استارتاپ Health IQ با اندازهگیری خطر ابتلا به بیماری یا مرگ مشتریانش، بیمهی عمر و سلامتی شرکتهای بیمه را با قیمت ارزانتری به آنها عرضه میکند.
مانجال شاه، کارآفرین سریالی است که استارتاپهای موفقی در کارنامهی کاریاش ثبت کرده است. او استارتاپپیشین خود را با مبلغ درخورتوجهی به گوگل فروخت؛ اما فردای همان روز و بعد از شرکت در مسابقهی دوِ ۱۰ کیلومتر، دردی در قفسهی سینه احساس کرد و بعد از انتقال به اورژانس، در بیمارستان بستری شد. با اینکه این عارضه حملهی قلبی نبود، زنگِخطری بود که مانجال بیشتر به سلامتیاش اهمیت دهد و همچنین، ایدهی استارتاپ بعدی خود را پیدا کند.
پدر او نیز در ۴۰ سالگی مشکل مشابهی تجربه کرده بود و مانجال نیز هنگام تجربهی درد قفسهی سینه ۳۷ سال داشت. او با کمکردن وزن سعی کرد زندگی سالمتری داشته باشد و با ایدهی استارتاپی جدیدش، سایر مردم را نیز به این کار تشویق کند تا دنیا به مکان بهتری تبدیل شود.
ایدهی استارتاپ Health IQ
هدف استارتاپ Health IQ این است که هزینهی بیمه را برای افرادی کاهش دهد که به سلامتی خود اهمیت میدهند. تابهحال، کسبوکارهای زیادی تلاش کردهاند مردم را به روشهای مختلفی به حفظ سلامتی تشویق کنند و همهی آنها مردم را بهنوعی به این کار مجبور میکنند. بااینحال، Health IQ روش جدید و تشویقی برای این کار در نظر گرفته است.
آنها به افرادی که به سلامتیشان اهمیت میدهند، تخفیف میدهند و آنها را با هزینهی ارزانتری بیمه میکنند. درواقع، آنها با آزمونهایی که طراحی کردهاند، خطر ابتلا به بیماری و مرگ مشتریان را اندازهگیری میکنند. سپس، این اطلاعات را به شرکتهای بیمه ارائه میدهند و آنها نیز با اعتماد به دادههای استارتاپ Health IQ خدماتشان را به کسانی با تخفیف بیشتری ارائه میدهند که خطر کمتری دارند؛ درست همانطورکه رانندگان محتاط و کسانی که تابهحال تصادف نکردهاند، در دورههای بعدی بیمهی خودرو تخفیف میگیرند. استارتاپ Health IQ در ابتدا تنها خدمات بیمهی عمر ارائه میداد؛ اما درحالحاضر، سایر بیمهها مانند بیمهی ناتوانی را نیز به خدماتش اضافه کرده است.
شرکت دادههای حجیم که خدمات بیمه ارائه میدهد
Health IQ برای افرادی که زندگی سالمی دارند، نرخ بیمهی ارزانتری دارد. البته، هدف مانجال این نبود که شرکت تخصصی بیمه داشته باشد؛ بلکه قصد داشت آگاهی مردم دربارهی سلامتی را افزایش دهد.
افرادی که بیشتر به سلامتی خود اهمیت میدهند و موادغذایی مناسب استفاده میکنند، کمتر از دیگران مریض میشوند و به خدمات درمانی احتیاج پیدا میکنند. مانجال قصد داشت کسبوکارش را برایناساس اجرا کند؛ اما متوجه شد هیچ راهی برای اندازهگیری این موضوع وجود ندارد و هنوز شاخصی برای سنجیدن خطر بیماری و مرگ افراد اختراع نشده است.
بنابراین، او و سایر اعضای تیم ۳۰،۰۰۰ سؤال برای سنجش آگاهی از سلامتی طرح کردند و بعد از بازبینی، تعداد آنها را به ۳،۰۰۰ سؤال کاهش دادند؛ بدینترتیب، نخستین آزمون آیکیوی سلامتی ساخته شد. سپس، تبلیغات گستردهای انجام شد و میلیونها کاربر به این آزمون پاسخ دادند.
