چرا استرس و اضطراب کوتاه‌مدت برای انسان مفید است؟

زندگی بدون برخورد با قدری استرس و اضطراب غیرممکن است. استرس مزمن زنگ خطری است که خبر از مشکلات سلامتی آینده می‌دهد. بیماری قلبی، کاهش میل جنسی، دیابت، مشکلات گوارشی و اختلال در زمینه‌ی خواب و اشتها تنها فهرست کوتاهی از مشکلات سلامتی مرتبط با استرس مزمن هستند. در سال ۲۰۱۸، پژوهشگران دانشگاه هاروارد گزارش کردند افرادی که دارای سطوح بالاتری از هورمون استرس یعنی کورتیزول بودند، در آزمون‌های حافظه عملکرد ضعیف‌تری داشتند. جنیفر وگمن که مدرس مدیریت استرس در دانشکده‌ی پرستاری دکر در دانشگاه بینگهامتون است، می‌گوید:

دلیل اصلی که ما استرس را اینقدر منفی می‌بینیم، نتایجی است که به‌وسیله‌ی پژوهش‌های مرتبط با استرس گزارش می‌شود. در این مطالعات روی تأثیرات منفی استرس مانند بیماری‌های مزمن و ناتوان‌کننده‌ای مانند فشار خون، چاقی و دیابت نوع ۲ تأکید می‌شود.

وگمن خاطرنشان می‌کند که پژوهش سال ۲۰۱۷ انجمن روانشناسی آمریکا (APA) نشان داد که ۲۰ درصد از آمریکایی‌ها می‌گویند دچار سطوح بالایی از استرس هستند. او می‌گوید:

اگر مردم یاد بگیرند که از استرس خود در مسیر مثبتی استفاده کنند، این امر نه‌تنها موجب کاهش پیامدهای منفی آن در افراد می‌شود بلکه منجر به بهبود بهزیستی، بهره‌وری بیشتر و رشد شخصیتی می‌شود.

لیزا دامور، نویسنده‌ی کتاب «تحت فشار: مقابله با اپیدمی استرس و اضطراب در دختران» می‌گوید:

استرس زمانی منجر به آسیب می‌شود که از سطحی که فرد قادر به کنار آمدن با آن است یا می‌تواند از آن برای تقویت قدرت روانی خود استفاده کند، فراتر رود.

البته استرس کوتاه‌مدت می‌تواند سودمند باشد. دامور در همایش سالانه‌ی انجمن روانشناسی آمریکا که همین هفته در شیکاگو برگزار شد، گفت:

لازم است که روانشناسان دانش ما را در زمینه‌ی استرس با مخاطبان به اشتراک بگذارند: اینکه استرس در زندگی روزمره باید وجود داشته باشد، اینکه کار در مرز توانایی‌های ما اغلب آن ظرفیت‌ها را می‌سازد، و اینکه سطوح متوسط استرس می‌تواند عملکردی مانند مایه‌کوبی داشته باشد و باعث شود ما در مقابله ‌با مشکلات جدید انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشیم.

اضطراب نیز هدف خاص خود را دارد

دامور اضطراب را به سیستم هشدار درونی تشبیه می‌کند که احتمالا طی تکامل ایجاد شده است و ما را از تهدیدهای خارجی (مانند راننده‌ای که وارد لاین نزدیک می‌شود) و درونی (مانند زمانی‌که ما در مورد انجام کاری تعلل می‌کنیم و زمان آن فرا می‌رسد) باخبر می‌کند. او می‌گوید:

به‌همین ترتیب، اضطراب زمانی ناسالم می‌شود که هشدار آن مفهومی ندارد. گاهی اوقات، افراد بدون وجود هیچ دلیلی به‌طور مداوم دچار اضطراب هستند. برخی مواقع نیز هشدار متناسب با تهدید نیست مانند زمانی‌که دانش‌آموزی در یک امتحان کوچک دچار حمله‌ی هراس می‌شود.

چارلی ملسون، مدیر اجرایی برنامه‌ی درمان اعتماد Praxis by Landmark Recovery در لوییویل می‌گوید که بدن وقتی تحت استرس باشد، آدرنالین را وارد جریان خون می‌کند. این امر موجب آغاز واکنش‌های فیزیولوژیکی نظیر افزایش تنفس و جریان خون، کند شدن هضم و بهبود بینایی خواهد شد.

کوون اوون که یک روان‌درمانگر بالینی است، اضطراب را به کافئین تشبیه می‌کند که موجب افزایش انرژی و بهبود هشیاری و زمان واکنش می‌شود. برخی از روانشناسان نیز بر این باورند که استرس رویکرد ذهن انسان برای اولویت‌بندی و سازماندهی وظایفی است که باید انجام شود و تا زمانی‌که مانع انگیزه نشده یا موجب عذاب جسمی و روحی فرد نشود، مضر نیست.

استرس مثبت

استرس و اضطراب محرک هستند

ملسون می‌گوید استرس متوسط و طبیعی می‌تواند به‌عنوان شکلی از انگیزه برای رسیدن به اهداف و مهلت‌ها مورد استفاده قرار گیرد. او می‌گوید:

استرس می‌تواند به شما در هشیاری و تمرکز کمک کند و حتی می‌تواند در برخی موقعیت‌ها قدرت یادآوری را افزایش دهد.

