مهم نیست که کجا زندگی میکنید، در شهری شلوغ یا در شهری خلوت؛ ترس از رانندگی میتواند موجب شود تا از بسیاری از کارهای خود عقب بمانید. مگر اینکه انقدر خوششانس باشیم که در شهری با وسایل نقلیهی عمومی عالی زندگی کنیم، وگرنه رانندگی ازنظر آزادی و استقلال بسیار مهم است. افراد زیادی دچار ترس از رانندگی هستند اما این ترس انواع مختلفی دارد. بهطور کلی، ترس از رانندگی چهار علت دارد.
مورد اول، داشتن یک تجربهی ناگوار است. نورا را درنظر بگیرید: او وقتی ۲۲ ساله بود، هنگام شب درحال رانندگی، با اتومبیلی که رانندهاش مشغول کار با تلفن همراهش بود، تصادف کرد. اگرچه خودروی نورا آسیب دید ولی خود او چندان آسیب ندید و فقط به چند بخیه نیاز داشت. از آن زمان سه سال میگذرد و او هنوز رانندگی نکرده است. اگر حکایت شما نیز مانند نورا است، منطقی است که در اتومبیل احساس امنیت نکنید. برای شما، احتمال وقوع یک تصادف کاملا شفاف و واقعی است.
اگر شبها کابوس میبینید، خاطرهی ناخوشایند حادثه بهطور مرتب در ذهن شما تداعی میشود، تحریکپذیر و عصبی هستید و بهراحتی وحشتزده میشوید، مشکلات خواب دارید و از اتومبیل اجتناب میکنید، ممکن است دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شده باشید. درواقع، حدود یکسوم از افرادی که دچار یک تصادف جدی میشوند، تا ۳۰ روز یا بیشتر پس از سانحه دچار این وضعیت هستند.
مورد دوم ترس از رانندگی، اریک است. اریک گاهی دارای حملات وحشتزدگی میشود و درحالیکه هرگز حین رانندگی با چنین چیزی روبهرو نشده است، اطمینان دارد که اگر رانندگی کند، کنترل خودرو از دست او خارج میشود و ناخواسته یک صحنهی بزرگ تصادف را ایجاد میکند. مشکل اینجا است که ترس او یک چرخه ایجاد میکند: ترس اریک از اینکه ثانیهای با یک تصادف وحشتناک فاصله دارد، استرسزا است و استرس (تپش قلب، احساس سبکی سر و...) همچون وحشتی احساس میشود که باعث میشود او باور کند که در آستانهی یک حمله قرار دارد.
سومین مورد، کارلا است. کارلا با تصور اینکه او یک رانندهی بد است، همه را اذیت میکند و راه همه را سد میکند، دچار استرس میشود. او احساس میکند که درحال آزمایش و قضاوت شدن بهوسیلهی همهی افراد حاضر در جاده است. در نتیجه، او از پارک موازی (دوبل) متنفر است؛ بهخصوص وقتی کسی منتظر است و انتظار برای گردش به چپ را نیز دوست ندارد زیرا فکر میکند کسی که میخواهد مسیر مستقیم را برود، از دست او حوصلهاش سر میرود.
مورد آخر، علی است. علی از احتمال تصادف میترسد و به مهارتهای رانندگی خود اعتماد ندارد. او رانندگی میکند اما با اکراه و تنها در جادههای محلی تردد میکند و وارد بزرگراهها نمیشود. او برای اجتناب از پلها یا تونلها از مسیر خود خارج میشود و تنها زمانی گردش به چپ را انجام میدهد که پیکانهای سبز مشخص وجود داشته باشد.
حال، در جهانی سریع و خشمگین، این چهار نفر چگونه میتوانند احساس امنیت و خرسندی کنند؟
مهم نیست به کدام نوع از انواع ترس رانندگی دچار باشید، درمان شما به جاده برمیگردد؛ البته لازم نیست که ناگهان همهی مراحل را طی کنید. باید به دوران آموزش رانندگی بروید و بهآرامی مشکل خود را برطرف کنید.