نتایج آزمون شگفتانگیز بود. آنها زندگی افراد شرکتکننده در آزمون را زیرنظر گرفتند و متوجه شدند در طول سه سال، میزان مرگومیر در کسانی که در این آزمون نمرهی خوبی گرفته بودند، ۴۱ درصد کمتر از کسانی بود که نمرهی خوبی نگرفته بودند.
بدینترتیب، Health IQ اولین دیتاسِت و فریمورک ریاضی را ساخت که هزینهی بیمهی عمر را برای افرادی کاهش میدهد که به سلامتی خود بیشتر اهمیت میدهند. مانجال میگوید:
دیتاسِتی که ساختهایم یکی از جدولهای بزرگ و جدید مرگومیر است که در صد سال اخیر، بعد از پیدایش بیمه، بهویژه بیمهی عمر ساخته شده است. البته، قصد ساختن چنین دیتاسِتی نداشتیم و این اتفاق تصادفی بود.
برخی مردم بابت این موضوع اعتراض کردند و معتقدند انجام دادن یا ندادن برخی کارها یا حتی بختواقبال در طول عمر مردم تأثیرگذار است و این، دلیل قانعکنندهای برای تخفیفدادن نیست. باوجوداین، مانجال معتقد است هدف استارتاپها آنها افزایش آگاهی مردم دربارهی سلامتی است. او میگوید:
برایمان اهمیتی ندارد که افراد گیاهخوار کمتر از دیگران میمیرند؛ بلکه این مهم است که اگر سبک زندگی شخصی خطر مردن او را کاهش میدهد، باید برای بیمهی عمر هزینهی کمتری درمقایسهبا دیگران بپردازد. مهم نیست این افراد روزانه ورزش میکنند یا خانهشان را با مواد غیرسمی تمیز میکنند یا گیاهخوار هستند. بررسی دلیل اصلی مردن یا نمردن افراد هدف کسبوکار ما نیست؛ بلکه فقط میدانیم چه افرادی خطر مردن کمتری دارند و به آنها تخفیف میدهیم.
آزمون ما را میلیونها نفر انجام دادهاند و این باعث شده به شرکت دادهی حجیم تبدیل شویم. درست است خدمات بیمه ارائه میدهیم؛ اما مفهوم اصلی شرکت دادهی حجیم است. درواقع، شرکتهای بیمه به دادههای ما اعتماد میکنند و به کسانی تخفیف میدهند که از دیدگاه ما خطر مریضی یا مرگ کمتری دارند.
همچنین، مانجال معتقد است این ایده باعث میشود مردم به سلامتی خود بیشتر اهمیت دهند و زندگی سالمتری داشته باشند. آنها در ابتدا، فقط بیمهی عمر ارائه میدادند؛ اما امروزه، خدمات درمانی و بیمهی ناتوانی و سایر بیمهها را نیز ارائه میدهند. استارتاپ Health IQ سال گذشته ۶۰ نفر کارمند داشت؛ ولی امسال ۱۶۰ نفر کارمند دارد. مانجال پیشبینی میکند سال آینده تعداد آنها به ۳۰۰ نفر خواهد رسید. همچنین، این استارتاپ تابهحال ۷ میلیارد دلار پوشش بیمه در ۲۵ ماه اخیر داشته است.
مانجال کارآفرینی سریالی است و بعد از بهموفقیترسیدن هر کسبوکار، آن را به شرکتهای بزرگ میفروشد. تاکنون، وی دو استارتاپ دیگر راهاندازی کرده و به شرکتهای بزرگی فروخته است؛ اما این استارتاپ برای او فرق میکند و حاضر است زمان بیشتری برای آن بگذارد. او بهاندازهای به این استارتاپ امیدوار است که قصد دارد ۱۰ تا ۲۰ سال آینده روی آن تمرکز کند.