اگرچه همان‌طور که پژوهشگران دانشگاه هاروارد خاطرنشان کرده‌اند، درمورد استرس مزمن خلاف این وضعیت صادق است. مری جوی، مشاور سلامت روان در فلوریدا می‌گوید:

تجربه‌ی صحنه‌هراسی و اضطراب امتحان نیز ممکن است به‌طور کلی به اشتباه منفی تعریف شود. اضطراب نیروی شگفت‌انگیزی برای دستیابی به موفقیت است. این همان نیرویی است که شما را به حرکت وا می‌دارد تا بهترین حالت خود را نشان دهید، البته تا زمانی‌که از کنترل خارج نشود.

اینا لیتر، روانشناس بالینی مرکز رفتاردرمانی شناختی در پنسیلوانیا نیز با این موضوع موافق است. او در این رابطه به قانون روانشناسی يركز- دادسون اشاره می‌کند. براساس این قانون، عملکرد با افزایش استرس تا یک نقطه‌ی بهینه افزایش پیدا می‌کند و پس از آن نقطه شروع به کاهش می‌کند. او می‌گوید:

وقتی سطوح انگیختگی بسیار بالا رود، عملکرد شروع به کاهش یافتن می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که وظایف مختلف نیاز به سطوح متفاوتی از انگیختگی برای رسیدن به عملکرد مطلوب دارند. برای مثال، کارهای فشرده‌ی فکری اغلب برای عملکرد بهینه نیاز به سطوح پایین‌تری از استرس دارند، درحالی‌که کارهایی که نیاز به استقامت بالایی دارند (مانند دوی ماراتن)، ممکن است تحت شرایط برانگیختگی بالاتر عملکرد بهتری داشته باشند.

رابطه استرس و عملکرد

آیا شما در حال تجربه استرس خوب هستید؟

یک اصطلاح بالینی نیز برای استرس مثبت وجود دارد: یوسترس (eustress). کریستن فسکو، مدیر برنامه‌های بالینی شرکت مدیریت استرس Resility Health در جکسون‌ویل می‌گوید:

وقتی مردم اختلاف بین استرس مثبت و استرس منفی را متوجه شوند، قادر خواهند بود که از استرس و اضطراب به نفع خود استفاده کنند.

دکتر گیل سالتز، استاد روانپزشکی دانشکده‌ی پزشکی ویل‌کرنل بیمارستان نیویورک-پرسبیترین توصیه می‌کند که به‌جای اینکه اضطراب را به چشم منبعی از نگرانی ببینید، بهتر است آن را به شکل فرمی از هیجان درنظر بگیرید. او می‌گوید:

تنها دانستن این موضوع، مفید است زیرا بسیاری از افراد وقتی دچار اضطراب می‌شوند، تصور می‌کنند که این امر به عملکرد آن‌ها ضربه می‌زند و سپس از این مضطرب بودن، بیشتر مضطرب شده و درنهایت بسیار مضطرب می‌شوند.

شیلا تاکر، مشاور می‌گوید که تجربه‌ی استرس مزیت‌های مثبت روانشناختی هم می‌تواند داشته باشد. علائم استرس و اضطراب می‌توانند زمانی بروز کنند که چیزی از زندگی شما کم شود یا موضوعی باشد که برای شما اهمیت داشته باشد. او می‌گوید:

این فرصتی عالی است که قدمی به عقب برداشته و به موقعیت نگاه کنید. با تغییر چارچوب‌ها یا تغییر دیدگاه درزمینه‌ی تجارب، فشار استرس و اضطراب کم می‌شود و حتی بینش شما درمورد اتفاقاتی که در زندگیتان رخ می‌دهد، بهتر خواهد شد.

دامور در کنفراس انجمن روانشناسی آمریکا گفت:

هرکسی که احساس می‌کند استرس او را تحت فشار زیادی قرار داده است، باید در صورت امکان اقداماتی را در جهت کاهش استرس خود انجام دهد یا استراتژی‌های مدیریت استرس را آموزش ببیند. درزمینه‌ی مدیریت اضطراب، برای برخی از افراد کتاب‌های راهنمایی که به آن‌ها کمک می‌کنند افکار غیرمنطقی خود را ارزیابی و به چالش بکشند، مفید است. اگر این روش موفقیت‌آمیز نباشد یا ترجیح داده نشود، فرد باید از یک متخصص آموزش‌دیده کمک بخواهد. در سال‌های اخیر تکنیک‌های ذهن‌آگاهی نیز به‌عنوان رویکرد موثری برای پرداختن به استرس و اضطراب معرفی شده‌اند.

همچنین دامور از روانشناسان خواست با این تصور که «باید در بیشتر اوقات با احساس آرامش و سکون زندگی کنیم»، مقابله کنند. او گفت:

ما می‌خواهیم که از بهزیستی حمایت کنیم اما نمی‌توان به‌طور دائم شاد بود. این یک ایده‌ی خطرناک است زیرا غیرضروری و دست‌نیافتنی است. اگر شما تحت‌تأثیر این تصور هستید که باید همیشه شاد باشید، تجربیات روزمره‌ی شما ممکن است درنهایت به‌نظر بیچارگی به‌نظر برسد.





تاريخ : پنج شنبه 24 مرداد 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |