در مشاغل خارج از دنياي وب، مونوپليها اغلب به وسيله شركتهاي موفق جهاني ايجاد ميشود كه رقباي خود را يكييكي ميخرند و قيمتهايي بسيار پايين ارائه ميكنند كه توانايي رقابت از ديگر شركتها گرفته ميشود. در وب، مونوپلي بهوجود ميآيد اما به روشي كه در خارج از اين دنيا خيلي بندرت اتفاق ميافتد. عامل مونوپلي در وب، كاربر است.اين مساله انكارشدني نيست كه دوستانمان ميتوانند تاثير بسزايي در محصولاتي كه ميخريم يا تفريحگاههايي كه ميرويم، بگذارند. اين مساله در وب آنقدر شديد است كه نميتوان شبكهاي اجتماعي پيدا كرد كه بدون حضور دوستانمان در آن، احساس راحتي بكنيم. اگر دوستانتان از رستوان محبوب شما خوششان نيايد، مزه غذا در آنجا بدتر نميشود. اگر مثلا همه دوستانتان كفش فلان مارك را استفاده كنند، دويدن با كفشهاي مارك بهمان باعث نميشود كندتر باشيد. اما اگر تمام دوستهاي شما در فيسبوك باشند و بخواهيد سراغ گوگلپلاس برويد، اتفاقات زيادي ميافتد.
چند شبكه اجتماعي كافي است؟ جمعيت شبكههاي اجتماعي استفاده از اين پديده را راحت يا غيرقابل تحمل ميكند. آنقدر شبكه اجتماعي تاسيس شده است كه نميتوان واقعا يكي را بر ديگري برتر شمرد؛ هر چند ديده شده است كه سايتهايي معمولي بهدليل جذب كاربران بيشتر، بسادگي سايتهاي پيچيدهتر و با قابليتهاي جذابتر را كنار زدهاند. گاهي اوقات اگر دو محصول به اندازه كافي متفاوت باشد، مردم از هر دو استفاده خواهند كرد. بهعنوان مثال فيسبوك و توييتر خوب توانستهاند كنار يكديگر قرار بگيرند. اگر چه هدف هر دوي اين وبسايتها اين است كه به جهان بگوييد در زندگيتان چه ميگذرد، اما روش انجامشان آنقدر متفاوت است كه براي بقا و حتي رشد هر دو كافي است.گوگلپلاس آنقدر حاشيهسازي كرد كه هر كس گمان ميكرد قاتل فيسبوك خواهد بود؛ اما اين اتفاق نيفتاد. رابط كاربري آن هر چند ساده و كاربردوست است، اما قابليتهايي كه نسبت به فيسبوك دارد، آنقدر نيست كه بتواند كاربران فيسبوك را دلتنگ نكند. فيسبوكي كه هم اكنون 10درصد جمعيت جهان را در سايت خودش پوشش ميدهد.Grooveshark و Spotify مثالهايي از شبكههاي اجتماعي مشابه است. بسياري از كاربران گرووشارك موسيقي اجتماعي را با گرووشارك آغاز كردهاند. اما اسپاتيفاي قابليت بهتري به كاربران ميدهد و آن هم به اشتراكگذاري واقعي آنچيزي است كه در حال گوشدادن هستند. بهجاي آنكه براي پزدادن لينك آهنگها را به يكديگر بدهيم، اسپاتيفاي خودش اين آهنگها را به اشتراك ميگذارد و ميتوان فهميد فلان شخص در طول روز چند بار به چه آهنگي گوش داده است و چه روحياتي دارد.بايد به اين موضوع اشاره كرد كه Grooveshark كاربران بيشتري از اسپاتيفاي دارد، اما اسپاتيفاي با سرعت زيادي بر محبوبيت خود ميافزايد و خوب توانسته خودش را با فيسبوك يكپارچه كند. در حالي كه گرووشارك در حال حاضر گرفتار مشكلات قانوني براي پخش آثار موسيقايي است. عامل انتخاب محصول برجسته چيست؟ در مورد مثال فيسبوك و گوگل پلاس، ميتوان اول رسيدن فيسبوك را عامل موفقيت آن دانست، در حالي كه رقابت گرووشارك و اسپاتيفاي اين موضوع را نقض ميكند. شايد يكپارچگي فيسبوك با اسپاتيفاي عامل موفقيت آن باشد، چرا كه بسياري از افراد ميتوانستند در فيد فيسبوك ببينند دوستانشان مشغول گوش دادن به چه آهنگي هستند. همچنين رابط كاربري آن و وجود يك نرمافزار كلاينتي نسبت به محيط تحت وب گرووشارك راحتتر استفاده ميشود.بهنظر ميرسد وصل شدن به بزرگان، شانس بزرگي براي موفقيت شركتهاي استارتاپ كوچك فراهم ميكند. اينكه چه كسي براي اولين بار كاري را انجام دهد بسيار مهم است، اما اتحاد با پلتفرمي كه در حال حاضر بزرگ و موثر باشد، بسيار حياتي است. گرووشارك در ابتدا توجه جامعه فني را جلب كرد، اما بعد از معرفي اسپاتيفاي، نتوانست خودش را به اندازه كافي گسترش دهد و درست اندكي بعد از همكاري اسپاتيفاي و فيسبوك، كاربران آن به رقم نجومي 18ميليون رسيدند.زينگا مثال ديگر از شركتي است كه خودش را با كمك فيسبوك معرفي كرد. مديرعامل زينگا ميدانست كه فيسبوك بزرگ است و بههمين دليل، تمام سرمايه شركت خودرا وقف فعاليت در فيسبوك كرد و نتيجه آن، يافتن ميليونها كاربر وفادار بود. همين موضوع در زمينه سرويسهاي مجاني ايميل صادق است. جيميل بهدليل يكپارچگي با موتور جستجوي گوگل (جايي كه صفحه نخست بيشتر كاربران است) توانست خيلي سريع به محبوبترين سرويسدهنده ايميل تبديل شود.
منبع: computerweekly.co.uk |
.: Weblog Themes By Pichak :.