داستان دو کسبوکار موفق پیشین مانجال
پیش از اینکه مانجال استارتاپ خود را با هدف افزایش سلامتی مردم راهاندازی کند، دو کسبوکار دیگر به نامهای Like.com و Andale را بنیانگذاری کرد و با سختی بسیار بهموفقیت رساند. در ۲۶ سالگی، مانجال از شغلش استعفا داد و به منزل پدرومادرش بازگشت تا کسبوکار خودش را راهاندازی کند. او در همان اتاق قدیمی خود میخوابید و به پوسترهایی نگاه میکرد که دوران دبیرستان روی دیوار اتاق چسبانده بود. او با خود فکر میکرد، فردی بازنده است که دوباره به خانهی والدینش بازگشته تا روی استارتاپش کار کند.
Andale ابزاری دراختیار فروشندگان ایبی (Ebay) و سایر بازارهای آنلاین قرار میداد تا بتوانند انبار و مشتریانشان را بهطور خودکار مدیریت کنند. آنها بهکمک این ابزار میتوانستند ایمیل بفرستند و اموری مانند بازگشت اجناس به بازار را درصورت فروشنرفتن ازطریق این ابزار کنترل کنند.
زمانبندی کسبوکار اول بسیار بد بود. او Andale را در سال ۱۹۹۹، یعنی در دوران «حباب دات کام» راهاندازی کرد. حباب دات کام دورهای بود که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ و با پیدایش تعداد زیادی شرکت اینترنتی شکل گرفت. تعداد شرکتها بهاندازهای زیاد شده بود که تنها شرکتهای سودده میتوانستند سرمایه دریافت کنند و مانجال مجبور شد ۱۸۰ نفر از کارمندانش را اخراج کند.
درنهایت، وی توانست با موفقیت از این حباب خارج شود و کارمندان شرکت را به ۲۰۰ نفر افزایش دهد. چندی بعد، مانجال کسبوکارش را به شرکت وندیو (Vendio) فروخت. وندیو به غول تجارت الکترونیکی چینی، یعنی علیبابا، تعلق داشت.
بعد از این فروش، مانجال بلافاصله کسبوکار دیگری بهنام Like.com راهاندازی کرد. این ابزار ابتدا به کاربران اجازه میداد تصاویر شخصیشان را دستهبندی کنند؛ اما بعد از مدتی، به موتور جستوجوی خرید تبدیل شد. بدینترتیب کاربران تصاویر دلخواهشان را وارد و فهرستی از سایتهای آنلاینی را مشاهده میکردند که آن کالا یا مشابه آن را میفروخت. این شرکت نیز مانند کسبوکار قبلی مانجال موفق بود و گوگل آن را خرید.
استخدام کارمندان با روشی جدید و غیرمتعارف
مانجال از هر دو کسبوکار پیشینش درسهای زیادی آموخت. او استراتژیهای خاصی دارد که موفقیتش را در هر دو کسبوکار پیشین تضمین کرده است. بهعنوان مثال، یکی از دلایل متمایزکنندهی مانجال از سایر کارآفرینان، روش استخدام استعدادهای جدید در شرکت است.
۱. بررسی و تأیید تمامی نیروهای جدید
روند استخدام در شرکتهای بزرگ معمولا بدینشکل است که مدیرعامل شرکت از فرایند استخدام کارمندان جدید مطلع نیست و این موضوع را به مدیران هر بخش و تیم منابع انسانی واگذار میکند. بااینحال، مانجال روند استخدام نیروهای جدید را با حساسیت دنبال میکند. تقریبا ۹۵ درصد مصاحبه با نیروهای جدید برعهدهی اوست و زمان زیادی از او میگیرد. البته، او این کار را از منبعی مطمئن، یعنی گوگل، یاد گرفت.
زمانیکه مانجال قصد داشت شرکت دومش را به گوگل بفروشد، از آنها پرسید: «چرا همین فردا قرارداد بسته نمیشود؟» آنها به وی پاسخ دادند: «لری پیج، همبنیانگذار گوگل، باید شخصا این موضوع را بررسی و نظرش را اعمال کند». بعد از این ماجرا، مانجال متوجه شد لری پیج خودش شخصا تمام کارمندان جدید را بررسی و تأیید میکند.
گوگل با استعدادترین و باهوشترین کارمندان را استخدام میکند؛ زیرا تمام آنها را لری پیج تأیید میکرد و کارمندان منابع انسانی میدانند پیج همهچیز را زیرنظر دارد و کارشان را بادقت انجام میدهند. مانجال میگوید:
معمولا وقتی کسبوکاری ساخته میشود، بنیانگذار آن همهی مسائل را زیرنظر میگیرد. این مسائل نباید فقط به کارهای مهم محدود شود؛ بلکه باید تمام ابعاد را دربربگیرد. در شرکتهای فناوری، روند استخدام بسیار مهم است و بنیانگذار شرکت باید مستقیما در این موضوع دخالت داشته باشد.
۲. استفاده از بِرَگشیت (Brag Sheets) بهجای رزومه
بِرَگشیت مانند رزومه است، با این تفاوت که روی دستاوردها، تجارب مهم، مهارتهای رهبری و تجربهی کاری تمرکز میکند. اگر شخصی بخواهد برای کار در Health IQ درخواست استخدام دهد، به رزومه نیاز ندارد؛ زیرا مانجال از متقاضیان میخواهد فهرستی از تمامی دستاوردهایشان را در بِرَگشیت به او تحویل دهند. او میگوید:
از متقاضیان میخواهم تمام دستاوردهایشان را در بِرَگ شیت بنویسند. بهعنوان مثال، اگر در سال دوم دبیرستان در مسابقات املای کلمات مقام کسب کردهاند یا رهبریِ تیم کوچکی را برعهده داشتهاند یا در مسابقات زیبایی شرکت کرده و برنده شدهاند، آنها را نیز بنویسند. در این بِرَگ شیت، باید تمام دستاوردها نوشته شود.
او معتقد است برندهشدن عادت است. افرادی که زیاد برنده میشوند، به این موضوع عادت میکنند و در زندگی کاری خود نیز برای برندهشدن تلاش میکنند. رزومهها معمولا نحوهی انجام کار را توضیح نمیدهند و معمولا دربارهی مسئولیتها صحبت میکنند. مانجال معتقد است شخصی که در گوگل و فیسبوک و اوبر کار کرده، فردی شایسته است؛ ولی این موضوع تواناییها و دستاوردهای او را نشان نمیدهد. همچنین شخصی که در دانشگاهی معتبر تحصیل کرده، شاید باهوش باشد؛ اما درنهایت دستاوردهایش در محیط کار اهمیت دارد.
۳. اغلب کارمندان این استارتاپ طرفدار سلامتی هستند
اغلب کارمندان استارتاپ Health IQ بحران سلامتی را در زندگیشان تجربه کردهاند و این اتفاقی نیست. مانجال میگوید:
دنبال کسانی هستیم که بحران سلامتی را در زندگیشان تجربه کردهاند و میتوانند در این سفر با مشتریان همراه شوند.
بهعنوان مثال، گاراو سوری، مدیر ارشد اجرایی این شرکت، کلسترول و قند خون بالایی داشت؛ بهطوریکه پزشک با هدف جلوگیری از سکتهی قلبیومغزی برایش استاتین تجویز کرد و تا پایان عمر، باید دارو مصرف کند. بههمیندلیل، سوری وزن کم کرد و سبک زندگی خود را تغییر داد.
برت کوپر، همبنیانگذار این شرکت، نیز با بحران سلامتی جدی در زندگیاش روبهرو شده بود. او بهدلیل اضافهوزن آسیب دیده بود و یک سال برنامهی غذایی مشابهی برای صبحانه و ناهار و شام داشت تا اینکه درنهایت حدود ۵۰ کیلوگرم وزن کم کرد.
