اولین تجربه من با هولولنز در بازدیدی از یک کارخانه تصفیه آب بود. من از دفتر توسعهدهنده نرمافزار Object Theory پورتلند دیدن کردم که در آن، برنامهنویسان و طراحانی نیز حضور داشتند که در حال کار بودند و در کنار آنها تعدادی مکبوک و کامپیوتر شخصی قرار داشت. چیزی که من دیدم مدل سهبعدی یک کارخانه تصفیه آب بود که بر روی چشم من برنامهریزی شده بود و اطراف من را فراگرفته بود. من در یک لحظه در دو مکان بودم.
توصیف هدستهای واقعیت افزوده بسیار سخت است. صفحه نمایش آنها شفاف است، بنابراین من از دنیای واقعی که در آن بودم، اطلاع داشتم و در عین حال در دنیای مجازی نیز شناور بودم. میتوانستم در اطراف تصفیهخانه راه بروم و دیوارها را ببینم. حتی میتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم، روی هوا نقاشی بکشم و بنویسم.
این دستگاه، یک نسخهی نمایشی خام و فاقد بسیاری از جزئیات بود. اما Object Theory امیدوار است که این دستگاه به یک ابزار مفید برای پروژههای ساختوساز تبدیل شود. حداقل یک شرکت ساختوساز ( CDM) میخواهد از آن استفاده کند. این شرکت بر پروژههای زیربنایی در مقیاس بزرگ تمرکز دارد و متقاعد شده است که واقعیت افزوده باعث بهبود همکاریها و جلوگیری از اشتباهات خواهد شد.
دوست دارید از هولولنز استفاده کنید؟ اسکات آلدریج، رهبر گروه نوآوری CDM Smith به Digital Trends گفته که این دستگاه، آینده فناوری است. دیوید نیتز، رئیس دفتر اطلاعات این شرکت نیز به شوخی گفت:
وقتی اسکات در حال کار با هولولنز بود، مانند یک احمق به نظر میرسید. گذشته از شوخی، نیتز عقیده دارد هدستهایی مانند هولولنز در نهایت در مکانهای ساختوساز، رایج میشوند و این فناوری به ما کمک میکند از طریقی باهم همکاری کنیم که در گذشته قادر نبودیم.
آلدریج نیز با این موضوع موافق است. آنها شروع به تست انواع مختلفی از هدستهای واقعیت مجازی کردند، از Oculus Rift گرفته تا HTC Vive. گروه با کار با این دستگاهها، به دنبال کسب تجربه بود تا بتواند از آن در طراحی و اصلاح پروژههای عمرانی بزرگ استفاده کند. واقعیت افزوده، هولوگرامها را در سراسر جهان پوشش میدهد و میتواند بهشدت مفید باشد
.
آنها میتوانند یک مدل سهبعدی را در طول یک پروژه در محل ساخت آن پوشش دهند. این مدل، نشان میدهد که کارگران دیوار و تجهیزات را بعدا در کجا قرار خواهند داد.
به نظر آلدریج:
با استفاده از هولولنز و معرفی آن به افرادی که دیوار، بتن و فولاد میسازند، میتوان سازهای را که قصد ساخت آن را دارند، برایشان به تصویر درآورد. این فوقالعاده است و میتواند به تشخیص اینکه آیا ماشینآلات سنگین در اتاقی معین بهخوبی کار خواهند کرد یا خیر، کمک کند. میتوانید از دستگاههای بزرگ، هولوگرام بسازید و قبل از اینکه به سراغ جرثقیل بروید، مطمئن شوید که همه سوراخ پیچها به خط شده باشند.
ایدههای مشابه هولولنز- نوعی نوار سنجش حامی هولوگرام- ابزارهایی عملی هستند. قطعا سازهها سهبعدی هستند؛ اما در بیشتر بخشها، بر روی صفحه نمایش مسطح برنامهریزی شدهاند و معمولا بر روی کاغذ. با توجه به گفته نیتز، این کار باعث پیچیده شدن ارتباط با ایدههای ساده میشوند.
به گفتهی نیتز:
ما در این چالش با خطاها، حذفیات، تغییر دستورها و همکاری بیاثری که بین گروههای مختلف رخ میدهد، مواجهیم. به یک مدل سهبعدی نگاه کنید؛ بیشتر اوقات تبدیل به یک پرینت دوبعدی میشود که باعث کم شدن ارزش دادههایی است که با آنها کار میکنیم. CDM Smith امیدوار است بتواند از آن برای ایجاد روابط بهتر استفاده کند، و مطمئن شود که همه افراد محتوای یکسان تماشا میکنند.
آلدریج نیز معتقد است هنگامی که شروع به معرفی آن به مهندسان کردیم، آنها از پتانسیل بالای این محصول شگفتزده شدند. آنها متوجه ارزش این دستگاه از نظر کاهش خطاها و حذفیات و عدم نیاز به دوبارهکاری شدند.
زمانی که نمیتوانید اندازه یک اتاق را تغییر دهید، هولولنز به کمک شما میآید
در پشت دفتر Theory Object، در حال نمایش یک هولوگرام از یک اتاق با پمپ درون آن بودم؛ اما مشکلی وجود داشت. پمپ درون اتاق اشتباه بود و پمپ اصلی نیز از اتاق بزرگتر بود. یکی از دیوارها باید جابهجا میشد تا اتاق مناسب پمپ جدید شود و این جابهجایی درب اتاق مجاور را نیز تحت تأثیر قرار میداد. لازم بوداین درب همراه دیوار جابهجا شود و این بدین معنی بود که باید مجددا در مورد طرح اتاقها همفکری میکردیم.
توضیح آن با استفاده از کلمات سخت و پیچیده است، به همین علت است که بسیاری از مهندسان هیچوقت کاری را برای بازبینی نمیگزارند. اما در نسخه نمایشی Theory Object جابهجایی دیوار به همراه درب اتاق برای سازگاری با پمپ، در چند لحظه انجام شد. بهسرعت متوجه شدم که باید به چه صورتی این کار را انجام داد.
به گفتهی آلدریج: «ما میخواهیم افراد قادر به ساخت مدلها بهصورت هولوگرام باشند، بتوانند مدل را دستکاری کنند، سناریوهای مختلف را ببینند، و به روش صحیح آنها را حل کنند.»
نسخه نمایشی فقط یک نقطه شروع است. تمرکز در اینجا بر روی همکاری برای مهندسان، معماران و کارگران برای بحث در مورد مدل سهبعدی که همه در حال بررسی آن هستند و پیشنهاد سریع راهحل است.
به نظر نیتز: «این فناوری به ما اجازه میدهد به روشی جدید با یکدیگر همکاری کنیم، روشی که در گذشته ممکن نبود. افراد تیم میتوانند محیطی را که به دنبال ساخت آن هستند، تجسم کنند و این بسیار قدرتمند و عالی است.»
همکار شما، آواتار
وقتی از هولولنز استفاده میکردم، فقط شرکت تصفیه آب را تماشا نمیکردم؛ بلکه یک آواتار زردرنگ نیز در جلوی چشم من بود که مایکل هافمن، یکی از بنیانگذاران Object Theory را نشان میداد. وقتی هافمن سر خود را تکان میداد، سر آواتار نیز تکان میخورد و وقتی او راه میرفت، میتوانستم ببینم که آواتار او نیز بهخوبی او راه میرود. یک خط مسیر او را به من نشان میداد.
هافمن به من گفت که از آواتارها استفاده شده زیرا بحث ما در مورد انسانهاست نه اشارهگرها و شاخصها. استفاده از این آواتارها، محیط را واقعیتر و طبیعی جلوه میدهد.
مادامی که او در حال صحبت در مورد مدل بود، میتوانستم بگویم که هافمن به دنبال چه چیزی است و این به دلیل آواتار او بود. نه تنها به خاطر حرکت سر، بلکه به علت وجود یک خط که حوزه دید او را به من نشان میداد. این آواتار، چیز پیچیدهای نیست، اما باعث میشود کارها بهخوبی انجام شود.
