمت «موقعیت مکانی» را پیدا کنید.
  • در این قسمت، «تنظیمات مکانی گوگل» را انتخاب کنید.
  • روی «گزارش موقعیت مکانی» و «سابقه‌ی مکانی» بزنید و آن را به حالت غیرفعال درآورید.
  • برای حذف سابقه‌ی مکانی خود، روی گزینه‌ی «حذف سابقه‌ی مکانی» در پایین صفحه و بعد از «سابقه‌ی مکانی» کلیک کنید.
  • برای هریک از حساب‌های کاربری گوگل موجود در گوشی خود، این روند را تکرار کنید.

۲. محدودسازی تبلیغات مبتنی بر موقعیت مکانی

ad

اینکه بدانید موقعیت مکانی شما را شرکت‌هایی ناشناس ردیابی و از آن استفاده می‌کنند، بسیار آزاردهنده خواهد بود و باعث می‌شود بخواهید تبلیغات به‌نمایش‌درآمده در گوشی خود را حذف کنید. در بخش تنظیمات داخلی‌ سیستم‌عامل‌های اندروید و iOS این امکان وجود دارد که بتوانید ردیابی موقعیت مکانی و فعالیت گوشی را به‌حداقل برسانید.

این تنظیمات نمی‌توانند باعث شوند شرکت‌های تبلیغاتی از ادامه‌ی ردیابی فعالیت‌هایتان بازبمانند و حتی تعداد تبلیغات نمایش‌داده‌شده را کاهش نمی‌دهند. باوجوداین، اجازه می‌دهند شناسه‌ی کاربری خود را تغییر دهید که در تبلیغات به‌کار می‌رود. با این کار، دیگر با تبلیغات هدف‌دار مرتبط با نرم‌افزارهای نصب‌شده روی گوشی هوشمند ارتباط نرم‌افزاری نخواهید داشت و محدودیت‌‌های اعمال‌شده بهتر عمل خواهند کرد.

روش اعمال این محدودیت‌ها در اندروید و iOS بدین‌ترتیب است:

برای آیفون یا آیپد یا آیپد لمسی

  • بخش تنظیمات را بازکنید.
  • به قسمت حریم خصوصی بروید.
  • قسمت «محدودسازی ردیابی توسط تبلیغات» را غیرفعال کنید.

در این قسمت، همچنین می‌توانید شناسه‌ی کاربری خودتان را تغییر دهید تا دیگر ارتباطی با تبلیغاتی نداشته باشید که پیش‌از‌این دریافت کرده‌اید؛ چون شناسه‌ی کاربری شما مشخصه‌ای است که برای ارسال تبلیغات به‌کار گرفته می‌شود. درواقع، با این کار شما کاربر متفاوتی درمقایسه‌با حالت قبل خواهید بود.

برای اندروید

  • به بخش تنظیمات بروید.
  • گوگل را انتخاب کنید.
  • قسمت تبلیغات را انتخاب کنید.
  • قسمت تنظیمات مربوط‌به « شخصی‌سازی تبلیغات» را غیرفعال کنید.

 

۳. اجازه ندهید گوگل همه‌ی تغییر مکان‌های شما را ردیابی کند

اخیرا گوگل متهم شده حتی وقتی سرویس «موقعیت‌یابی» را در گوشی‌هایتان غیرفعال می‌کنید، بازهم موقعیت مکانی شما را ردیابی می‌کند. اگر می‌خواهید سیستم موقعیت‌یابی گوگل را به بهترین شکل غیرفعال کنید، به شما شیوه‌ای را معرفی می‌کنیم که امتحان‌کردنش ضرر ندارد.

فعالیت‌های نرم‌افزارها و اینترنت را خاموش کنید

activity

 

  • وارد حساب کاربری گوگل خود شوید.
  • در بخش «اطلاعات شخصی و حریم خصوصی» روی «اطلاعات شخصی» کلیک کنید.
  • در سمت چپ، روی «مدیریت فعالیت‌ در گوگل» (Manage your Google activity) کلیک کنید و سپس، «کنترل فعالیت‌» (Go to Activity Controls) را انتخاب کنید.

در اینجا، می‌توانید ذخیره‌شدن اطلاعات مختلف را متوقف کنید. فعال‌بودن این گزینه باعث ذخیره‌ی اطلاعات مختلف شما در حساب کاربری‌تان خواهد شد. درواقع، خاموش‌کردن «سابقه‌ی مکانی» کاملا موقعیت‌یابی گوگل را متوقف نمی‌کند. با این کار، تغییرات مکانی شما در اطلاعات روزانه‌ی مکانی شما ذخیره نمی‌شود؛ اما همچنان در بخش فعالیت‌های مربوط‌به اینترنت و نرم‌افزارها دسترسی به موقعیت مکانی وجود دارد. بنابراین، با غیرفعال‌کردن تنظیمات «فعالیت‌های نرم‌افزاری و اینترنتی» ذخیره‌سازی موقعیت مکانی شما به‌وسیله‌ی سرویس‌های گوگل در گوشی هوشمندتان کاملا متوقف خواهد شد.

 

۴. از مرورگر حافظ حریم خصوصی برای بازکردن صفحات وب استفاده کنید

private

بسیاری از کاربران اینترنت با مرورگرهای حافظ حریم خصوصی برای صفحات وب آشنا هستند. نمونه‌های کمتر شناخته‌شده‌ی آن‌ها به شما اجازه می‌دهند با گوشی هوشمند خود به‌صورت ناشناس در اینترنت جست‌وجو کنید. یکی از این مرورگرها Mozilla Firefox Focus app است که رایگان دراختیار کاربران قرار می‌گیرد. این نرم‌افزار به شما اجازه می‌دهد به‌صورت ناشناس در اینترنت فعالیت کنید. علاوه‌براین، تبلیغ‌ها و تحلیل‌ها و ردیابی‌های اجتماعی را متوقف می‌کند و پس از هربار بسته‌شدن، تمام رمزعبورهایی که استفاده کرده‌اید و سابقه‌ی فعالیت شما را از مرورگر حذف می‌کند. علاوه‌بر این مرورگر، نسخه‌های موبایلی گوگل‌کروم و مایکروسافت اِج (Microsoft Edge) هم حالت‌هایی با عنوان Incognito یا InPrivate دارند که در آن‌ها، ناشناس و خصوصی می‌توان فعالیت کرد.

اگر نمی‌خواهید از مرورگرهای مربوط‌به شرکت‌های بزرگ استفاده کنید که امکان ردیابی اطلاعات را دارند، از مرورگرهایی مانند دلفین (Dolphin Browser) می‌توانید بهره ببرید. اگر از گوشی‌های هوشمند سامسونگ استفاده می‌کنید، از مرورگرهای داخلی مخصوص این گوشی‌ها استفاده کنید. مرورگرهای سامسونگ از وجود تنظیمات داخلی بهره می‌برند که باعث می‌شود وب‌سایت‌های دیگر نتوانند فعالیت‌های شما را ردیابی کنند. اگر دوست ندارید مرورگر شما مانند گوگل تمام آنچه را ذخیره کند که در اینترنت جست‌وجو کرده‌اید، می‌توانید از مرورگرهایی مانند Yippy و DuckDuckGo و lxquick استفاده کنید که کمتر از گوگل تاریخچه‌ی جست‌وجو را ذخیره می‌کنند.

۵. حساب‌های کاربری آنلاین خود را بررسی کنید

account

واقعیت این است که از لحظه‌ای که حساب کاربری در وب‌سایت یا شبکه‌ای مانند گوگل یا فیسبوک یا مایکروسافت ایجاد می‌کنید، به آن‌ها اجازه می‌دهید اطلاعاتی درباره‌ی موقعیت مکانی و ویژگی‌های شخصی و انتخاب‌هایتان به‌دست آورند. الگوریتمی که آن‌ها استفاده می‌کنند، باعث می‌شود همه‌ی کلیک‌های شما را ثبت و ضبط کنند. داده‌های به‌دست‌آمده از آن‌ها در تبلیغات و پست‌های مرتبطی به‌کار می‌رود که گاهی به شما پیشنهاد داده می‌شود.

خوشبختانه همه‌ی این شرکت‌ها این امکان را به شما می‌دهند که بتوانید تنظیماتی انجام دهید تا ردیابی اطلاعاتتان برای ارسال تبلیغات مرتبط محدود شود. به‌عنوان مثال، گوگل و مایکروسافت در بخش «حریم خصوصی» امکان کنترل حساب کاربری را فراهم کرده‌اند. در این بخش، همچنین می‌توانید بفهمید این شرکت‌ها چه اطلاعاتی از شما دراختیار دارند. گوگل اخیرا سعی کرده تنظیمات مربوط‌به تبلیغات در حساب گوگل را ساده‌تر کند تا آسان‌تر بتوانید ردیابی‌هایی را کنترل و محدود کنید که برای شرکت‌های تبلیغاتی انجام می‌شود.

فیسبوک هم این امکان را ایجاد کرده که بتوانید امکان ردیابی را از آن سلب کنید تا فعالیت‌هایتان در اینترنت را این شرکت ردیابی نکند. همچنین، این شرکت در‌حال‌توسعه‌ی نرم‌افزارهای کمکی است که باعث می‌شود کنترل و محدودسازی ردیابی در فیسبوک راحت‌تر و بهتر شود. 

۶. دریافت‌نکردن تبلیغات

ad

خوشبختانه این امکان وجود دارد که بتوانید از فهرست دریافت تبلیغات موضوعی خارج شوید. البته، شاید درباره‌ی همه‌ی آن‌ها کارایی نداشته باشد؛ اما می‌توان دریافت بیشتر آن‌ها را متوقف کرد. اتحاد تبلیغات دیجیتال (Digital Advertising Alliance) بخشی با عنوان «انتخاب کاربران» دارد که در این بخش، می‌توانید متوجه شوید کدام‌یک از اعضای این اتحاد روی کامپیوتر یا گوشی هوشمندتان تبلیغات می‌فرستند.

وقتی اولین‌بار این وب‌سایت را بازمی‌کنید، به‌صورت خودکار کامپیوترتان اسکن می‌شود و پس از اتمام اسکن، فهرستی از شرکت‌های ارسال‌کننده‌ی تبلیغات به شما نشان داده خواهد شد. با استفاده از این فهرست می‌توانید از روش‌هایی مطلع شوید که این شرکت‌ها برای ارسال تبلیغات مرتبط با علایق کاربران استفاده می‌کنند و با حذف اطلاعاتی که به‌عنوان علایق شما در مروگر شخصی خودتان ذخیره شده، دریافت این تبلیغات را محدود کنید.

نکته‌ی مهم این است که با این کار، دریافت تبلیغات آنلاین کاملا متوقف نمی‌شود؛ بلکه شرکت‌ها دیگر نمی‌توانند تبلیغات هدف‌دار یا مرتبط با علایق شخصی‌تان را ارسال کنند. گفتنی است علایق شما براساس داده‌هایی تشخیص داده می‌شوند که به این شرکت‌ها داده می‌شود.

۷. دستیار مجازی خود را بررسی کنید

جاسوسی

امروزه، استفاده از دستیارهای مجازی مانند سیری (Siri) و دستیار گوگل (Google assistant) رو‌به‌افزایش است و باعث شده گوشی‌های هوشمند، تنها برای تماس و چت استفاده نشوند. این دستیارها این امکان را به ما می‌دهند که با فرمان صوتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.

وقتی کلمات خاصی ادا می‌کنید که برای فعال‌کردن این دستیارها لازم است، فایل صوتی شما در سرورهای اپل یا آمازون یا گوگل ذخیره‌سازی و پردازش می‌شود. مانند همه‌ی روش‌های ردیابی اطلاعات موجود، ممکن است فایل صوتی شما هم احتمالا به‌صورت ناشناس دقیق‌تر پردازش شود و سپس، برای تشخیص الگوی رفتاری و نهایتا ارسال تبلیغات هدف‌دار برایتان استفاده شود.

۸. دسترسی‌های موجود در نرم‌افزارهای استفاده‌شده‌ی خود را کنترل کنید

hh

برای نصب هر اپلیکیشن دسترسی‌هایی لازم است که در گوگل‌پلی یا اپ‌استور قید شده‌اند. قبل از نصب اپلیکیشن، این دسترسی‌ها را کنترل کنید. گوشی‌های اندروید هنگام نصب اپلیکیشن دسترسی‌های موردنیاز را به شما نمایش می‌دهند. در گوشی‌های iOS، ازطریق Pop-up با اعلان اینکه دسترسی‌های خاصی لازم است، به شما اعلام می‌کند باید اجازه‌ی دسترسی بدهید.

برخی اپلیکیشن‌ها هنگام نصب از شما درخواست می‌کنند اجازه‌ی دسترسی به اطلاعات بیشتری را بدهید. اطلاعات حاصل از این دسترسی‌ها ممکن است برای ارسال تبلیغات استفاده شوند. به‌همین‌دلیل، بررسی «اجازه‌ی دسترسی‌هایی که به اپلیکیشن‌ها داده‌اید»، می‌تواند نتایج خوبی داشته باشد. این کار باعث می‌شود بر «حریم خصوصی» گوشی خود نظارت بیشتری داشته باشید و از جاسوسی برخی اپلیکیشن‌ها جلوگیری کنید که از اعتمادتان سوءاستفاده می‌کنند. علاوه‌براین، می‌توانید اپلیکیشن‌های فعال در پس‌زمینه را متوقف کنید تا زمان شارژدهی باتری گوشی بیشتر شود.



تاريخ : دو شنبه 27 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

در سال ۲۰۱۸ به سر می‌بریم و تکنولوژی تلفن همراه کاملا وارد زندگی همه‌ی ما شده است. همه‌ی ما زمان زیادی را با گوشی هوشمند‌ها، تبلت‌ها و گجت‌های پوشیدنی می‌گذرانیم و گاهی به‌راحتی فراموش می‌کنیم، زمانی هیچ‌کدام از اینها وجود نداشتند. باتوجه‌به افزایش روز افزون استفاده از تلفن همراه و دیگر دستگاه‌های مشابه، تاثیر تابش آن بر سلامت انسان موضوع پژوهش‌های مختلفی در سراسر جهان بوده است. از سال ۲۰۱۵، حدود ۷٫۴ میلیارد دستگاه تلفن همراه فروخته شده، هر چند کاربران واقعی باتوجه‌به اینکه برخی بیش از یک دستگاه تلفن دارند، از این کم‌تر است. اما همین مسئله باعث نگرانی بسیاری از پژوهشگران شده است.

در این گزارش با یک نگاه کلی، به طبقه‌بندی امواج الکترومغناطیس به دو دسته مضر وغیرمضر برای انسان پرداخته و معیارهای مورد استفاده در دسته‌بندی امواج را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

تابش‌های یونیزان و تابش های غیریونیزان

تابش الکترومغناطیس درواقع شامل هر نوع موج الکترومغناطیس (و همچنین برخی امواج گسیل شده از ذرات رادیواکتیو) همچون اشعه گاما، اشعه ایکس، نور ماوراء بنفش، نور مرئی، نور مادون قرمز، موج میلیمتری، مایکروویو و امواج در طیف فرکانسهای کم رادیویی می‌شود.

امواج طیف الکترومغناطیس بسته به انرژی موج، و مضر بودن یا مضر نبودن آن برای سلامتی انسان، قابل تفکیک به دو دسته بزرگ است: تابش یونیزان و تابش غیریونیزان. تابش‌های یونیزان (اشعه ماوراء بنفش، اشعه ایکس و پرتو گاما) دارای انرژی کافی در یک فوتون (کوچک‌ترین بسته انرژی) برای جدا کردن الکترون‌ها‌ از اتم‌ها یا شکستن پیوندهای شیمیایی هستند. به همین علت است که اشعه ایکس از نوع موج - پیوسته استفاده نمی‌شود و نوع پالسی آن با برهه‌های زمانی بسیار کوتاه (مثلا در یک نوع قدیمی، عرض پالس ۸٫۳۳ میلی‌ثانیه نیز بوده است) مورد استفاده قرار می‌گیرد، همچنین هنگام تصویربرداری اشعه‌ی ایکس در مطب دندانپزشکی از جلیقه‌ی مخصوص استفاده می‌کنیم یا توصیه می‌شود که هنگام قرار گرفتن در معرض تابش نور خورشید از کرم‌های ضد آفتاب استفاده کنیم، چرا که انتهای طیف نور مرئی اشعه مافوق بنفش وجود دارد که جزو تابش‌های یونیزان است و بافت‌های زنده را تخریب می‌کند.

واضح است که نمی‌توان از منابع تابش‌های یونیزان‌ طبیعی (رادون، پرتوهای کیهانی در هنگام پرواز در هواپیما) و مصنوعی (اشعه ایکس) به‌طور کامل اجتناب کرد، اما توصیه می‌شود که میزان قرار گرفتن در معرض این تشعشعات را به حداقل برسانیم. تابش‌های یونیزان با فرکانس بالا، انرژی کافی برای شکستن پیوندهای شیمیایی را دارند. پرتوهای ایکس و گاما دارای فرکانس بسیار بالایی هستند که از محدوده‌ی ۱۰۰ میلیارد میلیارد هرتز شروع می‌شوند. این تابش‌ها، طول موج‌ها‌ی بسیار کوتاهی در حدود ۱ میلیون میلیونم متر دارند. این نوع تابش‌ها، انرژی کافی برای حتی ازبین‌بردن الکترون‌ها را دارند و تابش‌ها‌ی بسیار پرانرژی از آن‌ها نیز توانایی شکافتن هسته‌ی اتم را دارد.

تابش غیریونیزان شامل اکثر طیف نوری است که ما در معرض آن قرار می‌گیریم: نور قابل مشاهده‌ی لامپ‌ها‌، نور مادون قرمز اجاق، امواج وای‌فای، تلفن‌ها‌ی همراه و امواج رادیویی در پایین طیف الکترومغناطیس همگی در این دسته قرار می‌گیرند. دوزهای کوچکی از تابش‌های غیریونیزان برای سلامتی بافت‌های زنده مضر نیستند، زیرا یک فوتون، انرژی کافی برای یونیزه کردن اتم‌ها‌ یا تجزیه‌ی مولکول‌ها‌ را ندارد.

توان تابشی ساطع‌شده

توان تابشی ساطع‌شده در جاده‌ها و مناطقی که دسترسی پایین گوشی به اولین سایت BTS وجود دارد، بالا است.

اشعه‌‌های غیریونیزان از اشعه‌هایی با فرکانس بسیار پایین تا اشعه‌ی مایکروویو و اشعه‌ی مافوق بنفش را شامل می‌شوند. تابش‌های الکترومغناطیس با فرکانس بسیار پایین، طول موج‌های بسیار طولانی (یک میلیون متر یا بیشتر) دارد و دارای فرکانس‌ها‌یی در محدوده‌ی ۱۰۰ هرتز یا کمتر هستند. امواج با فرکانس‌ها‌ی رادیویی دارای طول موج بین ۱ تا ۱۰۰ متر و فرکانس‌ها‌یی در محدوده‌ی ۱ میلیون تا ۱۰۰ میلیون هرتز هستند. مایکروویوهایی که ما برای گرم کردن غذا از آن استفاده می‌کنیم، طول موج‌ها‌یی حدود ۱ سانتی‌متر دارند و دارای محدود‌ه‌ی فرکانس ۲٫۵ میلیارد هرتز هستند.

دوزهای کوچک تابش‌های غیر یونیزان مضر نیستند

حتی تابش غیریونیزان نیز می‌تواند در دوزهای بسیار زیاد، مضر باشد. به‌عنوان مثال، نور لیزر مرئی با انرژی کافی (حداقل چند صد برابر بیشتر از اشاره‌گرهای لیزری که مورد استفاده عموم است) اگر در یک نقطه به اندازه‌ی کافی متمرکز شود، پوست را می‌سوزاند و اگر روی چشم قرار بگیرد، قطعاً باعث آسیب دیدن دائمی پرده شبکیه چشم می‌شود.  

تلفن‌های همراه چه فرکانس‌هایی ساطع یا دریافت می‌کنند و منبع تابش آن‌ها چیست؟

فرکانس‌ها‌ی امواج مرتبط با تلفن‌های همراه (در شبکه‌های سلولار تا نسل 4.5G) بین ۸۰۰ تا ۲۶۰۰ مگاهرتز متغیرند؛ اما فرکانس‌ها‌ی ۹۰۰ تا ۱۸۰۰ مگاهرتز (شبکه‌های سلولار 2G و 3G) رایج‌ترین‌ آن‌ها‌ هستند. میزان توان تابشی ساطع‌شده از یک تلفن همراه در طول یک تماس  و بسته به اینکه نزدیک‌ترین سایت BTS در چه فاصله‌ای از آن قرار دارد، متغییر است. هنگام برقراری تماس اگرچه تنها چند ثانیه طول می‌کشد، و همچنین هنگامی که دسترسی گوشی به اولین سایت BTS بسیار زیاد است مانند جاده‌ها، بیشتر است. این مقدار شاید در شروع یک تماس تا ۲ وات باشد و می‌تواند در حالت‌های بهینه به اعداد بسیار کوچک تا یک ده هزارم وات برسد. البته، اکثر مردم دیگر خیلی کم از تلفن‌ها‌ی همراه برای برقراری تماس صوتی استفاده می‌کنند و بیشتر زمان آن‌ها صرف انجام کارهای دیگری با گوشی هوشمندشان می‌شود (مانند حضور در شبکه‌های اجتماعی یا انجام بازی‌های اینترنتی برخط)؛ اما اجازه دهید که از این مثال به‌عنوان بدترین حالت ممکن استفاده کنیم.

آیا تابش تلفن همراه می‌تواند به انسان صدمه وارد کند؟

تابش‌های ناشی از اجاق‌ها‌ی مایکروویو، روی مرکز دایره چرخان درون اجاق که غذا در آنجا قرار می‌گیرد، حدود ۷۰۰ وات انرژی متمرکز می‌کنند که صدها برابر بیشتر از حداکثر تابش یک تلفن همراه است (و هزاران بار بیشتر از چیزی است که تلفن‌ها‌ی همراه در طول اکثر تماس‌ها‌ی شما ساطع می‌کنند. خوشبختانه این انرژی فقط روی محل غذای درون اجاق متمرکز می‌شود که باعث گرم شدنکردن غذا می‌شود، و فقط مقدار بسیار بسیار ناچیزی از آن از بدنه اجاق به بیرون درز پیدا می‌کند که مخاطرات ناشی از آن هم با فاصله گرفتن از اجاق در حال کار، قابل حل است.

برای ارزیابی میزان تاثیر امواج بر بافت زنده از معیاری با نام چگالیِ سطحیِ توانِ موجِ الکترومغناطیس استفاده می‌شود. در این ارزیابی، سطح مقطع مؤثر برابر با آن مساحتی است که در راستای عمود بر جهت تابش قرار می‌گیرد. به تعبیر ساده، اگر به‌صورت عمودی ایستاده باشید و تابش از رو‌به‌رو و عمود بر قامت شما اعمال شود، میزان چگالی سطحی توان موج الکترومغناطیس مؤثر بر بدن شما، با حالتی که مثلاً در همان ناحیه و به‌صورت مستقیم و در راستای تابش، روی زمین دراز کشیده باشید، متفاوت خواهد بود.

اجاق‌ها‌ی مایکروویو

اجاق‌ها‌ی مایکروویو در هنگام کار انرژی تابشی تا صدها برابر بیشتر از تلفن‌های همراه متمرکز می‌کنند

در تاثیر تابش‌ها بر بدن، برآوردِ «عمق نفوذ» تابش الکترومغناطیس با توان مشخص بر یک موجود زنده، به‌طور عمومی دو عامل تعیین‌کننده وجود دارد: میزان رطوبت بافت زنده و مقدار فرکانس موج تابشی. اگر بخواهیم روی تعبیر بافت زنده اندکی دقیق‌تر شویم، باید به لایه‌های بیرونی در بدن انسان اشاره کنیم. برای مثال روی ساعد دست خود را در نظر بگیرید. فرض می‌کنیم امواج الکترومغناطیس بر این بخش از بدن فرد تابانده می‌شود. امواج برای تاثیر بافت زنده‌ی واقع در زیر این ناحیه، بایستی بتوانند از لایه‌های مو، پوست، چربی زیرین پوست (و درمورد مغز، از استخوان) عبور کنند و درنهایت به مواردی همچون گوشت برسند که دارای رگ‌های خونی هستند، و در این توضیح از آن‌ها با تعبیر بافت زنده یاد کردیم، توجه داشته باشید که خون در جریان، قادر به تهویه گرمایی است که در اثر تابش موج در محل تابش ایجاد می‌شود.

اما در مورد تابش امواج الکترومغناطیس بر چشم انسان، باید در نظر داشته باشیم که چشم انسان اگرچه دارای پوست نیست، ولی خود عدسی چشم به‌نوعی یک چربی شفاف است، اما از هیچ نوع رگ‌های خونی در عدسی خبری نیست، چرا که جلوی دید را می‌گیرند، بنابراین عدسی چشم با حرکت خون درون رگ‌های خونی قادر به تهویه گرما نیست، و در بدترین حالت در اثر تابش ممتد، مانند حالتی که کاربر خوابش برده باشد و تلفن همراه او زیر متکا درست در مقابل چشم او قرار گرفته باشد و پلک‌های او هم نیمه‌باز مانده باشد، امکان بروز آب مروارید وجود دارد.

شواهد بروز سرطان در موش‌ها را نمی‌توان به انسان تعمیم داد

بنا بر رابطه‌ی فیزیکی اولیه بین توان و انرژی، احتمالا همه‌ی ما می‌دانیم که انرژی خالص مؤثر بر یک سطح باتوجه‌به مدت زمان تابش موج روی سطح و توان موج و عمق نفوذ می‌تواند محاسبه ‌شود. انرژی ناشی از امواج غیریونیزانی که توان تخریب بافت را ندارند، تاثیر خود را در این بخش‌های بدن به‌صورت افزایش انرژی حرارتی و افزایش دما نشان می‌دهند.

نتایج پژوهش‌ها‌ی اخیر که در مورد تلفن‌ها‌ی همراه انجام گرفته و شواهدی از بروز سرطان در موش‌ها کشف کرده‌اند، به هیچ‌وجه نمی‌توان مستقیما به انسان تعمیم داد. در یکی از این پژوهش‌ها، موش‌ها‌ی مورد بررسی در معرض چگالی تابشی از ۱٫۵، ۳ یا ۶ وات بر کیلوگرم قرار گرفتند. میزان نرخ جذب ویژه (SAR)، مقادیر جذب فرکانس‌هایی رادیویی توسط بافت‌های بدن است و بر حسب وات بر کیلوگرم اندازه‌گیری می‌شود، و بالاترین نرخ جذب ویژه مجاز در ایالات متحده، ۱٫۶ وات به‌ازای هر کیلوگرم از وزن بدن است، بنابراین قابل درک است که شرایط آزمایش موش قابل تعمیم روی شرایط پرتوگیری انسان از تلفن‌های همراه نیست.

اگر بخواهیم این میزان تابشی را که موش‌ها‌ در معرض آن قرار گرفتند، برای انسان محاسبه کنیم، مقدار مورد نظر ما می‌تواند معادل یک فرد ۱۰۰ کیلوگرمی‌ تا انرژی تابشی ۶۰۰ وات باشد. اما همان‌طور که قبلا گفته شد، تلفن‌ها‌ی همراه، انرژی تابشی تا صدها برابر ضعیف‌تر ایجاد می‌کنند.

تلفن‌ها‌ی همراه چه نوع تابش‌هایی پدید می‌آورند؟

گوشی‌های هوشمند که در اختیار ما قرار دارند، تابش غیریونیزان ایجاد می‌کنند، آن هم در سطح فرکانس فوق‌العاده پایین، نسبت به امواج یونیزان، یعنی حدود یک میلیون بار کمتر! فرکانس‌ها‌ی ورودی و خروجی تلفن همراه، متغییر هستند. ارتباطات وای‌فای بین پنج فرکانس اصلی کار می‌کنند: ۲٫۴، ۳٫۶،۴٫۹، ۵، ۵٫۹ گیگاهرتز. بلوتوث هم در محدوده فرکانس ۲٫۴ گیگاهرتز کار می‌کند. اتصال با شبکه‌ی مخابراتی تلفن همراه دارای امواج با فرکانس‌ها‌ی مختلفی از ۸۰۰ مگاهرتز تا ۲٫۶ گیگاهرتز است. تمامی‌فرکانس‌ها‌ی خروجی و ورودی تلفن‌ها‌ی همراه حتی به فرکانس‌ها‌ی رادیویی موجود در اشعه‌ی ایکس یا پرتوهای فرابنفش که ضرری ندارند، نزدیک هم نیستند.

تابش‌های تلفن همراه چه ضرری برای انسان دارند؟

با اطمینان بسیار بالایی می‌توان گفت که اثراتی که امواج با فرکانس‌ها‌ی رادیویی می‌توانند بر بدن انسان داشته باشد، هیچ ارتباطی با سرطان یا تومور ندارد. در این مورد، چگونگی افزایش دمای بافت‌های زنده انسان در اثر تابش امواج رادیویی از گوشی هوشمند اهمیت دارد. بنابراین و با گذشت زمان، انرژی جذب شده در بافت زنده بالا می‌رود، بااین‌حال، اگر فکر می‌کنید این افزایش انرژی می‌تواند منجر به آسیب شود، باید بگوییم که این‌طور نیست. چرا که بیشتر انرژی تولیدشده توسط امواج با فرکانس‌ رادیویی تلفن‌ها‌ی همراه، توسط پوست و دیگر بافت‌ها‌ی سطحی جذب می‌شود، مقداری نیز در اثر جابه‌جایی گرما در بدن انسان به هوای اطراف منتقل شود.

انرژی امواج با فرکانس‌ رادیویی

بیشتر انرژی امواج با فرکانس‌ رادیویی به‌وسیله پوست و بافت‌ها‌ی سطحی جذب می‌شود

این منجر به افزایش ناچیز دما در مغز و بخش‌ها‌ی مهم دیگر از بدن می‌شود، البته این مقدار تابع مدت زمان مکالمه، و سطح سلامتی اولیه کاربر است، به‌عنوان مثال، کاربران بیمار، مسن، کودک، یا فرد در حالت تعریق، مدت مکالمه خود را بایستی بسیار بسیار کوتاه کنند، چرا که عمق نفوذ موج به لایه‌های پایین‌تر زیر پوست در این دست افراد بیشتر است.

تا به امروز، پژوهش‌ها‌ی انجام‌گرفته، نتوانسته‌است ارتباطی قوی بین زمان قرار گرفتن در معرض میدان‌ها‌ی الکترومغناطیس فرکانس رادیویی با مخاطرات جدی در سلامتی فرد پیدا کنند، به‌جزء آنکه پرتوگیری تنها باعث گرم شدن بافت‌ها‌یی از بدن می‌شوند که تحت تابش قرار دارد، و برای حصول نتایج قطعی و علمی لازم است پژوهش‌های بیشتری به‌صورت همه‌گیرشناسانه انجام گیرد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

چند روز پس از رونمایی از جدیدترین محصول فراری یعنی مدل F8 Tributo ویدیوهایی از جزییات فوق‌العاده‌ی این خودرو در بخش آیرودینامیک منتشر شده است که بسیار جالب توجه بوده و اوج مهندسی فراری را نشان می‌دهد.

اصلی‌ترین مشخصه‌ی این ساخته‌ی جدید فراری را باید پیشرانه‌ی آن دانست. این پیشرانه نمونه‌ی ارتقاءیافته از پیشرانه‌ی ۳.۹ لیتری V8 تویین توربوی فراری است و با اصلاحات انجام‌شده روی آن می‌تواند ۷۱۰ اسب‌بخار قدرت تولید کند که با قدرت مدل 488 پیستا برابری می‌کند. با این مشخصات بی‌دلیل نیست که این پیشرانه برای سه سال متوالی در فهرست موتورهای برتر سال قرار دارد.

Ferrari F8 Tributo / فراری F8 تریبیوتو

پس از پیشرانه، دیگر برگه برنده‌ی F8 Tributo را باید اقدامات سازنده در کاهش وزن این خودرو دانست. در مقایسه با فراری 488 GTB این مدل دارای ۴۰ کیلوگرم وزن کم‌تری است. این کاهش وزن به کمک موتور سبک‌تر، شیشه‌ی عقب از جنس Lexen و اسپویلر عقب ساخته‌شده از جنس الیاف کربن به دست آمده است.

فراری بسیاری از فناوری‌های فرمول یک خود را در این مدل به کار برده است که از بین آن‌ها می‌توان به سیستم F1-Trac، E-Diff و SCM-E اشاره کرد. در این بین جالب‌ترین سیستم Ferrari Dynamic Enhamce Plus نام دارد که می‌تواند فشار ترمزها درون کالیپر ترمز را تنظیم کند تا کنترل بهتر با بالاترین دینامیک رانندگی را به راننده ارائه کند.

Ferrari F8 Tributo / فراری F8 تریبیوتو

دیگر قسمت کلیدی F8 Tributo آیرودینامیک آن است و فراری در هنگام طراحی این مدل به آیرودینامیک توجه زیادی کرده است. در بخش عقبی این مدل از یک سری خطوط برای هدایت هوا استفاده شده است تا نیروی رو به پایین ایجاد کنند. همچنین کف خودرو کاملا صاف بوده و در انتها نیز یک دیفیوزر قرار داده شده است. مجراهایی نیز برای هدایت هوا به سمت ترمزها پیش‌بینی شده‌اند که با وجود آن‌ها خنک کاری ترمزها بهتر انجام می‌شود و در نتیجه به بهبود عملکرد ترمزها کمک می‌کنند. زیر خودرو به‌گونه‌ای طراحی شده است تا در نقاطی شاهد تولید جریان‌های گردابی هوا باشیم. این جریان‌ها در انتها به یک دیفیوزر هوشمند می رسند که در پیچ‌ها فعال شده و نیروی رو به پایین در عقب خودرو را افزایش می‌دهد. این دیفیوزر در مسیر‌های مستقیم نیز به‌گونه‌ای قرار می‌گیرد که نیروی درگ خودرو کاهش پیدا کند و بتواند به سرعت بالاتری دست پیدا کند.

Ferrari F8 Tributo / فراری F8 تریبیوتو

فراری F8 Tributo نیز همانند مدل‌های گذشته قرار نیست عنوان سریع‌تری خودروی V8 فراری را برای مدت زیادی در اختیار داشته باشد و فراری به‌زودی مدلی قوی تر را رونمایی خواهد کرد. اصلی‌ترین رقیب این خودرو را باید مک لارن 720S عنوان کرد.

 

 
 


تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

مقاله‌ی جدید سازمان ملل نشان می‌دهد که حتی اگر ما همین فردا تمام انتشارت کربنی را متوقف کنیم، دست‌هایمان درنهایت بسته است. قطب شمال هنوز درحال گرم شدن است و تا پایان قرن، ۵ درجه‌ی سانتیگراد افزایش دما را تجربه خواهد کرد. واقعیت این است که ما به‌سادگی گازهای گلخانه‌ای زیادی تولید کرده‌ایم و دیگر راهی برای فرار از پیامدهای آن نیست. براساس نتایج پژوهش جدیدی، حتی اگر اهداف توافقنامه‌ی پاریس برآورده شود، دمای زمستان‌های قطب شمال تا سال ۲۰۵۰ حداقل ۳ درجه و تا سال ۲۰۸۰ تا ۹ درجه افزایش خواهد داشت (درمقایسه با سطح قبل از صنعتی شدن).

اگرچه قطب شمال هدف واقعی این تغییرات اقلیمی خواهد بود اما این بدان معنا نیست که سایر جهان جان سالم به در می‌برد. وقتی بالاترین نقطه‌ی سیاره‌ی ما شروع به ذوب شدن کند، پیامدهای آن به دیگر نقاط زمین سرازیر خواهد شد. پژوهش‌های بی‌شماری وجود دارند که نشان می‌دهند تغییرات اقلیمی در منطقه‌ی قطب موجب افزایش سطح دریا در سرتاسر جهان می‌شود و نیز منجر به ایجاد سیلاب‌های ساحلی، فرسایش و وارد آمدن آسیب به ساختمان‌ها و زیرساختارها می‌شود. این امر همچنین تغییرات شدید در اکوسیستم‌ها و آلودگی آب آشامیدنی را در پی دارد و مهاجرت‌های انسانی عظیمی را به‌دنبال خواهد داشت. جویس امسویا، مدیر اجرایی برنامه محیط زیست سازمان ملل می‌گوید:

چیزی که در قطب شمال اتفاق می‌افتد، در قطب شمال باقی نخواهد ماند. ما علم داریم؛ در حال حاضر ما نیاز به اقدامات بسیار فوری داریم تا از نقاط سرازیری که می‌توانند برای این سیاره‌ بدتر از تصور اولیه‌ی ما باشند، دوری کنیم.

بخش عمده‌ی مشکل این است که این تغییرات در حال تخریب منطقه‌ای هستند که از قبل ویران شده است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که قطب شمال، از سال ۱۹۷۹ حدود ۴۰ درصد از یخ دریای خود را از دست داده و یخی که باقی مانده، نازک‌تر و آسیب‌پذیرتر شده است. برخی از مدل‌های اقلیمی حتی پیش‌بینی می‌کنند که کلاهک یخ قطب شمال به‌طور کامل در تابستان‌های دهه‌ی ۲۰۳۰ از بین خواهد رفت. همان‌طور که ذوب شدن عمیق‌تر می‌شود، این فرایند می‌تواند موجب بیدار شدن یک غول خفته شود؛ یک نقطه‌ی سرازیری که می‌تواند تمام اهداف اقلیمی ما را از مسیر خود خارج کند. انتظار می‌رود حتی اگر اهداف توافق‌نامه پاریس برآورده شود، خاک منجمد دائمی قطب شمال دچار ۴۰ درصد کاهش دیگر شود و میلیاردها تنکربن و متان را وارد اتمسفر کند. این امر درنهایت موجب افزایش بیشتر دما و ذوب شدن یخ‌های بیشتری می‌شود. پیامد این رویدادها بروز آتش‌سوزی‌های بیشتر، کاهش زیستگاه‌ها و آسیب زیرساختارها خواهد بود.

خرس قطبی

مطالعه‌ای دیگر نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۵۰، با ذوب شدن لایه‌ی منجمد خاک، ۴ میلیون نفر و حدود ۷۰ درصد از زیرساختارهای فعلی قطب شمال مورد تهدید قرار خواهند گرفت. دانشمندان عقیده دارند که درست مانند یک دومینو که به کناری خود ضربه می‌زند و موجب افتادن سایرین می‌شود، این نقطه‌ی سرازیری موجب ایجاد یک نقطه‌ی سرازیری دیگر خواهد شد. در این گزارش توضیح داده می‌شود که وقتی لایه‌ی منجمد خاک ذوب می‌شود، مقدار زیادی مواد آلی همراه‌با آب‌های سطحی وارد اقیانوس‌ می‌شود و این امر اسیدی شدن اقیانوس‌ را به‌دنبال خواهد داشت. آزاد شدن متان در اثر ذوب شدن لایه‌ی منجمد زیر دریا نیز به میزان چشمگیری در اسیدی شدن اقیانوس‌ها نقش خواهد داشت.

اسیدی شدن اقیانوس که هم‌اکنون نیز در این منطقه اتفاق افتاده است، موجودات زنده را تهدید خواهد کرد. گونه‌های دریایی این منطقه آسیب‌پذیر هستند زیرا آب سردی که آن‌ها در آن زندگی می‌کنند، کربن‌دی‌اکسید محلول را در خود حفظ کرده و منجر به اسیدی شدن بیشتر اقیانوس می‌شود.

امروزه آب‌های سطحی این منطقه نسبت‌به دوران پیش از صنعتی شدن، ۳۰ درصد بیشتر اسیدی شده‌اند. این امر موجب ایجاد اختلال در زنجیره غذایی موجودات زنده دریایی شده است. در این شرایط، مرجان‌ها، نرم‌تنان، توتیای دریایی و پلانکتون‌ها مجبور هستند که برای ساخت پوسته و اسکلت خود انرژی بسیار بیشتری مصرف کنند.

چیزی که هم‌اکنون در قطب شمال در حال اتفاق افتادن است، یک علامت هشداردهنده به منظور ضرورت پیشگیری از گرم شدن بیشتر است. اگر ما سریعا کاری انجام ندهیم، به‌زودی در معرض نابودی قرار می‌گیریم و راهی برای فرار نداریم. کیمو تیلیکاینن، وزیر محیط، انرژی و مسکن فنلاند می‌گوید:

ضرورت دستیابی به اهداف توافق‌نامه‌ی پاریس آشکارا در قطب شمال قابل رویت است زیرا این منطقه یکی از آسیب‌پذیرترین مناطق جهان محسوب می‌شود که به‌سرعت در حال تغییر است. ما باید سریعا درجهت کاهش قابل‌توجه انتشار گازهای گلخانه‌ای، کربن سیاه و دیگر آلاینده‌های اقلیمی درسرتاسر جهان، کاری انجام دهیم.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

به نظر می‌رسد پس از سال‌ها بالاخره سلطه‌ی فناوری LCD بر دنیای گوشی‌های همراه به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود. با کاهش قیمت پیوسته‌ی نمایشگرهای OLED در چند سال گذشته، شرکت‌های بیشتری به استفاده از این فناوری، حتی در گوشی‌های میان‌رده‌ی خود روی آورده‌اند.

این روند سخت‌افزاری حتی توسعه‌ی برنامه‌های کاربردی، بازی‌ها و حتی دو سیستم‌عامل عمده‌ی گوشی‌های همراه را هم تحت‌تاثیر قرار داده است. باتوجه‌به این ویژگی پنل‌های OLED که پیکسل‌های سیاه در آن به‌طورکامل خاموش می‌شوند، توسعه‌دهندگان زیادی اکنون به ترکیب «حالت تاریک» (Dark Mode) با فناوری جدید و ویژگی‌های مثبت آن می‌اندیشند.

آیفون ۱۱ / iPhone 11

در گذشته هم برنامه‌ها یا تم‌هایی وجود داشتند که همه‌چیز را در گوشی‌ها تیره‌تر می‌کردند، ولی اکنون که OLED کم‌کم به فناوری رایجی تبدیل می‌شود، شرکت‌ها به سمت توسعه‌ی رابط‌های کاربری متمایل شده‌اند که برای استفاده‌ی شبانه‌ی کاربران مناسب‌تر باشند.

تقریبا همه‌ی شرکت‌های بزرگ مثل گوگل، سامسونگ واپل می‌خواهند حالت تاریک یا «حالت شب» (Night Mode) را به‌صورت پیش‌فرض به محصولات خود اضافه کنند. استارت این کار در اندروید پای (Android Pie) و One UIسامسونگ زده شده و شایعات زیادی به گوش می‌رسد مبنی بر اینکه اپل مشغول کار روی حالت مشابهی برای iOS 13 است.

وب‌سایت فون‌آرنا با انتشار تصاویری که براساس اطلاعات و شایعات موجود تهیه شده‌اند، طراحی احتمالی حالت شب یا حالت تاریک را در iOS 13 در آیفون XI (یا آیفون ۱۱) به تصویر کشیده است.

iOS 13 حالت تاریک اختصاصی خواهد داشت

آیفون ۱۱ / iPhone 11

با نگاهی اجمالی به آیکونوگرافی iOS می‌توان به‌راحتی متوجه شد این آیکون‌ها که بر مبنای منطق زیبایی‌شناسی رنگی iOS طراحی شده‌اند، هیچ تناسبی با حالت تاریک گوشی‌های همراه ندارند. بنابراین، آن‌ها دوباره با رعایت همه‌ی ظرافت‌های دستورالعمل‌های اپل طراحی شدند تا ضمن حفظ هویت رنگی خود، با رنگ سیاه زمینه نیز تطابق داشته باشند؛ البته، تمام همه‌ی ویژگی‌های آن رعایت نشده است.

به‌طور مثال، آیکون‌های Mail و Facetime که در نسخه‌های دیگر به‌صورت پیکتوگرام‌های سفید در پس‌زمینه‌ای رنگی دیده می‌شوند، در اینجا با رنگ‌های مختلف پر شده و در پس‌زمینه‌ای تیره قرار گرفتند. این تغییررنگ به حفظ هویت رنگی آن‌ها در iOS کمک می‌کند و باعث می‌شود که پیدا کردن آن‌ها در نمایشگر آسان‌تر باشد و در عین حال، به اصول زیبایی‌شناسی حالت تاریک نیز وفادار مانده‌اند. انتظار نمی‌رود که اپل واقعا به همین روش عمل کند، ولی این سبک طراحی هم به‌نظر زیبا است. 

آیفون ۱۱ / iPhone 11

آیفون ۱۱ / iPhone 11

 
 
تعداد و نحوه‌ی قرارگیری دوربین‌ها، نمایشگر تمام صفحه، ناچ و رنگ‌آمیزی آیکن‌ها در حالت تاریک از نکات سؤال برانگیز آيفون 11 و iOS 13 هستند

چون مردم معمولا پیش از خواب و بلافاصله پس از بیدار شدن و نیز، چندین و چند بار در طول شب به گوشی‌های خود سر می‌زنند، باید کاری کرد که شبکیه‌ی چشم کاربران از آسیب ناشی از خیره‌شدن‌های طولانی به نمایشگر‌های روشن در امان باشد. باتوجه‌به شایعات اخیر مبنی بر تصمیم اپل برای استفاده از OLED حتی در محصولات میان‌رده‌ی خود، به‌نظر منطقی‌تر است که این قابلیت را به‌طورمستقیم در خود iOS 13 بگنجانند تا اینکه یک قابلیت جانبی برای آن در نظر بگیرند که به‌صورت دستی فعال شود. کاربران زیادی از این تصمیم اپل استقبال کرده‌اند.

آیفون ۱۱ / iPhone 11

اپل، سال پیش، حالت تاریک را در macOS Mojave معرفی کرد و به‌احتمال خیلی زیاد آن را در iOS بعدی نیز تکرار می‌کند. حالا که صحبت از این موضوع شد، ذکر این نکته هم قابل تامل است که iOS 13 مهم‌ترین به‌روزرسانی برای سیستم‌عامل گوشی‌های همراه اپل است و شاید همراه‌با آیفون ۱۱ (iPhone 11) در سپتامبر پیش رو معرفی شود. شاید هم علاقمندان این فرصت را پیدا کنند که زودتر از این تاریخ شاهد انتشار نسخه‌ی بتای آن باشند. iOS 12 دوازدهم سپتامبر سال پیش برای استفاده‌ی همگان منتشر شد، ولی نسخه‌های بتای آن از ابتدای ژوئن همان سال در اختیار برنامه‌نویسان و علاقمندان قرار گرفته بود. 

آیفون ۱۱ احتمالا سه دوربین اصلی دارد

آیفون ۱۱ / iPhone 11

تا به اینجا فقط درباره‌ی سیستم‌عامل صحبت شد. در مورد تغییرات احتمالی مدل بعدی آیفون چطور؟ ماه‌های گذشته شایعات زیادی به گوش می‌رسید که حاکی از آن بودند که اپل برای مدل بعدی خود به سه دوربین فکر می‌کند. هنوز جزئیات آن فاش نشده است، ولی در صورت درست بودن شایعات، به‌احتمال زیاد آیفون بعدی شامل یک دوربین معمولی، یک دوربین با زاویه‌ی باز و یک دوربین تله‌فتو باشد. 

موضوع کنجکاوی‌برانگیز دیگر آن است که در آیفون ۱۱، چینش ماژول دوربین‌های پشت به چه شکلی خواهند بود. آیا چینش عمودی دوربین‌ها که در آیفون X معرفی شد همچنان حفظ می‌شود یا اینکه اپل به سبک افقی مدل‌های پیشین خود رجوع می‌کند. انتخاب اپل هرچه که باشد، جالب‌تر این است که آیا فلش را می‌توان داخل لبه‌های کناری قاب خود دوربین جا داد یا خیر.

دیگر خبری از ناچ نمایشگر نیست؟

آیفون ۱۱ / iPhone 11

آیکون‌های رنگی iOS که بر مبنای اصول زیبایی‌شناسی iOS طراحی شده‌اند، هیچ تناسبی با حالت تاریک ندارند

منتقدان، به‌خاطر وجود یک ناچ یا همان بریدگی نسبتا قابل‌توجه در قسمت بالای نمایشگر آيفون ۱۰ به‌شدت به طراحی آن تاخته بودند؛ ولی این ناچ از زمان معرفی خود بارها و بارها در محصولات زیادی تکرار شد. حالا به‌نظرمی‌رسد که اهالی این صنعت آمادگی برداشتن یک گام دیگر به سمت استفاده از نمایشگرهای تمام صفحه را دارند؛ نمایشگر تمام صفحه به‌معنی استفاده از دوربین درون یک روزنه داخل نمایشگر است.

شایعات می‌گفتند که اپل، یا ناچ آیفون بعدی را کوچک‌تر می‌کند یا آن را به‌طورکامل حذف می‌کند. کنار گذاشتن کامل آن به این معنی است که اپل باید از دوربین‌های پانچ-هول یا دوربین‌های زیر نمایشگر استفاده کند. احتمال استفاده از دوربین‌های زیر نمایشگر خیلی کم است؛ این فناوری که در حال حاضر وجود دارد، هنوز آماده‌ی استفاده نیست.

البته احتمال عرضه‌ی آیفونی با دوربین سلفی پانچ-هول کاملا منتفی نخواهد بود. بااین‌حال، هنوز معلوم نیست که آیا کوپرتینویی‌ها علاقه‌ای به پیوستن به این روند جهانی  دارند یا خیر. اگر آیفون بعدی از یک نمایشگر پانچ‌شده استفاده کند، شباهت زیادی با پرچم‌دار فعلی سامسونگ و سایر محصولات در بازار خواهد داشت. به همین دلیل، در این رندرهای مفهومی ناچ همچنان حفظ و فقط کمی اندازه‌ی آن‌ها کوچک‌تر شده است. 



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

چاپگر سه‌بعدی روهیت بارگاوا با اینکه سرعت کُندی دارد، دستگاهی بسیار جالب‌ است. همان‌طورکه انتهای تیز سر چاپگر حرکت می‌کند، لوله‌ی نازک و براقی که شبیه به پلاستیک است، از آن بیرون می‌آید و دهانه جابه‌جا می‌شود و لوله‌ی دیگری ترسیم می‌شود. سپس، ناگهان این لوله‌ها به‌هم متصل می‌شوند. با پیوستن لوله‌ها به‌هم، شکل سه‌بعدی پیچیده‌ای تشکیل می‌شود: نسخه‌ی آناتومیکی دقیقی از قلب. البته، این لوله‌ها پلاستیکی نیستند و ازایزومالت (isomalt)، نوعی ماده‌ی محلول، ساخته شده‌اند. اگرچه این قلب بسیار جالب است، هدف نهایی بارگاوا بسیار مهم‌تر است: مجاری و عروق موجود در بدن انسان که سرطان می‌تواند از آنجا نشئت بگیرد.

چاپ سه بعدی

این ملیله‌دوزی‌های ظریف با سلول‌های بدن انسان بذرکاری می‌شوند و سپس، در استوانه‌هایی از کلاژن محصور می‌شوند که ایزومالت در آن حل می‌شود. آنچه باقی می‌ماند، مدل‌هایی از آناتومی واقعی انسان است که از سلول‌های زنده تشکیل شده است: پلتفرمی سه‌بعدی برای مطالعه‌ی بیماری به‌‌گونه‌ای که انگار داخل خودِ بدن هستیم.

چاپ سه بعدی قلب

داربست قلب سه‌بعدی

بارگاوا، رئیس مرکز ابتکار سرطان دانشگاه ایلینوی، به‌دنبال یافتن راه‌حل‌های مهندسی پیشرفته‌تر برای حل مسائل پزشکی است. چاپگر سه‌بعدی یکی از اولین دستاوردهای آینده‌ی این تلاش‌ها است. باوجوداین، پروژه‌ی بارگاوا فقط یکی از فناوری‌هایی است که قصد دارد پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی سنّتی را تغییر دهد. پچ‌های میکرونیدل، ماشین‌های تشخیصی دستی، قابلیت بهتر حسگرها و نیز زیست‌چاپگرهای سه‌بعدی، تنها چند نمونه از فناوری‌هایی هستند که در دهه‌ی پیش رو، در مطب پزشکان و حتی در منزل شما دیده خواهند شد. بارگاوا گفت:

مقوله‌ای پایه‌ای لازم است که در مراقبت‌های بهداشتی تغییر کند و سیاست، تنها بخشی از آن است. به تلفن‌ها و لپ‌تاپ‌ها نگاه کنید که زمانی بسیار گران‌ بودند؛ اما هرچه فناوری پیشرفت کرد، آن‌ها هم ارزان‌تر شدند. اگر مهندسی را به حوزه‌ی مراقبت‌های بهداشتی بیاوریم و دانش پایه‌ای آن را بگیریم و آن را به راه‌حل‌های کاربردی تبدیل کنیم، ما نیز به‌همین‌شکل برای کاهش هزینه‌ها و افزایش کیفیت فرصت خواهیم داشت.

چاپ سه‌بعدی بدن

چاپگر بارگاوا که آن را الگوریتم‌های ریاضی پیچیده کنترل می‌کند و از قابلیت چاپ لوله‌هایی با قطر ۱۰ میکرون (یک پنجم قطر موی انسان) برخوردار است و با چاپگرهای سه‌بعدی استاندارد تفاوت دارد. رشته‌های توخالیِ تولیدشده‌ی این دستگاه همگی می‌توانند به‌هم متصل شوند و چهارچوب‌های بسیار پیچیده‌ای ایجاد کنند که سلول‌ها روی آن‌ها بتوانند رشد و مایعات بدن نیز بتوانند از آن‌ها عبور کنند. با این فناوری می‌توان ساختار آناتومیکی مانند مجرای پستان یا عروق لنفاوی را صدها و بلکه هزاران‌بار تکثیر کرد و از این راه، سرعت انجام آزمایش‌ها و نیز قابلیت تکرار آن‌ها را به‌میزان درخورتوجهی افزایش داد. پژوهشگران با واردکردن سلول‌های تومور به هر نمونه، می‌توانند تغییرات ناشی از پاسخ افراد مختلف به درمان و نیز تغییرات محیطی را به صفر برسانند. به‌موجب این رویکرد، مطالعه و درک تفاوت‌های بین بافت‌های سالم و بیمار آسان‌تر خواهد شد .

فناوری چاپگر سه‌بعدی همراه‌با میکروسکوپ‌های مادون‌قرمزی که به فناوری یادگیری ماشین مجهز شده‌اند و می‌توانند از محیط شیمیایی منحصر‌به‌فرد بیماری تصویربرداری کنند، ایده‌ی کلینیک شخصی را به واقعیت تبدیل می‌کنند. بارگاوا گفت:

در اینجا، فقط سلول‌ها حضور ندارند؛ بلکه خون، شیمی، محیط ملکولی و تمام عناصر مربوط‌به تومور نیز وجود دارد. براین‌اساس، می‌توانیم با درنظرگرفتن تمامیت بافت هر فرد، تشخیص شخصی برای او داشته باشیم.

راه‌حل‌های سایبورگی

در دانشگاه مینه‌سوتا، مایکل مک‌آلپاین نیز به طریقی دیگر روی چاپگرهای سه‌بعدی زیستی کار می‌کند. آیا شما مجبورید زیست‌شناسی را با زیست‌شناسی جایگرین کنید؟ مک‌آلپاین می‌گوید:

معمولا نه. ما غضروف زانو را با تیتانیوم یا قلب را با ضربان‌ساز جایگزین می‌کنیم، بنابراین، نیاز دارید حتما یک کبد را با کبد سه‌بعدی جایگزین کنید که از همان سلول‌ها به‌عنوان سلول اولیه ساخته شده است؟ شاید بتوانید با استفاده از پلیمرها و الکترونیک کبد بهتری بسازید.

یکی از موفقیت‌های اولیه‌ی آزمایشگاه مک‌آلپاین چاپ گوش بیونیک بود: پوسته‌ای صورتی‌رنگ از غضروف همراه‌با بخشی فنرمانند از نانوذرات نقره. با وجود اینکه در آن زمان این طرح به‌خاطر سادگی به سخره گرفته شد، این گوش می‌توانست امواج رادیویی فراتر از محدوده‌ی طبیعی شنوایی انسان را تشخیص دهد. مک‌آلپاین گفت:

این گوش از نوعی سلول و با الکترونیک ساده تولید شده بود و جامعه‌ی مهندسی نمی‌خواست از اصطلاح سه‌بعدی برای آن استفاده کند؛ اما این مرزها شکسته شد و اکنون بیونیک‌های سه‌بعدی همه‌جا هستند.

چشم بیونیک

درحال‌حاضر، آنچه مک‌آلپاین مشغول کار روی آن است، اپلیکیشنی فوق‌العاده برای چاپگر سه‌بعدی است؛ ماشینی که قابلیت به‌کارگیری انواع مختلف مواد باهم را دارد و می‌تواند سریع و یکپارچه زیست‌شناسی را درکنار الکترونیک قرار دهد. اگرچه هنوز در نقطه‌ای نیستیم که در آن گوش‌های مصنوعی با قابلیت‌های فراانسانی به‌راحتی دردسترس قرار گیرند، به‌لطف تلاش‌های مک‌آلپاین درزمینه‌ی زیست‌چاپگر، چندان هم از این موضوع فاصله‌ نداریم. البته، کار این دانشمند کوشا به گوش محدود نیست؛ بلکه گروه او اخیرا چشمی بیونیک (تصویر بالا) ساخته‌اند و نیز مشغول کار روی ساخت پوست بیونیک و نیز نخاع‌های بازتولیدشده هستند. مک‌آلپاین گفت:

کسی نمی‌خواهد بیرون برود و چاپگر سه‌بعدی بخرد؛ زیرا آن‌ها فقط خرت‌و‌پرت‌های پلاستیکی برای میز تحریرتان می‌سازند. پیشرفت مهم در‌این‌زمینه گسترش قابلیت چاپگرهای سه‌بعدی برای استفاده از موادی نظیر پلیمرهای نرم با عملکرد کامل الکترونیکی و زیستی است.

پچ‌های میکرونیدل؛ تزریق بدون درد

در دانشگاه تگزاس، گروه پژوهشی گاسن اسمیت مشغول استفاده از فناوری چاپ سه‌بعدی برای بهبود تجربه‌ی ناخوشایند پزشکی هستند: تزریقات. روآن اسمالدون، شیمی‌دان دانشگاه تگزاس و یکی از همکاران گاسن اسمیت، با خنده می‌گوید:

هیچ‌کس سوزن‌های تزریق را دوست ندارد.

پچ های میکرونیدل

گاسن اسمیت همراه‌با تعدادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اسمالدون پچ میکرونیدل سه‌بعدی توسعه داده‌اند؛ چیزی شبیه به تکه‌‌ای ولکرو که در آن داروها یا واکسن‌ها بارگذاری شده‌اند. دانشگاه جان‌هاپکینز از فناوری پچ‌های میکرونیدل به‌عنوان یکی از ۱۵ فناوری امیدبخش برای جلوگیری از انتشار بیماری‌ها در آینده یاد کرده است. پچ‌های میکرونیدل شبکه‌ای از سوزن‌های میکروسکوپی است که بدون ایجاد درد به لایه‌ی فوقانی پوست وارد می‌شود و دارو یا واکسن را وارد بدن می‌کنند.

درحال‌حاضر، آرایه‌های میکرونیدل در اتاق‌های تمیز و پرهزینه‌ی کارخانه و با استفاده از قالب‌های تزریق پلاستیکی یا ازطریق لیتوگرافی روی الگوهای ضدزنگ فولادی تولید می‌شوند. توانایی چاپ سه‌بعدی چنین آرایه‌هایی در پلاستیک زیست‌تخریب‌پذیر می‌تواند قیمت پچ‌های میکرونیدل را به‌شدت کاهش دهد و تولید آن‌ها را در هر محلی امکان‌پذیر کند.