البته این موضوع بدینمعنا نیست که تمام کارمندان باید مشکل سلامتی داشته باشند، بلکه هدف اصلی این است که به سلامتی اهمیت دهند نه اینکه بهدلیل همکاری با استارتاپی معروف درخواست استخدام دهند. مانجال میگوید:
استخدامشدن در استارتاپی که ۸۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده، برای اغلب مردم آرزو است؛ بهویژه وقتی متوجه میشوند Andreessen Horowitz روی آن استارتاپ سرمایهگذاری کرده است. Andreessen Horowitz شرکت سرمایهگذاری معروفی در سیلیکونولی است که روی شرکتهای معروفی مانند فیسبوک و ایربیاندبی سرمایهگذاری کرده است. باوجوداین، دنبال استخدام چنین افرادی نیستم؛ مخصوصا کسانی که وبسایت Andreessen را بازمیکنند تا ببیند این شرکت روی چه استارتاپهای سرمایهگذاری میکنند و سپس، برایشان درخواست همکاری میفرستند.
او برای جلوگیری از این موضوع سعی میکرد برنامههای استارتاپش را عمومی نکند. بسیاری از شرکتها باافتخار میگویند تککرانچ روی آنها سرمایهگذاری کرده؛ اما مانجال کوشید این موضوع را تاحدممکن پنهان کند. او میخواهد تمام سرمایهگذاران جدید فکر کنند استارتاپ کوچک ۵ میلیون دلاری است و بهدلیل ایده و هدف استارتاپ به آن علاقهمند شوند، نه به این دلیل که تابهحال شرکتهای بزرگی روی آن سرمایهگذاری کردهاند.
داستان سرمایهگذاری
در مرحلهی بعدی، استارتاپ Health IQ درحدود ۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرد و سپس، ۷۵ میلیون دلار دیگر در مراحل بعدی از سرمایهگذاران دریافت کرد. مانجال در پاسخ به این پرسش که با فروختن دو کسبوکار قبلی تابهحال به این موضوع فکر کرده که سرمایهی کار جدید را خودش پرداخت کند، چنین میگوید:
معتقدم کسبوکارهایی که با بودجهی شخصی راهاندازی میشوند درنهایت کوچک میمانند و رشد نمیکنند. اینکه شخصی کسبوکاری را با سرمایهی شخصی راهاندازی کند، بسیار تحسینشدنی است؛ اما تمام کسبوکارهای بزرگ برای باقیماندن در بازار رقابت به سرمایهگذاریهای کلان نیاز دارند.
توصیهی او به بنیانگذاران این است که هیچگاه به سرمایهای کمتر از سرمایهی مرحلهی قبلی خود راضی نشوند؛ زیرا این کار روحیهی کارمندان و سرمایهگذاران را خراب میکند و کسبوکار را به نابودی میکشاند. برعکسِ این موضوع نیز صادق است: کسبوکار هرگز نباید بیشتر از ارزش خود سرمایه بگیرد.
راز موفقیت مانجال برای جلوگیری از شکست
فروختن موفقیتآمیز دو کسبوکار قبلی به شرکتهای بزرگی مانند گوگل و دریافت سرمایه از یکی از معروفترین شرکتهای سرمایهگذاری مانجال را به کارآفرین سریالی موفقی تبدیل کرده که تابهحال شکست را تجربه نکرده است. راز موفقیت او چیست؟
مقالهی مرتبط:
مانجال راز موفقیت را در علاقهمندی به موفقیت میداند. او معتقد است وقتی کسبوکاری را با ایدهای آغاز میکنید؛ اما بازار آن را نمیپذیرد و میگوید اشتباه است، دنبال دلیل بروید. روی درستبودن ایدهی خود پافشاری کنید؛ اما درنهایت، تصمیم درست اتخاذ کنید. مانجال میگوید:
اگر سرمایهگذاران به من بگویند ایدهای اشتباه است، حرف آنها را نمیپذیرم و رد میکنم؛ اما اگر مشتریان بگویند ایدهی بدی است، به حرف آنها گوش میکنم و میخواهم جزئیات بیشتری ارائه دهند.