تغییر در نوع همکاری
هافمن به عنوان یک کهنهکار در زمینه استارتاپ، برای شرکتهای بزرگی همچون نایک و گوگل کار کرده است و اخیرا در پروژه هولولنز مایکروسافت مشغول به کار شده است. او به طور جدی به این پلتفرم اعتقاد و اعتماد دارد. او به من گفت که این فناوری در حقیقت یک انقلاب است. مایکروسافت واقعا دست به کار بزرگی زده است. من به کاری که آنها انجام میدهند اعتماد دارم و این توانایی را دارم که بهعنوان یک بازیکن از ابتدای کار در راهاندازی این انقلاب سهیم باشم. هافمن با طراح موبایل باسابقه، راون زاخاری برای یافتن Object Theory همراه شده بود. این شرکت در حال حاضر، به مدت ۷ ماه است که بر روی ساخت نمونه اولیه CDM Smith کار میکند. وقتی که متوجه شد با استفاده از مدل سهبعدی به چه اندازه میتوان در زمان صرفهجویی کرد، این فناوری را علنی نمود.
به عقیدهی هافمن:
لحظه نهایی، زمانی است که مکالمات مربوط به یک شیء سهبعدی کارآمدتر شود و بدانیم که هر شخصی واقعا میخواهد در مورد چه چیزی صحبت کند. این گروه امیدوار است بهسرعت رشد کند و بهویژه علاقه به متقاعد ساختن توسعهدهندگان بازی به استفاده از مهارتهای مدلسازی سهبعدیشان برای ساخت ابزار عملی دارد.
امی هیلمن، مدیر خلاقیت و نوآوری در Object Theory نیز اذعان داشت:
ما علاقهمندیم افرادی را بیابیم که مشتاق حل مشکلات بزرگ هستند. طرحها را چیزی فراتر از سرگرمی میدانیم و به نظر ما آنها ابزاری بسیار پر مفهوم هستند که انتظار داریم در تغییر چشمانداز حرفهای پیشرفت روبهجلو، سهیم باشند.
ببری روی میز
نسخه نمایشی هولولنز من، در یک اتاق کوچک با یک میز قهوه و تعدادی صندلی آغاز شد. هافمن شروع کرد به آموزش نحوه کار به من و حرکات لازم برای کنترل دستگاه را شرح میداد. قبل از اینکه از اتاق خارج شوم و به سمت بازی X-Ray بروم، در اتاق کنفرانس بزرگتر روی میز یک هولوگرام از ببر قرار دادم. بازی سرگرمکننده بود، بیگانگان سعی میکردند درب و دیوارهای اطراف من را منفجر کنند، اما این انفجار بهگونهای نبود که من را از مسیر منحرف کند.
وقتی به آن اتاق کوچک برگشتم، چیزی مرا تحت تأثیر قرار داد: ببر هنوز روی میز و منتظر من بود. توصیف احساسم در مورد حس ببر در آن اتاق سخت است. وقتی بیرون از اتاق بودم، از پشت دیوار نمیتوانستم آن را ببینم؛ اما با نزدیک شدن به درب، از راه دور میتوانستم او را ببینم. قاب در، نسبتا ببر را در برگرفته بود، مانند دنیای واقعی و همانطور که نزدیکتر میشدم، ببر نیز بزرگتر دیده میشد. غیرقابلباور بود.
این موضوع ساده و حتی پیشپاافتاده به نظر میرسید. حتی وقتی که با طرح کنترل مبتنی بر ژست هولولنز و میدان دید کم آن درگیر بودم، پتانسیل بالای دستگاه را حس میکردم. این لحظات مانند افرادی بودم که از دیدن واقعیتهای افزوده هیجانزده میشوند.
نمیتوان بهطور قطعی گفت که درنهایت همکاری Object Theory مفید بودن خود را ثابت میکند. حتی CDM Smith مطمئن نیست که درنهایت، هولولنز دستگاه انتخابی شرکت باشد: شرکت در حال حاضر دستگاههای متعددی را بررسی میکند، از جمله Oculus Rift و HTC Vive. اما هر اتفاقی که پیش آید، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، پتانسیل تغییر چیزهایی فراتر از بازی را نیز دارند. یک شرکت که به معنای واقعی کلمه با آجر و سیمان کار میکند و میخواهد در خود بهصورت دیجیتال تفکر کند. شاید این یک انقلاب باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.