گروه گاسن اسمیت برای ایجاد شبکه‌های کوچکی از سوزن‌ها از چاپگر LulzBot و پلیمر PLA استفاده کردند. پلیمر PLA پلاستیک زیست‌سازگار با قابلیت تبدیل به کمپوست است که از اسیدلاکتیک ساخته می‌شود. برای اینکه سر سوزن‌ها به‌اندازه‌ی دلخواه قالب‌بندی شود، آن‌ها را در محلول پتاسیم فروبردند. در پوست خوک، ۸۴ تا ۹۲ درصد از سوزن‌ها شکستند و حل شدند و رنگ آزمایشی را وارد بدن خوک کردند؛ اما میزان موفقیت در طرح‌های معمولی ۷۵ درصد بود. در آینده، گروه گاسن اسمیت قصد دارند راه‌هایی برای تلفیق پروتئین‌ها در ماتریکس پلیمری امتحان کنند؛ به‌‌گونه‌ای که این پروتئین‌ها بتوانند حرارت زیاد موجود در مراحل فرایند چاپ را تحمل کنند. گاسن اسمیت گفت:

ریزآرایه‌ها نیاز به آموزش متخصصان پزشکی را برای تزریقات برطرف می‌کنند؛ زیرا شما وارد عروق نمی‌شوید یا ضایعات خطرساز زیستی تولید نمی‌کنید.

ربات‌های مینیاتوری شناگر پزشکی

هاکان سیلان اهداف بلندپروازانه‌ای دارد و یکی از آن‌ها یافتن روشی است که نیاز به جراحی را برطرف کند. پیشنهاد او چه بوده است؟ ربات‌های شناگر ریزی که به‌اندازه‌ی سلول هستند: ربات‌های شناگر مینیاتوری (Microswimmers). سیلان، دانشمند پژوهشگر مؤسسه‌ی ماکس پلانک در آلمان می‌گوید:

عمل جراحی بسیار تهاجمی و آسیب‌زننده است و بسیاری از افراد به‌علت عفونت‌های پس از عمل از دنیا می‌روند.

این ربات‌ها نیمه‌مستقل هستند. آن‌ها در بدن با استفاده از جریان مغناطیسی خارجی هدایت می‌شوند؛ اما در‌عین‌حال طوری طراحی شده‌اند که بتوانند به‌صورت خودکار به سیگنال‌های محیطی یا شیمیایی خاصی پاسخ دهند که درون بدن با آن‌ مواجه می‌شوند. نمونه‌های اولیه‌ی سیلان در حضور آنزیم MMP-2 متورم می‌شوند. این نمونه‌ها را سلول‌های سرطانی سینه تولید می‌‌کنند. این امر بار نانوذرات مغناطیسی ربات را آزاد و به سلول‌های سرطانی متصل می‌کند که در پوششی از آنتی‌بادی قرار دارد. در آزمایش‌ها، ربات شناگر مغناطیسی می‌توانست ۴۰ درصد از سلول‌های سرطانی را علامت‌گذاری کند‌؛ یعنی چهاربرابر بهتر از فناوری‌های معمول علامت‌گذاری. این اعتقاد وجود دارد که اگر سلول‌های سرکش را بتوان در سرتاسر بدن شناسایی و علامت‌گذاری کرد؛ پس، احتمالا می‌توان آن‌ها را در سطح سلولی هدف قرار داد و تخریب کرد. اگر چنین کاری عملی شود، نیاز به چاقوی جراحی یا انجام شیمی‌درمانی‌های سمّی برطرف خواهد شد.

برای مثال، گلیوبلاستوم یا تومورهای منشعب پیچیده‌ای را درنظر بگیرید که به مغز حمله می‌کنند. به‌‌دلیل اینکه در عمل جراحی برای خارج‌کردن آن‌ها بخشی از بافت‌های اطراف نیز برداشته می‌شوند، علاوه‌براینکه نرخ ماندگاری پس از انجام چنین عمل‌هایی کم است، بیماران پس از عمل، معمولا ازلحاظ کارکردهای مغزی وضعیت قبل از عمل را ندارند. سیلان گفت:

اگر جراحان بتوانند این تومورها را تمیزتر و با استفاده از این ربات‌ها بردارند، از میزان تهاجمی‌بودن عمل به‌شدت کم خواهد شد و نیازی به بازکردن کل جمجمه نخواهد بود و فقط یک تزریق در قسمتی کوچک از مغز انجام خواهد شد.

سیلان دانشمند

هاکان سیلان

البته شاید هنوز یک دهه یا بیشتر تا زمان نخستین استفاده‌ی حقیقی از چنین ربات‌هایی فاصله باشد؛ زیرا مشکلات زیادی وجود دارد که باید حل شود؛ مشکلاتی درزمینه‌ی هدایت ربات‌ها و تصویربرداری از جایی که در بدن هستند و روش‌های مختلف برای رهاسازی نشانگر یا آزادسازی دارو از هیدروژل.

استفاده از حسگرهای بهتر در همه جا

اریک ویر روی میزی در دفترش در سن‌دیه‌گو اشیای مختلفی گذاشته است. نسخه‌ای از دستگاه سه‌کاره‌ی Star Trek، نوعی ابزار پزشکی دستی، روپیه‌ای نقره‌ای که آرتور سی کلارک در سال ۱۷۰۱ از کشتی غرق‌شده‌ای کشف کرده بود و تصویری از خودش و سی کلارک در سریلانکا.

کار هر روز او در دانشگاه کالیفرنیا، مطالعه‌ی مغزها است؛ اینکه چگونه مغز برخی از افراد موجب می‌شود آن‌ها دچار میگرن، وِزوِز گوش، سرگیجه و دیگر اختلالات تعادلی شوند. پژوهش‌های او شامل استفاده از «واقعیت مجازی» برای کمک به درمان برخی از این مشکلات است. علاوه‌براین، وی از اعضای مرکز تخیل انسان در دانشگاه کلارک است. آنچه به روپیه معنای دیگری می‌دهد، ارتباط شخصی با استاد علم‌ تخیل، یعنی سی کلارک است. ویر خاطرنشان می‌کند با وجود پیشرفت‌های پزشکی و فناورانه که آن‌ها رسیده‌ایم، برخی از قوی‌ترین دیدگاه‌های مربوط‌به آینده هنوز برآورده نشده‌اند. ویر گفت:

این الهام‌ها را داریم و هنوز با مشکلات فراوانی مواجه‌یم؛ اما حداقل می‌توانیم مشکل را اکنون ببینیم. بدگمان هستیم؛ ولی این سازگاری لذت‌بخشی است، به‌عبارتِ‌دیگر، با خوشحالی فناوری را با زندگی خود درمی‌آمیزیم؛ ولی همیشه می‌خواهیم بهتر و سریع‌تر شود.

ویر در هدایت‌کردن چندین فناوری افسانه‌ای نقش ایفا کرده است. حسگر دستی و نیز برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی در پزشکی، به‌‌ویژه تشخیص با استفاده از هوش مصنوعی و ربات‌های چت (Chatbots) برخی از این فناوری‌ها هستند.

اریک ویر دانشمند تکنولوژی پزشکی

اریک ویر

با تمام این‌ها، غول هوش مصنوعی به داده نیاز دارد و داده‌های آینده از حسگرهای بهتر و هوشمندتر خواهند آمد. ویر در پروژه‌ی تجزیه‌و‌تحلیل آکوستیک (صوتی)، در تلاش برای غربالگری و شاید درنهایت، تشخیص سل و دیگر بیماری‌های جدی تنفسی است. او این کار را با استفاده از میکروفون‌های قوی‌تر و الکترونیک بهتر در تلفن‌های همراه انجام می‌دهد که می‌توانند به صداهای مشخص دارای خصوصیت از ریه‌های آلوده به سل تبدیل شوند. در برنامه‌ای آزمایشی در موزامبیک که سل در آنجا بسیار شایع است، داده‌های کلینیک‌های سل برای بهبود این ابزار غربالگری جمع‌آوری خواهد شد. علاوه‌براین، ویر به تجزیه‌و‌تحلیل ویدئویی برای تشخیص بیماری‌هایی مانند ملانوم فکر می‌کند. در‌این‌زمینه حسگرهای قوی‌تر و ارزان‌تر می‌توانند تصاویری با وضوح بیشتر در طیف‌های مختلفی از نور فراهم کنند.

شرکت بریتانیایی اولستون اخیرا سیستمی برای تشخیص ترکیبات آلی فرّار موجود در تنفس ارائه داده است. این‌ها نشانگرهای شیمیایی هستند که می‌توانند حضور بیماری‌های مختلف از عفونت گرفته تا بیماری‌های متابویلیکی و حتی سرطان را نشان دهند.

کلارک در کتابی با عنوان نمایه‌هایی از آینده (۱۹۶۲)، آینده‌ی علم و فناوری جهان را پیش‌بینی کرده است. یکی از پیش‌بینی‌هایی او گسترش ارتباطات جهانی ازطریق مخابرات بود. ویر معتقد است طرح پرسش و شکستن مرزها به‌همان شکلی که کلارک انجام داده، عامل دستیابی به ابتکارهای نجات‌بخش زندگی است. ویر گفت:

ویژگی‌هایی که اکنون می‌توانیم جمع‌آوری کنیم، اختلافات جزئی موجود در داده‌ها است که کمک می‌کند بیماری را به دام بیندازیم. ما هیجان‌زنده بودیم که چنین حسگرهایی موجب به‌واقعیت‌پیوستن طرح‌هایی مثال دستگاه سه‌کاره‌ی Star Trek می‌شوند. در طول ۳۰ سال، امسال هیجان‌انگیزترین سال درزمینه‌ی درمان پزشکی در تمام دوران شغلی من بوده است.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

با هرچه محبوب‌ترشدن تلویزیون‌های UHD، مصرف‌کنندگان به‌طور فزاینده‌ای انتظار ارائه‌ی محتوا با وضوح بالا را برای مطابقت با قابلیت‌های تلویزیون خود دارند. آنان گاه این تقاضا را با استریم محتوا با رزولوشن فاخر 4K در شبکه‌ی نتفلیکس و گاه با آپ‌اسکیل فیلم‌های قدیمی روی دستگاه پخش‌کننده‌ی Blu-Ray با آخرین فناوری‌ها دنبال می‌کنند. 

با تمام این‌ها، می‌توان همین انتظار را درباره‌ی محتوای صوتی نیز داشت؟ در میان افرادی که به‌دنبال تلویزیون‌هایی با کیفیت مثال‌زدنی بازارها را درمی‌نوردند، دوستداران موسیقی خواهان محتوای صوتی با وضوح بالا (Hi-Res Audio) ظاهرا انگشت‌شمارند. باوجوداین، با توسعه‌ی بسترهای ارائه‌ی صدا با وضوح بالا نظیر فناوری جدید LDAC شرکت سونی و سرویس‌های آنلاین استریم موسیقی نظیر Tidal که صدایی کیفی را به کاربران خود ارائه می‌دهد، آرام‌آرام این روند رو‌به‌تغییر است.

در این مقاله، درباره‌ی دلایل بهبود تجربیات آوایی با ارتقای محتوا به صدایی با وضوح بالا در تمامی دستگاه‌های صوتی نظیر گوشی‌های هوشمند و نیز درباره‌ی نحوه‌ی کسب این تجربه صحبت خواهیم کرد.

محتوای صوتی با وضوح بالا چیست؟

صدای با وضوح بالا (HRA) عبارت است از محتوایی صوتی بدون افت کیفی که می‌تواند طیف کامل صوت را بازسازی کند. صوت مدنظر می‌تواند شامل ضبط اصوات از منابع موسیقی با کیفیت بهتر از CD یا صوتی باشد که دربردارنده‌ی همان میزان کیفیت ضبط اولیه‌ای است که در استودیوها موسیقی‌دانان و مهندسان صدا پر کرده‌اند.

باوجوداینکه صدا با وضوح بالا به‌تازگی با اقبال عمومی مردم مواجه شده، به‌هیچ‌عنوان محتوای صوتی جدیدی نیست. این نوع صدا درحدود یک دهه است که موجود است و هواداران مشتاق روزافزونی دارد که حاضرند برای شنیدن آهنگ‌هایی با کیفیت Hi-Fi کمی بیشتر سرِ کیسه را شل کنند. تفاوتی که با گذشته وجود دارد این است که در‌حال‌حاضر، دسترسی به چنین محتوایی آسان‌تر شده است.

با وجود کیفیت صدای تحسین‌برانگیز چنین محتوایی، می‌توان به‌سادگی متوجه شد به‌روزرسانی‌ها درزمینه‌ی محتوای صوتی با وضوح بالا به‌کُندی پیش می‌رود. فایل‌های موسیقی کمی حجیم‌تر از ترک‌های MP3 یا ACC به زمان بیشتری برای دانلود نیاز دارد و فضای بیشتری روی حافظه‌ی محدود دستگاه‌های همراه نظیر گوشی‌های هوشمند اشغال می‌کند.

قطعات صوتی با وضوح بالا درمقایسه‌با فایل‌های مرسوم MP3 در سرویس‌های صوتی iTunes و آمازون قیمت به‌مراتب گرانتری دارد و بسیاری از فروشندگان مشهور موسیقی دیجیتال، لااقل تاکنون محتوای صوتی با وضوح بالا نفروخته‌اند. 

همچنین، از این مسئله نباید غافل شد که گوش‌دادن به محتوای صوتی با وضوح بالا به سخت‌افزار و نرم‌افزار مناسبی نیاز دارد. بیشتر دستگاه‌های پخش موسیقی شامل گوشی‌های هوشمند و پخش‌کننده‌های موسیقی همراه و لپ‌تاپ‌ها به‌صورت استاندارد و برای بهره‌مندی کامل از مزایای این فناوری، به منابع لازم تجهیز نشده است. حتی تأمین‌کننده‌ی آنلاین محتوای صوتی بزرگی مثل Sonos نیز از ارائه‌ی صداهایی با کیفیت Hi-Res اجتناب و استدلال می‌کند هنوز این محتوا به‌اندازه‌ی کافی فراگیر نشده است؛ اما تأمین‌کنندگان دیگری همچون Bose در‌حال‌حاضر چنین محتوایی ارائه کرده‌اند.

در وضعیت کنونی موانعی که بر سر راه فراگیرشدن صدا با وضوح بالا وجود دارد، در‌حال فرو‌ریختن است. با افزایش فضای ذخیره‌سازی مقرون‌به‌صرفه‌تر در دستگاه‌های همراه، ارتقای سخت‌افزاری دستگاه‌های پخش و نیز سرعت دانلود سریع‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر روی شبکه‌های پهن‌باند نظیر 4G، برخورداری از محتوای صوتی با وضوح بالا درمقایسه‌با گذشته ارزان‌تر شده و البته فایل‌های مرتبط حجم منطقی‌تری برای دانلود و ذخیره‌سازی در‌مقایسه‌با MP3 یافته است. البته، انتخاب تجهیزات مناسب برای پخش چنین محتوایی و نیز داشتن درک جامعی از تفاوت این اصوات با سایر صداهای رایج مسئله‌ای مهم است.

چه عاملی صدای با وضوح بالا را این‌چنین متفاوت کرده است؟

باکیفیت‌ترین قطعه‌های MP3 نرخ پردازش داده‌ی صوتی یا بیت‌ریتی معادل ۳۲۰ کیلوبایت‌برثانیه دارد و در CDهای صوتی، این رقم به ۱۴۱۱ کیلوبایت‌برثانیه می‌رسد. این درحالی است که در محتوای صوتی با وضوح بالا فایل‌هایی با نرخ نمونه‌برداری ۱۹۲ کیلوهرتز و عمق ۲۴ بیت (24bit/192KHz)، بیت‌ریتی معادل ۹۲۱۶ کیلوبایت‌برثانیه دارد. افزایش عمق بیت محتوای صوتی با وضوح بالا محدوده‌ی دینامیکی صوتی را بهبود می‌بخشد و آنچه در فایل ضبط‌شده می‌شنوید، عمق و غنای بیشتری دارد.

برای درک بهتر فرض کنید به منظره‌ی روستایی بسیار زیبایی از پشت شیشه‌ای مه‌آلود و غبارگرفته نگاه می‌کنید. این تعبیری از نسخه‌ی MP3 موسیقی است. حال اگر آن شیشه را تمیز کنید، جزئیاتِ بهتر و شفافیت بیشتری از آن منظره نصیبتان خواهد شد. این، مثل گوش‌دادن به CD صوتی است. باوجوداین، اگر پنجره را باز و بی‌واسطه به آن منظره نگاه کنید، دیدی کامل و با بالاترین وضوح ممکن به‌دست خواهید آورد و جزئیاتی به چشم خود خواهید دید که هرگز از پس شیشه‌ی یک پنجره ممکن نبود. این، همان احساسی است که با اجرای موسیقی با وضوح بالا (HRA) به آن دست خواهید یافت. به قطعه‌های موسیقی دلخواه خود به این روش گوش فرادهید و انتظار سطوحی باورنکردنی از لذت موسیقایی و برقراری ارتباط احساسی با آن صدا را به‌حدی داشته باشید که نمی‌توان تصور کرد. 

چگونه می‌توان محتوای صوتی با وضوح بالا را به‌صورت استریم گوش داد یا دانلود کرد؟

گزینه‌های زیادی برای استریم‌کردن یا دانلود محتوای صوتی HRA درمقایسه‌با گذشته وجود دارد. اگرچه برای شنیدن چنین اصواتی دربرابر اصوات استاندارد، بهای بیشتری باید پرداخت کرد، تفاوت کیفی موجود میان این فایل‌ها و محتوای صوتی معمولی خیره‌کننده است. یکی از سرویس‌های استریم موسیقی آنلاین که محتوای صوتی با وضوح بالا را ارائه می‌دهد، بخش Masters وب‌سایت Tidal است. در این وب‌سایت، حدود ۳۰,۰۰۰ قطعه‌ی صوتی با وضوح بالا قرار گرفته که برای دسترسی به آن باید ماهانه مبلغی درحدود ۲۰ دلار بپردازید. در‌حال‌حاضر، ازطریق این وب‌سایت فقط امکان استریم موسیقی روی کامپیوتر و تلفن هوشمند اندرویدی یا iOS امکان‌پذیر است. از دیگر منابع دانلود محتوای صوتی با وضوح بالا می‌توان به وب‌سایت HDTracks اشاره کرد.در این وب‌سایت، محدوده‌ی وسیعی از قطعه‌ها و آلبوم‌های صوتی با کیفیت بسیار زیاد با پشتیبانی برندهای مشهوری مانند Sony Music Entertainment و برادران وارنر و Universal دردسترس است.

برای اجرای محتوای صوتی با وضوح بالا چه ابزاری به‌کار می‌رود؟

انتخاب برنامه‌ی پخش یا سرویس استریم موسیقی مناسب به روش شما برای شنیدن آن موسیقی بستگی دارد. برای نمونه، مک اپل اکثر فایل‌های صوتی با وضوح بالا را در iTunes اجرا می‌کند؛ ولی از فرمت FLAC پشتیبانی نمی‌کند.

برای اجرای چنین فایل‌هایی به نرم‌افزار پخش محتوایی مانند VLC نیاز دارید که دریافت آن رایگان است. طبق بررسی وب‌سایت Home Theater، این نرم‌افزار می‌تواند خروجی صوتی طبیعی با وضوح بالای 24bit/96KHz و 24bit/192KHz را اجرا کند.

اگر به‌دنبال ابزاری تخصصی‌تر برای اجرای فایل‌های صوتی با وضوح بالا هستید‌، محصول ۷۴ دلاری Audivarna Plus را مدنظر قرار دهید. این محصول به‌صورت یکپارچه همراه‌با سرویس‌های استریم موسیقی با وضوح بالا نظیر Tidal و Qobuz و برخی سرویس های دیگر دریافت‌کردنی است و در هر دو سیستم‌عامل مک و ویندوز می‌توان آن را نصب و استفاده کرد.

درصورت استفاده از کامیپوتر شخصی، می‌توانید از نرم‌افزار JRiver Media Center با قیمت ۶۰ دلار در ویندوز و لینوکس و حتی سیستم‌عامل مک استفاده کنید.

اگر عادت دارید درحال‌حرکت به موسیقی گوش دهید، می‌توانید از گوشی همراه هوشمند یا پخش‌کننده‌ای حمل‌شدنی استفاده کنید که از محتوای صوتی با وضوح بالا پشتیبانی می‌کند. سامسونگ گلکسی اس ۹ و گلکسی اس ۹ پلاس و گلکسی نوت ۹ همگی از صدایی با وضوح بالا و نیز فرمت صوتی Dolby Atmos پشتیبانی می‌کند.

متأسفانه گوشی‌های اپل به‌طور پیشفرض از محتوای صوتی با وضوح بالا پشتیبانی نمی‌کنند؛ اما می‌توان با دریافت نرم‌افزار پخش صوت با وضوح بالا مانند Onkyo Music و با استفاده از مبدل دیجیتال به آنالوگ خارجی یا DAC، از لذت گوش‌دادن به چنین محتوایی روی گوشی‌های آیفون نیز برخوردار شد. 

مبدل‌های دیجیتال به آنالوگ (DAC)

هر دستگاهی که خروجی آن موسیقی است، دربرگیرنده‌ی شکلی از DAC است. فایل‌های دیجیتال موسیقی ازطریق این دستگاه به امواج صوتی آنالوگی تبدیل می‌شوند و ازطریق اسپیکر و هدفون وارد فضای اطراف خواهند شد. بااین‌حال، برای برخورداری از بالاترین کیفیت پخش موسیقی باید به‌جای استفاده از مبدل‌های صوتی با کیفیت نازل که در دستگاهتان تعبیه شده، مبدل دیجیتال به آنالوگ خارجی تهیه کنید. اگر مایل‌اید حضور خواننده‌ی اثر را درکنار خود حس کنید، باید مبدل Asynchronous بخرید. بدون داشتن مبدل Asynchronous، با خطاهای زمان‌بندی و پرش‌های ناگهانی در حین شنیدن قطعه‌های موسیقی مواجه خواهید شد.

یکی از DACهای قدرتمند موجود در بازار Chord Mojo است که ۵۹۹ دلار قیمت دارد. این مبدل جایگزین DAC داخلی سیستم می‌شود، فایل‌ها را با وضوح بالا به امواج آنالوگ تبدیل می‌کند و خروجی صوتی کامپیوتر را به‌شدت بهبود می‌بخشد. برای گوشی‌های هوشمندی مثل آیفون می‌توان از Chord Hugo 2 استفاده کرد.

hi-res

 

پخش‌کننده‌های حمل‌کردنی

اگر گوشی همراه شما از محتوای صوتی با وضوح بالا پشتیبانی نمی‌کند، می‌توانید پخش‌کننده‌ی موسیقی حمل‌کردنی تهیه کنید. MP3پلیرها محبوبیت یک دهه قبل خود را ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که این فناوری تاریخ‌گذشته است. 

درحقیقت، MP3پلیرهای مدرن امروزی می‌توانند فرایند ذخیره‌سازی تمام کتابخانه‌ی صوتی شما را با بیت‌ریتی بالاتر از آیپاد شافل ۲۰۰۹ ذخیره‌سازی کنند و برای این کار بسیار بهتر از گذشته عمل می‌کند. یکی از پخش‌کننده‌های موسیقی برتر حمل‌کردنی Onkyo DP-X1A است که از طیفی از فرمت‌های صوتی ازقبیل FLAC، OGG، WAV، MP3 و... پشتیبانی می‌کند.

ازنظر سخت‌افزاری، این‌گونه دستگاه‌ها دو تراشه دارند: یکی از این تراشه‌ها تأمین توان کلی دستگاه را برعهده دارد و تراشه‌ی دیگر کار DAC و آمپلی‌فایر را انجام می‌دهد که درنهایت، به تجربه‌ای بدون نویز منجر خواهد شد. 

hi-res

این دستگاه‌ها به‌هیچ‌وجه ارزان تمام نمی‌شوند و برچسب قیمت ۷۹۹ دلاری آن‌ها حتی علاقه‌مندترین افراد به موسیقی را در تنگنا قرار می‌دهند. اگر به‌دنبال دستگاهی ارزان‌تر می‌گردید، انتخاب دیگر می‌تواند HiFiMan SuperMini باشد. این دستگاه ۳۹۹ دلاری از هیچ فضای ذخیره‌سازی داخلی برخوردار نیست و باید جداگانه کارت میکرواس‌دی برایش تهیه کنید. بااین‌حال، این دستگاه از طیف گسترده‌ای از فرمت‌های صوتی مانند FLAC ،DSD ،WAV ،MP3 و AIFF پشتیبانی می‌کند و قابلیت نمونه‌برداری تا نرخ ۱۹۲KHz دارد.

هدفون‌های HRA

اگر به‌دنبال ابزار خروجی صوتی حمل‌کردنی با وضوح بالا هستید، قطعا به هدفونی با خروجی صدای شگفت‌انگیز خواهید نیاز داشت. در‌حال‌حاضر، یکی از گزینه‌های برتر Sony WH-1000XM3 است که در فرایند حذف نویزهای مزاحم می‌تواند در حد‌واندازه‌ی سرویس صوتی Bose عمل کند. درحالی‌که Bose با کار روی الگوریتم حذف نویزهای مزاحم در خلال سال‌های گذشته کاری شگرفی کرده، شرکت سونی زمان خود را صرف ایجاد تکامل در فرایند پخش صوتی کرده و هم‌زمان الگوریتم انطباق‌پذیری خلق کرده که کارش فقط ایجاد مانع صوتی استریل نیست؛ بلکه چندین نوع از این موانع را ایجاد می‌کند که می‌تواند با هر محیطی  و هرگونه نویزی خود را سازگار کند.

hi-res

هدفون‌های شرکت سونی گذشته از فرایندهای حذف نویز خارجی مثال‌زدنی، آماده‌ی پشتیبانی از محتوای صوتی با وضوح بالا و اجرای کدک‌های aptX و aptX HD و LDAC است و هم‌زمان در قالب سخت‌افزار خود از دستیار گوگل پشتیبانی می‌کند. اگر به‌دنبال هدفونی هستید که از هر آزمونی سربلند خارج شود و در هر محیطی به‌خوبی عمل کند، یکی از گزینه‌های برتر Sony WH-1000XM3 است.

این ابزارهای حدودا ۳۵۰ دلاری کمی گران‌تر از هدفون‌های معمولی بدون قابلیت حذف نویز هستند؛ ولی آن‌ها هدفون‌هایی بسیار باکیفیت با قابلیت تبدیل محتوای دیجیتال به آنالوگ عالی هستند.

اگر بیشتر در خانه به موسیقی گوش فرامی‌دهید، می‌توانید از هدفون بی‌سیم Grado GW100 استفاده کنید. هدفون Grado GW100 نوعی طراحی پشت‌باز دارد که در آن، شبکه‌های خروجی صوت کاملا به‌سمت بیرون قرار می‌گیرد و این امکان وجود دارد که صدا هم در داخل و هم بیرون گوشی‌های هدفون منتشر شود.

hi-res

در هدفون‌هایی با گوشی‌های بسته، صدا داخل کاپ گوشی به‌دام می‌افتد که این سازوکار برای عایق‌بندی نویز بسیار موفق عمل می‌کند. باوجوداین، باعث کاهش وسعتِ سانداستیج می‌شود؛ به‌طوری‌که شنونده احساس می‌کند صدا مستقیما از درون سر او بیرون می‌آید و این احساس، حالت طبیعی شنیدن موسیقی را ایجاد نمی‌کند.

درمقابل، حرکت آزادانه‌ی امواج صوتی به داخل و بیرون از گوشی‌های پشت‌باز هدفون، سانداستیج را بسیار وسیع‌تر جلوه می‌دهد و مانند گوش‌دادن به اجرای موسیقی‌دان در اتاقی عادی‌ است. این حالت با طراحی فوق شنیداری GW100 به‌خوبی تقویت شده و حس‌وحال شنیداری محدود هدفون‌های پشت‌بسته را دچار تغییر جدی می‌کند.

داشتن هدفون GW100 با جلوه‌ی طراحی پشت‌باز، حس ارائه‌ی طبیعی موسیقی را با سانداستیج گرم و گسترده برای شنونده ایجاد خواهد کرد و البته، بلوتوث aptX و کیفیت بالای صدا این حس را بیش‌ازپیش تقویت خواهد کرد.

این هدفون ۲۵۰ دلاری نیز نمونه‌ی ارزان‌قیمتی نخواهد بود؛ اما به‌هرحال، قیمتش از هدفون WH-1000MX3 شرکت سونی ارزان‌تر است.

اسپیکرهای استریو HRA

درحالی‌که اسپیکرهای هوشمند عالیِ بسیار زیادی در بازار موجود است، داشتن اسپیکری با پیکربندی HRA برای رسیدن به وضوح صدای عالی از پسِ هرکسی برنمی‌آید. البته، با پرداخت ۴,۰۰۰ دلار برای خریدن Definitive Technology BP9080x به نمونه‌ی مطلوبی دست خواهد یافت. این اسپیکر همان‌طورکه از قیمتش هم پیداست، نمونه‌ای لاکچری است که برای شیفتگان موسیقی پول‌دار مناسب خواهد بود. بااین‌حال، بیشتر افراد احتمالا به‌دنبال نمونه‌های ارزان‌تر‌ی، قفسه‌های فروشگاه‌ها را زیرورو خواهند کرد.

 یکی از مجموعه اسپیکرهای استریو‌ِ عالی موجود در بازار KEF LSX Wireless System است که با قیمت ۱,۰۹۹ دلار به بازار عرضه شده است. این اسپیکر به‌درستی فرکانس‌های مختلف را جدا می‌کند و صدایی با توازن مطلوب دراختیار شنونده قرار می‌دهد.

hi-res

اگر بازهم این قیمت برایتان زیاد است، پیشنهاد دیگر اسپیکرهای Edifier R1280T هستند. این اسپیکرهای کوچک رومیزی یا داخل قفسه‌ای، خروجی صوتی تحسین‌برانگیزی دارند و به‌خوبی از پسِ اجرای محتوای صوتی با وضوح بالا برمی‌آید و قیمتش هم کمتر از ۱۰۰ دلار است.

استریم‌کننده‌های محتوای صوتی با وضوح بالا و سیستم‌های HI-FI

برای افرادی که تخصصی پیگیر صدایی باکیفیت هستند، بهترین گزینه سیستم‌های پیشرفته‌ی Hi-Fi مانند Ruark R5 است که با پخش‌کننده‌ی CD چندفرمتی همراه‌با گیرنده‌های رادیویی FM یا DAB و رادیوهای اینترنتی و پشتیبانی از aptX HD Bluetooth و استریم ازطریق وای‌فای همراه شده است. این دستگاه را می‌توان به‌کمک ورودی اختصاصی صفحه‌گردان RIAA به دستگاهی صفحه‌گردان متصل کرد یا حتی ازطریق آن، دستگاه‌های USB را شارژ کرد.

hi-res

البته، این دستگاه هنوز به‌صورت رسمی عرضه و تاریخ عرضه‌اش نیز اعلام نشده است؛ اما شرکت Ruark می‌گوید تا چند ماه آینده، این دستگاه با قیمت ۹۹۹ یورو یا رقمی درحدود ۱,۳۰۰ دلار آمریکا دردسترس مصرف‌کنندگان قرار خواهد گرفت.

گزینه‌ی دیگر تهیه‌ی دستگاه استریم‌کننده‌ی موسیقی مانند Cambridge Audio CXN است. بررسی‌های کارشناسان روی این دستگاه نشان می‌دهد تمامی ورودی‌‌های دیجیتال CXN می‌توانند فایل‌های صوتی با وضوح بالا را تا عمق صوتی ۲۴ بیت اجرا و تا نرخ ۱۹۲ کیلوهرتز نمونه‌برداری کنند. همچنین، کارایی آن‌ها را می‌توان تا سقف ۳۸۴ کیلوهرتز افزایش داد. این دستگاه درگاه USB از نوع B برای اتصال لپ‌تاپ و نیز ورودی‌های اپتیکال و کواکسیال برخوردار است. همچنین، یک جفت خروجی RCA و XLR همراه‌با دو خروجی دیجیتال در این دستگاه تعبیه شده است.

hi

این دستگاه هم مثل Ruark M5 قیمت گرانی معادل ۹۰۰ دلار آمریکا دارد و بدین‌ترتیب احتمالا افراد مایل خواهند بود به‌لطف افزایش دسترسی به محتوای صوتی با وضوح بالا که حتی بدون وجود چنین دستگاه‌هایی همچنان شگفت‌انگیز جلوه می‌کند، موسیقی‌هایی از‌این‌دست را ازطریق لپ‌تاپ یا گوشی هوشمند یا تبلت خود استریم کنند و به آن گوش فرادهند.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

همه‌ می‌دانیم بیت‌کوین و دیگر انواع رمزارز حداقل تا آینده‌ی نزدیک، جای روش‌های پرداختی همچون پی‌پال و کارت‌های اعتباری را نخواهند گرفت. البته، توسعه‌ی آن‌ها به‌گونه‌ای پیش می‌رود که می‌توان خطر ساختارشکنی را برای آن روش‌های باسابقه هم در نظر گرفت. لیزا الیس، تحلیلگر مالی مؤسسه‌ی MoffetNathanson، یکی از افرادی است که آینده‌ی ارز دیجیتال را در ساختارشکنی حوزه‌های مالی شناخته‌شده ترسیم می‌کند. او می‌گوید:

سیستم‌های مبتنی بر رمزارز، همچون بیت‌‌کوین و اتریوم و ریپل، برای سیستم‌های پرداخت خصوصی هم ساختارشکن محسوب می‌شوند. مشخصات طراحی هسته‌ای آن‌ها که بر پایه‌ی آزادی‌های مالی تعیین شده‌اند، دقیقا درمقابل ساختارهای سیستم‌های پرداخت سنّتی قرار دارد.

الیس اعتقاد دارد رمزارز می‌تواند به تهدیدی جدی برای ویزا و مسترکارت و پی‌پال تبدیل شود و دلیل آن نیز، ظرفیت‌های فراوان ساختارشکنی آن فناوری‌ها است. البته او هم اعتقاد دارد ساختارشکنی مدنظر در آینده‌ی نزدیک رخ نخواهد داد. به‌هرحال او می‌گوید ساختارهای سنّتی باید از رمزارزها استقبال کنند یا منتظر باشند نمونه‌هایی همچون ریپل و Veem با هدف جایگزینی سیستم‌های پرداخت بین‌المللی بازار آن‌ها را تصاحب کنند.

مدیرعامل پی‌پال، دن شولمن، قبلا در اظهارنظری، از اجرای وسیع بیت‌کوین در حوزه‌های تجارت انتقاد کرده بود. او آینده‌ی موردانتظار برای این همکاری‌ها را تاحدودی مبهم خواند و در خلال اجلاس ژانویه‌ی داوس گفت:

هنوز خُرده‌فروشان زیادی را نمی‌بینیم که هیچ رمزارزی بپذیرند؛ اما تصور می‌کنم فناوری زیرساختی آن‌ها جذاب باشد.

ایرانی کارت

شولمن روی شک و تردید درباره‌ی آینده‌ی ارز دیجیتال پافشاری کرد و از همه مهم‌تر گفت مصرف‌کنندگان در آینده‌ی نزدیک منتظر صرافی یا قابلیت تبادل رمزارز در سرویس پرداخت موبایلی پی‌پال، یعنی Venmo نباشند. او بی‌ثباتی در ارزش بیت‌کوین را یکی از دلایل مهم خود برای حرکت‌نکردن به‌سمت بازار رمزارز می‌داند:

نوسانات بیت‌کوین از تبدیل آن به ارزی واقعی جلوگیری می‌کنند و درنتیجه، خرده‌فروشان نمی‌توانند آن را بپذیرند. خرده‌فروشان در بازارهای مختلف، حاشیه‌ی سود کمی دارند. درنتیجه وقتی بیت‌کوین در طول یک هفته نوسانی ۱۵ درصدی را تجربه می‌کند، وضعیت آن‌ها از سود به ضرر و برعکس تغییر خواهد کرد.

کریس برندلر، مدیر تحقیقات مالی مؤسسه‌ی Bucjingham Research، نیز با شولمن هم‌عقیده است. او می‌گوید رمزارزها هم برای مصرف‌کنندگان و هم برای خرده‌فروشان و تاجران انتخاب‌های مناسبی نیستند:

این فناوری روش پربازدهی برای جابه‌جایی ارزش نیست. فرایندها نیز نه برای مصرف‌کننده و نه برای فروشنده راحت نیستند.

درمقابل اظهارنظرهای مخالف مذکور، بزرگانی همچون جک دورسی و پیتر ثیل، هم‌بنیان‌گذار پی‌پال حضور دارند که دیدگاهی مثبت درباره‌ی آینده‌ی رمزارزها بیان می‌کنند. ثیل بیت‌کوین را با لقب «طلای دیجیتال» می‌شناسد که دربرابر فروپاشی در‌حال‌وقوع جهان مقاومت می‌کند. جک‌دورسی هم در مارس سال گذشته، اعلام کرد بیت‌کوین درنهایت به ارز واحد جهان تبدیل خواهد شد.

استیو وزنیاک، هم‌بنیان‌گذار اپل، یکی دیگر از بزرگان دنیای فناوری است که دیدگاه‌ مثبتی درباره‌ی آینده‌ی بیت‌کوین بیان می‌کند. او اخیرا پشتیبانی خود از ارز دیجیتال را باردیگر رسانه‌ای کرد و گفت آینده‌ی پرباری در انتظار آن خواهد بود. او بیت‌کوین را به‌‌دلیل خلق ارزش فراوان تحسین می‌کند و وضعیت «زمستان رمزارز» هم نظرش را تغییر نداد که در ماه‌های گذشته رخ داد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

حضور در دنیای موتوراسپرت و رقابت‌های اتومبیل‌رانی، اهمیت زیادی برای خودروسازان برتر جهان دارد. این موضوع، حدود یک قرن پیش، مورد توجه شرکت‌های ایتالیایی قرار گرفت. حتی سوپراسپرت‌سازان مشهور دنیا مثل فراری، در ابتدا یک تیم مسابقه بودند و سال‌ها بعد از تأسیس، مدل‌های جاده‌ای برای عرضه‌ی عمومی ساختند. چنین شرایطی، با تأخیر برای برندهای آلمانی M و AMG رخ داد؛ با این تفاوت که آن‌ها، وابسته و زیرمجموعه‌ی خودروسازان بزرگ باقی ماندند.

برخلاف مرسدس بنز، بی‌ام‌و از ابتدا علاقه‌مند حضور در مسابقات سرعت نبود. فراری و مرسدس بنز، حدود ۹۰ سال پیش به سطح اول رقابت‌های اتومبیل‌رانی راه یافتند و تا امروز، فعالیت خود در کلاس‌های مختلف موتوراسپرت را گسترش دادند. در مقابل این کمبود، بی‌ام‌و توانست علاوه‌بر خودرو در مسابقات موتورسواری و صنعت موتورسیکلت‌های اسپرت، به موفقیت‌هایی قابل‌توجه برسد.

BMW 328

اولین حضور موفق بی‌ام‌و در مسابقات سرعت، به سال‌های ۱۹۳۰ و قهرمانی‌های متعدد مدل 328 DAMC باز می‌گردد که البته پس از جنگ جهانی دوم، تدام نداشت. اوایل دهه‌ی ۷۰ میلادی، دپارتمان M به‌عنوان زیرمجموعه‌ی خودروسازی بی‌ام‌و، رسمیت نداشت. بی‌ام‌و موتوراسپرت (BMW Motorsport) که مدتی بعد با نام اختصاری M به شهرت رسید، سال ۱۹۷۲ به‌عنوان یک شرکت با مسئولیت محدود (GmbH) در سیستم اداری آلمان ثبت شد.  تا پیش از این اتفاق مهم، خودروسازی بی‌ام‌و مستقیما در رقابت‌های سرعت شرکت می‌کرد و مدیریت تیم‌های ورزشی زیرمجموعه‌ی خود را به عهده داشت. از دهه‌ی ۷۰ میلادی، با رشد اقتصادی اروپا و رونق مسابقات اتومبیل‌رانی در کلاس‌های مختلف، بی‌ام‌و متوجه نیاز خود به مدیریت مستقل و تخصصی در دنیای موتوراسپرت شد.

شاید یکی از مهم‌ترین دلایل تأسیس شرکت بی‌ام‌و  M که در ایران، به اشتباه M پاور نامیده می‌شود؛ تجربه‌ی تلخ و ناموفق خودروساز آلمانی در رقابت‌های اتومبیل‌رانی و خصوصا فرمول یک بود. بی‌ام‌و در فصل‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۳، سپس در ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ به‌عنوان تأمین‌کننده‌ی پیشرانه و همکار با تیم‌های فرمول یک لولا، AFM، هک (Heck) و گریفزو حضور داشت؛ اما با هیچ‌کدام از آن‌ها به سکو نرسیدند. در سمت دیگر ماجرا، تا اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی، بی‌ام‌و به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین خودروسازان کلاس اسپرت در دنیا، شناخته نمی‌شد. با این اوصاف و با توجه موفقیت‌ برندهای ایتالیایی مثل فراری و مزراتی در دنیای موتوراسپرت و بازارهای جهانی، ثابت شد که برتری در مسابقات سرعت می‌تواند کلید افزایش فروش خودروهای اسپرت باشد.

BMW M

در ابتدا، ۳۵ مهندس و کارمند برای فعالیت در M استخدام شدند. تعداد پرسنل، بعد از ۱۵ سال به ۴۰۰ نفر رسید که باتوجه‌به تیراژ تولید و حجم بالای فعالیت در زمینه‌های مختلف ورزشی و صنعتی، نشانه‌ای از مدیریت عالی وبهره‌وری بسیار خوب کارکنان در این شرکت بود. در ۴۷ سال گذشته، تنها ۶ مدیرعامل در راس بی‌ام‌و M حضور داشته‌اند که در نوع خود، کم‌نظیر است. از پاییز امسال، مارکوس فلاش استرالیایی در سمت مدیرعامل شرکت M حضور دارد که سابقا، مدیر پروژه‌ی نسل جدید سری ۸ و سرپرست کنترل کیفیت خودروهای لوکس بی‌ام‌و بود. مارکوس فلاش، جایگزین فرانسیس ون‌میل شد که ظرف ۳ سال فعالیت در M، مدل‌های محبوب M2 و M4 و M5 را به شهرت رساند. ون‌میل با ارتقای شغلی، حالا در سمت مدیر توسعه‌ی محصولات بی‌ام‌و، فعالیت می‌کند.

 

امروزه، تقریبا تمامی خودروهای ساخت بی‌ام‌و (به جز مدل‌های Z) باآپشن‌های سری M هم عرضه می‌شوند. از کوچک‌ترین مدل با بدنه‌ی سری یک تا لوکس‌ترین محصول از سری ۷، درکنار کراس‌اورهای X2 تا X6 با امکانات فنی و رفاهی M قابل خرید در بازار جهانی هستند. تازه‌ترین شاسی‌بلند بی‌ام‌و با کد X7 هم به‌زودی با آپشن‌های M و کد X7M عرضه خواهد شد؛ ضمن اینکه نسل جدید سری ۸ نیز، تاکنون فقط به‌صورت محصول انحصاری برند M با مدل‌های M850i  و M840d تولید شده است. براساس آمار فروش سالیانه، حدودا از هر ۲۰ تا ۲۵ خودروی ساخت بی‌ام‌و، یک دستگاه شامل سری M می‌شود. نکته‌ی جالب اینکه، در سال ۲۰۱۸، فروش محصولات بی‌ام‌و با رسیدن به عدد ۲,۴۹۰,۶۶۴  دستگاه، ۱.۱ درصد رشد کرد؛ اما عرضه‌ی خودروهای M، نزدیک به ۲۷.۲ درصد افزایش داشته و به عدد ۱۰۲,۷۸۰ دستگاه رسیده است. این آمارها نشان می‌دهند، تقاضا برای محصولات بی‌ام‌و M در آینده‌ی نزدیک، بیشتر از سال‌های گذشته خواهد بود.

bmw series 2

bmw m2

 
 

 

محصولات تجاری بی‌ام‌و که سری آپشن‌های M داشته باشند، از نظر توانایی پیشرانه و امکانات رفاهی، متفاوت از نمونه‌ی استاندارد خواهند بود. به‌عنوان مثال، ارزان‌ترین نسخه‌ی بی‌ام‌و سری ۳ با امکانات M که اصطلاحا سری M3 نامیده می‌شود، حتما نسبت به قدرتمندترین مدل استاندارد سری ۳ ساخت کارخانه، قوی‌تر خواهد بود. علاوه‌بر این، امکانات اسپرت و مناسب رانندگی در پیست، مثل سیستم تعلیق کم‌ارتفاع، صندلی‌های مسابقه‌ای، رینگ‌های بزرگ و لاستیک‌های پهن‌تر، صرفا با خریدار مدل‌های سری M قابل سفارش است.

 خریدار یک مدل استاندارد از خودروهای بی‌ام‌و، می‌تواند صرفا امکانات رفاهی و ظاهری سری M را سفارش دهد. در این حالت، محصول نهایی دارای حرف M در انتهای نام خود خواهد بود. به‌عنوان مثال، بی‌ام‌و 530i با آپشن‌های M و پیشرانه استاندارد، کد 530iM خواهد داشت اما چنانچه مجهز به پیشرانه‌ی اختصاصی سری M ‌ و امکانات فنی شرکت موتوراسپرت بی‌ام‌و باشد، M5 نام دارد. این کدگذاری، در محصولات مدرن بی‌ام‌و مثل سری ۸ نیز وجود دارد و مدل‌های M850  و M840d دارای حرف M در ابتدای نام خود هستند. البته باید توجه داشت که شاسی‌بلندها و کراس‌اورهای بی‌ام‌و همراه‌با تجهیزات و پیشرانه سری M، مثل X6M و X5M، این حرف را در انتهای نام خود دارند.

M8 GTE

 

علاوه‌بر اهمیت تجاری محصولات M در سبد بی‌ام‌و، نباید حضور این برند در مسابقات سرعت فراموش شود. هرچند که فعالیت مستقل این برند در فرمول یک، منحصر به سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ است؛ اما در رقابت‌های متنوع کلاس GT، فرمول E، مسابقات استقامت جهانی (WEC)، ایمسا و DTM، سابقه‌ی طولانی و موفقیت‌های بسیاری دارد. دپارتمان خودروهای الکتریکی بی‌ام‌و نیز با کد i M تشکیل شده است تا در رقابت‌های مربوط‌به این محصولات، شرکت کند.

رنگ‌ها و لوگوی M

در نگاه اول، ترکیب آبی کم‌رنگ، آبی‌پررنگ و قرمز در نماد تجاری M، عجیب به نظر می‌رسد چرا که، شباهتی به پرچم آلمان یا علامت‌های موجود در مسابقات سرعت ندارد. این رنگ‌ها، به شکل سنتی و ضمن همکاری تیم اتومبیل‌رانی بی‌ام‌و M با برندهای مختلف، شکل گرفته‌اند.

 

BMW Mرنگ قرمز، به شرکت روغن موتور امریکایی تکساکو (Texaco) اشاره دارد که سال‌ها پیش از تأسیس شرکت M ، حامی مالی و همکار تیم بی‌ام‌و در مسابقات بود. آبی کم‌رنگ در سمت چپ، از لوگوی بی‌ام‌و و پرچم ایالت باواریا گرفته شده است. آبی تیره در وسط، صرفا برای ایجاد زیبایی و نشانه‌ی پایان همکاری بی‌ام‌و M و شرکت تکساکو، اضافه شد. درواقع، رنگ‌های آبی روشن، آبی تیره و قرمز، پیش از فعالیت شرکت موتوراسپرت بی‌ام‌و (BMW M)، نماد تیم اتومبیل‌رانی این برند بودند و پس از تأسیس این بخش، حرف M به رنگ‌های سه‌گانه، اضافه شد.

 

مهم‌ترین رویدادها و تولیدات مهندسی بی‌ام‌و M

پروژه‌ 3.0CSL

 برند M، اساسا روی پیست متولد شد. این شرکت، بعد از تأسیس در سال ۱۹۷۲، بهنیه‌سازی بی‌ام‌و E9 را شروع کرد. محصول نهایی سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ تولید شد و جایگزین مدل بسیار موفق ۲۰۰۲ بود. محبوب‌ترین نسخه‌ی جاده‌ای این خودرو، مجهز به پیشرانه‌ی ۲.۸ لیتری ۱۶۸ اسب‌بخار، با نام بی‌ام‌و 2800 معروف شد. اوایل دهه‌ی ۷۰ میلادی، موتور ۶ سیلندر ۳ لیتری با قدرت ۲۰۰ اسب‌بخار روی این محصول ۱۵۰۰ کیلوگرمی قابل خرید بود تا یکی از جذاب‌ترین خودروی اسپرت کوچک اروپا، متولد شود. اولین محصول بی‌ام‌و M براساس همین مدل شکل گرفت و  پروژه‌ی 3.0 CSL. نامیده شد.

BMW 3.0 CSL

شاهکار بی‌ام‌و M در سال ۱۹۷۳ به مقام قهرمانی اروپا (European Touring Car Championship) و مدتی بعد، قهرمانی لمانز رسید. خودروهای 3.0 CSL در همان سال توانستند، سکوهای اول و سوم جایزه بزرگ نوربرگ رینگ را کسب کنند. این مدل، بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۴ برای ۵ سال متوالی، قهرمان کلاس تورینگ اروپا بود.

بی‌ام‌و M1

به عقیده‌ی کارشناسان، موضوعی که توجه عموم را به شرکت M جلب کرد و منجر به شهرت جهانی آن شد؛ قهرمانی‌های متوالی در مسابقات دهه‌ی ۷۰ میلادی نبود. در سال ۱۹۷۲، یک طرح اولیه با نام بی‌ام‌و توربو، مورد توجه مهندسان M قرار گفت تا اولین محصول اختصاصی این برند باشد. برای حضور بی‌ام‌و در فرمول یک و بسیاری دیگر رقابت‌های سطح بالای اتومبیل‌رانی، عرضه‌ی مدل‌های سوپراسپرت جاده‌ای برای عموم ضرورت داشت. به همین دلیل، دپارتمان موتوراسپرت بی‌ام‌و تصمیم به تولید محصول اختصاصی با تیراژ بیشتر از ۴۰۰ دستگاه گرفت.

BMW m1

 

نمونه‌ی اولیه، ظاهری بسیار جذاب و آیرودینامیک داشت که می‌توانست در کلاس سوپراسپرت، ظاهر شود. با کمک طراح بزرگ آن زمان جیورجیو جیوجیارو، بدنه‌ بازنگری شد تا حاصل اولین همکاری بزرگ بین طراحان ایتالیایی و مهندسان آلمانی، سال ۱۹۷۸ متولد شود. محصول نهایی با کد M1 فراتر از زمان خود بود. ارتفاع سقف در بالاترین نقطه، تنها به یک متر و ۱۴ سانتی‌متر می‌رسید. برای اولین‌بار در تاریخ بی‌ام‌و، پیشرانه در عقب وسط قرار داشت تا دینامیک خودرو قابل رقابت با سوپراسپرت‌های ایتالیایی باشد.

 

BMW m1 procar

 

وزن خالص M1 به ۱۳۰۰ کیلوگرم رسید و تقسیم وزن بسیار خوب، فراهم شد. پیشرانه‌ی ۶ سیلندر خطی ۳.۵ لیتری در مدل جاده‌ای، قدرت ۲۷۷ اسب‌بخار داشت و توانست با زمان‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۵.۴ ثانیه و رسیدن به سرعت ۲۶۵ کیلومتر بر ساعت، سریع‌ترین مدل ساخت آلمان در زمان خود باشد. نمونه‌های مسابقه‌ای از این خودرو (تصویر بالا) با کد M1 Procar بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۶ موفقیت‌های زیادی در رقابت‌های مختلف کسب کردند.

نصب پیشرانه فرمول یک روی خودروی جاده‌ای

پیشرانه‌ی ۱۰ سیلندر ۵ لیتری بی‌ام‌و M5 مدل ۲۰۰۴، مستقیما از خودروهای فرمول یک تیم بی‌ام‌و سائوبر گرفته شد. این مدل، قدرت ۵۰۷ اسب‌بخار برای M5 فراهم می‌کرد تا سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۷ ثانیه داشته باشد. پیشرانه‌ی V10 سری M برای ۲ سال متوالی، جایزه‌ی بهترین پیشرانه سال را از آن خود کرد.

همکاری در تولید مکلارن F1

Mclaren F1

ساخت قوای محرک برای دیگرخودروسازان، یکی از فعالیت‌های جنبی M محسوب می‌شود. شاید مهم‌ترین نمونه از این دست، طراحی و عرضه‌ی پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر S70 باشد که روی ابرخودروی افسانه‌ای مکلارن F1 نصب شد. این موتور ۶.۱ لیتری تمام آلومینیوم، مجهز به فناوری زمان‌بندی متغییر سوپاپ‌ها و طرح میل‌سوپاپ دوگانه‌ی بالاسری (Dual overhead camshaft: DOHC) بود که با وزن خالص ۲۶۵ کیلوگرم، نقش مهمی در شتاب‌گیری ۳.۲ ثانیه و نهایت سرعت ۳۸۶ کیلومتربرساعت مکلارن F1 داشت.

پیشرانه‌ی ۶۰۰ اسب بخاری S70، تا سال‌ها به‌عنوان قدرتمندترین مدل تنفس طبیعی جهان، شناخته می‌شد و با مصرف سوخت مناسب درکنار استهلاک پایین، مهم‌ترین عامل قهرمانی مکلارن F1 GTR در لمانز بود.

جعبه‌دنده SMG

جعبه‌دنده‌های متوالی یا سکوئنشال (Sequential Manual Gearbox) یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فنی بی‌ام‌و  M بود که توسط بسیاری از برندهای سوپراسپرت‌ساز دنیا، استفاده شد. اولین‌بار در سال ۱۹۹۷، بی‌ام‌و M3 با جعبه‌دنده SMG معرفی شد. نسل سوم این فناوری که سال ۲۰۰۶ به تولید رسید، تا مدت‌ها سریع‌ترین جعبه‌دنده‌ی استاندارد مدل‌های جاده‌ای در جهان بود و می‌توانست ظرف ۶۵ میلی‌ثانیه عمل کند. رکورد جعبه‌دنده‌های SMG بی‌ام‌و M،  توسط فراری 599GTO و لامبورگینی اونتادور شکسته شد. امروزه با توسعه‌ی جعبه‌دنده دوکلاچه، بی‌ام‌و نیز استفاده از فناوری SMG را کنار گذاشته است.

سری M5

توسعه‌ی پیشرانه، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های بی‌ام‌و M است. این شرکت، اولین محصول تجاری خود با پیشرانه‌ی مشترک با بی‌ام‌و را براساس سری ۵، سال ۱۹۷۹ معرفی کرد. قبل از آنکه M5 متولد شود، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر مورد استفاده در M1، روی بدنه‌ی نسل دوم سری ۵ با کد E28 نصب شد. اولین محصول رسمی M، قدرت ۲۱۵ اسب‌بخار و گشتاور ۳۱۰ نیوتن‌متر داشت؛ ضمن اینکه با شاسی‌ متفاوت از مدل استاندارد ارایه می‌شد. درواقع، M535i پیشرانه اختصاصی نداشت و همان 535i با شاسی‌تقویت شده و لوگوی M روی بدنه بود.

BMW M5 1985

سال ۱۹۸۵، اولین محصول مهندسی‌شده‌ی M براساس مدل‌های جاده‌ای بی‌ام‌و با نام M5 متولد شد. این خودرو، قدرت ۲۸۶ اسب‌بخار داشت و به‌عنوان یک خودروی ۴در، می‌توانست شتاب‌گیری نزدیک به فراری 308 فراهم کند. اولین M5، سریع‌ترین سدان زمان خود بود و نهایت سرعت ۲۴۵ کیلومتربرساعت داشت. این محصول، در زمان ۵.۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسید. تمامی خودروهای این سری، کاملا دست‌ساز مونتاژ می‌شدند.

BMW M5 1993

نسل بعدی M5 سال ۱۹۸۹ روی بدنه‌ی E34  معرفی شد و با استفاده از پیشرانه‌ی ۳.۶ لیتری، قدرت ۳۱۵ اسب‌بخار فراهم می‌کرد. سال ۱۹۹۲، پیشرانه‌ی ۳.۸ لیتری جایگزین مدل ۳.۶ لیتری شد تا قدرت ۳۴۱ اسب‌بخار در اختیار رانندگان سری ۵ باشد. این محصول، وزن بیشتری نسب به نسل‌های قبلی داشت و در قوی‌ترین مدل، حدود ۶ ثانیه پس از شروع حرکت به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسید. نسل دوم M5، از سیستم فرمان اسپرت و امکانات لوکس متفاوت از مدل‌های استاندارد استفاده می‌کرد. در آن زمان، اولین‌بار محصول سری M با بدنه‌ی استیشن هم، معرفی شد.

BMW M5 1999

نسل سوم M5 به‌دلیل بهره‌گیری از بدنه‌ی متفاوت نسبت به مدل استاندارد و پیشرانه‌ی قدرتمند ۸ سیلندر به شهرت رسید. رینگ‌های ۱۸ اینچ با سپرهای اختصاصی، علاوه‌بر زیبایی، آیرودینامیک خود را بهبود دادند. پیشرانه‌ی ۴.۹ لیتر ۸ سیلندر و ۴۰۰ اسب‌بخار هم، زمان‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۴.۸ ثانیه فراهم می‌کرد که در سال ۱۹۹۹، عملکردی خیره‌کننده برای یک سدان لوکس بود. این محصول، ۵۰۰ نیوتن‌متر گشتاور داشت و در نسخه‌های فاقد محدودکننده، به نهایت سرعت ۳۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسید. خودروی M5 روی بدنه‌ی E39، ظرف ۴ سال تولید، فروش ۲۰ هزار دستگاه داشت تا موفقیت تجاری و تقاضای چندبرابر دیگر مدل‌های سری M  تا آن زمان، داشته باشد.

سری M3

به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان و تاریخ‌نویسان صنعت خودرو، تولید مرسدس بنز 190E در سال ۱۹۸۳ و حضور 190E 3.2 AMG مدل ۱۹۸۷ در مسابقات جهانی و بازار خودروهای کامپکت تقویت شده، مهم‌ترین عامل محرک بی‌ام‌و به سمت ارتقاء سری ۳ و معرفی M3 بود. رقابت‌های DTM که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ میلادی، معمولا با قهرمانی محصولات بی‌ام‌و همراه بود، از سال ۱۹۸۷ در اختیار مرسدس بنز و محصولات AMG قرار گرفت.

bmw m3 1986

اولین مدل M3، سال ۱۹۸۶ معرفی شد. با پیشرانه‌ی ۱۹۵ اسب‌بخار، سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۶.۸ ثانیه  و نهایت سرعت ۲۳۰ کیلومتربرساعت، برتری محسوسی نسبت به اسپرت‌های آلمانی نداشت؛ اما به‌لطف قیمت مناسب، نزدیک به ۱۸ هزار دستگاه فروش کرد و سود مناسبی به شرکت M رساند. در آن زمان، تقاضا برای M3، حدود ۶ برابر بیشتر از M5 بود. برخلاف برادر بزرگ‌تر، تفاوت‌های زیادی بین M3 و مدل استاندارد وجود داشت. علاوه‌بر صندلی‌های چرم و بال عقب، ترمزهای تقویت‌شده هم در M3 ارایه شدند. این خودرو، امروز هم، یکی از محبوب‌ترین محصولات کلاسیک بی‌ام‌و است. در زمان تولید، بسیاری از شرکت‌های تیونینگ دنیا، پیشرانه‌ی تنفس طبیعی ۲.۳ لیتری M3 را تقویت کردند و حتی توسط شرکت سازنده، مدل مفهومی از وانت این خودرو، معرفی شد.

BMW M3 GT 1995

سال ۱۹۹۲، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر و ۳ لیتری مشهور بی‌ام‌و، روی نسل جدید M3 نصب شد تا قدرت ۲۸۶ اسب‌بخار و سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۵.۸ ثانیه فراهم شود. این محصول، نهایت سرعت محدودشده به ۲۵۰ کیلومتربرساعت داشت. نسل دوم M3، سال ۱۹۹۶ به پیشرانه‌ی ۳.۲ لیتری ۳۲۱  اسب‌بخار مجهز شد. برای اولین‌بار، علاقه‌مندان می‌توانستند M3 را با جعبه‌دنده SMG خریداری کنند که علاوه‌بر تعویض دنده‌ی خودکار، به‌صورت دستی با کلید الکترونیکی هم قابل استفاده بود.

موتورسکیلت بی‌ام‌و M

bmw 1000rr m

شرکت M تنها برند دنیا است که هم‌زمان، علاوه‌بر بهینه‌سازی خودروهای اسپرت، بعضی از موتورسیکلت‌های بی‌ام‌و را نیز اراتقا می‌دهد. در سال ۲۰۱۶، موتورسیکت S1000 RR با آپشن‌های M معرفی شد که قیمت بالاتری نسبت به نمونه‌ی استاندارد داشت. امروزه، آستانه قیمت نمونه‌ی پایه از S1000 RR در مدل جدید، ۲۰ هزار دلار است؛ اما امکانات سری M، حدود ۵ هزار دلار به قیمت آن می‌افزاید.

 

برترین محصولات کلاسیک و مدرن بی‌ام‌و M

علاوه‌بر مدل‌هایی که پیش‌تر معرفی شدند، خودروهایی در تاریخ ۳۷ ساله‌ی بی‌ام‌و M دیده می‌شوند که به شهرت و محبوبیت زیادی رسیدند. در ادامه‌ی مطلب، نگاهی به مهم‌ترین محصولات این برند از ۱۹۷۲ تاکنون داشته‌ایم.

بی‌ام‌و M6 مدل E24

نسل اول سری ۶ با تجهیزات M، یکی از محبوب‌ترین خودروهای اسپرت آلمانی در زمان خود بود. سال ۱۹۸۳، پیشرانه‌ی ۶ سیلندر M1 روی E24 نصب شد تا نهایت سرعت ۲۸۶ کیلومتربرساعت، ثبت شود.

bmw m6 1983

اولین  M6 تاریخ می‌توانست در زمان ۵.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد و حدود ۱۵ ثانیه پس از شروع حرکت، سرعت ۱۶۰ کیلومتربرساعت داشته باشد. این خودرو سال ۱۹۸۷ در بازارهای خارج از اروپا، خصوصا امریکا و کانادا عرضه شد. بی‌ام‌و M6، به انتخاب بسیاری از مجلات و کارشناسان زمان خود، عنوان بهترین خودروی سال را به‌دست آورد.

 بی‌ام‌و M8

اولین مدل سری ۸، سال ۱۹۹۰ معرفی شد. در آن زمان، برخلاف سوپراسپرت‌سازان ایتالیایی مثل فراری و لامبورگینی، اوضاع اقتصادی بی‌ام‌و بسیار خوب پیش‌ می‌رفت و این شرکت آلمانی، به‌عنوان غول خودروسازی جهان، پذیرفته شده بود. پس از موفقیت سری ۶ با بدنه‌ی E24، سری ۸ هم با بدنه‌ی ۲در کوپه، اما چهره‌ای نزدیک به سوپراسپرت‌های مشهور زمان خود، به تولید رسید.

BMW M8

این خودرو، اولین محصول بی‌ام‌و با پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر، سوپاپ برقی و سیستم تعلیق مولتی‌لینک در عقب بود. نسخه‌ی M8، با پیشرانه‌ی ۵۵۰ اسب‌بخار تنها به تعداد یک دستگاه تولید شد و مدیران بی‌ام‌و ترجیح دادند، وارد رقابت مستقیم در کلاس سوپراسپرت‌ها نشوند. در عوض، مدل 850CSi به‌عنوان نمونه‌ی تعدیل شده‌ی M8 با پیشرانه‌ی ۳۷۵ اسب‌بخار به تولید رسید.

بی‌ام‌و E46 M3 CSL

این محصول برای علاقه‌مندان بازی‌های کامپیوتری و نبردهای خیابانی، یک مدل رویایی و جذاب بود. به نظر بسیاری از کارشانان، M3 CSL روی بدنه‌ی E46 بهترین خودروی تقویت‌شده‌ی استاندارد در تاریخ M است. پیشرانه‌ی ۶سیلندر خطی ۳.۲ لیتر، بدون استفاده از توربوشارژر، قدرت ۳۶۰ اسب‌بخار در ۷۹۰۰ دوربردقیقه تأمین می‌کرد تا همراه‌با جعبه‌دنده دستی ۶ سرعته، صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۸ ثانیه داشته باشد. بی‌ام‌و E46 M3 CSL سال ۲۰۰۳ معرفی شد و به‌لطف وزن خالص ۱۳۸۵ کیلوگرم، ظرف ۱۶.۵ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسید.

BMW M3 E46

در کمتر از یک سال، ۱,۳۵۸  دستگاه M3 CSL ساخته شد. این خودرو با رینگ‌های ۱۹ اینچ ۱۶پر، لاستیک‌های میشلن پایلوت اسپرت کاپ به پهنای ۲۶۵ میلی‌متر در عقب و کالیپر ترمزهای بزرگ در جلو، کاملا متفاوت از دیگر محصولات بی‌ام‌و در زمان خود بود. نمونه‌های کلکسیونی از M3 CSL امروز، حدود ۶۰ هزار دلار قیمت دارند.

 

بی‌ام‌و M3 مدل E92 و E93

خودروی M3 با بدنه‌ی E90   به‌صورت ۴در سقف فلزی تولید شد، اما با کدهای  E92 و E93 شهرت یافت. سری ۳ استاندارد مدل ۲۰۰۷ ، صرفا ۴در بود و علاقه‌مندان به نسخه‌ی ۲در، باید سراغ M3 می‌رفتند. این محصول، در مدل E92 مجهز به سقف سیاه‌رنگ فیبرکربن شد و در نمونه‌ی E93، سقف پارچه‌ای جمع‌شونده داشت. پیشرانه‌ی ۸ سیلندر ۴ لیتری و ۴.۴ لیتری، به ترتیب سرعت‌گیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتربرساعت ۴.۷ و ۳.۹ ثانیه فراهم می‌کردند که برای یک خودروی سایز متوسط ۱۸۰۰ کیلوگرمی، فراتر از انتظار بود.  

bmw m3 2009

بی‌ام‌و M3، نهایت سرعت ۲۸۶ کیلومتر برساعت داشت و مورد توجه بازار قرار گرفت. تا سال ۲۰۱۳، نسخه‌های تولید محدود این خودرو، مثل M3 ZCP و M3 GTS هم با قیمت‌های بیش از ۱۰۰ هزار دلار تولید شدند. بی‌ام‌و M3 مدل E92 در مسابقات کلاس GT نیز، موفقیت‌های زیادی کسب کرد.

شاسی‌بلندهای X6M و X5M

رانندگی با یک شاسی‌بلند که ظرف ۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد، آرزوی بسیاری از علاقه‌مندان به خودروهای پهن‌پیکر است. در رقابت با پورشه کاین توربو و مرسدس بنز AMG GLE 63 S ، مدل‌های X5 و X6 بی‌ام‌و حضور دارند.

BMW X5 with M Performance Parts

شاسی‌بلندهای بی‌ام‌و با تجهیزات M، از پیشرانه‌ی ۸ سیلندر ۴.۴ لیتری استفاده می‌کنند تا قدرت ۵۶۷ اسب‌بخار و گشتاور ۷۵۰ نیوتن‌متر داشته باشند. مدل ۲۰۱۹ از X6M و X5M، حدود ۳.۸ ثانیه پس از شروع حرکت به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت می‌رسند و نهایت سرعت محدودشده به ۲۵۰ کیلومتربرساعت دارند. آستانه قیمت این خودروها، ۱۰۰ هزار دلار است.

بی‌ام‌و V12 LMR

صحبت از موفقیت‌های موتوراسپرت بی‌ام‌و M، ساده نیست. این تیم، تاکنون ۱۹ بار به قهرمانی رقابت‌های ۲۴ ساعته نوربرگ‌رینگ رسیده است و در کلاس‌های مختلف لمانز هم، ۷ قهرمانی دارد. علاوه‌بر خودروهای کلاس GT که عموما براساس مدل‌های جاده‌ای بهینه‌سازی و وارد مسابقات می‌شند، بی‌ام‌و در کلاس پروتوتایپ و محصولات غیرتجاری هم فعالیت دارد.

BMW V12 LMR

بی‌ام‌و V12 LMR سال ۱۹۹۹ معرفی شد تا جبران‌کننده‌ی شکست V12 LMS در لمانز ۱۹۹۸ باشد. مدل جدید هم از پیشرانه‌ی ۱۲ سیلندر استفاده شده در مکلارن F1 GTR بهره می‌برد که سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ قهرمان لمانز شده بود. حاصل همکاری شاخه‌ی موتوراسپرت بی‌ام‌و M با تیم فرمول یک ویلیامز و مهندسان اشنیتزر  (Schnitzer) منجر به عرضه‌ی V12 LMR  و قهرمانی  آن درلمانز ۱۹۹۹ شد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

باز آلدرین ۸۹ ساله در بیانیه‌ای اعلام کرد پایان دعوای حقوقی خود با فرزندانش به حفظ همدلی خانواده کمک خواهد کرد. باز آلدرین در دادگاهی در فلوریدا، علیه دو فرزندش، اندی و جنیس، و کریستینا کرپ، مدیر سابقش، برای کنترل امور مالی و دارایی‌ها و میراث خود شکایت کرده بود.

باز آلدرین با این شکایت قصد داشت دوباره کنترل مجموعه شرکت‌های باز آلدرین و نیز بنیاد غیرانتفاعی شیراسپیس (ShareSpace) را به‌دست آورد که به‌ترویج سفرهای فضایی اختصاص یافته است. فرزندان و مدیر سابق آلدرین ادعا می‌کردند فضانورد سابق ناسا به علائمی از فراموشی و پارانویا و سردرگمی دچار است؛ اما سرهنگ سابق نیروی هوایی آمریکا ادعا می‌کرد خانواده او با سوءاستفاده از سال‌خوردگی‌اش، می‌خواهند کنترل میراث و اموال و دارایی‌های او را به‌دست بگیرند.

از شکایت آلدرین چنین برمی‌آمد که آلدرین از اندی و کرپ به‌دلیل کنترل و دسترسی به کارت‌های اعتباری شخصی، حساب‌های بانکی، یادگارها و اشیای فضایی، حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی و تمام اموالی و دارایی‌هایش با نام تجاری باز آلدرین شکایت کرده بود.

باز آلدرینعکسی که باز آلدرین، خلبان فضاپیمای جمینی-۱۲، در طول پرواز از خود گرفت

آلدرین آوریل گذشته، درباره‌ی این شکایت گفته بود اندی و کرپ در دو سال گذشته تقریبا نیم میلیون دلار از حساب پس‌انداز او به شرکت خصوصی و بنیاد او انتقال داده‌اند که تمامی این تراکنش‌های مالی برای اهداف شخصی انجام شده است. همچنین، در شکایت آلدرین آمده بود فرزندانش سال‌ها است که با ادعای زوال عقل او، در پی تخریب وجهه و میراث او هستند.

علاوه‌براین، چنانکه بعدها خبرگزاری Ars Technica از اسناد دادگاه افشا کرد، اندی و جانیس چهاربار مانع ازدواج آلدرین شدند و به‌عمد درصدد تضعیف و خدشه‌دارکردن روابط عاطفی و عاشقانه او بودند. آلدرین قصد داشت با این شکایت، اندی و جنیس را از دسترسی به اموال و یادگاری‌های فضایی و دیگر دارایی‌های خود بازدارد.

همچنین در اسناد دادگاه، اندی به استثمار و سوءاستفاده از سالمندان متهم شده بود. آلدرین براساس قوانین ایالت فلوریدا، باتوجه‌به سنش، فرد بزرگ‌سال آسیب‌پذیری محسوب می‌شود که به‌صورت آگاهانه و به‌وسیله‌ی فریب یا ارعاب از دسترسی و کنترل دارایی‌ها و امور مالی و دیگر جوانب شخصی زندگی‌اش محروم شده است.

در پی شکایت فرزندان آلدرین از پدر خود، آزمایش سلامت روانی از آلدرین گرفته شد و نتایج آن نشان می‌داد عملکرد شناختی و ذهنی فضانورد سابق ناسا، دست‌نخورده و ظرفیت تصمیم‌گیری کامل را حفظ کرده است. باوجوداین، خانواده‌ی آلدرین مجددا از او درخواست کردند آزمایش سلامت روانی بدهد و مدعی شدند او با افرادی مشکوک ارتباط دارد که ممکن است او را فریب دهند و از او سوءاستفاده کنند. به‌هرحال، به‌نظر می‌‌رسد حداقل ظاهرا غائله‌ی خانوادگی خوابیده تا آلدرین، تنها بازمانده‌ی مأموریت آپولو ۱۱، بتواند تمرکز خود را روی بزرگ‌داشت پنجاهمین سالگرد این دستاورد تاریخی بگذارد.  

 باز آلدرین پس از صرف‌نظرکردن از شکایتش به خبرنگاران گفت:

این بهترین راه برای مدیریت وضعیتی دشوار بود؛ چراکه امسال مصادف با پنجاهمین سالی است که برای اولین‌بار روی ماه قدم گذاشتم. این موضوع برای خانواده‌ و کشور و خودم اهمیت زیادی دارد.   

فرزندان آلدرین، اندی و جنیس، در بیانیه‌ای خواهان حفظ حریم خصوصی شدند و گفتند می‌خواهند تمامی مسائل را در خانواده‌شان حل کنند. آن‌ها در بیانیه‌ی خود گفتند:

واقعا از این همه حمایت و اینکه درک می‌کنید و به حریم خصوصی خانواده‌ی ما احترام می‌گذارید، بسیار متشکریم.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

پورشه تایکان اولین خودروِ تمام‌برقی پورشه است و بسیاری احتمال می‌دهند که این خودرو به‌صورت رسمی در نمایشگاه خودروِ فرانکفورت آینده به‌طور رسمی رونمایی شود. با اینکه تاکنون تصاویر مجازی و رندرهای زیادی از این سدان برقی دیده‌ایم، پورشه بالاخره اولین تیزرهای تایکان را منتشر کرد. پورشه تصاویر تیزری این خودرو را به‌صورت غیررسانه‌ای و چراغ‌خاموش منتشر کرده است: به این شکل که ایمیلی برای افرادی ارسال کرده که این خودرو را پیش‌خرید کرده‌اند. در این ایمیل، پورشه جزئیات این خودرو را منتشر کرده است.

همچنین، توضیح داده که مونتاژ نهایی مدل تایکان در خطِ‌تولید پورشه در زوفنهاسن انجام می‌شود و زیرساخت‌های لازم برای شارژ نیز به‌مرور در سرتاسر دنیا ایجاد خواهند شد. این کارخانه‌ی مخصوص که راه‌اندازی آن نقطه‌ی عطفی در تاریخ پورشه است، با هدف تولید خودروهای آینده ساخته شده است.

porsche taycan

در این ایمیل، دو تصویر به‌صورت اسکچ (نقاشی با دست) نیز ارسال شده‌اند که دیدی واضح‌تر از نمای جلو و عقب پورشه تایکان را دراختیارمان قرار می‌دهند.

 

پورشه تایکان درعین طراحی چشمگیر و زیبا، ازنظر فنی و حرکتی نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این خودرو به دو موتور الکتریکی مجهز شده که درمجموع، ۶۰۰ اسب‌بخار را به هر چهارچرخ منتقل می‌کنند. تایکان برای دستیابی به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت به کمتر از ۳.۵ ثانیه زمان نیاز دارد. البته چون هنوز کسی تایکان را آزمایش نکرده، حتی ممکن است عملکردش بهتر نیز باشد؛ ولی در بدبینانه‌ترین حالت نیز می‌توان گفت عملکرد تایکان با پورشه پانامرا توربو S E هیبریدی یکسان است.

شایان ذکر است پورشه تایکان با هربار شارژ می‌تواند ۵۰۰ کیلومتر را طی کند. این میزان البته معیاری آزمایشگاهی است و در دنیای واقعی و در حالت‌های مختلف، شاید نتیجه‌ای متفاوت را شاهد باشیم.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

سامسونگ و هواوی ماه گذشته‌ی میلادی گوشی‌های هوشمند تاشدنی خود را به بازار معرفی کردند. اول اسفندماه گلکسی فولد، گوشی تاشدنی سامسونگ معرفی شد و به‌فاصله‌ی چند روز بعد نیز میت ایکس، گوشی تاشدنی هواوی با نمایشگر تمام‌صفحه و مودم 5G رونمایی شد. 

هر کدام از دو گوشی هوشمند تاشدنی معرفی‌شده از سوی سامسونگ و هواوی، از طراحی متفاوتی برخوردار هستند. اما این دو گوشی هوشمند از یک نظر شبیه یکدیگر هستند. وجه اشتراک گلکسی فولد سامسونگ و هواوی میت ایکس، قیمت بالای آن‌ها است. قیمت گوشی تاشدنی هواوی و سامسونگ بسیار بالا است.  

می فولد / می فلکس شیائومی

 

قیمت گلکسی فولد سامسونگ ۱۹۸۰ دلار و قیمت هواوی میت ایکس در حدود ۲۶۰۰ دلار است. با چنین برچسب قیمتی هر دو دستگاه در دسته‌ی محصولات لاکچری قرار می‌گیرند. اماشیائومی قصد دارد گوشی تاشدنی خود را با قیمت تنها ۹۹۹ دلار به بازار عرضه کند تا کاربران بیشتری قدرت خرید چنین گوشی هوشمندی را داشته باشند. 

براساس گزارش منتشرشده از سوی iGyaan، گوشی هوشمند تاشدنی شیائومی که در حال حاضر با نام‌های می فولد و می فلکس از آن یاد می‌شود، قرار است با قیمت ۹۹۹ دلار در آمریکا و ۹۹۹ یورو در اروپا و ۱۰۸۷ دلار در بازار هند به‌ فروش برسد. شیائومی قصد دارد دستگاه تاشدنی جدید خود را زمانی بین ماه آوریل و ژوئن به بازار معرفی و عرضه کند. گوشی تاشدنی می فولد یا می فلکس ابتدا در بازار چین و سپس در سایر بازارهای جهانی عرضه خواهد شد.

براساس گزارش منتشرشده، از آنجایی که شیائومی برای دستگاه جدید خود از نمایشگر OLED محصول Visionox Technology استفاده کرده است، می فولد یا می فلکس قیمتی در حدود نصف قیمت سامسونگ گلکسی فولدخواهد داشت. باید ببینیم آیا نمایشگری که شیائومی برای دستگاه تاشدنی خود انتخاب کرده است، از نظر کیفیت می‌تواند با نمایشگرهای OLED گلکسی فولد و هواوی میت ایکس رقابت کند یا خیر. 

می فولد یا می فلکس شیائومی نیز همانند گوشی‌های هوشمند گلکسی فولد و هواوی میت ایکس از تراشه‌ی اسنپدراگون ۸۵۵ کوالکام به‌علاوه‌ی حافظه‌ی رم ۱۰ گیگابایتی بهره می‌برند. چند روز قبل شیائومی می فولد در ویدیویی مفهومی رؤیت شد

 


تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

محققان OpenAI یک برنامه مدل‌سازی زبانی توسعه داده‌اند که به‌تازگی توانسته مقاله‌ای خلاف نظر توسعه‌دهندگان خود بنویسد. این سیستم هوش مصنوعی جدید توسط متون مختلف تغذیه شده تا بتواند جملات و پاراگراف‌های کاملا بدیع خلق کند. دیوید لوان، برنامه‌نویس ارشد این شرکت کالیفرنیایی می‌گوید ایده‌ این بوده که هوش مصنوعی را به تقابل با نظر آن‌ها وا دارkد. آن‌ها برای این امر، موضوع «چرا بازیافت برای زمین بد است؟» را برگزیدند.

لوان می‌گوید که هوش مصنوعی توانست مقاله‌ای بسیار منطقی و باکیفیت ارائه دهد. طبق ادعای لوان این مقاله می‌تواند به‌راحتی در US SAT (تستی برای ارزیابی متقاضیان ورود به دانشگاه در آمریکا) ثبت شده و نمره‌ی خوبی کسب کند.

لوان روی این موضوع تاکید می‌کند که برنامه آن‌ها مقالات را در زمان اندکی می‌نویسد. همچنین کیفیت مقاله تولیدی دال بر ظرفیت این برنامه است؛ برنامه‌ای که آخرین و بهترین نوع خود در بین الگوریتم‌های تولید متن به شمار رفته و می‌تواند انقلابی در دنیای نوشتارهای رایانه‌ای ایجاد کند.

ماشین‌ها برای دهه‌ها، برای دستیابی به لطافت زبان انسانی مشکل داشته‌اند. حتی الگوریتم‌های یادگیری عمیق که از داده‌های بزرگ و پردازنده‌های قدرتمندتر استفاده می‌کنند نیز نتوانسته‌اند بر این چالش فائق آیند. پرحرف‌ترین چت‌بات‌ها نیز به سختی می‌توانند از پس یک مکالمه عادی برآیند. اما روش‌های جدید آنالیز متن که توسط غول‌های هوش مصنوعی مثل گوگل و OpenAI و محققان مستقل پدید آمده قابلیت‌های بسیار فراتری به ارمغان آورده‌است.

الگوریتم جدید OpenAI که GPT-2 نام دارد، یکی از هیجان‌انگیزترین نمونه‌های فعلی است. این الگوریتم در مدل‌سازی زبان فوق‌العاده عمل می‌کند. مدل‌سازی زبان قابلیت یک برنامه در حدس کلمه بعدی در جمله ورودی است. کافی است به GPT-2 یک عنوان خبری ساختگی بدهید تا مقاله کامل‌شده را به شما تحویل دهد. خط اول یک داستان کوتاه را بدهید و از آینده شخصیت مدنظرتان مطلع شوید. این الگوریتم حتی قادر است با ورودی مناسب یک داستان کامل به شما تحویل دهد.

شما می‌توانید نمونه‌هایی از قابلیت‌های GPT-2 را در تصاویر زیر ببینید. در تمامی تصاویر متونی که زیر آن‌ها خط کشیده شده، توسط هوش مصنوعی تولید شده‌اند.

نوشتار تولیدی الگوریتم به‌راحتی از نمونه انسانی قابل تشخیص است. البته گرامر و املا کلمات درست‌ هستند اما معمولا از موضوع اصلی فاصله گرفته و نوشته تولیدی انسجام کافی ندارد. موضوع قابل ستایش در رابطه با GPT-2 نه روان بودن، بلکه انعطاف آن است.

مدل‌سازی زبان این الگوریتم با ورود تعداد بسیاری زیادی از مقالات، بلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها و بدون تغییر توسط مهندسان OpenAI صورت گرفته‌ است. این مدل توانسته نمرات خوبی در تست‌های زبان‌‌های جدید کسب کند. همچنین این الگوریتم می‌تواند از عهده کارهای دیگر مرتبط با نگارش نیز برآید؛ کارهایی نظیر ترجمه از یک زبان به زبانی دیگر، خلاصه کردن مقالات بلند و پاسخ‌دادن به سوالات مطرح شده از متن.

GPT-2 هر کدام از این وظایف را نسبت به سیستم‌های تخصصی موجود ضعیف‌تر انجام می‌دهد اما انعطاف آن دستاوردی متمایز است. قریب به اتفاق سیستم‌های یادگیری ماشینی امروزی قادر به انجام تنها یک وظیفه خاص هستند. برای مثال برنامه آلفاگو دیپ‌مایند توانست قهرمان Go دنیا را مغلوب کند اما در بازی مونوپولی در مقابل یک کودک هم می‌بازد. OpenAI در سیستم جدیدش هوش مصنوعی عمومی‌تری را ارائه کرده‌ است.

الگوریتم GPT-2 مقالاتی کاملا بدیع با جملات و پاراگراف‌های غیرتکراری می‌نویسد

اگر بخواهیم دستاورد OpenAI را به زبان ساده بگوییم، می‌شود گفت که این شرکت نشان داد که می‌توان چیزی را توسعه داد که تا حدی بتواند دنیای ما را به همراه پیچیدگی‌های آن «درک» کند؛ البته نه به معنای درک مفهوم واقعی زبان بلکه درک چگونگی کارکرد و به انجام رسانیدن کارهای پیشرفته مرتبط با آن.

اما فناوری‌های جدید همواره به مثابه چاقوی دوسری بوده‌اند که با تمام فوایدشان، مضراتی احتمالی نیز به همراه دارند. در دنیایی که نبرد اطلاعاتی در آن به‌شدت بالا گرفته و بات‌های فراوانی در شبکه‌های اجتماعی جهت سودهی تفکرات مخاطبان تعبیه می‌شوند، ایده‌ی وجود هوش مصنوعی با قابلیت نوشتار انسانی آزاردهنده است.

به همین دلیل OpenAI در ارائه اطلاعات GPT-2 بسیار محتاطانه رفتار می‌کند. برخلاف اکثر تحقیقات برجسته این شرکت، دیتاست‌ مورد استفاده برای آموزش این الگوریتم به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

هوش مصنوعی تولید متن را متحول می‌کند

برای بیان دقیق چالش واقعی این هوش مصنوعی جمله «سفر من به ساحل به خاطر ـــــ بد کوتاه شد» را در نظر بگیرید. برای تکمیل این جمله علاوه‌بر نیاز به توانایی‌های فنی مانند گرامر، به درکی کلی از دنیا هم نیاز داریم. برای مثال در این جمله باید بدانیم که چه چیزهایی می‌تواند یک روز در ساحل را خراب کند. (برای مثال هوای ابری، سرما و ...)

با وجود این موضوع و پیچیدگی نسبی، سیستم‌های پیش‌بینی متن نسبتا پراستفاده اند. شاید بهترین مثال این سیستم‌ها، تکمیل عبارت جستجوی گوگل است. البته این سیستم‌ها همگی انواع ساده‌ای از مدل‌سازی زبان را ارائه می‌دهند و الگوریتمی مثل GPT-2 بسیار پیچیده‌تر و عمیق‌تر از این‌ سیستم‌هاست.

برخی از متخصصان GPT-2 را به اندازه بینایی ماشین، انقلابی می‌دانند

موفقیت هوش مصنوعی در مدل‌سازی بهتر و عمیق‌تر زبان غوغایی در دنیای هوش مصنوعی به پا کرده‌ است. سباستین رودر، یک محقق در زمینه هوش مصنوعی، موفقیت به‌دست‌آمده را به اندازه بینایی ماشین در ابتدای ۲۰۱۰ انقلابی می‌داند. بینایی ماشین اجازه داد تا هم‌اکنون شاهد ظهور پیشرفت‌هایی مانند ماشین‌های خودران و تشخیص چهره باشیم. پیشرفت اخیر در مدل‌سازی زبان نیز می‌تواند منجر به ظهور پیشرفت‌های زیادی در این زمینه شود.

نکته جالب دیگر قابلیت ترجمه این هوش مصنوعی است. الگوریتم‌های فعلی ترجمه معمولا توسط صدها هزار عبارت در زبان‌های مرتبط تغذیه شده و داده‌ها به‌گونه‌ای ساختار می‌یابند تا به ورودی X خروجی Y را تحویل دهند. نحوه کار این الگوریتم‌ها مشابه برف‌روبی است که مسیری باریک برای عبور باز می‌کند. این الگوریتم‌ها انعطاف بسیار کمی دارند.

اما ماجرا درباره GPT-2 فرق می‌کند. توسعه‌دهندگان OpenAI اصلا این الگوریتم را برای ترجمه آموزش نداده‌اند؛ اما به‌جای آن مفهوم ترجمه را تا حدی به این الگوریتم آموخته‌ و به‌جای آموزش واژه‌های معادل، از دیتاستی متشکل از لینک‌های اینترنتی استفاده کرده‌اند. این دیتاست ۴۰ گیگابایتی از سایت ردیت (Reddit) و توسط توسعه‌دهندگان تهیه شد.

با وجود اینکه GPT-2 تمامی فعالان هوش مصنوعی را به تمجید واداشته اما احتمالا در آینده نزدیک سیستم‌های تک وظیفه نسبت به سیستم‌های عمومی‌تر برتری خواهند داشت.

خطرات یک هوش مصنوعی چندبعدی

GPT-2 به‌طور واضح و تعمدی برای ترجمه طراحی نشده اما می‌تواند ترجمه کند. این موضوع موجب بروز سؤال واضحی می‌شود: این الگوریتم قادر به چه کارهای دیگری است که ما از آن بی‌خبر هستیم؟

محققان OpenAI اذعان کرده‌اند که نمی‌توانند به‌طور کامل به این سؤال پاسخ دهند. محققان همچنان در حال بررسی توانایی‌ها و محدودیت‌های دقیق این الگوریتم‌اند. به همین دلیل OpenAI در افشای کدها و دیتاست تمرینی این الگوریتم محتاط عمل می‌کند. دلیل دیگر احتیاط این تیم این است که می‌دانند اگر شخصی به این الگوریتم مواردی منفی مانند نژادپرستی، خشونت، سوء استفاده و ... را بیاموزد این الگوریتم نیز از این موارد پیروی خواهد کرد.

در تست ‌وب‌سایت ورج از این الگوریتم، وقتی عبارت «یهودیان رسانه را کنترل می‌کنند» به این الگوریتم داده‌ شد، الگوریتم این خروجی را داد: «آن‌ها دانشگاه‌ها و اقتصاد جهانی را نیز کنترل می‌کنند.» این چگونه ممکن است؟ ازطریق مکانیزم‌های متعددی که به‌طور دقیق در کتاب یهودیان در قدرت مطرح شده‌ است. GPT-2 در دستان اشتباه یک ماشین اتوماتیک ترول است که به‌طور پایان‌ناپذیری محتوای تلخ و زشت تولید می‌کند.

OpenAI خواهان بررسی بیشتر مضرات احتمالی الگوریتمش پیش از عرضه عمومی آن است

جک کلارک، مدیر سیاست‌گذاری OpenAI این نگرانی را نفی نمی‌کند. وی می‌گوید مایل است مضرات و خطرات احتمالی این فناوری پیش از عرضه عمومی آن در دانشگاه‌ها و در میان عموم به‌طور کامل مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

در سال ۲۰۱۸ گزارشی با عنوان «استفاده مخرب از هوش مصنوعی» توسط OpenAI و گروه‌های آکادمیک در کمبریج منتشر شد. در این مقاله ظهور چنین فناوری‌ای به همراه استفاده‌های مخرب آن پیش‌بینی شد. تولید متن خودکار کار برخی از افراد سودجو مانند هکرهای فیشینگ را تسهیل می‌کند.