مرحله یک: برای یک تجربهی رانندگی که شما را نمیترساند، برنامهریزی کنید. هدف این است که مغز یک تجربهی شفابخش دریافت کند. نشستن پشت فرمان کمی چالشبرانگیز ولی قابلتحقق است. بنابراین اگر مدتی است رانندگی نمیکنید، فقط در مسیر جاده، روی صندلی بنشینید؛ حتی لازم نیست موتور خودرو را روشن کنید یا در یک محلهی خلوت یا صبح یک روز تعطیل رانندگی کنید. یا اینکه به دوران آموزش رانندگی برگردید و بهمدت طولانی در اطراف یک پارکینگ خالی رانندگی کنید. زود از اتومبیل پیاده نشوید. هر کاری را که انتخاب میکنید، تا زمانیکه حالت عصبی شما سرانجام شروع به آرامشدن کند، ادامه دهید. این کار را روز بعد نیز انجام دهید تا زمانیکه میبینید نه به خاطر ترس از رانندگی بلکه به خاطر خستهشدن از آن اجتناب میکنید. حال وقت آن است که به مرحلهی بعد بروید.
مرحله دو: کمی جلوتر بروید و مقصدی برای خود مشخص کنید. اگر مانند نورا هستید و تجربهی تصادف دارید، شاید از خود بپرسید که چرا خود را در موقعیتی قرار میدهید که ممکن است این اتفاق دوباره بیفتد؟ در این مورد، شما برای جداکردن گذشته از آینده باید پشت فرمان بنشینید. با اجتناب از نشستن پشت فرمان، در گذشته گیر خواهید کرد. برخی از تجربیات ایمن، ملایم و اصلاحی را بین گذشته و حال قرار دهید و میبینید که رانندگی آسانتر میشود.
اگر مانند اریک هستید که دچار وحشتزدگی میشد، بهطور عمدی علائم ساختگی وحشت را بهوجود آورید تا بتوانید با این علائم رانندگی کنید (البته بدون اضطراب واقعی). شاید بهنظر مسخره برسد، اما کارایی دارد: برای مثال، قهوهی بیشتری بنوشید تا بتوانید حس دلهره حین رانندگی را تمرین کنید. نفس خود را برای چند ثانیه نگه دارید تا احساس سبکی سر کنید. همینطور بهسمت اتومبیل خود بدوید تا قلب شما به تپش درآید و آنگاه موتور آن را روشن کنید.
مقالههای مرتبط:
اگر مانند کارلا یا علی هستید که از موقعیتهای خاص مانند بزرگراهها، گردش به چپ یا پارک موازی اجتناب میکنید، سعی کنید وقتی ترافیک سبک است، این شرایط را تمرین کنید. شاید مسخره بهنظر برسد که برای انجام کارهای که دوست ندارید، به رانندگی مشغول شوید؛ اما ارزش سرمایهگذاری را دارد. پارک موازی را در یک خیابان خلوت تمرین کنید. صبح یک روز تعطیل، تا اولین خروجی یک بزرگراه رانندگی کنید. سپس دوباره برگردید و تا خروجی دوم رانندگی کنید و همین کار را تکرار کنید.
مرحله سه: مرحلهی دو را تکرار کنید. کمکم پیش بروید اما با ایمنی و با ترسهای خود روبهرو شوید.
مرحله چهار: سرانجام، خود را به چالش بکشید تا رفتارهایی که بهطور مصنوعی اضطراب شما را کم میکنند، مانند ماندن در لاین آهسته، رانندگینکردن در ساعات شلوغ، عدم افزایش سرعت از یک سطح خاص یا رانندگینکردن بهتنهایی را کنار بگذارید. این رفتارها موجب میشود که احساس امنیت کنید اما در بلندمدت موجب مشکل میشوند؛ زیرا شما توانایی خود را به حضور آنها نسبت میدهید. بدون اتکا به این موارد رانندگی کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. برای انجام این کار، از خود بپرسید که اگر مضطرب نباشید چگونه رانندگی میکنید؟ آیا از همهی خطوط استفاده میکنید؟ آیا هر زمان لازم باشد، رانندگی میکنید؟ آیا با سرعت ترافیک رانندگی میکنید؟ جواب هرچه که باشد، با انجام همین کار آن را امتحان کنید. اساس کار این است که وقتی خود را درحال انجام یک کار ببینید، باور میکنید که میتوانید.
نتیجه را میتوان به این شکل خلاصه کرد:
قبل از آمادگی، اقدام کنید. اگر منتظر بمانید تا زمانیکه آمادگی کسب کنید، احتمالا آن را انجام نخواهید داد. اما اگر کاری را که از آن میترسید، انجام دهید (بهآهستگی)، آمادگی و مهمتر از آن اعتماد به نفس انجام آن را به دست میآورید.
.: Weblog Themes By Pichak :.