استارتاپ قبلی او، یعنی Like.com، مثال خوبی از طرزفکر مانجال است؛ چراکه بعد از نظرسنجی از مشتریان، پیووت (تغییر استراتژی کسبوکار) کرد. استارتاپ Health IQ نیز در ابتدا قرار نبود از مشتریان آزمون بگیرد؛ اما بعد از طراحی، مشتریان از آن استقبال کردند و کسبوکار به همین سمت پیش رفت. مانجال میگوید:
درواقع، در هر دو طرح کسبوکار شکست خوردیم؛ اما توانستیم شرکت را پیووت کنیم و درحالیکه هنوز پول نقد داشتیم، مسیر کار را بهسمت نیاز بازار تغییر دادیم. بههمیندلیل، معتقدم پیووت باید در مراحل اولیه و زمانی انجام شود که هنوز دیر نشده است. اغلب کسبوکارها زمانی به فکر پیووت میافتند که کار از کار گذشته و نهایتا برای یک ماه دیگر پول نقد دارند؛ ازاینرو، شکست میخورند. پیووت باید زمانی اتفاق بیفتد که استارتاپ پول نقد زیادی دراختیار دارد.
ترویج سبک زندگی سلامت در محیط اعتیاد به کار سیلیکونولی
استارتاپ Health IQ در قلب سیلیکونولی و جایی واقع شده که کارمندان آن ۸۰ ساعت در هفته کار میکنند و هیچکدام با شبکاری مشکلی ندارند. آنها هرکاری انجام میدهند تا بتوانند استارتاپ خود را رشد دهند. Health IQ میتواند در چنین محیطی هماهنگ شود و رشد کند؟ مانجال معتقد است کارمندان استارتاپها دقیقا همان کسانی هستند که باید آگاهی بیشتری دربارهی وضعیت سلامتی خود داشته باشند. او میگوید:
استارتاپیها ازنظر روانشناسی کسانی هستند که حاضرند امروزشان را بهخاطر داشتن آیندهای روشن فدا کنند. آنها حاضرند از حقوق هنگفت امروزشان صرفنظر کنند تا فردا چندینبرابر پول بیشتری بهدست آورند. باوجوداین، سلامتی موضوعی نیست که بهتعویق بیفتد. اگر هر شب پیتزا میخورند، نمیتوانند انتظار داشته باشند که این موضوع را فردا جبران و سبک زندگی سالمی انتخاب کنند؛ زیرا ممکن است دیر شده باشد.
Health IQ برای حفظ سلامتی کارمندانش پیشنهادهای متنوعی دارد. کارمندان میتوانند در کلاسهای تناسباندام اواسط روز شرکت کنند و میانوعدههای سالم بخورند. همچنین، از آنها خواسته میشود بین کار و زندگی خود تعادل ایجاد کنند.
توصیههای سلامتی مانجال به کارآفرینان
کارآفرینان همیشه سرشان شلوغ است و وقتی برای ورزش یا دویدن پیدا نمیکنند. فهرست بلندبالایی از کارهایی که باید انجام دهند، هرگز تمامی ندارد؛ اما مانجال معتقد است این افراد فقط کافی است به موادغذاییشان بیشتر اهمیت دهند. توصیههای او برای کارآفرینان عبارت است از:
۱. غذای سالم بخورید
اگر از کارآفرینی بپرسید همین حالا چه دغدغهای دارد، بدون شک میگوید باید سرمایهگذار مهمی را این هفته ببینم یا هزار مشتری اول کسبوکار را پیدا کنم. پس، غذای سالم چه میشود؟ این روزها شاید کسی فرصت نداشته باشد زمان زیادی برای آشپزی بگذارد؛ اما استارتاپهای زیادی مانند Uber Eats و نمونههای مشابه آن وجود دارند که این مشکل را برطرف کردهاند و غذای سالم دراختیار مشتریانش خود قرار میدهند.
۲. نوشیدنیهای مضر نخورید
نه گفتن به نوشیدنیهایی مانند نوشابه برای عدهی زیادی امکانپذیر نیست؛ اما این واقعیت را بپذیرید که برای سلامتی ضرر دارد. بهجای نوشیدنیهای مضر، آبمیوههای طبیعی و شیر بنوشید.
۳. مصرف غذاهای شیرین و برنج و نان را محدود کنید
تمام نانها مضر هستند؛ حتی نانهای کامل نیز قندخون را افزایش میدهند. سعی کنید مصرف این موادغذایی را در رژیم غذاییتان محدود کنید.
.: Weblog Themes By Pichak :.