تا به امروز موارد زیادی از استفاده‌های مخرب از هوش مصنوعی دیده‌ شده‌ است. ساخت فیلم‌های غیراخلاقی کاملا مصنوعی با کمک این فناوری برای رسوایی برخی از چهره‌های مشهور، نمونه‌‌ای از استفاده‌های مخرب این فناوری است.

البته درنهایت موارد استفاده مثبت زیادی برای این فناوری قابل تصور است. این فناوری در صورت رسیدن به بلوغ نسبی می‌تواند یک دستیار شخصی بوده و در خواندن و نوشتن، خلاصه کردن و پاسخ‌دادن به سوالات کاربران مؤثر واقع شود.

OpenAI می‌گوید که گام بعدی آن‌ها ارائه اطلاعات بیشتری به GPT-2 است. محققان OpenAI برای آینده این فناوری هیجان‌زده و کمی هم نگران‌اند.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

Core OS یکی از پروژه‌های مایکروسافت است که پیگیری پیشرفت‌های آن چندان هم آسان نیست. استفاده از نام‌های رمز متفاوت، برنامه‌ریزی‌های متعدد و تغییرات انجام شده در ویندوز و پروژه‌ی Core OS، دست‌به‌دست هم می‌دهند تا دنبال کردن پیشرفت‌های مربوط‌به Core OS بسیار سخت باشد. به همین دلیل، قصد داریم در این مطلب توضیحات جامعی در رابطه با Core OS، رابط کاربری CShell و موارد مرتبط با آن‌ها ارائه کنیم.

انتشار اولین مطالب مربوط‌به Core OS به سال ۲۰۱۷ مربوط می‌شود و البته این پروژه از مدت‌ها پیش در ردموند کلید خورده بود. Core OS را می‌توان آینده‌ی ویندوز نامید؛ چرا که از کدهای واحدی برای ساخت یک سیستم‌عاملکاملا جدید استفاده می‌کند. Core OS در ترکیب با CShell به مایکروسافت اجاره می‌دهند تا نسخه‌های جدیدی ازویندوز ۱۰ را در مدت کوتاهی آماده کند و ویژگی‌های مشترکی را هم به‌سادگی در کالبد نسخه‌های متفاوت ویندوز قرار دهد.

ویندوز کور او اس / Windows Core OS

Core OS چیست؟

برای پاسخ به سؤال فوق، اول از همه باید به این سؤال جواب دهیم که «Core OS چه‌چیزی نیست؟». امروزه از نام ویندوز ۱۰ برای اشاره به سیستم‌‌های عامل‌ مختلفی استفاده می‌شود که در دستگاه‌های متعددی اجرا می‌شوند. از میان نسخه‌های مختلف ویندوز ۱۰ می‌توان به نسخه‌ی دسکتاپ، نسخه‌ی اختصاصی هولولنز، ویندوز ۱۰ برای اینترنت اشیاء، نسخه‌ی ویژه‌ی سرفیس هاب، ویندوز ۱۰ برای اکس‌باکس و همچنین ویندوز ۱۰ موبایل اشاره کرد که مایکروسافت از ادامه‌ی کار روی آن دست کشیده است.

هرچند برای تمام سیستم‌‌های عامل‌ یادشده از نام «ویندوز ۱۰» استفاده می‌شود؛ اما در عمل این نسخه‌ها سیستم‌ٔ‌های کاملا متفاوتی هستند که تنها روی دستگاه‌های هدف خود به‌خوبی اجرا می‌شوند؛ برای مثال، اجرای نسخه‌ی دسکتاپ ویندوز ۱۰ روی یک گوشی هوشمند نمی‌تواند تجربه‌ی مناسبی را برای کاربران به‌همراه داشته باشد.

ویندوز روی گوشی هوشمند / Windows on Smartphone

تمام نسخه‌های مختلف ویندوز دارای اجزای مشترکی نیز هستند؛ برای مثال می‌توان به OneCore و پلتفرم اپلیکیشن‌های فراگیر OneCore اشاره کرد؛ لایه‌هایی از سیستم‌عامل که در تمامی نسخه‌های مختلف ویندوز حضور دارند و استفاده از مواردی همچون اپلیکیشن‌های یونیورسال را امکان‌پذیر می‌کنند.

به‌جز موارد یادشده، باقی اجزای موجود در نسخه‌های مختلف ویندوز، مختص همان نسخه‌ها هستند و نمی‌توان آن‌ها را با نسخه‌ی دیگری از ویندوز به اشتراک گذاشت. به همین دلیل، برای انتقال یکی از ویژگی‌های ویندوز از نسخه‌ای به نسخه‌ی دیگر، تمامی کدها باید از نو نوشته شوند.

Core OS یک پلتفرم ماژولار برای ساخت نسخه‌های مدرن ویندوز است

یکی از مثال‌های بارز این مسئله، منوی استارت و صفحه‌ی اعلانات، یا همان Action Center در نسخه‌های دسکتاپ و موبایل ویندوز ۱۰ است. درحالی‌که اهالی ردموند تمام تلاش خود را به کار بستند تا این ویژگی‌ها در دو نسخه‌ی دسکتاپ و موبایل به هم شبیه باشند؛ اما کاربران تیزبین می‌توانستند متفاوت بودن آن‌ها در نسخه‌ی موبایل و دسکتاپ را تشخیص دهند؛ چرا که این دو مورد برای هر نسخه از ویندوز به‌صورت جداگانه آماده شده بودند. برای نمونه، ویژگی پوشه‌های دارای کاشی زنده در منوی استارت، یک سال پس از نسخه‌ی موبایل به نسخه‌ی دسکتاپ اضافه شد.

در حال حاضر نیز هر زمان که مایکروسافت بخواهد نسخه‌ی جدیدی از ویندوز را برای یک دستگاه جدید ارائه دهد، لازم است تا وقت و انرژی زیادی را برای آن صرف کند. برای مثال می‌توان به دستگاه‌های تاشدنی اشاره کرد. هیچ‌کدام از نسخه‌های کنونی ویندوز برای رایانه‌های تاشدنی مناسب نخواهد بود؛ از همین رو، لازم است تا اهالی ردموند همه‌چیز را از نو شروع کنند تا تمامی ویژگی‌ها و توانایی‌های موجود در نسخه‌های فعلی ویندوز، به نسخه‌ی جدید هم منتقل شوند و به‌درستی کار کنند. بدون شک، چنین رویه‌ای موجب تلف شدن وقت و منابع مایکروسافت خواهد شد.

پلتفرم فراگیر ویندوز / Universal Windows Platform

در چنین حالتی است که پروژه‌ی Core OS اهمیت پیدا می‌کند. به‌لطف Core OS، مایکروسافت مجموعه‌ی پایه‌ای را ایجاد می‌کند که می‌توان براساس آن نسخه‌های مختلف ویندوز را برای دستگاه‌های مختلف توسعه داد. در چنین حالتی، هربار که اهالی ردموند قصد ساخت نسخه‌ی جدیدی از ویندوز را داشته باشند، می‌توانند ویژگی‌ها و کارکردهای مختلف را انتخاب کرده و سیستم‌عاملی را متناسب با دستگاه موردنظرشان ایجاد کنند. چنین مسئله‌ای باعث صرفه‌جویی در زمان و منابع نیز خواهد شد.

در پروژه‌ی Core OS، ردموندی‌ها تنها موارد پایه را در نظر گرفته‌اند و خبری از رابط کاربری و نرم‌افزارهای قدیمی دسکتاپ نیست. تنها چیزی که مایکروسافت به آن پایبندی دارد، پلتفرم یونیورسال ویندوز محسوب می‌شود که حجم کمتری دارد و کاملا فراگیر است؛ اما می‌توان بنا به نیاز، ویژگی‌هایی را به نسخه‌های مختلف ویندوز افزود که برای دستگاه‌های متفاوت در نظر گرفته شده‌اند. به‌لطف این مسئله، می‌توان اجزاء و ویژگی‌های مختلف را بین نسخه‌های مختلف ویندوز به اشتراک گذاشت.

Core OS را می‌توان یک پلتفرم ماژولار به‌حساب آورد. هر ویژگی که در یکی از نسخه‌های مبتنی بر Core OS وجود دارد، می‌تواند به دیگر نسخه‌ها نیز منتقل شود. برای مثال، فرض کنید ردموندی‌ها پشتیبانی از اپلیکیشن‌های قدیمی دسکتاپ را به یکی از اجزاء Core OS تبدیل کرده‌اند و آن را در کالبد نسخه‌های دسکتاپ و لپ‌تاپ ویندوز قرار داده‌اند. باتوجه‌به این مسئله که پشتیبانی از اپلیکیشن‌های قدیمی یکی از اجزاء Core OS است، می‌توان آن را به نسخه‌هایی از ویندوز که برای هولولنز و سرفیس‌هاب آماده شده‌اند نیز اضافه کرد.

سرفیس هاب ۲ / Surface Hub 2

باتوجه‌به آن‌چه در سطور بالا گفته‌شد، افرادی که در توسعه‌ی ویندوز دست دارند بیش از همه از توسعه‌ی Core OS خرسند خواهند شد؛ چرا که می‌توان با صرف منابع کمتر، تجربه‌های جدید را در صورت نیاز به ویندوز اضافه کرد. از سوی دیگر، اگر تولیدکنندگان بخواهند دستگاهی با طراحی نوآورانه ارائه کنند؛ لازم نیست سال‌ها منتظر بمانند تا مایکروسافت سیستم‌عامل موردنظر آن‌ها را ایجاد کند. به‌لطف Core OS، افزودن تجربه‌های جدید به ویندوز در کمترین زمان و با حداکثر بازدهی انجام خواهد شد.

رابط کاربری CShell چیست؟

ایده‌ی استفاده از اجزاء مشترک در Core OS به رابط کاربری ویندوز هم تعمیم یافته است. در این راستا، مایکروسافت رابط کاربری ویژه‌ای موسوم به «رابط ترکیبی» یا Composable Shell را در دست آماده‌سازی دارد که به اختصار CShell نامیده می‌شود.

رابط کاربری CShell را می‌توان نیمه‌ی دیگر ایده‌ی ایجاد نسخه‌ی فراگیر ویندوز نامید. به‌لطف CShell، ردموندی‌ها می‌توانند تجربه‌ی رابط کاربری مشترکی را در ابزارهای مختلف ارائه کنند؛ جالب‌تر اینکه در صورت لزوم، حتی امکان ترکیب این تجربه‌های کاربری نیز وجود خواهد داشت. برای مثال، تمام ویژگی‌های مربوط‌به CShell نظیر بخش اعلانیه‌ها (Action Center)، منوی استارت و نوار وظیفه می‌توانند در تمامی ابزارهای مجهز به CShell در دسترس باشند. با این کار نیاز به نوشتن کدهای جداگانه برای دستگاه‌های مختلف برطرف خواهد شد.

ویدئوی کار با CShell در سال ۲۰۱۷

در ویدئوی فوق که به سال ۲۰۱۷ و پیش از مرگ ویندوز ۱۰ موبایل مربوط می‌شود، می‌توانید نحوه‌ی عملکرد CShell در یک گوشی‌همراه را مشاهده کنید. کارکرد رابط کاربری که در این ویدئو مشاهده می‌شود، تا حد زیادی به رابط کاربری کنونی ویندوز ۱۰ شباهت دارد. تنها تفاوت، به فراگیر بودن این رابط در دستگاه همراه بازمی‌گردد. به همین دلیل هم هنگام اجرای رابط کاربری CShell در یک گوشی ویندوزی، می‌بینیم که بسیاری از ویژگی‌های حاضر در نسخه‌ی دسکتاپ، در این نسخه هم قابل دسترسی هستند. برای مثال، منوی راست کلیک در منوی استارت و بخش اعلانیه دقیقا مانند نسخه‌ی دسکتاپ ویندوز ۱۰ است.

CShell شباهت زیادی به رابط کاربری کنونی ویندوز دارد

پس مایکروسافت می‌تواند با انتخاب اجزاء مشترک CShell و اشتراک آن‌ها در نسخه‌های مختلف ویندوز، تجربه‌ی بی‌نقصی را در رایانه‌های رومیزی و ابزارهای قابل حمل ارائه کند. در برخی شرایط، یک دستگاه ممکن است بتواند تجربه‌ی متفاوتی را در شرایط متفاوت نیز ارائه دهد.

تصور کنید درنهایت مایکروسافت دست به ساخت سرفیس فون بزند. این دستگاه در حالت پایه‌ تجربه‌ی استفاده از یک دستگاه همراه را ارائه خواهد کرد؛ اما با استفاده از ویژگی Continuum، می‌توان از تجربه‌ی کامل رابط کاربری دسکتاپ نیز استفاده کرد. درحالی‌که در ویندوز ۱۰ موبایل در حالت Continuum با نوعی تجربه‌ی تصنعی از حالت دسکتاپ روبه‌رو بودیم، به‌لطف CShell تجربه‌ی واقعی دسکتاپ در اختیار کاربران قرار می‌گیرد.

Microsoft Continuum

متأسفانه، به‌نظر می‌رسد که مایکروسافت تصمیم ندارد گوشی هوشمند جدیدی بسازد، پس می‌توانیم ایده‌ی رابط کاربری تطبیق‌پذیر را به دستگاه‌های منطقی‌تری ارتباط دهیم؛ یعنی تبلت‌ها. به‌لطف CShell، ردموندی‌ها قادر خواهند بود تا تجربه‌ی اختصاصی دسکتاپ و تبلت را ایجاد کرده و از آن‌ها در دستگاه‌هایی همچون سرفیس پرو استفاده کنند.

با کمک CShell می‌توان حالت تبلت کنونی در ویندوز ۱۰ را که تجربه‌ای نه‌چندان بی‌نقص به کاربر ارائه می‌دهد، به یک تجربه‌ی اختصاصی تبلت تبدیل کرد. همچنین، می‌توان دستگا‌هایی را متصور شد که صرفا تجربه‌ی تبلت را ارائه می‌کنند و در عین حال دستگاه‌هایی با تجربه‌ی رابط کاربری چندگانه نیز وجود خواهند داشت.

درکنار مثال فوق، می‌توان رایانه‌های گیمینگ را تصور کرد که به‌صورت پایه در حالت سنتی دسکتاپ قرار می‌گیرند؛ اما با اتصال کنترلر Xbox وارد حالت اختصاصی بازی، شبیه به رابط کاربری کنسول Xbox می‌شوند. در این حالت، می‌توان از امکانات رابط کاربری Xbox روی یک رایانه‌ی گیمینگ استفاده کرد. چنین ایده‌هایی می‌توانند به کمک CShell به واقعیت تبدیل شوند و قطعا آینده‌ی ویندوز را جذاب‌تر خواهند کرد.

طعم‌های مختلف Core OS

اکنون که با ماهیت و فلسفه‌ی وجودی Core OS آشنا شدیم، بدنیست به آن دسته از پیکربندی‌های کنونی Core OS نگاهی داشته باشیم که از وجودشان با خبر هستیم. در حال حاضر، مایکروسافت به‌طور رسمی اعلام کرده که سرفیس هاب ۲ ایکس (Surface Hub 2X) و هولولنز ۲ به ویندوز Core OS مجهز خواهند شد. هرچند ردموندی‌ها هنوز حرفی از Core OS نزده‌اند؛ اما در پیش‌نمونه‌های این دو دستگاه، Core OS را به نمایش گذاشته‌اند.

در حال حاضر از توسعه‌ی سه نسخه‌ی آزمایشی ویندوز، که بر پایه‌ی Core OS ایجاد شده‌اند با خبر هستیم. تصاویری که در ادامه می‌بینید، نمونه‌های بازسازی شده؛ اما کاملا دقیق از محیط کاری این سه نسخه‌ی آزمایشی هستند. البته باید توجه داشت که این تصاویر به نمونه‌های آزمایشی مربوط می‌شوند و نسخه‌های نهایی ممکن است متفاوت باشند.

Santorini

مقاله‌ی مرتبط:

یکی از نسخه‌های آزمایشی ویندوز که برپایه‌ی Core OS بنا شده Santorini نام دارد و البته با نام Windows Lite هم شناخته می‌شود. این نسخه از ویندوز قرار است در دستگاه‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و به همین دلیل ردموندی‌ها اسم‌های رمز مختلفی برای زیرمجموعه‌های Santorini ایجاد کرده‌اند؛ هرکدام از این زیرمجموعه‌ها نیز به‌تناسب دستگاهِ هدف، از نظر رابط کاربری تجربه‌ی متفاوتی را ارائه می‌کند.

ویندوز سنتورینی / Santorini Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Santorini

رایانه‌های تاشوی شخصی و آموزشی، لپ‌تاپ‌ها و تبلت‌های تبدیل‌شونده از جمله دستگاه‌هایی هستند که میزبان Santorini خواهند بود. این نسخه از ویندوز تجربه‌ای را به کاربر ارائه می‌کند که تاحدی به سیستم‌عامل کروم (Chrome OS) نزدیک است و از تجربه‌ی سنتی ویندوز فاصله خواهد گرفت. وب عنصری اساسی در تجربه‌ی استفاده از Santorini خواهد بود و درکنار آن نرم‌افزارهای یونیورسال ویندوز نقش پایه‌ای را به‌عهده خواهند داشت. بر همین اساس، تمام نرم‌افزارهای موجود در فروشگاه اپلیکیشن‌های مایکروسافت امکان اجرا در نسخه‌ی Santorini را خواهند داشت.

همانند آن‌چه در سرفیس هاب ۲ ایکس دیدیم، نسخه‌ی Santorini دارای یک نوار وظیفه یا همان Taskbar مرکزی خواهد بود. پنل اپلیکیشن‌ها هم بدون استفاده از کاشی‌های زنده و به‌صورت ساده اپلیکیشن‌های نصب شده را نشان می‌دهد. قرار است ویژگی Windows Sets نیز یکی از عنصرهای کلیدی در این نسخه از ویندوز باشد. به کمک ویژگی Windows Sets، کاربران می‌توانند چندین اپلیکیشن را در قالب زبانه‌های مختلف در یک پنجره اجرا کنند؛ ناگفته نماند که این اپلیکیشن‌ها در نوار وظیفه هم به‌عنوان یک گزینه‌ی واحد نشان داده می‌شوند.

Intel Tiger Rapids Project

Santorini تجربه‌ای مشابه سیستم‌عامل کروم ارائه می‌کند

در Santorini، لوگوی ویندوز در منوی استارت جای خود را به لوگوی مایکروسافت داده است که احتمالا نشان می‌دهد در نسخه‌ی نهایی، Santorini با برند «ویندوز»‌ معرفی نخواهد شد. به کمک این نکته، ردموندی‌ها می‌توانند خود و مخاطبان را از پیش‌فرض‌های سنتی مربوط‌به ویندوز دور کنند.

همان‌طور که گفتیم، Santorini زیرمجموعه‌هایی هم دارد. یکی از این زیرمجموعه‌ها که با هدف استفاده در رایانه‌های تاشو در دست طراحی است، Centaurus نامیده می‌شود. رایانه‌های مختلفی اعم از تبلت‌هایی با یک یا دو نمایشگر و دستگاه‌هایی شبیه به پیش‌نمونه‌ی TigerRapids اینتل می‌توانند از Centaurus استفاده کنند. پوسته‌ی Santorini به‌گونه‌ای طراحی شده که می‌تواند از حالت‌های مختلف، اعم از حالت تبلت، حالت لپ‌تاپ و حالت‌های ترکیبی پشتیبانی کند.

لنوو میکس ۳۱۰ / Lenovo Miix 310

اما Pegasus نیز زیرمجموعه‌ی دیگری از Santorini به‌حساب می‌آید که برای دستگاه‌های متعارف‌تر مانند لپ‌تاپ‌های سنتی و لپ‌تاپ‌های تبدیل‌شونده (مانند Surface Book) مناسب است؛ دستگاه‌هایی که اغلب به صفحه‌کلید فیزیکی مجهز هستند. این نسخه از Santorini تجربه‌ی آشنای حالت دسکتاپ را با همان ظاهر گرافیکی مشاهده شده در Centaurus ارائه می‌دهد.

آن‌گونه که به‌نظر می‌رسد، Santorini اصلی‌ترین نسخه‌ی ویندوز مبتنی بر Core OS خواهد بود. مایکروسافت تلاش خواهد کرد تا این نسخه از ویندوز به دستگاه‌های مختلفی نفوذ کند و اغلب کاربران عمومی که از رایانه‌های شخصی استفاده می‌کنند، بیشتر با این نسخه از ویندوز سروکار خواهند داشت. هدف اصلی از طراحی Santorini، رقابت با سیستم‌عامل کروم در محیط‌های آموزشی است؛ اما به‌تدریج این نسخه از ویندوز به فراگیرترین گزینه در میان کاربران تبدیل خواهد شد.

Aruba

Aruba که با نام HubOS هم شناخته می‌شود، نسخه‌ای مبتنی بر CoreOS محسوب می‌شود که برای سرفیس هاب ۲ ایکس در نظر گرفته شده است. نویسنده‌ی مطلب حاضر، پیش از این تجربه‌ی استفاده از این نسخه از ویندوز را داشته و در یک کلام می‌توان Aruba را نسخه‌ای کاملا جدید از ویندوز توصیف کرد. این نسخه به‌منظور همکاری در محیط کار ارائه شده و ویژگی‌های مبتنی بر قلم را هم ارائه می‌کند.

دسکتاپ اشتراکی، استفاده‌ی همزمان توسط چندین کاربر و اشتراک‌گذاری فایل از حساب‌های کاربری مختلف از جمله ویژگی‌های ارائه شده در Aruba هستند. یکی از ویژگی‌های جالب این نسخه از ویندوز، امکان نوت‌برداری روی صفحه‌ی قفل است.

ویندوز آروبا / Aruba Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Aruba

ویژگی «چرخش دینامیکی» یا Dynamic Rotation هم از دیگر جذابیت‌های این سیستم‌عامل Aruba است که انعطاف‌پذیری CShell را به‌تصویر می‌کشد. در زمان چرخش دستگاه، بسیاری از المان‌های رابط کاربری در مکان خود باقی می‌مانند و باقی بخش‌ها که نیاز به چرخش دارند هم بسیار روان و راحت تغییر موقعیت می‌دهند.

گفته می‌شود که مایکروسافت در حال کار روی تصاویر پس‌زمینه‌ی زنده (Live Wallpaper) به‌عنوان یکی از اجزای Core OS است و احتمالا در Aruba هم شاهد استفاده از این نوع تصاویر پس‌زمینه خواهیم بود. البته نمونه‌ی به‌نمایش گذاشته شده از سرفیس هاب ۲ ایکس در رویداد Ignite در سال ۲۰۱۸ فاقد این ویژگی بود؛ احتمالا تصاویر پس‌زمینه‌ی زنده هنوز اشکالات زیادی دارند و راه زیادی تا آماده‌شدن در پیش دارند.

ردموندی‌ها قرار است از Aruba در سرفیس‌هاب ۲ ایکس استفاده کنند. پس در سرفیس‌هاب ۲ اس که برای سال ۲۰۱۹ آماده شده است، شاهد استفاده از Aruba نخواهیم بود و باید تا سال ۲۰۲۰ و عرضه‌ی سرفیس‌هاب ۲ ایکس منتظر بمانیم؛ البته مالکان سرفیس‌هاب ۲ اس هم می‌توانند ازطریق یک به‌روزرسانی سخت‌افزاری، دستگاه خود را به Aruba مجهز کنند.

سرفیس هاب ۲ / Surface Hub 2

مشخص نیست که آیا Aruba مختص نمایشگرهای تعاملیِ تولید شده توسط مایکروسافت خواهد بود؛ یا اینکه این محصول در اختیار شرکای اهالی ردموند، نظیر دل و HP هم قرار خواهد گرفت. پیش از این مایکروسافت سیستم‌عامل Surface Hub OS را در اختیار این شرکت‌ها قرار نداده بود؛ پس احتمالا در نمایشگرهای تعاملی تولید شده توسط دیگر شرکت‌ها شاهد استفاده از Aruba هم نخواهیم بود.

در مجموع، می‌توان از Aruba به‌عنوان نسخه‌ای خاص و کمیاب از ویندوز Core OS یاد کرد که تنها روی ابزارهای گران‌قیمتی نظیر سرفیس هاب قرار خواهد گرفت و بیشتر مورد استفاده‌ی اختیار کاربران تجاری خواهد بود.

Oasis

Oasis نسخه‌ی ویژه‌ای از ویندوز برپایه‌ی Core OS است که در ابزارهای واقعیت ترکیبی، همچون هولولنز ۲ مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برخلاف دو نسخه‌ی دیگر، اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با Oasis افشا شده است. تنها در یکی از پیش‌نمایش‌های هولولنز ۲، شاهد ویژگی‌هایی همچون تعامل با المان‌های مجازی و رابط‌کاربری توسط دست بودیم.

ویندوز اوسیس / Oasis Windows

تصویر بازسازی‌شده‌ی محیط Oasis

کاربر می‌تواند با بالا نگه داشتن دست خود کلید استارت (Start) را نمایان سازد و پس از آن می‌تواند با یک ضربه منوی استارت را باز کند. منوی استارت که به‌صورت شناور در صحنه قرار می‌گیرد، دسترسی به اپلیکیشن‌های مشخص‌شده توسط کاربر را امکان‌پذیر می‌کند. گزینه‌هایی مانند تغییر میزان صدا، ظرفیت باقی‌مانده‌ی باتری و… هم از منوی استارت در دسترس هستند. در مجموع، رابط کاربری Oasis شبیه به چیزی است که در بخش واقعیت ترکیبیِ برخی از نسخه‌های ویندوز و هولولنز ۱ دیده‌ایم.

به‌روزرسانی‌های سریع‌تر

یکی از اهداف اولیه‌ای که مایکروسافت سعی دارد ازطریق پروژه‌ی Core OS به آن دست پیدا کند، امکان ارائه‌ی به‌روزرسانی‌های روان است؛ به‌گونه‌ای که به‌روزرسانی‌ها در پس‌زمینه نصب شوند و مدت‌زمان خاموش و روشن شدن دستگاه پس از نصب به‌روزرسانی‌ها کمتر از یک دقیقه باشد.

به‌روزرسانی ویندوز / Windows Update

روش انجام این کار در نسخه‌های آتی ویندوز، شبیه به روش استفاده شده در اندروید و سیستم‌عامل کروم خواهد بود. به این شکل که سیستم‌عامل در دو پارتیشنِ قرینه اجرا می‌شود. وقتی که یک به‌روزرسانی جدید ارائه شد، روی پارتیشن غیرفعال دانلود و نصب می‌شود، پس از اتمام نصب به‌روزرسانی، سیستم از شما می‌خواهد تا رایانه را خاموش و روشن کنید؛ اما پس از به‌روزرسانی در عمل سیستم‌عامل از پارتیشن به‌روزرسانی‌شده بارگذاری می‌شود، هرچند که کاربران متوجه این مسئله نمی‌شوند.

ارائه‌ی به‌روزرسانی‌های روان از جمله مزایای Core OS است

اگرچه فرایند نصب به‌روزرسانی ممکن است نزدیک به نیم‌ساعت به‌طول انجامیده باشد؛ اما کاربر این مسئله را احساس نمی‌کند، چرا که همه‌چیز در پس‌زمینه و در پارتیشن غیرفعال انجام شده؛ درحالی‌که کاربر مشغول انجام کارهای عادی خود بوده است. پس از آن، پارتیشن میزبان نسخه‌ی قدیمی‌تر در حالت غیرفعال قرار می‌گیرد تا به‌روزرسانی‌ها روی آن اعمال شوند.

این مسئله می‌تواند یکی از مشکلات اصلی ویندوز، یعنی همان به‌روزرسانی‌های زمان‌بر را برطرف کند. به‌روزرسانی‌های ویندوز معمولا در زمانی بین ۵ تا ۳۰ دقیقه انجام می‌شوند؛ درحالی‌که در دستگاه‌های قدیمی‌تر ممکن است این کار بیشتر هم به درازا کشیده شود. به‌لطف Core OS فرایند زمان‌بر نصب به‌روزرسانی تنها به یک خاموش و روشن شدن رایانه تبدیل می‌شود که آن هم در زمانی کمتر از یک دقیقه انجام می‌شود و پس از آن می‌توانید به کار خود ادامه دهید.

store

آیا اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ توسط Core OS پشتیبانی می‌شوند؟

در زمان طرح‌ریزی Core OS، ردموندی‌ها توجهی به اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ نداشتند؛ اما امروزه مایکروسافت این مسئله را درک می‌کند که نسخه‌های مبتنی بر Core OS شانسی برای موفقیت خواهند داشت، نباید از اپلیکیشن‌های سنتی دسکتاپ غافل شد. ساکنان ردموند راه‌های مختلفی را برای پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی ویندوز در Core OS مورد بررسی قرار داده‌اند. استفاده از شبیه‌سازهای محلی یا شبیه‌سازهای راه‌دور یکی از این راه‌کارها است. امکان پشتیبانی پایه ازطریق حالتی موسوم به Win32usermode هم یکی دیگر از راهکارهای مورد بررسی محسوب می‌شود.

منتظر نصب فایل‌هایی با پسوند exe نباشید

ویژگی Wind32usermode احتمالا در نسخه‌هایی همچون Santorini و Aruba در دسترس خواهد بود. با تبدیل شدن پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی به یکی از اجزاء Core OS، از هرگونه تداخل میان ماهیت Core OS به‌عنوان سیستمی سبک و ساده و امکان پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی جلوگیری خواهد شد.

ممکن است پشتیبانی از اپلیکیشن‌های سنتی تنها به موارد ارائه شده ازطریق فروشگاه اپلیکیشن‌های مایکروسافت محدود باشد. شاید امکان نصب اپلیکیشن‌های سنتی ازطریق پکیج‌هایی با فرمت APPX یا MSIX هم وجود داشته باشد؛ اما احتمال کمی وجود دارد که بتوانید اپلیکیشن‌هایی با پسوند exe را نصب کنید.

Windows 10

چه اتفاقی برای ویندوز ۱۰ فعلی خواهد افتاد؟

بالطبع، یکی از سوالات مطرح شده به آینده‌ی ویندوز ۱۰ کنونی و کاربران آن مربوط می‌شود. آیا تمام رایانه‌های مجهز به نسخه‌ی فعلی ویندوز ۱۰ به یکی از نسخه‌های مبتنی بر Core OS به‌روزرسانی خواهند شد؟ پاسخ این سؤال احتمالا منفی است.

براساس اطلاعات ما، هدف Core OS ارائه‌ی تجربه‌ای جدید در دستگاه‌های جدید است. نسخه‌ی کنونی ویندوز ۱۰ که در ردموند از آن با نام «ویندوز کلاسیک» یاد می‌شود، به‌عنوان نسخه‌ای از ویندوز برای کاربران حرفه‌ای به کار خود ادامه خواهد داد و تمام ویژگی‌های آشنا و قدیمی ویندوز در آن حفظ خواهند شد تا بتواند نیازهای کاربران خود را برآورده سازد.

همچنین، مشخص نیست که آیا می‌توان نسخه‌ای از ویندوز مبتنی بر Core OS را روی دستگاه‌های کنونی نصب کرد یا خیر؛ البته احتمالا مایکروسافت برای نصب ویندوز از روش ریکاوری با فایل‌های FFU به‌جای فایل‌های ISO سنتی استفاده خواهد کرد؛ چرا که نصب ویندوز از این روش به‌مراتب سریع‌تر خواهد بود.

به‌روزرسانی‌های ویندوز ۱۰ کلاسیک ادامه خواهند یافت

براساس آن‌چه در سطور فوق گفته شد، قرار نیست با نسخه‌ی کلاسیک ویندوز خداحافظی کنیم. این نسخه همچنان به‌عنوان نسخه‌ی قدرتمندی از ویندوز به کار خود ادامه خواهد داد. نسخه‌های مبتنی بر Core OS هم روی دستگاه‌های جدید نصب خواهند شد و برای کاربرانی هستند که به تمام ویژگی‌های نسخه‌ی کلاسیک ویندوز نیاز ندارند. در حقیقت، Core OS تجربه‌ای ساده‌تر را برای کاربرانی فراهم می‌آورد که به استفاده از سیسم‌‌های عاملی همچون iOS یا سیستم‌عامل کروم تمایل دارند و نمی‌خواهند با پیچیدگی‌های نسخه‌ی کلاسیک ویندوز دست‌وپنجه نرم کنند.

windows

احتمالا در گذر زمان، ویندوز کلاسیک تنها به گزینه‌‌ای برای کاربران حرفه‌ای، برخی سازمان‌ها و علاقه‌مندان بازی‌های رایانه‌ای تبدیل خواهد شد و در عوض نسخه‌های مبتنی بر Core OS نقش گزینه‌های فراگیر را بازی خواهند کرد. ناگفته نماند که به‌طور مشابه، اپل هم در تلاش است تا macOS را به گزینه‌ای برای کاربران حرفه‌ای تبدیل کرده و جایگاه iOS را هم به‌عنوان گزینه‌ای فراگیر بیش‌ازپیش تثبیت کند.

ویندوز کلاسیک همچنان به‌روزرسانی خواهد شد و ویژگی‌های جدیدی را دریافت خواهد کرد تا از نسخه‌های مبتنی بر Core OS عقب نماند. علاوه‌بر این؛ برخی از اجزای پلتفرم جدید مایکروسافت احتمالا به نسخه‌ی کلاسیک هم نفوذ خواهند کرد. اما از سوی دیگر، نمی‌توان انتظار داشت که همانند گذشته شاهد تغییرات انقلابی در ویندوز کلاسیک باشیم. اهالی ردموند از این مسئله آگاه هستند که کاربران ویندوز کلاسیک علاقه‌ی چندانی به تغییر ندارند و در عوض خواستار سیستم‌عاملی هستند که بدون نقص نیازهایشان را برآورده می‌کند. پس احتمالا تنها در نسخه‌های بنا شده بر پایه‌ی Core OS شاهد تغییرات اساسی خواهیم بود.

سیستم‌عامل آندرومدا / Andromeda OS

سیستم‌عامل اندرومدا و پولاریس

اگر از گذشته اخبار مرتبط با پروژه‌ی Core OS را دنبال می‌کرده‌اید، می‌دانید که اهالی ردموند دو پروژه با نام‌های سیستم‌عامل اندرومدا (Andromeda OS) و پولاریس را برپایه‌ی Core OS کلید زده بودند؛ اما در مقاله‌ی حاضر به تشریح وضعیت این دو پروژه نپرداخته‌ایم. دلیل این مسئله به عدم جدیت مایکروسافت در ادامه دادن دو پروژه‌ی یادشده بازمی‌گردد. نکته‌ی اصلی این است که در ابتدا، ردموندی‌ها Core OS را جایگزینی برای ویندوز کلاسیک قلمداد می‌کردند؛ اما بعدها دیدگاه خود را تغییر دادند و اکنون Core OS به‌عنوان پلتفرمی برای تجربه‌های جدید دیده می‌شود.

اندرومدا و پولاریس اکنون پروژه‌های «مرده» هستند

پولاریس، در عمل نوعی الگوبرداری موبه‌مو از ویندوز ۱۰ اس بود؛ با این تفاوت که سیستم‌عامل براساس Core OS ساخته می‌شد و فاقد اجزای قدیمی بود. اندرومدا هم پروژه‌ای بود که دستگاه‌های تاشدنی را هدف قرار می‌داد؛ اما اکنون پروژه‌ی Santorini می‌تواند همان کاربرد را داشته باشد. دو پروژه‌ی اندرومدا و پولاریس منجر به ساخت نسخه‌هایی از ویندوز می‌شدند که شباهت زیادی به ویندوز کلاسیک داشتند؛ اما بعدها ساکنان ردموند به این نتیجه رسیدند که الگوبرداری موبه‌مو از ویندوز ۱۰ کلاسیک کاری بیهوده است. به‌همین دلیل، پروژه‌های اندرومدا و پولاریس به‌عنوان طرح‌هایی «مرده» قلمداد می‌شوند و Santorini می‌تواند جایگزین مناسبی برای هردوی آن‌ها باشد.

Satya Nadella biography

جمع‌بندی

این مقاله‌ی نسبتا طولانی به شرح پروژه‌ی Core OS، مزایا و آینده‌ی آن پرداخت. در مجموع، می‌توان موارد مطرح شده در این مقاله پیرامون Core OS را در جملات زیر خلاصه کرد.

  • Core OS یک سنگ بنای اصلی برای محصولات خانواده‌ی ویندوز خواهد بود.
  • پلتفرم Core OS به مایکروسافت اجازه می‌دهد به‌سرعت و به‌آسانی نسخه‌های جدیدی از ویندوز را برای دستگاه‌های مختلف آماده کند.
  • امکان اشتراک‌گذاری ویژگی‌ها بین نسخه‌های آتی ویندوز، از جمله مزایای Core OS است.
  • به‌روزرسانی‌ها به‌کمک Core OS سریع‌تر آماده و اعمال می‌شوند.
  • پروژه‌ی Core OS تعیین‌کننده‌ی آینده‌ی ویندوز در دستگا‌های جدید و خاص است.
  • نسخه‌های مبتنی بر Core OS جایگزین ویندوز ۱۰ کلاسیک نخواهند شد.
Core OS آینده‌ی ویندوز را رقم می‌زند

احتمالا نباید منتظر خبر معرفی پلتفرم Core OS در آینده باشیم؛ ردموندی‌ها به‌جای صحبت کردن از Core OS، ترجیح خواهند داد تا نسخه‌های مختلف ویندوز را که بر مبنای Core OS بنا شده‌اند، معرفی کنند. چرا که عموم کاربران علاقه‌مند هستند تا با محصول نهایی آشنا شوند و صرفا کاربران حرفه‌ای‌تر و هواداران مایکروسافت به جزئیات فنی اهمیت می‌دهند.

در مجموع، می‌توان از Core OS به‌عنوان آینده‌ی خانواده‌ی ویندوز یاد کرد. اثرات این پروژه ممکن است در کوتاه‌مدت چندان قابل مشاهده نباشند؛ اما طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، نسخه‌های مبتنی بر Core OS می‌توانند جایگزین نسخه‌های کلاسیک ویندوز شوند. در آن زمان، نسخه‌های مبتنی بر Core OS نقش نسخه‌های اصلی ویندوز را بازی خواهند کرد.



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بیشتر جانوران و گیاهان از دو جنس نر و ماده هستند. ما انسان‌ها نیز از دو جنس زن و مرد هستیم. بیش از ۹۹ درصد موجودات پرسلولی روی زمین دو جنس دارند. در عین حال، برخی از موجودات روی زمین تک‌جنسی هستند و به‌صورت تولید مثل غیرجنسی زادآوری می‌کنند. چارلز داروین در سال ۱۸۶۲ گفته بود ما دلیل دو جنس بودن بسیاری از موجودات را هنوز نمی‌دانیم که چرا فرزندان حاصل باید از ترکیب دو ماده‌‌ی جنسی متولد شوند؟ او می‌گوید این مسئله هنوز در هاله‌ای از ابهام است. کل هدف زندگی موجودات زنده‌‌ای که نر و ماده دارند، تولید مثل جنسی است و برای این منظور باید جفت‌گیری کنند.

برای فهم بیشتر و روشن شدن سؤال اصلی این مطلب باید به مواردی مثل انواع تولید مثل جنسی، انتخاب جنسی وانتخاب طبیعی، عوامل بازدارنده‌ی تولید مثل گونه‌ها با یکدیگر، فرگشت تولید مثل جنسی و کروموزوم‌های جنسی، بپردازیم. در ادامه با زومیت همراه باشید تا به بررسی پاسخ سؤال یادشده بپردازیم. تولید مثل فرایندی زیست‌شناختی است که در آن ارگانیسم‌های جدید و منفردی به‌وجود می‌آیند. زادآوری از خصوصیت‌های اساسی تمام حیات است؛ هر ارگانیسمی که وجود دارد نتیجه‌ی یک زادآوری است. روش‌های شناخته‌شده‌ی زادآوری را در دو گروه طبقه‌بندی می‌کنند: تولید مثل جنسی و تولید مثل غیرجنسی.

تولید مثل جنسی به تولید مثلی که برای تولید نسل جدید گونه‌ی مورد نظر، به بیش از یک جنس نیاز باشد، می‌گویند. مثلا تولید مثل در انسان‌ها در دسته‌ی تولید مثل جنسی قرار می‌گیرد زیرا برای تولید نسل جدید به دو جنس نر و ماده نیاز است. تولید مثل جنسی به‌وسیله‌ی سلول‌های جنسی یعنی گامت نر و گامت ماده انجام می‌گیرد و برای تولید مثل، باید سلول‌های جنسی با هم ترکیب شوند و چون تولید مثل جنسی در پستانداران به‌صورت لقاح داخلی است، ترکیب گامت نر و ماده باید در بدن جاندار ماده انجام پذیرد. 

انواع تولید مثل جنسی عبارت‌اند از: لقاح خارجی و لقاح داخلی. در لقاح خارجی، جانوران گامت‌هایشان را از بدن خارج می‌کنند و گامت‌ها در بیرون از بدن والد خود لقاح می‌کنند. این نوع لقاح در ماهی‌ها، دوزیستان و بسیاری از بی‌مهرگان آبزی و فقط در آب امکان‌پذیر است. تعداد گامت‌هایی که در لقاح خارجی تولید می‌شود بسیار زیاد است چون احتمال به هم رسیدن گامت‌ها در آب کم است برای همین والد ماده تخمک‌های بیشتری تولید می‌کند تا احتمال لقاح بیشتر شود. در برخی جانوران آبزی و پستاندار مثل وال و دلفین و یک نوع کوسه‌ماهی، لقاح از نوع داخلی است.

تولید مثل غیرجنسی ماهی ها

نوع دیگر لقاح، لقاح داخلی است که در آن لقاح اسپرم وارد بدن والد ماده می‌شود و در بدن والد ماده، لقاح انجام می‌شود. در خزندگان، پرندگان و پستانداران لقاح از نوع داخلی است. احتمال زنده ماندن نوزادان در لقاح داخلی بیشتر است چون درون بدن والد خود رشد می‌کنند و محافظت و تغذیه می‌شوند. سلول تخم در رحم شروع به رشد می‌کند؛ رحم در بیشتر پستانداران وجود دارد. در رحم، خون جنین به واسطه‌ی بندناف با خون مادر مواد غذایی، اکسیژن و مواد دفعی را تبادل می‌کند. ما معمولا عادت داریم در مورد خود یا گونه‌های اهلی (گاو و گوسفند) جنس را با نر و ماده بودن برابر بدانیم.

مقاله‌ی مرتبط:

گیاهان نیز دارای جنس هستند و حداقل می‌دانیم که گل‌ها دارای بخش‌های نر و ماده هستند. همه‌ی موجودات زنده دارای دو جنس نیستند و برخی از ساده‌ترین اشکال گیاهان و جانوران ممکن است چند جنسی باشند. به‌عنوان مثال در یک نوع از تک‌سلول‌های مژکدار به نام پارامسی، هشت جنس یا هشت نوع جفت‌گیری وجود دارد که همگی از نظر شکل ظاهری یکسان‌ هستند. حتی در جانداران پیچیده که دو جنس وجود دارد نیز ممکن است این دو جنس هر دو در یک نفر وجود داشته باشد. به این نوع جانوران که دارای هر دو اندام جنسی نر و ماده هستند اصطلاحا هرمافرودیت گفته می‌شود.

موجودات زنده قبل از پیدایش تولید مثل جنسی، با تقسیم شدن تولید مثل می‌کردند

نرماده یا هرمافرودیت موجودی که به‌طور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را دارد و می‌تواند هم اسپرم و هم تخمک پدید آورد، مانند شته‌ها، حلزون‌ها و کرم خاکی. تولید مثل غیرجنسی به‌صورت فردی صورت می‌گیرد. به این معنا که در این‌گونه‌ها نر و ماده وجود ندارد و اگر هم وجود دارد تولید مثل فقط وابسته به آمیزش جنسی نر و ماده با یکدیگر نیست.

در تولید مثل غیرجنسی وقتی جاندار به مرحله‌ی معینی از رشد برسد می‌تواند تكثیر یابد و افراد جدیدی را به وجود آورد. بسیاری از موجودات زنده از جانداران ساده، مثل باكتری‌ها و تک‌سلولی‌ها تا بعضی از گیاهان و جانوران به این روش تولید مثل می‌كنند. بسیاری از جاندارانی که تولید مثل غیرجنسی می‌کنند، توانایی تولید مثل جنسی نیز دارند و انتخاب روش تولید مثلشان به شرایط محیطی بستگی دارد. برای مثال گونه‌ی کوسه‌ی سرچکشی در نبود جنس نر، تنها کوسه‌ی ماده قادر به تولید مثل غیرجنسی خواهد بود. در برخی از حشرات، گیاهان، بی‌مهرگان و حتی مهره‌دارانی از دسته خزندگان، دوزیستان و پرندگان هم رایج است که ماده یک تخم را بدون اسپرم جنس نر، تولید می‌کند.

عوامل بازدارنده‌ی تولیدمثل گونه‌ها با یکدیگر

گونه های جانوران

اگر سدی فیزیکی میان افراد یک جمعیت قرار بگیرد که باعث تقسیم یک جمعیت به دو جمعیت شود، به صورتی که جمعیت‌های تازه تشکیل‌شده نتوانند با یکدیگر تولید مثل کنند، انتخاب طبیعی بعد از هزاران سال ممکن است باعث شکل‌گیری و تقویت سدهای جدایی تولید مثلی میان این دو جمعیت شود تا حدی که اگر سد فیزیکی برداشته شود، این دو جمعیت نتوانند باهم تولید مثل کنند. به این‌گونه‌زایی، گونه‌زایی دگرمیهنی گفته می‌شود. برای مثال در یک جمعیت موش‌ها اگر سدی فیزیکی مانند یک رود قرار گیرد، باعث می‌شود موش‌ها به دو جمعیت تقسیم شوند که هر جمعیت خزانه ژنی خودش را داشته باشد و شارش و مبادله‌ی ژن میان این دو جمعیت صورت نگیرد.

مقاله‌ی مرتبط:

حال فرض کنیم یک شکارچی که در روز فعالیت می‌کند در یک طرف رود قرار گیرد؛ فشار انتخاب طبیعی طی نسل‌های متوالی باعث می‌شوند که این جمعیت موش‌ها بیشتر در شب فعالیت کنند. طی هزاران سال اگر این رود خشک هم بشود، چون سد تولید مثل زمانی میان این دو جمعیت شکل گرفته است، این دو جمعیت موش‌ها نمی‌توانند باهمدیگر تولید مثل کنند. البته این یک مثال انتزاعی و ساده بود و گونه‌زایی دگرمیهنی به وضوح و به فراوانی مشاهده شده است. در گونه‌زایی هم‌میهنی نیازی به سد فیزیکی نیست. یکی از مکانیسم‌هایش، پلی‌پلوییدی یا دوبرابر شدن کوروموزم‌ها است که بیشتر در گیاهان اتفاق می‌‌افتد. جدایی زیستگاهی و انتخاب جنسی نیز در این نوع گونه‌زایی اثر دارند و دیده شده‌اند.

طی انتخاب طبیعی در هزاران سال در روند فرگشت، اعضا اندکی دچار تغییرات می‌شوند

تفکر غلطی که رواج دارد می‌گوید در روند فرگشت، اعضا فرگشت می‌یابند. در فرگشت موجودات طی انتخاب طبیعی در هزاران سال تغییر می‌کنند و اعضا تغییرات اندکی را متحمل می‌شوند. چه سد یا عاملی باعث می‌شود گونه‌های مختلف نتوانند با گونه‌های دیگر تولید مثل کنند؟  سدهای پس‌زیگوتی که در صورت لقاح میان افراد دو گونه متفاوت باعث می‌شوند که فرزند نتواند زنده بماند یا نازا باشد یا فرزندان او نازا شوند. برای مثال می‌توان به نازایی دورگه‌ی قاطراشاره کرد. سد‌های پیش‌زیگوتی به عواملی می‌گوییم که لقاح را قبل از اینکه اتفاق بیافتد متوقف می‌کنند و باعث عدم جفت‌گیری دو گونه‌ی متفاوت می‌شوند، از این نوع سد‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

جدایی زیستگاهی: برای مثال دو گونه از مارهای غیرسمی از جنس Thammophis در یک منطقه زندگی می‌کنند اما زیستگاه یکی از این دو گونه آب است و دیگری در خشکی زندگی می‌کنند، پس عملا اعضا این دو گونه نمی‌توانند باهم تولید مثل کنند.

جدایی زمانی: برای مثال دو گونه راسوی خالدار شرقی در آمریکای شمالی وجود دارد که در یک زیستگاه مشترک زندگی می‌کنند اما اعضا یک گونه در اواخر زمستان جفت‌گیری می‌کند و اعضا گونه دیگر در اواخر تابستان جفت‌گیری می‌کنند. پس این دو گونه عملا هیچ وقت نمی‌توانند باهم تولید مثل کنند.

جدایی رفتاری: افراد هرگونه برای جفت‌یابی از خود رفتارهایی بروز می‌دهند که تفاوت این رفتار‌ها حتی در گونه‌های خویشاوند سد بزرگی محسوب می‌شود، برای مثال چکاوک شرقی و چکاوک غربی رنگ و شکل مشابهی دارند، اما رفتارهای جذب جفت آن‌ها متفاوت است و در نتیجه نمی‌توانند با همدیگر تولید مثل کنند و این باعث می‌شود خزانه‌ی ژنی متفاوتی داشته باشند.

جدایی مکانیکی: تفاوت‌های ساختاری بدن اعضا گونه باعث می‌شود آن‌ها نتوانند با گونه دیگری تولید مثل داشته باشند، برای مثال دو نوع حلزون وجود دارد که یکی از آن‌ها پیچش پوسته‌اش در جهت عقربه‌های ساعت است و گونه دیگر در خلاف جهت عقربه‌های ساعت است که باعث می‌شود منافذ تناسلی آن‌ها برهم منطبق نشود، پس این اعضا این دو گونه حلزون باهم دیگر تولید مثل نمی‌کنند و خزانه ژنی متفاوتی دارند.

فرگشت تولیدمثل جنسی

تولید مثل جنسی / sexul reproduction

اگرچه تولید مثل اغلب در راستای زادآوری در گیاهان و جانوران به کار می‌رود، ولی این مفهوم بنیادی‌تر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد. برای درک این موضوع باید به مبدا حیات برگشت. یکی از نخستین ویژگی‌هایی که موجب پیدایش حیات شده است باید توانایی واکنش‌های شیمیایی در زمین اولیه در تولید کپی از خودشان، بوده باشد. تولید مثل در پایه‌ای‌ترین سطح درواقع بازتولید شیمیایی است. در طول فرگشت حیات، باید سلول‌هایی با سطح فزاینده‌ای از پیچیدگی پدید آمده باشند. آنهایی که به هر دلیل قادر به تولید حداقل یک کپی موفق از خودشان نباشند ادامه نمی‌یابند.

مقاله‌ی مرتبط:

در جانداران تک‌سلولی، تولید مثل یعنی توانایی یک سلول در بازتولید یک سلول جدید از خودش ولی در جانداران چندسلولی به‌معنی رشد و باززایی است. یک راه هر موجود زنده برای تولیدمثل این است که یک کپی همانند خودش بسازد. موجودات زنده‌ای که به این شکل تولید مثل غیرجنسی دارند قادر هستند با سرعت و به‌سادگی تکثیر شوند. تولید مثل جنسی، بسیار پیچیده است؛ یک موجود زنده نه‌تنها باید اسپرم یا تخمک تولید کند، بلکه او باید یک فرد از جنس مخالف پیدا و معیارهای انتخاب شریک را برآورده و سپس با موفقیت جفت‌گیری کند.

تولید مثل جنسی هرگز رشد و تکامل نمی‌یافت مگر اینکه فواید فرگشتی قابل توجهی در اختیار بگذارد

پس از همه‌ی این‌ها، ارگانیسم فقط نیمی از ترکیب ژنتیکی‌اش را به فرزند منتقل می‌کند. بعد از پذیرش گسترد‌ه‌ی نظریه‌ی فرگشت، دانشمندان شروع به پرسش کردند. اگر تولید مثل جنسی این اندازه سخت و از لحاظ زیست‌شناسی پرخرج است، پس چرا اینقدر رواج دارد؟ تولید مثل جنسی هرگز شروع به رشد و تکامل نمی‌کرد و هرگز به این رشد و تکامل تا رسیدن به این درجه از پیچیدگی که امروزه در بسیاری از حیوانات و گیاهان وجود دارد، ادامه نمی‌یافت مگر اینکه فواید فرگشتی قابل توجهی در اختیار بگذارد.

تکامل / evolution

اینکه این فواید چه می‌توانند باشند، به هر روی، همچنان موضوع گفتگوهای مجامع علمی است. تولید مثل جنسی هزینه‌های دیگری هم دارد؛ یعنی حتما یک تخم باید بارور شود. درضمن ترکیب کردن دو ژنوم مختلف نیاز به فرایندی کاملا متفاوت از تقسیم شدن صرف دارد. تولید مثل جنسی همچنین بدین معنی است که هر والد تنها نیمی از ژن‌هایش را به فرزند منتقل می‌کند. این درحالی است که در تولید مثل غیر جنسی، والد فرزندانی به‌وجود می‌آورد که همه‌ی ژن‌هایش را به او منتقل می‌کند و تقریبا کپی خودش هستند.

مقاله‌ی مرتبط:

در نگاه اول به نظر می‌رسد تولید مثل غیر جنسی در دنیایی که گفته می‌شود ژن‌ها تماما در تلاش برای تضمین بقای خود هستند، کارآمدتر است. نظریه‌ها در مورد فرگشت جنسیت باید توسط آزمون‌های تجربی بسیار مشکل اثبات شوند، پس درهای پاسخ به این موضوع همچنان به روی گمانه‌زنی‌ها باز است. مشهورترین نظریه در میان زیست‌شناسان این است که تولید مثل جنسی اجازه‌ی نوترکیبی ژنتیکی را می‌دهد. نوترکیبی ژنتیکی یعنی:

  • جهش‌های موفق و سودمند از نسل‌های مستقل می‌توانند با هم ترکیب شوند.
  • جهش‌های موفق و سودمند می‌توانند از جهش‌های مضر جدا شوند.
  • ویژگی‌های ژنتیکی ناموفق می‌توانند به‌سادگی از یک جمعیت موجود حذف شوند.

بدون تولید مثل جنسی، انتخاب طبیعی روی کل آرایش ژنتیکی یک ارگانیسم عمل می‌کند، ولی با وجود تولید مثل جنسی، انتخاب طبیعی روی صفات ژنتیکی فرد عمل می‌کند. با تولید مثل جنسی، شمار کمتری از فرزندان بهترین صفات ژنتیکی را از هر دوی پدر و مادر دریافت می‌کنند. هر چند به نظر می‌رسد انتخاب طبیعی در حذف تغییرات کمتر بسیار مؤثر است، به‌ویژه در شرایط طاقت‌فرسای وحشی و جنگلی، جایی که تنها جزئی از فرزندان به سن تولید مثل می‌رسند. 

افزایش آهنگ فرگشت

تولید مثل پرنده

تولید مثل جنسی به ارگانیسم‌ها کمک می‌کند که سریع‌تر فرگشت یابند، زیرا آن‌ها می‌توانند با سرعت بیشتری به تغییرات شرایط سازگار شوند و در رقابت با تغییرات موفق‌تر باشند. سرعت رشد هر ارگانیسم وابسته به نرخ جهش‌های آن است. به هر حال، بیشتر جهش‌ها مضر هستند. بسیار به ندرت جهشی اتفاق می‌افتد که برای بقای فرزند و تولید مثل او بیش از پدر و مادرش سودمند و موفقیت‌آمیز باشد. با تولید مثل غیرجنسی، احتمال اینکه جهش‌های مضر انباشته شوند بیشتر است. بنابراین در تولید مثل غیرجنسی، انتخاب طبیعی عموما کمترین نرخ جهش را موجب می‌شود.

مقاله‌ی مرتبط:

از طرفی، با تولید مثل جنسی، جهش‌های سودمند می‌توانند از جهش‌های مضر جدا شوند، و بنابراین دستگاه‌های تناسلی ارگانیسم‌های دارای تولید مثل جنسی می‌توانند برای حفظ نرخ بالای جهش رشد و نمو کنند. جمعیت‌های بزرگتر شانس بیشتری برای ظاهر شدن جهش‌های سودمند دارند، ولی برای ارگانیسم‌های تولید مثل غیرجنسی، زمان قابل توجهی نیاز است تا اینکه جمعیت تغییرپذیر به اندازۀ کافی رشد کند و شانسی برای ظاهر شدن دومین جهش سودمند به‌وجود آید.

موجودات زنده در اثر فرگشت و انتخاب طبیعی، تولید مثل جنسی را به تولید مثل غیرجنسی، ترجیح دادند

تولید مثل جنسی این محدودیت سرعت را به‌وسیله‌ی اجازه دادن به جهش‌های سودمند برای منتشر شدن در جمعیت موجود برای ترکیب شدن با دیگر جهش‌های سودمند می‌دهد و این کار آهنگ فرگشت را بسیار افزایش می‌دهد. احتمال داشت که بدون تولید مثل جنسی، همه‌ی جهش‌های مفید برای متراکم شدن روی یک نسل آنقدر زمان صرف می‌شد، و آهنگ فرگشت آنقدر آرام بود که زندگی روی زمین فراتر از شکل باکتریایی نمی‌بود. مکانسیم‌های تولید مثل غیرجنسی خیلی بهینه‌ و کم‌هزینه‌تر از تولید مثل جنسی هستند.

گونه‌ای که تولید مثل غیرجنسی می‌کند، لازم نیست وقت و انرژی زیادی برای تحت تاثیر قرار دادن جنس مقابل صرف کند. آن‌ها صرفا رشد می‌کنند و به دو نیم تقسیم می‌شوند. این را مقایسه کنید با فرایند خطرناک و پرهزینه‌ی جذب جفت برای تولید مثل جنسی. هر چند باکتری‌ها به‌سادگی با دونیم‌شدن تکثیر می‌شوند، آن‌ها اغلب مواد ژنتیکی را هم مبادله می‌کنند. معمولا توسط آزاد کردن بخش‌های کوچکی به نام پلاسمید که می‌توانند توسط باکتری مجاور جذب شوند این کار انجام می‌شود؛ در این مسیر، جهش‌های سودمند تقسیم می‌شوند.

لقاح داخلی

این تصویر، پیدایش لقاح داخلی را در مهره‌دارن نشان می‌دهد. نقاط زرد اندام‌های تناسلی موجودات را نشان می‌دهد که نقش انها انتقال اسپرم به ماده ازطریق آمیزش جنسی است.

این می‌تواند احتمالا به‌عنوان پیش‌درآمد جنسیت در نظر گرفته شود. پس از ظهور گیاهان و حیوانات در اقیانوس‌ها در ۶۰۰ میلیون سال پیش، تنها راه عملی برای این چندسلولی‌های آبزی جدید برای تولید مثل، آزاد کردن دانه‌ها و تخم‌ها بود. سلول‌هایی که شروع به تقسیم شدن کردند، به هم چسبیدند و هر بار که تقسیم می‌شدند تغییر می‌کردند، تا اینکه درنهایت یک بالغ جدید تشکیل می‌دادند. تنها زمان عملی برای پذیرش بالقو‌ه‌ی مواد ژنتیکی خارجی سودمند، پیش از شروع رشد تخم‌ها و دانه‌ها بود.

بسیاری از گیاهان و حیوانات دریایی امروزه گرده یا اسپرم در داخل آب آزاد می‌کنند تا توسط دانه‌ها و تخم‌های نزدیک (تا زمانی‌که آن‌ها بارور نشوند، شروع به رشد نخواهند کرد)، جذب شوند. هنگامی‌که گیاهان روی زمین پدیدار شدند، گرده‌های آن‌ها یا توسط باد حمل می‌شد یا به‌طور مستقیم توسط حشرات به تخم‌ها می‌رسید. در مورد اغلب حیوانات زمینی و بسیاری از حیوانات دریایی، اسپرم به‌طور بسیار کارآمدی با وارد شدن درون حفره‌ای در بدن که حاوی تخمک‌ها است، تحویل داده می‌شود. فرگشت عموما طرفدار هر جهشی است که محرک پیدا کردن شریک جنسی را افزایش دهد.

در حالی‌که موجودات ساده مانند حشرات از الگوهای رفتاری برنامه‌ریزی‌شده پیروی می‌کنند، حیوانات پیچیده‌تر مانند پستانداران دارای عصب‌های حساس در اندام‌های تناسلی خود هستند که مرکز لذت قدرتمندی را در مغزشان تحریک می‌کند. یکی از معروف‌ترین نظریه‌های جایگزین برای فرگشت جنسیت این ایده است که می‌گوید تولید مثل جنسی گوناگونی ژنتیکی گسترده‌تری به‌وجود می‌آورد. این مورد به‌ویژه در محیط‌هایی که به سرعت تغییر می‌کنند اهمیت دارد، جایی‌که برخی از تغییرات ممکن است به خاطر شرایط جدید از بین بروند اما دیگر تغییرات ممکن است برای بقای جاندار مناسب‌تر باشند.

تولید مثل جنسی تنوع ژنتیکی زیادی به‌وجود می‌آورد و همچنین سرعت فرگشت در آن بالا است

شاید متعارف‌ترین شکل این نظریه‌ها فرضیه‌ی ملکه سرخ(Red Queen) باشد که می‌گوید تغییرات ژنتیکی بزرگتر به گونه‌های تولید مثلی جنسی مقاومت بهتری دربرابر بیماری‌ها و انگل‌هایی که سرعت سازگاری زیادی دارند، می‌دهد. مشکل این نظریه‌ها این است که ارتباط و پیوند میان تولید مثل جنسی و گوناگونی ژنتیکی بسیار کم است، زیرا گوناگونی و تنوع یک جمعیت می‌تواند وابسته به آهنگ جهش‌ها باشد و نه شیو‌ه‌ی تولید مثل. برای یک آهنگ جهش معین، تولید مثل جنسی ممکن است تنوع جمعیت را به‌دلیل همگرا شدن رفتارهای ژنتیکی سودمندتر کاهش دهد.

تنها دلیل اینکه چرا تنوع یک جمعیت غیرجنسی کمتر است این است که فرگشت، جمعیتی که کمترین آهنگ جهش را داشته باشند انتخاب می‌کند به این منظور که انباشت جهش‌های مضر را کاهش دهد. یکی از جنجالی‌ترین نظریه‌های جایگزین، این ایده است که می‌گوید مردها اساسا انگل هستند. تولید مثل جنسی زمانی آغاز می‌شود که برخی اندام‌های انگلی مانند ویروس، شروع به تزریق مواد ژنتیکی خود به درون بدن یک میزبان بی‌اطلاع به منظور استفاده از دستگاه تولیدمثل او، می‌کنند.

مقاله‌ی مرتبط:

به‌دلیل مواد ژنتیکی تقسیم‌شده و فواید تولید مثل جنسی، در طول تاریخ فرگشت، انگل‌ها یک همزیستی باهم‌فرگشت را با میزبان‌های خود به‌وجود می‌آورند. از این لحاظ، ممکن است مردها شبیه میزبان‌های والدینشان باشند ولی آن‌ها همچنان اصولا انگل هستند. نظریه‌های دیگری در مورد فرگشت تولید مثل جنسی وجود دارد، ولی بیشتر نظریه‌های دیگر معمولا از نظریه‌های منتشرشده و به‌سادگی قابل رد کردن هستند.

فرگشت کروموزوم‌های جنسی 

تولید مثل / reproduction

تاریخ کروموزم‌های جنسی XX در جنس ماده و XY در جنس نر  به اولین پستانداران برمی‌گردد، اما این کروموزوم‌ها چگونه فرگشت یافتند و چطور مانند کروموزوم‌های امروزی شدند؟ درحالی‌که کروموزوم Y، کروموزوم تعیین‌کننده‌ی جنسیت نر از توجه زیادی برخوردار است، یک زیست‌شناس روی کروموزوم X متمرکز شد و دریافت که داستان جالبی در پی کوچک شدن آن به Y وجود دارد.  در نخستین مطالعه‌ی تکاملی کروموزوم‌ مرتبط با جنس ماده، زیست‌شناس دوریس بچتراگ و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیا، نشان دادند که تاریخ کروموزوم X جالب‌تر از مقدار مطالعات صورت‌گرفته مربوط‌به کروموزوم Y در تعیین جنسیت نر بوده است و سرنخ‌های مهمی نسبت به منشا و مزایای تولید مثل جنسی ارائه می‌دهد. بچتراگ استادیار بیولوژی یکپارچه و عضو مرکز دانشگاه برکلی می‌گوید:

برخلاف دیدگاه سنتی با نقش منفعل، کروموزوم X نقش بسیار فعالی در روند تکاملی تمایز کروموزوم‌های جنسی داشته است.

بچتراگ از دانشگاه برکلی با همکار فوق دکترای خود جفری‌ دی‌جنسن و ژی ژانگ اکنون در دانشگاه مونیخ، یافته‌های خود را در ژورنال زیست‌شناسی PLoS منتشر کردند. او می‌گوید در این مقاله، اولین تلنگر پازل تکامل کروموزوم جنسی را نشان دادیم؛ کروموزوم X تحت دوره‌ی سازگاری شدید در روند تکاملی ایجاد بخش‌های جدیدی از ژنوم نقش داشته است که تمایز جنسی را در بسیاری از گونه‌ها، از جمله خود ما تعیین کرده است. برای تعیین نر یا ماده بودن جنین، همه حیوانات و گیاهان، ژن‌ها را به کار نمی‌برند.

برای مثال بسیاری از خزندگان، به نشانه‌های محیطی مانند دما برای مشخص کردن جنس نر یا ماده تکیه می‌کنند. به‌گفته‌ی بچتراگ، در موجودات زنده‌ای که یک جفت از کروموزوم‌ها برای مشخص شدن جنسیت کنار گذاشته می‌شود، از مگس‌های میوه تا پستانداران و برخی از گیاهان، دو کروموزوم X به ارث برده شده توسط جنس ماده، تقریبا مشابه کروموزوم‌های غیر جنسی یکسان یا به اصطلاح اتوزوم، هستند. بااین‌حال کروموزوم Y، که توسط جنس نر با یک کروموزوم X به ارث برده می‌شود، نسخه‌ای کوچک‌شده از کروموزوم X است و با از دست دادن بسیاری از ژن‌ها تا زمانی‌که با کروموزوم X ترکیب شود، متوقف می‌گردد.

مقاله‌ی مرتبط:

در پستانداران، کروموزوم‌های جنسی احتمالا حدود ۱۵۰ میلیون سال پیش ایجاد شدند درحالی‌که در مگس میوه‌ی دروسوفیلا ملانوگاستر (یک مگس آزمایشگاهی)، کروموزوم‌های جنسی به‌طور مستقل در حدود ۱۰۰ میلیون سال پیش به‌وجود آمدند. هم در انسان‌ها و هم در مگس‌های میوه، کروموزوم Y از چند هزار ژن به چند ده ژن، کاهش یافته است. به همین دلیل دانشمندان به‌دنبال این هستند که بدانند چرا و چگونه کروموزوم Y وقتی که تعامل خود را با کروموزوم X متوقف کرد، ژن‌هایش را از دست داده است.

تقسیم میتوز

دانشمندان دریافتند به‌عنوان تنها جفت کروموزومی که نشکسته است و هر بار با تقسیم سلولی نوترکیب می‌شود، جفت کروموزوم XY در جنس نر که قادر به استفاده از راه اصلی جهش‌های ژنتیکی مخرب نیست، حذف می‌شود. جفت کروموزوم XX در جنس ماده هم نوترکیب می‌شود اما برای Y، تنها راه برای خلاص شدن از یک جهش بد در یک ژن، غیرفعال کردن یا حذف کل ژن است. به‌گفته‌ی پژوهشگران در طول میلیون‌ها سال، ژن‌های غیرفعال از دست رفتند و کروموزوم Y، این چنین شکسته شده است. به‌گفته‌ی بچتراگ اگر شما هیچ نوترکیبی نداشته باشید، انتخاب طبیعی در ازبین‌بردن ژن مضر، چندان مؤثر نیست.

مقاله‌ی مرتبط:

کروموزوم Y یک کروموزوم غیر جنسی است و بهای نگه داشتن ژن‌های از دست‌رفته را می‌پردازد. بچتراگ که عمدتا حرفه‌اش حول مطالعه‌ی نابودی یا تغییر کروموزوم Y است، چند سال پیش تصمیم گرفت تا روی کروموزوم X تمرکز کند و در مورد جفت کروموزوم جنسی به کاوش بپردازد. او اهداف مقاله‌اش را حول مطالعه‌ی سه کروموزوم جنسی در مگس میوه‌ی غربی نادر، مگس سرکه‌ی میراندا و پسرعموی تیره‌رنگ‌تری از مگس سرکه به‌نام دروسوفیلا ملانوگاستر (Drosophila melanogaster) گذاشت.

بسیاری از موجودات مانند پلاتیپوس، بیش از یک جفت کروموزوم جنسی دارند

بسیاری از موجودات بیش از یک جفت کروموزوم جنسی دارند؛ به‌عنوان مثال پلاتیپوس، پنج جفت دارد که همه‌ی آن‌ها با یکدیگر به ارث برده شده‌اند. درحالی‌که یکی از کروموزوم‌های جنسی مگس میراندا، از کروموزوم‌های جنسی اصلی است که نزدیک به ۱۰۰ میلیون سال پیش در مگس دروسوفیلا پدیدار شد، منشا دومین کروموزم آن شاید مربوط‌به ۱۰ میلیون سال پیش باشد و سومی در حدود یک میلیون سال پیش است که دو منشا قدیمی‌ترش بسیار مشابه هستند. کروموزوم Y در هر جفت، برای تبدیل شدن به گذشته‌ی خود، ژن‌هایش را از دست داده است، درحالی‌که دو کروموزوم X دیگر، غیر قابل تشخیص از یکدیگر هستند.

اما سومین و جوانترین کروموزوم‌ متفاوت است. کروموزوم Y هنوز چین‌خورده نیست، هر چند شامل بسیاری از ژن‌های غیرعملکردی است، اما حدود نیمی از کل آن درنهایت از دست خواهد رفت. درواقع کروموزوم X، که لقب نئو-X را دارد، تغییر سریع داشته است. به‌گفته‌ی پژوهشگران در حدود ۱۰ برابر میزان عادی در اتوزوم، سازگاری دیده می‌شود. بنابه مقاله‌ی بچتراگ، توالی ژن در کروموزوم X در حال ثابت شدن است درواقع جهش‌های تصادفی باعث چند تغییر مفید در کروموزوم Y می‌شود.

تکامل کروموزوم های جنسی

بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از ژن‌های نئو-X در مقایسه با تنها ۱ تا ۳ درصد از ژن‌های غیر جنسی این سازگاری را نشان می‌دهند. این موضوع تعجب‌آور نیست، نئو-X با چالش بسیار بیشتری از اتوزوم‌ها مواجه است زیرا کروموزوم Y آندر حال کوتاه شدن است. ژن‌های آن، دیگر پروتئین تولید نمی‌کنند، بنابراین نئو-X مجبور به جبران تنظیم ژن آن است. ما تعداد زیادی از ژن‌های دخیل در جبران دز را روی کروموزوم X شناسایی کردیم. 

یکی دیگر از تغییرات در نئو-X این است که گمان‌های بچتراگ در از بین رفتن ژن‌هایی که برای جنس ماده مضر بوده، در حال وقوع است. زیست‌شناسان متوجه شدند که برخی از ژن‌ها اثرات مخالفی در جنس نر و ماده دارند و تکامل، تقلای جنگ بین ژن‌های کنار گذاشته‌ای از جنس نر است که تنها برای جنس ماده مضر بوده است تا سبب شود آن‌ها عقب‌نشینی کنند و بالعکس. یک مکان خوب برای قرار دادن ژن‌های متضاد جنسی که در یک جنس مفید است اما برای دیگری مضر است، در کروموزوم جنسی قرار دارد. کروموزوم Y، همیشه در جنس نر به پایان می‌رسد، طوری که ژن‌ها روی کروموزوم Y روی جنس ماده تاثیری ندارد.

کروموزوم x حاوی ژن‌هایی است که در فنوتیپ مادگی نقش دارند 

در مقابل، کروموزوم x حاوی ژن‌هایی است که در فنوتیپ مادگی نقش دارند که برای جنس ماده مفید و برای جنس نر مضر هستند. او افزود که کروموزوم X، ژن‌هایی را که تنها در جنس نر استفاده می‌شود، از دست می‌دهد. برای درک بیشتر تکامل کروموزوم X، بچتراگ گفت او به‌دنبال گونه‌های مگس میوه با کروموزوم‌های جنسی پیرتر و جوانتر است تا تکامل کروموزوم‌های جنسی را در عمل، مطالعه کند. شواهد نشان می‌دهد که سازگاری با یک کروموزوم جنسی بین ۱ و ۱۰ میلیون سال پس از شروع آن شدیدتر بوده است. همچنین او در حال تکمیل جمع‌بندی توالی ژنوم مگس میراندا دروسوفیلا است که اخیرا در میان ۱۲ گونه‌ی مگس سرکه‌ توسط انجمن تعیین توالی ژنوم، قرار نگرفت.

او امیدوار است که این مگس تبدیل به یک مدل مطالعاتی همانند مگس ملانوگاستر دروسوفیلا، شود. او گفت درنهایت ما به مطالعه‌ی مدل‌هایی مانند مگس میراندا دروسوفیلا پرداختیم که چند سال پیش به آن نمی‌توانستیم فکر کنیم و پیش‌بینی می‌کنیم که تمام مقایسه‌های ژنوم، می‌تواند زیست‌شناسی تکاملی، محیط زیست و بسیاری از رشته‌های دیگر را متحول سازد. این پژوهش‌ها توسط مؤسسه‌ی ملی بهداشت، دانشکده پژوهشی آلفرد پی اسلوان در بخش مولکولی و زیست‌شناسی محاسباتی و بنیاد دیوید و لوسیل پاکارد ارائه شد. این پژوهش در ژورنال PLoS Biology منتشر شده است.

انتخاب جنسی مکمل انتخاب طبیعی

تکامل / evolution

چرا در تولید مثل جنسی فقط یک جنس قادر به فرزندآوری است؟ چرا نرها وجود دارند؟ چون نیمی از جمعیت نمی‌توانند فرزند‌آوری کنند و این یک زیان بزرگ به حساب می‌آید. در مطلب، داروین، تکامل و انتخاب طبیعی، به‌طور مفصل در مورد انتخاب طبیعی پرداختیم. اما نوعی دیگر از انتخاب نیز در کار است که مکمل و درواقع، زیرمجموعه‌ی انتخاب طبیعی است. چارلز داروین، جنبه‌های بقا و تولید مثل را از یکدیگر تفکیک کرده است و خصایصی را که منجر به جفت‌گزینی موفق می‌شوند، به انتخاب جنسی مربوط می‌دانست که این در تمایز با انتخاب طبیعی بود.

مقاله‌ی مرتبط:

اما امروزه، انتخاب طبیعی معنای وسیعی دارد که هر دو جنبه را شامل می‌شود یعنی حفظ خصایصی که به هر شیوه‌ی ممکن، برای رسیدن ژن‌های ارگانیسم به نسل بعد، سازنده هستند. انتخاب جنسی، نمی‌تواند مستقل از انتخاب طبیعی عمل کند. این انتخاب طبیعی است که تعیین می‌کند که هر یک از دو جنس یک‌گونه، چه صفاتی را باید در جنس مقابل خود موردتوجه قرار دهد تا موفقیت تولیدمثلی خود را به حداکثر برساند. افراد هر جنس، نمی‌توانند بدون درنظرگرفتن چالش‌هایی که انتخاب طبیعی پیش پای آن‌ها گذاشته است، اقدام به عمل بر مبنای ترجیحات خود کنند.

چرا در تولید مثل جنسی فقط یک جنس قادر به فرزندآوری است؟

البته این به معنای این نیست که در طول فرگشت، واقعا چنین چیزی یعنی انتخاب برخلاف قواعد انتخاب طبیعی، برای هر جنس مقدور نبوده است، بلکه به معنای این است که اگر تصمیمات هر جنس با انتخاب طبیعی هماهنگ نباشد، ژن‌های آن‌ها نیز انتخاب‌ نمی‌شود و بقای تولیدمثلی نیز، نخواهند داشت. به‌عبارت‌ دیگر، در طی قرن‌ها فرگشت، ترجیحاتی که هماهنگ با ترجیحات انتخاب طبیعی نبوده‌اند، محکوم‌به نابودی می‌شدند زیرا این ترجیحات، احتمال بقا و موفقیت تولیدمثلی فرد انتخاب‌کننده و فرزندان او را، کم می‌کرده‌اند. انتخاب جنسی، خود به دو نوع دیگر، طبقه‌بندی می‌شود.

در انتخاب بین‌جنسی، اعضای یک جنس، صفاتی را در جنس دیگر ترجیح می‌دهند که در طی فرگشت، منجر به افزایش میزان آن صفت در جمعیت آن جنس و ترجیح آن صفت در جنس ترجیح‌دهنده خواهد شد. در نوع دیگری از انتخاب جنسی که انتخاب درون جنسی نام دارد، اعضای یک جنس بر سر به دست آوردن جنس مقابل یا منابعی که به دست آوردن جنس مقابل را تسهیل می‌کند، باهم دیگر رقابت می‌کنند. اغلب بین انتخاب درون‌جنسی و برون‌جنسی نیز، ارتباط وجود دارد. 

ماهی مایکروبراکیوس دیکی

انتخاب طبیعی، انتخاب جنسی را در جهت‌های معینی سوق می‌دهد زیرا هر جنس، برای اینکه زادآوری و تولیدمثل موفق داشته باشد، نمی‌تواند به الزامات انتخاب طبیعی، بی‌توجه بماند. حال این سؤال مطرح است که چه زمانی تولید مثل جنسی فرگشت پیدا کرد؟ کدام موجودات زنده تولید مثل جنسی کردند؟ تاریخچه‌ی تکامل تولید مثل جنسی در ماهی باستانی به‌نام مایکروبراکیوس دیکی (Microbrachius dicki) پنهان شده است (شکل بالا). مایکروبراکیوس دیکی اولین موجود شناخته‌شده‌ای است که تولیدمثل به شیوه‌ی تخم‌ریزی را متوقف کرد و به‌جای آن، به جفت‌گیری با آمیزش جنسی روی آورد.

این ماهی در حدود ۳۸۵ میلیون سال پیش در دریاچه‌ای زندگی می‌کرد که در سرزمین اسکاتلند کنونی قرار داشت. این ماهی عضو بازومانندی دارد و از زمان پیدا شدن آن جزو مباحث مورد بحث دانشمندان بوده است. اما یافته‌های جدید نشان می‌دهد احتمالا این ماهی‌ها هنگام آمیزش جنسی بازوهای همدیگر را می‌گرفتند. مایکروبراکیوس دیکی از رده ماهی‌های استخوانی بوده و حدود ۸ سانتی‌متر طول داشته است. پژوهشگران در بررسی‌های فسیل این ماهی به عضوی «L شکل» رسیدند که مطالعات بیشتر نشان داد این عضو، اندام جنسی ماهی‌های نر بوده است.

مقاله‌ی مرتبط:

 اولین مهره‌دارانی که ازطریق لقاح داخلی تولید مثل می‌کردند، همین ماهی‌ها بودند. لقاح داخلی درست همان کاری است که ما انسان‌ها انجام می‌دهیم. این ماهی‌ها جزو اولین گونه‌هایی بودند که جنس نر و ماده‌ی آن‌ها از نظر ظاهری تفاوت داشتند. این تفاوت ظاهری به دودیسی جنسی مشهور است. اکثر ماهی‌ها امروزی با آزاد کردن تخم‌ها و اسپرم‌های خود در آب، تولید مثل می‌کنند.. پژوهشگران هنوز دلیل وجود لقاح داخلی این موجودات را نمی‌دانند. اما این ماهی اولین جانداری بود که تولید مثل جنسی را انجام داد و ما آن را به شکل امروزی می‌بینیم.

مایکروبراکیوس دیکی اولین موجودی است که تخم‌ریزی را متوقف کرد و به آمیزش جنسی روی آورد

برای فهم منشا اصلی تولید مثل جنسی باید به زمان‌های بسیار دور برویم. Bangiomorpha pubescens یک جاندار پرسلولی است که روی صخره‌هایی (این صخره‌ها ۱.۲ میلیارد سال سن دارند) که در کانادا یافت شده است، قرار دارد. این جاندار یک جلبک قرمز است و می‌توان گفت اولین جانداری که تولید مثل جنسی می‌کرد یک جلبک دریایی بود. جلبک قرمز بیش از ۵ هزار گونه دارند و بسیار متنوع هستند. با مطالعه‌ی تاریخ فسیل آن‌ها که می‌توان به آن‌ها لقب فسیل زنده را داد چون ظاهرا خود را طی ۱/۲ میلیارد سال حفظ کرده‌اند، مشخص می‌شود که ما از کجا آمده‌ایم.

به‌دلیل محیط خشن و متغیر جلبک B. pubescens، باعث شد به توانایی تولید مثل جنسی برسد. به نظر می‌رسد از صدها میلیون سال پیش که شرایط محیطی مثل اکسیژن و کربن دچار نوساناتی شد، فسیل‌های این جلبک‌ها ظاهر شدند. در آن زمان تولید مثل جنسی برای فرگشت موجودات زنده‌ی پرسلولی ضروری بوده است. اینکه چه ارتباطی بین تولید مثل جنسی، پرسلولی بودن، اکسیژن‌زایی و چرخه‌ی کربن وجود دارد هنوز مشخص نیست. اما این رخدادها ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و با مطالعه‌ی این صخره‌ها می‌توان پی به راز به‌وجود آمدن وجودات پرسلولی برد. این پژوهش در ژورنال نیچر منتشر شده است.

کوتاه شدن کروموزم Y

کروموزم / chromosome

کروموزوم Y به‌نوعی نماد مردانگی است اما در حال نقش باختن و ضعیف شدن است. اگرچه این کروموزوم، ژن SRY، تعیین‌کننده‌ی جنسیت پسر یا دختر را درون خود دارد اما ژن‌های خاص دیگری روی آن نیست و تنها کروموزومی است که برای زندگی الزامی نیست. از سوی دیگر، زنان بدون این کروموزوم هیچ مشکلی پیدا نخواهند کرد. SRY در نزدیکی ناحیه‌ی اتوزومی کاذب بازوی کوتاه کروموزوم Y قرار گرفته است و پروتئینی حاوی ۲۴۰ آمینواسید را کد می‌کند. ژن‌ها بدون این کروموزم هم راحت زندگی می‌کنند.

کروموزم Y به‌سرعت در حال از بین رفتن است. ژن‌ها با دو کروموزم X که کاملا سالم هستند، باقی می‌مانند درحالی‌که مردان با یک کروموزم X و یک کروموزم Y نامناسب، با مشکل مواجه می‌شوند. اگر نرخ از بین رفتن کروموزم Y به همین روال ادامه پیدا کند، کروموزم فوق ۴/۶ میلیون سال دیگر کاملا از بین خواهد رفت. این زمان شاید خیلی طولانی به‌ نظر برسد؛ ولی وقتی عمر حیات روی زمین را بررسی می‌کنیم (۳/۵ میلیارد سال) چنین زمانی چندان طولانی نیست. کروموزم Y همیشه به این شکل نبوده است. اگر به ۱۶۶ میلیون سال پیش و زمان اولین پستانداران برگردیم، داستان کاملا متفاوت می‌شود.

کروموزم اولیه‌ی Y، درابتدا به‌اندازه‌ کروموزم‌ X بود و تمامی ژن‌های یکسان با آن را در بر داشت. اما کروموزم Y یک نقص اساسی دارد؛ کروموزم Y برخلاف سایر کروموزم‌ها که دو نسخه در هر سلول دارند، تنها یک نسخه دارد که از پدران به پسران منتقل می‌شود. این بدین معنا است که ژن‌های موجود در کروموزم Y نمی‌توانند نوترکیبی ژنتیکیانجام دهند؛ نوترکیبی ژنتیکی عبارت است‌ از آمیختن ژن‌های هر نسل برای کمک‌ به حذف جهش‌های ژنتیکی مضر. ژن‌های کروموزم Y که از مزایای نوترکیبی محروم هستند، باگذشت زمان از بین می‌ٰروند و درنهایت از ژنوم حذف خواهند شد.

با وجود این مشکلات، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کروموزم Y درحال توسعه‌ی مکانیزم‌های متقاعد‌کننده‌ای برای کند کردن نرخ از‌ دست دادن ژن‌ها تا حد ممکن است. به‌عنوان مثال، در مطالعه‌ای که در ژورنال Plos Genetics شد، بخش توالی کروموزم Y از ۶۲ مرد مختلف نشان داد که این امر مستلزم تغییرات ساختاری در مقیاس بزرگ است و امکان تقویت ژن (دریافت نسخه‌های متعدد از ژن‌هایی که عملکرد اسپرم سالم را تقویت می‌کنند و مقدار از‌ دست رفتن ژن را کاهش می‌دهند) را فراهم می‌کند.

بسیاری از ژن‌های موجود در کروموزوم Y، برای تولید مثل ضروری نیستند

این مطالعه همچنین نشان داد که کروموزم Y با ایجاد ساختارهایی غیرطبیعی به‌ نام پالیندروم، توالی‌های DNA که از دو طرف یکسان خوانده می‌شوند، از تباهی بیشتر خود جلوگیری می‌کند. آن‌ها نرخ عظیمی از رویدادهای مربوط‌ به تبدیل ژنی را در توالی‌های پالیندرومی روی کروموزم Y ثبت کردند. این روند که اساسا یک عمل کپی و چسباندن است، باعث می‌شود ژن‌های آسیب‌دیده با استفاده‌ از یک کپی پشتیبان به‌عنوان الگو، اصلاح شوند. شواهد به‌دست‌آمده از گونه‌های دیگر کروموزم Y، در پستانداران و چندین گونه‌ی دیگر، نشان داد که تقویت ژن کروموزم Y، یک اصل کلی در این مجموعه است. 

ژن‌های تقویت‌شده، نقشی اساسی در تولید اسپرم و تنظیم نسبت جنسیت فرزندان، حداقل در جوندگان، بازی می‌کنند. پژوهشگران اخیرا با انتشار مقاله‌ای در ژورنال Molecular Biology And Evolution شواهدی نشان دادند مبنی بر اینکه این افزایش کپی‌ ژن در تعدادی از موش‌ها، نتیجه‌ی انتخاب طبیعی است. جامعه‌ی علمی در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه آیا کروموزم Y در آینده‌ ناپدید خواهد شد یا خیر، به‌ دو دسته موافقان و مخالفان تبدیل شده است. مخالفان معتقدند که مکانیزم‌ دفاعی کروموزم Y کارهای مهمی انجام می‌دهد و کروموزم Y را نجات خواهد داد. اما موافقان معتقدند که این مکانیزم دفاعی تنها برای مدت کوتاه جواب خواهد داد و سرانجام کروموزم Y از بین خواهد رفت.

جنی گریوز، یکی از موافقان نابودی کروموزم Y از دانشگاه لاتروب استرالیا، ادعا می‌کند که اگر به این موضوع در طولانی‌مدت نگاه کنیم، کروموزم Y قطعا نابود خواهد شد؛ حتی اگر زمان این نابود شدن کمی بیشتر از حد انتظار طول بکشد. او در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۶ می‌گوید که موش‌های صحرایی ژاپنی و ول‌حفار‌ها به‌طور کامل کروموزم Y خودشان را از دست داده‌اند و معتقد است که روند تولید یا از بین رفتن ژن‌ها در کروموزم Y قطعا مشکلاتی در باروری به‌وجود می‌آورد. این امر نهایتا موجب تشکیل گونه‌های کاملا جدید می‌شود. 

از بین رفتن جنسیت مرد

کروموزم / chromosome

حتی اگر کروموزم Y در انسان‌ها ناپدید شود، لزوما به این معنا نیست که مردان به پایان راه خود می‌ٰرسند. حتی در گونه‌هایی که کروموزم Y خود را به‌طور کامل ازدست داده‌اند، وجود نرها و ماده‌ها، برای تولید مثل ضروری است. در این موارد، ژن SRY که مسئول مشخص کردن مرد شدن جنین بود به کروموزم دیگری وارد می‌شود؛ به این معنا که این‌گونه بدون نیاز به کروموزم Y جنسیت نر تولید می‌کند. اما این کروموزم جدید که SRY قرار است به آن برود، بازهم به‌ دلیل عدم نوترکیبی که قبلا موجب از بین رفتن کروموزم Y شده بود، شروع‌ به از بین رفتن می‌کند.

نکته‌ی جالب توجه درمورد گونه‌ی انسان‌ها این است که با وجود ضروری بودن کروموزم Y برای تولید مثل، بسیاری از این ژن‌هایی که این کروموزم در خود دارد، اصلا برای تولید مثل ضروری نیستند؛ بدین معنا که مهندسی ژنتیک ممکن است در آینده‌ای نزدیک بتواند چیزی را جایگزین عملکرد ژن‌ها در کروموزم Y کند و به زوج‌های هم‌جنس زن یا مردان نابارور اجازه‌ی باروری دهد. البته حتی اگر این روش باروری برای همه ممکن شود، بعید به‌ نظر می‌رسد که انسان‌های بارور تولید مثل طبیعی را متوقف کنند.

اگرچه این موضوع بسیار جالب و یکی از بحث‌های داغ این روز‌های پژوهش‌های دنیای ژنتیک است، جای نگرانی زیادی وجود ندارد. ما حتی نمی‌دانیم که اصلا کروموزم Y ناپدید خواهد شد یا خیر و حتی اگر چنین چیزی رخ دهد، به‌احتمال زیاد هنوز هم به جنس مرد برای ادامه روند تولید مثل عادی نیاز خواهد بود. درواقع این ایده‌ی سیستم کتاب مزرعه‌‌ی حیوانات که تعداد کمی‌ از مردان خوش‌شانس برای تبدیل شدن به پدر اکثر جامعه بچه‌ها شانس دارند، مطرح نیست و ۴/۶ میلیون سال دیگر، نکات حائز اهمیت دیگری وجود خواهند داشت. 



تاريخ : یک شنبه 26 اسفند 1397برچسب:, | | نویسنده : مقدم |